● دیدگاه
تولید مرگ یا بازتولید زندگی: کدام جهش؟
امیر کیانپور- درست در شرایطی که به دلیل شیوع ویروس کرونا باید از «بازتولید اجتماعی» سخن گفت، رهبر جمهوری اسلامی از «تولید» گفت، آنهم به غیراجتماعیترین شکل ممکن..
درست در شرایطی که به دلیل شیوع ویروس کرونا، باید از «بازتولید اجتماعی» سخن گفت، رهبر جمهوری اسلامی از «تولید» گفت، آنهم به غیراجتماعیترین شکل ممکن.
علی خامنهای، رهبر ایران، سال ۹۹ را سال «جهش تولید» نامید. پس از «رونق تولید» (نام رهبر ایران برای سال ۹۸)، حالا نوبت «جهش» است.
در یک دهه گذشته (غیر از سال ۹۴)، همه نامگذاریهای سالانه خامنهای مبنایی اقتصادی داشتهاند و به شکلی طعنهآمیز، هر سال نسبت به سال گذشته، اقتصاد ایران بحرانزدهتر و ویرانتر شده است.
در شوروی تحت رهبری استالین، «برنامههای پنجساله»، این کشور را از وضعیتی دهقانی به یک کشور کاملا صنعتی بدل کرد، در جمهوری اسلامی خامنهای اما رابطه «نام و برنامه و ایده» با «واقعیت» به کلی مخدوش است.
خامنهای در شرایطی سال پیش رو را سال «رونق تولید» نام گذارده که دستکم تورم ۴۰ درصدی برای سال ۹۹ پیشبینی میشود و پس از شیوع کرونا، از همین حالا، سایه رکود بر اقتصاد، نه فقط در سطح ایران که در سرتاسر جهان گسترده شده است. به نقل از آدام توز، اگر بحران اقتصادی جهانی ۲۰۰۸ نوعی «حمله قلبی مالی» بود، بحران اقتصادی کرونایی میتواند نوعی «تشنج در سرتاسر بدن» باشد.
شرایط اضطراری کنونی و پیامدهای اقتصادی آن باعث شده بسیاری از دولتهای اروپایی با چرخش ۱۸۰ درجهای از سیاستهای نئولیبرالیشان، طرحهای اصلاح اقتصادیشان را پس بگیرند و سیاستهای حمایت و رفاه اجتماعی را در پیش بگیرند. در اروپا، سخن از تزریق بستههای محرک مالی به اقتصاد برای کاهش ابعاد رکود اقتصادی و توزیع «چکهای مصرفی» میان شهروندان است.
درست در چنین شرایطی که شبح مرگ همهجا گسترده است و ضربه کرونا در امتداد سیاستهای نئولیبرالی حاکم، نفس بازتولید اجتماعی و تامین نیازهای اساسی بخش بزرگی از جامعه را به خطر انداخته است، رهبر ایران اما به جای تقدم بخشیدن بر بازتولید از جهش در تولید سخن میگوید. و البته این تاکید او را بر تولید باید در چارچوب سیاستهای کلی اقتصادیاش درک کرد که «جهادی» و «مقاومتی»، درونگرا، مبتنی بر روابط ژئوپلیتیک و به رغم تاکید بر خودکفایی ملی، در خدمت پشتیبانی از نوعی نظام انباشت غیرملی و حامیپرور در فضایی استثنائی و مقررارتزدایی شده است. (ن. ک. به آبان ۹۸ و الاهیات نئولیبرال جمهوری اسلامی)
خامنهای میگوید که با «کار ده برابری» تولید باید به جایی برسد که بر زندگی مردم اثر بگذارد، اما هیچ اشارهای نمیکند که نیازهای غذایی و بهداشتی آنهایی که باید ده برابر بیشتر کار کنند، چگونه قرار است تأمین شود.
جهش در تولید حقیقتا در اینجا اسم رمز همان «خونآشامی» است که مارکس از آن مینویسد و «تشنه خون کار زنده» است، و هیچ حد «طبیعی» و درونماندگاری ندارد و تا جایی که ماهیچه، عصب یا حتی یک قطره خون وجود دارد، توان و در واقع بالقوگی و آینده نیروی کار را میبلعد.
پس از ضربه افزایش قیمت بنزین و در شرایطی که ویروس کرونا جامعه را به گروگان گرفته تناقض میان ایده تولید و واقعیت بازتولید در رژیم سیاسی-اقتصادی ایران وارد مرحلهای نگرانکننده شده است. درست در همین نقطه باید رودرروی رژیم خامنهای و عوامفریبیها و جاهطلبیهای جنون آمیز آن ایستاد و بر تقدم بازتولید بر تولید پای فشارد.
اولویت بخشیدن به بازتولید یعنی تزریق بستههای مالی به بخشهای تولید مواد غذایی و بهداشتی، یعنی ملیسازی شرکتهای دارویی و تجهیزات پزشکی، یعنی حمایت شغلی و امنیت بهداشتی کسانی که مواد غذایی را تولید میکنند، به فروشگاهها میآورند، در قفسهها میچینند، و آنها را توزیع میکنند، یعنی تامین هزینههای زندگی همه کسانی که بیکار شدهاند، همه والدینی که از فرزندانشان و همه فرزندانی که در این شرایط اضطراری باید از والدینشان نگهداری کنند.
و اینها محقق نمیشود مگر به میانجی اجتماعی شدن تولید و توزیع.
نه فقط تولید که توزیع نیز باید سوسیالیستی شود. ماجرای احتکار دستمال کاغذی، مواد ضدعفونی و... –که پیامد همآیندی هراس ذهنی و کمبود عینی در جریان شیوع کرونا بوده — به خوبی موید ضرورت بازیابی راهحلهایی برای توزیع اجتماعی کالاها و خدمات است، مثلا با ایجاد شبکهای متشکل از اتحادیهای از کارگران سوپرمارکتها و سازمانهای غیرانتقاعی تأمین و رفاه اجتماعی برای توزیع کالاهای اساسی، بهگونهای عادلانه و فارغ از مناسبات ثروت و قدرت.
در همین راستا، و در شرایطی که وجود سرپناه شرط اساسی امکان قرنطینه است، برپایی مسکنهای سوسیالیستی نیز باید در اولویت قرار بگیرد. آنچه اولیت دارد نه جهش در تولید که اسکان بیخانمانها، ایجاد مسکنهای تعاونی اضطراری، تسهیل قانونی معافیت پرداخت اجاره، وام و قبض آب و برق است. در این مورد، حتی خود جامعه با تسخیر فرا-قانونی خانههای خالی، و سازماندهی جمعی برای ایجاد جنبش عدم پرداخت اجاره میتواند ابتکار عمل را به دست بگیرد.
