دادخواهی و حقوق بشر، از قانون تا عمل
به بهانه دهم دسامبر، روز جهانی حقوق بشر
معین خزائلی- وابستگی مطلق دستگاه قضایی کشور به حکومت، قوانین ناعادلانه و همچنین عدم اجرای قوانین مصوب همین نظام حق دادخواهی را به حقی غیرقابل دسترس برای شهروندان تبدیل کردهاند.
اول ماه می سال جاری میلادی (۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۸) بود که دادگاه بینالمللی کیفری در لاهه سرانجام پس از دو سال، حق دادخواهی استر کیوبل و دوستانش را علیه کمپانی نفتی شل پذیرفت و با صدور حکمی علاوه بر تایید صلاحیت خود در رسیدگی به این پرونده حقوق بشری، آن را از محدودیت مرور زمان خارج کرد. این دادگاه همچنین کمپانی شل را موظف کرد شرایط دسترسی به مدارک و مستندات داخلی خود را در مورد این پرونده برای وکلای کیوبل فراهم کند.
کمپانی نفتی شل در این پرونده از سوی کیوبل و دوستانش متهم است که دست کم دو دهه پیش از آن، نقش عمدهای در نقض حقوق بشر در نیجریه داشته است. بر اساس مستندات ارائه شده از سوی وکلای شاکیان این پرونده، در دهه ۱۹۹۰ شرکت شل در بازداشتهای غیرقانونی، آدمربایی، شکنجه و قتل تعدادی از معترضان به فعالیتهای این شرکت در نیجریه (از جمله همسر کیوبل)، با دولت و ارتش این کشور همکاری نزدیک داشته است.
اگرچه هنوز تا اثبات ادعای کیوبل و دوستانش مبنی بر نقش کمپانی شل در نقض گسترده حقوق بشر و در نتیجه محکومیت این شرکت نفتی راه درازی باقی است؛ اما پذیرش حق دادخواهی شاکیان این پرونده از سوی دادگاه بینالمللی کیفری و خارج کردن آن از شمول محدودیت مرور زمان جرم به دلیل حقوق بشری بودن آن، خود دستاورد بزرگی برای مدافعان حقوق بشر و قربانیان نقض آن است چرا که آنها را یک قدم به بهرهمندی از حق دادخواهی به عنوان یکی از اصول اساسی حقوق بشر نزدیکتر کرده است.
حق دادخواهی و دستیابی به عدالت
اگرچه امروزه حق دادخواهی تقریبا در تمامی جوامع به عنوان یک حق عمومی و انسانی مورد پذیرش قرار گرفته و در قوانین موضوعه داخلی آنها نیز شناسایی شده است؛ اما باید گفت این حق همچنان در تعداد قابل توجهی از کشورها صرفا در حد یک ادعای زیبای حقوق بشری باقی مانده و آنچه در عمل در این جوامع اتفاق میافتد با مقصود آنچه که در قوانین بینالمللی حقوق بشری به عنوان حق دادخواهی معرفی شده، فرسنگها فاصله دارد.
اعلامیه جهانی حقوق بشر دستکم در پنج ماده (مواد ۸ تا ۱۲) حق دادخواهی را به عنوان یکی از حقوق ذاتی انسان به رسمیت شناخته و حتی برای چگونگی تحقق آن اصولی را نیز پیشبینی کرده است. بر اساس ماده ۸ این اعلامیه در حالی که همه انسانها حق دارند در برابر تجاوز به حقوق اساسیشان به منظور دادخواهی به دادگاه صالح مراجعه کنند؛ رعایت مساوات، عدالت، استقلال و بیطرفی دستگاه قضایی، اصل برائت و اصل قانونی بودن جرم و مجازات در مواد بعدی از جمله لوازم و شروط اساسی دستیابی به این حق معرفی شدهاند.
اهمیت حق دادخواهی به حدی است که علاوه بر اعلامیه جهانی حقوق بشر، در میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (ماده ۱۴)، کنوانسیون اروپایی حقوق بشر (ماده ۶) و حتی اعلامیه اسلامی حقوق بشر (ماده ۱۹) نیز بر آن به عنوان یک حق ذاتی و اساسی انسانها تاکید شده است.
