کرونا یا گرمایش زمین: کدام اضطراریتر است؟
مرزکشی صلب میان بحران کرونا و بحران اقلیمی کار عاقلانهای نیست. اشکال کار این است که بحران اقلیمی هنوز امری انتزاعی معرفی میشود.
نزدیک به ۵ هزار نفر [تا شامگاه ۱۲ مارس] براثر کرونا فوت کردهاند. در مقابل، براساس گزارشهای سازمان جهانی بهداشت، آلودگی هوا بهعنوان یکی از جوانب بحران جهانی اقلیمی، خود به تنهایی هرسال موجب مرگ هفت میلیون نفر میشود. در این مورد اما هیچ خبری از جسات اضطراری کابینه و نطقهای جدی و حزنانگیز دولتمردان نیست. درحالیکه با ویروس جدید کرونا بهطرز قابلدرکی همچون خطری قریبالوقوع برخورد میشود، بحران اقلیمی هنوز امری انتزاعی معرفی میشود که پیامدهایش دهها سال با ما فاصله دارند.
این وضعیت اضطراری جهانیای است که همین حالا هم انسانها را در مقیاس وسیع کشته و بیم آن میرود که مرگ زودهنگام میلیونها نفر دیگر را نیز رقم بزند. با گسترش تأثیرات و پیامدهای آن، این وضعیت میتواند اقتصادها را بیثبات کرده و کشورهای فقیرترِ فاقد منابع و زیرساختها را نابود کند. چیزی که از آن حرف میزنیم بحران اقلیمی است، نه ویروس جدید کرونا.
در این مورد، دولتها برنامههای ملی اضطراری تدوین نمیکنند و شما هیچ پیامک فوریای روی گوشیهای تلفن همراهتان دریافت نمیکنید که نسبت به آخرین اخبار و تحولات در کره جنوبی و ایتالیا به شما هشدار دهد.
نزدیک به ۵ هزار نفر [تا شامگاه ۱۲ مارس] براثر کرونا فوت کردهاند، با وجود این و براساس گزارشهای سازمان جهانی بهداشت، آلودگی هوا بهعنوان یکی از جوانب بحران جهانی ما خود به تنهایی سالانه موجب مرگ هفت میلیون نفر میشود. در مورد بحران اقلیمی، اما هیچ خبری از جلسات اضطراری کابینه یا بیانیههای جدی و حزنانگیز دولتمردان نیست که با اطمینانبخشیدن به مردم درمورد اقدامات فوریِ دردستانجام توضیح دهند. ما دستآخر بر همهگیری جهانی کرونا فائق خواهیم آمد؛ اما درمورد بحران اقلیمی همین حالا هم کار از کار گذشته است.
درحالی که با ویروس جدید کرونا بهطرز قابلدرکی همچون خطری قریبالوقوع برخورد میشود، بحران اقلیمی هنوز امری انتزاعی معرفی میشود که پیامدهایش دهها سال با ما فاصله دارند.
برخلاف پیامدهای ناشی از بیماری، تصور درک پیامدها و تأثیرات فروپاشی اقلیم بر فرد فرد دشوار است. شاید وقتی تابستان گذشته آتشسوزی بیسابقه جنگلها قسمتهایی از قطب شمال را دربرگرفت، میشد جلسات بحث و مذاکره اضطراریای برگزار شود تا نقش بحران اقلیمی در ایجاد شرایط آبوهوایی شدید و حدی مشخص گردد، اما چنین اتفاقی رخ نداد.
در سال ۲۰۱۸، بیش از ۶۰ میلیون نفر از پیامدهای تغییرات شدید آبوهوایی و اقلیمی آسیب دیدند، ازجمله بیش از ۱۶۰۰ نفر که در اروپا، ژاپن و آمریکا به دلیل موج گرما و آتشسوزی جنگلها تلف شدند. موزامبیک، مالاوی و زیمبابوه براثر گردباد آیدای ویران شدند، و توفندهای فلورنس و مایکل نیز براساس گزارش سازمان جهانی هواشناسی خسارتی معادل ۲۴ تریلیون دلار بر اقتصاد آمریکا وارد کردند.