شکی نیست شیوع کرونا «وضعیتی اضطراری» در سرتاسر جهان ایجاد کرده است؛ و باز بدون شک به وضعیتی اضطراری، باید به شکلی فوری و اضطراری پاسخ داد. تا اینجا احتمالا اختلاف نظری وجود ندارد. آنچه محل اختلاف است، نوع و ماهیت این پاسخ است. آیا پاسخ به بحران، ریشهای و در واقع اجتماعی است یا نه؟ آیا این پاسخ در جهت برپایی یا تحکیم دولتی استثنائی است یا ایجاد استثنائی مردمی؟ کدام راهحل؟نئولیبرالیسمی اقتدارگرا و غارتگر، معجونی کنزی و ژست نصفهنیمه دولت رفاهی، یا تکیه بر خلاقیت و شجاعت سوسیالیستی برای جهش از نکبت موجود؟
در جریان پاسخ به این پرسشهاست که راهها از هم جدا میشود.
بیشتر بخوانید:
نظرها
Brati
مسؤلین مملکت ما بی حساب وکتاب ودر نتیجه بی برنامه سخن میگویند! جهش اقتقادی در صورتی معنا پیدامیکرد که درسال گذشته ما رونق اقتصادی می داشتیم، کارمند بازنشسته ای مثل من همیشه در این فکربودم که اگر مثلا من با پنج میلیون تومان بازنشسته شوم خود وخانواده ام وضعیت خوبی خواهیم داشت اما، باروند اقتصادی دولت در این سالها این نوع فکر اصلن درست نبود چرا که با هفت یا هشت تومان هم نمشود زندگی کرد! نتیجه دولت مردان ما در طول سالهای بعدانقلاب بی خردان اقتصادی بوده اند که رانت پروری کرده اند... دزد سالاری...
eفت منافی
تنها چیزی که در ج.ا. تولید شده و تولیدش جهش پیدا خواهد کرد زر و زور و تزویر است برای ضحاك خامنهای.
کدام جهش؟
جهش ژنتیکی ویروس کرونا. جهش ملخ دریایی. ولی آن جهشی که لازم داریم جهش ژنتیکی ویروس اسلام است که از یک ویروس کشنده و تهاجمی به یک ویروس خفیف و مسالمتآمیز تبدیل شود
هوشنگ
یکی از بهترین مقاله هایی که تا به حال در اینجا خوانده ام. راه حل به بحران کنونی برای من نوعی نیز باید پاسخی با "تکیه بر خلاقیت و شجاعت سوسیالیستی برای جهش از نکبت موجود" باشد. اما پرسشی که برایم باقی می ماند, این است که دقیقا چه نوع سوسیالیزمی مورد نظر ماست؟ خصوصا با نام آوردن از "عمو یوسف" در ابتدای نوشته, به نظرم شفافیت هر چه بیشتر در بارهء روایت ما از سوسیالیزم در این برهه حیاتی و اساسی است. در اینجا فقط ذکر شود سیستمی که استالین به قیمت از بین بردن ,۱۲,۰۰۰,۰۰۰ شهروندان "اتحاد جماهیر سوسیالسیتی شوروی" و تصفیهء خونین کادرهای اولیه و اساسی حزب کمونیست روسیه موفق به ایجادش شد, بیش از هر چیز یک نظام "اشتراکیِ دیوان سالارانهء" (Collectivism Bureaucratic) بسیار مستبد و فاسد بود, که نهایتا چندان دوام و عاقبت خوشی هم نداشت. اما اگر امروزه, در قرن بیست و یکم, مارکسیزم روسی دیگر برای ما اعتباری ندارد, پس بدیل ما چه می تواند باشد؟ برای پاسخ بدین پرسش نیاز به مقدمه ای کوتاه داریم. در تاریخ جنبش های کارگری جهانی ما همواره با دو نوع سوسیالیزم روبرو بوده ایم. به گفته ای با دو روح سوسیالیزم سر و کار داشته ایم. "دو روح سوسیالیسم" همچنین عنوان نبشته ای از هال دریپر (نظریه پرداز عظیم و برجسته سوسیالیست آمریکایی) است که در آن نویسنده تمایز و تفاوت اساسی در تفکر و کنش جنبش سوسیالیستی را مابین گرایشاتی که طرفدار "سوسیالیسم از بالا" می باشند و جریاناتی که طرفدار "سوسیالیسم از پایین" هستند قرار می دهد. این جزوه برای اولین بار به صورت مقاله ای طولانی در نشریه "سیاست نوین" (New Politics) در سال ۱۹۶۶ منتشر شد, و از آن زمان تاکنون نیز بارها تجدید چاپ شده است. "سوسیالیسم از بالا" عنوانی است است که توسط دریپر اطلاق می شود به فلسفه های مالکیت اشتراکی که چشم اندازشان حکومتی است که از بالا و بر سر جامعه, توسط نخبگان اعم از فکری ، سیاسی یا فنی, حکمرانی می کند. "سوسیالیسم از پایین" با چشم اندازی بسیار متفاوتی از مالکیت اشتراکی حرکت می کند, و در اینجا منبع قدرت از سوی خود کارگران, زحمتکشان و مردم است که جریان دارد. این مکانیزم ها و ظرفیت های تصمیم گیری به شیوهء گسترده ای در تمامی سطوح جامعه قسمت و توزیع شده است. برای دریپر, تمایز و تفاوت اساسی بین این "دو روح سوسیالیسم" اساسی ترین و تعیین کننده ترین تمایزات و تفاوتها بین انواع و اقسام دیگر سوسیالیزم مانند "اصلاح طلب یا انقلابی" ، "صلح آمیز یا خشن" ، "دموکراتیک یا اقتدارگرا" و غیره می باشد. طبق این مقدمه سوسیالیزم مورد نظر ما نیز می باید خصوصیاتی مطابق با "سوسیالیزم از پایین" و بر اساس خود سازماندهی و خود آگاهی کارگران, زحمتکشان و مردم باشد. خوشبختانه جوانه هایی, هر چند بسیار کوچک و اندک, از چنین اقدامات خود سازماندهی و خود جوشی درمیان مردم (خصوصا در کردستان) در مقابله با ویروس کرونا مشاهده میشود. در آن واحد اغراق نخواهد بود اگر بگویم که در این روزها ما همچنین شاهد نزول و افول مشروعیت و کارآیی دولت مرکزی هستیم. در چنین شرایطی (همانگونه که نویسنده نیز اشاره دارد) خود جامعهء ایرانی و جنبش های اجتماعی معاصر در کشور می توانند و باید با اقدامات و کنش های فرا-قانونی ابتکار عمل را به دست بگیرد. در مقالهء "نقد خشونت" والتر بنجامین از چنین مقوله و کاتاگوری با عنوان "خشونت والا" (Sovereign Violence) یادآوری می کند, و آنرا تنها نوع مشروع خشونت به حساب می آورد. راهبرد نئولیبرالیستی (از آمریکا تا ایران) شکست خورده, و بحران ویروس کرونا این شکست را برجسته تر کرده است. در بیمارستانهای آمریکا پرستاران و دکترها (به خاطر کمبود لوازم بهداشتی) مجبورند که ماسکها و وسائل یک بار مصرف خود را (مانند کشورهای "جهان سوم") ضد عفونی کرده و دوباره و سه باره استفاده کنند. در چنین شرایطی که تمامی جوامع و کشورها خواهان و طالب بدیل ها و آلترناتیوهای متفاوت سیاسی, اجتماعی هستند, بدیل "سوسیالیزم از پایین" تنها آلترناتیو عملی, امکانپذیر, قابل دوام و ماندنی است. به پیش!