با وجود این باید دانست آنچه به عنوان حق دادخواهی شناخته میشود صرفا یک دسترسی ساده به معنی اجازه مراجعه به دادگاه و طرح دعوی یا شکایت نیست، بلکه شامل حقوقی است که در صورت عدم رعایت آنها احقاق حق دادخواهی بیشتر به یک شوخی شبیه خواهد بود تا یک حق قابل دسترسی، چرا که هدف از این حق به ویژه در جرایمی که به عنوان جرایم حقوق بشری شناخته میشوند (نقض حقوق اساسی انسان ها)، نه صرفا تنبیه متجاوز بلکه کشف حقیقت و اجرای عدالت از طریق روندی است که در آن جدای از جبران مناسب و عادلانه خسارات مادی و معنوی قربانی، تضمینهای لازم برای عدم تکرار جرم و همچنین تعهد به احترام به حقوق انسانها مورد پذیرش و تاکید قرار گیرد.
به همین دلیل است که مجمع عمومی سازمان ملل متحد با شناخت از وضعیت بغرنج حق دادخواهی به ویژه برای قربانیان نقض حقوق بشر توسط حکومتها، در دسامبر سال ۲۰۰۵ با تصویب یک قطعنامه شرایط و لوازمی را که تضمین کننده این حق هستند تحت عنوان «اصول و رهنمودهای اساسی درباره حق دادخواهی برای قربانیان موارد نقض فاحش قانون بینالمللی حقوق بشر و نقض شدید قانون بینالمللی بشر دوستانه» گوشزد کرد.
در این قطعنامه اگرچه تعهد به احترام، رعایت و اجرای قانون بینالمللی حقوق بشر و قانون بینالمللی بشر دوستانه و همچنین وضع و تدوین قوانین داخلی برای دستیابی به این هدف از سوی دولتها از جمله اصول کلی و اساسی است، اما شرایط دیگری نیز برای تحقق حق دادخواهی و در نتیجه رعایت و اجرای حقوق بشر مورد تاکید قرار گرفتهاند.
یکی از نکات اصلی مورد تاکید در این قطعنامه (اصل سوم)، درخواست از حکومتها برای شناسایی و معرفی افرادی است که در یک پرونده نقض حقوق بشر مسئول بوده یا هستند. بدین معنی که حکومتها موظف هستند علاوه بر شنیدن شکایت قربانیان (به معنی طرح دعوی در دادگاه) تمام تلاش خود را برای شناسایی متخلف و معرفی او به دادگاه به کار گیرند. این اصل همچنین از حکومتها میخواهد در صورت مسئول شناخته شدن فرد/افراد مورد نظر، مجازات مناسب بر او اِعمال شود؛ اقدام ساده و مسلم قضایی که در تعداد قابل توجهی از کشورها از جمله ایران به راحتی از انجام آن خودداری میشود (روشنترین نمونه این مساله عدم مجازات سعید مرتضوی، دادستان اسبق تهران و از مسئولان اصلی قتل دستکم سه معترض در زندان کهریزک تهران در جریان اعتراضات سال ۸۸ است).
اصل چهارم این قطعنامه همچنین از حکومتها (نظام قضایی) خواسته که موارد نقضهای فاحش قانون بینالملل حقوق بشر را که بر اساس حقوق بینالملل جرم به حساب میآیند (مانند شکنجه، قتل، آدمربایی و بازداشتهای غیرقانونی) از شمول قوانین مربوط به مرور زمان در جرایم خارج کرده و رسیدگی به آنها را با استناد به گذشت زمان زیاد از وقوع جرم، متوقف نکنند.
لزوم رعایت قواعد عادلانه دادرسی کیفری به ویژه رعایت حال قربانیان و احترام به آنها و توجه به حقوق انسانی و ذاتی آنان از دیگر اصول اساسی است که مجمع عمومی سازمان ملل در قطعنامه خود، حکومتها را به رعایت و اجرای آن فراخوانده است. اصلی که امروزه نقض آن در دستکم تعداد قابل توجهی از کشورها با حکومتهای خودکامه و نظام قضایی وابسته و غیرمستقل از جمله ایران فراوان دیده میشود (تحت فشار قرار دادن خانواده قربانیان، توهین و اهانت به آنها، تمسخر خانواده قربانی و حتی درخواست توام با فشار از او برای فراموش کردن آنچه اتفاق افتاده است).
