ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

آیا حکومت ایران بحران را با دروغ مدیریت می‌کند؟

محمد غلام‌ابوالفضل- با نگاهی اجمالی به گفتار و رفتار مسئولان در مواجهه با بحران اخیر می‌توان دریافت کشنده‌تر از ویروس کرونا، دروغ پردازی‌های سیستماتیک در ساختار مدیریت بحران در جمهوری اسلامی است. رویه‌ای که به نظر می‌رسد به شیوه اصلی مدیریت بحران در این ساختار سیاست‌زده تبدیل شده است.

برداشت نادرستی از اصل ارتباطات در زمان بحران معنای آن را به اطلاع‌رسانی و امید‌بخشی به جامعه هدفِ درگیر با بحران فرو می‌کاهد. اما بخش مهمی از مدیریت بحران‌، شیوه اطلاع‌رسانی وتصمیم‌سازی پیش از بروز بحران و پیکربندی آن در یک کلیت برای ایجاد یک شبکه ارتباطی موثر، صادقانه و اصولی است.

به دلیل غلبه نگاه سیاسی بر ملاحظات علمی و درمانی در بحران کرونا، ایران به یکی از نقاط آلوده جهان تبدیل شده است

شیوع ویروس کرونا و ابتلای بیش از یک میلیون نفر از مردم جهان به بیماری کووید-۱۹، بحرانی جهانی است که بر تمامی جنبه‌های زندگی بشر تأثیر گذاشته است.

نگرانی از ابتلا به این بیماری از یک سو و تعطیلی بسیاری از مشاغل و محدودیت دسترسی به بسیاری از امکانات عمومی که بخشی عادی از زندگی ما شده است، چنان زندگی اجتماعی و فردی ما متأثر کرده است که اگر برخورد علمی و صحیحی با آن نشود، چه بسا جامعه بشری دچار چنان فاجعه‌ای شود که تأثیرات ناخوشایند آن تا سال‌ها ادامه یابد.

آشکار است که بحرانِ تمام عیاری که جامعه جهانی با آن درگیر شده است بدون نوعی هماهنگی میان همه ملت‌ها و حاکمیت‌ها و برنامه‌ریزی اصولی که محدودیت‌ها و نیازهای متنوع جوامع انسانی را در نظر نگیرد، قابل حل نخواهد بود.

در این میان، ایران که به خاطر غلبه نگاه سیاسی بر ملاحظات علمی و درمانی در بحران اخیر، به یکی از نقاط آلوده جهان تبدیل شده است، یکی از نمونه‌های ناکارآمدی ساختار تصمیم‌سازی و مدیریت بحران است. این در حالی است که ایران در ۴۰ سال گذشته یکی از بحران‌خیزترین نقاط جهان بوده، اما الگوهای رفتاری مبتنی بر مصلحت اندیشی و سیاست‌زدگی باعث شده حکومت در ایران به جای اندوختن تجربه از بحران‌ها و ایجاد ساختارهای متناسب برای مدیریت بحران، تنها در سرکوب و انکار این بحران‌ها تخصص بیشتری پیدا کند.

بیماری مسری و فراگیر اما چیزی نیست که با روش‌های رایج انکار و سرکوب بتوان آن را از سر گذارند و همین می‌تواند آثار فاجعه‌بار بیماری را در ایران تشدید کند.

سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی پیش از مواجهه با بحران

در ۳۱ دسامبر سال ۲۰۱۹ وجود عامل بیماری‌زای جدیدی توسط چین به صورت رسمی به سازمان بهداشت جهانی اعلام شد. با بررسی اخبار رسمی خبرگزاری‌های ایران می‌توان دریافت که روز بعد از اعلام چین، اولین بار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، خبری با این عنوان در صفحه اصلی خود درج کرده است: «بررسی ده‌ها مورد مشکوکِ به سارس در چین».

