مردان روشنفکری که زن خانهدار میخواهند
مردانی که ادعا میکنند به برابری اعتقاد دارند، اغلب تمایلی ندارند که مطابق این باور زندگی کنند.
مردانی که ادعا میکنند به برابری اعتقاد دارند، اغلب تمایلی ندارند که مطابق این باور زندگی کنند. به همین دلیل است که حتی در خانه افراد پیشروی جامعه، باز هم این زنان هستند که مسوولیت اغلب کارهای خانه و نگهداری از بچهها را به عهده دارند و مردان در بهترین حالت، مسوولیت کارهای ساده را به عهده میگیرند.
قبل از ازدواج، همسرم عضو یک باشگاه کتابخوانی بود که مردان عضو آن بسیار روشنفکر و پیشرو به نظر میرسیدند. در یکی از جلسات، بعد از خواندن کتابی درباره فشار کاری مضاعف بر زنانی که از کودکان و سالمندان نگهداری میکنند، همه مردان حاضر در جلسه تایید کردند که کشور باید قوانین مناسبی برای استفاده زنان از مرخصی زایمان با حقوق و برابری دستمزد زن و مرد تصویب کند. اما وقتی این سوال مطرح شد که کدامشان میخواهند زنی داشته باشند که بیشتر کارهای خانه را انجام نمیدهد، سکوت بر اتاق حاکم شد.
این یک مثال است از اینکه انگار تفاوت بزرگی میان آنچه مردان به آن باور دارند و سبک زندگیشان وجود دارد.
این موضوع مختص جوامعی مثل ایران نیست و هنوز حتی در جوامع پیشرفته هم دیده میشود. بر مبنای یک مطالعه جدید در آمریکا که اطلاعات آن در طول چندین دهه جمعآوری شده است، در حالی که میتوان نسبت به نگاه جامعه به برابری زن و مرد خوشبین بود و مردان و زنان به طور مساوری از برابری زن و مرد حمایت میکنند، همچنان اغلب مردم در اظهارنظرهای کلان خود یک جور حرف میزنند و سبک زندگی زندگی خصوصیشان طور دیگریست.
طبق همین مطالعه ۲۵ درصد مردم میگویند که زنان و مردان باید در فضای عمومی حضور برابر داشته باشند اما این زنان هستند که باید اغلب کارهای خانه و نگهداری از کودکان را انجام دهند. این باور نشانگر شکاف عظیمی است که زنان در محیط خانه احساس میکنند: با اینکه در بسیاری از حوزهها پیشرفت کردهاند در خانهها در هنوز بر همان پاشنه میگردد.
با اینکه تعداد زیادی از افراد تایید میکنند که در جامعه مشکلاتی در زمینه زنان، کار و قدرت وجود دارد، اما این موضع شخصی خود را که زنان در کارهای خانه بهترند، حاصل سکسیسم نمیدانند و برای آن بهانههای دیگری میتراشند. مثلا میگویند به اندازه کافی در کار خانه مهارت ندارند.
باربارا ریسمن، جامعهشناس آمریکایی دانشگاه ایلینویز در مصاحبهای با نیویورک تایمز گفته: «برخی باور دارند که زنان و مردان واقعا از نظر ذاتی، تمایلات طبیعی و مهارتها با هم متفاوتند. آنها میگویند زنان ذاتا مراقبان بهتری هستند و همزمان باور دارند که زنان و مردان باید در بازار کار حقوق برابر داشته باشند.»
در واقع، در دنیای امروز کمتر کسی میگوید که زن و مرد نباید حقوق برابر داشته باشند، اما هنوز بسیاری به تفاوتهای بیولوژیک زن و مرد انگشت میگذارند. زنان اغلب معتقدند تفاوت میان زن و مرد ناشی از انتظارات اجتماعیست، اما مردان میگویند که این تفاوتها «طبیعی» ست.
روشنتر صحبت کنیم؛ سکسیستها، حتی اگر از گروههای پیشروی جامع باشند، به چیزی به عنوان تواناییهای ذاتی معتقدند و این باور ابزاری برای حفظ قدرت مردانه آنهاست. آنها میخواهند «برابری طلب» به نظر برسند اما همچنان قدرت شخصیشان را در محیط خصوصی حفظ کنند.
اکنون دیگر از نظر اجتماعی قابل قبول نیست که زن کمتر از مرد باشد، اما این استدلال که زنان از بچهها بهتر مراقبت میکنند یا کارهای خانه را بهتر انجام میدهند، راهی هوشمندانه برای این است که ضمن حفظ پرستیژ اجتماعی، زنت را به خاطر مهارت خوبش در اتوکشی تحسین کنی یا از دستپختش تعریف کنی و بگویی اصلا آشپزی بلد نیستی!
