مردمان بیکنش و حاکمیت زمینهچین در سال ۹۹
جویا آروین - پس از پایان بحران کرونا تا چند صباحی نمیتوان از مردم انتظار کنشگریهایی در حد جنبشِ آبانماه را داشت. در مقابل، حاکمیت در ایران ممکن است چنین وضعی را چون فرصتی مغتنم بشمارد برای تصمیمگیریهای بنیادی با خیال راحت و بیواهمه از مخالفت گسترده از سوی مردم.
سال ۹۹ در ایران سالی خواهد بود که مردم هرچه بیکنشتر میگردند و، در مقابل، حاکمیت، با فرصتهایی که به دست آورده و در برابرِ تهدیدهای ناگزیر، هرچه کنشوَرتر و پرتکاپوتر خواهد شد.
مردم و حکومت در سالِ ۹۹
سال ۹۹ پیشاپیش با ویروسی ضداجتماع آغاز شده است؛ تعطیلیها بسیار زودتر از هرسال آغاز شده و زیستِ جمعی هرچه بیشتر محدود شده است. ویروس کرونا، با توانی بالا که در همهگیری دارد، مردم را در وضعی روانشناختی قرار داده که ترجیج میدهند کمتر با هم بجوشند. ادامهی این وضعیت در چند ماه نخست در سال آینده بسیار محتمل است. پس، بسته به اینکه بحران کرونا تا کی ادامه یابد، میتوان گفت سال ۹۹ نویدی از کنشگری جمعی در ایران ندارد.
میتوان پیشبینی کرد که چند ماهی بیتحرکی و جمعگریزی که هراس از ویروس کرونا بر مردم تحمیل میکند بر روحیهی آنان بیتأثیر نخواهد بود بلکه محتملاً مردم با تداوم این وضعیت بیش از پیش به ایستایی و بیکنشی خو خواهند کرد. پس، حتا اگر پس از چند ماهی تبِ کرونا فرونشیند، پهنهی همگانی پس از این دوره با دوران پیش از آن تفاوتی اساسی خواهد داشت؛ پس از پایان بحران کرونا تا چند صباحی نمیتوان از مردم انتظار کنشگریهایی در حد جنبشِ آبانماه را داشت.
در مقابل، حاکمیت در ایران ممکن است چنین وضعی را چون فرصتی مغتنم بشمارد برای تصمیمگیریهای بنیادی با خیال راحت و بیواهمه از مخالفت گسترده از سوی مردم. محتمل است که با بهرهگیری از چنین فرصتی کنشگران و منتقدان سرکوب شوند. میبینیم که، تحت عنوانهایی چون رزمایش دفاع بیولوژيک، پای نظامیان به کوچه و خیابان باز میشود و سخن از حکومت نظامی به میان میآید. آشکار است که ویروس کرونا اجتماعهای حکومتی را ناممکن کرده است، اما در عین حال اجتماعهای مردمی و اعتراضهای جمعی نیز ناممکن شده است.
در عین حال باید در نظر داشت که، با ادامهی بحران کرونا و رکودی که به همراه میآورد، حاکمیت نیز هرچه بیشتر در تنگنا قرار میگیرد و دستش از نظر اقتصادی بستهتر میشود چراکه، برای مثال، دولت دیگر نمیتواند به مالیاتها چندان امیدی داشته باشد. پس بحران کرونا در حالی که قدرت مردم را در سال ۹۹ خواهد کاست، برای حاکمیت در ایران دو چهرهی متفاوت دارد: فرصت و تهدید.
انتخابات مجلس و زمینهسازی برای گذار
به نظر میرسد هنوز حاکمیت برای گذاری جدی آماده نیست. چنین مینماید که هنوز بهترین گزینه برای حاکمیت صبر راهبردی و لفت دادن است. این راهبرد را البته در درجه نخست در ارتباط با آنچه در ایالات متحده میگذرد باید دید: حدود یک سالی از صبر و بردباری تا ببینیم انتخابات آمریکا چه نتیجهای خواهد داشت، چراکه شکست ترامپ در این انتخابات در نظر بخش بزرگی در حاکمیت در ایران نشان از تغییری بزرگ در سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران خواهد داشت. اما صبر راهبردی را در سیاست داخلی نیز باید دید؛ در داخل نیز حاکمیت به زمان بیشتری برای زمینهسازی برای دگرگشتهایی نیاز دارد که در آیندهای نهچندان دور ناگزیر مینمایند.
