مستأجران در منگنه کرونا و فلاکت اقتصادی
«همسرم به صاحبخانه زنگ زده که قرارداد را تمدید کند. گفته یک میلیون تومان میکشد روی اجاره خانه. بهانهاش این است که دولت سود بانکها را کم کرده.» توصیفی از وضعیت مستأجران.
«همسرم به صاحبخانه زنگ زده که قرارداد را تمدید کند. گفته است یک میلیون تومان میکشد روی اجاره خانه. بهانهاش این است که دولت سود بانکها را کم کرده.»
توصیفی از وضعیت مستأجران و پای صحبت تعدادی از آنان.
در ایران بیشترین تعداد جابجایی و اسبابکشی سالیانه مستأجران در طول تابستان انجام میشود. تعداد اسبابکشیها و جابجاییها در سایر فصول سال قابل مقایسه با فصل تابستان نیست. این مسئله بیشتر به این علت است که خانوادههایی که بچه مدرسهای دارند مجبور هستند تا نقل و انتقال محل زندگی خود را در روزهایی که مدارس تعطیل ااست انجام دهند تا به درس و مدرسه کودکان آسیب نرسد و والدین مجبور نباشند وسط سال تحصیلی محل تحصیل فرزندان خود را عوض کنند.
تمرکز اسبابکشیها و جابجاییها در فصل تابستان باعث شده که هر ساله در انتهای ماه خرداد موج افزایش قیمت اجازهخانه شروع شود. مهمترین عوامل مؤثر در میزان افزایش نرخ اجازهخانه عبارت هستند از: نرخ سود بانکی، نرخ تورم، قیمت بنزین. همچنین صاحبخانههای ایرانی نیم نگاهی به وضعیت افزایش حداقل دستمزد مصوب وزارت کار دارند. امسال همه عوامل طبیعی و غیر طبیعی دست در دست یکدیگر قرار دادهاند تا مستأجران ایرانی در انتظار یک فاجعه تمام عیار باشند.
ویروس کرونا در ایران همچنان در حال گرفتن قربانی است و بیشتر کسب و کارهای به دلیل شیوع این ویروس آسیب دیدهاند. دولت به بهانه تحریمها هیچ نوع حمایتی از شهروندان نمیکند و فقط به پرداخت دیرهنگام وام یک میلیون تومانی با نرخ بهره چهار درصد به برخی از خانوارها اکتفا کرده است. این پول معادل ۶۳ دلار است و فقط به متقاضیانی پرداخت شده است که سیمکارت تلفنی به نام خود داشته باشند. رهبر جمهوری اسلامی حاضر نیست از ثروت نهادهای اقتصادی بسیار ثروتمند تحت امر خودش برای کمک به ایرانیان استفاده کند و در سخنرانی خود از مردم خواسته است خودشان به خودشان کمک کنند. بحران به اینجا ختم نمیشود؛ دولت حسن روحانی در آستانه فصل داغ اجارهها نرخ سود بانکی را کاهش داده است. کاهش نرخ سود بانکی بهترین بهانه برای صاحبخانهها است تا کرایهها را افزایش دهند و به این بهانه پول پیش کمتری از مستأجران بگیرند و خواستار دریافت اجارهبهای ماهیانه بیشتری شوند.
بالا رفتن مداوم اجارهبها
اقتصاد نظام جمهوری اسلامی ایران زیر فشار تحریمهای مربوط به فعالیتهای هستهای و موشکی از کار افتاده است. رکود اقتصادی، تورم بالا، بیکاری و تحریمهای بانکی و وابستگی اقتصاد ایران به فروش نفت خام باعث شده است که دولت برای جبران کسری بودجه خود دست به فروش اموال تامین اجتماعی بزند. دولت حسن روحانی مشغول فروش سهام شرکتهای متعلق به تامین اجتماعی در بورس است. این اقدامی موجی از رجوع نقدینگی به بورس را موجب شده است و دولت برای اینکه تب بورس را بالا نگه دارد نرخ سود بانکی را کاهش داده است تا جریان نقدینگی از بانکها به سمت بورس هدایت شود.