ابراهیم پورخلیل
شاخص ترین افتراق و فاصله عمیق ملی با نظامی که ساده لوحانه انتخاب کرده اند و محتوم به ادامه آن هستند(البته اگر انتخاب اولیه را دموکراتیک بدانیم) اینستکه از بدو ظهور این نظام شتر گاو پلنگی ، جهان بینی مردم و نظام است. رهبری انقلاب در بدو ورود به ایران احساسش از بازگشت به ایران را :( هیچ ) اعلام میکند .او در آن دوران حاضر به هیچگونه مسالمت و همزیستی و همفکری و گفتگو ی ملی با احدی از احزاب و گروهها و اندیشمندان نیست .(مرغ یکپا بیشتر ندارد) .او از نوفل لوشاتو پیام داده است که: همهء احزاب و حتی کمونیستها در حکومت آزادند . زنان آزادند. و قولهایی که در بهشت زهرا داد و نیاز به تکرار نمیبینم.اوگفت : روحانیت حق دخالت در امور حکومت و سیاست را ندارند و منهم به قم و حوزه برمیگردم و بسیاری شعار ها و اقوالی که بعدها گفته شد:( تقیه بود) .ماه عسل انقلاب که تمام شد،صف بندی ها شروع و رهبر و مردانش روز به روز تند تر و رادیکالتر شدند و احزاب و گروهها به خودی و غیرخودی تقسیم و به قول اینییاتسو سیلونه تیراندازی به غیر خودی آغاز شدو برخلاف مانیفست شفاهی و نانوشته رهبر و به تدریج همه دگراندیشان اعدام و یا حذف شدند.چپ ها و ملی گرا ها و لیبرالها وحتی راست اسلامی هم تحمل نشد. نتیجه رادیکالیسم مورد نظر رهبر و همراهانش پدیدهء نوظهوری شد که میگفت :حزب فقط حزب الله ، رهبر فقط روح الله ، و برخلاف سنت اسلامی ،سه صلوات و تمام .این یعنی ( مرغ همان یک پا را هم ندارد) و ولایت مطلقهء فقیه که از سوی خداوند انتخاب شده و ملت محلی از اعراب ندارد و امت گوسفندی فقط حق اطاعت از ولایت را دارند و دگر هیچ . با این مقدمهء بسیار خلاصه شده ،میرسیم به دوران خامنه ایسم که بعضیها اورا استالین زمان مینامند و من فقط به کلمهء رهبر اکتفا میکنم . رهبر جدید که در آغاز خود اقرار و معترف بود که لیاقت رهبری را ندارد ، در کوتاه مدتی با دستکاری در فیزیک و رنگ ریش و جهش یکشبه از حجت به آیت و نوشتن رساله و کسب و اخذ بیعت از آیات درجه دو و سه موقعیت را تحکیم و به صورت کاملا نا محسوس و زیرآبی به سپاه نزدیک شد و همانند نماد فروهر حلقهء ولایت را بدست گرفت و روحانیت نسل دوم و سپاه پاسداران هم دو بال آن گشتند و آرام آرام .وگام به گام قله ها را فتح و دور آنرا سیم خاردار کشیدند. رهبر و اتاق فکرش برای حفظ وجه جمهوریت نظام ، دودستی به انتخابات چسبیدند و روسای جمهوری را باشعارهای دموکراتیک ،یکی بعد از دیگری ،انتخاب و جالب اینکه هیچکدام از آنها عاقبت بخیر نشدند :یکی مرد ویکی مردار شد و یکی به غضب ولایی دچار شد .نمایندگان منتخب ولایی بدست و بنام ملت و بکام ولایت انتخاب شدند.نمایندگانی که فقط حق قیمتگذاری بر ماست و کشک و پوشک را داشتند و هرگاه خواستند پارا از گلیم خود درازتر کنند و قدمی ملی بردارند ،چماق حکم حکومتی آمد :( خفه) و این حکم حکومتی بمانند شمشیر دموکلس بر بالای سر رییس مجلس آویخته شد،تاجاییکه برای طرح هر لایحه ای درصحن مجلس اول اجازه رهبر لازم است. در سیاست داخلی برای نظام و رهبربا تفاسیر بالا نیاز به هیچگونه استراتژی نیست و با تاکتیکهای مقطعی و باری به هرجهت گوسفندان راآب وعلوفه ای بخور ونمیر کافی است .گوسفند که حزب و روزنامه و قلم و بیان و تفریح و رفاه نمیخواهد و اگر اعتراضی هم شد اگر با وعظ واعظان حراف و ارجاع به حدیث و خبر از انبیا و اولیا کفاف نداد حکم حکومتی صادر میشود که ( آتش به اختیار تمامش کنید ).و علمای عظام هم در تریبون نماز جمعه : مردم را چه به این غلطها ؟ فعلا حفظ حرم در سیاست خارجی و اداره یمن و سوریه و لبنان و عراق واجب تر است و هرکس نمیخواهد برود چون ایران مملکت امام زمان است .و حال که کرونا هم آمد و نور علی نور شد، حضرت آقا هم به زبان شیرین و خیلی پدرانه در یکی از دورهمی های بسیار خصوصی و امنیتی از خواص و خیلی خودیها میفرمایند: ما همهء ترفند های دووشمن را با شکست مواجه کردیم و اینبار هم ( این ویروس نکبت کرونا را هم شسکت میدهیم ) و جالب اینکه خود حضرت غیبت صغرا میکنند و از دورهمی های خاص خبری نیست و فقط شاید از مثلث برمودا گاهی پیامی و کلامی برای گوسفندان و تمام. حال فکر میکنم با این تفاسیر فهمیده باشیم که جایگاه ملی و جهانی نظام و رهبر آن کجاست و جایگاه ملتی که به جز از خودشان یار ویاوری ندارند کجاست ؟و پاسخ خیلی ساده است : او همانند فرشتگان در آسمان و مردم در حضیض مذلت که هرگز دستشان به دامن عبا و قبای او هم نمیرسد .که از این پدر دلسوز بپرسد که ( پدر مهربان اینهمه باد در غبغب انداختی و در اول هرسال شعار های نغز دادی و کلمهء باید را بکار بردی ،کدامیک به بار نشست).... حسن ختام اینکه : خانه از پای بست ویران است . خواجه به فکر نقش ایوان است.