با این حال، انتخابات مجلس نشان داد که حاکمیت بهطور جدی دارد خود را برای روز مبادا آماده میکند. شورای نگهبان به هیچ وجه از رد صلاحیت نامزدها کوتاه نیامد و حتا کسانی را هم که کمترین رویکرد انتقادی به وضع موجود داشتند رد صلاحیت کرد. در انتخابات اخیر به نظر نمیرسید کوچکترین ترسی از پایین آمدن میزان مشارکت در کار باشد. شورای نگهبان مجلسی یکدست و موافق را طرح ریخت که بدین معنا ست که آیتالله خامنهای بهطور جدی احتمال میدهد زمان ضرورت بهزودی فرا رسد و برای آن زمان بستری مناسب باید فراهم شود. پس بیگمان انتخابات اخیر برنامهای تکراری نبوده است بلکه ویژهبرنامهای بوده است برای زمینهسازی در جهت حفظ ساختار قدرت و پیشگیری از تغییر بنیادی در آن در مقطعی که آبستن تغییرهای جدی است. مجلسی یکدست و بیخاصیت در چهار سال آینده بستری بسیار مناسب خواهد بود برای دگرگشتهای که در این چهار سال بسیار محتمل است.
مهمترینِ این دگرگشتها البته وضعیت رهبری پس از آیت الله خامنهای است که قرار است پس از مرگ او رقم بخورد، که لزوماً در سال ۹۹ نخواهد بود ولی احتمال آن در چهار سال آینده احتمالی بسیار معقول است. در پاسخ به این پرسش که چه تصمیمی برای رهبری پس از آیتالله خامنهای هست، با توجه به آنچه تا کنون از سازوکار حکومت در ایران دیدهایم، بخردانه نیست که تصور کنیم حاکمیت بهواقع از پیش تصمیمی روشن و مشخص برای این مسئله دارد. فرضی محتملتر این است که دربارهی وضع رهبری هنوز برنامهای مشخص که به گفتوگو و بحث گذاشته شده باشد وجود ندارد. این فرض همچنین سازگار مینماید با فلسفهای که مبنای جایگاهی سیاسی چون ولایت فقیه است؛ ولی فقیه قرار نیست با تصمیم و برنامه انتخاب شود بلکه قرار است از سوی دستوری فرابشری گماشته شود. برای همین، محتمل است که کسی در آینده بر جایگاه رهبری بنشیند که آیتالله خامنهای خود پیشنهاد میکند، یعنی درست بر طبق همان روالی که خودِ آیتالله خامنهای به رهبری رسید، که در اصل پیشنهاد رهبر پیشین آیتالله خمینی بود.
همچنین، با توجه به همان مبنایی که برای جایگاه ولایت فقیه هست، این احتمال که نظامیان قدرت را پس از آیتالله خامنهای مستقیماً در دست بگیرند احتمالی جدی به نظر نمیرسد. در سامانهی ایدئولوژیک شیعی، ولایت فقیه ولایتی است که در یک فرد تحقق مییابد نه در گروهی از افراد. ولایت فقیه درحقیقت بنلادِ بُعد ایدئولوژیک حکومت است – ایدئولوژیِ شیعی که بدون آن حکومت ناتوان خواهد بود و پشتیبانی بخش مذهبی را از دست خواهد داد. به نظر میرسد حاکمیت درمورد نهاد ولایت فقیه بیش از حدی سرمایهگذاری کرده باشد که بخواهد بهیکباره آن را کنار بنهد. کنار نهادن این نهاد به معنای کنار نهادنِ کمابیش همه چیز است. پس چندان متحمل نیست که نظامیان مستقیماً قدرت را در دست بگیرند بلکه آنان، هرچند هم که در سالهای اخیر یکهتاز شده باشند، محتملتر است که ترجیح بدهند همچنان در سایهی جایگاه ولی فقیه عمل کند. حتا این احتمال را نباید از نظر دور داشت که آیتالله خامنهای کسی با پیشینهای میانهروتر را برای جایگاه رهبری پیشنهاد کند، از جمله به این دلیل که قدرت نیرویی چون سپاه در حدی بالا رفته است که درواقع جایگاه رهبری را هم از زوایهگیریِ جدی با ایدئولوژیِ نظام باز دارد.
