اکوفاشیسم: وقتی برتریطلبان سفیدپوست طرفدار محیط زیست میشوند
چرا توجه راست افراطی ناگهان به تغییرات اقلیمی جلب شده است؟
در چند سال اخیر توجه برتریطلبان سفیدپوست، ضدمهاجران و ناسیونالیستهای سفید به تغییرات اقلیمی و بحران زیستمحیطی معطوف شده. یادداشتی از نیویورکتایمز درباره این پدیده.
نیویورک تایمز در مقالهای به قلم بت گاردینر، به مساله راست افراطی، برتریطلبان سفید و مقوله تغییرات اقلیمی پرداخته است. گاردینر روزنامهنگاری در حوزه محیط زیست است که بیش از یک دهه بر تغییرات اقلیمی کار کرده. بر اساس مشاهدات این روزنامهنگار، طی چند سال اخیر توجه برتریطلبان سفیدپوست، ضدمهاجران و ناسیونالیستهای سفید به مقوله تغییرات آب و هوایی معطوف شده است. بت گاردینر در مقاله پیش رو به این مسأله میپردازد که تا چه اندازه بحران زیستمحیطی و جان گرفتن دوباره راست افراطی میتواند به هم مرتبط باشد و چگونه این دو به موازات هم پیش میروند و یکدیگر را تقویت میکنند.
اکنون راست افراطی چارچوب نیرومند جدیدی برای مسالهای که غالبا مورد توجه چپ بوده، ارائه میدهد. تاکید آنها بیشتر بر پیوندهای عمیق میان سرزمین یک ملت و مردمش است و محروم کردن و مستثنی کردن هرچه و هرکه به باور آنها به این مردم و سرزمین تعلق ندارد.
برخی با تحریف اصطلاحات علمی نظیر «گونههای مهاجم» ــ گیاهان و حیواناتی که بومی منطقه خاصی نیستند و به صورت کنترلنشده وارد یک اکوسیستم میشوند ــ آنها را وام میگیرند و وارد گفتمان ایدئولوژیک خود میکنند و با آن مهاجران و اقلیتهای نژادی را هدف میگیرند.
ترسناک آنجاست که چنین دینامیکی میتواند همزمان با بالاگرفتن بحران تغییرات اقلیمی شدت گیرد و آنجاست که گروهها و افراد را مقابل هم قرار میدهد.
هر چند که فشار و هراس از گرمایش زمین پدیدهای است نوظهور ، اما به کارگیری ادبیات زیستمحیطی برای مقاصد نژادپرستانه، بومیگرایانه و ملیگرایانه، تاریخی طولانی و تاریک دارد.
در سالهای دهه ۱۹۷۰ و پیش از آنکه فعالان زیستمحیطی وارد جریان فکری غالب جامعه و آرمانهای مترقی و پیشرو شوند، بسیاری از طرفداران محیط زیست آمریکا در عین حال برتریطلب سفیدپوست هم بودند. این محیطزیستیهای نژادپرست استدلال میکردند که آن که از دید آنها "غریبه" و "خارجی" است، سرزمین کشور را تهدید میکند و از ارزشهای کافی برای حفاظت از زمین برخوردار نیست.
چنین تفکری در اروپا هم مرسوم بود. نازیها باور داشتند که ارتباطی از جنس همزیستی میان سرزمین آلمان و «فولک» آن (مردماش) وجود دارد.
اکنون جریان اصلی فعالان محیط زیست چنین باورهایی را اکیداً رد میکنند، اما راست افراطی همچنان به این سنت وفادار است.
شاخه شمال غربِ نئونازیها که بدنبال اخراج رنگینپوستان که از شمال غربی ساحل اقیانوس آرام در آمریکا است، پرچم طراحیشده بهدست یک فعال چپگرا را مصادره به مطلوب کرده است و شعار «آسمان آبی است، زمین سبز است. سفید برای مردمی است که در میانه این دو هستند» را به آن افزوده.
در اسلوواکی نیز نئونازیها که درختان جنگل را مرکز هویت ملی خودشان میدانند، اقلیت «روما» را به نابودکردن و تخریب درختان و جنگلها متهم میکنند؛ مسألهای که قطعاً صحت ندارد.
البته بسیاری از ناسیونالیستهای دستراستی اجماع علمی بر روی تغییرات اقلیمی را رد میکنند و نگرانیهای آنها بیشتردر ابعاد محلی است تا جهانی.
بقیه واقعیت گرمایش جهانی را پذیرفته اند و به آن از دریچه منشور ناسیونالیسم سفید مینگرند و راهحلشان آنگاه میشود مستثنی کردن مهاجران، رنگینپوستان، و به اصطلاح «جهان سومیها».
همین چند ماه پیش و در ماه دسامبر، وقتی دونالد ترامپ در لندن بود، از او در باره تغییرات اقلیمی پرسیدند. او به آلودگی در اقیانوسها اشاره کرد: «کشورهای خاصی حجم نامحدودی از چیزهای مختلف را در اقیانوس دور میاندازند. و این چیزها به سمت آمریکا شناور میشوند».
ترامپ از کشور خاصی نام نبرد، اما ظاهراً این سخنان انعکاسی است از استدلال تولیدکنندگان پلاستیک که میگویند اغلب زبالههای اقیانوسی از چند کشور آسیایی میآید که در زمینه مدیریت پسماند و زبالهها ضعیف عمل میکنند.
هرچند سخنان ترامپ به نوعی متضمن تلاشی است که شرکتهای بزرگ برای شانه خالی کردن از بار مسئولیت میکنند، اما رئیسجمهوری ایالات متحده آلودگی پلاستیک را همچون تهدید خارجیهایی که به آمریکا میآیند، میانگارد.
تاکر کارلسون، مجری شبکه تلویزیونی فاکس نیوز هم استدلال مشابهی دارد و در مصاحبهای با مجله آتلانتیک به نادرستی ادعا میکند که رودخانه پوتوماک کثیفتر شده است و «زبالههایی را که به پوتوماک ریخته شده، به طور مشخص و فقط مهاجران ریختهاند»
این قالببندی ناسیونالیستی کاملاً با دیدگاه جهانی آنها مطابقت دارد.
همچنین برای به اصطلاح آلترایت (یکی از نامهای جدید راست افراطی برای وارد کردن آن به جریان غالب) این مقوله چماقی است برای کوباندن بر سر تشکیلات محافظهکار تا آنها را مدیون و وامدار منافع شرکتهای بزرگ و جهانیسازی خطاب کنند.
برخی از رادیکالها جذب سناریوهای آخرزمانی اقلیمی میشوند و آن را مسیری برای سربرآوردن دیکتاتوری یا یک فروپاشی کامل اجتماعی میبینند و به عبارتی به دنبال تسریع آن هستند، زیرا پس از سقوط کامل است که میتوانند کشور ایدهآل فاشیستی خود را بنا کنند.
