آیا توفان دیگری در راه است؟
س. اقبال – هم تحرکات امنیتی رژیم که در خیابانها و محلهها به سادگی به چشم میخورد، هم تشدید بحران اقتصادی و شدت گرفتن نارضایتیها نشانهٴ در چشمانداز بودن خیزش دوباره مردم است.
ادارات دولتی در طول چند ماه اخیر حفاظ ساختمانهای خود را چنان ترمیم کردهاند انگار قرار است در کف خیابانهای شهر تهران از نو اتفاقات جدیدی راه بیفتد. به طبع با ظهور این اتفاقات است که ادارات هم به سهم خود احساس ناامنی میکنند. ولی حفاظهای جدید ادارات به طور حتم به اعتماد مدیران بالادستی حکومت خواهد افزود.
در ضمن تجربههای تاریخی به تمامی شهادت میدهند که حفاظهای دستگاههای دولتی خیلی زود تاب خود را در مقابل جمعیت معترضی که در خیابان راه میافتد، از دست میدهند. با این همه جمهوری اسلامی راهکارهای رژیم پیشین را در خصوص حفاظبندی ورودیهای ادارات ارتقا میبخشد تا شاید با همین تدبیرِ بیتدبیری بتواند از آسیب شورشهای خیابانی رهایی یابد.
افزون بر ادارهها، بانکهای کشور هم مأموریت یافتهاند تا حفاظبندی سردرِ خود را ارتقا ببخشند. همگی شگردهای جدیدی را در این خصوص به کار میگیرند. بانکها دوربینهای کهنه و قدیمی خود را با دوربینهایی نو و جدید معاوضه میکنند. این دووربینهای جدید از امکانات فنی بیشتری برای مستندسازی تصویری برخوردار هستند تا بتوانند در فیلمهای به جامانده، چهرهی افراد را بهتر شناسایی کنند.
آمادگیهای بسیج ادارات
تمهیدات امنیتی تنها به حفاظبندی مجدد ساختمانهای دولتی محدود باقی نمیماند. پایگاههای بسیج ادارات را هم بیش از هر زمانی توسعه دادهاند. هرروز بر شمار کارمندان بسیج میافزایند و فضای بیشتری در اداره به پایگاه بسیج اختصاص مییابد. بسیج ادارات جدای از این، به تازهترین امکانات اداری و نظامی نیز مجهز میشود. خریدهای پایگاه بسیج هر ادارهای، علیرغم کاهش بودجههای دولتی فزونی میگیرد.
هم تحرکات امنیتی رژیم که در خیابانها و محلهها به سادگی به چشم میخورد، هم تشدید بحران اقتصادی و شدت گرفتن نارضایتیها نشانهٴ در چشمانداز بودن خیزش دوباره مردم است.
فرماندهان بسیج ادارات از سوی سپاه گمارده میشوند. این فرماندهان را به تمامی با اسلحه کمری مجهز کردهاند و حتا کلتهای بیشتری به این گروه از فرماندهان سپردهاند تا این کلتها میتواند در اختیار بسیجیان فعال قرار گیرد. کلتهای یاد شده در گاو صندوق بسیج اداره تلنبار شدهاند. همچنین دورههای آموزشی فرماندهان و اعضای عادی یا فعال بسیج ادارات را گسترش دادهاند. آنان در همین دورهها به انواع و اقسام کارهای امنیتی و اطلاعاتی در درون اداره آشنا میشوند و یاد میگیرند که کارمندان هر اداره را به گروههایی از هواداران یا مخالفان حکومت تقسیم نمایند. حتا در این میانه جایی هم برای کارمندان منفعل در نظر گرفتهاند.
بسیجیان در دورههای آموزشی خود میآموزند که چهگونه مخالفان حکومت را در ادارات دولتی تحت نظر داشته باشند. بسیج ادارات به همین منظور از کارمندان هوادار خود هم یاری میجوید. با همین شگرد است که حکومت ادارات دولتی را به پایگاههایی نظامی و اطلاعاتی برای هواداران خود بدل کرده است. در عین حال بیش از اعضای رسمی بسیج هر اداره، باتوم و چماق در اختیار ایشان گذاشتهاند. چون در روزهای شورش عمومی تمامی اعضا مأموریت مییابند که برای سرکوب معترضان به خیابانهای شهر بشتابند.
بسیج محلات
این روزها به بسیج محلات نیز توجه بیشتری میشود. سهمیهی کلت و باتوم آنان را هم افزایش دادهاند. همچنین از خرید تجهیزات اداری برای بسیج محلات نیز چیزی کم نگذاشتهاند. همگی بدون استثنا یک سیستم کامل کامپیوتر در اختیار دارند، کامپیوترهایی که به انواع و اقسام نرمافزارهای اطلاعاتی مجهز شدهاند.
کنترل محلهها
از سویی شناسایی مخالفان حکومت را در هر محله به همین پایگاههای محلی سپردهاند و آنوقت خودشان از آن بالا هر حرکت مزاحمی را تحت نظر میگیرند. چون قرار است در اعتراضات خیابانی آینده بسیج محلات نقش عمدهای در سرکوبها بپذیرد. شکی نیست که رژیم دارد همراه با اعمال چنین سیاستهایی خودش را راحت میکند. دموکراسی یعنی همین؛ سپردن کار مردم به خود مردم! آن هم در سرکوب و کشتار خیابانی. حکومت طی چهل سال عمر خود اصطلاحات عوامانهای نیز برای تحسین این نوع از سرکوب و کشتار اختراع کرده است و در بازتولید این اصطلاحات چیزی کم نمیگذارد. امت همیشه در صحنه، امت همیشه بیدار، امت حزبالله، پاسداران ولایت و سربازان گمنام امام زمان عبارات بدترکیبی هستند که همگی در همین راستا اختراع شدهاند.
