حسنآباد سنندج: از مرکزیت نظامی تا زیست حاشیهای
فریبا شمس – محله حسنآباد سنندج، یکی از «نواحی منفصل شهری» سنندج است که به دلیل تکیه دادن به قلعه تاریخی حسنآباد، به همین نام شناخته شده است. نگاهی به گذشته و حال آن.
کهنسال است، بسیار کهنسال. زمانی مرکزیت نظامی داشت و موضوع درگیریها حکمرانیهای مختلف بود. مردم در همه حال موضوع بهرهکشی و ستم بودند. اینک "حسنآباد" زیستی حاشیهای دارد، از «نواحی منفصل شهری» سنندج است. نگاهی به گذشته و حال آن.
محله حسنآباد سنندج، در حال حاضر یکی از «نواحی منفصل شهری» سنندج است که به دلیل تکیه دادن به قلعه تاریخی حسنآباد، به همین نام شناخته شده است. قلعهی حسنآباد قلعهای کهن است که تاریخ آن بسیار قدیمیتر از خود شهر سنندج است. اما شکل امروزی محله حسنآباد که اکنون از حالت روستایی بیرون آمده و به یکی از محلههای پر جمعیت حاشیهای سنندج تبدیل شده، و دیگر سکونتگاههای اطراف قلعه، هیچ شباهتی به آن تاریخ و هیبت آن ندارد. قلعه و اطراف آن، دهها سلسله حکومتداری و دورانهای پیروزی و شکست را تجربه کرده است. برای فهم امروزین این قلعه و محله دامنهی آن، مروری بر آن تاریخ ضروری است.
تاریخ قلعه حسنآباد
داستان قلعه حسنآباد، از هزار سال قبل از میلاد شروع میشود. یعنی زمان نبرد درگیری «آکدی»ها و «آشوری»ها در سرزمین بینالنهرین. در پایان این نبردها، آکدیهای شکستخورده، برای حفظ مایملک خود و آنچه که پس از جنگ و تحمل شکست برای آنها باقی مانده، به ناچار به رشتهکوه زاگرس روی میآورند و بینالنهرین را ترک میکنند. آنها پس از این مهاجرت، کشاورزی و ایجاد روستاها و دژهای مستحکم را شروع میکنند. بنای اولیه روستای هورامان تخت، قلعه پلنگان، قلعه زیویه سقز و قلعه حسنآباد متعلق به همین دوران است. مرکزیت مدیریت این دژها نیز در ناحیه کنونی قلعه حسنآباد بوده است که یک پایتخت محلی محسوب میشده.
پس از یک دوره به نسبت کوتاه از ثبات و رونق در زاگرس تحت حاکمیت آکدیها، در حدود سال ۷۰۰ قبل از میلاد، آشوریها به مناطق زاگرس نیز حمله میکنند. اما اینبار اندوخته سیاسی و نظامی آکدیها در طول دوره ثبات و تجربه حکومتداری باعث میشود که از این حمله در امان بمانند و برای پاسخگویی به تهدیدهای احتمالی، شروع به شناخت کوههای استراتژیک و ساخت قلعه در آنها میکنند. حسنآباد در همین تاریخ به شکل یک قلعه مستحکم تأسیس میشود و نام اولیه آن «دروازه» بوده است که ترجمهای است از نام آکدی آن. این قلعه در دوران آکدیها به نوعی مرکزیت سیاسی و نظامی تبدیل میشود که سایر قلعههای کهن زاگرس از آنجا مدیریت میشوند. این وضعیت تا ظهور «مانا»ییها ادامه دارد.
ماناییها پس از به قدرت رسیدن، توسعهی مرزها را شروع میکنند و قلعه حسنآباد به مرکزی نظامی برای آموزش ارتش ماناییها تبدیل میشود. زمان قدرتگیری ماناییها با حکومت «سارگون دوم» آشوریها همزمان میشود و در همین دوران آنها موفق میشوند توسط همان استراتژی ایجاد قلعه، شکستهایی را بر آشوریها تحمیل کنند. در این دوران قلعه حسنآباد یا همان دروازه، به عنوان یک مرکز آموزش نظامی توسعه مییابد. آثار اردوگاههای نظامی آن هنوز هم پابرجا است. اما پیروزی ماناییها بر سارگون دوم و توسعه قلعه، زمان زیادی طول نمیکشد و آشوریها سرانجام طی جنگهایی پی در پی قلعه را تصرف کرده و آن را نابود میکنند.
