سیاست هستهای جمهوری اسلامی در گردباد اسناد و شواهد
مهران مصطفوی- انتشار اسناد و دادههای جدید در مورد برنامه هستهای ایران باعث شده نظام ولایت فقیه در تله دیگری قرار بگیرد و این تله مربوط میشود به دروغهای متداول این رژیم درباره آغاز برنامه هستهای.
در این یادداشت، کوتاه دادههای جدید پرونده هسته ای را در اختیار خوانندگان عزیز میگذارم، دادههایی که اهمیت زیادی دارند اما با توجه به وضعیت موجود کمتر کسی از آنها سخن میراند.
ایرانیان مدیریت ابلهانه و جنایتکارانه رژیم را در جریان سرنگونی هواپیمای اوکراینی و بحران شیوع کرونا به خوبی درک کردند، چراکه هر دو رویداد با جان خودشان یا عزیزانشان رابطه مستقیم داشت و دارد؛ و درباره بلای اتمی، تا آنجا که همگان مطلع شدهاند، رژیم را محدود کردهاند؛ چنان که دیگر از شعار «انرژی هستهای حق مسلم ماست» سخنی بهمیان نیست. اما هنوز بسیاری امور مهم هستند که عموم مردم از آنها مطلع نیستند؛ و در نتیجه، هنوز بهخوبی متوجه نوع مدیریت هستهای رژیم و چرایی آن و هزینه های نجومی آن نشدهاند.
۲۰ سال هزینه برای واردکردن بیشترین زیان به مردم ایران و ایجاد بحرانی که پنداری قرار است پایان نیابد، وضعیتی را پدید آورده است که نمیتواند ادامه پیدا کند، زیرا شرایط روز به روز بدتر میشود و رمقی برای مردم ایران باقی نمیگذارد. سیاستهایی که همه قدرتهای خارجی بهنحوی از آنها سود بردهاند و میبرند و مردم ایران بهای سخت کمرشکنشان را میپردازند، باید تغییر کنند. نظام ولایت فقیه روش و سیاستی را در مورد پرونده هستهای به کار برده است که برای آسان شدن فهمش، آن را در جدول زیر تشریح کردهام:
خلافکاری و جنایت | دروغ و پنهانکاری | شواهد و اسناد | توجیه | هزینه |
سرنگون کردن هواپیمای مسافربری اوکراینی | هواپیمایی سرنگون نشده است | |||
پیامدهای دروغ و مخفیکاری رژیم ایران را هنوز ول نکرده است. اسرائیل در سال ۲۰۱۸ اسنادی را با کامیون از ایران خارج کرد و اکنون بهترین استفاده را از آنها میکند. این اسناد —تا آنجا که از سوی روزنامههای معتبر و یا گروههای دانشگاهی در باره آنها تحقیق شده است— نشان میدهند که:
۱ ـ ایران تا سال ۲۰۰۳ برنامه ساختن ۵ بمب هستهای را داشته است. یکی از مسائلی که محققان را متعجب میکند این است که چرا ایران قبل از اینکه به اورانیوم غنی شده و یا پلوتونیم که عناصر لازم ساخت بمب هستند دست پیدا کند نقشه ساخت بمب را کشیده است.
۲ ـ ایران حتی محلهای متفاوتی را برای اولین انفجار زیر زمینی بمب در نظر داشته است که طبق اسناد بهدست آمده بالاخره محلی را در کویر لوت برای این کار انتخاب کرده است.
۳ ـ ایران بر روی دستگاههای الکترونیکی لازم برای شلیک انفجار که باید دقت زمانی بسیار بالایی تا حد چند میلیاردیم ثانیه داشته باشد کار کرده است.
۴ ـ ایران با کامپیوتر مدل سازی بمب را انجام داده است.
در باره مطالب بالا از جمله میتوانید به مقاله اخیر روزنامه اندپندنت که ۱۵ مارس منتشر شده است مراجعه کنید.
اسرائیل این اسناد را در اختیار آزانس بینالمللی انرژی اتمی قرار داده است. اکنون، آژانس، با در دست داشتن این اسناد، به ایران فشار میآورد که از چند سایت بازدید کند. البته این سایتها به احتمال ۹۹ درصد اکنون دیگر فعال و مورد استفاده نیستند زیرا ایران برنامه ساخت بمب را از سال ۲۰۰۳ بهکنار نهاده است. اما از آنجا که رژیم ایران دروغ گفته و هرگز نپدیرفته که با اجرای برنامه هستهای خود، قصد ساخت بمب اتمی را داشته است، نمیخواهد اجازه بازرسی از این سایتها را بدهد. یادآور میشود که به هنگام عقد قرار داد وین یکی از مأموریتهای آژانس این بود که در مورد فعالیتهای احتمالا نظامی ایران تحقیق کند و گزارش دهد. خلاصه تحقیقات آژانس این شد که ایران تا قبل از سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) درگیر یک سلسله فعالیتهای مرتبط با طراحی یک سلاح هستهای اورانیومی بوده و این فعالیتها تا قبل از سال ۲۰۰۳ سازمانیافته بوده است. فرمولبندی گزارش آژانس در آن زمان چنین بود:
«آژانس ارزیابی میکند که طیفی از فعالیتهای مرتبط با توسعه یک وسیله انفجاری هستهای در ایران قبل از پایان سال ۲۰۰۳ میلادی بهعنوان تلاشی هماهنگ انجام شده، و برخی فعالیتها بعد از سال ۲۰۰۳ میلادی اتفاق افتاده است. آژانس همچنین ارزیابی میکند که این فعالیتها فراتر از امکان سنجی و مطالعات علمی، و کسب مهارتها و توانمندیهای فنی مرتبط و مشخص، پیشرفتی نداشته است. آژانس نشانههای معتبری از فعالیتها در ایران در ارتباط با توسعه وسیله انفجاری هستهای بعد از سال ۲۰۰۹ میلادی در اختیار ندارد.»