جمهوری اسلامی از نیروهای مخرب و پنهانی خود در جهت سرکوب جنبشهای اجتماعی سود میبرد و در این راه حتا قانون و ضابطهی خودمانی حکومت را برنمیتابد. چون همهی این رفتارهای ایذایی، مخفیانه و در خفا صورت میپذیرد تا به گمان خودشان، در هراسافکنی بین تودههای معترض موفق عمل کنند.
در فضای مجازی و در بین راه
پس از خیزش عمومی آبان ماه سال گذشته حضور نیروی انتظامی حکومت در فضای مجازی بیش از پیش رونق گرفته است. پلیس در این راه حتا حریم خصوصی شهروندان خود را برنمیتابد.
نظارتهای غیر مسئولانهی پلیس در شبکههای اجتماعی تا به آنجا پیش رفته است که همه روزه صدها نفر از شهروندان کشور به بهانهی "شایعهپراکنی در مورد کرونا" بازداشت میشوند. جدای از این، پلیس از شبکهی دوربینهای راهنمایی و رانندگی هم در خصوص اهداف امنیتی خود سود میبرد. گسترش این شبکه به پلیس یاری میرساند تا به بهانهی پیشگیری از جرم، تجمعات اعتراضی مردم را تحت نظر بگیرد. حسن روحانی نیز در اعتراضهای آبان ماه سال گذشته، بر چنین راهکاری از پلیس صحه گذاشت. آنان از هر حقهای در راه اهداف امنیتی خود سود میبرند. بیدلیل نیست که راهاندازی شبکههای جدیدی از نظارت بر خیابانهای شهر، برای پلیس ضرورت مییابد. تا آنجا که پلیس راهنمایی و رانندگی با تمام امکانات آشکار و پنهان خود به زایدهای همیشگی برای پلیس امنیت و نیروهای ویژهی سرکوبگر بدل میگردد.
سیاست "جمع کردن"
بیپاسخ ماندن مطالبات عمومی مردم در اعتراضات سراسری آبانماه گذشته زمینههایی برای حکومت فراهم میبیند تا بهرهگیری از شیوههای نوتری را در حوادث احتمالی آینده لازم بداند.
مدیران بالادستی که از حل و فصل طبیعی مشکلات عمومی کشور جا ماندهاند، چارهای جز آن نمیبینند که همچنان به قداست بیچون و چرای باتوم و چماق بیندیشند. سیاستی که علیرغم گذشت بیش از چهل سال از عمر حکومت هر روز گسترش مییابد و همواره در بستهبندیهای جدیدتری به شهروندان جامعه عرضه میگردد. تازه به خودشان خیلی هم میبالند که توانستهاند هر خواست و مطالبهای از مردم را ظرف چهل و هشت ساعت جمع کنند. در واقع سیاست "جمع کردن"، همیشه باتوم و چماق حکومت پشتوانه میگیرد تا سرآخر به کشتار عمومی مردم در خیابانها بینجامد.
بحران اقتصادی
از سویی دیگر، افزایش سی و یک درصدی نقدینگی و بالارفتن هفتاد و پنج درصدی بهای ارزهای خارجی طی یک سال گذشته شرایطی را در جامعه فراهم دیده است که خرید خودروی شخصی و تأمین لوازم خانگی به مشکلی عمومی برای خانوادهها بدل گردد. این موضوع در حالی اتفاق میافتد که طی چند ماه اخیر مواد غذایی و کالاهای ضروری تا میزان پنجاه درصد بالا کشیده است. بیکاری ناشی از کرونا و تحریم را هم باید به کاستیهای یاد شده افزود. چنانکه طبق آمارهای دولتی هماکنون بیش هشتصد هزار نفر از صندوق تأمین اجتماعی بیمهی بیکاری دریافت میکنند.
اما آمارهای بیکارشدگان طی ماههای اخیر بیش از این اعداد و ارقام است. گفته میشود بیش از یک میلیون و پانصد هزار نفر نیز طی ماههای اخیر بیکار شدهاند که این گروه از مردم هرگز از مزایای صندوق بیکاری تأمین اجتماعی بهرهای نمیبرند. ضمن آنکه تورم لجام گسیخته خیلی راحت خود را بیش از حقوق و دریافتی مزدبگران جامعه بالا میکشد و همواره تودههای وسیعتری از مردم را به حاشیهنشینی در شهرهای بزرگ سوق میدهد.
ولی جمهوری اسلامی باور دارد که تمامی مشکلاتی از این دست را به اتکای باتوم و چماقداری حل و فصل خواهد کرد. به همین دلیل هم به گروههایی از سرداران خود مینازد که مهارت "جمع کردن" مردم را از کف خیابان به دست آوردهاند. همین گروه از سرداران، بین بالادستیهای حکومت ارتقا میپذیرند و حتا بر کرسی ریاست مجلس هم مینشینند. ولی آنان بدون آنکه مشروعیت خود را مدیون شهروندان جامعه باشند مدیون رهبری هستند که او نیز مشروعیت نامردمی خود را از باتوم و چماق همین سرداران "آتش به اختیار" به دست آورده است.
اینک هر لحظهای بیش از پیش شرایط جامعه برای خیزشی عمومی آماده میگردد. در سویهای از همین خیزش رهبر نظام به همراه نیروهای سرکوبگر خویش صف کشیده است و در سویهای دیگر از آن مردمی که از جور و ستم، توانی برای گذران خود نمییابند. مردم قصد دارند تا قدرت را از حکومتیان پس بگیرند، اما حکومتیان به همین آسانی به این خواست مردمی تن درنمیدهد. پس از نو باید توفانی را به انتظار نشست که ضمن آن شهروندان کشور به خواست همیشگی و روشن خود بر طرد بالادستیها پای میفشارند.