تاثیر مجموعه این عوامل خیلی زود تاثیر خودش را روی قیمت اجارهخانه گذاشته است. قیمت یک سوئیت ۲۱ متری و قدیمیساز در محله نواب به چهارصد و ده میلیون تومان رسیده است وآگهی یک آپارتمان ۴۰ متری در جنوب غربی تهران با قیمت هشتاد میلیون تومان رهن کامل روی سایت دیوار گذاشته شده است. اوضاع در همه محلات پایتخت و همه شهرهای تهران به همین شکل است. هنوز به تابستان نرسیده، در محلههای متوسط رو به پائین در شهرهایی که بین یک یا دو میلیون نفر جمعیت دارند بین چهارصد تا ششصد هزار تومان بر قیمت اجارهها افزوده شده است. در شهرهای با جمعیت بالای دو میلیون نفر ارقام عجیبی به عنوان اجارهخانه درج شده است. سایت دیوار و سایر سایتهای فروش الکترونیکی کالا و خدمات در اختیار مافیای بازارهای مختلف است. کسانی که دهها و شاید صدها دستگاه آپارتمان را در تملک خود دارد با ارائه یک سری قیمت جدید روی این سایتها و اپلیکیشنها کاری میکنند تا نرخهای جدید اجاره در هر محله و شهر توسط آنها تعیین شود. صاحبان بنگاههای معاملات ملکی و املاکیها در این اقدام با آنان همدست هستند. هرچه اجارهبها بالاتر برود میزان کمیسیون دریافتی بنگاهها افزایش مییابد و برای همین آنها همیشه از افزایش قیمت املاک، مستقلات و اجارهبها استقبال میکنند.
بیتوجهی نظام به وضعیت اضطراری
عدهای از فعالان اجتماعی پیشنهاد کردهاند به دلیل شیوع بیماری کرونا و احتمال پخش این ویروس در بازدیدهای مربوط به اجارهخانهها، دولت قانونی را تصویب کند که قراردادهای اجارهخانه به طور اتوماتیک به مدت سه تا چند ماه تمدید شوند تا مستأجران مجبور به حضور در بنگاهها و سر زدن به خانهها نباشند و ویروس کرونا از این طریق بیشتر منتشر نشود. این ایده مناسب به نظر میرسد اما رئیسجمهور و رهبر ایران به خوبی نشان دادهاند اعتقادی به دخالت در شرایط کرونایی ندارند. حسن روحانی تقریبا هر روز یا هر هفته اعلام میکند بیماری کرونا کنترل شده است و موارد جدید ابتلا به بیماری به دلیل رعایت نکردن مسائل بهداشتی توسط خود مردم است.
مناف هاشمی استاندار سابق استان گلستان که با شروع سیل ویرانگر در این استان به سفر خارج کشور رفته بود و توسط اسحاق جهانگیری برکنار شده بود حالا در شهرداری تهران پست و مقام گرفته است و در اولین اقدام خود استفاده از ماسک را برای مسافرات مترو تهران اجباری کرده است. در شرایطی که الکل نایاب، ماسکها استاندارد کمیاب و بازار پر از مواد ضد عفونی تقلبی است دولت به جای توزیع رایگان الکل، ماسک و مواد ضدعفونی تصمیم دارد زدن ماسک را مسافران وسایل حمل و نقل عمومی را اجباری کند.
طرح ترافیک تهران نیز که برای کاستن از بار مسافران سیستم حمل و نقل عمومی حذف شده بود دوباره قرار است برقرار شود تا درآمد دولت از فروش طرح ترافیک مجدداً وصل شود. در این شرایط به نظر نمیرسد که دولت جمهوری اسلامی ایران دخالتی در بازار مسکن و اجارهخانه انجام دهد و این به معنای در پیش رو بودن بدترین فصل نقل و انتقال برای مستأجران ایرانی است.
ترس و خشم – پای صحبت مردم
مردم و مستأجران چه میگویند؟ ترس و دلهره یکی از اشتراکات حسی همه مستأجران ایران در سالهای اخیر است.
از زمانی که تحریمهای جهانی به دلیل فعالیتهای اتمی جمهوری اسلامی علیه ایران وضع شد، مردم ایران دیگر روی خوش ندیدهاند. مدت کوتاهی پس از امضای برجام مردم امید به بهبود اوضاع داشتند اما بعد از خروج آمریکا از برجام همه امیدها خاکستر شده است.