در این خبر به شیوع بیماری با علائم ذات‌الریه حاد در شهر ووهان چین اشاره شده است. این در حالی است که هفت روز بعد و پس از اعلام رسمی سازمان جهانی بهداشت در مورد وجود بیماری کووید-۱۹، دفتر نمایندگی خبرگزاری رسمی دولت جمهوری اسلامی (ایرنا) در پکن خبری منتشر کرد که بدون اشاره به وجود ویروس کرونا و هشدارهای سازمان جهانی بهداشت در خصوص انتشار این ویروس، تنها به ذکر شباهت این ویروس به عامل بیماری سارس بسنده شده و در متن خبر تلاش شده است ذهن مخاطب از مرگبار بودن این ویروس منحرف شود.

این در حالی است که در ادامه خواهیم دید در همین بازه زمانی مراحل اولیه انتشار بیماری در برخی نقاط کشور آغاز شده و افرادی بر اثر ابتلا به کرونا در برخی مراکز درمانی در ایران بستری شده‌اند.

اما در مرحله پیش از وقوع بحران که مقطعی بسیار حیاتی است، سه کار اصلی باید انجام شود: شناسایی مخاطبان، آماده کردن پیش‌نویس پیام‌های مورد نیاز مخاطبان و مهم‌تر از همه، تدوین استراتژی‌های ارتباطی.

برای انجام این سه، اصلی‌ترین پیش‌نیاز دسترسی به مطالعات جامع و کسب آگاهی کامل در مود جزییات بحران پیش رو است. آنچه از گفتار و عملکرد مسئولین در ایران برمی‌آید، نشان می‌دهد هیچ یک از این پیش‌نیازها رعایت نشده و گاهی مراجع تصمیم‌ساز در خصوص بحران شیوع بیماری کووید-۱۹، فاقد اطلاعات اولیه هستند یا تلاش می‌کنند اخبار دروغ منتشر کرده و افکار عمومی را منحرف کنند.

به طور مثال می‌توان به ادعای معاون وزیر بهداشت در گفت‌وگو با سایت خبری "الف" در تاریخ دوم فرودین ۹۹ اشاره کرد.

علیرضا رئیسی در این گفت‌وگو مدعی شد تا قبل از ۲۲ بهمن در دنیا کیت آزمایش کرونا وجود نداشته در حالی که سایت خبری گلوبالنیوز در تاریخ ۲۶ دی ماه سال گذشته خبر تولید اولین کیت تشخیص ویروس جدید کرونا را توسط دانشمندان آلمانی منتشر کرده است.

همچنین در تاریخ سوم بهمن ۹۸ مهدی گویا، رئیس مرکز مدیریت بیماری‌های واگیردار وزارت بهداشت به ساخته شدن نخستین کیت تشخیص بیماری کووید-۱۹ توسط تیم آلمانی اذعان کرده است.

باید توجه داشت که در متن خبر گلوبال نیوز به نقل از سرپرست تیم پزشکان آلمانی بیان شده این کیت در صورت سفارش آزمایشگاه‌ها در اختیار آنها قرار خواهد گرفت.

مشارکت با مخاطب یا سرکوب مخاطب؟

یکی از شروط اصلی در شکل‌گیری یک برنامه موثر در جهت مدیریت بحران‌هایی از این دست، شناسایی مخاطب و همچنین سهیم کردن مخاطب در پروسه تصمیم‌سازی است. در سیستم‌های پیشرفته ارتباطاتِ در زمان بحران تکنیک‌های گوناگونی در این جهت به کار بسته می‌شود، اما رایج‌ترین شیوه ایجاد شبکه‌های ارتباطی با مخاطبان و بررسی و مطالعه نگرانی‌ها، نیازها و اطلاعاتی است که در شبکه میان مخاطبان دست به دست می‌شود.

