فریبرز رئیس دانا و چند مقاله از او
امیر هنگامی - «تقاضای کلان مقیاس برای خدمات درمانی در ایران» مقالهای است که فریبرز رئیسدانا در سال ۱۳۷۷ نوشته است. او در این مقاله نشان میدهد که درصد افزایش نرخ خدمات درمانی از افزایش درآمدها خیلی بیشتر است.

فریبرز رئیسدانا
فریبرز رئیس دانا اقتصاد دانی که یک عمر برای دموکراسی و آزادی مبارزه کرد. در این روزهای کرونایی ایران و جهان خبر درگذشت رئیس دانا یک شوک بزرگ بود. رئیس دانا متولد ۱۳۲۳ از اعضای کانون نویسندگان بود و چندین بار مهمان زندان های جمهوری اسلامی بود.
او پسری سیزده ساله به نام فرداد دارد که رئیس دانا در زندان اوین خطاب به او شعری سروده بود:
"پسرم و گنجشگهای خیابان"
خیلی هم نگران نباش
پسرک دلبند و ناآرامم
با معلمانت – که دیدم به گنجایش روح تو، خنده بر شیار گونه ندارند –
ستیزه مکن
خیلی هم نگران مباش که با تو نیستم این روزها
میترسم غباری بر آیینهی دل امیدزایت بنشیند
بچهای سرگردان و ژنده قبای کوچه را
بچههای گشنه و نابازیگوش را
یارای زدودن آن نباشد.
راستی پسرم
آنها را نه بابایت و نه کسی از رفیقان و خویشانت،
که شاید روزی بشناسیشان،
به قدر و قوت و نیاز یاری نداده است
آنها ویلان خیابانهای بداخلاق و
چشم به راه عموهایشان ماندهاند
پسرکم!
چشمهی تازهگشودهی زلال بیدریغ
به آنها خوب نگاه کن
منتظر من باش و
چشم به راه هزاران کرور گنجشکان ِ ورد جیکجیکگرفته
که دانههاشان را به آنها میدهند
و نیش منقارشان را نشانهی شمایلان بیحرمت میکنند.
فریبرز رییسدانا، اوین، مهر ۱۳۹۱

رئیس دانا در عمر خود کتاب های زیادی تألیف و ترجمه کرد و همچنین مقالات بسیاری نوشت و دستی هم در ادبیات داشت و کتاب «یادی از خیالی» او از انتشارات نگاه چاپ شد و البته به صورت صوتی هم در نشر اتفاق بیرون آمده است.
اینجا قصد داریم نگاهی اجمالی به چند مقاله ایشان بیاندازیم و دغدغهی او را در رابطه با جامعهای که در آن زندگی میکرد بیشتر بشناسیم:
۱- تقاضای کلان مقیاس برای خدمات درمانی در ایران ۱۳۷۷
۲- سخنی درباره توسعه و عدالت اجتماعی ۱۳۸۱
۳- بنیادها از زاویه وظایف حمایتی و رفاهی ۱۳۸۲
۴- نقد جهانی سازی از دو منظر ۱۳۸۳
۵- هم کنشی آزادی منفی و آزادی مثبت در شعر احمد شاملو ۱۳۸۴
۶- قانون کار یا قانون بیکاری: تأملی در پیش نویس اصلاحیه قانون کار در ایران ۱۳۸۶
۷- فساد ، ویژه بهر ، ویژه خواری ( در قلمرو امتیازهای دولتی ) ۱۳۸۸
نخستین مقالهای که از او انتخاب کردهایم « تقاضای کلان مقیاس برای خدمات درمانی» در حوزهی اقتصاد کاربردی است. رئیس دانا به رابطهی بین خدمات پزشکی و قیمتها با سطح درآمد جامعه نگاهی انداخته است و میگوید درصد افزایش این خدمات از افزایش درآمد خیلی بیشتر است. ایشان میافزاید که در بخش های کم درآمد تقریبا همه آن برای امور ضروری مصرف میشود و چیز قابل توجهی برای مصارف پزشکی باقی نمیماند اما درگروههایی که درآمد بالایی دارند اصلا با افزایش قیمتها مشکلی ندارند. در «سخنی درباره توسعه و عدالت اجتماعی» در ابتدای بحث نقل قولی از آندره گرزه میآورد: «در بیست سال اخیر رابطهی میان گسترش نیروهای تولیدی و افزایش تضادهای طبقاتی قطع شده است» و باز از قول او نقل میکند که سرمایهداری توانسته تضادهایش را حل کند. رئیس دانا در ادامه میگوید که سرمایهداری با وجود ۱.