همانطور که سیل اخیر یورکشایر نشان میدهد، آبوهوای حدی با هزینههای هنگفت انسانی و اقتصادیاش، بیش از همیشه به یکی از واقعیتهای زندگی مردم بریتانیا تبدیل شده است. یخهای قطب شمال شش برابر سریعتر از چهار سال پیش در حال آب شدناند، و صفحه یخی گرینلند چهار برابر سریعتر از آنچه پیشتر تصور میشد، در حال ذوب شدن است. براساس گزارشهای سازمان ملل متحد، ما ده سال فرصت داریم تا از گرمشدن کره زمین به میزان یک و نیم درجه بیش از دمای این سیاره در دوران پیشاصنعتی جلوگیری کنیم.
ممکن است همهگیریهای جهانی و بحران اقلیمی تأثیر یکدیگر را دوچندان نیز بکنند: پژوهشها حاکی از آن است که الگوهای آبوهواییِ درحالتغییر ممکن است موجب حرکت گونههای جانوری به ارتفاعات بالاتر شود، و بهطور بالقوه آنها را در تماس با بیماریهایی قرار دهد که نسبت به آن ایمنی و مصونیت چندانی ندارند. یکی از مدیران سازمان «دوستان زمین»، میریام ترنر، میگوید: «عجیب است که مردم در مقایسه با کرونا که اکنون با آن مواجه هستیم، بحران اقلیمی را مسئلهای مربوط به آینده میدانند. شاید وقتی در دفترکارتان در مرکز شهر لندن نشستهاید، بحران اقلیمی به نظرتان دور و بعید برسد، اما همین حالا میلیونها نفر وضعیت اضطراری آن را از نزدیک لمس میکنند.»
پس تصور کنید که چه میشد اگر ما همین حس اضطراری را که نسبت به ویروس جدید کرونا داریم، نسبت به بحران اقلیمی هم داشتیم. در این صورت، چه اقداماتی انجام میدادیم؟ همانطور که الفی استرلینگ، مدیر «بنیاد اقتصاد جدید» متذکر میشود، مرزکشی صلب بین این دو بحران کار عاقلانهای نیست. به هر حال، ویروس جدید کرونا ممکن است موجب کساد اقتصاد جهانی شود: تدابیر اقتصادیِ اتخاذشده در واکنش به این ویروس باید به حل مسئله بحران اقلیمی گره بخورد.
استرلینگ به من گفت: «در دوران رکود این اتفاق میافتد که سیاستگذاران در مورد نتایج و پیامدهای احتمالی آن دچار وحشت میشوند؛ مسئله زنجیرههای تأمین و چسب زخم اقتصادی است». مثلاً در رکود اقتصادی سال ۲۰۰۸، مالیات بر ارزش افزوده و نرخهای بهره بلافاصله کاهش یافتند، اما رشد مخارج سرمایهگذاری به حد کافی سریع نبود و بعدتر به نام ریاضت اقتصادی کم شد. براساس پژوهشهای این بنیاد، اگر دولت به میزان بیشتری بودجه زیرساختهای بدون کربنِ را تأمین کرده بود، این امر نه تنها موجب رشد اقتصاد میشد، بلکه میتوانست انتشار گازهای گلخانهای در مناطق مسکونی را نیز تا ۳۰ درصد کاهش دهد. این بار اما، جای چندانی برای کاهش نرخهای بهره ازپیش پایین و اتخاذ سیاست تسهیل کمّی وجود ندارد؛ حالا یک سیاست مالی سبز باید در اولویت قرار گیرد.