در کنار ضرورتِ بسترسازی برای تصمیمگیری برای جایگاهها رهبری در آیندهی نزدیک، بسترسازی برای رویاروییهای نظامی در آیندهی نزدیک را نیز نباید از نظر دور داشت. حکومت ایران، چنانکه در همین روزهای اخیر نیز نشان داده است، قصد ندارد در منطقه از رویاروییهای جستهگریخته با آمریکا دست بردارد. دو هدف برای این رویاروییها به ذهن میآید: هدف کوتاهمدت برای خراب کردنِ کارنامهی ترامپ و پایین آوردنِ احتمالِ پیروزیِ او در انتخابات آینده در آمریکا، و هدف درازمدت در بالا بردنِ هزینهی ماندنِ آمریکاییان در منطقه. بیشک حاکمیت نمیخواهد در درون خودش کوچکترین انتقادی بر این رویاروییهای جستهگریخته مطرح شود و برای همین انتخابات اخیر بهطور جدی مهندسی شد.
حاکمیت، مردم، و تحولات آمریکا
جالب است که در ایران مردم و حاکمیت هردو هنوز گوشهچشمی از امید به تحولات آتی در آمریکا دارند؛ در بنبست کنونی، به نظر میرسد در ذهن اکثریت قریب به اتفاق مردم در ایران تنها امیدی که برای تغییری قابل احساس و مثبت باقی مانده است شکست ترامپ در انتخابات آینده باشد. در ماههای گذشته در ایران، حتا در روستاها و حتا در میان پایینترین اقشار جامعه از نظر معیشتی، مردم در گفتوگوهایشان انتخابات آینده در آمریکا را چون کورسویی از امید با همدیگر به بحث نشستهاند، گرچه در عین حال اکثر مردم از کامیابیهای ترامپ در عرصهی اقتصاد در آمریکا سخن میگویند و در نتیجه بُرد او در انتخابات پیشِرو را محتملتر میدانند.
انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا در نیمهی دوم سال ۹۹ خواهد بود و در بهترین حالت حاکمیت برای تغییر سیاستهای آمریکا به یک سال بردباری نیاز دارد. ولی با فرض پیروزیِ ترامپ، حاکمیت در ایران باید برای تداوم وضعی بسیار دشوار برای چهار سال دیگر آماده باشد. اما نکته این است که حکومت ایران نیز بیگمان، با نظر به کامیابیهای ترامپ در اقتصاد و معیشت در آمریکا، شکست او در انتخابات را چندان متحمل نمیبیند. برای همین، ممکن است نخواهد منفعلانه در انتظار معجزه بنشیند بلکه بکوشد در این باره نقشی ایفا کند و احتمال شکست او را بالا ببرد. همانسان که اشاره کردیم، این کار را از جمله با رویاروییهای جسته و گریخته در منطقه با آمریکا انجام خواهد داد. بسیار محتمل است که تا پیش از انتخابات در آمریکا حکومت ایران آرام ننشیند بلکه هر از گاهی در منطقه زخمی به آمریکا بزند و آن را تحریک کند. کشاندنِ ترامپ به کارزاری هرچند کوچک میتواند احتمال موفقیت او در انتخابات را بهشکل مؤثری کاهش دهد. چنانکه گفتیم، این نوع پیشدستی از سوی ایران البته نیاز به هماهنگیِ بیشتر در حاکمیت دارد، که انتخابات اخیر در ایران از جمله برای بسترسازی برای این رویاروییها مهندسی شد.
****
با نظر به آنچه گفته آمد، به نظر من سال ۹۹ در ایران سالی خواهد بود که مردم هرچه بیکنشتر میگردند و، در مقابل، حاکمیت، با فرصتهایی که به دست آورده و در برابرِ تهدیدهای ناگزیر، هرچه کنشوَرتر و پرتکاپوتر خواهد شد.
نظرات بیشتر در مورد چشمانداز آینده تجدید سازمان پهنه قدرت
محمود قزوینی − هدف این نوشته بررسی تأثیرات سیاسی کرونا بر رژیم اسلامی و جنگ جناحهای آن است.
بهزاد کریمی − تدبیر ولی فقیه، مقابله با بحران از طریق تغیراتی در عرصه قدرت به قصد انسجام و یکدستی بیشتر است. جنبش مردم، مایه نگرانی اصلی نظام است.
علی افشاری − خامنهای در موقعیتی محوری قرار دارد به مانند سابق. ممکن است برنامههایی برای جانشینی مد نظر باشد. اما هیچ قرینه قابل اتکایی وجود ندارد که عمر خامنهای تا حد مجلس دوازدهم ادامه نیابد.
