پایان قاسم سلیمانی، آغاز دوران جنگ است
خالد صالح-دوران «نه جنگ و نه مذاکره» و مرحله برخورد نیابتی و نصفهنیمه سپری شده است. قاسم سلیمانی، تجلی شکوه و برند عظمت جبهه شیعه خاورمیانه بود و جمهوری اسلامی ناگزیر است حمله به جلال و شکوه خود را با ضربهای به همان اندازه نمادین پاسخ بگوید.
حالا دیگر دوران «نه جنگ و نه مذاکره»، مرحله موشکهای سرگردان و برخوردهای نیابتی و نصفهنیمه سپری شده است.
قاسم سلیمانی، تجلی قدرت و برند عظمت جبهه شیعه خاورمیانه بود و جمهوری اسلامی ناگزیر است حمله به جلال و شکوه منطقهای خود را با ضربهای به همان اندازه نمادین پاسخ بگوید.
اکنون نوبت بازی ایران است. به شکلی ناگهانی و خلاف انتظار، دونالد ترامپ ضربه آخر را خیلی زود همان اول زد. قاسم سلیمانی، نه به سادگی یک سردار در میان مقامات ایران، که تجلی قدرت و شکوه و حشمت جمهوری اسلامی بود؛ درست به همان معنایی که محمد بن سلمان قدرت و جلال عربستان سعودی را در خاورمیانه پس از بهار عربی بازنمایی میکند.
ساده انگارانه است اگر سلیمانی را صرفاً مهرهای در ماشین جاهطلبی منطقهای ایران در خاورمیانه بدانیم، او نماد و برند دستگاه نظامی-اقتصادی عظیمی بود که از ضاحیه تا هرات گسترده است و خود را «جبهه مقاومت» میخواند.
عظمت و جلال از دست رفته
صحنهگردان مرموز جنگ سوریه، «فرمانده در سایه»، «سردار عارف»، «کابوس شیطان بزرگ»، صاحب نشان افتخار ذوالفقار، (عالیترین مدال جنگی جمهوری اسلامی) .... روزنامه لوموند او را «چگوارای ایرانی» و «قویترین مرد خاورمیانه» خوانده بود و رهبر ایران او را «شهید زنده».
در ملاقات ناگهانی و اعلامنشده علی خامنهای با بشار اسد در دی ماه ۹۸، این قاسم سلیمانی بود که به جای محمدجواد ظریف بر صندلی وزیر امور خارجه نشست و به نقل از خود ظریف (در دیدارش با گروهی از ایرانیان ساکن سوئد در استکهلم)، «سعودیها» نه وزیر خارجه جمهوری اسلامی که سردار سیلمانی را همهکاره ایران میدانستند.
در مرداد ۹۷، وقتی جدال لفاظی میان مقامات حسن روحانی و دونالد ترامپ بر سر «جنگ تنگهها» بالا گرفت، او به میدان آمد و رو به ترامپ گفت: «من حریف تو هستم، نیروی قدس حریف شماست. هیچ شبی نیست که ما نخوابیم و به شما فکر نکنیم… آقای ترامپ قمارباز! به شما میگویم از آنچه که شما فکر میکنید ما به شما نزدیکتریم.»
ماشین تبلیغاتی جمهوری اسلامی برای ساختن چهره یک ابر-قهرمان ایرانی-شیعی از قاسم سلیمانی، کم ولخرجی نکرده است. سایت تسنیم در مهر ۹۳ نوشت: «سردار سلیمانی با ۷۰ نفر جلوی ورود داعش به اربیل را گرفت.» و در سایت مشرق در آبان ۹۳ چنین آمد که شاید «بتمن، سوپرمن و اسپایدرمن» از پس قاسم سلیمانی بربیایند.
اگر عماد مغنیه الگوی غایی «چریک» شیعه بود، قاسم سلیمانی سیمای غایی یک «ژنرال» شیعه را بازنمایی میکرد : ژنرالی در حال پیشروی که در جریان جنگ سوریه، به تجسم زنده تلاقی و اتصال هویتگرایی ملی-امنیتی و جاهطلبی نفوذ و گسترش شیعی بدل شد.
بله، جبهه شیعه در خاورمیانه تنها فرماندهاش را از دست نداده، بلکه عظمت و جلال آن مورد حمله قرار گرفته و به قتل رسیده است.
