● دیدگاه
ویژگیهای موقعیت کنونی در ایران
مهرداد درویشپور − برآمد دوباره اعتراضات اجتماعی نه تنها محتمل بلکه اجتنابناپذیر خواهد بود. کشمکش حاکمیت و مردم ادامه پیدا خواهد کرد تازمانی که توازن قوا بهم بخورد. در لحظه حاضر حکومت یا خطر سرنگونی روبرو نیست، اما مردم نیز به اقتدار حکومت تمکین نکردهاند.
انتخابات مجلس یازدهم با سردی برگزار شد. هجوم خبرهای شیوع کرونا فرصت بررسی انتخابات این دور و مقایسه عملکرد حکومت و همچنین رفتار مردم با دورهای پیشین را گرفت. اما بررسی موضوع را نباید کنار گذشت و به ویژه لازم است آن را از زاویه توجه به روند تجدید سازمان در نظام برای برخورد با بحرانهای اجتماعی و اقتصادی و بحران رهبری دستگاه پیگرفت. این موضوع در عین حال موضوع چشمانداز آینده است، به ویژه در سال تازه.
گفتوگو با مهرداد درویشپور، جامعهشناس و فعال سیاسی
■ نقشه تنظیم مجلس یازدهم به دست شورای نگهبان و طبعا با تأیید ولی فقیه پیش برده شد. این یک برنامه تکراری بود یا آن را باید حرکتی با کیفیتی ویژه برای تنظیم ساختار قدرت دید؟
به گمان من قطعا یک حرکت حساب شده بود. یکی از تجربیاتی که حکومت اسلامی ایران و شخص آقای خامنهای از آن بهرهمند میشود تجربیات انقلاب ۵۷ هست. در آنجا دیدند که چگونه ضعف اقتدار حکومت پهلوی در فرو پاشی نظام نقش داشت. این تجربهای مهم برای یک حکومت برآمده از انقلاب است؛ تجربهای که به این منجر شد که در تمام طول حیاتش بدون عقب نشینی به سرکوب معترضان پرداخته و تلاش کند یک چهره مقتدر از خود نشان بدهد.
نه فقط در دوره خمینی، بلکه در دوره رهبری خامنهای هم هر وقت او احساس کرد که نظام به طور جدی با تهدید روبرو شده به هیچ وجه کوتاه نیامده است. برای نمونه با کودتای انتخاباتی و سرکوب خشن جنبش سبز حکومت سعی کرد نقطه اختتامی بر اصلاح طلبی و دوگانگیهای برآمده از دوم خرداد در حاکمیت بگذارد و به نوعی یک دستی نظام را گستردهتر بکند.
امروز نظام پیش از پیش به این مسئله پی برده که اصلاحطلبی دیگر در میان مردم میدان و تاییر پذیری ندارد و اگر در گذشته به اصلاحطلبان امتیازاتی میدادند اما امروز نظام هیچ دلیلی برای آن نمیبیند.
دوم اینکه آقای خامنهای برآن است که چه در حوزه بینالمللی و در منطقه و چه در داخل در مقابله با مخالفین و مردم باید تا آنجا که میتواند با اقتدار وارد عمل شود تا بتواند اوضاع را مهار کند.
از دی ماه ۹۶ به این سو شاهد هستیم که جنبشهای اعتراضی دیگر حتی به اصلاح نظام هم نمیاندیشند و یکسره خواستار فرا رفتن از این نظام هستند.
تجربه دی ۹۶ و خیزش آبان ۹۸ و سرکوب خشن آن به زمزهههای درون بیت رهبری که حتی میخواستند پست ریاست جمهوری را حذف و یا از کارآیی بیندازند و به سوی نوعی اقتدارگرایی بیشتر گام بردارند، قوت بخشید. از پیش نیز روشن بود که حکومت در حال یک پارچه کردن ترکیب مجلس است تا به این ترتیب حوزههای تنشهای داخلی را کم کنند. خیزش دی ۹۶ و خیزش آبان ۹۸ و گسترش شکاف بین مردم و حکومت از یکسو و گسترش تنشهای بینالمللی از سوی دیگر، حکومت را به این نتیجه رسانده است که نمایش اقتدار اصلیترین روش حفظ ثبات سیاسی است.