شورش کریمی
زنده باد کمیته های مردمی برای مقابله با بحران جهان درگیر بحران مقابله با کرونا است. ویروس مرگباری که تا کنون جان هزاران نفر را گرفته است و زندگی صدها هزار نفر دیگر را تهدید و سازمان زندگی را به شدت تحت تاثیر قرار داده و بسیاری از امور روتین را عملا مختل کرده است. گرچه جهان در شوک ورود و گسترش این اپیدمی جهانی است اما با این حال این ویروس تاکنون ناکارامدی سیستم درمانی و مدیریت بحران جهانی سرمایه داری را بیش از پیش نمایان کرده است. دولت ها و حکومت های که حتی از تامین مواد و لوازم پیشگیری کننده این بیماری خطرناک در مدرن ترین کشورهای صنعتی نیز ناتوان هستند. اوضاع در ایران نیز نه تنها متاثر از این بیماری واگیر است، بلکه ایران به یکی از اصلی ترین کانون های گسترش این بیماری تبدیل شده است.آمار مرگ و میر در ایران بسیار بالاست. حکومت در این زمینه مانند همه موارد دیگر، دروغگوست و از دادن اطلاعات واقعی خودداری می کند. جمهوری اسلامی که تا مدت ها از اعلام موارد مبتلایان به ویروس کرونا به دلیل در پیش داشتن به اصطلاح نمایش” انتخابات ” مجلس خوداری می کرد، خود با پنهان کردن این واقعیت از مردم نقش برجسته ای در گسترش این بیماری داشت. بعد از برگزاری انتخابات و شکست مفتضحانه رژیم در این نمایش، بعد از اینکه چندین شهر پر جمعیت از جمله قم و تهران آلوده به این ویروس شدند، سران رژیم به مانند همیشه سعی در توجیه و عوام فریبی از طریق طرح تئوری توطئه و بیان این که این ویروس را دشمنان اشاعه داده اند، عجز و ناتوانی خود را بیش از پیش به نمایش گذاشتند و ناچار به اعتراف به موارد بسیاری از مبتلایان به این بیماری شدند. گذشته از این رژیم تلاش می کند تا این مصیبت اجتماعی را هم به فرصتی برای بقای حیات خود تبدیل کند. این روزها دیدیم که رژیم ایران از جمله بی کفایت ترین و ناتوان ترین دولت های دنیا در مقابله با این اپیدمی است. این ناتوانی آشکار وظایف ویژه ای را از فعالین مدنی و مبارزین اجتماعی می طلبد. وقتی که رژیم نمی تواند و یا نمی خواهد در چنین شرایط دشواری به داد مردم برسد، طبیعی است که مردم دست روی دست نخواهند گذاشت تا این فاجعه همچنان جان انسان را بگیرد. بر همین اساس در مناطق زیادی از کردستان شاهد سازماندهی و مدیریت های مردمی مقابله با گسترش ویروس کرونا هستیم. برای نمونه در مریوان کمیته ای شکل گرفته است که با نام “کمیته مردمی محلات مریوان علیه کرونا ” فعالیت می کند. این نهاد پیشرو مردمی در خلاء نبود امکانات و تجهیزات دولتی برای مقابله با این بیماری کشنده، وظیفه حمایت و حفاظت از مردم مریوان را با فداکاری به عهده گرفته است. کار این نهاد که از همبستگی و اتحاد فعالین اجتماعی و مردم به وجود آماده است، پاکسازی و ضدعفونی کردن معابر اصلی رفت و آمد، جمع آوری کمک های مردمی و از این طریق تهیه محلول های ضد عفونی کننده و توزیع آن در محلات فقیر نشین است. در همین شهر تشکل دیگری با نام ” خانه انسان ” با کمک های مردمی و کار داوطلبانه تشکیل شده است، این نهاد با راه اندازی یک کارگاه اقدام به تولید لباس های نایلونی مخصوص و ماسک جهت مقابله با ویروس کرونا می کند و آن را بین کارگران شهرداری، جایگاه سوخت و میوه فروشان شهر مریوان توزیع می کنند. در همین رابطه و باز هم در پی بی مسئولیتی و ناتوانی رژیم در محافظت از جان مردم در شهر سنندج نیز تیم هایِ داوطلبانه مردمی با مشارکت جمعی از جوانان فداکار شهر با نام ” پاریزه ران ژیان: یا “حامیان زندگی ” شکل گرفته است که به منظور پیشگیری از شیوع بیشتر ویروس کرونا هر شب معابر، خیابان ها و محلات سطح شهر را با امکانات ابتدایی از خطر وجود ویروس ضد عفونی می کنند. شعار این تشکل داوطلبانه مردمی اتحاد، همدلی و مشارکت فعال جوانان محلات و پیوستن آنها، برای محافظت از مردم در مقابل شیوع هر چه بیشتر این بیماری است. در بسیاری دیگر از شهرها و روستاهای کردستان کمیته هائی با همین هدف شکل گرفته اند که در این اوضاع آشفته و بحرانی سرشار از ایده های امیدبخش و دلگرم کننده هستند. این تشکل های مردمی و مستقل از دولت،از زمان شیوع بیماری کرونا، به مجموعه اقدامی دست زده اند که اشاره به چند نوع از این اقدامات می تواند مفید باشد. تعیین یک مرکز موقتی برای مشورت و تصمیم گیری، عضوگیری از جوانان سطح شهر برای خدمات رسانی، کنترل جدی ورودی و خروجی شهر یا روستا، ایجاد گروه در فضای مجازی که تقریبا تمامی ساکنین محلی حضور دارند، ایجاد یک گروه کارشناسی و مشورتی به عنوان مرکز اصلی تصمیم گیری، احترام و اجرایی کامل تمام تصمیمات شورا از طرف تمام مردم شهر، تهیه بسته های ضروری برای خانوارهای نیازمند و رفع نگرانی آنها، تهیه لباس مخصوص گندزدایی برای داوطلبان. واضح است که پیشگیری، مقابله و مهار چنین فجایعی از وظایف اساسی هر حکومتی است. اما رژیم اسلامی حاکم بر ایران نه تنها ارزشی برای جان مردم قائل نیست، بلکه خود در طول بیش از چهل سال حاکمیت نشان داده است که بسیار از ویروس کشنده کرونا وحشتناک تر و خطرناک تر است. ویروس های که بر ایران حکومت می کنند چند ماه پیش و در اعتراضات آبان ماه در پاسخ به جوانان، بیکاران، کارگران، زنان، دانشجویان، رانندگان و در کل تهی دستان جامعه که در مقابل فقر، بیکاری و ناعدالتی به خیابان آمده بودند، با شلیک مستقیم گلوله سینه پر از شور و شوق برای آزادی و رهایی آنها را هدف قرار داند و هزاران