"خالیباف" خطرناک
س. اقبال – به محمدباقر قالیباف در شهرداری تهران "خالیباف" میگفتند. خالیبافی از لوازم "مدیریت جهادی" است. قالیباف، که طبق سلیقه رهبر مدیر نمونه است، فرد خطرناکی است. او اکنون وارد دور تازهای از طی مقامات شده است.
محمدباقر قالیباف کرسی ریاست شهرداری تهران را در سال ۱۳۸۴ از احمدینژاد تحویل گرفت و کار خود را از همان آغاز با سرکوب کارگران شرکت واحد به پیش برد. چون بهمن ماه همان سال کارگران شرکت واحد دست از کار کشیدند و در اعتراضی همگانی در پارکینک نازیآباد گرد آمدند. ولی قالیباف با استفاده از اقتدار و همکاری دوستان خود در نیروی انتظامی، کارگران شرکت واحد را دوره کرد و دهها نفر از آنان را راهی زندان نمود. با این همه او در رسانههای دولتی از دامنه بلوفهایش پیرامون تأمین رفاه کارگران چیزی نکاست. هرچند بلوفهای او پیرامون این ماجرا سرعنوانهایی از روزنامهها را در بر میگرفت، ولی در پس این وعده و وعیدها، فقط زندان و شکنجه را برای کارگران بازداشتی به همراه داشت. در واقع قالیباف تجربههای نامردمی خود را در وقایع خونین کوی دانشگاه تیرماه هفتاد و هشت، برای سرکوب کارگران معترض شرکت واحد نیز لازم میدید. گفتنی است که در سرکوبهای کوی دانشگاه سردار سلیمانی نیز قالیباف را همراهی میکرد.
قالیباف همچنین جهت کسب اعتماد عمومی مردم، پروندههایی از دزدی محمود احمدینژاد را در شهرداری تهران فراهم دید و همه را برای "دفتر مقام معظم رهبری" و مجلس شورای اسلامی فرستاد. اما این پروندههای فساد مالی هرگز از سوی رهبر یا مجلس وابسته به رهبری جدی گرفته نمیشد. چون صورتک محمود احمدینژاد را همان دستی در ساختار جمهوری اسلامی میگردانید که قالیباف را بر کرسی ریاست شهرداری تهران گمارده بود.
مدیریت جهادی
به محمدباقر قالیباف در شهرداری تهران “خالیباف” میگفتند. او همزمان با پروژههای تبلیغی خود برای کسب اعتماد شهروندان تهرانی، "طرح جهادی" ویژهاش را در مناطق شهرداری تهران به اجرا گذاشت. بر پایهی این طرح هر هفته یکی از مناطق بیست و دوگانهی شهر تهران را به عنوان محل اجرای "طرح جهادی" برمیگزیدند و سپس نیروی اجرایی و عملیاتی همهی مناطق شهرداری، به این منطقه گسیل میشدند تا به ظاهر مشکلات آن منطقه برای همیشه حل و فصل گردد. رسانههای حکومت سپس از تبلیغات این ماجرا پر میشد که گویا گرهِ کور مشکلات تمامی مناطق تهران با همین طرح یک به یک گشوده خواهد شد.
ولی چند سالی از اجرای "طرح جهادی" گذشت تا تیم قالیباف به این نتیجه رسیدند که مشکلات و کاستیهای مناطق بیست و دوگانهی تهران همچنان به قوت خود باقی ماندهاند، بدون آنکه بتوانند گرهای کارساز از مشکلات شهر تهران بگشایند. این بود که طرح یاد شده بدون کارآمدی لازم به امان خود رها شد. ولی از آن موقع به بعد، رهبر جمهوری اسلامی در سخنرانیهایش جهت تحسین همین گروه از مدیران جهادی سنگ تمام گذاشته است.