دو متهم به کشتار گروهی مسلمانان و مهاجران مکزیکی سال گذشته در نیوزلند و تگزاس هر دو در رسانههای اجتماعی مانیفستهای برتریطلبان سفیدپوست با بیانههای زیستمحیطی منتشر کرده بودند.
مرد استرالیایی که متهم است ۵۱ نفر را در دو مسجد در کرایست چرچ کشت نیز خود را یک «اکوفاشیست نژادملیگرا*» (ethnonationalist eco-fascist) میدانست و نوشته بود مبارزه علیه مهاجرت به اروپا مبارزهای محیط زیستی است. مظنون کشتار ال پاسو که ۲۲ لاتینوتبار قربانی آن بودند، بارها از زبالههای پلاستیکی و مصرف بیرویه شکایت کرده بود و نوشته بود: «اگر بتوانیم از شر مردم به اندازه کافی خلاص شویم، آن وقت زندگی پایدارتری خواهیم داشت.»
درحالیکه تغییرات اقلیمی جهان ما را شکل میدهند، ما با آیندهای سرشار از فشارهای جدید و محدودیت منابع از جمله زمین، غذا و آب مواجه هستیم. خشکسالی، سیل و طوفان میلیونها نفر را از خانههایشان رانده و خواهد راند. مهاجران به سوی جایگاهی نسبتا امن و ایمن یعنی اروپا، آمریکا و استرالیا روانه خواهند شد.
ظهور دوباره تبعیضهای شدید علیه آسیاییتبارها در پی شیوع ویروس کرونا در جهان گوشهای است از چهره زشت فشارهایی که شاید در آینده بر ما وارد آید.
بدون تعمق و تفکر در گذشته اینطور فکر میکردم که مشکلات زیست محیطی نگرانی مشترک همه ماست و با همکاری با هم میتوانیم آن را حل کنیم. اکنون راه دیگری فرارویمان میبینم، مسیری که در آن نیروهای تیره همچون سلاحی برنده ما را از هم جدا میکنند، و نزاع و خشونت و نژادپرستی را شعلهورتر میکنند.
آینده پیش روی ما، جهانی داغتر، دریاهایی با سطح آب بالاآمده، با توفانهای سهمگین بیشتری است. آیندهای ترسناک مگر آنکه با هم و هر چه سریعتر چارهای برای تغییرات اقلیمی بیندیشیم.
*ناسیونالیسم نژادگرا باور به خلوص نژادی در میان مردم یک سرزمین است.
** منبع: نیویورکتایمز
نظرها
مرادی
ظاهرا ریشه مشکلات مهاجرت است...چرا مهاجرت صورت میگیرد؟... ریشه در نظام رقابتی حاکم بر جهان است....که خود کشورهای مرفه مقصد در ایجاد آن پیشگام هستند و آنرا به کشورهای فقیر و مهاجر خیز تحمیل میکنند... با گماردن حکومت های غیر مردمی و ظالم بر کشورهای ضعیف نخبه های این سرزمین های فقیر را به مهاجرت وادار میکنند...یا با ایجاد جنگ های گسترده مردم عادی را نیز به مهاجرت ناگزیر میسازند... تا اندیشه کمک به یکدیگر بین ابنا بشر بر آنها حاکم نشود مشکلات حل نخواهند شد... هیچ کشوری نمی تواند خود را در قرنظینه رفاه روز افزون قرار دهد و از منابع انسانی و طبیعی دیگران فقط برای افزودن بر رفاه خود استفاده کند... شاید دورانی چند بر وفق مراد بگذرد ولی بلاخره روزی میرسد که دیگران هم خواهان رفاه شوند...و این طبیعی است... کشورهای قدرتمند و مرفه بجای سوء استفاده از کشورهای ضعیف باید به آنها کمک کنند...جواب نیکی به خود آنها خواهد رسید...این توصیه به افراد و کشورهاست: لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴿۹۲﴾ هرگز به نيكی نخواهيد رسيد تا از آنچه دوست داريد انفاق كنيد و از هر چه انفاق كنيد قطعا خدا بدان داناست (۹۲) این هشدار در سوره آل عمران است...سوره ای که تمام ادیان را به وحدت دعوت میکند...و این در آخرین پیام وحدت آفرین الهی است...
حقیقتگو
افراطی ها وفاشیست ها چه درامریکا وچه دراروپا وچه درروسیه افراطگرئی هایش تنها به درون کشورهایشان وبسته نگاه داشتن مرزهای کشورهایشان متمرکزنبوده است ..ودرحقیقت ادعا بر مالکیت تمام کره زمین ومنابع آن دارند ..کاتولیک ها در تمامی دوران جنگی و برده داری درحقیقت محض همچون نیروی محرکه فاشیسم و افراطویون بوده وهستند ...در کشتتارمسلمانان دریوگسلاوی کاتولیک ها ازرهبر ضرب ها که کالیک بود پشیبانی میکردند ..درمجارستان هم برعلیه مسلمانان جبهه دیگری برپاست زیراکه اکثریت مردمان مجارستان کاتولیک هستند ..درلهستان هم چنین است زیراکه اکثریت کاتولیک ها هستند...دروسیه هم کانولیک ها اکثریت هستند...کاتولیک ها با آنچه درکلیسا ها به آنها می آموزد فرزندان خدا هستند و کره زمین متعلق به فرزندان خداست ...حالا با پیشرفت علم ودانش و ساخت و سازجنگ افزارها ومهمات جنگی مدرن که درحقیقت تمامی دراختیارکاتولیک هاست درصدد نابودی دیگرخلق های کره زمین برامده اند..مدتی است به کررات در گرم شدن کره زمین و فجایع ان اشاره میشود که کشورهای نژادبرتر را مورد تنش قرارمیدهد و تظاهرات هائی برپا کرده اند و درضمیمه آن هم اشاره به افزایش جمعیت کره زمین میشود که به چین و افریقا و همچنین به کشورهای اسلامی اشاره میشود ....پس باید کاتولیک ها فکربکری برای نابود کردن چین و کشورهای اسلامی وافریقائی بکنند...کشتاربی دریغ روسیه درسوریه چه معنی می تواند داشته باشد ...جنگ و کشتاردرلیبی چه معنی دارد؟ حالا هم درصدد هستند درترکیه چنین کنند...حمایت و پشیبانی چهل ساله درایران درکشتاروخفقان چه معنی دارد؟ توافق با طالیبان و رها کردن آنها درافغانستان چه معنی دارد ؟ کشتار وخفقان درعراق چه معنی دارد؟ وچه قشونی وهدفی پشت کشتارمردمان این کشورهاست ؟ حالا هم با حمایت و پشیبانی امریکا واروپا درهندوستان درکشتارمسلمانان بپا خواسته اند؟ درفیلم مستند دردوران جنگ جهانی دوم نظامیون آمریکا درصدد آلوده کردن جمع آوری خفاش ها درامریکا و مبتلا کردن آنها به سموم بوده اند که با هواپیما برفضای ژاپن تخلیه کنند که باعث سمی شدن محصولات کشاورزی زاپن و درنتیجه به مرگ ژاپنی ها بی انجامد!! امپریالیسم و فاشیسم وبرده داری و کشتار زاده وپرداخته کاتولیک ها هستند...ویروس کرونا ظهور نکرد بلکه ظهورش دادند ....