از این منظر یک دست کردن مجلس قطعا نه یک امر موقتی یا تاکتیکی است بلکه بخشی از پروژه سیاسی برای عروج مجدد بنیادگرایی اسلامی و تضمین ثبات حاکمیت است.
بی دلیل نیست که حکومت در تمام زمینهها نوعی اعلام جنگ به جامعه کرد. افزایش فشار بر جامعه مدنی، افزایش فشارهای سیاسی در دانشگاها برای حذف علوم انسانی، تشدید سرکوبها، حذف رقبای سیاسی و... نشان میدهد که حکومت نه فقط با سرکوب نظامی بلکه با یکدست ساختن سیاسی حکومت و ارگانهای آن در پی آن است به مصاف اعتراضات و مهار نارضایتیها و تثبیت اقتدار سیاسی خود برود.
قطعا این امری تاکتیکی نبود و برای از موضوعیت انداختن نهاد ریاست جمهوری که انتخابی است یا بی قدرت ساختن آن و افزایش وابستگی دیگر ارگانهای حکومت به شخص رهبری تلاش بیشتر خواهند کرد. اگر هم نتوانند ریاست جمهوری را حذف کنند، میتوانند مخالفان را با شیوههایی که همه با آنها آشنایی دارند از میان بردارند.
■ این نظر مطرح شده بی آنکه به صورتی روشن مستند شود: رژیم وارد دوره گذار به مرحله پس از خامنهای شده است. شما چه فکر میکنید؟ آیا شم هم معتقدید که اکنون در چنین دورهای به سر میبریم؟
طبیعتا اتاقهای فکری نظام به اینکه بعد از خامنهای جامعه ممکن است با نوعی خلع قدرت و برآمد خیزشهای اجتماعی روبرو بشود که حیات نظام را با تهدید روبرو سازد، اندیشیدهاند.
از این نظر قطعا خود را برای سازماندهی دوران پس از خامنهای نیز آماده کردهاند.
اینکه سپاه حضورش در جامعه بیشتر خواهد شد، کمتر جای شک دارد. ولی این که از طریق حکومتی یک پارچه نظامی خواهد بود یا اینکه تحت رهبری چهرههایی مثل رییسی بدست خواهد آمد، ناروشن است. اما تا زمانی که خامنهای زنده است به نظر من هیچ آلترناتیوی بهتر از خود او وجود ندارد.
خامنهای نشان داده است که سیاست سرکوب مطلق، عدم عقبنشینی چه در حوزه داخلی و چه در حوزه بینالمللی مهمترین امتیاز و توانایی او برای وحدت بخشیدن به صفوف لرزان و پر شکاف و پر تناقض حکومت است. اگر اقتدار او نبود خیزش آبان احتمالا میتوانست زمینهساز جنبش براندازی علیه کل نظام شود.
ما با بحران ساختاری غیر قابل انکاری در حکومت روبرو هستیم. اما از آن نمیتوان نتیجه گرفت که حکومت اکنون در آستانه فروپاشی است یا با خلع قدرتی روبرو هستیم که صاحبان قدرت به حکومت بعد از خامنهای میاندیشند. این به گمان من خیالپردازی است. همچنان حلقه متصل کننده کل حکومت به یکدیگر و هنوز مهمترین نماد اقتدار حکومت اسلامی شخص آقای خامنهای است که از قضا مرگ او و یا کنار رفتنش میتواند این اقتدار را در هم بپاشد. هم از این رو بی شک طرحهایی برای جایگزینی در صورت مرگ با بیماری شدید او که دیگر توانایی اداره جامعه را نداشته باشد وجود دارد. اما در لحظه حاضر به رغم بی اعتمادی و انزجار عمومی از شخص خامنهای و بحران مشروعیت نظام، این چنین نیست که سپاه خیز برداشته تا در حیات خامنهای قدرت را یکسره قبضه کند یا اینکه در حال گذار به دوران پس از خامنهای باشیم.