دو روز پیش رهبر ایران گفت: «همه بدانند جمهوری اسلامی به دنبال جنگ نیست» و البته اضافه کرد: «هرکس که منافع، مصالح، عزت، عظمت و پیشرفت ملت ایران را تهدید کند، بدون ملاحظه مقابله و ضربه سختی به او وارد خواهد کرد.»
حالا نوبت ایران است و پای «عزت و عظمت» در میان است.
«جنگ به شما علاقهمند است.»
همچون رهبر ایران، دونالد ترامپ پیش و پس از کشته شدن قاسم سلیمانی تصریح کرد که جنگ نمیخواهد.
ترامپ گفته است : «اقدام ما، نه برای آغاز جنگ، بلکه برای جلوگیری از جنگ بود.» به قول لئون تروتسکی، مارکسیست انقلابی روس، « شاید شما به جنگ علاقهای نداشته باشید، اما جنگ به شما علاقهمند است.»
مدتهاست تحلیلگران در مورد احتمال وقوع جنگی «تصادفی» میان ایران و آمریکا بر اثر یک اشتباه یا سوء تفاهم نظامی هشدار میدهند. این مرحله اکنون سپری شده و ابرهای جنگ، آسمان منطقه را کاملاً تسخیر کردهاند: جنگی نه تصادفی که ضروری و حسابشده.
بله، در حالی که هیچ کس خواهان جنگ نیست، وقوع جنگ اجتنابناپذیر به نظر میرسد؛ به خصوص که تصمیمگیران در هر دو طرف جبهه، سابقه طولانیای از تصمیمات و رفتارهای غیرعقلانی، غیرمسئولانه و ماجراجویانه دارند. و به ویژه اینکه در آستانه انتخابات ماه نوامبر، جنگ میتواند بزرگترین هدیه ممکن برای ترامپ بحرانزده باشد.
Casus Belli
Casus Belli عبارتی است لاتین، با معنای تحتالفظی «مناسبتی برای جنگ» و به عمل یا رویدادی گفته میشود که آتش جنگ را شعلهور میکند یا از آن برای توجیه جنگ استفاده میشود.
سابقه طولانی تنش، تدارک گسترده نظامی و استراتژیک در منطقه، تصمیمات و رفتارهای ماجراجویانه ... همه اینها مدتهاست زمینه یک جنگ احتمالی میان ایران و آمریکا را فراهم آوردهاند؛ جنگ اما یک Casus Belli کم داشت که حالا آن هم مهیا شده است.
ریشه و زمینه این جنگ احتمالی را چه وقایع یک هفته اخیر بدانیم، چه خروج آمریکا از برجام و چه انتخابات ماه نوامبر آمریکا، یک چیز قطعی است: پاردایم عوض شده است و نقطه عطف این تغییر، کشتهشدن قاسم سلیمانی است.
دستکم از میانه دهه شصت، «نه رابطه آشکار و نه برخورد نظامی مستقیم» پایدارترین اصل ایدئولوژیک دیپلماسی جمهوری اسلامی بوده است. این اصل به مدت چهار دهه توانست منافع رهبران جمهوری اسلامی را تضمین کند. با مرگ قاسم سلیمانی، اکنون دیگر دوران «نه جنگ و نه مذاکره»، مرحله موشکهای سرگردان و برخوردهای نیابتی، نصفهنیمه و غیرمستقیم سپری شده است. جمهوری اسلامی ناگزیر است حمله به جلال و شکوه منطقهای خود را با ضربهای به همان اندازه نمادین پاسخ بگوید. و هدف این ضربه به احتمال زیاد خود «آمریکاییها» خواهند بود و نه متحدان این کشور در منطقه.
از تهران تا لبنان، در واکنش به اقدام آمریکا سمفونی واحدی نواخته شده که کلمه کلیدی آن «انتقام سخت» است. مقامات ایران، اقدام آمریکا را «نظامی» و «تروریستی» دانسته و وعده کردهاند پاسخی قاطع و سخت به آن بدهند.
در سیاست، قاعده بر این است که آدم رجزخوانیها و البته وعدههای سیاستمداران را خیلی باور نکند.