قلعه، پس از این شکست، تا دوران هخامنشیان به صورت متروک باقی میماند. هخامنشیان به دلیل وسعت حکومت، سعی میکنند قلعههای مخروبه زاگرس را بازسازی کنند. دوران استحکام و توسعه قلعه دوباره شروع میشود. شکل امروزی قلعه حسنآباد و آثار باستانی به جا مانده از آن در واقع بازماندههای همین بازسازی است. هر چند فرضیههایی تاریخی در خصوص حمله اسکندر مقدونی به این قلعه هم وجود دارد اما مدارک و اسنادی موثق در این زمینه موجود نیست و گذر اسکندر به آنجا در حد یک فرضیه باقی مانده است. به همین دلیل دقیقأ مشخص نیست که قلعه در زمان حمله اسکندر نابود میشود و سپس بازسازی میشود یا به همین صورت باقی مانده است.
قلعه پس از این، طی دوران ساسانیان به مرکز تجاری مهمی در غرب قلمرو آنها تبدیل میشود. سه قلعه مهم این عصر قلعه شارهزو (که امروز در خاک اقلیم کردستان عراق واقع شده است)، حسنآباد قلعه و پلنگان هستند که امنیت راههای تجاری را تأمین میکنند و به «دژ-شهر» تبدیل میشوند. دژشهرها در واقع قلعههایی استراتژیک هستند که به مرور و با توسعه اسکان در اطراف، به شهر (در معنای باستانی آن)، تبدیل میشوند. در زمینهای کشاورزی اطراف حسنآباد کنونی، آثار سنگفرشها و حتی استخرهایی از این دوران به جا مانده است که به نوعی اولین بافت مسکونی ـ تجاری قلعه حسنآباد بوده و با نام «چناره» شناخته شده است. پژوهشگران تاریخ قلعه حسنآباد تخمین میزنند که این «دژشهر» جمعیتی بین ۲۰ تا ۲۵ هزار نفر داشته است. این شهر نیز در سایهی جنگهای امپرطوریهای ایران و رم، دچار تحولاتی میشود و حتی چندینبار تا آستانه نابودی میرود و دوباره بنای آن در اطراف همان شهر، ساخته میشود. اما در دروان حمله مغولها به ایران این شهر و آثار تمدنی آن دوباره به یغما رفته و زیستگاه به مخروبه تبدیل میشود. این وضعیت تا زمان حکومت محلی «اردلان»های سنندج ادامه دارد.
سرنوشت قلعه پس از ظهور حاکمیت سلاطین بومی
حسنخان اردلان طی جنگهایی که با طایفه بابانها در بانه و مهاباد انجام میدهد، با حکومت مرکزی صفویها به طور موقت صلح میکند و در پی پایهگذاری یک حکومت با دوام محلی در مناطق تحت نفوذ خود برمیآید. طوری که نه بابانها و نه صفویها نتوانند آن را تهدید کنند. به همین دلیل حسنخان دوباره در صدد بازسازی قلعههای محافظ اطراف سنندج برمیآید. تپه طوسنوذر، قلعهی مریوان، قلعه شارهزو و حسنآباد، قلعههایی هستند که در این دوران بازسازی میشوند. تحت تأثیر این اقدامات حسن خان اردلان، دوباره جمعیت روستاها به اطراف قلعههای امن حکومتی مهاجرت میکنند. حسنآباد جدید در همین دوران پایهگذاری میشود و نام «قلعه حسنخان» یادگار همین عصر است. روستای حسنآباد در سال ۸۴۶ هجری قمری تأسیس میشود.
در سال ۱۰۴۶ هجری قمری امانالله خان با شاه صفی در مورد وضعیت قلعههای حاکمیت محلی اردلانها به مذاکره میپردازد. شاه صفی از او درخواست میکند به شرط واگذاری چهار قلعه حکومتی به صفویها، حکومت محلی اردلان در امان بماند. در پاسخ به این درخواست صفویها، امانالله خان پیشنهاد میدهد که به جای در اختیار گذاشتن این چهار قلعه، همه آنها را تخریب کند تا نه خود بتواند از آنها استفاده کند و نه صفویها. او در این مورد فکر میکند در صورتی که این چهار قلعه در اختیار صفویها قرار گیرد، عملأ حاکمیت اردلانها از بین میرود. بر این پایه این فکر امانالله خان بشکههایی از باروت را در داخل قلعه منفجر میکند تا آن را نابود کند و صفویها نتوانند از آن استفاده کنند. بخش اعظمی از قلعه بعد از این انفجارها از بین میرود اما بدنه اصلی آن کماکان سالم میماند.
بعد از این، قلعه حسنآباد از مرکزیت نظامی و سیاسی در دوره جدید به یک اثر باستانی فرهنگی و توریستی تبدیل میشود و هیچوقت کارکرد گذشتهی خود را باز نمییابد. قلعه متروکه پس از ضعف حاکمیت اردلانها، به محلی برای تأمین رایگان برخی مصالح ساخت و ساز برای ساکنان بومی روستای حسنآباد و مهاجران بی زمین دیگری تبدیل میشود که کم کم به شهر سنندج و روستاهای اطراف آن روی میآورند. آجرها، چوبها، کاشیها و دیگر مصالح قابل استفاده برای خانههای امروزی، مصالحی بودند که از کوه قلعه توسط ساکنین پایین آمدند و در ساخت خانهها مورد استفاده قرار گرفتند. از این پس، خود قلعه و بازماندههای آن تغییر خاصی نمیکند و شکل امروزین قلعه همانی است که بعد از این تاریخ به یادگار مانده است. اما روستای حسنآباد، تغیرات پر سرعت و چشمگیری را به خود میبیند.