از دیگر نکات مهم این قطعنامه این است که در آن صرف جبران خسارت مادی قربانی کافی نبوده و بر لزوم «جبران کافی، موثر و فوری خسارت معنوی قربانی» نیز تاکید شده است. به موجب اصل هشتم این قطعنامه منظور از جبران کافی، موثر و فوری خسارت معنوی قربانی علاوه بر فراهم آوردن شرایط برای دسترسی او به حق دادخواهی، اطمینان از دسترسی وی به عدالت است؛ بدین شکل که حکومتها موظف هستند علاوه بر شناسایی افراد خاطی و مجازات آنها، مسئولیت نقض حقوق بشر در زیر مجموعه خود را پذیرفته و برای جلب نظر قربانی تلاش کنند.
آشکارسازی حقیقت و افشای کامل جزییات اتفاق روی داده، عذرخواهی رسمی و علنی، دادن تضمینهای موثر به عموم مردم به ویژه در زمینه افزایش کنترلهای قانونی بر نیروهای مسلح نقض کننده حقوق بشر، تضمین قانونی و عملی بیطرفی دستگاه قضایی، تقویت استقلال دستگاه قضایی و حمایت از اشخاص و افرادی که در آشکارسازی موارد نقض حقوق بشر یا کمک به قربانیان آن نقش عمده دارند مانند وکلای دادگستری، فعالان حقوق بشر، روزنامهنگاران و قضات مستقل و عادل و همچنین حمایت از قربانیان و ایجاد شرایط برای فعالیت آزادانه آنان در زمینه اطلاعرسانی در مورد موارد نقض حقوق بشر از دیگر اصولی است که به موجب این قطعنامه برای دسترسی به عدالت و در نتیجه احقاق حق دادخواهی لازم و ضروری هستند.
حق دادخواهی در پیچ و خم نظام قضایی ایران
با وجود اینکه امروزه کمتر کشوری را میتوان یافت که در آن حق دادخواهی به معنی عام آن در قوانین داخلی مورد تاکید قرار نگرفته باشد، اما رعایت این حق به معنی واقعی و با رعایت اصول و لوازم دستیابی به آن در تعداد قابل توجهی از نظامهای قضایی موضوعی تقریبا نادر است.
به عنوان مثال در ایران در حالی که اصل ۳۴ قانون اساسی دادخواهی را حق مسلم همه شهروندان دانسته و حق رجوع به دادگاه صالح را برای آنها به رسمیت شناخته؛ اما وابستگی مطلق دستگاه قضایی کشور به قدرت و نهاد حکومت، به علاوه قوانین ناعادلانه و همچنین عدم اجرای قوانینی که در همین نظام مورد تصویب قرار گرفتهاند، سبب شده حق دادخواهی برای بسیاری از شهروندان به حقی غیرقابل دسترس تبدیل شود.
عدم رعایت قوانین دادرسی به ویژه در پروندههای کیفری، آن هم پروندههایی که نظام غیرمستقل قضایی ایران آنها را امنیتی میخواند، ایجاد محدودیتهای روز افزون برای وکلای دادگستری و تبدیل کانون وکلای دادگستری به نهادی ناکارآمد و وابسته، اجرای قوانین غیرعادلانه جزایی فقه شیعه و همچنین دخالت کامل نهادهای پرقدرت نظامی و امنیتی از جمله سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات در روند پروندههای قضایی، در عمل سبب ایجاد روندی شده است که در آن حق دادخواهی برای شهروندان به ویژه قربانیان نقض حقوق بشر نه تنها میسر نیست بلکه این افراد عموما در پروسه قضایی دچار آسیبهای فزاینده شده و عطای دادخواهی را به لقایش میبخشند.
در این زمینه خواندن گزارشات مربوط به برخورد دستگاه قضایی با خانوادههای قربانیان نقض گسترده حقوق بشر در ایران به روشنی نشان از رویهای دارد که در آن حق دادخواهی صرفا متعلق به کسانی است که از نظر حکومت جمهوری اسلامی، یا دعوای افراد عادی جامعه با یکدیگر است یا طلبکاری همیشگی نظام از مردم.
از این رو بیراه نیست که در چنین نظامی با این دستگاه قضایی، حق دادخواهی از طرق دیگر به ویژه توسل به دادگاههای بینالمللی یا نظام قضایی کشورهای دیگر محقق شود.