آگاهی از این اطلاعات منجر به ایجاد ارتباطی دو سویه و موثر خواهد شد که تأکید اصلی آن بر رفع نیاز مخاطب، ارائه اطلاعات کاربردی و هشدار دهنده خواهد بود که نتیجه آن کاستن تأثیرات مخرب بحران است.

این در حالی است که ساختار مدیریت بحران در ایران به گونه‌ای طراحی شده که مخاطب تا سرحد امکان از جزییات باخبر نباشد و اخبار از فیلترهای کاملا امنیتی عبور داده شود. تصمیم‌گیران در این حوزه تلاش می‌کنند هر گونه اطلاع‌رسانی خارج از چارچوب‌های امنیتی را کنترل کنند. در همین خصوص می‌توان به پخش اعترافات فردی که عامل انتشار شایعه ورود ویروس کرونا به کردستان معرفی می‌شود اشاره کرد. فیلم اعتراف این فرد در تاریخ ۱۸ بهمن ماه از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شده است.

برای یک ارتباط‌گر و یک مدیر بحران، شنیدن و دانستن هر اطلاعاتی از جانب مخاطب ارزشمند و حیاتی است. نگرانی‌ها مهم‌ترین بخش اطلاعاتی است که می‌توان از مخاطب دریافت کرد. از یک سو مخاطب نگران، مترادف است با کسی که آمادگی مشارکت در مدیریت بحران را دارد و از طرف دیگر اگر به درستی به نگرانی‌های او پرداخته نشود، نتیجه‌ای جز بی‌اعتمادی مخاطب نسبت به مراجع اطلاع‌رسانی و دنبال کردن منابع غیر‌رسمی در پی نخواهد داشت که می‌تواند نتایج فاجعه‌باری به همراه داشته باشد.

برای نمونه به انتشار خبر خوراندن الکل به کودک پنج ساله و کور شدن او که در هفته‌های گذشته در صدر اخبار قرار گرفت می‌توان اشاره کرد. پدر و مادر نگران و ناآگاه به قصد مراقبت از فرزند خود او را قربانی جهل می‌کنند.

در ساختار مدیریت بحران در ایران اما مخاطب یک تهدید فرض می‌شود تا یک فرصت. در تمام مراحل وقوع یک رخداد غیرمنتظره تلاش می‌شود این تهدید کمترین دخالت را در پروسه حل مشکل داشته باشد. جمهوری اسلامی تلاش می‌کند حاشیه امن خود را با ناآگاه نگاه داشتن مخاطب نسبت به رخدادها حفظ کرده و در قبال مسئولیت‌هایی که دارد، پاسخگو نباشد.

صداقت، رک‌گویی و پذیرای تغییر بودن

سه اصل صداقت، رک‌گویی و آمادگی برای تغییر، سه فاکتور مهم در برقراری ارتباط دوسویه و قابل اعتماد میان ارتباط‌گران و مخاطبان در شرایط وقوع بحران هستند. در ساختار مدیریتی بحران در ایران اما بیشترین تلاش بر کنترل ذهن مخاطب است تا آگاهی دادن به او. همین نکته باعث می‌شود انکار، عدم شفافیت و در نهایت دروغ‌پردازی توسط نهادهای حاکمیتی در هنگام وقوع بحران در دستور کار قرار بگیرد.

با بررسی شواهد و اظهار نظرهای مدیران از ابتدای ورود ویروس کرونا به ایران تا زمان پذیرش رسمی نهادهای مسئول که بیش از یک ماه به طول انجامید، می‌توان دریافت مجموعه نظام به صورت هماهنگ و در قالب ساختاری برنامه‌ریزی شده در صدد انکار برآمده و تمام توان خود را به کار بست تا ناکارآمدی خود را برای مدیریت بحران از نظر مخاطب پنهان نگاه دارد و در این مسیر مجموعه ارکان نظام هر سه اصل صداقت، رک‌گویی و پذیرای تغییر بودن را زیر پا گذاشتند.