نظرها
" خبر افزایش قیمت گازوئیل"
مریم کائید خبرنگار اقتصادی نوشت: از گوشه و کنار خبر افزایش قیمت گازوئیل شنیده میشود.
پیام قطع اینترنت در شهر قدس
پیام قطع اینترنت در شهر قدس ▪️اردوی کار: مجتبی رحیمی خبرنگار سیاسی در توضیح چرایی قطع اینترنت در شهر قدس نوشته: «برای چندمین بار اینترنت تمام خطوط در #شهر_قدس قطع شد، همان شهری که فرماندار #اصلاح_طلبش دستور شلیک به مردم را داد. با توجه به اینکه در #آبان_ماه مجبور شدند کل اینترنت را قطع کنند، حدس می زنم این تمرینی است برای قطع اینترنت تنها در کانونهای #اعتراض برای سرکوب @ordoyekar
فرمانده پلیس ضد شورش، در رابطه با احتمال تکرار اعتراض های مردمی گفت: همه وسایل آماده است
فرمانده پلیس ضد شورش، در رابطه با احتمال تکرار اعتراض های مردمی گفت: همه وسایل آماده است فرمانده پلیس ضد شورش نیروهای مسلح حکومت ارزیابی کرد که ممکن به زودی اعتراضات مردمی در در ابعاد گسترده در ایران از سر گرفته شود، و هشدار داده گفت: ما برای خاموش کردن اعتراض ها، همه تجهیزات و امکانات لازم را در اختیار داریم که مختص فرونشاندن هر گونه شورش و حرکت علیه حکومت اسلامی ایران است. فرمانده یگان ویژه در این باره گفت: با تجهیزات خوبی که مسئولان حکومت در اختیار آنان گذاشته ، آماده سرکوب هرگونه شورش علیه رهبری و نظام جمهوری اسلامی است . پاسدار حسن کرمی، فرمانده یگان ویژه نیروی انتظامی جمهوری اسلامی گفت: نیروهای ضد شورش حکومت باید بتواند این “تهدیدها” را همچون اعتراضات ۹۶ و ۹۸ سرکوب کند. پاسدار کرمی گفت: با پشتیبانیهایی که از این یگان شده در حوزه زیرساختها در سطح کشور اعم از تکمیل و توسعه پادگانها، ابزار و امکانات آموزشی مورد نیاز پادگانها و تامین تجهیزات تخصصی مورد نیاز و نیروی انسانی، سال ۹۹ را برای ما متناسب با افزایش تهدیدها سال مهمی قرار داده است.» یگان ویژه، از یگانهای زبده عملیاتی نیروی انتظامی در سال ۱۳۷۰ تشکیل شده و به عنوان پلیس ضد شورش جمهوری اسلامی به کنترل اجتماعات، سرکوب اعتراضات و تجمعات مخالف حکومت می پردازد. این نیرو نقش مهمی در سرکوب اعتراضات سراسری دیماه ۱۳۹۶ و آبانماه ۱۳۹۸ داشت.
قطع سراسری اینترنت ایران!
قطع سراسری اینترنت ایران! به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری برنا؛ قطعی سراسری اینترنت در ایران در نتیجه اغتشاشات پس از اصلاح قیمت بنزین در ۲۵ آبان ۱۳۹۸ آغاز شد و تا ۳ آذر ادامه داشت. این کار با دستور شورای امنیت کشور و توسط وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات انجام شد. طی این واقعه اینترنت بینالمللی از دسترس کاربران خارج شد و تنها شبکه ملی اطلاعات قابل دسترس بود. به دنبال این مسئله محمدجواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، به دلیل قطعی اینترنت از سوی وزارت خزانهداری آمریکا تحریم شد. طبق گزارش نت بلاکس، میزان دسترسی اینترنت در ایران در اوج قطعیها به 4 درصد کاهش یافته بود. محدودیت زدایی از اینترنت از پنجشنبه 30 آبان با دسترسی دادن به برخی دانشگاهها، شرکتها و ادارات آغاز شد و به مرور به کاربران خانگی تعمیم یافت. در ۲ آذر گزارش شد که تعدادی از کاربران خانگی به اینترنت دسترسی یافتهاند و نت بلاکس هم میزان دسترسی به اینترنت را ۶۴٪ گزارش کرد. قطعی سراسری ۱۳۹۸ اینترنت در ایران از پیچیدهترین و گستردهترین قطعیهای اینترنت در جهان بوده است. این واقعه بزرگترین قطعی در تاریخ اینترنت ایران بود. در مقایسه با اختلالات پیشین، محدوده این قطعی گستردهتر و مدت زمان آن نیز بیشتر بود بهطوریکه محدوده قطعی تمام خاک ایران را در برگرفت. قطع اینترنت با چنین پیچیدگیهای وسیع تدارکاتی (لجستیکی) تا کنون در جهان سابقه نداشتهاست. در عصر ۲۵ آبان ۹۸ (۱۶ نوامبر ۲۰۱۹)، ایرانسل، همراه اول و رایتل از شبکه جهانی آفلاین شدند. قطعی اینترنت به تدریج افزایش یافت و تا آخر شب به نقطه قطع سراسری رسید. روز چهارشنبه ۴ دی ماه سال گذشته، اینترنت خانگی در شیراز و برخی شهرستانهای استان فارس قطع شد. همچنین «یک منبع آگاه» در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات گفته بود: «با دستور مراجع امنیتی» ترافیک بینالملل خطوط تلفنهای همراه در استانهای