نظرها
Masoud
سلام.ایرانی هستم تقریبا شصت سال سن دارم.در سال1359 در حالیکه د 1359 بعداز بوجود آمدن انقلاب فرهنگی در دانشگاهها و مراکز آموزشی وابسته و اینکه این مراکز تا مدت زمان نامعیین بسته خواهند بود و هم چنین امتهان ورود به ادامه تحصیلات در انشگاههای ایران نیز زل نام کنکور ها مرا زمان نامعلوم انجام نخواهد شد و من به همراه بسیار دیگر که جز درس خواندن و داشتن آرزوی ادامه تحصیل در دانشگاه در رشته مورد علاقه خود نداشتیم و حتی یک سال آخر را هم در مرکز خصوصی آموزش قبولی در کنکور نیز داشتیم و انجام نشدن کنکور تصمیم گرفتیم به کشورهای خارج جهت ادامه تحصیل برویم که در این راستا بدلیل بسته شدن سفارت امریا بدست دانشجویان مسلمان انقلابی و اینکه کمتر سفارت کشورهای خارجی برای رفتن به ان کشور ویزا صادر میکردند و بلاخره بعداز پرس و جاهای متعدد اطلاع یافتن که سفارت ایتالیا در تهران مبادرت به صدور ویزا میکند که پیش نیازها مانند گرفتن بازی هواپیمای رفت و برگشت به پایتخت ایتالیا و شاید موارد را تهیه کرده و در صفی که در جلوی سفارت ایتالیا در تهران بوجود آمده بود زمان تقریبا دو شب و یه روز متوالی در صف به همراه دیگران بودم که اینه طبق لیستی که از افراد حاضر در صف تهیه شده بود و یک برگ ان را هم به آخر سفارت داده بودند و بعداز شب مدت ذکر شده گویا من رسید و بداخل سفارت رفته و ویزای ورود به ابتالیا در پاسپورت من اخذ گردید و تقریبا بعداز سپری شدن یک هفته از طریق فرودگاه مهراباد تهران با هواپیما عازم رم پایتخت ایتالیا شدم و چون من آشنای چندانی به کشور وزبات رایج و غیره آن کشور را گذاشتم و اولین تجربه سفر خارج از ایران من با وجود اضطراب و هیجان خاصی به همراه نوعی ترس شده بودم و بعداز اینکه هواپیما از فرودگاه مهرآباد پرواز کرد و بعداز مدتی متوجه شدم که اکثر مسافرین هواپیما دانشجویان ایرانی هستند که یک سال گذشته در ایتالیا بودند و در آنجا دانشگاه اموزش زبان ایتالیای برای خارجیها را به اتمام رسانده و از امتهان ورودی ادامه تحصیل در دانشگاه در رشته مورد علاقه خودشان در شهر خاصی از ایتالیا قبول شده بودند و بعدا جهت گذراندن تغییرات تابستانی به ایران آمده و با نزدیک شدن زمان آغاز تحصیل دانشگاهها در ایتالیا به ابتالیا برمیگشتند که با آشنا شدن با آنها و تجربیاتی که داشتند از اضطراب من کاشته میشد تا اینکه بعداز چهار ساعت پرواز به فرودگاه رم رسیدیم و به همراه دوست تازه ای که پیدا کرده بودم و قبلا تجربه داشت از فرودگاه بطرف ایستگاه قطار رم توسط اتوبوس حرکت کردیم و بعداز رسیدن چمدانهایشان را در صندوق امکان شهرداری گذاشته و نزدیک ایستگاه قطار راه اهن افرادی اتوبوس ایستاده بود که از انجا برای عصر ان روز بازی جهت رفتن به شهر پروجا که از رم رو ساعت بطرف حنوب ایتالیا فاصله داشت و دانشگاه آموزش زبان ایتالیای برای خارجیها در شهر پروجا قرار داشت بازی تهیه کرده و سپس با پای پیاده میدانها و ساختمانهای قدیمی که در ان حوالی بود دیدن کردیم تا ساعت مقرر شده که باید سوار اتوبوس جهت رفتن به شهر پروجا میشدیم رسید و سوار اتوبوس شده و بعداز دو ساعت پیمودن راه اتوبوس در مرکز شهر پروجا توقف کرد و ما پیاده شدیم و در همان مرکز شهر بعداز پیمودن مسافت کوتاهی دوست و راهنمای من یک اتاق در پانسیون بمن اجاره کرد و من چمدان و اسباب و اثاثیه که عمدا داشتم آنجا گذاشتم و قیمت و شرایط