برای روشن شدن، مثالی که پیشتر بیان شد دوباره بررسی می‌شود:

علیرضا رئیسی مدعی شده که تا پیش از ۲۲ بهمن ماه کیت تشخیص بیماری کشف نشده بوده. برای درک ساختار دروغ پرداز در سیستم مدیریتی نظام جمهوری اسلامی باید به خبری که به نقل از خود وی در تاریخ ۱۶ بهمن ماه منتشر شده توجه کرد. آنجا که او گفته:

«وزارت بهداشت دلیلی ندارد درباره ابتلا به کرونا یا میزان مرگ‌و‌میر ناشی از آن دروغ بگوید و نتیجه آزمایش موارد مشکوک تا حالا منفی بوده است.»

در حالی که او یک ماه بعد به دروغ مدعی شده کیت آزمایش در جهان تا پیش از ۲۲ بهمن وجود نداشته.

در نمونه دیگر سعید نمکی، وزیر بهداشت، در راهپیمایی روز ۲۲ بهمن صراحتا می‌گوید:

«هرچه می‌گوییم موردی نیست، می‌گویند می‌خواهند بعد از ۲۲ بهمن بگویند.»

این در حالی است که در این تاریخ حدود یک ماه است افراد مبتلا به کرونا در شهرهای مختلف بستری می‌شوند و درست روز قبل از این اظهار نظر یک زن ۶۳ ساله در بیمارستانی در تهران بر اثر ابتلا به کرونا فوت می‌کند.

ماجرا اما به همین جا ختم نمی‌شود و روز ۲۳ بهمن ماه مدیر روابط عمومی وزارت بهداشت، خبر فوت این بیمار بر اثر کرونا را تکذیب می‌کند و دروغگویی توسط بالاترین مرجع اطلاع‌رسانی تا روزهای متمادی ادامه پیدا می‌کند.

در روز ۲۷ بهمن ماه برادر پزشکی به نام محمد مولایی در بیمارستانی در قم فوت می‌کند. دکتر محمد مولایی به گرفتن آزمایش از جسد برادرش اصرار می‌کند تا علت مرگ وی مشخص شود. روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی قم پیش از اعلام نتیجه تست برادر محمد مولایی، دلیل مرگ او بر اثر کرونا را تکذیب می‌کند اما یک روز بعد، نتیجه تست برادر دکتر مولایی به او اعلام شده و مشخص می‌شود که او بر اثر ابتلا به کرونا فوت شده است.

پس از این اتفاق وی در اظهار نظری عنوان کرده تعداد بسیاری بیمار از اواخر دی ماه در بیمارستان کامکار قم با علایمی مشابه بیماری برادرش بستری شده‌اند که تعداد بسیاری از آنها جان خود را از دست داده‌اند.

حفظ نظام مقدم بر جان ملت

شواهد نشان می‌دهد ساختار سیاسی ایران بیش از یک ماه با هدف برگزاری دو نمایش قدرت یعنی راهپیمایی ۲۲ بهمن و انتخابات مجلس اقدام به دروغ پردازی‌های سازمان یافته و هماهنگی کرد که هزینه آن را مردم با جان و مال خود می‌پردازند. اظهار نظرهای غیر‌تخصصی و توهم‌گونه عالی‌ترین مقام سیاسی کشور که به نظر می‌رسد پیش از هر چیز رهبری دستگاه دروغ پردازی را در نظام جمهوری اسلامی بر عهده دارد، بیانگر روی تاریک دیگری از این ماجراست.

علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی دو روز بعد از برگزاری انتخابات مجلس با طرح این ادعا که انتشار اخبار در مورد این بیماری فضاسازی پرحجم بیگانگان بوده، می‌گوید:

«این تبلیغات منفی از چند ماه قبل آغاز و با نزدیک ‌شدن به انتخابات بیشتر شد و در دو روز آخر نیز به ‌بهانه یک بیماری و ویروس، رسانه‌های آنها از کمترین فرصت برای منصرف کردن مردم از حضور در انتخابات چشم‌پوشی نکردند.»