زندیق
جناب مرادی مثل این است که از یاد برده اید که خود این دین و آیین دروغین و جهنمی اسلام نه یک بار, نه دو بار, بلکه تا به حال سه بار بزرگترین مهاجرت ها را در کشور خود ما آفریده است. بار اول پس از نخستین حملهء قشون وحشی اسلام به ایران بود. بار دوم پس از به زور شمشیر شیعیان کردن کشور بود که هر کس توانست به هند رفت و "پارسیان" هندوستان آغاز گشتند. بار سوم هم که ۴۰ سال پیش راه افتاد و هنوز هم ادامه دارد. پس قبل از اینکه از آن کتاب دروغین و التقاطی خود برای ما نقل قول بیاورید, حداقل جرات و شهامت این را داشته باشید که وحشیگری ها و جنایات دین و مذهب خود را اول به یاد آورید, و سپس بپرسید که آیا چنین مسلک و آیینی که به غایت خونخوار و متجاوزگر است اصلا صلاحیت اظهار نظر در مورد اخلاق و انسانیت دارد یا نه؟ تاریخ فجیع اسلام در کشتن غیر مسلمین و سابقهء طولانی و خونین مسلمین در کشتار همدیگر به ما نشان میدهد که این دین و مذهب ورشکسته از اساس فاقد چنین صلاحیتی است.
اینجه ممد
جالب است که مسلمانان چگونه جنایت ها و فاجعه های را که خودشان مقصر هستند از یاد می برند, اما زمین و زمان را امپریالسیت و فاشیست و برده دار و صد بار بدتر از همهء اینها تلقی میکنند. از همهء اینها مسخره تر "ننه من غریبم" بازی در آوردن برای دولت فاشیست ترکیه است. که انگار ترکها, عثمانها و ناسیونالیستهای ترکیه همه اشون فقط عابد و زاهد و مسلمانا بوده اند, و حالا یهو شدن هدف حمله ای بقیه. ۴۰ سال است که زندگی ما ایرانیان زیر سلطهء آخوندهای کثافت که ادعای "مدیریت جهانی" دارند تبدیل به یک جهنم تمام عیار شده, اما مثل اینکه هیچکس ادعاهای فاشیستهای وطنی مبتنی بر مالکیت تمام کره زمین ومنابع آن را به یاد نمی آورد. باز می پرسند که چرا ایرانی ها از چاله به چاه میفتند؟ چون ذره ای حافظهء تاریخی ندارند!
مرادی
جناب زندیق رفتار مسلمان نماها و افراد ضعیف الایمان را قیاس از تعلیمات قرآن نگیرید... ما تا کی باید این اشتباه را متذکر شویم.... انباشت کنندگان ثروت و قدرتمندان نمی توانستند و نمی توانند قسط و مساوات و رفع نیاز نیازمندان را تمحل کنند ... پس از رحلت پیامبر بتدریج در لباس مسلمین و با توجیه عالم نماهای مزدور به غارت و چپاول برگشتند...به انباشت ثروت پرداختند و می پردازند ....این تقصیر قرآن نیست... درست خواندن قرآن به رعایت اتصال آیات نیاز دارد....عالم نماها نزول تدریجی قرآن را بهانه قرار دادند و میدهند و هرگونه که لازم بدانند آیات را تفسیر میکنند و بیشتر به روایات تکیه دارند... چقدر باید این مطالب تکرار شود؟.... امروزه در عصر ارتباطات با فاصله اندکی مدعی میشوند تعالیم مارکس را با رفتار رهبران شوروی یکی نگیرید...
زندیق
نخیر جناب مرادی, اشکال اسلام از خود کتاب "مقدسش" قرآن و خود پیامبرش محمد سرچشمه میگیرد. تاریخ عینی, مدون و واقعا موجود توحش ها و خونریزی های اسلام نیز اثبات این حقیقت است, نه یک روایتی کاملا ذهنی, شخصی و بی پایه, چنانکه شما عرضه می کنید. از خود قرآن شروع کنیم؛ در قرآن ما با شخصیتی به نام الله آشنا می شویم, که قرار است نام خدای جدید مسلمین باشد. اما در حقیقت امر "الله" نام یکی از بتهای باستانی عربستان بود, که محمد برای نامگذاری خدای جدید و اختراعی خود برگزید. اما قضیه مقداری بیخ دارتر از این صحبتهاست. در جریان "آیات شیطانی" خود محمد اقرار می کند که گول وفریب شیطان را خورده (تاریخ طبری) و کلیت این قضیهء نامگذاری را به زیر سوال می برد. و هنوز پس از ۱۴۰۰ سال مسلمین جهان پنج بار در روز نام یکی از بتهای باستانی عربستان را باید تکرار کنند! فقط این دو نمونهء جزیی باید برای هر کسی کافی باشد که کل دین و مذهب اسلام ساختگی, مصنوعی و قلابی است. اما جریان به اینجا هم ختم نمی گردد؛ شما فقط کمی دقت کنید به جزئیات زندگانی محمد و اینکه چگونه پیرمردی در ۵۰ و چند سالگی با دختر بچه ای یازده, دوازده ساله مزدوج می شود. که این به بهترین وجهی بیانگر فساد روحی, اخلاقی این شخص است. رهبر "معنوی" مسلمین! محمد شانس آورد که در دوران ما نبود وگرنه او را به جرم کودک آزاری (و اتهام های بسیار سنگینتر) به زندان می سپردند. نکته آخر در مورد قرآن نیز این است که, قرآن هم مانند هر متن تاریخی دیگری حاصل بر هم نهادن متن ها و روایات ماقبل خود میباشد, این متن یک پدیده تاریخی است که آنرا باید تحلیل و ساخت زدایی کرد. نه اینکه در هاله ای از ابهامات متوهمانه خصلت تاریخی و مقطعی آنرا انکار کرد . علاوه بر همه اینها ما با فقط