برخی شنیدهها را به تدریج برای این گزارش گرد آوردهایم:
■ یک شهروند بازنشسته میگوید: «تا وقتی خامنهای نمیرد هیچ چیزی عوض نمیشود. خدا کند زودتر بمیرد تا همگی از دستش راحت شویم.»
■ یک کارگر اهل آذربایجان شرقی میگوید: «هر سال حداقل یک خبر میآمد که صاحبخانه اثاث یک مستأجر را ریخته است کنار خیابان. پارسال این فیلمها و خبرها بیشتر شد. از پارسال همیشه قیافهاش میآید جلوی چشمم که شاید این بلا سر خودم بیاید. خیلی ترسناک است. بعضی وقتها شبها خوابش را میبینم.»
■ یک کارگر خراسانی ساکن در جنوب شهر تهران میگوید: «مردم دیگر کجا بروند؟ چقدر عقب بروند؟ این تهران دارد میافتد دست کی؟ کارگر در تهران نباشد پولدارها چطور میخواهند زندگی کنند؟ کارمند دولت که نمیرود کارگری. کارگری را باید کارگر بکند. کو؟ کارگر کجا زندگی کند؟ با این کرایه خانهها کجا میشود خانه گرفت؟ میگویند برگردید شهرهای خودتان. ما برگردیم شهرهای خودمان شغل آنجا هست که برویم؟ باشد ما میرویم. جمعیت تهران سه میلیون نفر کم شود چه کسی میخواهد جای این سه میلیون نفر کار کند؟ ایران اینقدر خراب شده است که افغانیها جمع کردند رفتند کشور خودشان. مگر میشود یک شهری کارگر نخواهد؟»
■ یکی از اهالی نازیآباد تهران معتقد است «هر بدبختیای هست زیر سر سایت دیوار است.»
کسب و کار این شهروند ایرانی در زمان نوسانات نرخ ارزی نابود شده است و او برای راهاندازی مجدد یک کسب و کار مجبور به فروش خانه خود شده است. او گوشی موبایل خود را بیرون میآورد و با اشاره به اپلیکیشن دیوار میگوید: «همینه. اینجاست. اینجا ساخت و پاخت میکنند. همیشه قیمتش بالاتر از قیمت بنگاه است ولی صابخانهها از روی قیمت سایت دیوار قیمتها را بالا میبرند. چهار تا قیمت بگذاری روی این سایت به شب نکشیده همه قیمتها بالا میرود. اینترنت به جای اینکه زندگی مردم را بهتر کند شده ابزار کار دلالها. خدا خواسته برای واسطه و دلال. این موبایلها خیلیها را یک شبه میلیونر میکند.»
■ یک شهروند زنجانی میگوید موضوع کرایهخانه در تهران و شهرستانها تفاوت زیادی با هم ندارد زیرا: «پائین خیابان انقلاب همقیمت مراکز استان است. آن مقداری که تفاوت دارند به خاطر مسائل دستمزد است. اگر خرج حمل و نقل و دیگر خرجهای خاص تهران را حذف کنیم تقریباً دخل و خرج یک مدل است.» او اضافه میکند به دلیل از هم پاشیدن بافت فرهنگی شهرهای مختلف ایران «صاحبخانهها دیگر رحم ندارند» و «مثل سابق نیست که همدیگر را بشناسد یا به خاطر آشنایی مراعات مستأجر را کنند. همه با هم غریبه شدهاند و صاحبخانه میگوید نمیخواهی بلند شو.» این شهروند زنجانی به مسئله کاهش آپارتمان و افزایش تقاضا نیز اشاره میکند: «تا همین پنج سال پیش شما میتوانستید خانه خالی پیدا کنید. گاهی چند ماه طول میکشید تا یک خانه پر شود ولی این پنج سال خانه کم شده است. هیچ خانهای خالی نیست. در تهران شاید خانههای لوکس خالی باشد ولی در زنجان و شهرهای دیگر که من خبر دارم در این سالها ساختمانسازی کم شده است.» «مجتمع ساختمانی هست که دو یا سه سال است رها شده. میگویند برای سازندهاش صرفه ندارد. بعضیها پول ندارند و ساختمان را نیمهکاره رها میکنند.»