پانسیون را بمن گفت و از پانسیون خارج شده با پای پیاده مسافتی را طی کردیم و به دانشگاه اموزش زبان رسیدیم و قرار گذاشتیم که فردا صبح در دانشگاه همدیگر را ببینیم و بعد بطرف پانسیون حرکت کردیم و من شب در پانسیون بودم که اینکه فردا صبح بطرف دانشگاه مزبور رفتم و داخل دانشگاه که خیلی شلوغ و پر رفت و امد بود رسید در محلی که با دوستم قرار ملاقات داشتیم رسیدم بعداز مدتی دوست تازه اشنا شده من رسید و قسمتهای مختلف دانشگاه را بمن نشان میداد و با ایرانیهای که آنجا مشغول تحصیل بودند اشنا کرد بعداز دو روز من هم با راهنمای دوستم در دانشگاه اموزش زبان ایتالیای ثبت نام کردم وشماره کلاسها و ساعات حضور و کتابهای که تدریس میشد در اختیار من از طرف دانشگاه گذاشته شد و هم چنین کردن غذاخوری ناهار و شام غذاخوری دانشگاه به ایم منزا نیز بمن تعلق گرفت و هم چنین من از ایران از طرف خانواده دوست دوران تحصیلات دیپلم که از حدود تقریبا یک سال پیش در ایتالیا و شهر پروجا اقامت داشت آدرس دریافت کرده بودم که البته مطمعن نبودم که دوست دوران دیپلم در ایران شهر پروجا را ترک کرده است یا نه.تا اینکه در پانل های دانشگاه زبان بزبان فارسی نوشته بودم که من هستم از ایران آمده ام و خیلی میخواهم نام دوستم را نوشته بودم تا اینکه روزی متوجه شدم در پانل درست کاغذی که حاوی نوشته من بود کسی میخواند که با نزدیک شدن به او متوجه شدم که دوست دوران دیپلم من در ایران است که او هم با دیدن من بسیار خوشحال و شروع به شوخی و گفتن جمله ها و خاطرات مشترک که در ایران داشتیم کرد و بعداز آشنای با دوست همراهش که او هم ایرانی بود و تنها دوست و راهنمای من که آن چند روز مرا تقر بیا ترک نکرده بود و خیلی بمن کمک کرده بود و بعداز قدردانی من و دادن آدرس آپارتمان دوست دوران دیپلم از هم خداحافظی و به امید دیدار در ارزش ذکر شده و بطرف پانسیون راه افتادیم و چمدان و اسباب و اثاثیه مرا از پانسیون تحویل گرفته و تسویه حساب کردیم و با اتوبوس شهری بطرف آدرس دوستم و دوست و هم اپارتمانیش را افتادیم من کاملا احساس راحتی و دیگر با یافتن دوستم دیگر دغدغه ای نداشتم لی و هوای ایتالیا بمانند تب و هوای شهرهای شمالی ایران میباشد و بارش باران زیاد و در نتیجه سر سبزی و غیره نیز زیاد.در آپارتمان دوستم مستقر شدم و واقعا احساس خوب و با توجه به لطف و الیافی که دوستانم با من داشتند کاملا احساس امنیت میکردم برای دوستم کادوهای از صنایع دستی ایران مانند تخته نرد و غیره برده بودم که بسیار خوشحالی کرده بود و کلا من تقریبا بیست روز در آپارتمان انها بودم و راهناییهای بسیاری راجب به یوار شدن به اتوبوس صبح در ساعت مقرر و برگشت و راهنماییای ابتدای راجب به آموزش زبان ایتالیای و بسیار بسیار دیگر.تا اینکه تقریبا بعداز بیست روز برای من آپارتمان کوچک در نزدیکی دانشگاه زبان اجاره کردند و رفت و امد من به دانشگاه و حضور در کلاسها و رفتن نهار و شام به غذاخوری دانشگاه به اسم منزای دانشگاه و دیدن سایر ایرانیها یا باید خارجیها که با آنها آشنا شده بودم بدین منوال سعی در یاد گرفتن زبان ایتالیای که با حضور در کلاسها و دیدن تلوزیون و شنیدن رادیو و دیدن مجلات و جراید و اینکه وقتی با سایر ایرانیت بودیم سعی در رفع اشکالات و غیره و همه چیز طبیعی پیش میرفت که بعواز سپری شدن تقریبا یک ماه و نصفی خبر شروع جنگ تحمیلی ایران و عراق را شنیدیم که فکر