این اظهار نظر علی خامنه‌ای نشان می‌دهد او هم از وجود این بیماری خبر داشته و بی‌شک اصلی‌ترین انگیزه برای مخفی‌کاری و دروغ پردازی توسط او و نیروهای تحت امرش برگزاری انتخابات و راهپیمایی ۲۲ بهمن ماه بوده است که با توجه به رخدادهای سال گذشته و کشتار آبان ماه، برگزاری این دو نمایش سیاسی برای او بیش از هر چیز دیگری حتی بیش از حفظ جان مردم اهمیت داشته است.

علی خامنه‌ای در روزهای بعد از علنی شدن شیوع گسترده این بیماری در میان مردم باز هم دست از بیان گفته‌های غیر اصولی برنداشت و در اظهار نظری عجیب در تاریخ ۱۳ اسفند ماه مردم را به خواندن دعای هفتم صحیفه سجادیه برای دفع بیماری کووید-۱۹ دعوت کرد.

اما بی‌پشتوانه‌ترین گفته او در خصوص کرونا ادعای عجیب او در مورد حمله بیولوژیکی آمریکا به ایران از طریق انتشار این ویروس بود که مانند بسیاری از ادعاهای واهی‌اش هیچ دلیلی هم برای آن ارائه نشد.

با نگاهی اجمالی به گفتار و رفتار مسئولان در مواجهه با بحران اخیر می‌توان دریافت کشنده‌تر از ویروس کرونا، دروغ پردازی‌های سیستماتیک در ساختار مدیریت بحران در جمهوری اسلامی است. رویه‌ای که به نظر می‌رسد به شیوه اصلی مدیریت بحران در این ساختار سیاست‌زده تبدیل شده است.

    - گاه‌شمار کرونا در ایران؛ از انکار تا گورهای آهکی و شروع سیاست قرنطینه، شاهد علوی، ایران وایر

    - Best Practices in Crisis Communication: An Expert Panel Process, Matthew W. Seeger, Journal of Applied Communication Research Vol. 34, No. 3, August 2006, pp. 232244

    - The Crisis Communication Lifecycle, Centers for Disease Control March 23, 2017 (archived document)Content source: Center for Preparedness and Response (CPR)

    در همین زمینه

    این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

    آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

    .در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

    توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

    نظر بدهید

    در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

    نظرها

    • سید مهدی عباسی

      اینکه ایران در همان روزهای ابتدایی عملا به دومین کشور الوده به کروناویروس در جهان تبدیل می شود نشانه عملکرد بسیار بد دولت روحانی بوده است. کشورهای دیگر فرصت داشتند. فرصتی که دولت روحانی از ایران گرفت. سپس شاهد بازی با کلمات در دولت روحانی هستیم. فاصله گذاری هوشمند که نهایتا فاصله گذاری گاومند از آب در آمد.

