● نمای نزدیک
کارمزدی در وضعیت کرونایی: نمونهٴ مدرسان زبان
مانی سهلآبادی − در این دوران بحران کرونا بسیاری از شغلها آسیب دیدهاند و یکی از آنها مدرسان زبان هستند که با روزی شش ساعت کار مزدی، درآمد یک و ماه و نیم آنها حداکثر یک میلیون و سیصد و شصت هزار تومان است.
از بین مشاغلی که در وضعیت بحران کرونا بسیار آسیب دیدهاند مدرسان زبانهای خارجی در مؤسسههای زبان هستند. در زیر نگاهی به وضعیت میافکنیم. مثالهایی که در مورد شهریهها میزنیم عمدتاً از شهرستان همدان است.
یک فارغالتحصیل کارشناسی و یا کارشناسی ارشد زبان خارجه باید در به در به دنبال مؤسسههای مختلف بگردد تا این بخت را پیدا کند که شغلی موقتی پیدا کند. این تازه بعد از گرفتن چندین سفته از متقاضی و امتحانهای سخت صورت میگیرد. مدرسان هیچگونه تضمین شغلی ندارند. بعد از اتمام هر ترم در مؤسسه ممکن است بیکار شوند. آنها هیچ بن خرید کالا و یا تخفیف ندارند. اکثر مؤسسهها دستمزد ترم مدرسان را بعد از شروع ترم بعد میپردازند. در پایان هر ترم و همچنین پایان هر سال از آنها تعهدی گرفته میشود که تمام حق و حقوق خود را دریافت کردهاند. در تعهد نامه ذکر شده هر گونه شکایت از طرف مدرسین برای گرفتن حقوق خود با امضای این برگه غیر قابل پیگیری است. مدرسان حتی از پاداش عیدی پایان سال هم محروم هستند.
اما اگر نگاهی به وضعیت درآمدی آنها بیاندازیم متوجه میشویم که چگونه گذران میکنند. درصد بالایی از مدرسان زبان در شهرستانها درآمد بالایی ندارند. غالب آنها بیمه نیستند و در روز بیشتر از چهار کلاس نمیتوانند برگزار کنند. آنها حقوق ثابت ندارند و به تعداد کلاس و تعداد ساعات تدریس دستمزد میگیرند. در شهرستانها درآمد آنها برای ۹۰ دقیقه، بین هفت تا هفده هزار تومان است و تعداد جلسهها از چهارده تا بیست جلسهی نود دقیقهای است. یعنی بعد از حدود یک ماه و نیم تدریس بدون بیمه و یا هیچ حق دیگری برای هر کلاس بیست جلسهای و هر جلسه هفده هزار تومان، سیصد و چهل هزار تومان میگیرند که با احتساب چهار کلاس، بعد از یک ماه و نیم میشود یک میلیون و سیصد و شصت هزار تومان. این دستمزد مدرسان با سابقهی بالا است و اگر مدرسی تازه کار و یا حدود یکی دو سال سابقه داشته باشد و فرض کنیم ده هزار تومان هم دستمزد بگیرد که اوضاع وخیمتر هم میشود و حدود هشتصد هزارتومان بیشتر دریافتی نخواهد داشت. حال، کرایه رفت و آمد که هیچ مؤسسهای در اختیار مدرسانش قرار نمیدهد هم از آن کم کنید.
آموزگاران به عنوان شاگرد
بسیاری از آموزشگاهها برای جذب مدرس کلاسی برگزار میکنند به نام TTC (Teachers training course) و اعلام میکنند در پایان دوره چند نفری از این کلاسها برای تدریس جذب میشوند. بگذریم از مؤسساتی که این کلاسها را فقط منبع درآمد میدانند و در پایان دوره اعلام میکنند هچ مدرسی حد نصاب را نیاورده است. اما آنهایی که به واقع چند نفری را جذب میکنند چگونه است؟
هزینهی شرکت در این کلاسها حدود شش صد هزار تومان است و حدود چهارده نفر در هر کلاس که میشود هشت میلیون چهارصد هزارتومان درآمد برای مؤسسه و در نهایت دو تا سه نفر انتخاب میشوند برای تدریس؛ یعنی برای هزینهی کادر آموزشی خود از پیش کسب درآمد میکنند و مدرس انتخابی با کمترین دستمزد و کمترین تعداد کلاس مشغول به کار میشود و تازه بعد از چند ماه شهریهی کلاسی که پرداخت کرده عایدش میشود؛ و حالا که از اول اسفند آموزشگاهها تعطیل شدهاند هیچ کدام درآمدی نداشتهاند. و این وضع معلوم نیست تا چه موقع ادامه پیدا خواهد کرد.
کلاسهای مجازی و خصوصی
برخی از مؤسسات پیشرفته به تازگی کلاسهای مجازی را راه اندازی کردهاند که این فقط منوط به مؤسسات معدودی است که این امکانات را دارند.