■ یک شهروند اهل تهران میگوید «دو میلیون و سیصد هزار تومان حقوق میگیرم» و این دریافتی به دو قسمت تقسیم میشود: «یک میلیون و دویست هزار تومانش را میدهم اجاره، یک میلیون و صد هزار تومان میماند برای همهی چیزهای دیگر.» او دعوت به یک مطالعه تحقیقی و پژوهش تطبیقی میکند: «بروید در قانون آمریکا، آفریقا، عراق و افغانستان ببینید کجای دنیا یک نفر کار میکند ولی نصف بیشتر حقوقش میرود برای صاحبخانه؟ نه با قانون میخواند، نه با شرع، نه با وجدان. حیوان با حیوان این کاری را نمیکند که آدمها با هم میکنند. من کار میکنم یک و دویست میدهم صاحبخانه، یک و صد میماند برای خودم.» او اضافه میکند: «از سن ۱۶ سالگی کار میکنم. آدمی نیستم که کسی بگوید تنبیل کردهام. هر سال وضع ما بدتر شده. از آن انتخابات کثافت دیگر زندگی برای هیچکس نماند. آن موقع دلار شد سه برابر، دو سال پیش دلار شد پنج برابر، بنزین شد سه برابر، این همه آدم کشته شدند. سازمان ملل و آمریکا همهاش دروغ است.» این شهروند تهرانی یک آرزوی بسیار تلخ میکند: «کاش آن زلزله بزرگی که میگویند قرار است در تهران بیاد زودتر بیاید. این حکومتی که آخوندها درست کردهاند برود زیر آوار. عراق و یمن هم نجات پیدا میکنند. دنیا از دست این آخوندها نجات پیدا میکند.»
■ یک خانم شاغل در بخش خدمات بیمارستانی میگوید: «جمهوری اسلامی تا کجا میخواهد ادامه بدهد؟ دیگر چیزی نمانده که اینها حرص میزنند. هر قدر که توانستهاند بردهاند خارج. یک ایران خالی مانده و ما که گرفتار هستیم. این همه پول نفت کجاست؟ من باید توی بیمارستان از ماسک قدیمی استفاده کنم چون میگویند ماسک نیست. تاثیر ویروس روی دکتر، پرستار و ما خدماتیها فرقی ندارد. کارمندی که نزدیک بخش قرنطینه نیست ماسک نو میزند و در کشوی میزش چندتا اضافه دارد ولی کسی جرات ندارد بگوید چرا برای نیروی خدماتی که در قسمت درمانی تردد دارد ماسک نیست.» این خانم ادامه میدهد: «صاحبخانه مثل کسی است که قرارداد رسمی دارد. مستأجر هم یکی مثل من است که به جای ماسک باید مقنعه بپیچد دور صورتش چون قرارداد رسمی ندارد. جامعه ما این شکلی است. هر چقدر بالاتر بروی بیشتر امکانات مصرف میکنی. ملاک کشور ما این نیست که چه کسی زحمت میکشد.»
■ یک خانم خانهدار میگوید اجارهخانه اجازه نمیدهد مستأجران ایرانی زندگی مناسبی داشته باشند زیرا پسانداز آنها به طور دائمی به صاحبخانهها پرداخت میشود. او میگوید با داشتن دو بچه و زندگی در یک خانه ۵۵ متری امکان این را ندارد که شاغل شود: «چندبار به شوهرم گفتهام حاضرم بروم سر کار که این وضعیت بهتر شود. میگوید به جز کلفتی خانه مردم هر کاری پیدا شد برو ولی کار نیست. راست میگوید. کار هست از صبح تا ساعت پنج عصر با حقوق پانصد هزار تومان. شوهرم میگوید برای پانصد هزار تومان ارزش ندارد بچهها را ول کنیم به امان خدا. خودم با اضافهکاری این پانصد هزار تومان را در میآورم.» او میپرسد: «چرا دولت همدست صاحبخانه است؟ اگر قانون باشد که سالی ده درصد گران کنند وضع زندگی مردم بهتر میشود. هیچ نظارتی نیست. مستأجرها ول شدهاند زیر دست این صاحبخانهها و املاکیها. هر کاری دلشان میخواهد با مستأجرها میکنند.»
