شکایت خانواده قربانیان تشییع جنازه قاسم سلیمانی از نهادهای مسئول
۲۰ تن از بستگان قربانیان مراسم تشییع جنازه قاسم سلیمانی علیه نهادهای مسئول به قوه قضائیه و بیت رهبری شکایت کردند. هنوز هیچ نهادی بهطور رسمی مسئولیت این حادثه را نپذیرفته است.
۲۰ تن از بستگان قربانیان مراسم تشییع جنازه قاسم سلیمانی در کرمان، علیه افراد و نهادهای مسئول در این مراسم به قوه قضائیه و بیت رهبری شکایت کردند. خانوادههای این قربانیان علاوه بر بیتوجهی مسئولان، نسبت به گواهی فوت توهینآمیزی که علت مرگ را «واکنشهای حیوانی و غیرعمدی انسانی» اعلام کرده ابراز ناراحتی کرده اند. به گفته یک وکیل جنایی این اتفاق قتل غیرعمد محسوب میشود و قابل پیگیری در محکمه قضاییست.
روزنامه شهروند روز یکشنبه ۲۰ بهمن در گزارشی از شکایت ۲۰ خانواده قربانیان مراسم تشییع جنازه قاسم سلیمانی در کرمان به قوه قضائیه خبر داد. به نوشته این روزنامه خانواده قربانیان از جمله خانواده «الهام پیپر»، «زهرا تیرگر»، «مهناز رضایی حقیقی»، «متین مشارقی»، «کرمعلی قریه میرزایی»، «ابوالفضل پورمحمدی»، «ادریس میدانی»، «فاطمه کرمانی»، «سکینه و فاطمه مقصودی» روز شنبه ۱۹ بهمن از کرمان به تهران آمده و شکایت خود را از افراد و نهادهای مقصر در مرگ وابستگانشان ثبت کردهاند.
هنوز هیچ نهادی بهطور رسمی مسئولیت این حادثه را نپذیرفته است.
رضا تیرگر همسر الهام پیپر و پدر زهرا تیرگر «دختر ۶ ساله» به شهروند گفت نامهای با امضای نزدیک به ۶١ نفر از خانوادهها را به بیت علی خامنهای، رهبر ایران تحویل داده است و قرار است در پنج تا شش روز آینده نتیجه رسیدگی به این پرونده اعلام شود. علی خامنهای، تاکنون درباره کشتهشدن دهها شهروند ایران در مراسم تشییع قاسم سلیمانی اظهار نظری نکرده است.
به گفته رضا تیرگر، همزمان علیرضا پیپر، برادر الهام پیپر نیز برای اعلام شکایت «از افراد و مسئولانی که بهطور مستقیم در حادثه مراسم تشییع قاسم سلیمانی نقش داشتند» به قوه قضائیه مراجعه کرده اما ثبت شکایت او به روز یکشنبه موکول شده است.
خانوادهها میگویند:
«نزدیک چهلم جانباختگان است، اما مسئولان معطل میکنند، نه اطلاعیهای دادند و نه باعث و بانی این ماجرا را معرفی کردند، ۶١ نفر براساس کوتاهی آنها قربانی شدند، یک نفر هم نیامد رسما عذرخواهی کند، حتی آنها را شهید اعلام نکردند، در حالی که در حادثه مشابه، مثل ماجرای هواپیما به دلیل فشارهای سیاسی و بینالمللی بهسرعت قربانیان را شهید اعلام کردند، در حق قربانیان تشییع ظلم شد».
گواهی فوت توهینآمیز برای کشتهشدگان
از سوی دیگر گفته میشود در گواهی فوت صادرشده از سوی اداره ثبت احوال کرمان در روزهای اول علت را «مرگ بر اثر واکنشهای حیوانی و غیرعمدی انسانی» اعلام شده است و تنها برای برخی از قربانیان و با اعتراض خانوادهها گواهی فوت جدید صادر شده و علت مرگ «خفگی، فشار به قفسه سینه، ازدحام جمعیت و ...» عنوان شده است.
عباس آمیان، مدیرکل پزشکی قانونی استان کرمان از ذکر این عبارت در گواهیهای فوت قربانیان اظهار بیاطلاعی کرده است. آمیان یکشنبه به خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) گفت: «ما اجساد را بررسی کردیم و علت مرگشان را هم دقیق و علمی و کارشناسی نوشتیم. این موضوع اصلا درست نیست. احتمالا یا خطای خیلی بدی است یا شیطنت است. این علت هرچه باشد غیرواقعی و غیرعلمی است»
عبدالصمد خرمشاهی، وکیل جنایی نیز علت مطرح شده را «توهین به انسان و نادیده گرفتن تحلیلهای علم پزشکی» خواند.
خرمشاهی درباره پیگیری و شکایت خانوادهها گفت: «از منظر قانون جزایی باید به این موضوع هم رسیدگی شود که چه کسانی در وقوع این حادثه مقصر بودند. از آنجایی که این اتفاق قتل غیرعمد حساب میشود، در محکمه قضایی قابل بررسی است».