۴ میلیارد فقیر مطلق در جهان و متوسط بیکاری ۱۰ درصد در ۲۳ کشور پیشرفته، گسترش خشونت و نابرابری اصلا تضادهای خود را حل نکرده است. او معتقد است که بحرانهای سرمایه داری فقط از جایی به جای دیگر رفته اند. در بخش دیگری از این مقاله او به «عنصر گرایان» خرده میگیرد که با همه چیز ساده انگارانه برخورد می کنند و به یک فرد تنزل میدهند در صورتی که «کل جامعه حاصل جمع اجزا نیست...کل خود عناصری دارد که در هیچ یک از اجزا وجود ندارد» او در ادامه مثالی میآورد از خوشبختی فردی که شاید در ظاهر بتوان تأیید کرد و یا چند مثالی ذکر کرد که افرادی جدا از جامعه خوشبخت هستند اما بدون شک شادیِ یک فرد در گرو شادی جامعه است. او به مفهوم «بازار» خرده میگیرد که برخی اقتصاد دانان نوکلاسیک و نولیبرال ملاک قابل اعتمادی برای تحقق بخشیدن آرزوهای فردی میدانند و میگوید: «بازار پدیدهای طبیعی نیست زیرا اگر طبیعی بود باید در طول قرنها ساختار و کارکرد یکسانی داشت، اما چنین نیست» و به بازار های امروزی که در زیر فشار جهانی شدن هستند اشاره میکند.
او به توسعهی اقتصادی در ایران نگاهی میاندازد و می افزاید که بدون توزیع عادلانه تر درآمد و ثروت، بیمههای بیکاری و سیاستهای حمایتی ناممکن است.
بر اساس برآورد های ایشان که در سال ۸۱ چاپ شده است، توزیع درآمد ناعادلانهتر شده و اعلام میکند: «۳۰ تا ۳۵ درصد از خانوارهای شهری زیر خط فقر مطلق هستند» او تعداد خانوارهای بسیار پردرآمد و استثنایی را ۵۰ هزار خانوار محاسبه میکند.
او از اغراق دربارهی یارانه ها صحبت میکند: «گاه از پرداخت ۱۳۷۷۰۰ میلیارد ریال یارانه بنزین (با احتساب تفاوت قیمت میان قیمت جهانی بنزین و قیمت فروش داخلی) صحبت میشود در حالی که ما خود خریدار بنزین هستیم و در داخل کشور نباید قیمت را با نرخ بین المللی، وقتی صادر کننده نیستیم، بسنجیم»
درباره یارانهی نان که در سال ۸۰ حدود ۱۲ هزار میلیارد ریال بوده است میگوید: «این رقم نصیب اقشار پایین و متوسط میشده است و راه حل عادلانهتر کردن، حذف آن نیست».
در مقاله بعدی همانطور که از اسمش پیداست به بنیادهای حمایتی اقشار پایین میپردازد و در ابتدا شرح میدهد که چگونه بینادهایی که در اول انقلاب شکل گرفته بود رفته رفته بعد از دوران جنگ با رفتار سودجویانهی خود به جمعآوری ثروت و پاسخ ندادن به هیچ نهادی روی آوردند. در ادامه چند بنیاد حمایتی را بررسی میکند: کمیته امداد، بنیاد مستضعفان، بنیاد مسکن.
کمیته امداد از بودجه دولت استفاده میکند تا بتواند محرومان را خودکفا کرده و زندگی آنان را سامانی دهد اما این سازمان به دستور ولی فقیه اجازه فعالیت انتفاعی را هم دارد. این سازمان به کشورهای دیگر هم بسیار کمک کرده است او این پرداختها را منطقی، مؤثر و غیر تحریک کننده نمیداند و میافزاید باید در صورت لزوم از طریق یک سازمان تخصصی و شناخته شده برای صلیب سرخ انجام پذیرد. بنیاد مستضعفان برای رسیدگی به اموال باقیمانده خاندان پهلوی شکل گرفت اما این سازمان به بسیاری از فعالیتهای درآمد زا نیز مشغول است و بخش جانبازان آن که از ۱۴ سازمان متفاوت تشکیل شده است به نیازهای جانبازان کشور اصلا رسیدگی نکرده است و بسیاری از آنان ناراضی هستند.