■ پیشبینیتان در مورد حرکتهای جامعه چیست؟ مردم منفعل و نظارهگر خواهند بود؟ به تغییرات واکنش نشان خواهند داد و به صورتی از آن برای ابراز تقابل خود با دستگاه بهره خواهند گرفت؟ طبقات مختلف چه واکنشهای متفاوتی خواهند داشت؟
از رکود نسبی پس از سرکوب جنبش سبز در ۸۸ تا خیزش دی ۹۶ و تداوم بلاانقطاع آن تا آبان ۹۸ دگردیسیهای جدی در جامعه رخ داده است. در خیزش ۸۸ طبقه متوسط در آن حضور قدرتمندی داشت، اعتراضات به ندرت ساختار شکن بودند، دایره این اعتراضات عمدتا در تهران محدود ماند، تهی دستان درآن شرکت نکردند، شکاف بین مناطق اتنیکی و "پیرامونی" که تمایل چندانی به شرکت در جنبش سبز نداشتند با مرکز بسیار چشمگیر بود؛ همه این عوامل و رهبری نمادین اصلاحطلبان بر جنبش سبز، امید به امکان اصلاح در نظام را حفظ کرده بود.
با سرکوب ۸۸ این امید کاهش یافت اما شرکت دوباره مردم در انتخابات از ترس جلیلی و رییسی که به پیروزی روحانی منجر شد، نشان داد هنوز وحشت از بدتر شدن اوضاع، امید به تغییر از درون صندوقهای رای را یکسره از بین نبرده است. اما از ۹۶ به این سو شاهد این هستیم که "خیابان" به مرکز اصلی تحولات سیاسی یا دماسنج سیاسی جامعه تبدیل شده است و دیگر کسی به رقابتهای انتخاباتی که هربار کمرنگتر میشود، وقعی نمینهد.
ویژگی اعتراضات خیابانی از دی ۹۶ به این سو از این قرار است: نخست اینکه این جنبشها ساختارشکن هستند و در نهایت به برچیدن نظام جمهوری اسلامی چشم دوختهاند. خیزش آبان ۹۸ نشان داد که این جنبش ساختار شکن در بدترین شرایط سرکوب از خواست خود عقبنشینی نکرد بلکه به حیات خود ادامه داد و موجب مشروعیتزدایی همگانیتری از حکومت شد.
دوم اینکه از دی ۹۶ به این سو شاهد زنجیرهای بودن اعتراضات هستیم. یعنی نه پایان یافت و نه جنبش همگانی انقلابی گذار کرد، بلکه با فراز و فرود این اعتراضات در سراسر ایران به شکل تظاهرات و اعتصابات و نافرمانی مدنی روبرو هستیم.
سوم اینکه گرچه این اعتراضات خشونت پرهیز است، اما خشونت حکومت در سرکوب آن شدیدتر شده است. امری که شکاف بین مردم و حکومت را افزایش داده و به مرور این اعتراضات را رادیکالیزه تر خواهند کرد.
برآمد دوباره اعتراضات اجتماعی در ایران نه تنها محتمل بلکه اجتنابناپذیر خواهد بود. کشمکش حاکمیت و مردم ادامه پیدا خواهد کرد تازمانی که توازن قوا بهم بخورد. در لحظه حاضر حکومت یا خطر سرنگونی روبرو نیست، اما مردم نیز به اقتدار حکومت تمکین نکردهاند. فقدان یک اپوزسیون قدرتمند و با برنامه و متحد که نه به اصلاح حکومت دلبسته باشد و نه به دخالت قدرتهای خارجی دل بسته باشد، یکی از نقاط ضعف جدی است که مانع تداوم و اعتلای خیزشها اجتماعی است. هر چه اپوزیسیون متحدتر بشود بخت اینکه این خیزشها با اعتماد به نفس بیشتری به مصاف حکومت روند قطعا بالا خواهد رفت.