■ یک خانم متاهل، شاغل و بدون فرزند میگوید بسیار دوست دارد در شبکه اجتماعی توئیتر یک اکانت پر فالوئر داشته باشد تا از طریق آن آقای خامنهای را ادب کند. او میگوید: «زیر همه توئیتهایش هشتگ میزدم رژیم مستأجر کُش جمهوری اسلامی. این آقا که میگوید اسرائیل کودک میکشد خودش مردم را میکشد، دانشجویان را میکشد. نصف مردم ایران مستأجر هستند ولی این آقا فقط به فکر آمریکا است.»
این خانم میگوید در چهار سال اخیر در اثر فشار اجارهخانه همه پسانداز زندگی خود را از دست دادهاند و «زندگی مشترک ما دارد خراب میشود. من مجبورم برای یک و نیم میلیون تومان کار کنم تا بتوانیم اجاره خانهبدهیم. یک میلیون از حقوق من و یک میلیون و هفتصد هزار تومان از حقوق همسرم برای اجاره میرود. با بقیه آن یک زندگی خیلی حداقلی داریم و سال به سال داریم ضعیفتر میشویم.» او میپرسد «همسرم به صاحبخانه زنگ زده که قرارداد را تمدید کند. گفته است یک میلیون تومان میکشد روی اجاره خانه. بهانهاش این است که دولت سود بانکها را کم کرده. من نمیدانم چرا قاچاقچیها تریاک میفروشند. اگر با پولشان خانه بخرند از خرید و فروش تریاک بیشتر سود میکنند. قانونی و اسلامی است.»
تمدید ربیعی و ارز جهانگیری
خبرگزاریهای مختلف ایران در ساعات پایانی روز چهاردهم اردیبهشت ۱۳۹۹ خبری از قول علی ربیعی منتشر کردند که: «قرارداد اجاره املاک ۲ ماه تمدید شد.» بررسی این خبر نشان میدهد که همه قراردهای اجاره تمدید نشده است و فقط قردادهای املاکی که «اول اسفند تا پایان اردیبهشت ۹۹» به دلیل بسته بودن اصناف مربوطه تمدید شدهاند. یعنی در عمل اتفاق خاصی نیافتاده است.
صاحبان املاک و مستاجران میگویند که بیشتر این قراردادها تعیین تکلیف شده است. نکته دیگر اینکه این مصوبه دولت شاید فقط در موارد منجر به شکایت قضایی به کار میآید زیرا نه مالکان، نه املاکیها و نه مستاجران اهمیتی به وعدهها و حرفهای دولت روحانی نمیدهند. اکثر شهروندان ایران فارغ از اینکه مخالف، منتقد یا موافق نظام جمهوری اسلامی باشند روی این دو موضوع که دولت حسن روحانی کاری برای مردم نمیکند و وعدههای اقتصادی دروغ میدهد اشتراک نظر دارند.
■ صاحب یک املاکی میگوید:
«این حرفها کدام است؟ کی به این حرفها گوش میدهد؟ اگر دلار به حرف جهانگیری 4200 شد قراردادها هم دو ماه تمدید میشود.»
■ یک بنگاهی دیگر میگوید:
«واقعیت این است که صاحب ملک دست بالا دارد. مستاجر اگر خالی نکند صاحب ملک به صد بهانه از پول پیش خانه کسر میکند. آن وقت به جای اینکه صاحبخانه برود شکایت کند مستاجر باید دوندگی کند تا از دست مالک شکایت کند. هیچ مستاجری با مالک در نمیافتد چون قانون طرف مالک است.»
■ یک املاکی دیگر میگوید:
«دولت برای خودش حرف میزند. پارسال برج هفت یک مستاجر دو هفته از تخلیهاش گذشت مالک رفت از شرکت گاز مامور آورد و کنتر گاز را کند. پول پیش دست مالک را باز میگذارد. مستاجر بخواهد شکایت کند باید چهارصد یا پانصد هزار تومان خرج کند. مستاجر اگر پول داشت که مستاجر نمیشد. شکایت خانه آخر است، کسی این روزها وقت ندارد سر دو ماه اجاره خانه راه بیافتد دادگاه.»
از همین نویسنده
نظرها
نظری وجود ندارد.