    • ایراندوست

      امروزه بدلایل امنیتی و نا آرامی‌های فرقه ایی و قومی، دولتهای ملی‌ نقش یک حاکمیت پلیسی‌ و توتالیتر بخود گرفته ا‌ند. شکل و شمایل دولتهای پلیسی‌ به تاریخ، فرهنگ و روانشناسی‌ مردمی آن ملت برمیگردد. در غرب با شماره‌های شخصی‌ برای شناسایی مانند کارت بیمه ، کارت بانکی ، کارت پزشکی‌ و کارت رانندگی، آی.پی‌ کامپیوتر و... شهروند غربی را در کنترل دارند و حتا میدانند چه روزنامه ایی را میخواند و چه علایق و دلبستگی‌هایی‌ دارد ولی برخلاف جهان سومی‌‌ها ، تا زمانیکه به خشونت و ترور منجر نشود در زیر چتر "آزادیهای مدنی" فرد را تحت نظر دارند البته امثال "بری وییک" ، یک روانی‌ تنها که محصول طلاق و جامعه ایزوله نروژ هست هم میتواند از دستشان در برود. در جهان سوم زهر چشم گیری ، ترس از شیوع اعتراضات ، سرکوب دادخواهی از مطالبات فردی و اجتماعی و.... از ملزومات یک حکومت دیکتاتوری برای بقا و پابرجایی آن است زیرا بدلایل فساد درونی و بیرونی، ناکارایی مدیریت خودی‌ها , محور ولی فقیه و مافیا قدرت و ثروت، حاکمیت در بازتولید ارزش‌های منفی‌ و لحظه ایی نقش مخربی دارد ! در مورد ایران با آمدن نسل دوم جمهوری اسلامی در زیر مجموعه‌های سپاه، بسیج، دولت و سازمان امنیت، به شکل نوچه گی و حقوق بگیری در عرصه فضای مجازی، جاسوسی و خبرچینی از کسبه و محله، ایجاد نفاق و آشوب فکری در زمینه حوادث و اتفاقات روزمره بعبارتی روش‌های "ضد اطلاعاتی‌" در میان مردم و... دوام و بقای جمهوری اسلامی تضمین شده است. بازی‌های سیاسی بین المللی هم از طریق بده بستان‌های پشت پرده حل خواهد شد. جمهوری اسلامی بر چهار پایه ۱-خشونت مضاعف با مخالفین ، ۲-دروغ و تقیه در جامعه، ۳-ترس و وحشت در میان توده‌ها و ۴- دسیسه و خدعه با الیگارشی غرب و بازیچه شدن بدست سیاستهای استراتژیکی روسیه و چین به حکومت ننگین خود ادامه میدهد . باشد که امام زمان برای روسفیدی خودش هم که شده از دست این بندگان آبرو بر او ، ظهور کند و نام خود و ایران را نجات دهد. آمین

    • رضا

      جمهوری اسلامی دیگر هیچ قدرتی در ایران ندارد نشانه ان هم عدم توانائی رژیم در برگذاری نماز جمعه است. شیوع کروناویروس به قدری رژیم ایران را از پای درآورده که فقط کافی است ارتش امریکا در را بزند تا کل ساختمان نظام فرو بریزد!.

    • هوشنگ

      جمهوری جهنمی اسلامی از روز اولش هم هیچوقت هیچ کار و هیچ بحرانی را جز با دروغ و تزویر "مدیریت" نمی کرد. از بحران ج.ا. خطرناکتر, نابینایی و فراموشی برخی "ایرانیان" است که هنوز منتظر "در زدن" ارتش آمریکا هستند. ارتش آمریکا ۱۹ سال پیش در افغانستان و ۱۷ سال پیش در عراق "در زد" و هنوز هم که هنوزه در شکری که خورده مانده است. گیریم که رژیم از "پای در آمده است" (که آنهم اغراق آمیز است و ج.ا. هنوز توان دعوا کردن دارد), مردم ایران که از پای در نیامده اند. مردم ایران حتا در این روزها و دوران کرونایی هم, با رعایت و حفظ فاصلهء فیزیکی, به اعتراضات و اعتصاب های خویش ادامه می دهند. "هموطنان عزیز"ی که چنین مشتاق "در زدن" آمریکا هستند (که عمدتا سلطنت باختگان وطن فروش می باشند) در اساس کار هیچ فرقی با ج.ا. ندارند, و مانند آخوندها از مردم ایران متنفرند و بیشترین وحشت شان زمانی است که مردم ایران سرنوشت خود را به دست خود بگیرند.

