گفتوگوهای صلح افغانستان چه کم دارد؟
طالبان حامی یک دولت بهشدت متمرکز در کابل است. اما به باور احمد مسعود، سیاستمدار و پسر احمد شاه مسعود، برقراری نظم عادلانه سیاسی در افغانستان مستلزم تمرکززدایی از قدرت است.
احمد مسعود*، سیاستمدار اهل پنجشیر افغانستان و پسر احمد شاه مسعود، یک فرمانده کشتهشده مجاهدین افغانستانی در پنجشیر، در مقالهای در روزنامه آمریکایی «نیویورکتایمز» به موضوع مذاکرات صلح در افغانستان و کاستیهای آن پرداخته و در عین حال راهحلی را هم ارایه کرده است. به باور مسعود، برقراری نظم عادلانه سیاسی در افغانستان مستلزم تمرکززدایی قدرت و توزیع منصفانه منابع میان مردم افغانستان است. در ادامه، خلاصهای از این یادداشت را مرور خواهیم کرد.
پس از چهاردهه نزاع، افغانستان آماده در آغوش گرفتن صلحی ظاهری شده است. نتیجه مذاکرات میان ایالات متحده آمریکا و طالبان در دوحه، پایتخت قطر، موافقتنامه صلحی میان طرفین بوده است.
این توافق راه را برای مذاکرات صلح ملی میان طالبان و گروههای سیاسی افغان و شخصیتها هموار میکند. قرار است رهبری این گفتوگوها را دولت افغانستان برعهده گیرد.
مردم افغانستان که سالها نزاع طولانی را متحمل شدهاند، به این گفتوگوها امید بسیار بستهاند تا شاید بالاخره اختلافها کنار گذاشته شوند و افغانستان به صلحی پایدار و دایمی و مورد قبول همگان برسد.
این گفتوگوها به زودی شروع خواهد شد، اما مهمترین پرسش در طول مذاکرات فهم و حل موانع ساختاری برسر راه صلح بادوام و نظم سیاسی عادلانه در افغانستان پس از جنگ است.
گزارشهای غیر رسمی از دوحه بر این دلالت دارد که طالبان ــ که هنوز باید حسن نیت خود را در مذاکرات نشان دهند ــ از یک نظام حکومتی بهشدت متمرکز حمایت میکنند.
برای استقرار صلحی پایا و نظام سیاسی عادلانه، تغییرات ساختاری قابل ملاحظهای باید در سیستم سیاسی و دولت شدیداً متمرکز کابل صورت بگیرد که منابع مالی و قدرت را در دست دفتر ریاستجمهوری گذاشته؛ نهادی که چندان پاسخگو نیست.
نبود ترتیبات سازمانی تقسیم قدرت میان کابل (دولت) و ولایتها، و نظام مبتنی بر «همه چیز از آن برنده است» در دولت مرکزی باعث شده تا رقابتی متعصبانه برای پست ریاستجمهوری در بگیرد.
ساختار سیاسی فعلی همزمان با تصویب قانون اساسی در لویه جرگه در سال ۲۰۰۴ پدید آمد. قانون اساسی فعلی افغانستان نسخه تغییریافته قانون اساسی مصوب سال ۱۹۶۴ و دوران سلطنت محمد ظاهرشاه است. قانون اساسی ۲۰۰۴ این اشکال را داشت که در آن به طور کامل تغییر شکل سیاسی کشور در جریان دگرگونیها و فرازو نشیبهای چهار دهه گذشته نادیده گرفته شده بود. و به عبارتی، این قانون اساسی به نظام سیاسی فعلی نامربوط است.
قانون اساسی ۲۰۰۴ به رییسجمهوری این حق را میدهد تا فرمانداران ۳۴ ولایت، شهرداران، روسای پلیس، فرمانداران بخش ها، سناتورها و دیگر مقامها را منصوب و یا عزل کند.
مردم نمیتوانند از مقامهای محلی انتظار پاسخگویی داشته باشند و نتیجه آن یک محیط فاسد فراگیر است.
پدرم، احمد شاه مسعود، قهرمان ملی افغانستان، یکی از معدود فرماندهان تاریخ ما است که توانسته بود گروههای قومی را زیر یک بیرق متحد کند. او فرماندهان مهم پشتون، تاجیک، ازبک و هزاره را گرد هم آورده بود.
دو روز پیش از حملات یازدهم سپتامبر، دو بمبگزار القاعده در هیات خبرنگار پدرم را ترور کردند. این دو واقعه در هم پیچید و مجموع آن برای همیشه سرنوشت افغانها و آمریکاییها را تغییر داد.
در ۱۹ سالی که از کشته شدن احمد شاه مسعود می گذرد، افغانستان حس یکپارچگی میان گروههای قومیاش را که او توانست ایجاد کند، از دست داده است.
سال گذشته، پس از آنکه دریافتم افغانستان بار دیگر در آستانه فروپاشی است و ممکن است درگیر جنگ داخلی خونین دیگری شود، تصمیم گرفتم تا قدم به عرصه سیاست بگذارم و راه پدرم را برای آوردن صلح راستین به افغانستان و احیای وحدت و یکپارچگی ادامه دهم.
فرمانده مسعود بر اساس مدل سوییس پیشنهاد تمرکززدایی از قدرت سیاسی و ثروت را داده بود. او معتقد بود که از طریق تفویض قدرت و منابع به ولایتها میتوان عدالت اجتماعی، برابری و وحدت ملی را برقرار ساخت و به نزاع قدرت پایان داد.
اکنون افغانستان نیازمند آن است که با توانمند سازی شهروندانش به آنها اجازه دهد تا مقامهای ولایتی و محلی را خود انتخاب کنند و تکیه کمتری به دولت مرکزی داشته باشند.
مقامهایی که در سطح محلی انتخاب شوند درجه بیشتری از اعتماد مردم را کسب میکنند، توانایی و قابلیت بهتری دارند زیرا فهم بهتری از مشکلات و پیچیدگیها دارند.
در حالیکه افغانها برای مذاکرات آماده میشوند، ضروری است که تمام جناحهایی که جامعه افغان را نمایندگی میکنند، مساله تمرکز زدایی از دولت مرکزی را به بحث بگذارند. ما به مردم افغانستان یک صلح منصفانه و پایا را بدهکار هستیم.
یادداشت:
* احمد مسعود، فرزند احمد شاه مسعود، وزیر دفاع پیشین افغانستان در دولت انتقالی مجاهدین پس از سقوط دولت نجيبالله است که ازفرماندهان نظامی مجاهدین در جریان جنگهای داخلی این کشور و جنگ علیه نیروهای شوروی بود و در درگیریهای بعدی علیه طالبان تحت حمایت جمهوری اسلامی ایران قرار داشت. مسعود احمد خود بهتازگی وارد عرصه سیاست شده است.
نظرها
نظری وجود ندارد.