البته در لحظه حاضر شیوع کرونا در ایران همه چیز را تحت شعاع قرار داده و به حاشیه برده است. با این همه این اوضاع به گمان من موقتی است و در درازمدت شاهد اوج گیری دوباره خیزشهای اجتماعی در ایران خواهیم بود.
■ رژیم روابط خود را با خارج، به ویژه با آمریکا، چگونه تنظیم خواهد کرد؟
سیاست حکومت چنین است که به قولی در برابر هیچ زوری تسلیم نشود مگر آنکه این زور پر زور باشد! هر وقت فشارها چه در سطح بینالمللی و چه در سطح داخلی بسیار گسترده شود، نظام در صورت احساس خطر عقبنشینی خواهد کرد. نمونه آن "نرمش قهرمانانه" در مورد برجام بود. در لحظه حاضر اما نظام با چنین احساس خطری روبرو نیست، بنابراین با سیاست نه جنگ و نه مذاکره تنها به حفظ اقتدار منطقهای خود میاندیشد.
البته چشمانداز روابط بینالمللی به سیاست آمریکا نیز بر میگردد. باید دید در انتخابات آتی این کشور چه اتفاقی میافتد و چه کسی رییس جمهور میشود. این امر در نوع کنشهای متقابل بین ایران و آمریکا بسیار موثر است.
با این همه تا زمانی که خامنهای زنده است بعید است حکومت از سر تعامل با آمریکا دربیاید. نظام از جمله با دشمنسازی و نفرت پراکنی نسبت به آمریکا به ایدئولوژی توتالیتر خود مشروعیت میبخشد.
اینکه اختیارات ظریف و روحانی در عمل کمتر شده، مجلس اصولگرا یکدستتر شده است، در حوزههای بینالمللی نظام در مقابل ترامپ مایل به عقبنشینی نیست، نشان دهنده این است که سیاست عمومی و کنونی حکومت نه عقب نشینی و نه جنگ و نه مذاکره است که اساس فلسفه وجودی سیاست خامنهای را شکل میدهد.
بنابراین در لحظه حاضر پایه سیاست جمهوری اسلامی چه در حوزه داخلی و چه خارجی یکسان است. سرکوب قاطع مردم در داخل و آشتیناپذیری در حوزه بینالمللی تا آنجا که ممکن است.
با این همه اپیدمی کرونا در صورت دیرپایی آن میتواند تغییرات چشمگیری در چشماندازهای داخلی و بینالمللی پیش رو ایجاد کند و ازجمله تنشهای بینالمللی را کاهش داده و تعامل را افزایش دهد. هنوز زود است در این باره قضاوت کرد.
سالی که گذشت سالی پر از مصیبت برای مردم و تنش و تخاصمات داخلی و منطقهای برای ایران بود. امیدوارم سال نو نقطه آغازی برای یک پایان شود!
نظرات بیشتر در همین زمینه:
محمدرضا شالگونی − ممکن است خودِ رژیم قبل از مرگ خامنهای بمیرد.
کاظم کردوانی − ایرانِ پس از «موقعیتِ کرونایی» دیگر ایرانِ پیش از آن نخواهد بود. وضعیتی که کشور ما در حال گذراندن است تأثیرهای شگرفی بر شکلِ آیندهی آن خواهد گذاشت.
کرونا و بازگشت بهوضع طبیعی
محمد غزنویان − کووید- ۱۹ جدیترین اخطار و شاید یکی از آخرین اخطارها باشد برای بازپسگرفتن خدمات عمومی. اخطار بر اینکه همبستگیهای درهم شکستهمان در برابر آیین مالکیت، ما را به وضع طبیعی بازگردانده است.