اگر بحران اقلیمی مسئلهای اضطراری تلقی شده بود، چه چیزهایی مورد اشاره قرار میگرفت در نطق جدی و محزون نخستوزیر انگلستان بر روی پلههای خانه شماره ۱۰ خیابان داونینگ که از شبکههای گوناگون تلویزیونی نیز بهطور زنده پوشش داده شد؟ احتمالاً اعلام میشد تمام خانهها و بنگاههای تجاری باید عایقبندی شوند، و این امر به اشتغالزایی، کاهش فقر سوخت و انتشار گازها گلخانهای خواهد انجامید. همچنین ایستگاههای شارژ ماشینهای برقی در سرتاسر انگلستان نصب میشدند. استرلینگ میگوید که بریتانیا در حال حاضر از مهارتهای موردنیاز برای دگرگونی زیرساختهای کشور، مثلاً برای جایگزینی پمپ بنزینها، بیبهره است؛ اگر بحران جدی گرفته شده بود، برنامه آموزشی اضطراریای برای آموزش نیروی کار اعلام میشد.
میشد برای افراد متمکنی که مرتباً با هواپیما سفر میکنند مالیات در نظر گرفته شود. همانطور که ترنر میگوید، تمامی سیاستهای کشور حالا از خلال منشور ویروس جدید کرونا دیده میشود. بهطور مشابه و تا اطلاع ثانوی، این سیاستها باید از منشور بحران اقلیمی نیز رد شوند.
این فقط آغاز ماجرا خواهد بود. سازمان «دوستان زمین» خواستار حملونقل اتوبوسی رایگان برای افراد زیر سیسال و همچنین سرمایهگذاری عاجل در شبکه حملونقل اتوبوسی است. میشد که به این طریق استفاده از انرژی تجدیدپذیر دوبرابر شود، و این باز هم شغلهای جدید و انرژی پاک ایجاد میکرد، و از آلودگی مرگبار هوا میکاست. میشد که دولت به سرمایهگذاری پول مالیاتدهندگان در زیرساختهای سوخت فسیلی خاتمه دهد و برنامه درختکاریِ جدیدی را آغاز کند تا مساحت جنگلها در بریتانیا -که در میان کشورهای اروپایی یکی از کمترین میزان تراکم جنگلها را دارد- دوبرابر شود.
درهرحال، واکنشها به ویروس جدید کرونا با واکنشها به بحران اقلیمی تفاوت کلیدی دارد و خود این البته حقیقتاً جای تأسف دارد. استرلینگ میگوید: «ما از آمدن کرونا بیخبر بودیم، اما از سی یا چهل سال پیش میدانستیم که بحران اقلیمی در راه است». و با این حال، دولت میتواند، باز هم بهرغم عدمآمادگی و کمبود بودجه و منابع، سریعاً برنامهای اضطراری در واکنش به همهگیری جهانی اعلام کند.
ویروس جدید کرونا تهدیدها و چالشهای بسیار، و فرصتهای اندکی را پیش روی ما قرار میدهد. یک واکنش عاقلانه به گرمایش جهانی اما میتواند به ایجاد حملونقل مقرونبهصرفه، خانههای بهخوبی عایقبندیشده، اشتغالزایی در حوزه انرژیهای سبز، و هوای پاک منجر شود. شکی نیست اقدام فوری برای جلوگیری از همهگیری جهانی بسیار ضروری است. اما بحران اقلیمی تهدید وجودیِ بسیار جدیتر و مرگبارتری را پیش روی ما قرار داده است، و با وجود این، همین حس اضطرار و فوریت در واکنش به آن دیده نمیشود. ویروس جدید کرونا نشان میدهد که چنین کاری شدنی است، اما به قدرت و قاطعیتی نیاز دارد که وقتی پای آینده سیارهمان در میان است، بهطرز نومیدکنندهای خبری از آن نیست.
منبع: گاردین
بیشتر بخوانید:
نظرها
نظری وجود ندارد.