کلاسهای خصوصی درآمد بیشتری دارند که تعداد بسیار کمی ازمدرسان شانس داشتن کلاس خصوصی را دارند چون صاحبان مؤسسه تلاش میکنند وقت مدرسان را با کلاسهای گروهی پُر کنند که سود بیشتری برایشان دارد. هر چند در صورت کلاس خصوصی هم درصد مدرسان کمی بیشتر از کلاسهای گروهی است. آموزشگاههای زیادی از مدرسین تعهد میگیرند که حق تدریس در آموزشگاه دیگری را ندارند، حق راهاندازی کانال تلگرامی و یا اینستاگرامی را هم ندارند و همهی تلاش آنها باید معطوف به مؤسسهای باشد که در آن کار میکنند در غیر اینصورت اخراج میشوند اما خود صاحبان مؤسسه در این بحران هیچ گونه حمایتی از مدرسان نکردهاند و بهانهشان پرداخت اجاره است. البته که مؤسسههای فرهنگی نیز در این بحران وضع خوبی ندارند اما در مقایسه با مدرسان حتمن وضع خیلی بهتری دارند چون از سود آنها کم میشود اما مدرسی که تنها راه درآمدش تدریس است چه بکند؟
وضع منشیان
کادر منشی مؤسسهها هم مثل مدرسین وضع بسیاری وخیمی دارند. میانگین درآمد یکی منشی آموزشگاه شهرستان در ماه زیر یک میلیون تومان است و تصور کنید که حدود دو ماه بیکاری برای آنها یعنی قید همین آب باریکه را زدن. چون نه میتوانند اعتراض کنند و نه پولی دارند.
در مقالهای که در خبر گزاری مهر در سال ۹۴ منتشر شده است حقوق منشی آموزشگاه را در تهران یک میلیون تومان نوشته است و این در حالی است که در شهرستانها در سال ۹۸ حقوق یک منشی زیر یک میلیون تومان است. در این مقاله درآمد خالص یک آموزشگاه در تهران را بین ۱۰ تا ۳۰ میلیون در هر ترم ذکر میکند. این در حالی است که در سال ۹۸ و با افزایش شهریهها، درآمد ناخالص یک مؤسسه دویست نفری، با میانگین شهریه کلاس گروهی دویست و سی هزارتومان، در شهرستان چهل و شش میلیون تومان است.
در این دوران بحران کرونا بسیاری از شغلها آسیب دیدهاند و یکی از آنها مدرسان زبان هستند که با روزی شش ساعت کار مزدی، درآمد یک و ماه و نیم آنها حداکثر یک میلیون و سیصد و شصت هزار تومان است.
البته مدرسان آموزشگاههای زبان را باید از مدرسان کنکور که درآمد بسیار بالایی در ایران دارند جدا کرد.
نظرها
مجید
لطفاً در مورد «کانون زبان ایران» و اجحاف هایی که در حق مدرسانش روا داشته مطالب بیشتری در سایت قرار دهید. متأسفانه عدۀ زیادی از مدرسان با تجربه در این مؤسسه سالهاست که پای قراردادهای ناعادلانه ای را امضا می کنند که به ناحق بر آنها تحمیل شده و سواد و تخصص آنها را به بهای ناچیزی به بیگاری می گیرد که حتی شامل بیمۀ بیکاری و سنوات خدمت هم نمی شود. این در حالی است که مدیران کانون زبان ایران و کانون پرورش فکری دست در دست هم چشم بر این استثمار بسته اند و هدفی ندارند جز کسب درآمد بیشتر برای مؤسسۀ زیان ده کانون پرورش فکری.
الناز اکبری
با سلام من مدرس زبانی هستم با سابقه ۱۲ سال کار در آموزشگاههاو همکاری با مهدهای کود ک،متاسفانه با شروع کرونا کل کلاسهای من که صبحها در پیش دبستان و عصرها آموزشگاه بود تعطیل شده،و تدریس آنلاین قبل از عید در آموزشگاه داشتم ولی صبحها به کل تعطیل شده و بعد از عید هم مدیر آموزشگاه خودش به شکل آنلاین تدریس میکند و به ماهم کلاس نداد،تکلیف ما که به این شکل گذران زندگی میکنیم چیست آیا بیکار و بدون هیچ کسب درآمدی بنشینیم،تکلیف معلمان با دولت هست که حقوق میدهد ولی ما که به شکل خصوصی کار میکنیم چیست اگر نیاز نداشتیم که کار نمیکردیم لطفا اطلاع رسانی کنید تا چاره ای به حال ما بیندیشند ممنون ،در ضمن اگر مدرسه به این روال تعطیل باشند دیگر هیچ آموزشگاهی هم کار نخواهد کرد و ما چه باید بکنیم ،لطفا و لطفا رسیدگی کنید و تکلیف ما هم مشخص شود
مینا
تمام حرف هاتون درسته .بنظر من کسی که لیسلنس زبان میگیره نباید تدریس کنه چون ذره ذره تحقیر می تحقیر میشه . یعنی با قطعیت نمام میگم بدترین کار تدرس در اموشگاه های زبا ن است. چون در نهایت نهایت خانه نشینی عاید شخص میشه. فقط خانواده شهید وجانباز وچه چه براحتی پذیرفته میشن مثل کانون زبان که امثال این ادما توش تدریس میکنن