● نمای نزدیک
از "خاک سفید" تا "گلشن"
تغییر نامی که واقعیت را تغییر نداد
هانا مروت − فهرستی منتشر شد از خطرخیرترین محلههای تهران از نظر امکان ابتلا به کرونا. یکی از این محلات "خاک سفید" است. به این محله برویم.
سال ۱۳۶۳ تپهای خاکی در شرقیترین نقطه شهری تهران و در محدوده تهرانپارس کنونی، به همراه مجموعهای از خانههایی که فقط کمی بزرگتر از یک روستا بودند، خردهمحلهای را تشکیل میدادند که با همان نام "تپه" شناخته میشد. این محله بعدها به "خاک سفید" شهرت یافت. خانههای محله، غیرمهندسی و غیراصولی و بر پایه ضرورت سکونت فوری ساخته شده بودند و در نتیجه هیچ کوچه و خیابان مشخصی در میان آنها قابل تشخیص نبود.
محله انباشت و توزیع "جنس"
هسته محله را مجموعهای از خانههای به همچسپیده تشکیل داده بود که به سرای "غربتی"ها شهرت داشت، مجموعهای از مهاجران "شهرستانی" که هسته توزیع مواد مخدر تهران را در این محله پایهگذاری کرده بودند. خانهها به شکل زیرزمینی به هم وصل بودند. آنها عامدانه به شکل زیرزمینی طوری خانهها را به هم وصل کرده بودند که در صورت حمله پلیس، "جنس"هایشان را به خانههای مجاور انتقال دهند و چیزی برای کشف و ضبط باقی نماند.
جمعیت محله در این دوران مطابق روایتهای کهنسالان کنونی محله، حدود هزار نفر بوده که کل مواد مخدر شهر تهران را تأمین میکردند. تونلهای زیرزمینی برای جابجایی مواد مخدر بین خانهها در ابعادی کنده شده بود که ماشینهای نیسان، بارها را میان آنها جابجا میکردند. ابعاد تولید و توزیع مواد مخدر، بسیار گسترده بوده.
در این دوران، آخرین منطقه شهری تهران، فلکه دوم تهرانپارس بوده است. آن بخش کوچک از جمعیت خاک سفید که در بخشهای قانونی شاغل بودهاند، روزانه با مینیبوس محله خود را به فلکه دوم میرساندند و از آنجا به محل کارهایشان میرفتهاند.
تلاشهای پلیسی برای مقابله
پلیس تهران بزرگ بارها برای کشف مواد مخدر موجود در این محله، به این خانهها آمده بود. اما هر بار با جابجایی مواد مخدر موجود در تونلهای زیرزمینی بین خانههای محله "غربتی"ها، ناکام میماند. پس از این تلاشهای ضربتی بینتیجه، پلیس سعی میکند با نفوذ در ساختار درونی شبکه مواد مخدر، اطلاعاتی برای انهدام آن به دست آورد. نیروهایی در پوشش خریدار کلان مواد و حتی عدهای در قالب کلفَت و نظافتچی وارد خانهها و شبکه خویشاوندی موجود میشدند. ظاهراً انهدام این شبکه، "دستوری از بالا" بوده است. نام خاک سفید بر سر زبانها افتاده بود و نوعی آبروریزی، برای جامعه پساانقلابی "اسلامی"، تلقی میشد. به همین دلیل، پس از جمعآوری اطلاعات لازم در مورد محله، در سال ۱۳۷۹، طی یک عملیات گسترده پلیسی، حملهای برای انهدام محله ترتیب داده میشود. هلیکوپترها از فراز آسمان سعی میکنند نیروهایشان را به داخل تونلهای حفرشده بفرستند. عملیات به صورت موفقی انجام میشود و خانهها تخلیه میشوند. در این دوران فرماندهی نیروی انتظامی تهران را محمدباقر قالیباف بر عهده داشت. کسی که نوع برخوردهای "بزن بهادری"ش با دانشجویان هم در حوادث کوی دانشگاه تهران، زبانزد است. نوع برخورد با این محله و مسائل آن هم به همین صورت بود.