میکردیم که زود تمام خواهد شد که با بطول انجامیدن با سفارت ایران تماس حاصل کرده و یا حضور یافته و درخواست راهنمای داشتیم که با ادامه جنگ به ایران جهت شرکت در جنگ مراجعه کنیم که ذکر کردند که فعلا لازم نیست و درصورت لزوم اطلاع رسانی خواهد شد آدرس محل اقامت و تلفن تماس خود را به سفارت دادیم و با گذشت زمان و بطول انجامیدن جنگ و اینکه خبرهای دار بر بمباران شهرها و غیره بیشتر و بیشتر انسان را نگران میکرد و از طرف دیگر ادامه آموزش زبان ایتالیای و اینکه با گذشت تقریبا یک سال هنوز زمان مشخصی برای انجام شدن امتهانات ورود به دانشگاههای ایتالیا ذکر نشده بود و از طرف دیگر مشکلات مالی و غیره و تا اینکه یک سال و نیم از زمان آموزش زبان ایتالیای گذشته بود و چون زمان امتهانات ورودی به دانشگاههای ایتالیا که هر شهر روز و زمان خاصی را تعیین کرده و به اطلاع دانشجویانی که افراد فامیلشان در سفارت ایتالیا در پایتخت کشورشان مثلا تهران با اراعه مدارک شناسای گوناگون غیره با توجه به علاقه فرد دانشجو جهت ادامه رشته مورد نظرش در شهر بخصوص ایتالیا از قبل میبایست ثبت نام کرده و مدارک به هر یک از دانشگاههای ایتالیای رسیده و هر دانشگاه در شهر خاص ایتالیای زمان خاصی را برای اجرا کردن امتهان ورودی اعلام و انجام میشد که متاسفانه زمان امتهانات ورودی دانشگاهها اعلام نشده بود و بدین دلیل کلیه دانشجویان خارجی که آموزش زبان ایتالیای را به اتمام رسانده بودند با درخواست کتبی و موافقت شهرداری شهر پروجا یک استادیوم سرپوشیده در اختیار خارجیها گذاشته شد و تعداد تقریبا کثیری از افراد خارجی که میخواستند در ایتالیا ادامه تحصیل بدهند و از کشورهای گوناگون وجود داشتند و طبق برنامه از قبل اعلام شده در آن سوله یا استادیوم سرپوشیده جهت اعتراض و اینکه زمان امتهانات ورودی هر دانشگاه اعلام نمیشد اقامت شبانه روزی پیدا کردند و بعداز سه روز اقامت نمایندگان تحصن کنندگان اعلام کردند که به جهت اینکه رسیدگی کافی از طرف مقامات ذیصلاح ایتالیای انجام نمی پزیرد از روز چهارم اعتصاب نخوردن غذا و ننوشیدن اب را اجرا خواهند کرد که همینطور هم شد و تقریبا نظم خاصی که از قبل اعلام شده بود رعایت میشد و سه روز از اعتصاب و نخوردن غذا و ننوشیدن اب میگذشت و من هم جزوه افرادی که بهداشت و موارد دیگر را اجرا میکرد انتخاب شده بودم روز سوم با شرایط خاص تحصن کنندگان مواجه شدیم که در حالیکه تقریبا اکثر اعتصاب کنندگان شرایط بی حالی و غیره داشتند به ناگاه افرادی تمام بدنشان حالت سفت و سختی پیدا میکرد ک6 اکثر انها قادر به راه رفتن نبودند ک6 توسط افراد که رعایت بهداشت را برعهده داشتند به بیرون از سالن بداخل امبولانسهای حاضر رسانده میشد و به بیمارستان منتقل و تحت درمان و تحت مراقبت قرار میگرفتند و با گذشت ساعتها تعداد این چنین افراد بسیار و بسیار شده تا انکه فردای ان روز از طرف مقامات ذیصلاح دانشگاهی ایتالیای با نمایندگان اعتصاب کنندگان تماس حاصل شده بود و با حضور پیاپی د محل اعتصاب قول دادند مشکل خارجیان از بابت امتهان ورودی در اسرع وقت حل خواهد شد و بدین صورت اعتصاب پایان پذیرفت و بعداز گذشت مدت تقریبا یک ماه زمان انجام امتهان ورودی هر دانشگاه در شهر خاص کشور ایتالیا در رشته های درخواست شده اعلام شد و تمام دانشجویان خارجی در سفارت ایتالیا در پایتخت کشورخشان ثبت نام بعمل آورده بودند و مدارک ثبت نام تمام خارجیهای