در نهایت «بنیاد مسکن» است که به جای تمرکز بر مسکن روستایی به فعالیتهای آماده سازی زمین، ساختمان سازی اداری، تجاری، راه سازی پرداخته است. همچنین شمار پروانههای ساختمانی صادر شده روستایی بسیار کمتر از واحدهایی است که ساخته شده است.
در سال ۱۳۸۳ مقالهای طولانی به نام « نقد جهانی سازی از دو منظر» دارد یکی غیر رادیکال و دیگری رادیکال. غیر رادیکالها جهانی سازی را «متضمن نابرابری و فقر» میدانند و نظر رادیکالها جهانی سازی: «عمری به درازای سرمایهداری دارد و مرحلهی جدیدی از امپریالیسم است». او آمارتیا سن، گیدنز، و استیگلتیز را غیر رادیکال و میکسنز وود، مگداف، سمیر امین و چامسکی را رادیکال میداند. در ادامه به نقد بازار آزاد میپردازد و مثالی میآورد که اگر از بیست میلیون دانش آموز نفری ۱۰۰۰ ریال بگیریم یعنی بیست میلیارد ریال درآمد ایجاد کرده ایم اما اگر آموزش را به بازار بسپاریم میتواند به جای بیست میلیون به پنج میلیون دانش آموز طبقه بالا آموزش بدهد و از هر کس پنج هزار ریال بگیرد و در این صورت بیست و پنج میلیارد ریال درآمد خواهیم داشت. رئیس دانا می گوید بازار آزادی ها حتما همین راه دوم را انتخاب خواهند کرد. او به اقتصاد دانان کثرت گرا اشاره میکند که بنابر منطق آن ها عدالت اجتماعی، فقر، رفاه و نیاز بشری در اقتصاد جایی ندارد.
او از سه دیدگاه غیر رادیکال به نقد جهانی سازی میپردازد. یکی «ارزش عدالت و رفع تبعیض» که از «سن» است. از آن جا که جهانی سازی باعث گسترش تکنولوژی شده است پس نباید اجازه داد فقیران از دسترسی به این تکنولوژی عقب بمانند. دیگری از گیدنز است، «نقد تندرویهای سوسیالیسم و انتقاد از کاپیتالیسم و البته پذیرش مناسبات آن»، او اعتقاد دارد نابرابری یک مسئله غیر اخلاقی است و بر حقوق شهروندی لطمه وارد میکند. گیدنز جهانی سازی را به خودی خود مشکل ساز نمیداند و بر این باور است که «روند تغییرات فن شناسی که با جهانی سازی هم ساز است عامل اصلی ایجاد نابرابری است». و در آخر استیگلتیز است که می گوید «جهانی سازی برای فقیران کاری از پیش نبرده است و برای محیط زیست و ثبات اقتصاد جهانی کارساز نبوده است البته او امکان دستیابی به موفقیت را در این نظام غیر ممکن نمیداند.»
در بخش نقد رادیکال، جهانی سازی را بر اساس نظر پژوهشگران ذکر شده یک وضعیت ویژه نمی داند و یک فرایندی که مدت هاست ادامه دارد در نظر میگیرد و زمان تولید آن را با ظهور سرمایه داری میداند. او به طور جمع بند اظهار نظر میکند: «در پی سه مرحله جهان گشایی یعنی استعمار نخستین، استعمار و امپریالیسم ...مرحله امپریالیسم نو حاصل میشود که مرحله بینابینی امپریالیسم در جنگ سرد را پشت سر گذاشته است. امپریالیسم نو با روند های جهانی سازی و پیش از آن با تحمیل سیاست های تعدیل ساختاری همراه بوده است.»
در پایان مقاله به چند کارکرد «امپریالیسم مالی نو» میپردازد و مثال های بسیار کاربردی در این زمینه ارایه میدهد:
مثلا میزان سرمایه ده بانک بزرگ جهانی در آستانه قرن بیست و یکم بالغ بر ۵۶۰ میلیارد دلار بوده است. درآمد آن ها ۸۶۵ میلیارد دلار و سودشان ۳۶ میلیارد و امروزه این سرمایه ها به ۶۱۰۰ میلیارد دلار رسیده است و این در حالی است که در آرژانیتن برای مثال حدود پانزده میلیون نفر درآمد هایی کمتر از ۱.۸ دلار در روز دارند. ۱.۳ میلیارد فقیر در دنیا زندگی میکنند. ۸۴۰ میلیون نفر از جمیعیت جهان که سن بالای مدرسه دارند بی سوادند.