فردای انتشار این گزارش آژانس، در مقالهای تحت عنوان اتم، دروغ و مسئولیت – بحثی در حاشیه گزارش نهایی آژانس بینالمللی انرژی اتمی بهتاریخ ۱۶ آذر ۱۳۹۴ نوشتم:
«گزارش آژانس بهعنوان یک سند مهم باقی میماند و سیاست عدم اعتماد به رژیم ایران و وضع تحریمها و محدودیتهای استثنایی و تحمیل قرارداد وین را توجیه میکند. مشخص است که برای رژیم راه حل دیگری ممکن بود، اما از آنجا که استبداد توانایی قبول واقعیتها را ندارد و نمیتواند روند دراز مدت را در نظر بگیرد، از یک اشتباه به اشتباه دیگر رو میکند.»
و اکنون با توجه به اسنادی که اسرائیل در اختیار آژانس قرار داده است و آژانس نیز گفته است که با دقت تمام این اسناد را مطالعه میکند باز هم ایران در تله دیگری قرار گرفته است و آن تله دروغهای متداولش درباره آغاز برنامه هستهای است. آژانس از این امر که ایران قول داده است پروتوکل الحاقی را عمل کند و طبق این پروتوکل آژانس میتواند به سایتهای مختلف برای بازرسی دسترسی داشته باشد برای فشار به ایران استفاده میکند. خصوصا که میزان اورانیوم غنی شده ایران به بیش از ۱۰۰۰ کیلو رسیده است و این امر طول بازه زمانی بهدست آوردن اورانیوم لازم برای ساختن یک بمب را ۶ ماه کم می کند. اکنون اروپا بهراحتی میتواند پرونده ایران را به سازمان ملل ارجاع دهد و دوباره ایران تحت فصل ۷ شورای امنیت قرار گیرد.
اروپا اگر فعلا چنین کاری را مایل نیست انجام دهد دلیلش این است که ایران هنوز دو کار یا اقدام اساسی را انجام میدهد: اول اینکه بازرسیهای اساسی آژانس ادامه دارد و دوم اینکه ایران از پروتوکل الحاقی خارج نشده است. این دو امر به اضافه بالا نبردن میزان غنی سازی بیش از ۵ درصد، سه خط قرمز اروپایی است که ایران تاکنوناز آنها عبور نکرده است. اما اسنادی که اسرائیل در اختیار آژانس قرار داده است مسلما جمهوری اسلامی را در موقعیت دشوارتری در مذاکراتش با غربی ها قرار داده است.
در خصوص آنچه مربوط به هزینه ها میشود بد نیست یادآوری کنیم که ۱۰ سال پیش خامنه ای مدعی شد: «یقین دارم ملت ایران و مسئولین کشور تحریمها را دور میزنند»، و اینکه «ما در مقابل تحریمها تدریجاً یک حالت ضدضربه پیدا کردیم»، و یا «این جور نیست که اینها بتوانند و طاقت بیاورند که این حرکت و این رفتار را مدت طولانی ادامه بدهند... دنیا، دنیایی نیست که به حرف آمریکا گوش کنند.»
اینها تنها برخی موضعگیریهای شرم آور آقای خامنه ای است. ۱۰ سال از این شعارها میگذرد و اکنون در وضعیت بسیار بدتری نسبت به ۱۰ سال پیش قرار گرفتهایم. باید به صراحت گفت که خامنهای مسئول اول این سیاستهاست و خلافکاری، پنهان ساختن، دروغ گفتن و سپس توجیههای مختلف ساختن، روشی است که حاکمان ایران بطور نظاممند بهکار بردهاند. راهی هم برای اصلاح این روش نیست و تا زمانی که مردم برای به چالش کشیدن این روشها وارد صحنه نشوند هزینه های حاصل از پنهانکاریها هر روز بیشتر می شود. سخن آخر اینکه سیاست قدرتهای خارجی، خصوصا سیاست آقای ترامپ نه تنها بهکار درمان این بلیه نمیآید بلکه از حضور مردم نیز در صحنه جلوگیری میکند؛ ترامپ حتی ممکن است در بزنگاه معامله بزرگ هم با این رژیم انجام دهند. راه حلی برای مصبیت اتمی به غیر از حضور مردم نیست.
بیشتر بخوانید:
نظرها
نظری وجود ندارد.