وقتی ۳۰ خرداد، جمهوری اسلامی پهپاد آمریکایی را در در نزدیکی تنگه هرمز سرنگون کرد، دونالد ترامپ در حساب توییتر خود نوشت: «ایران مرتکب اشتباه بسیار بزرگی شد.» این کلمات در نهایت اما به واکنشی نظامی از جانب آمریکا ختم نشد. تنشها در بالاترین سطح ادامه یافت، اما طرفین از خط قرمز همدیگر رد نشدند، و «قاعده» بازی برهم نخورد. اکنون اما مرز میان کلمات تهدیدآمیز و واقعیت به شکل هولناکی کم و مخدوش شده است.
دوران میان دو جنگ
سال گذشته، امانوئل مکرون دوران کنونی را با دوران میان دو جنگ جهانی مقایسه کرد؛ دورانی که بحران اقتصادی، احساس فراگیر ترس و تحقیر و درخودفرورفتگی ملیگرایانه ویژگیهای اصلی آن بود.
این احتمالاً حکیمانهترین اظهارنظر سیاسی رئیسجمهور فرانسه است. دستکم در خاورمیانه، حال و هوا، به حال و هوای میان دو جنگ شبیه است: پس از جنگ سوریه، نوبت جنگی دیگر است؛ جنگی فرا-سرزمینی که جبهه اصلی آن احتمالاً در خاک عراق خواهد بود.
هدف استراتژیک ایران و آمریکا هردو این است که دست دیگری را از عراق کوتاه کنند؛ جنگی که احتمالاً در پیشروست اما نه فقط در خاک عراق، بلکه همانطور که حشمتالله فلاحتپیشه، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس گفته، «فرا-ملی و فرا-سرزمینی» خواهد بود؛ جنگی ناپیوسته با حملاتی، که به نقل از بیانیه شورای عالی امنیت ملی، «در زمان و مکان مناسب» صورت خواهند گرفت. زمان و مکان مبهم اما ضربه یا حمله قطعی است.
پیش از آنکه زمان مناسب برای انتقام فرابرسد و مکان مناسب آن تعیین شود، سوگواری و کوبیدن بر سنج مظلومیت شیعه، اسلحه آشنای جمهوری اسلامی برای تبلیغات و بسیج افکار عمومی در سطح منطقه خواهد بود.
قرار است جنازه قاسم سلیمانی در چندنوبت، در بغداد، تهران، مشهد و کرمان تشییع شود.
این «عزای حسینی» اگر به «کنشی عاشورایی» نیانجامد، بهراستی آیا چیزی از جلال جمهوری اسلامی باقی خواهد ماند؟
نظرها
حلاج
اینها همه سیاه نمایی و کشته سازیه دشمنه. اینها یک مشت آشوبگر و اغتشاشگران بودند و قصد ایجاد فتنه در منطقه را داشتند که با بصیرت سربازان آمریکایی با بصیرت و توجهات اقا ولیعصر عج در نطفه خفه شد. شنیدید میگن چوب خدا صدا نداره اگر بزنه......
بهزاد
پایان قاسم سلیمانی میتواند آغاز یک عقب نشینی ج.ا. و ظهور یک "نرمش قهرمانانه" دیگر نیز باشد. تمام هارت و پورت های رژیم و دستگاه های تبلیغاتی اش به جای خود, ج.ا. اصلا در موضعی نیست که توانایی یک درگیری همه جانبه که به جای خود., حتا یک در گیری محدود و مختصر با آمریکا را داشته باشد. با تمام سرمایه گذاری هایی که سلیمانی در سوریه کرد, روسیه عملا دست نیروی هوایی اسرائیل در بمباران نیروهای ج.ا. را باز گذاشته است. جنبش های مردمی در لبنان و عراق نیز یک بخش مهم از مطالباتشان بر میگردد به مخالفت با حضور ج.ا. در لبنان و عراق. بر این اساس میتوان دید که نتیجهء دو دهه سرمایه گذاری های سپاه در سوریه, لبنان و عراق در عمل بر باد رفته است. ج.ا. میتواند برای یکی دو روز با مجبور کردن مردم به شرکت در مراسم سوگواری سلیمانی نمایشی دیگر به راه بیندازد, اما هیچکدام از این نمایش ها بحران های لاعلاج نظام را حل نخواهد کرد. آبان ماه آمد, دلیل دیماه. مسلما دیماه های دیگر و آبان ماه های دیگری نیز در راه هستند. و از همه اینها مهمتر اینکه پس از یازده سپتامبر ۲۰۰۱ عملا دوران "جنگهای بی پایان " Endless Wars , *Full Spectrum Wars در جهان آغاز گشته است. این تصادفی نیست که جنگ افغانستان طولانی ترین جنگ در تاریخ آمریکا شده است. این جنگ قرار نیست هیچگاه تمام شود. هر نظام و دولتی نیز که پس از ج.ا. در ایران بر کار بیایید, به نحوی از انحاء (مستقیم یا غیر مستقیم) درگیر این منازعه ای جهانی خواهد بود. آن عبارت تروتسکی برای قرن بیست و یکم را شاید بتوان به این گونه تغییر داد که: "جنگ چندان به شما علاقه مند است که بی هیچ پایانی تا ابد الدهر ادامه خواهد یافت!" * هر چه به دنبال ترجمه ای خوب و صریح به فارسی برای Full Spectrum War گشتم, معادل مناسبی به ذهنم نرسید. از دوستان با استعداد تر از من خواهش دارم اگر حوصله اش را داردند, معادل فارسی این را در اینجا مندرج نمایند. سپاس.