نفر را به قتل رساند. ویروس های که بر ایران حکومت می کنند چهل سال است که از ثروت عمومی جامعه میدزدند و خرج خوشگذرانی آقازاده هایشان می کنند در حالی که در اکثریت شهرهای ایران ابتدایی ترین زیرساخت های بهداشتی و پزشکی وجود ندارد. اگر در آبان ماه سال گذشته جوانان حاشیه شهر و مردم بی لبخند بودند که در مقابل رژیم درنده و فاسد اسلامی به خیابان ها آمده بودند، اگر در اعتراضات آبان ماه جوانان محلات حاشیه نشین بودند که در مقابل نیروهای سرکوبگر رژیم اسلامی سنگر بندی کرده بودند و خواهان نابودی و سرنگونی این رژیم درنده و ارتجاعی بودند، امروز همان جوانان را می توانیم در محلات حاشیه نشین مشاهده کنیم اما در سنگری دیگر، سنگر دفاع و محافظت از زندگی و سلامت جامعه. امری که وظیفه حاکمیت است، اما زمانی که با بی تفاوتی و لاقیدی حاکمیت در قبال جان مردم روبرو می شویم، سازماندهی و مدیریت بحران وظیفه انسانهای است که خود را در قبال جامعه مسئول می دانند، گزینه های بسیاری برای مقابله با بحرانی شبیه به بحرانی همه گیر مانند ویروس کرونا وجود ندارد، از میان این سه گزینه باید انتخاب کرد، یکم حاکمیت که در قبال چنین شرایطی مسئول است، در برابر وظایف اش ناتوان است و یا تمایلی به واکنش و کنترل این فاجعه ندارد. دو گزینه دیگر می ماند، یا باید شاهد مرگ هزاران انسان که در نبود امکانات بهداشتی می میرند بود و هیچ واکنشی نشان نداد. یا گزینه سوم با امکانات محدود و اراده محکم به سازماندهی، بسیج، مدیریت و کم کردن تلفات این فاجعه پرداخت. تشکیل و سازماندهی کمیته های مردمی محلات، شهر ها و روستاها یکی از ضروریات کنونی برای پر کردن خلاء ناشی از ناکارآمدی و لاقیدی حاکمیت در برابر جان انسان هاست. چنین تشکل های نه تنها به جامعه دلگرمی و امید می بخشند و فعالیت های سرشار از همبستگی و زندگی را ناشی می شود، بلکه در روند خود می تواند رشد کند و ستادهای مردمی و سراسری را به وجود بیاورد که در هر تغییر و تحولی سریع واکنش نشان دهد و جامعه را هدایت کند. اعتماد جامعه به یک تشکل اجتماعی از این طریق امکان پذیر میشود بخصوص که اکثریت جامعه از وجود این کمیته های پیشرو نفع خواهند برد. کمیته های بحران در شهرها و روستاهای دیگر می تواند و یا مطلوب تر است به سرعت توسط فعالین و چهرهای قابل اعتماد جامعه به وجود بیاید و به سنگر همبستگی و محافظت از جامعه به خصوص اکثریت تهی دستان که از هیچ گونه امکاناتی برخوردار نیستند، تبدیل شود. کمیته ها می توانند با هم ارتباط پیدا کنند، از تجربیات یکدیگر بخصوص در مسائل تخصصی و کارشناسی استفاده کنند، در صورت نیاز به یاری نقاطی که شرایط حادتری دارند، بروند و از این طریق همبستگی و اتحاد جامعه را در مقابل رویدادهای مختلف بالاتر ببرند. شوراها و کمیته های مقابله با بحران، اراده و تمایلی است که خودمدیریتی و به دست گرفتن قدرت توسط ارگان های مردمی را سبب می شود. تشکیل کمیته های مردمی بخشی از سازمان دادن و مقابله هم با بحران بیماری کرونا و هم صف مبارزه با رژیمی را تقویت می کند که مهلک تر و کشنده تر از ویروس کرونا ست.
عدنان حسن پور
رستاخیز سیاست حقیقی بە هنگامەی کرونا سازماندهی خودانگیختەی مردم برای مبارزە با کرونا یا هر فاجعەی مشابه دیگر، خود میتواند یک مازاد رهاییبخش جدی و قابل ارجاع تولید کند. میتوان چنین امری را «رستاخیز سیاست حقیقی در هنگامەی فاجعە» نامگذاری کرد. اکنون و در پی شیوع کرونا و تلفات چشمگیر آن، عرصەی عمومی جامعەی بشری آبستن پرسشی اساسی است: آیا مجددا باید بە هابز و لویاتان رجوع کنیم؟ اگرچە هنوز برای فهم دقیق تحولات و پیامدهای ممکن و محتمل وضعیت کرونایی زودهنگام است، اما برخی پدیدارها کسان بسیاری را بە صرافت اندیشیدن در باب پرسش فوق انداختە است. صدالبتە چنین اندیشیدنی چندانهم بیراه نیست؛ پر واضح است کە دولت مقتدر و لویاتانگونەی چین در مقابلە با پدیدەی کرونا بسی کارآمدتر از دموکراسیهای غربی و دولتهای شبهدموکراتیک یا ایدئولوژیکی چون ایران ظاهر شدە است. پس شاید ناروا بە نظر نرسد اگر آسیبپذیران کرونا بخواهند عطای آزادی را بە لقای امنیت ببخشند و در آرزوی دولتی چون چین باشند، دولتی کە علیرغم این کە کشورش منشا ظهور کرونا بود اما در زمانی کمتر از بیشتر کشورهای درگیر و تلفاتی بە مراتب کمتر (بە نسبت شمار مبتلایان و جمعیت درگیر بیماری) بحران را پشتسر گذاشت و تقریبا بە مرحلەی مابعد فاجعە قدم نهادە و اکنون دیگر در تدارک مقابلە با تبعات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آن است. بیتردید تداوم استیلای فوبیای کرونا میتواند بە تشدید تمایل بە بازگشت بە ایدەی دولت اقتدارگرا انجامیدە و این تمایل نیز بە نوبەی خود، چنان کە آگامبن میگوید، عطش سیریناپذیر دولتها را برای گسترش و استحکام "وضعیت استثنایی" بە نحوی روزافزون تقویت نماید. نهایت امر عبارت است از بازگشت لویاتان، ولی این بار بر خلاف بخش چشمگیری از تاریخ معاصر، بازگشتی است کە شیدایی تودەهای مردم را نیز فراچنگ آوردە و بە تبع آن، مشروعیت عظیم مردمی را هم پیروزمندانە در آغوش خواهد گرفت. هویداست کە چالشی جدی فراروی مخالفین قدرت خودکامەی قدرقدرت سر بر آوردە و اگر هماکنون پاسخی شایستە و کارآمد بە این چالش دادە نشود، چە بسا بە چنان خسران عظیمی بیانجامد کە سالیان سال فرصت لازم باشد تا بخشی از آن جبران شود. چرا کە اکنون جهانیان را شبح تیرە و تار