یکی از راههای مبارزه با این مساله پررنگ کردن تواناییهای مردان در محیط خانه است. آن هم در شرایطی که اجتماع بر اساس کلیشهای غیرمنصفانه، اغلب مردان را ناتوان در انجام امور خانه نشان میدهد. در واقع برای تمیزکاری، آشپزی، مراقبت از بچه و ... هیچ مزیت خاصی در زنان وجود ندارد.
نکته دیگر اینکه برای پیشرفت واقعی زنان در خانه و در خارج از خانه، مردان باید چیزی را از دست دهند: رویای داشتن زنانی که مایلند آرزوهای خود را به خانه محدود کنند.
نظرها
pop
مرد روشنفکر اصلاً زن نمیگیرد، اگر گرفت؛ دیگه به آن مرد نمیگویند روشنفکر. برعکس زن روشنفکر دائم شوهر میگیرد و طلاق میگیرد، هرچه بیشتر شوهر کند و طلاق بگیرد، بیشتر روشنفکر میشود.
سعید
نویسنده محترم که بنظر می رسد نگران نابرابری حقوق زنان و مردان در جوامع غربی است، آیا یک فمینیست غربی را سراغ دارد که در مورد جنایاتی همچون FGM در برخی کشورهای اسلامی و آفریقایی، ازدواج دختر بچه ها در جوامع اسلامی، برده داری زنان در یخش کشاورزی در هند، اسید پاشی زنان در بنگلادش و یا ایران، سنت تجاوز گروهی به نوعروسان در برخی کشورهای آفریقایی، قتلهای ناموسی در جوامع اسلامی و صدها جنایت و فلاکت و تباهی که در جوامع عقب مانده گریبانگیر زنان است،لب به انتقادی حتی نرم و لطیف بگشاید. از سویی دیگر چرا در یک مقاله فارسی ، سکسیت های غربی به صرف اینکه می گویند تفاوت زنان و مردان بیولوژیکی است، مورد انتقاد قرار می گیرند، اما در مورد نکبت و تباهی و فلاکت زنان در جواع غیر غربی از جمله ایران سخنی به میان نمی آید. آیا دلیل اش این است که آنها از ما بهتران هستند و زنان غیر غربی ذاتا جنس دوم و لایق سرکوب و تجاوز ومثله شدن و قتل و برده داری؟ بنظر می رسد یک سایت مدعی روشنفکری، باید یکبار برای همیشه مفهوم ضد انسانی نسبیت گرایی فرهنگی را به زباله دانی بی افکند و درک نماید که حقوق بشر جهان شمول، خدشه ناپذیر، مطلق و بنیادین و ابدی است.
محسن
دوران برده داری و کلفت و کنیز گذشته بالاخره باید یکی کارای خونه رو انجام بده یا نه؟
Mozaffari
از بزرگی شنیدم که دکتر تقی ارانی پس از جلسه ای که در آن ازمرام اشتراکی و مسايل مدرن (آن زمان) میگفت با درخواست خواهرزاده (یا برادرزاده-فراموش کرده ام) خود روبرو شد که میخواست با آقا پسری زندگی مشترک داشته باشد. دکتر ارانی آن پسر را پسندید. رفقا گفتند پس خجسته است. دکتر اجازه داده بروید زندگی تان را شروع کنید. ناگهان دکتر نهیب زد که یعنی چه آقا بروند زندگی شان را شروع کنند؟ تا آخوند نیاید و صیغه عقد را جاری نکند من اجازه نمیدهم زندگیشان را شروع کنند
هوشنگ
جناب "مظفری" شما مطمئن باشید آن زیدی که این حکایت به غایت سخره و ساختگی را برای شما "تعریف" کرده است, به یقین بسیار بسیار حقیر تشریف داشته است. حکایتی چنان ساختگی و مسخره که خودتان هم نصفش از یادتان رفته! که البته در برخورد با فردی مانند زنده یاد دکتر ارانی ما همواره شاهد برخوردهایی بر مبنای حسادت و احساس شدید حقارت در مقابل شخصیت عظیم رفیق ارانی بوده ایم. خصوصا از سوی سلطنت باختگان پلشت و بی سواد. برای مثال در دادگاه دکتر, قاضی دادگاه با استناد به کتابی در کتابخانهء ارانی که نبشتهء "فردریک انگلس" بوده, ادعا کرده بود که داشتن کتابی از "فردریک انگلیسی" مدرکی است که نشان میدهد دکتر ارانی جاسوس انگلیسها بوده است! برای حسن اختتام از یاد نبرید که چگونه آن "عاری از مهر" در مصاحبه با اوریانا فالانچی گفته بود که زنان حتا نصف مردان نیز نیستند و مزخرفاتی بر این منوال. بیخود نیست که مردم ایران از شیخ و شاه, هر دو متنفرند و می گویند: “مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر!” ----------------------------------------- خوانندگان محترمی که مایل به بررسی زندگی و دست آوردهای رفیق تقی ارانی می باشند, می توانند به مقالهء ذیل رجوع کنند: "تقی ارانی: در جستجویِ چپِ فرهنگی" علی میر سپاسی نشریهء "آزادی اندیشه" شمارهء پنجم آذر ۱۳۹۶