در مقالهی بعد ایشان به سال ۱۳۸۶ « قانون کار یا قانون بیکاری» پیش نویس اصلاحیه قانون کار را به چالش میکشد و بعد از اندکی صحبت از تاریخچهی این قانون بیان میکند که «این پیش نویس هیچ تغییری به نفع کارگر ندارد» او به دو مسئله بسیار مهم در این پیش نویس اشاره می کند که هنوز هم کارگران با آن دست به گریبان هستند: «امکان اخراج شتابان و استمرار نابرخورداری کارگران از حق تأسیس تشکل های مستقل». ایشان معتقد است که این امکان اخراج کارگران آنان را به سرعت به سمت کالایی شدن می برد و زندگی کارگران دستخوش سود کارفرمایان خواهد شد. او دولت نهم را فقط در شعار میبیند و اعتقاد دارد که «در عمل با تمام قوا در صدد تجهیز زمینه های سیاست های اقتصادی بازارگرایانه است.»
در مقالهی « فساد ، ویژه بهر ، ویژه خواری » تعریفی از رانت به دست میدهد. البته با تعاریف مختلفی که اقتصاد دانان ارایه کرده اند شروع می کند و معتقد است که از زمان ریکاردو که منسجم ترین مفهوم را ارایه داده است خود این مفهوم دچار چهار تحول اساسی شده است.
ریکاردو: قلمرو بهره دهی اراضی کشاورزی
مارکس: گسترش و ریشه ای کردن مفهوم آن
دیوید هاروی: درباره زمین شهری
چهارم: امتیاز های ویژه دولتی
او در این مقاله به بحث چهارم میپردازد و یک تعریف کلی از رانت به دست میدهد: «درآمدهایی بالاتر از بازدهی معمولی.» او در ادامه به تعریف«ویژه بهر» میپردازد: «از طریق سازوکارهای سیاسی، زدوبندها، فعالیتهای غیر قانونی و زیر زمینی پدید میآید.» رئیس دانا رانت دیگری را خود شناسایی کرده است و آن را «رانت زمینه سازی یا القایی» نام گذاری میکند و میافزاید «رانت مبتنی بر استفاده از پایگاههای قانونی یا قانون سازی است برای اعطای امتیاز هایی چون تراکم ساختمان مسکونی و احداث واحدهای تجاری به بعضی از زمینهای شهری که بتوانند بهرهوری بیشتری داشته باشند.» ردیس دانا در ادامه به نقش نفت در لزوم به وجود آمدن «قدرت بیکران» میپردازد.
در مقالهای که ترجیح دادم در پایان بیان کنم چون نشان دهنده جنبهی دیگر از شخصیت رئیس دانای اقتصاد دان است به بررسی آزادی مثبت و منفی در شعر شاملو مینگرد. او مقاله را با مختصری درباره مفهوم تاریخی عدالت شروع میکند. و دیدگاه لیبرالی و نولیبرالی نسبت به عدالت را به نقد میکشد: «دیدگاه آنها هم تخطئه عدالت و هم سطحی سازی آزادی است.» او درباره آزادی منفی میگوید: «چه چیزهایی مانع رسیدن آدمی به آزادی است...اصلی ترین بخش آن به رفع موانع بر میگردد.... تا چه حد انسان زیر انقیاد است.» و آزادی مثبت «بر اجرای آرمانها و مداخلهی انسان نیاز دارد و عدالت جنبهی اصلی آن است.» ایشان میافزاید با آزادی منفی ستمگری های بسیاری بر کارگران و محرومان پدید میآید اما با آزادی مثبت احتمال آن بسیار کمتر است. او میافزاید که راه درست این است که این دو از هم جدا نشده و آن ها را با هم در نظر گرفت و به شعر شاملو میپردازد تا جنبه های آزادی منفی و مثبت را در کنار هم نشان دهد و از خود شعر شاملو مثال میآورد.
این متن کوتاه فقط نگاهی مجمل به هفت مقاله فریبرز رئیس دانا در فاصلهی زمانی سال ۷۷ تا ۸۸ است.
منابع:
در داخل متن ذکر شده است.
در همین زمینه
نظرها
نظری وجود ندارد.