کرونا فرا گرفتە است، و برساختن اذهان تودەها و اقناع آنان در این وضعیت استثنایی جهت پذیرش ضرورت بازگشت لویاتان، بسی سهلالوقوعتر و میسورتر مینماید. پس بر همەی آنانی کە خطر را حس کردەاند واجب است هر آن چە در چنتە دارند را رو کردە و بە محک عمل بسپارند، بلکە بدین نحو مانع از ظفرمندی ناسیاست اقتدارگرایان و معاندان آزادی و عدالت شویم کە با داعیەی کاذب تامین و تضمین سعادت بشر، در نهایت جهان را بە قهقرا خواهند برد. در همین راستا، قصد نوشتار حاضر پرداختن موجز و مختصر بە نوع مواجهەی مردم کوردستان با پدیدەی کروناست، مواجهەای کە ریشە در سنت سیاسی تاریخ معاصر کوردستان دارد. پرداختن بە این امر نە از باب تقدیس یا ستایش صرف، کە بە جهت یافتن پاسخ برای پرسشی است کە در ابتدای نوشتار مطرح شد. ابتدا گزارشی کوتاه: «متعاقب ورود ویروس کرونا بە ایران و پنهانکاریهای معمول نظام حاکم، و سپستر اطمینان خاطر جامعە از استیصال حکومت و عدم ارادە و حتی توان مقابلە با کرونا، انجمنها و نهادهای جامعەی مدنی کوردستان بە سان رخدادها و فجایع طبیعی و غیرطبیعی چند دهەی اخیر (با مسامحە صفت "طبیعی" را برای فجایعی چون سیل و حتی زلزلە بە کار میبرم، میزان تاثیرگذاری اقدامات دولتی در ازدیاد و حتی بروز این فجایع واضحتر از آن است کە نیازی بە قلمفرسایی داشتە باشد) اقدام بە طرحریزی اقدامات عملی برای مقابلە با فاجعەی پیشرو نمودند. مراجعە بە جامعە و سازماندهی مردمی اس و اساس تمامی طرحهای این نهادها بود. آنان در مدتی کوتاه و با اتکا بە سرمایەی اجتماعی قابل اعتنا و کارآمد خود، شوراها و انجمنهایی را برای اجرای برنامەها سازماندهی نمودند، و بە فراخور گسترەی وسیع پدیدەی نوظهور و پیشبینی ناشدەی کرونا، گسترەی سازماندهی مردمی نیز ابعادی وسیعتر از گذشتە را در بر گرفت. بە نحوی کە در بسیاری از شهرها و حتی روستاهای کوردستان اکنون شاهد ظهور "کمیتەهای محلات" و "کمیتەهای روستاها" هستیم کە از ساکنین همان محلەها و روستاها تشکیل شدەاند. این کمیتەها از طریق شورای مشترک نهادهای مدنی شهرها کە در هر شهری بە نامی شناختە شدە، پیشنهادها را بە اشتراک گذاشتە و دستورالعملهای تصویب شدە را بە اجرا میگذارند. وظایف این کمیتەها و شوراهای خودگردان مردمی طیف وسیعی از اقدامات را شامل میشود؛ از آگاهیبخشی بە مردم تا ساخت، تهیە و توزیع اقلام بهداشتی و تا کمکهای حمایتی بە اقشار فرودست جامعە کە وضعیت کرونایی موجب اختلال یا حتی قطع کامل منابع اندک معیشتشان شدە است". شاید در برخی مناطق دیگر نیز شاهد نوعدوستی و کمک مردم بە همدیگر باشیم، اما بیتردید آنچە در کوردستان میگذرد بسی فراتر از اقدامات خیرخواهانە و داوطلبانەی برخی افراد خوشنیت و پاکسیرت و پارەای نهادهای خیریە است. چنین اقداماتی اگرچە اخلاقا ارزشمند و قابل ستایش است، اما هیچگاه بە تولید آنگونە از مازاد سیاسی و اجتماعی نخواهد انجامید کە سنت سیاسی را موجد و موجب خواهد شد. در کوردستان "سازماندهی اجتماعی" در حال ایفای نقش است، و نقطەی تمایز دقیقا در همین امر مستتر است. شوراها و کمیتەهای خودگردان شهرها و روستاها از کلیەی اقشار و گروهها تشکل یافتە و شاهد بازتولید سنت سیاسی پرقدمت این منطقە هستیم. در آغازین روزهای انقلاب ٥٧ کە بسیاری از نیروهای مبارز عموما چپگرای ایران مفتون شعارهای بە ظاهر "ضدامپریالیستی" حاکمین نوظهور مذهبی منتظرالظهور شدە بودند، نیروهای مترقی کوردستان ضمن انذار بە آنان و سعی وافر در بیدارکردنشان از خواب غفلت، الگویی کمتر شناختە شدە از مدیریت جامعە را پایەگذاری کردند کە مبتنی بر مشارکت افقی مردم بود. تشکیل اتحادیەها و صنوف متعدد و ایجاد شوراهای شهرها و روستاها از جملەی این اقدامات بود. اما مسالە آنگاه بیشتر ملموس میشود کە مشارکت مستقیم مردم در مذاکرات و تصمیمگیریها را مورد بازخوانی قرار میدهیم. ارگانیزاسیون افقی جامعە حتی در اتخاذ تصمیمهای سیاسی عمدەای چون ایدەی درخشان و مؤثر «کوچ تاریخی مردم مریوان» نیز روایت شدە کە این مقال مجال پرداختن کامل بە آن نیست. همین اندازە کافی است بگوییم کە مردم شهر مستقیما در جریان مذاکرات مدیریت خودگردان با نمایندەی متکبر دولت مرکزی، مصطفی چمران، بودند و اتفاقا اتخاذ و اجرای تصمیم مذکور با مشارکت کامل همان مردم صورت گرفت. مردمی کە نە ناظر، سیاهی لشکر یا زینتالمجلس، بلکە "سوژەی سیاسی" و فاعلین واقعی تعیین و تقریر سرنوشت خویش بودند. اگرچە تجربەی موفق ابتدای انقلاب کوردستان چندان تداوم نداشت، اما چنان مازاد سیاسی و اجتماعی پویا و ارزشمندی را تولید کرد کە تا کنون نیز جامعە از برکات آن بهرەمند میشود. بیتردید فجایع و سوانح گوناگون طبیعی و غیرطبیعی همارە در متن زندگی ما آدمیان حضور خواهند داشت، اما آن چە کە بشر را در مواجهە با آنها قوی گرداندە و سوژگی انسان را بە عنصر تعیین کنندە تبدیل خواهد کرد، نحوەی نگرش ما بە ساختبندیهای اجتماعیمان است. نگرش کلان ما در این حوزە و نحوەی اندیشیدن ما بە مفاهیم عامی چون آزادی و عدالت و حقوق انسان، ربط وثیقی با مازادهای سیاسی و اجتماعی منتج از وقایع و رخدادها دارد. در نهایت، تراکم و بازآفرینی کنشها و تجربەهاست کە امکان زایش سیاست رهاییبخش را فراهم میگرداند. کنشورزی کنونی جامعەی کوردستان در قبال پدیدەی کرونا، کە چنان کە گفتە آمد ریشە در سنت دیرپای سیاسی و اجتماعی این جامعە دارد، بە غنیتر شدن سنت مزبور انجامیدە و با انضمامیتر