جویا آروین – پس از پایان بحران کرونا تا چند صباحی نمیتوان از مردم انتظار کنشگریهایی در حد جنبشِ آبانماه را داشت. در مقابل، حاکمیت در ایران ممکن است چنین وضعی را چون فرصتی مغتنم بشمارد برای تصمیمگیریهای بنیادی با خیال راحت و بیواهمه از مخالفت گسترده از سوی مردم.
محمود قزوینی − هدف این نوشته بررسی تأثیرات سیاسی کرونا بر رژیم اسلامی و جنگ جناحهای آن است.
بهزاد کریمی − تدبیر ولی فقیه، مقابله با بحران از طریق تغیراتی در عرصه قدرت به قصد انسجام و یکدستی بیشتر است. جنبش مردم، مایه نگرانی اصلی نظام است.
علی افشاری − خامنهای در موقعیتی محوری قرار دارد به مانند سابق. ممکن است برنامههایی برای جانشینی مد نظر باشد. اما هیچ قرینه قابل اتکایی وجود ندارد که عمر خامنهای تا حد مجلس دوازدهم ادامه نیابد.
سیامک پویان − هر کس که جایگزین علی خامنهای شود دیگر نخواهد توانست جایگاه مستحکم او را در ساختار نظام به دست بیاورد. جامعه ایران هم دیگر آن جامعهای نیست که برای مرگ این یکی توی سر خودش بزند و عزاداری کند.
جلیل روشندل − دوران گذار به مرحله بعد از خامنهای، یکی از بزرگترین دل مشغولیهای شخص رهبر جمهوری اسلامی، حلقه قدرت و اطرافیان او است و انتخابات مجلس را باید در این بستر فهمید.
ایرج مصداقی − جامعه پس از پشت سرگذاشتن بحران کرونا غیرقابل پیشبینی خواهد بود. کرونا ناکارآمدی و بیکفایتی نظام اسلامی و ایدئولوژی آن را عریانتر از پیش کرده است. رابطه بین جامعه و نظام حاکم پس از پایان این بحران، وارد مدار جدیدی خواهد شد.
سهراب مبشری − اگر انتقال قدرت در ایران در نبود یا ضعف هر گونه نیروی مخالف صورت گیرد ، این موقعیت ممکن است فرق داشته باشد با حالتی که جمهوری اسلامی در شرایطی مانند خیزش مردمی علیه خود رهبر جدید برگزیند.
ایرج فرزاد − مردم در این دوره برزخی، مطالبات و خواستهایشان را که همواره سرکوب شده و با زندان و اعدام و محرومیت مواجه بوده، شفافتر و علنی تر بیان خواهند کرد و دستاوردهای سالیان مبارزه خود را تحکیم و برگشت ناپذیر خواهند کرد.
ماردین کوثری − اکنون در آستانه سال ۹۹، اغلب مسائلی که در سال ۵۷ حلنشده باقی ماندند، دوباره ظهور یافتهاند؛ باز هم میبینیم که تاریخ تضادها را دفن نمیکند، بلکه آنها را با خود حمل میکند.
اصغر ایزدی − دستگاه قدرت با قیام آبان ۹۸ و نحوه مقابله با آن با تمام قدرت سرکوب، برآن شد که تغییرات لازم را در ساختارسیاسی انداموار نظام سرعت بخشد. بر چنین بستری است که نقشه تنظیم مجلس یازدهم شکل گرفت و به اجرا درآمد.
نظرها
عاصی از حکومت
در حال حاضر که مردم به خاطر کرونا امکان تجمع و اعتراض را ندارند بهترین فرصت برای حکومت است که با نرمش قهرمانانه و دادن آزادی های اجتماعی نظیر حجاب اختیاری و آزادی های سیاسی نظیر فعالیت احزاب و اقلیت های مختلف، سعی کند نظر عموم مردم را نسبت به حکومت برگرداند در غیر این صورت اگر دوباره اعتراضات آبان 98 تکرار شود به احتمال زیاد این بار بدنه نیروهای انتظامی نیز به مردم خواهند پیوست و سرکوب تقریبا غیرممکن خواهدشد.