البرز، کردستان، زنجان و فارس قطع شده است. خسارت وارده در نتیجه قطعی اینترنت در ایران بنابر تخمین نت بلاکس معادل روزانه ۶۱ میلیون دلار (حدود ۷۳۲ میلیارد تومان) بوده است. این قطع دسترسی باعث تعطیلی برخی صرافیها و آژانسهای مسافرتی شد. همچنین میزان فروش سینماها در مدت قطعی به شکل قابل توجهی کاهش یافت. مجموع خسارت نیز بین ۳۶۹ میلیون تا ۱/۵ میلیارد دلار تخمین زدهشده بود. واکنشهای داخلی حسن روحانی، رئیسجمهور، گفته بود: «باید بتوانیم شبکه ملی اطلاعات داخلی را آنچنان تقویت کنیم که مردم بتوانند برای نیازمندیهای خود نیازی به خارج نداشته باشند». محمدجواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، در واکنش به قطعیها گفته بود: «اطلاعی دربارهٔ زمان رفع محدودیت اینترنت ندارم و در این زمینه باید از شورای امنیت کشور (شاک) سؤال کنید.» او همچنین در مورد اینترنت ملی گفت: «اینترنت داخلی معنا ندارد بلکه یک عبارت کاریکاتور شده و بسیار غلط است. ما موضوعی به نام اینترنت ملی نداریم.» علی ربیعی، سخنگوی دولت، نیز گفته بود: «چنانچه اطمینان حاصل شود سوء استفادهای صورت نمیگیرد اینترنت استانهای مختلف به تدریج وصل میشود.» او همچنین در جای دیگری گفته بود: «همه ما میپذیریم گاهی ناچاریم هزینه سوءاستفاده از فناوری را بپردازیم که البته قطع اینترنت مقطعی است، اما امنیت برای ما بسیار مهمتر بود.» محمود واعظی، رئیس دفتر ریاستجمهوری، گفته بود: «در شورای امنیت کشور تصمیمات مشخصی برای امنیت کشور اتخاذ شده و در جایی هم مجبور شدند تصمیم قطع دسترسی به اینترنت را بگیرند.» تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی از جمله قاسم میرزایینیکو، جلال میرزایی، حشمتالله فلاحتپیشه، فاطمه سعیدی، حمیده زرآبادی و طیبه سیاوشی خواستار گشایش اینترنت شدند. علی مطهری، از نمایندگان مجلس گفته بود: «ادامه قطع اینترنت ضرورتی ندارد.» وی همچنین افزوده بود: «اگر وزیر کشور بخواهد بر ادامه قطع اینترنت اصرار بورزد، مجلس عکسالعمل نشان خواهد داد.» احمد خاتمی، از اعضای مجلس خبرگان، در خطبه نماز جمعه تهران گفته بود: «تقاضا دارم اینترنت را بازِ باز نکنید. دیدید که به مردم جنایت یاد میدادند.» علی فدوی، جانشین فرمانده سپاه پاسداران، نیز گفته بود: «اینترنت مجرای خباثتهای آمریکاست.» واکنشهای بینالمللی واکنش ها به قطع سراسری اینترنت بیشتر از طرف آمریکایی ها بود، آنها که با تحریم ها گسترده مردم را در شرایط دشوار اقتصادی قرار داده اند در لباس دلسوز برای مردم ایران ظاهر شدند و خواستار وصل اینترنت شدند بدون اینکه به نقش خود در اتفاقات داخلی ایران اشاره کنند. دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده، در پی قطع اینترنت ایران در توئیتر نوشت: «حکومت ایران کل سیستم اینترنت را قطع کرده به گونهای که ملت بزرگ ایران نمیتوانند صحبت کنند.» مایک پمپئو، وزیر امورخارجه آمریکا، گفته بود: «جمهوری اسلامی باید فوراً دسترسی همه ایرانیان به اینترنت آزاد و باز را فراهم کند.» ریچارد گرنل، سفیر آمریکا در آلمان، در توئیتر نوشت: «ما صدای مردم ایران را میشنویم. ما مشکل را میدانیم اگرچه فعلاً نمیتوانیم جزئیات بیشتری از آنچه تا حالا انجام دادیم منتشر کنیم. اما بدانید صدا و خواسته شما را واضح و شفاف میشنویم.» برنی سندرز، سناتور آمریکایی، نوشت: «همه مردم حق اعتراض برای آیندهای بهتر را دارند. من از دولت ایران میخواهم به خاموشی اینترنتی پایان دهد.» جو بایدن، معاون سابق اوباما و کاندیدای ریاست جمهوری ۲۰۲۰، نوشت: «ایرانیان نیز مانند مردم هر جای دیگری حق دارند به شکل مسالمتآمیز اعتراض کنند بدون آن که روزها بدون اینترنت بمانند.» وزارت خزانهداری آمریکا روز جمعه یکم آذر، نام محمدجواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات جمهوری اسلامی را به دلیل نقش داشتن در «سانسور گسترده اینترنت» به سیاههٔ تحریمیهای کاخ سفید اضافه کرد. لازم به توضیح است ایران نخستین کشوری نیست که دسترسی خود به اینترنت جهانی را به عنوان ابزاری برای مدیریت ناآرامیهای داخلی قطع میکند؛ مصر در سال ۲۰۱۱ اقدام مشابهی انجام داد، سودان و اتیوپی نیز در تابستان سال جاری در موارد مشابه اینترنت سراسری را قطع کردند.