متقاصی شرکت در امتهان ورودی در زمان مقرر و قبل از انجام امتهان هر شهری رسیده بود بجز مدارک من و یک ایرانی دیگر طبق اعلام مرکز دانشگاهی که از ما خواست شدبه وزارت خارجه کشور ایتالیا در رم بروی و انجا مدارک ما را گرفته در داخل پاکت مهر و موم شده ای گداشتند و بما گفته شد که تنها شهر تورینو یا تورین در شمال ایتالیا امتهان ورودی را بعمل نیاورده وسریع باید مدارک دکر شده به اموزش دانشگاه شهر مزبور میرساندیم همان شب ما توسط قطار از رم بطرف شمال ایتالیا رهسپار شدیم فدا صبح به شهر تورینو رسیدیم و به اموزش دانشگاه رفتیم و مدارک را از ما گرفتند و ذکر شد که از فردا بگدت سه روز امتهان ورودی در درسها گوناگون طبق برنامه از قبل اراعه شده شروع خوانهد شد فردا ما دو نفر نیز به همراه تقریبا شصت نفر خارجی متقاضی ادامه تحصیل از کشورها گوناگون در امتهانات حضور پیدا کردیم و در رشته ریاضی و فیزیک و بیولوژی وزبانی ایتالیای و امار و عیره بمدت سه روز به اجرا در امد و بعد از یک هفته از پایان امتهانات نتایج در پانلها نهادند که ما هر دو نفر هم جزوه تقریبا دوازده نفر خارجی قبول شده بودیم و به همین منوال ادامه یافت و من دیگر ان نفر ایرانی هم شرایط خود را ندیدم و در کل از سال اولی که در ایتالیا بودمرفتار و گفتار افراد پیرامون خود را بنوعی میدیدم که بنطرم می امد که انها نظر خاصی در باره من دارند و افراد ایرانی و یا ایتالیای و یا سایر خارجیها بنوعی که داعم در حال شک وتردید که انها بنوعی مرا میشناسند و شاید چیز خاص و یا موارد خاصی از من میدانستند که با تکرار رفتارها و گفتارها البته کاملا مودبانه و انسان دوستانه که هر روز مرا بیشتر و بیشتر به فکر فرو میبرد و سوالاتی مانند ابنکه من چه کار زشت و یا حرف یا 5ملی را مرتکب شد ه ام که انها چنین رفتاری را با من دارند و سوالات بسیار برای من بوجود میامد که جهت یافتن جواب سوالات تق بیا به هر کسی که دسترسی داشته و حدس میزدم میتواند در این مورد کمک کنند پرس و جو میکردم که متاسفانه انچنان راهنمای نشدم و اکثرمیگفتند که کاملا طبیعی است و نتیجه بودن در غربت و غیره ولی باز هم من بیشتر و بیشتر منزوی و گوشه نشین وبیشتر در حال فکر کردن و اینکه چرا در میان بسیار افراد حتی افراد کم سن و سالمتر از من ،من چنین شرایطی را داشتم وبا صبر و حوصله و گذشت ایامی من میتوانستم به نتایجی برسم که آنان فو شک و خیال و هیچ قطعیت و دیگری وجود نداشت و با رفتارها و گفتارهای بعضی افراد تقریبا تحریک و ادامه منزوی و در فکر فرو رفتن و سعی در مطالعه مطالب خواندنی که دسترسی پیدا میکردم و فکر میکردم مرا در شناخت این مشکل و یافتن بیشمار جواب سوالات کمک خواهد کرد سعی میکردم مطالعه کنم و همراه این موارد باید به دروس دانشگاهی و مشکل مالی با وجود اینکه از ایران بمن ارز بطور آزاد فرستاده میشد و سال آخر تقریبا حدود یک سال با فرستادن سرفصلهای از رشته ای که میخواندم به ایران وزارتخانه مربوطه ،ارز دولتی شامل من شد ولی در کل چون هزینه زندگی و اجاره آپارتمان وثبت نام ترمی دانشگاهی بسیار نسبت به پول ایران بسیار زیاد بود و لازم بود آنجا کار هم میکردیم و از هدف کلی یعنی ادامه تحصیل عقب میماندم بلاخره با وجود تمام مشکلات تصمیم گرفتم بدون اتمام تحصیلات دانشگاهی به ایران برگردم و توصیه ایهای از طرف کنسولگری ایران در میلان ایتالیا مبنی بر امکان ترانسفر کردن دروس ناتمام به ایران و ادامه تحصیل در دانشگاههای ایران در رشته مورد مطالعه...