شدن تلاشها، اندک اندک حوزەی میکروسیاست را با سیاست کلان درهم خواهد آمیخت کە از ورای آن میتوان بە رستاخیز سیاست رهاییبخش امیدی روشنتر داشت. شاید بە نظر مبالغەآمیز و حتی متوهمانە برسد اگر بگوییم کە در متن همین نحوەی نگرش و جهانبینی و کنشورزی جمعی میتوان بە پرسش ابتدایی نوشتار حاضر پاسخ داد، اما بە زعم من چنین امری میسر است. در واقع بازگشت بە ایدەی یونانی مشارکت مستقیم مردم در امر سیاسی، شاهکلید برونرفت از خطر توامان و همزمان ناکارآمدی دموکراسیهای غربی و استبداد و اقتدارگرایی دولتهای خودکامە است. نباید از کارآمدی دولتهایی چون چین در مواجهە با کرونا ضرورت احیای لویاتان را استنتاج کرد و چنین پنداشت کە هیچ جایگزین دیگری وجود ندارد. هنگامەی فاجعە همارە برای خودکامگان زمان طلایی محسوب میشود، کائوس منتج از فاجعە دقیقا همان دستآویزی است کە آنان با ارجاع بدان خلایق را مسحور قدرقدرتی خود گردانیدە و با قرار دادن مردمان در وضعیتی آخرالزمانی، با اطمینان خاطر بە بسط قدرت میپردازند. یگانە راهکار مبارزە با این تلاش مخاطرەآمیز حاکمین، درهم شکستن ساخت ایدئولوژیک آنان است، و این امر ممکن نیست مگر با بازتعریف ساختارهای رسوب کردەی جامعە و آنگاه بازآرایی مناسبات مردم با خود و با حاکمین. باید جادوی وضعیت آخرالزمانی را باطل کرد، و این امر تنها با حضور مبارزەجویانەی واقعی مردم در متن و بطن فاجعە قابل تحقق است. بر همین مبنا، سازماندهی خودانگیختەی مردم برای مبارزە با کرونا یا هر فاجعەی مشابه دیگر، خود میتواند یک مازاد رهاییبخش جدی و قابل ارجاع تولید کند. میتوان چنین امری را "رستاخیز سیاست حقیقی در هنگامەی فاجعە" نامگذاری کرد، و دقیقا در این نقطە است کە کنشورزی فعالانەی جامعەی کوردستان در این بزنگاه تاریخی، مهم و شایستەی توجه است. در متن همین لحظات است کە سوژەی سیاسی متولد میشود، سوژەای کە نە تنها در مقابل بیعملی و فساد قدرت قد علم میکند، بلکە جایگزین سیستم حاکمە را نیز در افق درازمدت خود مطمح نظر قرار دادە است. اگرچە تسری دادن الگو و تجربەی کوردستان بە دیگر جوامع منطقە بە دلیل غیاب یا ضعف سنت سیاسی همبستە با آن، دشوار مینماید، اما باید بیشترین تلاشها را بر تحقق این امر مهم استوار نماییم. کرونا واپسین فاجعەی همەگیری نیست کە بشریت را درگیر خود میکند، پیریزی بنیادهایی کە بە زایش و باززایش سوژەی سیاسی کمک نماید، باید در متن خود فاجعە آغاز شود.
"کمیته مردمی محلات مریوان علیه کرونا"
پنجمین روز از فعالیت "کمیته مردمی محلات مریوان علیه کرونا" فعالین این کمیتە توانستند از ساعت ۱۴ و ۳۰ دقیقه تا ۱۷ و ۳۰بعداز ظهر چندین محله دیگر از محلات شهر را تحت پوشش توزیع مواد ضد عفونی قرار بدهند. این محلات عبارت بودند از، دارسیران قدیم، کمربندی یک و دو(تکمیل نشدە)، محله کهنە دیو، آتش نشانی و سردوشی ها، شایان ذکر است کە امروز در مجموع ۱۵۲۰ لیتر مایع ضد عفونی بین خانوارهای این محلات توزیع شد. کمیته مردمی محلات مریوان علیه کرونا از همکاری مردم محلات مذبور قدرانی می کند کە با رعایت بهداشت و سلامتی ما را در این امر یاری کردند. #کمیته_مردمی_محلات_مریوان_علیه_کرونا #روز_پنجم #بخش_اول #دارسیران_قدیم #کمربندی1 #کمربندی2 #کهنه_دیو #آتش_نشانی #سردوشیها
کمیته محلات پاوه در مقابله با ویروس کرونا
خبری از پاوه تداوم فعالیت کمیته محلات پاوه در مقابله با ویروس کرونا فعالین کمیته محلات در ۲۴ ساعت گذشته پاکسازی و ضد عفونی کردن خیابان کمر بندی ،مکانیکیها ، نوریاب ، میدان فلسطین ، خیابان های سنگفرش و تکیه تا میدان مولوی و محله های جاده آرامگاه ، راستای پارک فرهنگیان ، مسکن مهر ، زمین شهری و اطراف آن ، محدوده سالن امتحانات و مسجد شهدا، میدان مولوی تا ترمینال قدیم ، محلات هوارگه ، کومکال ، جهاد بیمارستان ، ترمینال و میدان به سرانجام رساندند. فعالیت های این کمیته برای جلوگیری از ابتلای مردم شهرستان پاوه ادامه خواهد یافت
روز اول از فعالیت کمیته بحران انجمن صنفی کارگران ساختمانی مریوان و سرواباد
روز اول از فعالیت کمیته بحران انجمن صنفی کارگران ساختمانی مریوان و سرواباد
کرونا: تشدید شکاف درونیِ دولت-ملت در ایران و مسالهی سوژگی
کرونا: تشدید شکاف درونیِ دولت-ملت در ایران و مسالهی سوژگی در فلاخن صد و پنجاه و نهم امین حصوری تلاش میکند سویههای ملموسی از خصلتهای دولت در ایران را از منظر موقعیت انضمامی شیوع بیماری کرونا تحلیل کند تا سرانجام پیوندی میان این وضعیت و خصلتها با مقولهی سوژگی برقرار سازد. در صد و پنجاه و نهمین فلاخن از این میخوانیم که خصلتهایی نظیر فقدان تعهد به تضمین حیات شهروندان، ناکارآمدی ساختاری دولت، نظام تبعیض، نظامیگری و امنیتیسازی در مواجهه با بحران، تداوم چرخهی حذف و سرکوب، تقدم معادلات بینالمللی، شالودهی مذهبی ایدئولوژی دولت و ایجاد بحران علیه بحران چگونه ساختمان دولت مستقر را ایجاد میکنند، کدام نشانهها در شرایط شیوع بیماری کرونا وجود آنها را اثبات میکند و اثرگذاری و نتایج این خصلتها بر زندگی مردم و به ویژه فرودستان در چنین شرایطی چگونه است. در این فلاخن همچنین از لزوم همبستگی برای شکل گرفتن سوژگی جمعی میخوانیم اما نه همبستگی حول «هویت ملی» و دیدگاههای ناسیونالیستی بلکه همبستگی کسانی که حیات فردی و جمعیشان در اثر تداومِ شرایط عینیِ موجود در معرض خطر است و اینک بیش از همیشه به پشتیبانیِ یکدیگر نیاز دارند، همبستگی