اوج گیری حرکتهای اعتراضی، علیرغم گسترش ویروس کرونا
اوج گیری حرکتهای اعتراضی، علیرغم گسترش ویروس کرونا [ "سخن روز" - حزب کمونیست ایران] همزمان با گسترش روز افزون بیماری کرونا در استانهای مختلف و تلفات دردناک ناشی از آن، شرایط تامین معیشت کارگران و مردم تهیدست هم به سرعت رو به وخامت می رود. این شرایط که قبل از شیوع کرونا هم به مرز غیرقابل تحملی رسیده بود و خیزش سراسری آبانماه سال گذشته، از بازتابهای آن بود، اکنون بمراتب عمیق تر و شدید تر شده است. اوضاع بگونه ای است که خطرات ناشی از ابتلاء به بیماری کرونا نیز نمی تواند، مانع برپائی تجمع های اعتراضی بشود. اگر در هفته های نخست شروع بحران کرونا، این گونه تجمع ها به دلیل نگرانی از ابتلاء به این بیماری تا حدودی کاهش یافته بود، اکنون و پس از گذشت سه ماه از آغاز بحران کرونا در ایران، آنچنان کارد به استخوان رسیده است، که کارگران و مردم تهیدست، به ناچار خطر آلوده شدن به ویروس کرونا را به جان می خرند، هم در محل کار حاضر می شوند و هم تجمع های اعتراضی برپا می کنند . مروری بر بخشی از اخبار مربوط به تنها چند روزی که از آغاز سومین ماه سال جدید می گذرد، نشان از آغاز موج جدیدی از اعتراضات بر علیه شرایط دشواری دارد که اکثریت مردم ایران در آن گرفتار شده اند: - کارگران خدمات شهرداری شاهین شهر، دو روز متوالی در اعتراض به “کم بودن میزان حقوق دریافتی”، مقابل ساختمان شهرداری این شهر دست به تجمع اعتراضی زدند. - کارگران مناطق 4 و 5 و 6 شهرداری اهواز هم دو روز است مقابل ساختمان شهرداری این شهر جمع شده اند و خواسته های خود را شعار می دهند. - کارگران مجتمع کشت و صنعت هفت تپه در اعتراض به کاهش ۷۰ درصدی ظرفیت تولید، عدم امنیت شغلی و معوقات مزدی خود دست به تجمع زدند. - کارگران واحد آب، برق و تهویه “منطقه ویژه اقتصادی بندرخمینی”، دست از کار کشیده اند. - کارگران معدن کرومیت فاریاب کرمان مقابل فرمانداری این شهرستان دست به تجمع زدند. - کارگران «شرکت معدن کاری امین یار» برای دریافت حقوق معوقه خود تجمع اعتراضی برپا کردند. - کارگران کارخانه سیمان لامرد در اعتراض به عدم دریافت دستمزدهای معوقه و همچنین اخراج شماری از همکاران خود تظاهراتی برپا کردند. - کارگران بخش خدمات بندر خمینی در اعتراض به عدم پرداخت دستمزدهای معوقه خود مقابل فرمانداری ماهشهر تجمع کردند. - کارگران شرکت توریستی همدان، چند روز است مدام در حال تجمع و اعتراض هستند. اما تظاهرات و تجمعهای اعتراضی تنها مربوط به کارگران محدود نمی شود. طی همین چند روز گذشته شاهد تظاهرات و اعتراضات اقشار تهیدست دیگر جامعه نیز بوده ایم. از آن جمله: اعتراض پرستاران استان گیلان ، کسبه و دستفروشان شهرستان سیمرغ در استان مازندران. معلمان نهضت سوادآموزی گرگان، اعتراض ساکنان مسکن مهر بردسکن، اعتراض اهالی روستای نصرآباد، تیراندازی مامورن امنیتی رژیم به سمت گروهی از مردم معترض منطقه “غيزانيه” در اهواز و غیره. رژیم و کارفرمایان در حالیکه ابائی ندارند از اینکه کارگران را علیرغم شیوع ویروس کرونا به ادامه کار در کارگاهها و کارخانه های فاقد هر نوع امکانان بهداشتی ، تشویق و در واقع ناچارشان کنند، در همان حال حضور آنها را در تجمع های اعتراضی را مغایر با رعایت قاعده ” فاصله گذاری اجتماعی” شان می دانند و به این اعتبار علاوه بر تلاشهای سرکوبگرانه برای پراکنده نمودنشان، در دستگاههای تبلیغات، آنها را سرزنش هم می کنند. واقعیت این است که جمهوری اسلامی که امروز ادامه حاکمیتش تنها بر پایه اعمال زور و سرکوب استوار است، به خوبی میداند این مردمی که چیزی برای از دست دادن ندارند، نمی توانند به انتظار پایان بحران کرونا بنشینند و شاهد تباه شدن تدریجی جسمی و روانی خود و خانواده هایشان باشند. مردمی که در خیزش آبان ماه سال گذشته لرزه مرگ بر اندام رژیم انداختند، نمی توانند، تحت فشار کرونا و رژیم بدتر از کرونا، تن به سرنوشتی بدهند که این رژیم برای بقای خود، برای آنها تدارک دیده است. بدون شک این شرایط اسارتبار می تواند و باید خاتمه یابد. رژیم جمهوری اسلامی در بحران سیاسی و اقتصادی مهلکی گرفتار شده است. استراتژی قدرت نمائی در خارج از مرزهای کشور، برای تضمین بقاء در داخل کشور، با شکست روبرو شده است و در آستانه به زانو در آمدن در مقابل قدرت های غربی قرار گرفته است. همه اینها نشان می دهند که توازن قوا به نفع جبهه کارگران و مردم محروم و ستمدیده تغییر کرده است. اکنون زمان آن فرا رسیده است، که این جویبارهای پراکنده از اعتراض و مبارزه به هم بپیوندند، همزمان و هماهنگ شوند، تا رود خروشانی از نیروی بنیان کن و سازنده مردم به حرکت در بیاید، جامعه ایران را از وجود نفرت انگیز رژیم اسلامی پاک سازد و بر ویرانه های آن جامعه ای مرکب از انسانهای آزاد و مرفه و برابر بنا نهد.