سیامک پویان − هر کس که جایگزین علی خامنهای شود دیگر نخواهد توانست جایگاه مستحکم او را در ساختار نظام به دست بیاورد. جامعه ایران هم دیگر آن جامعهای نیست که برای مرگ این یکی توی سر خودش بزند و عزاداری کند.
جلیل روشندل − دوران گذار به مرحله بعد از خامنهای، یکی از بزرگترین دل مشغولیهای شخص رهبر جمهوری اسلامی، حلقه قدرت و اطرافیان او است و انتخابات مجلس را باید در این بستر فهمید.
ایرج مصداقی − جامعه پس از پشت سرگذاشتن بحران کرونا غیرقابل پیشبینی خواهد بود. کرونا ناکارآمدی و بیکفایتی نظام اسلامی و ایدئولوژی آن را عریانتر از پیش کرده است. رابطه بین جامعه و نظام حاکم پس از پایان این بحران، وارد مدار جدیدی خواهد شد.
سهراب مبشری − اگر انتقال قدرت در ایران در نبود یا ضعف هر گونه نیروی مخالف صورت گیرد ، این موقعیت ممکن است فرق داشته باشد با حالتی که جمهوری اسلامی در شرایطی مانند خیزش مردمی علیه خود رهبر جدید برگزیند.
ایرج فرزاد − مردم در این دوره برزخی، مطالبات و خواستهایشان را که همواره سرکوب شده و با زندان و اعدام و محرومیت مواجه بوده، شفافتر و علنی تر بیان خواهند کرد و دستاوردهای سالیان مبارزه خود را تحکیم و برگشت ناپذیر خواهند کرد.
ماردین کوثری − اکنون در آستانه سال ۹۹، اغلب مسائلی که در سال ۵۷ حلنشده باقی ماندند، دوباره ظهور یافتهاند؛ باز هم میبینیم که تاریخ تضادها را دفن نمیکند، بلکه آنها را با خود حمل میکند.
اصغر ایزدی − دستگاه قدرت با قیام آبان ۹۸ و نحوه مقابله با آن با تمام قدرت سرکوب، برآن شد که تغییرات لازم را در ساختارسیاسی انداموار نظام سرعت بخشد. بر چنین بستری است که نقشه تنظیم مجلس یازدهم شکل گرفت و به اجرا درآمد.
نظرها
امیر راستگفتار
پیش بینی در مورد اتفاقات اینده ممکن است تا حدی درست باشد و تا حدی هم نادرست" اما در مورد کنشگری مردم در اینده ای نه چندان دور بنظر من نویسنده فراموش کرده همین کرونا که ایشان از تاثیر ان بر روحیات و کنشگری مردم موجب تقلیل ان خواهد شد من معتقدم که حتی مشکل کرونا در مواجهه با نارسائیها مشکل اصلی نیست و اصولا مردم هنوز هم حاکمیت و سیستم ظالم را مشکل اصلی خود میدانند " اصلا اگر توجه کرده باشید مردم با بهانه و بی بهانه هر افت زمینی یا اسمانی را به دستگاه وصل میکنند و حتی امروز هم عقیده دارند که اگر حکومتی بود که بفکر ملت خودش بود این بیماری به این شکل گسترده قد علم نمیکرد که البته راست هم میگویند! و دیگر اینکه حاکمیت سعی وافری دارد که در مواجه شدن با این مشکل" مردم مثل گذشته ایثار گری کنند و رفتارشان با سایر کشورهای دیگری که دارند با این بیماری دست و پنجه نرم میکنند متفاوت و حاکی از یک کنش جمعی ایثار گرانه باشد تا اینها یکبار دیگر از اب گل الود ماهی بگیرند و این مردم هستند که البته همه توصیه ها را پشت گوش می اندازند و مثلا اگر بگویند به سفر نروید خیلیها حتما میروند" چهار شنبه سوری را حتما برگزار میکنند " میخواهند برای حفظ ظاهر" مردم از اهمال و کوتاهی انان سخنی نگویند و می گویند! در کل من فکر میکنم چه در اینده و چه همین حالا مردم متوقف نشده اند و نخواهند شد و در مقابل هم میبینیم حاکمیت نیز دست از سرکوبها نکشیده " از یک سو ده هزار زندانی را به مرخصی میفرستد اما خبر میرسد که عده ای که رویشان را نتوانسته کم کند به زندان احظار میکند! به سپاه دستور چنگ و دندان نشان دادن میدهد اما خودشان هم میدانند که سپاه اخیرا خیلی فعال بوده و تن و بدن اومدن برا مردم هم زیاده از حدش مثمر ثمر نیست و سپاه تبدیل به کلاهی میشود که پشمی ندارد! بنظر من هیچ چیز نمیتواند جلوی سقوط انان را بگیرد مگر یک تجدید نظر صادقانه و مردمی در رفتارشان و دست کشیدن از این سیاه بازی و شامورتی بازی.