یک قرآن روبرو نیستیم و تقریبا در هر دوره از اسلام, آن دوره قرآن خودش را تولید کرده است. در کلی گویهای ذهنی, شخصی شما معلوم نیست ما با کدام یک از این قرآنها مواجه ایم. اشاره کرده اید به اینکه: "انباشت کنندگان ثروت و قدرتمندان نمی توانستند و نمی توانند قسط و مساوات و رفع نیاز نیازمندان را تمحل کنند." که چنین عبارتی به بهترین وجهی نشان میدهد که شما کوچکترین آشنایی با تاریخ اسلام, و خصوصا صدر اسلام ندارید. اتفاقا دین اسلام از روز اول مذهب و آیینی بود که توسط تجار و ثروتمندان مکه به بازار آمد, و تمامی کارزارهای "جهاد اسلامی" هم هیچ چیز نبود جز وسیله و بهانه ای برای انباشت ثروت و قدرت در دست این تجار. کتاب "سرمایهء تجاری و اسلام" به قلم محمود ابراهیم, با رجوع به اسناد تاریخی صدر اسلام به بهترین وجهی درهم تنیدگی و پیوند خوردگی سرمایهء تجاری و اسلام را توضیح داده و تحلیل می کند. اسلام از روز اول با جنگ و خونریزی مابین خود مسلمین شروع شده است و پس از ۱۴۰۰ سال این جنگ داخلی اسلامی فقط ابعاد وحشتناک تر و گسترده تری گرفته است. وحشی گری ها و خونریزی های اسلامی علیه غیر مسلمین که به جای خود (تاریخ ۱۴۰۰ سال اخیر ایران). این تاریخ, تاریخی واقعی, عینی و واقعا موجود است. تا جایی که به مسلمین واقعی برمی گردد (امیدوارم حمل بر گستاخی نشود) مسلمین واقعی اتفاقا آنانی هستند که در جهاد اسلام شرکت کرده , به نام الله جهاد کرده, می کشند یا کشته می شوند, و نه شما؛ با روایتی کاملا ذهنی, بی اساس, و شخصی بدون هیچ پایه و مدرکی در تاریخ یا اساس اسلام. "اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی" نیز مانند هر پدیدهء دیگری مراحل مختلف تاریخی خود را داشت؛ تا جایی که در دوران اولیهء حیات خویش بیان خود سازماندهی و قدرت کارگران روسیه بود, چنین حکومتی با خوانش مارکسی مطابقت داشت (که این فقط تا قبل از کشتار کرونشتات بود), دوران استالین و حکومت تک حزبی و کیش شخصیت مسلما هیچ قرابتی با خوانش مارکسی ندارد. پس در این مورد هم به هیچ وجه نمیتوان به طوری کلی و انتزاعی پرسش ماهیت جامعه شوروی را پیش کشید و باید به آن به صورت مشخص و دقیق, اینکه در مورد چه مرحله ای از آن حیطهء بررسی ماست, برخورد شود. دوران طاعون اسلام در ایران به نظر می رسد که به پایان رسیده است. آن ذره اعتقاد و گرایش به خرافات نیز که باقی مانده بود با اینهمه "ضریح لیسی" و فاجعه کرونا از بین رفت. اسلام در ایران آتی در بهترین حالت فقط در حیطهء شخصی موجود خواهد بود, که از اولش هم می بایست چنین برگزار میشد. فااااااااتحه!
مرادی
جناب زندیق ما همین چیدمان و صورت نهایی قرآن را ملاک قرار میدهیم... اگر از جانب خداوند بوده باشد حتما طی دوره های مختلف محفوظ مانده است...بدیهی است زمانی نقطه و اعراب نداشته در دوران بعدی داشته است و...صورت نهایی همان است که باید باشد.... در سوره یوسف اشاره ایی است به اینکه گوینده ای گفت (قال قائل منهم) یوسف را نکشید بلکه به چاه بیاندازید...میتوان باور کرد در هنگامه های جمع آوری قرآن نیز گفته های تحت کنترل الهی مبنا قرار گرفته باشند... از طرف دیگر ما فرض میگیریم مولف قرآن زنده است یا به هر علتی برداشت اشتباه از آن مورد انتقاد شدید محافل علمی قرار میگیرد...برای برداشت از قرآن باید همچون برداشت از نوشته های فیلسوفی مثل کانت برای گرفتن مدرک دکترا باید دقت شود... خوانش های گزینشی و رعایت نکردن ارتباط مطالب در فصلی از یک کتاب فلسفی و ...در خواندن قرآن نیز حذر شود... باید ارتباط آیات هر سوره را در همین چیدمان مبنای برداشت بگیریم...انسجام کلی را رعایت کنیم...رعایت کنیم یعنی ببینیم با این رعایت اتصال چه برداشتی نصیب ما میشود...خود را تسلیم کنیم...هیچ الگویی را ملاک قرار ندهیم...ببینیم خود قرآن در این پیوستگی ما را به کجا میبرد.... اما روحانیت سنتی علی الخصوص در تشیع به خیال اینکه چون قرآن نزول تدریجی داشته است ما این چیدمان را نمی توانیم ملاک قرار دهیم و باید معصومین (بزعم خودشان) آنرا تفسیر کنند...و به این ترتیب برداشت های سفارشی از قرآن از همان ابتدای رحلت پیامبر رواج یافته اند... طی قرون بعدی سخت و سترون شده اند...توسط دستگاه عریض و طویل تبلیغاتی از نوجوانی بر دل و ذهن افراد حک میکنند... ما نتایج حاصل از این روش برداشت را باید ملاک سخن قرآن و دلیل حقانیت آن بگیرید...قرآن بعنوان معجزه کلامی خود دلیل سخنان خودش است...نمونه ای از این تلاش ها را در سایت قرآنمیزان دات کام ملاحظه کنید...