"سرمایه داری ایران بداند این جهنم خواهد سوخت"
سخنان شاپور احسانی راد پیش از رفتن به زندان یکی از پیامهای این سخنرانی این بود : سرمایه داری ایران بداند این جهنم خواهد سوخت. #کولبر_نیوز #kolbarnews @kolbarnews
انفجار «باستیهیلز»ها با «بغض متراکم اجتماعی»
انفجار «باستیهیلز»ها با «بغض متراکم اجتماعی» به حق چیزهای نادیده و ناشنیده که «باستی هیلز» هم یکی از آنهاست. همچنان که «حوزهی علمیهی لاکچری» یا زندگی افسانهای آقازادهها و «ژنهای خوب»! در ینگه دنیا. باستی هیلز! «باستی هیلز» در نظام طبقاتی آخوندسالار پدیدهیی چندان غریب نیست اما تاکنون در اندورنی هزارتوی ولایت از آن، آنچنان که باید پردهبرداری نشده است. در سال۹۸ برای خالی نبودن عریضه، برخی رسانههای به فرمان حاکمیت مقداری به آن پرداختند اما بهزودی دریافتند که نباید وارد این راز مگو و سر به مهر شوند. بعد از یک سال بار دیگر گوشهیی از این راز در مصاحبهی سید محمدرضا مرتضوی با اعتماد آنلاین (۵خرداد ۹۹) به بیرون درز کرد. او با احتیاط و ترس و لرز و در حالی که گویی کار خلافی میکند و منتظر عقوبت آن است، در لفافه گفت: «مثل روز برایم روشن است که روزی مردم میریزند و باستی هیلز را میگیرند»! از همینجا ذهن آدمی دچار بکسباد میشود و نمیتواند بهراحتی از کنار آن بگذرد. راستی باستی هیلز چیست؟ و در کجای این ناکجاآباد آخوندساخته است؟ سایت حکومتی مشرق با افتخار باستی هیلز یا بورلی هیلز لواسان را شهرکی با کاخهای شبیه قلعه در دامنهی کوههای لواسان توصیف میکند که فقط مولتی میلیادرها با اتومبیلهای میلیادری اجازهی ورود به آن داشتند و آن را میوهی شکاف طبقاتی حاصل از اشرافیت مینامد. قیمت ویلا در این شهرک خصوصی از ۳۰میلیارد تومان به بالا شروع میشود. کسی نمیتواند وارد این شهرک شود مگر یکی از ما بهتران ساکن ۳۶ویلای لاکچری آن باشد؛ ویلاهایی که یکی از آنها با مساحت تقریباً ۲هزار و ۵۰۰ متر بنا شامل پارکینگ، انباری، بالکن، سونا، استخر، جکوزی، سالن ورزشی و... است. اما نمیگوید این «اشرافیت» باستیهیلز نشین چه کسانی هستند؟ این شکاف طبقاتی چگونه ایجاد شده است که باستیهیلز یکی از میوههای فاسد و نامشروع آن است؟ امضاهای طلایی! در همین مصاحبه ناگهان با واژههای ناشناخته و نامکشوف مواجه میشویم مانند «امضاهای طلایی»! البته «بستنی روکش طلایی» خوری حضرات آقایان را در کاخها و اندرونیهای باستی هیلزی آنها شنیده بودیم اما این یکی... «هزار نفر با امضاهای طلایی از بیتالمال دزدی کردهاند و ثروتهایشان را از ایران خارج میکنند»! (همان منبع) شگفتا این هزار نفر کیانند؟ و چه کسی به آنها امضای طلایی میدهد؟ مرتضوی در بین اعترافاتش که پر از نقطه چین و خط فاصله و ناگفتههای بسیار است، بهصورت قطرهچکانی میگوید: «یک مهد کودک مگر دانشگاه آکسفورد است که ماهی ۲میلیون تومان میگیرد؟» او گویی در غار افلاطون است و با منطق مثل افلاطونی فقط اشباح تابانده شده بر دیوار غار را بهصورت بریده بریده توصیف میکند اما پرده از بازیگران و سلسله جنبانان بیرون غار برنمیدارد. نمیگوید آنها چه کسانی هستند که «پول آسانسورشان به اندازه همه ثروت ۴۰کارگر است» و مهد کودکشان جلال و جبروت دانشگاه آکسفورد را دارد. نمیگوید «میلیاردها پول واردات گوشت» به جیب کدام یک از ما بهتران رفت که مردم رنگ گوشت را نبینند. معلوم نمیکند آن کسانی که از حقوق به تعویق افتاده و به یغما رفتهی معلمان و کارگران کاخ درست کردهاند با مشخصات و اسم و تفاصیل چه کسانی هستند؟ فاش نمیکند آنهایی که در باستی هیلز آجرهای طلایی روی هم گذاشتهاند از کدام قماشاند؟ نظام تولید رانت و اشرافیت در کدام اتمسفر و در کدام مناسبات طبقاتی، باستی هیلز، حوزهی علمیهی لاکچری و بستنی روکش طلایی تولید و مصرف میشود؟ بنا به اعتراف مرتضوی در مصاحبه با اعتماد آنلاین ۵خرداد ۹۹ «ثروتمندان تخیلی و این ثروتهای جمع شده» و این اشرافیتی که در ایران آخوندی تولید شده است در هیچ جای دنیا سابقه ندارد و محصول کارهای کثیف و پولهای کثیف است. محصول مناسباتی است که در آن شتر را با بار طلا عبور میدهد اما پشه را صافی میکند. ماحصل خلافتی است که در آن میتوان دکل نفت را با تمام عظمت آن قورت داد اما به جرم دزدیدن نان شب، دست مسکین بینوا را با اره برقی قطع کرد. این پولهای کثیف چگونه روی هم انباشته میشود؟ تا کی میشود این آتشفشان بیتاب فوران را در پشت درهای بسته حبس کرد. «این بغض متراکم اجتماعی» روزی آنچنان میترکد که باستی هیلزها و صاحبانش که سردمداران و وابستگان به فاشیسم مذهبی حاکم هستند به جایی که باید انداخته خواهند شد. همه آن روز را میبینند. فرا رسیدن آن روز مثل روز روشن است. ----------------------------------- کانال کارگران کاوه های ایران