خودمانیسازی شهرداری
محمدباقر قالیباف طی یازده سال مدیریت خود در شهرداری تهران سیاستی را به پیش میبرد که به ظاهر کارمندان مجموعهی شهرداری را راضی نگه دارد. به همین دلیل هم خیلی زود شمار کارکنان خود را در شهرداری به دو برابر افزایش داد و آنها را به هفتاد هزار نفر رسانید. این نیروهای خودمانی ضمن گزینشی برنامهریزی شده به بدنهی سازمان اداری شهرداری تهران راه یافته بودند. او از توان اداری این نیروها در راستای تبلیغات انتخاباتی تیم خود یا دوستانش سود میبرد. در همین راستا از توان مالی شهرداری تهران هم برای هزینههای انتخاباتی خودیهای نظام بهره میگرفت.
او همچنین ضمن تبلیغات خود در هر منطقهای از شهرداری تهران هدفی را پیش میبرد که گویا تأمین مسکن کارمندان شهرداری را میپذیرد و کارکنان شهرداری هرگز دغدغهای از این بابت نداشته باشند. ولی با همین تبلیغات بیپشتوانه و دروغ بود که ضربهی بزرگی به شرکتهای تعاونی مسکن شهرداری وارد آورد. سپس در خفا املاک تجاری و مسکونی مجموعهی شهرداری را به دوستان خودمانیاش واگذار کرد. موضوعی که بین کاربران شبکههای اجتماعی به "املاک نجومی" شهرت یافت. اما کشاندن پروندهی املاک نجومی به شورای شهر تهران و قوهی قضاییه، هرگز نتوانست برای موقعیت سیاسی او خطری جدی در بر داشته باشد. قالیباف ققنوسی سیاسی بود که همچنان از خاکستر خود سر بر میآورد تا ادامهی زندگی سیاسیاش از نو ممکن شود. بدون شک برای قالیباف همراه با گام زدن در سایهی رهبری این زندگیِ دوباره تضمین میشد. به هر حال قالیباف هم در الگویی از دیگر سرداران سپاه، بخشهایی ویژه و خودمانی از پروژههای گل و گشاد رهبر جمهوری اسلامی را پوشش میدهد.
زد و بند با سپاه
محمدباقر قالیباف همچنین ضمن امضای تفاهمنامههای ساختگی با قرارگاه خاتمالانبیا، سپاه، بنیاد تعاون سپاه، بسیج و نیروی انتظامی در انتقال بسیاری از املاک شهرداری تهران به این نهادها تسهیلگری به عمل آورد. حتا اجرای تمامی پروژههای عمرانی بزرگ شهرداری را به قرارگاه خاتمالانبیای سپاه سپرد. او ضمن عقد قراردادهای طویلالمدت با این قرارگاه ادامهی کار آن را پس از رفتن خود از شهرداری هم تضمین کرد.
دورهی یازده سالهی مدیریت محمدباقر قالیباف در شهرداری تهران مجموعهی او مأمنی مناسب برای نیروهای امنیتی حکومت، سرداران سپاه و نیروی انتظامی به حساب میآمد. در همین راستا شهرداری تهران همیشه حیاط خلوتی مناسب برای سرداران حکومت شمرده میشد. او حتا سردار عزیزالله رجبزاده را به ریاست ستاد بحران شهرداری تهران گماشت که در سرکوبهای سال ۱۳۸۸ سمت فرماندهی نیروی انتظامی تهران بزرگ را به عهده داشت. قالیباف همچنین کرسی ریاست سازمان ورزش شهرداری تهران را به سردار اطلاعاتی حکومت، مصطفا آجورلو را سپرد. او در سالهای شصت همواره نقشی از شکنجهگر و بازجو را در زندان اوین به پیش میبرد. آجورلو داماد نوری همدانی است و اینک به عنوان معاون اقتصادی ریشهری در مجموعهی آستان قدس شاه عبدالعظیم نقش میآفریند.