زندیق
جناب مرادی در کمال احترام باید یادآوری شود که شما کماکان صرفا بر اساس مشتی ذهنیات شخصی حرکت می کنید و علایق, مطالعات و سلیقهء شخصی خود را تنها معیار واقعیت و حقیقت قرار می دهید. در حالیکه واقعیات و حقایق جهان خارجی بسیار پیچیده تر و گسترده تر از محدودیات ذهنی هر کدام از می باشد. در مورد خود قرآن, شما کماکان هیچ اشاره ای به جریان "آیات شیطانی" ندارید. که این قضیه ای است که کل صحت و اعتبار قرآن را به زیر سوال می کشد. شما (یا دیگر مسلمین) چگونه می توانید ساعت ها در مورد کتابی قلمفرسایی کنید که اساس و بنیادش مشکوک و باطل است. جالب این است که در دوران ما هیچ مسلمانی, هیچوقت به جریان "آیات شیطانی" اشاره ای ندارد. در حالیکه هزار سال پیش "جریر طبری" جرات و شهامت اینرا داشت که کل قضیه را در "تاریخ طبری" به رشته تحریر بیاورد. آیا این فراموشی بی وقفهء مسلمین نشانی از بی اصولی و بی جراتی مسلمانها در برخورد به واقعیات تاریخی در بارهء قرآن نیست. در مورد قرآنی هم که در اینجا استفاده کرده اید نه هیچ کتاب شناسی عرضه کرده اید و نه هیچ ذکر ویراستاری. در قرن بیست ی یکم نیز ما با بیش از یک روایت قرآن و بیش از یک ویراستاری آن مواجه هستیم. قرآن شما با قرآن دیگر نحله های اسلامی تفاوت های بسیاری دارد, اما این تنوع و تفاوت در قرآن ها برای شما اصلا مطرح نیست. تاریخ ۱۴۰۰ ساله اسلام یک سو. تعبیر و تفسیر شخصی و ذهنی شما از قرآن هم یک سو!! در علوم اجتماعی چنین برخوردی "خود مرکز بینی" اطلاق میشود. و پر واضح که مردود و غیر علمی است. برای نگاهی به تاریخ قرآن های مختلف در ۱۴۰۰ سال گذشته و قرآن های مختلف در دوران ما رجوع کنید به: SULEIMAN MOURAD RIDDLES OF THE BOOK Interview 86 MAR/APR 2014 New Left Review مهمتر از باطل بودن تعبیرهای صرفا شخصی و ذهنی, که هیچ توجه و اشاره ای به انبوه دیگر متن ها و تحلیلها در همان زمینه ندارد, باطل بودن جزم گرایی و دگماتیسم اسلام است. اسلام بر سه دگم يا جزم استوار است: نخست اين که پيامبر اسلام خاتمالانبياست. دوم اين که حقايقی که پيامبر آورده است غايت حقايقاند و حقيقت ديگری جز آنها وجود ندارد. سرانجام اين که انسان حق ندارد در اين حقايق دخل و تصرفی کند. وظيفه او اطاعت و عمل است. اگر با اين منطق به جلو رويم میتوانيم بگویيم خدا هم ديگر حرفی برای گفتن ندارد چرا که همهچيز را به آخرين پيامبر منتقل کرده است. در مورد صدر اسلام و در هم تنیدگی و نزدیکی سرمایهء تجاری و اسلام, هم شما کماکان هیچ حرفی برای گفتن ندارید و تو گویی اصلا این تاریخ چند صد سال آغازین و ابتدایی اسلام اصلا موجود نبوده است. حداقل برخورد شما میتواند تصدیق یا تکذیب این تاریخ باشد. که با سکوت خود در این مورد شما نیز (به طور غیر مستقیم) اذعان دارید که تاریخ این مذهب, از صدر اسلام نیز اتفاقا تاریخ انباشت ثروت و قدرت در دست تجار مکه بوده است؛ تاریخ حکمرانانی فاسد و ظالم. نتیجهء اخلاقی داستان: تمامی روایت های شما صرفا یک بیان شخصی و ذهنی است (نکته ای که شما هیچوقت بدان اشاره ای ندارید), مضاعف بر اینکه روایت شخصی شما با تمامی تاریخ و حقایق واقعا موجود در اسلام در تضاد است. اسلام دین و آیین تفکر, اندیشیدن و پسش کردن نیست, بلکه صرفا مرامی است برای اطاعت و بردگی. دوران طاعون اسلام در ایران به نظر می رسد که به پایان رسیده است. آن ذره اعتقاد و گرایش به خرافات نیز که باقی مانده بود با اینهمه “ضریح لیسی” و فاجعه کرونا از بین رفت. اسلام در ایران آتی در بهترین حالت فقط در حیطهء شخصی موجود خواهد بود, که از اولش هم می بایست چنین برگزار میشد. فااااااااتحه!
مرادی
جناب زندیق شما خودتان چرا به داستان غرانیق در روایت طبری این قدر تکیه دارید؟ ماجرایی که درباره آن اختلاف در روایات زیاد است... ما میخواهیم خود قرآن را بطور دقیق بخوانیم...با ابزار الکترونیکی جستجو در متن امروزه برای ما این کار مقدور و ساده است...ما امروزه راحت تر و بهتر میتوانیم انسجام و کلیت قرآن را بفهمیم...در گذشته این امر در گرو همکاری نزدیک بین حافظین قرآن بوده است... این روش باور ما را به خود قرآن بیشتر میکند.... ما هم به اتصال آیات هر سوره تکیه داریم...امروزه اختلاف در شمارش آیات بعضی سور خدشه ای به این اصل وارد نمی کند... اما از آنجا که روش رعایت اتصال آیات به اتصال و تعاون و مساوات بنی بشر ختم میشود سازمان عریض و طویل روحانیت سنتی به این روش عمل نمی کند... و امثال جنابعالی نیز آب به آسیاب آنها میریزید...رعایت اتصال آیات و یکپارچه دانستن قرآن روی دیگر رعایت اتصال بین انسانها و اتصال بین پدیده های طبیعی است.... در این عصر و زمان وانفسای غارت و چپاول قدرتمندان و سستی ایمان و تئوریهای نجاتبخش این سند الهی برای مساوات و عدالت بین انسانها را از خودمان دریغ نکنیم...