سقوط قیمت بنزین و ادامه گرانفروشی!!!
سقوط قیمت جهانی نفت و در پی آن، سقوط قیمت بنزین در بازارهای بین المللی به ١٧ سنت برای هر لیتر بنزین ۱۷ سنت بر پایه دلار آزاد معادل دو هزار و ۷۲۰ تومان و بر اساس نرخ مرجع ارز نزدیک به ۷۱۴ تومان است. اما جمهوری اسلامی بنزین را ارزان نخواهد کرد و جای آزادسازی بنزین، به گرانفروشی ادامه خواهد داد..
"باید در سال جدید تلاش مضاعف نماییم."
امروز متاسفانه میتوانیم بگوییم هیچ مطالبه ما محقق نشده است و به خاطر همین باید در سال جدید تلاش مضاعف نماییم. ▪️سخنگوی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران ، در پیامی ضمن تبریک سال جدید به تمام مردم و از جمله معلمان بر عزم شورا برای پیشبرد اهداف صنفی و آموزشی فرهنگیان بازنشسته و شاغل تاکید نمود متن پیام شورا به شرح زیر است : ▪️بهار با تمام زیبایی هایش از راه رسیده و ما را به تحول کیفی در مناسبات جمعی فرا میخواند متاسفانه سال ۹۸ ، سال درد و رنج مردم ایران از جمله معلمان بود. ▪️معلمان و فعالان صنفی و تشکلهای عضو شورا ،در سال ۹۸ کوشیدند که وضعیت نظام آموزشی و معیشت خود را بهبود بخشند اما گویی اراده فرادستان بر منکوب نمودن فعالان و ویرانسازی هر چه بیشتر نظام آموزشی است. تحمیل دهها سال زندان به فعالان صنفی از کردستان تا خراسان و از خوزستان تا تهران و کیفیتزدایی از مدارس و به پیش بردن سیاستهای پولی و کالایی سازی آموزش نتیجه رویکرد کلان حاکمیت در یک سال گذشته است. حذف رتبهبندی و اجرای ناقص و تبعیض آمیز فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری نسبت به سایر ارگانها و در بوق و کرنا نمودن افزایش اندک حقوق معلمان ، آخرین تلاش دولت برای فقیرسازی بیشتر معلمان بود به طوری که امروز متاسفانه میتوانیم بگوییم هیچ یک از مطالبات ما محقق نشده است و به خاطر همین باید در سال جدید تلاش مضاعف نماییم. ▪️رویکرد شورا در سال جدید تقویت تشکلهای عضو و جلب مشارکت بیشتر بدنه معلمان در کنشهای صنفی است و بر حق تشکلیابی مستقل ، حق فعالیت آزادانه و دفاع از معلمان دربند و دارای پرونده تأکید جدی داریم. ▪️شورای هماهنگی با توجه به شیوع جهانی ویروس کرونا برای تمام مردم جهان آرزوی سلامتی و بهروزی میکند و با نو شدن طبیعت ، این شکوفایی را به تمام ملتهایی که نوروز را جشن میگیرند تبریک گفته برای تمام فرهنگیان آرزوی سالی پربار از سلامتی، رفاه، شادی مینماید. و به تقویت تشکلهای استانی عضو شورا فراخوان میدهد. ما امیدواریم در سال جدید در ساختن جهانی بهتر و شایسته برای تمام کودکان و دانشآموزان بتوانیم گامهای مثبتی برداریم تا کودکان یگانه فرصت کودکی خود را با شادی و نشاط همراه با خلاقیت سپری نمایند. شورای هماهنگی ضمن آرزوی آزادی تمام فعالان صنفی و مدنی ، خواهان آزادی کامل معلمان دربند و مختومه شدن پروندههای فعالان صنفی در سراسر کشور است. سخنگوی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران ۱/ فروردین/ ۱۳۹۹