پیگیری «قتل غیر عمد» قربانیان
پدر متین مشارقی، یکی از قربانیان اما اعلام کرده است عدم تجهیز بیمارستان به کپسول اکسیژن به مرگ فرزند ۱۲ سالهاش منجر شده است و مسئولان از جمله استاندار کرمان و رئیس اورژانس بعداً از پذیرفتن مسئولیت درباره مرگ او شانه خالی کردهاند:
«علت مرگ پسرم را ازدحام جمعیت نوشتهاند، متین هفت روز پس از حادثه در بخش آیسییو بیمارستان شفا به دلیل مرگ مغزی جانش را از دست داد، نزدیک به ٢۵ دقیقه اکسیژن به مغزش نرسیده بود، در حالی که کل ماجرایی که برایش اتفاق افتاد کمتر از هفت دقیقه بود، حتی زنی که به کارهای کمکهای اولیه آشنا بود، او را احیا کرد، نبضش ضعیف بود، وقتی او را داخل آمبولانس بردیم و دنبال اکسیژن میگشتیم، تکنیسین اورژانس به ما گفت آقا نگرد، ما برای مانور آمده بودیم، اینجا اکسیژن نداریم، وقتی به بیمارستان شفا رفتیم، پزشک باورش نمیشد آمبولانس کپسول اکسیژن نداشته است.»
به گفته او در روز تشییع دو هلیشات کل مراسم را فیلمبرداری کردند اما مسئولان از دادن دسترسی خانوادهها به این تصاویر خودداری کردهاند.
پدر ادریس میدانی، یکی دیگر از قربانیان ساکن بم، نیز از خاکسپاری برخی از کشتهشدگان بدون سنگ قبر خبر داد و گفت: قبر فرزندش بهدلیل بلاتکلیفی برای «شهید اعلام شدن» هنوز سنگ قبر ندارد.
خانوادههای قربانیان اعلام کردهاند اگر به شکایات آنها رسیدگی نشود بقیه خانوادهها را نیز برای اعتراض با خود به تهران میآورند.
تاکنون هیچ آمار دقیقی از کسانی که در این مراسم کشته شدند، منتشر نشده است اما برخی از مسئولان تعداد کشتهشدگان را ۶۱ نفر اعلام کردهاند. هنوز مشخص نیست که چه نهادی یا نهادهایی مسئول برگزاری این مراسم بودهاند.
نظرها
م. نساجی
ولشدگان له شده ▪مرگ دهها کرمانی تشییع کننده، یک تراژدی افسون شده است. مرگ خاموش عده ای بینوا که هم جسمشان له شد و هم خبرشان زیر دهها خبر جذاب تر و پرسودتر دفن شد. انگار برای هیچ کس صرف نداشت که به این له شدگان بپردازد. *اینطرفی ها لابد گفتند به ما چه! می خواستند دنبال جنازه راه نیفتند. مگر کور بودند و ندیدند که شلوغ است.* آن طرفی ها هم گفتند، همه به قربان قاسم شدند! مبارکشان باد، عوضش جمعیت باشکوهی بود. ▪من نمی دانم این تشییع کنندگان با چه نیتی رفته بودند و فکرشان از کدام قماش بود. ولایی بودند یا صرفا برای تکریم و تشییع سرباز وطن رفته بودند. برخی هم می گویند چون غذا می دادند رفتند. حتما به انگیزه های مختلف رفته اند، اما به هر دلیلی که رفته باشند مرگ حقشان نبود. ▪من نمی دانم آنان چه کسانی بودند، ولی هر کس که بودند، از مسوولین نبودند، آقازاده هم نبودند، هنرمند و اهل قلم و ادبیات و فلسفه و علم هم در میانشان نبود، که اگر هر کدام از اینها بودند خبرشان به ما می رسید که فلان فرماندار یا فلان مدیر یا فلان هنرمند و یا فلان دانشمند هم مرده است. بیشتر اینها در حقیقت هیچ کس نبودند و برای همین کسی یادی از آنان نمی کند و دنبال حقشان نمی رود. اینها ولشدگان این سرزمین بودند که زیر دست و پا له شدند. ▪عجیب است! من حدودا سی نفر از جانبختگان پرواز اوکراین را با واسطه می شناختم. داستان بسیاری از آنها را هم در فضای مجازی خواندم. از ترانه و عکس گرفته تا خاطرات و فضیلت هایشان و عشقهایشان را همگی خواندیم و دیدیم. اما من حتی یک عکس یا یک خاطره و یا حتی یک اسم از له شدگان کرمان، ندیدم و نشنیدم و نخواندم. این نشان می دهد که ارتباط من با بخش عظیمی از جامعه به کلی قطع است و عملا من هم آنها را نه می بینم و نه می شناسم. ▪درست است که ما طبقه متوسط هم ولشدگانیم و بالاتری ها، ما را به خود واگذاشته اند، ولی حداقلش این است که خودمان به نحوی گلیممان