"...بغض کارگر به انقلاب منجر می شود"
این سخنان که از دهان یک سرمایه دار بیرون می آید شنیدنی است. ◼️مرتضوی دبیرکل خانه صنعت و معدن از انقلاب کارگران در ایران سخن می گوید. این بغض از گلوی کارگر پائین نمی رود و به انقلابات کارگری منجر می شود. #کولبر_نیوز #kolbarnews @kolbarnews
ایراندوست
ریزش جمهوری اسلامی و تغییر ریشهایی در ایران، باید از درون دستگاه قدرت، با خیزش مردم کوچه و بازار و با دخالت نظامیان وطندوست برای حفظ تمامیت ارضی کشور کامل شود ! اپوزیسیون خارج از کشور با انبوهی امکانات و تشکیلات رادیو تلویزیونی، نشریه و برنامههای اینترنتی، مکمل و سوپاپ اطمینان رژیم مستقر در تهران است ! هنوز اتحاد و ایجاد دولت در تبعید در برنامه نیروهای مخالف نیست گویا منتظر چراغ سبز با لیست وزیران از طرف واشنگتن و لندن هستند ! خوشنشینان اپوزیسیون خارج از کشور در تحلیل و تفسیر جمهوری اسلامی نمره قابل قبولی دارند ولی در عملکرد برای تغییر رژیم، سالهای متوالی است که مردود شدهاند. شاید خودشان هم ندانند که بازیچه و ابزار فشار سیاسی بیگانگان شدهاند ولی اگر هم بدانند و برای گذران روزی سر سفره به اینکار مشغول باشند، زرنگ نیستند بلکه خائن هستند !
دخو
جناب "ایراندوست" با امید اینکه حمل بر جسارت نشود, اما باید از خود پرسش نمود که این چه به اصطلاح "تغییر ریشه ای" است که از درون دستگاه قدرت و با دخالتهای بازار و ارتش "کامل" میشود. هر سه نهاد ذکر شده: دستگاه قدرت ج.ا., بازار و ارتش نماینده و نماد فاسدترین, دشکارترین و پرشیده ترین نهاد ها در جامعه ایرانند. و اکنون از آنان در اینجا به عنوان ناجی و رهانندهء مردم یاد می شود! هر گونه دخالت دستگاه قدرت و بازار و ارتش در سرنگونی ج.ا. فقط و فقط یک معنا دارد و آن بازتولید همان نظام سرکوبگر است, اما با نامی دیگر. همانگونه که دیدیم چگونه دخالت دستگاه قدرت و بازار و ارتش در سرنگونی سلطنت منجر به بازتولید دوبارهء نظامی سرکوبگر گشت, با نام و ظاهری متفاوت. در جامعهء امروزی ایران تنها راه اصولی سرنگونی ج.ا. در دست جنبش های اجتماعی معاصر (جنبش های کارگری, جنبش های زنان, کنشگران دانشجویی و جنبش های جوانان, کنشگران محیط زیست و جنبش های حفظ زیست محیطی, اقلیتهای ملی و مذهبی, جنبشهای دگرباشان,...) در کشور میباشد. سردبیر این سایت مشاهدات جالبی در مورد مفهوم "اپوزوسیون" دارد و نتیجه گیری هایی جالبتر؛ مانند اینکه در حقیقت امر هیچکدام از این "نیروها " در عمل و در واقعیت های روزمرهء جامعه نه نیرویی هستند و نه "اپوزوسیونی." تمامی این عبارت های "تغییر رژیم" (رژیم چنج), "حفظ تمامیت ارضی",....اتفاقا بخشی از همان گفتمان های سوپاپ اطمینانی هستند که تا به حال ج.ا. را سر پا نگه داشته است. نقطهء مشترک رژیم, "اصلاح طلبان", "اپوزوسیون لیبرال", سلطنت باختگان,...ترس و وحشت آنان از خود سازماندهی و خود مدیریتی و رهبری شورایی مردمی است . اما چنین بدیلی اتفاقا یکی از آلترناتیوهای ممکن در ایران میباشد, که در چند سال اخیر قویتر و مطرح تر گشته است. خائنین واقعی تمام آن گرایشات, جریانها و افرادی اند که با تکیه به "درون دستگاه قدرت", بازار و ارتش در پی تضعیف بدیل حکومت شورایی هستند و مخالف خود-سازماندهی و خود-مدیریتی مردم در ایران می باشند. با اجازهء شما مروری داشته باشیم بر برخی شعارها و مطالبات مطرح شده در آبانماه و دیماه ۱۳۹۸: نه رفراندوم! نه اصلاح ! اعتصاب، #انقلاب! اصلاحات، رفراندم = رمز فریب مردم! چه دی باشه چه آبان پیکار #کف_خیابان! از تهران تا بغداد شعار ما #انقلاب! از ایران تا بغداد، فقر، ستم، استبداد! بلوچستان تو آبه، رژیم دستش چماقه! برادر سیلزده، حمایتت میکنیم! از اهواز تا تهران ، سرکوب زحمتکشان! نه شاه میخوایم نه پاسدار ، مرگ بر این دو کفتار! مرگ بر ستمگر ، چه شاه باشه چه رهبر ! دانشجو کارگر ، ایستاده ایم در سنگر! اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا! ۱۵۰۰ نفر کشته آبان ماست! دیکتاتورسپاهی ، داعش ما شمایی! آخوند سرمایهدار ، پول ما رو پس بیار!