    • هوشنگ

      برای رضا ----------------- فاجعه، آبستن چیست؟ وضعیت، فاجعه‌آمیز است. این گزاره توصیفی اغراق‌آمیز و از سر بدبینی و نومیدی نیست. از خودکشی کودک یازده‌ساله به علت «فقر»، تا اعدام زندانی‌ای که طبق همه‌ی ضوابط «حق فرار» داشته و قربانی کثافت‌بازی‌های دولت‌ها برای همدستی شده، تنها نشانگان منفردی از فاجعه هستند. توده‌ی مردم توان برآورده کردن حداقل معیشت خود را از دست داده‌اند، گرسنگی یا کرونا تنها انتخاب پیش روی اکثر مردم است. حداقل دستمزد تصویبی خود به تنهایی فاجعه را معنای مشخصی می‌بخشد. حکومت همه‌ی کارکردهای مشروعیت‌بخش خود را مدت‌هاست تمام و کمال وانهاده: سلامت، مسکن، شغل، آموزش، حفظ جان شهروندان. به جای آن با تمام قوا درحال کره گرفتن از آب برای کسب درآمد بیشتر است: طرح رزرو صندلی اتوبوس‌های شهری، بالا کشیدن میلیاردها تومان پولی که از جانب مردم برای آموزش پرداخت شده با فریب دلکش «آموزش مجازی»، به حال خود رها کردن کسب‌وکارهای خرد تا توسط شرکت‌ها و سرمایه دارهای بزرگ‌تر راحت‌تر بلعیده شوند و ... یک سوی فاجعه، شوک‌درمانی است: تشدید سلطه‌ی طبقاتی و بازسازی مکانیزم‌های این تشدید از دل فاجعه. سوی دیگر فاجعه اما امکان‌های نو و زاده شدن جهان جدید قرار دارد. پناه آوردن مردم به یکدیگر، تشکیل کمیته‌های خودجوش محلی، پس گرفتن مسئولیت جمعی از حکومتی که از خود سلب مسئولیت کرده است و در پی آن منطقاْ نفی تام مشروعیت حکومت و بدل شدن نهادهای مردم‌ساز به مرجع قدرت. فاجعه، آخرالزمان نیست. فاجعه جدال و جنگ امکان‌های نو و مکانیزم‌های تشدید وضع موجود است. وقتی فاجعه دقیقاْ برآمده از عمیق‌ترین بحران‌های اقتصاد سیاسی و حاصل درهم گره خوردن و لاینحل شدن آنها می‌شود ـ چنانچه در خصوص وضعیت فاجعه‌بار کنونی سلامت، محیط زیست، اشتغال، دستمزد، خشونت و سرکوب شاهدیم ـ امید به پیشروی امکان‌های نو بیشتر است. وقتی ما از امر نو صحبت می‌کنیم، وقتی از تأکید بر عاملیت و قدرت مردم صحبت می‌کنیم، وقتی از نهاد سازی‌ها و قلمروسازی‌های مردمی در مقابل حکومت می‌گوییم که می‌توانند قدرتی مردمی و دموکراتیک را اعمال کنند، وقتی از آلترناتیو شورا به جای فضاحت دولت ملی در هر هیئتی به ویژه جمهوری اسلامی می‌گوییم، این‌ها از سر خام اندیشی و خیال‌پردازی نیست. ما فاجعه را به خوبی پیش چشم خود می‌بینیم و درون آن زندگی می‌کنیم؛ ما می‌دانیم که حکومت همه‌ی تلاش خود را برای شوک‌درمانی و صید طبقاتی از این آب گل‌آلود می‌کند؛ ما قایل به آخرالزمان هم نیستیم. فقط به خوبی می‌دانیم که به‌ویژه در موقعیت بحران، عاملیت و سوژگی تعیین‌کننده است. تقدیر از پیش نوشته نشده، میزان تلاش برای خلق امکان‌های نو و گسترش قدرت مردم در مقابل حاکمیت، تنها معیار برای امید داشتن یا نداشتن به موقعیت آتی است. اما نمی‌توان انکار کرد که پیشبرد چنین تلاشی بیش از پیش ممکن می‌نماید. بنابراین ما با آنی چشم برنداشتن از واقعیت بر این اعتقاد پای می‌فشریم که فاجعه می‌تواند آبستن امر نو و قدرت‌گیری مردم و لااقل ایجاد قلمروهایی از شوراهای مردمی باشد. «متن از گروه نویسندگان #سرخط » @Sarkhatism