زنان جهان؛ میلیاردها ساعت کار بدون دستمزد
زنان جهان؛ میلیاردها ساعت کار بدون دستمزد در سراسر جهان این زنان هستند که بار فعالیتهای مراقبتی و نگهداری از کودکان را به دوش میکشند؛ بدون دستمزد. به گزارش آکسفام نابرابری در سراسر جهان همچنان در حال افزایش است و زنان بیش از همه قربانی این نابرابری هستند. درآمد زنان به طور میانگین کمتر است، دارایی کمتری در اختیار دارند و [نسبت به مردان] بیشتر در معرض خطر فقر هستند.»دلیل اصلی این نابرابری این مسئله است که زنان غالبا در فعالیتهایی که در ازای آن پرداختی به آنها تعلق نمیگیرد کار میکنند؛ کارهایی مانند نگهداری و مراقبت از بستگان و کودکان. ۱۲ میلیارد ساعت کاری بدون دریافت حقوق روزانه به نام زنان و دختران در سراسر جهان ثبت میشود. به گزارش نماینده آکسفام در آلمان، اگر زنان برای این کار و این ساعتها، حتی تنها حداقل دستمزد را دریافت کنند، پای درآمدی سالانه به ارزش ۱۱ بیلیون دلار در میان است. آکسفام یکی از بزرگترین سازمانهای بینالمللی امدادرسانی برای ریشهکن کردن فقر، گرسنگی و بیعدالتی در جهان است./دویچه وله #تبعیض_جنسبتی #دستمزد_نابرابر جزییات بیشتر: http://eskannews.com/report/25236
الهه محمدی
اکنون من مادر، همسر یا خواهر نیستم، من خواهر کشور خودم هستم - سالها پیش، زمانی که «کارل مارکس» جلد اول کتاب مهمش «سرمایه» را مینوشت، زنان را در صفحاتی از این کتاب، «نیروهایی نو با شور و شوقی تازه» نامید که نفی در نفی را به انجام میرسانند و گورکنان سرمایهداری خواهند شد تا جامعهای کاملا جدید خلق کنند که در آن تکامل نیروی انسانی، غایتی در خود است. دیگر سالهاست برای بسیاری این نکته مسجل شده که ساختن آینده هر کشوری، اصلاح، دگرگونی و برهم زدن برساختهای ستم، بدون حضور، نقشآفرینی و قیام زنان علیه هرگونه انقیاد غیرممکن است. - ۴۰ سال است که از طبقه حاکم گرفته تا بسیاری از اعضای گروههای سیاسی مثل اصولگرایان و اصلاحطلبان، بر طبل مشارکت زنان و نقشآفرینشیشان در انقلاب ۵۷ میکوبند و به آن افتخار میکنند. هرچند نقش زنان در این انقلاب به هیچ وجه قابل کتمان نیست اما این مفتخران به افزایش نقش فعال سیاسی-اجتماعی زنان، شاید حتی برای یک بار هم که شده به عقب راندن و سرکوب گسترده جنسی و جنسیتی زنان، استفاده ایدئولوژیک حاکمیت از بدن زنانه، شکافهای اقتصادی مبتنی بر جنسیت و نرخ پایین مشارکت سیاسی زنان بعد از آن انقلاب، حتی فکر نکرده باشند. - اما بسیاری از همین زنان انقلابی دیروز و زنان آگاه امروز، بعد از دیدن تبعیض سیستماتیک و آپارتاید جنسی علیه خود و همجنسانشان پا به میدان برابریخواهی گذاشته و از کنشی به اعتراضی دیگر رفتهاند. از راهپیمایی در همان ماههای اول انقلاب علیه حجاب اجباری گرفته تا تلاش برای تغییر قوانین تبعیضآمیز، تلاش برای افزایش نرخ مشارکت سیاسی زنان، تلاش برای ورود زنان به ورزشگاه، مبارزه علیه حجاب اجباری، مقابله با اذیت و آزارهای جنسی و... - همین زنان که سرکوب را مضاعف بر مردان تجربه میکنند، در تمام این سالها در صف اول مبارزات خیابانی هم نقش مهمی ایفا کردهاند. کافی است نگاهی به عکسهای منتشر شده در همین یکی دو روز گذشته که از اعتراضات مردمی گرفته شده، بیندازید. زنانی که صدای متحدشان رساتر و بلندتر از مردان در فیلمهای منتشر شده شنیده میشود و ابایی از سپر کردن تنشان در برابر نیروهای ضد شورش ندارند. - زنان به مثابه کنشگرانی مهم، از خانه یعنی همانجایی که حاکمان سالها برای نگه داشتنشان در آن قوانین مختلف تصویب و برایش تبلیغات گسترده میکنند، بیرون آمده و نمیخواهند تن به ابژگی جنسی که تبلیغات ایدئولوژیک زنستیز بر آن اصرار دارد، بدهند. زنان میخواهند کلیشه «زن را چه به اعتراض، زن را چه به حضور در خیابان» را بشکنند و حالا همه با حیرت به شجاعت و جسارت این زنان در خیابانها نگاه میکنند.