بر اساس ارزشهای عامِ انسانی با کسانی که بنا به ساختارهای ستمگرانه و شرایط تحمیلیِ موجود فاقد امکاناتِ حداقلی برای محافظت از خویشاند، و برای شناسایی سوژهی این همبستگی از طبقهی کارگر و بسط مفهومی آن خواهیم خواند و نیز از ترکیبی و چندگانهبودنِ سوژهگی یا بالقوهگیهای سوژهگی در برابر سازوکارهای چندگانهی ستم و عمل و تاثیرات درهمتنیدهی آنها. از اینکه هرچه دولت و سرمایهداری به بیرونگذاری و «طرد و حذفِ» بخشهایی از جامعه و نیز ایجاد شکافها و واگراییهای درونی در تودهی ستمدیدگان گرایش دارند، سیاست رادیکال و انقلابی باید بهمیانجیِ بازشناسیِ رنج و ستم، بر پایهی اصل «شمولیت» بنا شود. در فلاخن صد و پنجاه و نهم از لزوم شکلگیری سوژهگی جمعیای میخوانیم که باید فرآیند پرورش آن در مسیری انجام گیرد که بین تلاشها و مبارزاتِ دیروز و امروز پیوندی سازنده برقرار شود تا موازنهی قوای شکنندهی بین جامعه و دولت، به نفع جامعه تغییر یابد. در فلاخن صد و پنجاه و نهم از درون روزهای سخت و دشوار شیوع کرونا لزوم تدارک فردایی را گوشزد میکنیم که در راه است. فلاخن صد و پنجاه و نهم را بخوانید: #منجنیق #فلاخ *** ==
زیستسیاست از پایین, با همبستگی و عمل جمعی؛ جایگزینیِ در مقابل زور و اجبار
زیستسیاست از پایین, با همبستگی و عمل جمعی؛ جایگزینیِ در مقابل زور و اجبار مفهوم «زیستسیاست» را میشل فوکو برای اشاره به تغییر رویکرد دولتهای مدرن نسبت به حیات انسانها ابداع کرد. او میگفت دولتهای مدرن پس از شکلگیریشان دیگر قدرت خود را نه متوجه تصمیمگیری در مورد مرگ اتباعشان که بیشتر متوجه کنترل وضعیت حیاتی آنها کردند. نظامهای سیاسی و اقتصادی مدرن به انسانهای سالم بیشتر نیاز داشتند، چنین شد که مردم تابع همهی دولتهای ملی، حتی به زور و اجبار هم شده باید قواعد سلامت عمومی و فردی را با نهایت دقت رعایت کنند. همچنان که اکنون هم در میانهی بحران همهگیری کرونا میبینیم، دولتها در مواردی سعی کردند از اقتدار و قدرت کنترلیشان برای مهار بیماری استفاده کنند. در مقالهای که “پاناگیوتیس سوتیریس” (Panagiotis Sotiris) برای نشریهی”چشم انداز” (Viewpoint Magazine) نوشته اشاره میکند که, شکل دیگری از زیستسیاست نیز ممکن است. زیستسیاست از پایین که همبستگی و عمل جمعی را جایگزین زور و اجبار میکند. بدین ترتیب ما میتوانیم مسئولیت فردی و جمعی را در برابر ایزوله شدن و ترس فردگرایانهای که قرار دهیم که سراسر جهان را فراگرفته است. در ادامه ترجمهی بخشی از این مقاله را میخوانیم که در ابتدا به جنبشهای همبستگیای که پس از شیوع ویروس ایدز شکل گرفت میپردازد و سپس راهحلهایی برای مقابله با بحران کنونی مطرح میکند. ما باید همصدا با هم در برابر گسست پیوندهای اجتماعی بایستیم و دوریگزینی فیزیکی و همبستگی اجتماعی را در برابر دوریگزینی اجتماعی قرار دهیم. «مبارزه با ویروس ایدز، نبرد بر سر انگ زدن، کوشش برای آگاه کردن مردم از اینکه این بیماری مختص «گروههای پرخطر» نیست، خواست آموزش رفتارهای جنسی امن، اختصاص کمکهزینه به توسعهی اقدامات درمانی و دسترسی به خدمات درمانی عمومی، بدون مبارزات جنبشهایی چون ACT UP امکانپذیر نمیشد. میتوان گفت که این بهراستی مثالی از زیستسیاست از پایین بود. و در بزنگاه کنونی جنبشهای اجتماعی فضای بسیاری برای کنش دارند. آنها میتوانند اقدامات فوریای را برای کمک به نظامهای سلامت عمومی درخواست کنند تا این نظامها بار اضافیای که همهگیری بیماری تحمیل کرده تاب آورند. آنها میتوانند نیاز به همبستگی و خودسازمانیابی جمعی را در مقابل وحشت فردگرایانهی «به دنبال بقا» در طول چنین بحرانی برجسته کنند. آنها میتوانند بر قدرت (و اجبار) دولتی پافشاری کنند تا در راستای جریان یافتن منابع از بخش خصوصی به سمت ضرورتهای اجتماعی به کار رود. آنها میتوانند مبارزاتی برای مرخصی باحقوق بیماران و پایان دادن به اقداماتی چون تخلیهی اجارهنشینان سازمان دهند. آنها میتوانند ابتکار جمعیشان را به عمل درآورند تا اشکالی از حمایت از سالمندان و آنانی که بیپشتوپناه ماندهاند خلق کنند. آنها میتوانند به هر شیوهی ممکن این واقعیت را مطرح کنند که امروز مبارزه برضد شیوع گستردهی بیماری مبارزهای است که بر دوش و به دست کار انجام میشود و نه سرمایه، به دست دکترها و پرستاران در نظامهای خدمات درمانی که گرفتار کمبود نیرو هستند، به دست کارگران موقتی در زنجیرههای توزیع حیاتی، به دست آنان که زیرساختهای اساسی را در دوران قرنطینه همچنان سرپا نگه میدارند. در نهایت آنها میتوانند خواست تغییرات اجتماعی را به عنوان ضرورتی برای نجات زندگی انسانها پیش بکشند.» «ترجمه از سرخط»
کمپین فداکاران زندگی ( خوبه خشانی ژیان )
گزارش از ادامه تلاشهای خستگی ناپذیر کمیته محلات کمپین فداکاران زندگی ( خوبه خشانی ژیان ) در پاوه در ادامه فعالیتهای کمیتههای محلات، امشب برابر با ۱۳۹۹/۱/۵ محلات و کوچههای زیر ضدعفونی شدند: ➖ شهرك ظفر ➖ تمام كوچهها و کل واحدهای مسکن مهر زمینشهری، ➖محلات CNG، ➖بلوار، ➖پشت دادگاە، ➖پشت ترمینال قدیم، ➖ جهاد، ➖کمربندی، ➖کومکال، ➖میدان مولوی، ➖هەوارگوخەجە، پارک های کومکال و بلوار، ➖ فلکه فرمانداری و محلات اطراف و پارک جهان آرا، ➖خیابان انقلاب، ➖خیابان تکیه، ➖دهرو ئاساوان، ➖خیابان آرامگاه، ➖پمپ بنزین و پمپ گاز به طور کامل. ⛔️با دیگر خواهشمندیم "قرنطینه خانگی را جدی بگیرید" کمپین مردمی #خۆبەخشانی_ژیان #kolbarnews