بیانیهٔ گروه «سوسیالیستهای انقلابی» (مصر)، سوم ژانویهٔ ۲۰۲۰
سنگهای معترضان که در عراق و لبنان پرتاب میکنند به نفوذ ایران در منطقه پایان میدهد، و نه حملات پهبادی آمریکا بیانیهٔ گروه «سوسیالیستهای انقلابی» (مصر)، سوم ژانویهٔ ۲۰۲۰ بار دیگر، آمریکا با مداخلهٔ خود سدّی دیگر در راه جنبش اجتماعیِ رو به فرازِ خاورمیانه گذاشته، فقط برای اینکه منافع امپریالیستی خودش را پیش ببرد. ترامپ هم میخواهد با گرفتن ژست یک قهرمان پس از قتل قاسم سلیمانی (فرمانده نیروهای قدس) و ابومهدی المهندس (فرمانده حشد الشعبی) و شاید با جنگی قریبالوقوع با ایران، از بحرانی که در داخل گرفتارش شده فرار کند. عراق که ماههاست شاهد قیامی علیه فرقهگرایی و دینسالاری بوده - قیامی که طی آن خلق انقلابی سفارتخانه و کنسولگریهای ایران را محاصره کردند - در صورت هرگونه اقدام احتمالی آمریکا دچار شکافها و تفرقههایی خواهد شد، و حکومت عراق از این واقعه برای تشدید شرایط نظامی و سرکوب به نام مقابله با «توطئههای خارجی» بهرهبرداری خواهد کرد. رژیم ایران نیز که چند ماهی است بحران اقتصادی و اعتراضات اجتماعی فزایندهای را تجربه میکند، اعتراضها و مخالفتهای داخلی را سرکوب و مشروعیتش را با این ادعا که «هیچ صدایی بالاتر از صدای جنگ نیست» و علت همهٔ اعتراضات «آمریکا، شیطان بزرگ» است تقویت میکند. در چنین وضعیتی، به جای اینکه جنبش مردمی غیرفرقهگرایانه تبدیل شود به انقلابی که به حیات این رژیمها پایان میدهد و نقشهٔ خاورمیانه را به صورتی انسانیتری از نو ترسیم میکند، قاسم سلیمانی - درست مثل صدام حسین - به نماد جنگی جدید برای مقابله با تهدید خارجی بدل میشود. به لطف حملات پهبادی آمریکا، در راه مقابله با این خطر، هر صدای دیگری خفه خواهد شد. ما هیچ احترام و ارزشی برای سلیمانی، که دستش به خون سوریها و عراقیها آغشته است، قایل نیستیم. ما دنبالهروِ هیچ «محوری» هم نیستیم. ما همیشه به جنبشهای اجتماعیای معتقدیم که از پایین به دنباب ایجاد تغییرات سیاسیاند؛ یعنی همین جنبشهایی که رژیمهای منطقه و آمریکا گاه با سرکوبگری شبهنظامیان فرقهگرا و گاه با مداخلهٔ نظامی خارجی به دنبال نابودیشان هستند. پایاندادن به نفوذ ایران در منطقه نه با حملات هوایی آمریکا محقق میشود و نه با تحریمها. پایاندادن به نفوذ ایران در منطقه کار جنبش مردمی خود خلق ایران و جنبشهای خلقهای منطقه (از جمله عراق و لبنان) علیه هرگونه سلطهٔ خارجیِ غرب یا شرق است.