کاوشهای جغرافیایی، از جمله بر مبنای اسکنهای سه بعدی نقشههای توپولوژی ناسا که به گفته پژوهشگران این حوزه نسخهای از آنها در کتابخانه مجلس ایران وجود دارد، حاکی از آنند که در عمق ۳۰۰ متری این قلعه، تونلهایی طبیعی وجود دارد که به نقاط دیگری از جمله قلعههای دیگر شهر سنندج وصل است. به عبارتی یک شهر طبیعی زیر زمینی در عمق قلعه وجود دارد که نقاطی از آن آب و چشمه است و مابقی خشک است. این تونلها در دوران حملهی حکومتهای دیگر و در عصر جنگها به صورت پناهگاهی طبیعی برای مردمان بیدفاع درآمدهاند.
تغییر ماهیت؛ از بافت روستایی به حاشیه شهر
با رشد کالبدی روستای حسنآباد در دهه ۷۰ خورشیدی، ابتدا دهیاری و سپس مرکز دهستان در آن تأسیس میشود. در این دوران خدمات مختلفی از جمله خدمات بهداشتی در حسنآباد رشد میکند و وضعیت کلی آن رو به بهبود مینهد.
در دهههای ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ زیر تأثیر مهاجرت وسیع از روستا به شهر، جمعیت حسنآباد به سرعت رشد میکند و در نتیجه همین رشد سریع، در سال ۱۳۸۹ به عنوان ناحیه منفصل شهری به شهر سنندج الصاق میشود. خانههایی که در این دوران و به دور از نظارت سازمانهای متولی مسکن استاندارد ساخته شدند، با مصالح کهنه و بیکیفیت و بدون برنامه بودند. اکنون فرسودگی بافتی یکی از اصلیترین آسیبهایی است که در حسنآباد وجود دارد. حتی خانههایی در آن دیده میشوند که در آستانه تخریب قرار دارند، اما افرادی در آنها ساکناند. از سال ۹۶ به بعد، زیر تأثیر اعتراضات مردم حسنآباد اقدامهایی از جانب شهرداری برای بهبود وضعیت مسکن و معابر انجام شد که تا حدودی وضعیت را رو به بهبود سوق داد. در روز ۱۰ اردیبهشت سال ۹۶، مردم محله در اعتراض به وضعیت جاده، معابر و سایر مشکلات محله، مقابل در شهرداری تجمع کردند. نتیجهای این اعتراض همین اقدامهایی بود که نتایج آن قابل مشاهده بود. اما به زودی و با فروکش کردن اعتراض، محله دوباره رها شد و هیچ چارهای برای مسائل زیرساختی و اساسی آن اندیشده نشد.
آسیبهای اجتماعی
در حال حاضر، بیکاری از جمله مشکلات اصلی حاکم بر زندگی حاشیهنشینان حسنآباد است. آنهایی هم که مشغول هستند، اغلب کارگران فصلی ساختمانی هستند. به گفتهی آشنایان به وضع محله، خشونت خانگی به نسبت زنان خانهدار و کودکان در حسنآباد به شدت رواج دارد، خشونتی که پنهان است و افراد در معرض خشونت به دلیل حفظ آبرو و بیپشتوانه بودن، آن را اشکار نمیکنند و ترجیح میدهند سکوت کنند. همین امر توضیح میدهد که چرا با وجود رواج خشونت خانگی به درجهای بالا در این محله، آمار طلاق به شدت پایین است. به قیمت سرکوب خانگی زنان، نهاد ازدواج و خانواده در این محله به صورت صوری و رسمی همچنان پا بر جا مانده است.
اما مردم حسنآباد از لحاظ همبستگی محلهای و سرمایهی اجتماعی، به نسبت سایر محلات حاشیهای وضعیت بهتری دارند. تاکنون در کمتر محلهی حاشیهای در سنندج تجمعی بابت مشکلی محلهای روی داده است. اما در سال ۹۶ در حسنآباد چنین تجمعی روی داد و همین امر موجب رسیدگیهایی به برخی از مشکلات این محله شد.
در حال حاضر جمعیت محله بیشتر از ۲۵ هزار نفر تخمین زده شده است و از لحاظ تراکم ساختمانی و معماری، یکی از پر تراکمترین محلات حاشیهای شهر سنندج است که از بسیاری جهات، به فراموشی سپرده است و هیچ افق روشنی برای مداخلهی مؤثر در این محله به چشم نمیخورد.
نظرها
نظری وجود ندارد.