را از آب کشیده ایم و هیچ هم نداشته باشیم، قلمی داریم و می نویسیم و یک عده را همراه می کنیم. یعنی به هر حال ما هم قدرتی داریم و بالاتری ها صد در صد نمی توانند ما را نادیده بگیرند. ▪اما ولشدگان له شده کرمان، آنقدر از طبقات ضعیف و دست و پا بسته بودند که حتی در میان دوستان و اقوامشان کسی اهل نوشتن و گفتن نبود که خاطره ای، نکته ای یا فضیلتی درباره آنها بگوید و یا حداقل برای استیفای حقشان مطلبی بنویسد. انگار اینها نفرین شدگان این سرزمین بودند که جایشان از اول در پستوها بوده. پستوهای بی خبری. انگار اینها هیچ حرفی برای گفتن و هنری برای عرضه نداشتند و هیچ کس نبود که از نبودنشان غصه بخورد، جز خانواده های کوچکشان که عزادار شدند. انگار بودن و مردنشان برای ما فرقی نمی کرد. ▪من خودم را متهم میدانم. من از له شدگان کرمان دورم، خیلی دور…
زهرا جعفرزاده
چند نکته دردناک و شوکهکننده از دادخواهی خانوادههای جانباختگان تشییع فرمانده شهید و پیشین نیرویقدس سپاه ▪️۲۰خانواده از خانواده جانباختگان تشییع قاسم سلیمانی، سپهبد شهید و فرمانده پیشین نیرویقدس سپاه، در کرمان دیروز برای اعتراض به بلاتکلیفی پرونده این مرگها به تهران آمدند. 1️⃣ سهنفرشان بهنمایندگی از بقیه به بیت رهبرانقلاب رفتند و با گروهی از «کارشناسان پاسخگو مراجعههای مردمی» در آنجا دیدار کردند. ▫️یکیاز اعضای خانوادههای جانباختگان، گفته نامهای با امضای نزدیک به ۶١نفر از خانوادهها را به این «کارشناسان» دادهاند. ▫️برایشان پروندهای تشکیل شده و قرار شده این موضوع خارج از نوبت بررسی شود و پنجششروزه نتیجه را بگویند. ▪️همزمان قوهقضایی هم به این خانوادهها اعلام کرده باید هریک از خانوادههای جانباختگان شخصا برای شکایت به قوهقضایی بروند. 2️⃣ خانوادهها به شهروند گفتهاند: «نزدیک چهلم جانباختگان است، اما مسوولان معطل میکنند، نه اطلاعیهای دادند و نه باعث و بانی ماجرا معرفی شد. ▫️۶١نفر براساس کوتاهی آنها قربانی شدند، یک نفر هم رسما عذر نخواست. حتی آنها را شهید اعلام نکردند، ▫️اما در حادثه مشابه، مثل ماجرای هواپیما به دلیل فشارهای سیاسی و بینالمللی بهسرعت قربانیان را شهید اعلام کردند.» ▫️بین ١٠ تا ٢٠میلیونتومان به خانوادهها بابت هزینه خاکسپاری پرداخت شده اما این پول عزیزانشان را زنده نمیکند.» 3️⃣ پدر متین مشارقی، جان باخته ۱۲ساله این ماجرا، به شهروند گفته: «متین هفت روز پس از حادثه در آیسییو بیمارستان به دلیل مرگ مغزی جان داد چون نزدیک به ٢۵دقیقه اکسیژن به مغزش نرسیده بود؛ ▫️در حالی که در صحنه این ماجرا زنی که به کار کمکهای اولیه آشنا بود، او را احیا کرد؛ ▫️البته نبضاش ضعیف بود ولی وقتی او را داخل آمبولانس بردیم و دنبال اکسیژن میگشتیم، تکنیسین اورژانس به ما گفت آقا نگرد، ما برای مانور آمده بودیم، اینجا اکسیژن نداریم! ▫️وقتی به بیمارستان شفا رفتیم، پزشک باورش نمیشد آمبولانس کپسول اکسیژن نداشته.» 4️⃣ خانوادهها تعریف کردهاند «اکثر قربانیان بر اثر خفگی جان دادند اما گواهی فوتی که اداره ثبت احوال کرمان، علت مرگ «واکنشهای حیوانی و غیرعمدی انسانی» درج شدهبوده. ▫️وقتی خانوادهها به «واکنشهای حیوانی» اعتراض کردند، مسوولان گواهیها را عوض کردهاند. 5️⃣ خانوادهها تعریفکردهاند آنها فعلا روی مزار عزیرانشان سنگ نمیاندازند تا روشن شود که آنها «شهید»ند یا نه . ▫️ این خانوادهها گفتهاند اگر به درخواستها و شکایتشان رسیدگی نشود، بقیه اعضای خانوادههای جانباختگان هم به تهران میآیند. ▫️ آنها گفتهاند تنها در کرمان ۶۱خانواده بودهاند اما جانباختگان دیگری هم از شهرهای دیگر به کرمان آمدهبودند که از آنها خبری نداریم. ✍️ گزارش : زهرا جعفرزاده روزنامه شهروند