بلاخره بعداز شش سال اقامت از یک طرف خاطرات خوش بودن و آشنای با یک فرهنگ کشور خارجی و از طرف دیگر داشتن و بودن درجهنمی که شعله های واقعی ندارد ولی برای انسان غیر قابل تحمل و درد آور بود.ود در کل سی و چهار سال است به ایران کشور زادگاهم برگردم و تق بیا بعداز سه سال توانستم اجازه و پذیرش برای ادامه تحصیل در دانشگاه ایران را اخذ کنم و بعد ادامه تا اینکه اتمام ان رشته ...ولی در کل از زمان برگشت به ایران مشکلی که برایم آنجا شروع شده بود به انواع مختلف ادامه پیدا کر د و با گذشت زمان هر روز آشکارتر و واحضور شد تا اینکه تا اینکه بیش از چهل سال از شروع این مشکل برای من تقریبا بطور آشکار طوری که روزهای اول شروع برایم مشخص میباشد البته همیشه با سک و تردید شاید در قبل از نوزده سالگی وشروع اشکار مشکل من در بعداز کودکی دو یاچند مورد خاطره بودن در شرایط امتهان شدن و اینکه قبول عملی که نه نیازی بدان داشته و دارم ولی با بودن در شرایطی که رهای و خلاصی بدون قبول و تن دادن به ان امکان ندارد و شرایط مجه لی و بغرنج که داشته و دارم......ولی هر چیزی که هست من فرقی با سایر افراد نداشته و ندارم و شاید خجالتی بودن در دوران کودکی و نوجوانی و غیره باعث شد که بیش از چهل سال داغ جهنمی که برایم درست کردند و بناچار جز تحمل و صبر کار دیگری نمتوانستم بکنم و برباد رفتن بهترین ایام زندگی من جوانی و میانسالی و بزرگسالی و اوایل پیری و تحت فشارهای عمدی روانی قرار داده شدن و در کل ازار و اذیتها و تحت محرومیتهای که خاص چنین شرایط است و بسیار سعی در حل مشکل خود کرده و تن تقریبابه هر خواسته ای که همیشه جنبه منفی و امر بمنکر و قبول فاسد شدن و اینکه تحمل چند دهه نیز گناه کبیره دیگری شده که از طرف تحت فشار گذارندگان و دخالت در زندگی خصوصی که مرا ناچار به ارتکاب عمل و اعمال بسیار بسیار ننگین و غیر انسانی برای جبرا صبر و تحمل...و امیدوارم که هیچ انسانی چنین سرنوشت ناگوار و ناهنجار توام به آنچه از انسان بالجبار درخواست میشود و گرنه اتلاف وقت و اوقات و سلب تقریبا حق حیات از من و هر انچه که از من در این چهار دهه تحت شکنجه های گوناگون روانی و غیره بودن و اینکه با صبر کردن و تحمل برای از بین رفتن باید بدترین و بدترین که بجز ان و تنها چیزی نبوده و نخواهد بود و شاید مستجاب شدن دعای متجاوزین و شکنجه کنندگان که دیوانه و و داراب ب.....در جامعه بکنند تا آتش و عقدههای که در جامعه وجود دارد تسکین یابد.....امید است این مسعله که زیر پا گذاشتن حقوق بشر و گرفتن حق زندگی در جامعه در دادگاههای بین المللی مورد بررسی قرار گیرد هر چند که همیشه سانسور و محدود سازی و عدم اشکار شدن حقایقی که انسانها در طول زندگیشان با آنها روبرو بوده و اینکه منشا بسیار مساعل ضد انسانی و به گیاه دادن امکانات زندگی در قسمتهای مختلف جهان شده شده امتهان الهی یا تفتیش عقاید و فتنه و ابتلا و امتهان و زقوم و شکنجه و ناچار ساختن دیگران به زندگی در محرومیت و پذیرفت بدترین فساد و فسادهای که برای او و انها تعزیه کرده و میکنید همیشه برای دیگران و حتی حق حیات هم بر خلاف آنچه بر خودشان میپذیرند قابل نبوده و نیستند.دادخواهی و ذکر شرایطی که در طول چهار دهه گذشته مجبور به تحمل ثانیه ثانیه ای هم کرده و میشوند برخلاف آنچه که بخود دور داشته و میدارند.. .