سازمان هنری رسانهای "اوج"، بازوی فرهنگی سپاه
س. اقبال − رهگذران خیابان شهید برادران مظفر (صبا) چشمشان به تابلویی میخورد که روی آن نوشتهاند: سازمان هنری رسانهای اوج. با آن آشنا شویم.
رهگذران خیابان شهید برادران مظفر (صبا) چشمانشان به تابلویی برمیخورد که روی آن نوشتهاند: سازمان هنری رسانهای اوج.
کارکرد هنری و رسانهای این سازمان برای جمهوری اسلامی از ساختمان کوچک و محدود آن خیلی فراتر میرود. چون این ظاهر ماجرا است و ماجرای اصلی در پستوی بسیاری از ساختمانهای امنیتی حکومت به نمایش درمیآید. هنری و رسانهای بودن سازمان اوج به آنجا بازمیگردد که سریالهایش برای نمایش در سیمای جمهوری اسلامی حرف نخست را میزند.
اوج تقلب در مورد ماهیت "اوج"
احسان محمدحسنی را بر ریاست این سازمان گماردهاند. او برای رد گم کردن ماجرا مدعی است که سازمان هنری رسانهای اوج سازمانی مردمنهاد است. اما در جایی دیگر خیلی روشن و آشکار یادآور میشود که بودجهی سازمان از سوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تأمین میگردد. بر این اساس، در مردمنهاد بودن سازمان هنری رسانهای اوج، فریب و دروغی را به کار گرفتهاند. چراکه به گروهها و سازمانهایی که بودجهی ایشان از سوی نهادهای دولتی یا حکومتی پرداخت میشود، هرگز نمیتوان نام مردمنهاد را اطلاق کرد.
جدای از این، جمهوری اسلامی رسم را بر آن نهاده است که سازمانهای مردمنهاد، در وزارت کشور به ثبت برسند و پروانهی فعالیت دریافت کنند. سازمان هنری رسانهای اوج از این راهکار دولتی نیز بر کنار مانده است. با این همه سردار رمضان شریف رییس روابط عمومی سپاه پاسداران، سازمان هنری رسانهای اوج را از نهادهای وابسته به سپاه میخواند. آشکار میشود که مجموعهی سپاه از اصطلاح مردمنهاد تعبیر و تفسیر خودشان را ارایه میدهند.
صحنهگردانان "اوج"
هر از چند گاهی چشمان خوانندگان در روزنامههای کشور به خبرهایی برمیخورد که در متن آنها مردم را به شرکت در نشستهای نقد کتاب، شب شعر و قصهخوانی نویسندگان دولتی دعوت میکنند. این دعوتهای عمومی اغلب نشانیِ همان دفتر سازمان هنری رسانهای اوج را با خود به همراه دارند. مدیران سازمان اوج خودشان هم دریافتهاند که مردم در پرهیز از نام و عنوان آنها اصرار میورزند.
در این برنامهها، نادر طالبزاده، ایرج قنبری، قربان ولیای، مسعود دهنمکی، یوسفعلی میرشکاک، بیژن نوباوه بیش از دیگران نقش میآفرینند. به عبارتی روشن، برای خودشان بزرگداشت و نکوداشت برگزار میکنند و در رسمی دولتی برای همدیگر کف میزنند و سپس جایزه میدهند و جایزه میگیرند. خلاصهی کلام سفرهای گستردهاند تا همهی هنرمندان ولایی از قبل آن نان بخورند. آدمها هرچقدر هم دور این سفره بنشینند، هرگز کم نمیآید.