مژگان
آقای پاپ کنایهء ضد زن شما بی مزه و بیشتر توهین آمیز است, تا هر چیز دیگر. سیمون دبوار و ژان پل سارتر نمونهء خوبی در رد شوخی خنک و لوس شماست. در ایران هم ما مثال های مانند سیمین و جلال, ترانه و بیژن و بسیاری نمونه های دیگر که مانند نویسندگان و هنرمندان معروف نبودند داشتیم. معمولا مردانی که از لحاظ عاطفی محروم و ناامن می باشند همیشه منبع رکیک ترین "شوخی" های ضد زن هستند.
مسعود
جناب سعید کامنت شما آنقدر عصبانی و خشمگین است که خواننده به سوال میفتد که واقعا دلیل این از کوره در رفتن خواندن این مقاله است یا چیز (یا چیزهای) دیگر. در مورد فمینیست های غربی که به تمامی آن موضوعاتی که شما ذکر میکنید پرداخته اند, بد نیست هر وقت فرصت داشتید نگاهی کنید به سایت خانم ایوا انسلر Eva Ensler, نویسندهء نمایشنامهء "دیالوگ واژن" و آگاهی از تمامی فعالیتهای ایشان و همکارانشان در آفریقا و دیگر مناطق جهان سوم . شما فکر میکنید که پس از سرنگونی طالبان چه کسانی بودند که اولین مدارس و مراکز بهداشتی را برای دختران و زنان افغانی ایجاد کردند؟ سوای این دو نمونه ده ها و صد ها و هزاران مثال و نمونهء دیگر نیز میتوان آورد. اما شاید بهتر باشد که خود شما چنین کاری از انجام دهید. این "ذات گرائی" را که شما در اینجا قرائت کرده و به نویسنده نسبت میدهید, حداقل من خواننده اصلا نمی بینم و به نظرم بیشتر پرداختهء عصبیت و حالت ماورا پلمیکی شماست, تا هر چیز دیگر. و نکته آخر اینکه واقعا غیر منصفانه است که با خواندن یک مقاله چنان حکم کلی و سراسری صادر کنید که "یک سایت مدعی روشنفکری، باید یکبار برای همیشه مفهوم ضد انسانی نسبیت گرایی فرهنگی را به زباله دانی بی افکند و درک نماید که حقوق بشر جهان شمول، خدشه ناپذیر، مطلق و بنیادین و ابدی است." شاید قبل از هر چیز این شما هستید که باید درک کنید در پرهیز از کلی گویی و احکام بی معنی صادر کردن تقوا و فضیلتی بسیار نهفته است. داداش جان, چند تا نفس عمیق بکش و یکی دو فنجان چایی نوش جان کن, که این زندگی ارزش اینقدر عصبانی شدن و از کوره در رفتن را ندارد.
آرمان
هسته اصلی مقاله حرف زیبائی میزند، یک آرمان زیبا که در حال حاضر دست نیافتنی به نظر می آید. متاسفانه ما معمولا فراموش میکنیم که در سوئیس زندگی نمیکنیم و از کشوری می آئیم که امروز هشتاد و چند میلیون نفر جمعیت دارد و تعداد اندکی روشنفکر که در همان سرزمین و همان فرهنگ رشد کرده اند. از طرفی مگر زنان ایرانی متعلق به فرهنگ دیگری هستند؟ زنان روشنفکر ما هم مثل مردان روشنفکر ما هستند که ادعا زیاد دارند ولی در عمل نمیتوانند از فرهنگ خود رهائی یابند. ترسیم چهره ای معصوم از زنان و همه گناه را به گردن مردان انداختن مشکلی را حل نمیکند. ما به یک تحول فرهنگی نیاز داریم که فعلا مقدور نیست.