کارو
بیش از حد کشته شدن یک فرد را بزرگ نکنید. این چیزی است که رژیم خودش می خواهد. این همه جوانان بی گناه این مملکت را کف خیابان کشتند و دو روز بعد منکر قتلشان شدند و گفتند خودتان کشتید!! جان هیچ فردی از دیگری عزیزتر نیست. چه سردار باشد و چه شهروندی عادی. کشته شدن این فرد را آنقدر بزرگنمایی نکنید که خون جوانان مان فراموش شود.
طوسی
این نامرد رفته بود عراق که بهشان بگه بی عرضه ها شما چند ماه نتوانستید تظاهرات تمام کنیان و فقط ۳۰۰ نفر را کشتید و من در ایران با کشتن ۱۵۰۰ نفر در ۲ روز همه را ساکت کردم
کارو
سلیمانی به سادگی، قاتلی بود که به قتل رسید. گول کسانی را که می خواهند از او سردار دفاع از ملک و میهن در برابر داعش و غیره بسازند را نباید خورد. اصولاً مداخلات امثال سلیمانی است که به شکل گیری گروه های تند افراطی مانند داعش می انجامد. دفاع سلیمانی از مرزهای میهن با پخش کردن شکلات و شیرینی در آن سوی مرزها محقق نشده است، بلکه با سرکوب بی رحمانه جوانان معترض آن کشورها بوده است. با این حال، تاریخ مصرف سلیمانی، طرز تفکر و تاکتیکهای او برای برون رفت کشور از بحرانهای فعلی، دیگر گذشته است. حتی همین اواخر شایعاتی از تغییر او به گوش می رسید. او فقط سوگلی رهبر کشور بود که با هزینه های گزاف به افکار عمومی تحمیل شده بود. حذف او می تواند به نهال نوپای اعتراض به سیاستهای کلان کشور، که نشانه های آن در جبهه اصولگرایان نیز بروز یافته است، مجال رشد و بالندگی بدهد. با حذف سلیمانی، توان سرکوب رأس هژمونیِ قدرت تحلیل رفته است و شاید شاهد درخشش پرتوهای خورشید از لابلای ابر تیره و سنگین آسمان کشور باشیم.
مجید امینی
آقای بهزاد، فکر می کنم که ترجمۀ "طیف تمام عیارجنگ" بد نباشد. بااحترام، مجید امینی آمریکا
Mafi
اقای صالح رهبر ایران وارد بازی ترور با ترامپ نخواهد شد اما با تمام توا ن در برابر حمله ی احتمالی امریکا وهر کشور دیگری از مرزهای ایران دفاع خواهد کرد خامنه ای این را به ابه گفت اما شما نگرفتی!
Mafi
اقای صالح کنش عاشورایی به درازای جبهه ی مقاومت در برابر جنایت و زورگویی امریکا واذنابش گسترده است و در هر لحظه و هر نقطه در حال پایداری و قربانی دادن است وقاسم سلیمانی تا این لحظه برجسته ترین قربانیش بوده است. سلیمانی در درجه اول توسط نظامیان سیاسیون و روز نامه های امریکا و غرب تبدیل به این نماد بزرگ و پر شکوه شد! شما این نکات غیر قابل انکار را وارونه دیده اید
علی
به نظر نمیرسد که جمهوری اسلامی بتواند اقدامی جز بمب گذاری یا عملیات ترور انجام دهد. موشکهای جمهوری اسلامی فقط بازدارنده هستند. اما این بازدارندگی موشکها فقط برای شرایط عادی است. اگر هریک از این قدرتها از جمهوری اسلامی زخمی بخورند، قطعاً موشکهای جمهوری اسلامی کارائی بازدارنده خود را از دست خواهند داد.
حسن
بدون فروش نفت، قراره رژیم با چه منابع مالی وارد جنگ بشه؟
مهدی
خطاب به "Mafi" تروریزم و آدمکشی در ذات و گوهر جمهوری اسهالی است, از سینما رکس و پشت بام مدرسه رفاه تا امروز. امت بیشرف پست فطرت حزب الله هم مثل آن "رهبر" آیت الشیطانی شان که میگفت "زندگی یعنی کشتن و کشته شدن" شهوتی اشتها ناپذیر به خونریزی و توحش دارند. در عمل تنها کاری که آخوندها انجام میدهند سیاست زمینهای سوخته است که کشور ایران و هشتاد میلیون ایرانی را به برای چندین دههء آتی به ورطهء مرگ و نابودی و ویرانی محکوم خواهد کرد. تف به جد و آبای تک تک شما حزب اللهی های پست فطرت بی همه چیز که چهل سال مردم را اینجوری ترور کردید و حالا اینجوری کشور و ملت را تبدیل به هدف ارتش های ناتو نموده اید. حیف تف ما به هیکل کثافت شما جانوران وحشی خونخوار.