زندیق
خاستگاه دین و مذهب طاعونی اسلام غارت و چپاول ملتهای غیر مسلمان بود به نام "جهاد اسلامی." این کتابی که شما بدان نام "سند الهی" می گذارید چیزی نیست جز سند جزم اندیشی, سند ضدیت با انسان, سند تنفر از زن و مجوز به بردگی گرفتن زنان, و تماما ساختگی., مصنوعی و قلابی است. اسلام در هر کجا که تسلط پیدا کرده است هیچ چیز نبوده است جز ابزاری برای از بین بردن مساوات و عدالت بین انسانها؛ ۱۴۰۰ سال پیش این بود, ۵۰۰ سال پیش این بود و ۴۰ سال است که ما در ایران این را با گوشت و پوست خود تجربه کرده ایم. اهمیت قضیهء "آیات شیطانی" از این است که به خوبی نشان می دهد که چگونه کل دین اسلام ساختگی, تصنعی و قلابی است. الله نام یکی از بتهای باستانی عربستان بود که محمد به دلیل معروف بودن نام این بت آنرا به عنوان "خدای" جدید و خود ساخته اش معرفی کرد . این نوعی بازاریابی (Marketing) اولیه بود که در امتداد آن محمد تصمیم گرفت نامهای دختران الله؛ لات، عزی و منات, را نیز برای جلب بیشتر پیروان سابقا بت پرست به دین تازه و مصنوعی خویش اضافه کند. بسیاری از تاریخنگاران از این ماجرا به عنوان سازش با نامسلمانان (که در آن مرحله اکثریت مردم عربستان بودند) نیز یاد می کنند. در مورد شخصیت خود محمد, آیا شما هیچوقت از خود نپرسیده اید که این چه نوع "رهبر معنوی" است که با دختر بچه ای که میتواند نوه اش باشد, همخوابگی می کند؟ این چه نوع مسلک و آیینی است که چنین دست پیرمردان شهوت باز را آزاد می گذارد؟ آیا شما نیز در زندگی خصوصی تان چنین رفتار هایی را تحمل می کنید؟ در حقیقت امر اسلام چیزی نیست جز نوعی دیگر از بت پرستی, اما مقداری بزک شده و با آرایش جدید. و اکنون پس از ۱۴۰۰ سال شما باید پنج بار در روز نام یک بت عربی را به زبان بیاورید, تا به خود اطمینان دهید که به مسلکی قلابی و تقلبی "ایمان " دارید. مبارک باشد. دین اسلام و قرآن چه در کلیتش و چه در جزئیاتش چیزی نیست جز دروغ, تقلب و تحریف جایگاه انسان. حالا شما میخواهید پیوندش دهید یا ندهید , در اصل قضیه و مردود بودن اصول این آیین جهنمی و طاعونی هیچ تغییری نمی دهد. از همه اینها مضحک, مسخره و کودکانه تر اصرار شما در "درستی" تعبیر خود و نادرستی تمامی تاریخ اسلام است. نخیر جناب, این شما هستید که هنوز درگیر توهمات و خودفریبی هستید. تاریخ ۱۴۰۰ ساله اسلام تاریخ چپاول, توحش, جنون و شهوت خون و قدرت است. این فقط شما هستید که کودکانه این تاریخ ننگین را تکذیب می کنید و ادعا دارید که فقط با توسل به ذهنیات شخصی شما تمامی این جنایات و توحش اسلامی علیه بشریت از یاد می رود. پس اگر در پاسخ به این یادداشتها بار دیگر آمدید و افسانه ای کسالت آور "اتصال آیات هر سوره" را برای ما, برای بار هزارم, تکرار کردید؛ مطمئن باشید که فقط و فقط خود را گول میزنید, و وقت خود را تلف می کنید. مسلک جزم گرای اسلام یک دین و آیین تفکر, اندیشیدن و پرسش کردن نیست, بلکه صرفا مرامی است برای عبودیت محض, اطاعت و بردگی. دوران طاعون اسلام در ایران به نظر می رسد که به پایان رسیده است. آن ذره اعتقاد و گرایش به خرافات نیز که باقی مانده بود با اینهمه “ضریح لیسی” و فاجعه کرونا از بین رفت. اسلام در ایران آتی در بهترین حالت فقط در حیطهء شخصی موجود خواهد بود, که از اولش هم می بایست چنین برگزار میشد. فااااااااتحه!
مرادی
جناب زندیق در جامعه بت پرست کلمات زبان هماهنگ با بت پرستی است...هر قدر پیشرفته تر این کلمات بیشتر... میتوان تصور کرد که کلمه یا کلماتی برای بزرگترین بت باشد ....بتی که تصور میشود خالق همه چیز است...."خالق همه چیز" یا "خدای خدایان" و "الله".... حالا قرآن باید از زبان همین قوم استفاده کند...بایستی همان "خالق همه چیز" یا "الله" را بکار بگیرد منتها برای آن صفات حقیقی را قائل بشود... در جامعه ای که جنگ و قتال رایج است موضوع ازدواج نیز شکل خاص بخود میگیرد ...ازدواج پیامبر هم همان شکل خاص را خواهد داشت...با ازدواج در این عصر و زمان مسلما فرق داشته است... زیاد شدن جمعیت دیگر اجازه ازدواج های زود رس را نمی دهد...برای همین است که سن ازدواج در قرآن نیامده و شرط رشید و صالح بودن و... قید شده است... ...و درباره پیامبر نیز فرموده است: لَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِنْ بَعْدُ وَلَا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَقِيبًا ﴿۵۲﴾احزاب قید اجازه نداشتن مومنین در ازدواج با زنان پیامبر....پس از رحلت ایشان....را نیز داریم....یعنی اجازه مبتذل شدن داده نمی شود...
مرادی
جناب زندیق بنده تاریخ و آنچه که رخ داده است را منکر نیستم....میخواستم عرض کنم که قدرتمندان در لباس مسلمانان و...پس از رحلت پیامبر با کمک عالم نماها قرآن را به نفع خود تفسیر کرده اند و میکنند...آیا تصور این موضوع مشکل است یا باور نکردنی است؟...البته بلافاصله رخ نداده است بلکه تدریجا انقلاب پیامبر به انحراف رفته است... طی اعصار و قرون جرقه هایی برای احیاء دین رخ داده ولی دیری نپاییده است....قیام بالقسط و اعلام حمایت الهی برای چنین قیامی بر مبنای قرآن آنچنان تحولی خواهد بود که قدرتمندان و ثروت اندوزان انرا تحمل نمیکنند و آنرا سرایت یابنده به سرزمین های دیگر نیز خواهند دید .... فلذا قدرتمندان به کمک هم تا آنجایی که قدرت توجیه داشته باشند ضعفا را در جهل و خرافات و دین انحرافی گرفتار خواهند کرد و ...تا امروز این کار را کرده اند...هاله ای از تقدس بر روی تفسیر های انحرافی از قرآن... برای طولانی نشدن این یادداشت ها میتوانید در سایت قرآنمیزان دات کام اشاراتی بیشتر بیابید...البته اگر جسارت نشود....