و اما: حاتمیکیا
ابراهیم حاتمی کیا همواره به عنوان سرشناسترین کارگردان سازمان هنری رسانهای اوج، نقش خود را به پیش میبرد. در واقع سازمان اوج فیلمهایی میسازد که جایزههای جشنوارهی دولتی فجر را درو کنند. این فیلمها وجاهت نامشان را هم بنا بر رسمی دولتی از سازمان هنری رسانهای اوج میگیرند. حاتمی کیا را طی این سالهای اخیر با فیلم بادیگارد شناختهاند. در همین راستا است که حکومت، مریلا مزارعی را هم همواره به عنوان بهترین هنرپیشهی زن میشناساند تا با همین شناخت دولتی، خانوادههای شهیدان جنگ عراق را گرامی بدارند.
و دیگران
بهرام توکلی، بهروز شعیبی و امیرعباس ربیعی هم از گروه همین کارگردانان به حساب میآیند که هنرِ بیهنریشان را به نام جمهوری اسلامی گره زدهاند. سازمان هنری رسانهای اوج از فیلم "لباس شخصی در زندان قزلحصار" به عنوان فیلمی نام میبرد که قرار است در جشنوارهی فجر امسال جایزه بگیرد. این فیلم را امیرعباس ربیعی ساخته است. همچنین روز بلوا را در تمسخر جنبشهای مردم ساختهاند که بهروز شعیبی به عنوان کارگران این فیلم معرفی میگردد. بهروز شعیبی در مصاحبهای با روزنامهی ایران (مورخ شانزدهم بهمن) یادآور شده است که او هنرمندی فرمایشی نیست. ولی علیرغم این ادعای توخالی، سازمان اوج کتمان نمیکند که سرمایهگذار و تهیهکنندهی فیلم بلوا شمرده میشود.
سریالهای "اوج"
سازمان هنری رسانهای اوج جدای از این، ساخت بسیاری از سریالهای سیمای جمهوری اسلامی را به عهده دارد. در همین راستا سیروس مقدم هم به سازمان یاری میرساند. او همه ساله در ایام نوروز سریالی را در تلویزیون به نمایش میگذارد که حمایت بیچون و چرای نهادهای دولتی را با خود به همراه دارد. سال گذشته سیروس مقدم سریال پایتخت ۵ را ساخت که از لودگی و مسخرگی چیزی فراتر نمیرفت. در همین راستا چندی پیش سریال عامهپسند و سطحیِ "گیلهوا" از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شد که اعتراض عمومی مردم گیلان را برانگیخت. چون متن این سریال دانسته و نادانسته نقش گیلانیها را در جنبش جنگل به استهزا میگرفت.
سازمان هنری رسانهای اوج از ساخت سریالهای مستند برای سیمای جمهوری اسلامی چیزی کم نمیگذارد. مستندهای نبرد پنهان، ضد گلوله، فرمانده و امین دات آی آر از جملهی همین مستندسازیها شمرده میشوند. نبرد پنهان را در خصوص جنگ سوریه ساختهاند. اما سازمان هنری رسانهای اوج، جدای از ساخت فیلم تبلیغی پیرامون حوادث سوریه، آموزش دورههای فیلمسازی را هم در شهرهای سوریه به پیش میبرد. در واقع افراد سپاه هم به فیلمسازی در فضای جنگزدهی سوریه اشتغال دارند و هم اینکه به سوریها آموزش میدهند تا خودشان هم از فیلمبرداریِ جلوههای ویژهی جنگ، بینصیب نمانند. جلوههای ویژهای که همگی در جنگ و مصاف با مردم عادی سوریه خلق شدهاند.
شبکه افق
حضور بیچون و چرای سازمان هنری رسانهای اوج در تلویزیون شرایطی را فراهم دید تا شبکهی افق را در این سازمان راه بیندازند. اکثر برنامههای این شبکه نیز از سوی سازمان اوج تهیه میگردد. شبکهی افق همان شبکهای است که چندی پیش مجری آن یادآور شد که هرکسی ناراضی است میتواند از این کشور خارج شود. بدون شک در عبارتهایی از این دست، خواست و ارادهی سازمان اوج هم انعکاس مییابد. چون مدیران آن ضمن همراهی با سپاه، کشور را ملک طلق خودشان میپندارند. تا آنجا که به همگی توصیه میکنند که ایران را وابگذارند تا این کشور در انحصار همیشگی آنان باقی بماند.