عبداله
در سیاست داخلی ایران سلیمانی به قالیباف و لاریجانی نزدیک بود و در برهه های حساس از لاریجانی و قالیباف حمایت کرده بود و در سال 84 از احمدی نژاد حمایت نکرد و احمدی نژاد نیز با او روابط خوبی نداشت و در زمانی که احمدینژاد در اوج کاریزماتیک انقلابی در ایران و خاورمیانه بود سلیمانی مطرح نبود همچنین سلیمانی روابط خوبی با فرمانده قبلی سپاه جعفری نداشت و اختلافات این دو حتی رسانه ای شده بود و مسئله دیگر این است که گروه های نیابتی ایران از اختلافات داخلی ایران مطلع نیستند و به ایران به عنوان یک کل انقلابی نگاه میکنند که دست از دنیا و ملیت خود شسته اند و به همین دلیل نیروی قدس و فرماندهان آن ترجیح میدهند زبانی تند در مسائل و اختلافات داخلی ایران نداشته باشند و به همین دلیل در نظر افکار عمومی بی اطلاع خلوص را میرساند اما همین مردم بیشترین مشکلشان دقیقا با همین سپاه قدس و تبعات دخالت ایران است که ایران را وارد مشکلات و سختی ها کرده است و همین دلیل است که ایران تاحدودی برای واکنش به کشته شدن سلیمانی محتاط است چرا که بیشترین ناراحتی مردم از نظام بخاطر سپاه قدس و دخالت در عراق و سوریه و یمن... است و اکنون نمیخواهد بخاطر مرگ او تبعات سنگین تری به مردم تحمیل شود و همچنین مسئله دیگر به نوعی قربانی شدن او از طرف خامنه ای است که باعث حس همدردی مردم میشود
طاهر
آقاي صالح قبلاً مقالات خوبي مينوشت وديدگاهش بخصوص در جنگ سوريه ونقش ايران در كشتار را بوضوح برملا ميساخت ولي الان با اين مطالب كمي به سمت قبله هلال شيعي چرخيده است،آقاي صالح شما خوب ميدانيد كه سليماني آنچنان هم در سوريه موفق نبوده وپيروز نشده بود ،بخاطر دارم كه از ابتداي ورود ايران به جنگ چندين سال طول كشيد وبشار اسد قبل از ورود روسيه قافيه را باخته بود و فقط نوار ساحلي غرب و مركز دمشق بعلاوه مناطقي پراكنده را در كنترل داشت و آنرا هم ترديد داشت بتواند نگه دارد واعلام كرد بايد بسياري از مناطق را واگذاريم تا اين محدوده ها را نگه داريم،چه موفقيتي سليماني بدست آورده بود؟اگر روسيه وارد نشده بود بشار وسليماني بقيه را هم از دست داده بودند،آنها مبارزه نكردند،زدن بيمارستان ونانوايي ومدرسه ومنابع آب و.... و محاصره بي امان مردم بيدفاعي كه فقط با اسلحه سبك مبارزه ميكردند نبرد بود؟خالي كردن ميدان از سكنه با بمباران بي امان وگرسنگي وتشنگي جزيي از افتخارات يك سردار ميباشد؟اين طرحهاي كشتار موجب ديده شدن درايت درجنگ ميشود؟ شما هم مثل همين مردم ابن الوقتمان جو گير شده ايد؟ بيشتر طرحهايش بر اساس كشتار گسترده وزمين سوخته بود همانطور مثل پوتين ومثل زمين سوخته در چچن،بيشترين موفقيت آنها چه در چچن وچه در سوريه وارد كردن گروههاي جنگي افراطي وتروريست در صفوف مبارزين اصيل و بومي هست تا بتوانند بنام تروريست همه را از دم درو كنند(تصديق ميكنم كه در اين زمينه هم پوتين وهم سليماني همتايي ندارند)