زندیق
۱۴۰۰ سال میشود که رابطه ای میان اسلام و مردم ایران از "جسارت" و گستاخی گذشته و به ژنوساید, نسل کشی و جنایت علیه بشریت تبدیل گردیده است. به جرات میتوان گفت اسلام مبتذل پدیده در تاریخ ایران است و هیچ چیز در تاریخ ایران به پای ابتذال, پلشتی و پستی اسلام نمی رسد. اسلام ضد-زن ترین, ضد-انسانی ترین و متحجر ترین آیینی است که در جهان موجود است, از جمهوری طاعونی اسلامی, تا طالبان, تا داعش, تا تاریخ ۱۴۰۰ سالهء جنگ داخلی بدون انقطاع مسلمین علیه یکدیگر و کشتار برادران و خواهران مسلمانشان, و یا هر موجود زندهء دیگری که به دستشان می رسیده. برای اثبات این امر (پستی و پلشتی اسلام) نیز راه دوری لازم نیست که برویم؛ خود شما در همینجا, در پاسخ به این پرسش که چگونه یک پیرمرد ۵۰ و چند ساله به خود اجازه میدهد که با یک دختر بچه ۱۱, ۱۲ ساله (که میتواند جای نوه ای او باشد) همخوابگی کند, بدون هیچ شرم و خجالت می نویسید که: "در جامعه ای که جنگ و قتال رایج است موضوع ازدواج نیز شکل خاص بخود میگیرد …ازدواج پیامبر هم همان شکل خاص را خواهد داشت…با ازدواج در این عصر و زمان مسلما فرق داشته است…"!!! یعنی از میان آنهمه زنان مجردی که در عربستان برای ازدواج موجود بوده اند, برای پیامبر و "رهبر معنوی" شما هیچکدام واجد شرایط نبود, جز دختر بچه ای که هم سن و سال نوه اش بوده! انسانهای عادی و نورمال که توسط یک مذهب پلید و طاعونی شستشوی مغزی نشده اند به چنین انتخابی می گویند شهوت عصیان گسیخته. اما برای مسلمین محمد نیز یک بت دیگر است که هیچ پرسش و سوالی در مورد کتابش یا زندگی اش نتوان کرد, و اگر کسی جرات آنرا داشته باشد, یا مانند کسروی کشته می شود, یا مانند سلمان رشدی فتوای قتلش داده می شود (که هنوز پس از ۳۰ سال هیچ غلطی نتوانسته اند بکنند). بازگردیم به دگم ها و جزم های آیین اسلام. اسلام بر سه دگم یا جزم استوار است: نخست این که پیامبر اسلام خاتمالانبیاست. دوم این که حقایقی که پیامبر آورده است غایت حقایقاند و حقیقت دیگری جز آنها وجود ندارد. سرانجام این که انسان حق ندارد در این حقایق دخل و تصرفی کند. وظیفه او اطاعت و عمل است. اگر با این منطق به جلو رویم میتوانیم بگوییم خدا هم دیگر حرفی برای گفتن ندارد چرا که همهچیز را به آخرین پیامبر منتقل کرده است. که با این شارموته بازی "منطقی" خود محمد هم تبدیل به بتی دیگر می شود که تنها برخورد انسانها به او فقط باید اطاعت و فرمانبری محض باشد. زمانی که مسلمین می گویند: "لا اله الا الله محمد رسول الله," در حقیقت امر ما را رجوع می دهند به دو بتی که پرستش می کنند. بت اول الله؛ که اکنون خود شما نیز اذعان دارید که نام بتی باستانی در عربستان بود و محمد بسیار فرصت طلبانه, از آنجایی که نام بتی مشهور و محبوب در عربستان بود, این نام را برای خدای اختراعی و مصنوعی خویش انتخاب کرد. که همهء اینها هیچ ربطی به الهیات ندارد و همگی مربوط با بازاریابی برای یک براند جدید است. بت دوم محمد است, که همانگونه که در بالا ذکر شد, عملا چون محمد مثلا "حرف آخر" را زده است, خود خدا هم دیگر حرفی برای گفتن ندارد و این مثلا "آخرین پیغمبر" عملا همه کاره است. حالا در جمهوری طاعونی اسامی ادعا میشود که این "روحانیون" هستند که همه کاره اند, چون مثلا "صحیح ترین" تفسیر از محمد و قرآن را دارند. اما در اینجا شما ادعا می کنید که این شما هستید که همه کاره می باشید, چون با مثلا تفسیر خاص خودتان و اتصال آیات و سوره ها, تمامی جنایات ها, آدمکشی ها و نسل کشی های اسلام را "تصحیح" خواهید کرد. آیا خودتان می بینید که استدلالات و "منطق" اسلامی, "منطق" روحانیون و "منطق" شما چقدر مسخره و خنده آور است. مسلک جزم گرای اسلام یک دین و آیین تفکر, اندیشیدن و پرسش کردن نیست, بلکه صرفا مرامی است برای عبودیت محض, اطاعت و بردگی. دوران طاعون اسلام در ایران به نظر می رسد که به پایان رسیده است. آن ذره اعتقاد و گرایش به خرافات نیز که باقی مانده بود با اینهمه “ضریح لیسی” و فاجعه کرونا از بین رفت. اسلام در ایران آتی در بهترین حالت فقط در حیطهء شخصی موجود خواهد بود, که از اولش هم می بایست چنین برگزار میشد. "...دیگه تمومه ماجرا." فااااااااتحه!
مرادی
نخیر مثل اینکه بحث به درازا خواهد کشید....شما اطلاعات زیادی دارید که بنده ندارم مثلا شما آمار زنان مجرد در عربستان در زمان صدر اسلام را میدانید و من نمی دانم.... دیگر اینکه شما میدانید حتما بتی به نام "الله" وجود داشته و من نمی دانستم...مقصودم این بود که "میتوان تصور کرد" بت پرستی شدید تمام کلمات را به استخدام خود درآورده باشد و .... قرآن فلسفه است....فلسفه خلقت و فلسفه اقتصاد و سیاست و....حداقل ها یا پیش فرض ها در احکام نیز بیان شده است...هر جا لازم بوده بحث را باز گذاشته است... برای همین باز گذاشتن بحث در موارد خاص راه قابلیت برداشت اشتباه دارد....فقط وقتی رعایت اتصال آیات بشود از این اشتباهات در امان خواهیم بود... دیگر اینکه رعایت اتصال آیات ابتکار ازلی و ابدی بنده نیست قبلا به آن فکر شده و اقدام شده است...پیگیری بیشتر و همواره لازم است....نباید اینطور باشد که هرگاه با عقاید فرقه ای سازگارنشد اتصال آیات را کنار بگذاریم....یا فراموش کنیم... در دو مورد رعایت اتصال آیات اهمیت بسیاری دارد در مباحث سیاسی سوره النساء آیه اولی الامر و مباحث اقتصادی باز هم سوره النساء و سوره فصلت...در هر دو حوزه اولویت با اجتماع و رضایت اجتماعی است و شبیه مفاهیم سوسیالیستی... اما اصول گرایی و اصلاح طلبی حاکم در هر دو حوزه حول مفاهیم شبه سرمایه داری است...و به عمد یا سهو تاریخی به قرآن نسبت میدهند....و لشکر مقدس مآبان را براه می اندازند... ...و معلوم است که ماجرای کدام جناح تمام است...البته اگر چپ گرایان افراطی و عمله ظلمه سرمایه داری اجازه بدهند ....