خیریه اختلاسگر همسر
زهراسادات مشیر همسر محمدباقر قالیباف هم در زمان شهرداری او، بر کرسی ادارهی کل امور بانوان تکیه زد. او همزمان کادر رسمی ادارهی آموزش و پرورش شمرده میشد. ولی موضوع دو شغله بودن او خیلی زود در رسانهها بالا گرفت. به همین منظور او خیریهی امام رضا را راه انداخت تا این خیریه در پوشش فساد مالی مدیران تیم قالیباف هرچه بیشتر تسهیلگری به عمل آورد. رد پای این خیریه در ماجرای ساخت بیمارستان پروفسور سمیعی در منطقهی بیست و دو تهران نیز دیده میشود. اختلاسهای فراوان این خیریه از اموال شهرداری تهران بعدها از سوی محمدعلی نجفی شهردار وقت افشا شد. برخی از ناظران، ماجرای عاشقانهی محمدعلی نجفی را ماجرایی اطلاعاتی میپندارند که گویا در فرآوری و سازماندهی آن، دوستان امنیتی محمدباقر قالیباف نقش آفریدهاند.
وارد کننده گوشت
طی دو ساله گذشته واردات انحصاری گوشت کشور را به محمدباقر قالیباف سپردهاند. او چنین مأموریتی را در پوشش "ستاد اجرایی فرمان امام ره" به پیش میبرد. چند و چون فعالیت اقتصادی او در این ستاد به حتم از سوی "رهبر معظم" تضمین شده است. چنانکه جهت پوشش این سوداگری اقتصادی، در استرالیا شش سایت ویژهی واردات گوشت تأسیس کردهاند.
بهطبع شخص رهبر به منظور پیشبرد سیاستهای نظامی خود در کشورهای دور و نزدیک همسایه به منابعی مالی از این دست نیاز دارد.
شروع مرحله تازهای از طی مقامات
اکنون با برگزاری انتخابات درون حکومتی جمهوری اسلامی قرعهی فال را به نام محمدباقر قالیباف زدهاند تا او به زودی بر کرسی ریاست مجلس شورای اسلامی بنشیند. ولی پیداست که ماجراهای این انتخابات به همین جا پایان نمیپذیرد. چون باید دید که رهبر جمهوری اسلامی قصد دارد همراه با برگزاری این نوع از انتخابات به کدام اهداف نامردمی خود دست بیابد. او از همین حالا مهرههای دلخواه خود را در جاهایی حساب شده میچیند تا ضمن پس زدن مردم از مشارکت در ساختار حکومت، خواست و ارادهی فردی خود را در آیندهای نه چندان دور به پیش ببرند. آیا این آینده برای برآمدن طالع کور مقام معظم رهبری دوام خواهد آورد؟
نظرها
ایراندوست
در خطرناک بودن قالیباف و امثال او شکی نیست. اینگونه افراد مانند احمدی نژاد میخواهند خود را به تاریخ ايران و به آيندگان تحمیل کنند بدون آنکه افکار و آمال درستی در شکوفایی ملی، فرهنگی، اقتصادی در این عصر مدرن داشته باشند!
امیر
متاسفانه شما به عنوان یک رسانه اروپایی خشم و کینه ملت ایران از حمایت دولتهای اروپایی از رژیم را بازتاب نمیدهید؛ حمایتهای که در پشت نقابهای رنگارنگ اروپایی همچون اصلاحات یا اعتدال انجام میگرد. اما با تمام بدبینی شما نتیجه این انتخابات میتواند به نفع مردم تمام گردد. به قدرت رسیدن بی چون و چرای تندروها به آنها جسارت خواهد داد تا دودمان اصلاح طلبان و دولت منفور روحانی را برچینند و رژیم چهره کریه خود را بدون هیچ نقاب و پرده پوشی به جهانیان نشان دهد. با ایجاد شرایطی مانند دوره احمدی نژاد دیگر کفتارهای اروپایی و دموکراتهای لاشخور قادر به ماله کشی رژیم نیستند و هیچگونه فرصت و امکانی برای توجیه بقای رژیم نخواهند داشت و در نهایت از ترس نفوذ بیشتر روسیه در ایران مجبور به سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی خواهند گردید.