مضمون تولیدات "اوج"
در تمامی فیلمها و مستندهایی که سازمان اوج برای رسانههای دولتی میسازد به نحوی از انحا، خشونت سپاه، نظامیگری، توهم دشمن، جاسوس پنداری این و آن، ستیز و جدال با گروههای مخالف حکومت دنبال میگردد. موضوعات مرتبط با سازوکاهای سیاست هستهای و عملکرد به ظاهر ناصواب گروههای مخالف جمهوری اسلامی نیز دستمایهای مناسب برای این نوع فیلمسازیها قرار میگیرد. چنانکه ضمن وجاهت یافتن موضوعاتی از این دست، به مرور جنگ ایران و عراق را به فراموشی میسپارند.
سازمان اوج برای برآوردن اهداف سیاسی خود از پویانمایی و ساخت فیلمهای کارتونی برای کودکان و نوجوانان هم بر کنار نمیماند. چنانکه ابتدا زندگانی بسیاری از قدیسان شیعه فرآوری میگردد و سپس از آن فیلم کارتونی میسازند. این فیلمها به برنامهی کودکان تلویزیون جمهوری اسلامی نیز راه یافتهاند. در تمامی این فیلمها خشونت و رفتارهای چندشآور نامردمی ترویج و تبلیغ میشود که به حتم آسیبهای روانی خود را بر ذهن کودکان کشور بر جای میگذارد.
"شمر زمانهات را بشناس"
سازمان اوج هر از چندگاهی بیلبوردهای سطح شهر تهران را در اختیار میگیرد تا طرحهایی از تبلیغات خود را در این پهنه نیز در دیدرس رهگذران بگذارد. "صداقت امریکایی" و "شمر زمانهات را بشناس" نمونهای تمام عیار از همین طرحها شمرده میشوند که حتا اعتراض روزنامههای دولتی را نیز برانگیخته است. گاهی ماجرا تا به آنجا بالا میگیرد که مدیران ارشد دولتی همگی به نفی یا تکذیب متن آنها روی میآورند. آنوقت طرحها را شبانه از اتوبانهای شهری جمعآوری میکنند.
"اوج": اوج سپاهیگری
راهاندازی سازمانهایی از نوع سازمان هنری رسانهای اوج، واقعیتی را پیش روی همه میگذارد. چون فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همگی به این حقیقت انکار ناپذیر دست یافتهاند که هیچ پایگاهی بین مردم عادی ندارند. چنانکه مدیران ارشد سپاه قصد دارند تا این نقیصه و کاستی را ضمن کارهای فرهنگی خود جبران نمایند. اما کارهای فرهنگی سپاه، بیش از همه به جاسوسبازی، مخالفکشی و جنگ و خشونت راه میبرد. بدون آنکه بخواهند سویهای روشن از کار فرهنگی پایدار را نشانه بگذارند. به همین دلیل هم نفرت از سپاه و بسیج را بین شهروندان ایرانی شدت و حدت میبخشند. ولی همین نفرت عمومی بیشتر خشم فرماندهان سپاه را برمیانگیزد تا ضمن جداسری از شهروندان عادی، پروژهی خشونت، زندان و قتل عام عمومی را در جامعه به پیش ببرند. پیداست که در ذهن فرماندهان ارشد سپاه همین خشونتها به عنوان راهکارهایی مقدس، تقدیس و توجیه میشوند. درنتیجه نمونههای فراوانی از روایت آنها در کارهای به ظاهر هنری و رسانهای سازمان اوج نیز به چشم میآید. آنان خشم و "خشونت مقدس" را راهکاری متقن برای بقای خود یافتهاند. بقایی که تضمین آن، حتا در آیندهی نزدیک هم، ناممکن مینماید.
نظرها
نظری وجود ندارد.