اعتراضات آبان ۹۸: خواست تغییر کلیت سیستم
روزبه میرابراهیمی − مهمترین شباهت اعتراضات دیماه ۹۶ با اعتراضات آبان ۹۸، عدم وابستگی فکری آنها به جریانهای داخل جمهوری اسلامی بود. غاطبه معترضان در این دو خیزش، به هیچ کدام از جریانهای سیاسی درون ایران تعلق فکری نداشتند و اصولا خواهان تغییر کلیت سیستم بودند.
«مهمترین شباهت اعتراضات دیماه ۹۶ با اعتراضات آبان ۹۸، عدم وابستگی فکری آنها به جریانهای داخل جمهوری اسلامی بود. غاطبه معترضان در این دو خیزش، به هیچ کدام از جریانهای سیاسی درون ایران تعلق فکری نداشتند و اصولا خواهان تغییر کلیت سیستم بودند. به دلیل ریزش گستردهای که در طبقه متوسط شهرنشین (به لحاظ اقتصادی و اجتماعی) در بیش از یک دهه اخیر روی داده، قالب معترضان از طبقه متوسط به پایین بودند، البته این به معنای رضایتمندی طبقه متوسط به بالا نیست، بلکه تفاوت در درجه ریسکپذیری جامعه، در شرایط متفاوت و شیوههای ابراز اعتراض است.»
گفتوگو با روزبه میرابراهیمی، روزنامهنگار و پژوهشگر
روزبه میرابراهیمی: اعتراضات آبان ۹۸ همانند اعتراضات چند دهه اخیر ریشه در نارضایتی عمومی دارد که عوامل متعدد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی داشته و دارد. نقطه اتصال همه این نارضایتیها، بیعدالتی، فساد و ناکارآمدی سیستم جمهوری اسلامی است که در این چند دهه قادر نبوده زمینههای بیعدالتی، فساد و ناکارآمدی خود را ترمیم کند. این ناتوانی در سیستم، در کنار انسداد فضای سیاسی که در عمل هر نوع روزنه برای بروز نارضایتی و اقدام تاثیرگذار در مسیر بهینهسازی ساختارها را ناممکن کرده، بخش بزرگی از بدنه جامعه را به بیماریهای مزمنی، از جمله بیاعتمادی، بیاخلاقی، دروغ، فساد و ابتذال کشانده است. در چند دهه اخیر، هرگاه برای جامعه فرصت یا بهانهای مهیا میشد که نارضایتی خود را بروز دهد، به اشکال مختلف شاهد بروز آن بودهایم. گاهی با بهرهگیری از فرصتهای انتخاباتی و انتخاب معنادار و با زاویه نسبت به رویکرد حاکمیت، و گاهی هم با حضور در خیابان و مشارکت در فرصتهای اعتراض خیابانی. آنچه در آبان ۹۸ در ایران شاهد بودیم، تداوم این حرکت معترضانه ناراضیان است که خواهان تغییر وضع موجود هستند. هر مقدار که تلاشهای پیشین جامعه برای تغییر وضع موجود به ناکامی انجامید، شیوههای بروز آن هم متفاوت و به مرور رادیکالتر شد.
نمای بیرونی نقطه آغازین اعتراضات آبان ۹۸، اعلام غیرمنتظره افزایش قیمتهای سوخت بود. اقدامی که با توجه به تجربههای قبلی بدون هیچ تردیدی به افزایش بیشتر قیمتها میانجامید و برای اکثریت جامعه ایران غیرقابل تحمل بود. اما اگر به همین نقطه آغازین هم با دقت بیشتری نگاه کنیم، قادر خواهیم بود که مشخصههای بیعدالتی، فساد و ناکارآمدی را در آن ببینیم که اصلیترین ریشه خیزش آبان ماه بود. به تعبیری دیگر بخش وسیعی از جامعه با توجه به تجربههای گذشته میدانست که این افزایش قیمتها، برخلاف ادعای حکومت برای اجرای عدالت (معیشتی) نیست و خود دلیلی برای بروز بیعدالتیهای دیگری خواهد بود. و یا آگاه بود که برنامه اعلامی، موج تازهای از فساد را به همراه خواهد داشت، و از همه مهمتر اینکه سیستم فعلی به دلیل ناکارآمدی قادر به اجرای آن نیست، حتی اگر مفروض این باشد که اصل برنامه ایده درستی است.
همانگونه که در پاسخ اول توضیح دادم، ریشه این اعتراضات یکسان هستند، و برخی تفاوتهایی که میتوان بین هر کدام از آنها تمیز داد، تفاوتهایی در شیوه بروز و یا ابزارهای بروز هستند. مهمترین شباهت اعتراضات دیماه ۹۶ با اعتراضات آبان ۹۸، عدم وابستگی فکری آنها به جریانهای داخل جمهوری اسلامی بود. غاطبه معترضان در این دو خیزش، به هیچ کدام از جریانهای سیاسی درون ایران تعلق فکری نداشتند و اصولا خواهان تغییر کلیت سیستم بودند. به دلیل ریزش گستردهای که در طبقه متوسط شهرنشین (به لحاظ اقتصادی و اجتماعی) در بیش از یک دهه اخیر روی داده، قالب معترضان از طبقه متوسط به پایین بودند، البته این به معنای رضایتمندی طبقه متوسط به بالا نیست، بلکه تفاوت در درجه ریسکپذیری جامعه، در شرایط متفاوت و شیوههای ابراز اعتراض است.
اعتراضات آبان ۹۸، ادامه اعتراضات دیماه ۹۶ بود، با این تفاوت که گستردهگی آن بیشتر و شیوههای بروز اعتراض هم خشنتر بود. عامل این جهتگیری هم، ناامیدی و استیصالی است که بخش زیادی از جامعه را نسبت به ثمربخش بودن شیوههای دیگر بدبین کرده است.
آنچه از تصاویر و فیلمها و شعارها میتوان برداشت کرد، یک جنبه ماجراست، و آنچه را با توجه به وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کلیت جامعه میتوان به دست آورد، جنبه دیگر ماجراست. به تعبیری دیگر، آنچه در آبان ۹۸ رویداد، یک روی آن در خیابان بروز یافت، و روی دیگر آن در وجدان عمومی جامعه. آنچه در خیابان بروز پیدا کرد، ترکیبی از گروههای مختلف، زن و مرد، پیر و جوان، کارمند و بیکار، مذهبی و غیرمذهبی بود، که به تحقیر و بیعدالتی که همه سفرهها را تحت تاثیر قرار داده، معترض بودند. البته این ترکیب در مناطق مختلف تفاوتهایی هم داشت. مثلا در برخی مناطق که اقلیتهای قومی تحت فشار (مانند مناطق کردنشین، بلوچنشین، عربنشین) نیروهای فعال در صحنه بودند، ترکیب جنسیتی نیروهای اصلی معترض مردانهتر بود، اما در مناطق دیگر، مانند کرج و برخی توابع پایتخت حضور زنان پررنگ بود. چون نقطه مشترک اکثر معترضات نارضایتی از کلیت وضع موجود بود، و ابراز این نظر با هزینههای بالاتری میتواند روبهرو شود، میزان مشارکت در اعتراض خیابانی هم معمولا با همراهی بیشتر بخشهایی از جامعه معترض روبهرو میشود که ریسکپذیری بیشتری دارند (و یا به تعبیری دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند) و در شرایط کنونی ایران از نظر اقتصادی، به جز طبقه رانتی، بخشهای دیگر جامعه ناراضیانی هستند که بالقوه شُرکای هر نوع خیزش عمومی هستند.
نظرها
نظری وجود ندارد.