تغییر نام، بدون تغییر بنیان واقعی
از آن پس نام محله را هم تغییر دادند و "گلشن" را جای "خاک سفید" گذاشتند. محله قبلی به طور کامل تخریب شد و جمعیت موجود در آن، به تهرانپارس شرقی منتقل شدند. زمین باقی مانده از محله به فضای سبز تغییر کاربری داد. همچنین یک زمین فوتبال، میدان میوه و ترهبار و شهربازی کوچکی هم از دل فضای باقیمانده محله بیرون آمد. تلاشهایی در قالب تغییر فضای محله و پاک کردن کابوس "خاک سفید" صورت گرفت.
توزیع مواد مخدر، تنها آسیب موجود خاک سفید نبود. نزاعهای خونین خیابانی و زورگیریها و عربدهکشیهای گاه و بیگاه هم خود مسئلهای بود که "بی آزارها" را بیش از همه آزار میداد. نام خاک سفید وحشتآفرین شده بود. انهدام باند بزرگ مواد مخدر در این محله در دهه هفتاد، کمک بزرگی به تغییر نسبی چهره محله کرد و تا حدودی آرامش را به زندگی روزمره در این محله روبهرشد، بازگرداند. اما جمعیتی که در این حمله دستگیر و بعضأ انتقال داده شدند، کماکان بدون نظارت و بازپروری جدی در سطح تهرانپارس پراکنده بودند و شغلی نداشتند و شاید هم اصلأ شغل داشتن را تمرین نکرده بودند و جز شیوه زندگی قبلیشان، چیز دیگری نیاموخته بودند. آنها ماندند و این بار به صورت پراکنده به فعالیتشان ادامه دادند. به طوری که هنوز هم خرید مواد مخدر در خاک سفید و خردهمحلات اطراف آن، کاری است بسیار آسان.
مهاجران خاک سفید دیروز و گلشن امروز، اغلب از شهرهای قوچان، اردبیل، سبزوار و تبریز آمدهاند و اکنون این محله جمعیتی میلیونی را در خود جای داده است. این محله به نوعی ترکنشین است و اقوام و هویتهای دیگر بسیار کم در آن دیده میشوند. اکنون این محله منطقه ۴ تهران محسوب میشود و به طور کلی به نسبت دورانی که مرکزیت توزیع مواد مخدر را داشت، وضعیت مطلوبتری دارد. اما کماکان پر آسیب است و رد پای خردهفرهنگ "لاتها" در کردار و گفتار روزمره اغلب جوانان این محله قابل مشاهده است. تعداد قلیانسراها بیش از حد زیاد است و درگیریهای خیابانی و کارتونخوابها و بیکارها هم هنوز پر تعداد. تلاشهای سختافزارانه برای "تلطیف" محله، بی نتیجه مانده است.
عدهای از اهالی کنونی محله خاک سفید معتقدند که ایده فیلم سینمایی آمریکایی "بلوک بی ۱۳" از روی زندگی مردم این محله در دهه ۶۰ ساخته شده و در این فیلم، نام خاک سفید آمده است. یعنی دورانی که هنوز "غربتی"ها در این محله کلاغ شکار میکردند و میخوردند. از نظر ساکنان خاک سفید، غربتیهای اولیه محله، ریشه هندی دارند و از هند به آمل مازندران تبعید شدهاند و سپس از آنجا به تهران مهاجرت کردهاند و برای خود محلهای تشکیل دادهاند. قبل از آن محدوده کنونی خاک سفید، متعلق به شخصی به نام "خان هرمز" بوده و مهاجران، زمینها را از او خریداری کردهاند.
به طور کلی هنوز هم میتوان تشخیص داد که نام "گلشن" تناسبی با شیوه واقعی سازماندهی زندگی اجتماعی در خاک سفید ندارد و پارکها و باشگاههای ورزشی ساخته شده در این محله نتوانستهاند مسئله را واقعا حل کنند. چرا که هدف از حمله به این محله هم اساسأ نه حل مسئله، بلکه پاک کردن آن بود. امروزه خاک سفید، دارای پارک، شهربازی و خیابانهای مدرن است و به عبارتی، فضای ظاهری آن فضایی "گلشنی" است اما از لحاظ اجتماعی هنوز "خاک سفید"ی است.
نظرها
پدیده
سلام خسته نباشید ،ما یک گروهیم ک تو محله ی خاکسفید روی معضلات اجتماعی کار میکنیم،متن تون برامون جالب و قابل تامل بود ،میخواستم ببینم میتونم با نویسنده ارتباط بگیرم؟