زندیق
شما نیز اگر به خود زحمت میدادید و مقداری آثار تاریخی جدید در مورد دوران صدر اسلام را مطالعه می کردید, از جهالت اسلامی دوری می جستید, اما اسلام آیین جهالت, بت پرستی, خونریزی, بردگی و عبودت محض است و بس. پس مسلمین محکوم به زیستن در جهالتی ابدی و زندانی بودن در زندان بت پرستی هستند. آیا شما طبق بررسی آمار زنان مجرد در زمان صدر اسلام به این نتیجه رسیده اید که ,محمد (پیرمردی ۵۰ و چند ساله) با هیچ کس دیگر نمیتوانست ازدواج کند جز دختر بچه ای ۱۱, ۱۲ ساله (که هم سن و سال نوه اش بود)؟ یا برای شما محمد نیز بت دیگری است که اساسا هیچ مسلمانی حق پرسش کردن در مورد هیچ جنبه و بخش از زندگی و افکارش را ندارد؟ عملهء ظلم دقیقا این است؛ یعنی کسانی که بدون چون و چرا, بدون پرسش و تحقیق هر جنایت و هر کثافت کاری های رهبران "معنوی" خود را تایید می کنند؛ یعنی مسلمین جهان, یعنی شما. قرآن متنی تقلبی, مصنوعی و آئین جزم گرایی و دگماتیسم, ضد-زن بودن, ضد-انسان بودن و جوازی برای آدمکشی است. نگاهی به جنگ داخلی ۱۴۰۰ مسلمین که تمام بر اساس "آموزش های" قرآن صورت میگیرد بیندازید. هیچ چیز اسلام نه شباهتی به سرمایه داری دارد و نه تناخسی با سوسیالیزم؛ اسلام آیین توحش, آوای وحش و مجوزی است برای غارت و چپاول غیر مسلمین به بهانهء "جهاد اسلامی"؛ از روز اول این بوده و پس از ۱۴۰۰ سال هنوز نیز این است. این "نظریات" من درآوردی اتصال و غیره هم با تکرار ملال آور همان جزم ها, همان ضد -زن بودن ها و تکرار همان جنایات و توحش اسلامی است . مسلک جزم گرای اسلام یک دین و آیین تفکر, اندیشیدن و پرسش کردن نیست, بلکه صرفا مرامی است برای عبودیت محض, اطاعت و بردگی. دوران طاعون اسلام در ایران به نظر می رسد که به پایان رسیده است. آن ذره اعتقاد و گرایش به خرافات نیز که باقی مانده بود با اینهمه “ضریح لیسی” و فاجعه کرونا از بین رفت. اسلام در ایران آتی در بهترین حالت فقط در حیطهء شخصی موجود خواهد بود, که از اولش هم می بایست چنین برگزار میشد. “…دیگه تمومه ماجرا.” فااااااااتحه!
مرادی
جناب زندیق البته قبلا بنده در جای دیگری مختصرا خوانده بودم ...در حکم نداستن....بتی بنام الله وجود داشته است....بار دیگر از شما شنیدم بعلاوه اطلاعات جدید... لازم نیست همه اطلاعات شما را من داشته باشم یا همه اطلاعات بنده را شما داشته باشید....تبادل اطلاعات میکنیم.... البته لازم است توان مجرد اندیشی را هر دو داشته باشیم.... کافی است لحظاتی چند بتوانید در فضای بحث بنده قرار بگیرید و بالعکس... شما مدام تاریخ تاخت و تاز مسلمانان را پیش میکشید...قدرتمندان مسلمان ...بخوانید منافقین ثروتمند در ظاهر مسلمان شده... با سوء اسفاده از انسجام مسلمانان صدر اسلام به جنگ و کشورگشایی پرداختند و چه کردند و میکنند... به قرآن ربطی ندارد... هر قوم و قبیله ای گوشه ای از قرآن و بیشتر روایات را ملاک قرار داده است... بنده هم مدام میگویم اگر چیدمان فعلی قرآن را معتبر فرض کنیم و کلیت و اتصال آیات را رعایت کنیم به چنین اعتقاداتی نمیرسیم و به چنین وضعی دچار نمی شویم.... حالا در این میان عده ای از مسلمان نماها میدانند که اگر کلیت قرآن و اتصال آیات رعایت شود کاسبی آنها کساد میشود...شما که از آنها نیستید اقلا تلاش مختصری در این زمینه داشته باشید....اگر هم نخواستید در موضع خود بمانید...ما را بخیر شما را بسلامت...
زندیق
فعلا که در اینجا تنها کسی که دارد با کتاب مسنوخ و ضد انسانی قرآن کاسبی میکند فقط شما هستید. طبقهء تاجران ثروتمند در مکه بنیانگذاران و موسسان دین و مذهب ضد انسانی اسلام بودند. سرمایهء تجاری و اسلام از روز اول تاسیس این آیین متوحش دست در دست هم داشتند. تمامی عرضه کردن "جهاد اسلامی" نیز بهانه ای بود تا این تجار ثروتمند مکه (که حالا مثلا "مسلمان" شده بودند) به دیگر کشورها حمله کنند و توجیه و جوازی مذهبی برای کشتار و غارت خود داشته باشند. تنها دلیلی که شما و دیگر مسلمین به این اندازه از تاریخ اسلام بی اطلاع هستید و در جهل مرکب به سر می برید, آن شستشوی مغزی دینی است که تعلیمات اسلامی شما را دچار آن کرده است. اسلام آئینی جزم گرایانه, دگماتیک, ضد-زن, ضد-انسان و ضد صلح و صفا میباشد. هیچ مذهبی به اندازهء اسلام تاریخ یک جنگ داخلی ۱۴۰۰ سالهء بدون انقطاع را ندارد. دوران طاعون اسلام در ایران به نظر می رسد که به پایان رسیده است. آن ذره اعتقاد و گرایش به خرافات نیز که باقی مانده بود با اینهمه “ضریح لیسی” و فاجعه کرونا از بین رفت. اسلام در ایران آتی در بهترین حالت فقط در حیطهء شخصی موجود خواهد بود, که از اولش هم می بایست چنین برگزار میشد. “…دیگه تمومه ماجرا.” فااااااااتحه!
مرادی
با فهمیدن اینکه من کاسبی میکنم نشان دادید که تاریخ دانی و طبقه شناسی شما در جامعه چقدر دقیق است... دوران چپ گرایان سبیل کلفت در ایران به نظر می رسد که به پایان رسیده است. آن ذره اعتقاد و گرایش به خرافات نیز که باقی مانده بود با اینهمه “ضریح لیسی” و فاجعه کرونا از بین رفت. اسلام در ایران در معرض شناخت دقیق تر خواهد بود, که از اولش هم می بایست چنین برگزار میشد. “…دیگه تمومه ماجرا.” فااااااااتحه!
زندیق
دوران تفکرات مذهبی و اعتقادات جزم گرایانه و دگماتیک به هر صورت مذهبی (یا سکولار) خیلی وقت است که با پایان رسیده است. دین اسلام و کتاب جعلی و تقلبی آن "قرآن" عظیم ترین نمونهء تفکر جزمگرایانه و دگماتیک است. قرآن سندی است علیه بشریت متمدن. قرآن سندی است ضد-زن, ضد-انسان و ضد تمدن. اسلام در ایران از اولش هم (۱۴۰۰ سال پیش) هیچ نبوده غیر از کشتار, دزدی, جهالت, توحش و بربریت محض. تمامی کسانی که این تاریخ ننگین ۱۴۰۰ ساله را انکار کرده, نادیده می گیرند و با وقاحت کامل هنوز این مسلک ضاله را ترویج می کنند, چیزی نیستند جز کاسبکاران گستاخی که با فعله های استبداد اسلامی و عمله های ظلم جمهوری طاعونی اسلامی همسو و همکارند. ننگ و نفرت بر تمامی شما بت پرستان خونخوار جنایتکار فاسد.