علی
اخوند و دار و دسته اش بلایی بودن که بدتر از اسکندر و عرب و مغول و افغان و روس بر سر ایران فرود اومد . این زالو ها تا آخرین قطره خون این سرزمین و نمکن ول کن نیستن . کرونای واقعی اینها هستن نه اون ویروس بینوا .
علی
برج میلاد، پل طبیعت، دریاچه چیتگر، اتوبان امام علی، اتوبان طبقاتی صدر، تبدیل پادگان نظامی قلعه مرغی به بوستان، اتوبوسهای چپ درب بی آرتی، سه برابر شدن طول متروی تهران و ... از خدمات قالیباف به تهرانی ها بوده. ما نمی تونیم هرگز خدمات او رو فراموش کنیم چون دقیقا با چشم و پوست و گوشتون حس کردیم این خدمات رو. لطفا مسائل سیاسی رو با مسائل دیگه قاطی نکنید. سپاس
حامد
اگه یه نفر نتونه پارک آب و آتش و برج میلادو پل طبیعت و دریاچه چیتگر و اتوبان زین الدین و اتوبان امام علی، اتوبان طبقاتی صدر، پارک یاس و پارک ولایت و مترو و BRT رو یادش بیاره اگه نتونه شهری رو که یه دونه دستشویی نداشت ۴ تا صندلی واسه نشستن نداشت یادش بیاره یا آلزایمر داره یا کوره یا ... خودشو به ندیدن میزنن #قالیباف #مثل_هیچکدام
علی پوراحد
بله خالی باف تر از ترامپ در دنیا وجود ندارد . فعلا که مردم ایران به مدیریت جهادی رای داده اند و از مدیران که غرب زده بودند و هستند بیزاری جسته اند . این دوره ، دوره به ثمر نشستن ضحمات سردار شهید قاسم سلیمانی است .
"...دیگه تمومه ماجرا!"
به نظر می رسد که این خواهران فاطمه کماندوی سایبر بسیج بدجوری قاطی کرده اند. قبل از هر چیز باید به تمامی فاطمه کماندو های سایبر بسیج یادآوری کرد که درصد واقعی افرادی که در شارموته بازی "انتخابات" شرکت کرده اند, کمتر از ۱۴% بوده است. طبق آمار خود وزارتِ کشورِ جمهوری طاعونی اسلامی از ۵۷,۹۱۸,۱۶۰ واجدین شرایط شرکت در رای گیری فقط ۷,۷۷۲,۶۱۷ نفر رای داده اند. مقداری برابر فقط ۱۳.۴۲ %. از این سیزده درصد نیز مطمئن باشد که نصف بیشترش تقلبی و قلابی, ساندیسی و با خرید و دزدی آرا بوده. یعنی در حقیقت امر این "مدیریت جهادی" (تو بخوان مرکزیت چپو, دزدی, غارت و آدمکشی) با چیزی بین هفت تا پنج درصد آرا هست که "منتخب" شده. از این مهمتر باید همواره و همیشه به خاطر داشت که "خدمات" امت پست فطرت حزب الله در حقیقت امر چیزی نیست جز خیانت به مردم و پر کردن جیب خودشان از ثروت عمومی کشور. پس اطمینان کامل داشته باشید برای هر کدام از این پروژه هایی که به آن افتخار می کنید, طرف حداقل به همان اندازه از قِبَلش دزدی و اختلاس کرده است. الکی نیست که احمد توکلی می گوید "فساد در نظام نهادینه شده است" (که البته گزارش دزدی هایی خود توکلی نیز رو شد). در ضمن بد نیست قبل از روده درازی در مورد "ضحمات" سلیمانیِ به دَرَک واصل شده, اول زبان پارسی را یاد بگیرید و بدانید که "زحمات" چگونه نوشته می شود. و دوما از یاد نبرید که چگونه جوانان کشور و قاطبهء مردم هر جایی که دستشان می رسید پوستر ها و بنر های این جنایتکار بی شرف را به آتش میکشند و پاره می کنند. و از همه اینها مهمتر, "...دیگه تمومه ماجرا!"