    • ‏اظهارات مردم ایلام در مورد خودکشی یک دختر ۱۱ ساله

      ‏اظهارات مردم ایلام در مورد خودکشی یک دختر ۱۱ ساله لباس‌های این دختر ۱۱ ساله چنان مندرس و غیرقابل استفاده بودند که او قبل از مرگش اقدام به سوزاندن تمام لباس‌های مندرس و غیرقابل استفاده‌ی خود می‌كند تا بعد از مرگش، بچه‌های دیگر این لباس‌ها را نبینند. ‏این خانواده هیچ امکانات رفاهی و معیشتی اولیه را هم ندارند. این دختربچه بارها از فقر مطلق خانواده خود گله‌مند بوده است. منطقه‌ای که این خانواده در آن زندگی می‌کنند، محروم از تلفن ثابت و همراه، آنتن تلویزیون، خانه‌ی بهداشت، راه مناسب و... است. #جهش_تولید #در_عوض_امنیت_داریم #تدبیر_و_امید

    • جزئیات خودکشی دختر بچه‌ی ۱۱ساله‌ی ایلامی

      جزئیات خودکشی دختر بچه‌ی ۱۱ساله‌ی ایلامی صدای بی‌صدایان باشیم! چه باید کرد که دیده شوی؟ کودک دخترک ۱۱ساله‌ای ا‌ست که قبل از مرگش اقدام به سوزاندن تمام لباس‌های مندرس و غیر قابل استفاده خود می‌نماید تا بعد از مرگش بچه‌های دیگر این لباس‌ها را نبینند. اینان بیرون از دایره زندگی‌ هستند، تکلیف این کودکان چیست با ویروس کشنده‌ی سرمایه‌داریِ افسارگسیخته؟ چه باید کرد که دیده شوند؟ ❗️اظهارات علی بسطامی نماینده‌ی ایلام در مورد خودکشی زینب جهانگیری دختر ۱۱ساله پس از دیدار با خانواده دخترک در شهرستان هلیلانی: مرگ این دختر ۱۱ ساله بر اثر فقر مطلق بوده است. پدر خانواده معلول جسمی و تحت پوشش بهزیستی است. سرپناه این خانواده یک چهار دیواری ۵۰متری بدون سقف و نیمه کاره است که با مشارکت بنیاد برکت و بهزیستی تا این مرحله ساخته شده بود. بهزیستی ۱۴ میلیون تومان و بنیاد برکت در حد ۶میلیون تومان برای ساخت این سرپناه کمک کرده‌اند و برای تکمیل ساختمان و سقف آن مسئولان مربوطه پیشنهاد دریافت وام به پدر خانواده می‌دهند که با توجه به معلولیت و فقر مطلق، دریافت وام در توان این خانواده نبود و ساخت مسکن "نیمه تمام" ماند. لباس‌های این دختر ۱۱ساله چنان مندرس و غیر قابل استفاده بود که ایشان قبل از مرگش اقدام به سوزاندن تمام آنها می‌کند تا بعد از مرگش بچه‌های دیگر این لباس‌ها را نبینند. این خانواده هیچ امکانات رفاهی و معیشتی اولیه هم ندارند. این دختر بچه بارها از فقر مطلق خانواده خود "گلایه‌مند" بود. منطقه‌ای که این خانواده در ان زندگی می‌کنند نه خط تلفن ثابت و همراه دارد نه آنتن تلویزیون و نه خانه بهداشت، حتا راه مناسب و... ندارد. زینب خود را حلق‌آویز کرد! اتحاد بازنشستگان https://t.me/etehad_Bazn/2901