"سازمان دهی شورائی"
گزارشِ هفتمین روز اعتصاب کارگران نیشکر هفتتپه کارگران هفتتپه تصمیم گرفتند به صورت شورائی روند اعتصاب را سازماندهی کنند. کارگران هفت تپه امروز در محوطه کار خانه دست به اعتصاب زدند. کارگران با حضور در سنگر به سخنرانی و تبادل نظر در باره چگونگی روند اعتصاب و خواست ومطالبات خود پرداختند. در نهایت کارگران به ایننتیجه رسیدن که روند و چگونگی اعتصاب باید با تصمیم جمعی و بصورت شورائی سازمان دهی شود. همچنین کارگران نیشکر هفت تپه مجددا تصمیم گرفتند که خلع ید شرکت از بخش خصوصی، باید بعنوان یکی از خواست های مشترک کارگران هفت تپه در کنار سایر مطالبات بطور جدی پیگیری شود. در ضمن دستگاه حضور و غیاب کارگران که توسط عوامل کارفرما در روز شنبه غیر فعال شده بود، امروز توسط کارگران فنی شرکت ، دستگاه حضور غیاب ( پانچ) فعال سازی شد.
"امید و انرژی اتوپیایی در جامعه"
بخش های پایانی از مقالهء "درسهای هفتتپه" [مندرج در سایت "نقد اقتصاد-سیاسی"] ------------------------- آنچه از اعتراضات هفتتپه میآموزیم حرکتهای اعتراضی در پیوند با مطالبات کارگران شرکت کشت و صنعت هفتتپه تا همین امروز هم نکات بسیار مهمی برای تأکید و آموختن دارد. ازجمله در زمینهی برقراری پیوندمیان مبارزات در نقطهی تولید و در سطح شهر، ایجاد حس همبستگی در میان کارگران و دیگر گروههای مردمی، تجربهی تشکیل شورای منتخب کارگران، و نیز امیدی که با تزریق انرژی اتوپیایی به جامعه زاده میشود. پیوند مبارزات در سطح کارخانه و فضاهای شهری و ایجاد همبستگیهای اجتماعی یکی از نکات درخور اهمیت در مبارزات کارگران هفتتپه برقراری پیوندمیان مبارزات در سطح کارخانه / واحد صنعتی و مبارزات در سطح شهر است. بخشی از این پیوند ناشی از ویژگیهای فضایی کارخانهی هفتتپه در کنار شهر شوش و نیز وزن نسبی شاغلان این شرکت در کل اهالی این شهر بوده است اما فراتر از آن نشاندهندهی نیروی خلاق جنبشهای اجتماعی نیز هست. برقراری پیوند میان مبارزات سطح کارخانه و مبارزات سطح شهر سرکوب حرکت اعتراضی را بسیار دشوارتر میسازد و با ایجاد اجتماعات محلی پشتیبان، توسعه و استمرار آن را امکانپذیرتر میسازد. برقراری پیوندمیان مبارزات در نقطهی تولید و مبارزات در فضای زیست روزمره، یعنی مبارزات شهری، رمز موفقیت پیکار طبقاتی است. نکتهی درخور اهمیت دیگر ایجاد همبستگی سایر گروههای اجتماعی با کارگران معترض بوده است؛ این همبستگی در بدو امر در سطح محله و شهر محل اقامت و کار کارگران (شوش در استان خوزستان) شکل گرفت؛ بسیاری از کاسبان محلی، معلمان، زنان خانهدار که لزوماً همسر کارگران نبودند و کارگران غیررسمی مانند رانندگان وانتبار به معترضان هفتتپه پیوستند. همدردی این گروههای انبوه با کارگران معترض، دلایل مختلف دارد. نخست این که بافت اقتصادی شوش به عنوان یک شهر صنعتی- کشاورزی با مجتمع نیشکر هفتتپه گره خورده است. غالب ساکنان شهر اگر خودشان کارگر مجتمع نباشند یا فرزند این کارگران هستند یا اقوام و نزدیکانشان از کارگران هفتتپهاند. همین مسأله عامل مهم ایجاد همبستگی در ابعاد فضاهای شهری است. علاوه بر آن، معاش جمع زیادی از کاسبان خردهپا در شوش به اشتغال کارگران هفتتپه وابسته است. همین عامل نیز بهخودیخود عامل عینی ایجاد همگرایی میان این گروههای اجتماعی مختلف را پدید آورده است. همبستگی در این سطح عمدتاً اما نه لزوماً معلول وابستگیهای خُردِ اقتصادی و اجتماعی است. اما در سطوح بالاتر همبستگیهایی نیز میبینیم که برتر از آن زاییدهی آگاهیهای طبقاتی و اجتماعی وسیعتر است. در این خصوص، میتوان از همبستگی کارگران فولاد اهواز؛ کارگران پروژهای صنعت نفت در عسلویه و کنگان، و گروههای مختلف معلمان نهتنها در استان خوزستان بلکه در دیگر استانها نام برد. تشکیل شورای منتخب کارگران در شرایطی که چهار دههی اخیر سالهای افول تشکلهای مستقل کارگری بوده است، حرکت کارگران هفتتپه از فعال کردن سندیکای مستقل کارگران تا تشکیل نخستین شورای مستقل کارگری در سالهای اخیر اقدامی بسیار کلیدی در توسعهی دموکراسی صنعتی محسوب میشود. واحدهای صنعتی بزرگ مانند نیشکر هفتتپه به بیشترین مشارکت کارگری و نیز دموکراسی در سطح بنگاه نیاز دارند و طبعاً شوراها یکی از تشکلهایی است که تجربهی زیست جمعی و دموکراتیک را برای نیروهای کار امکانپذیر میکند. با این حال، در شرایطی که واحد اقتصادی اولاً نیازمند تجدیدساختار و بازسازی تکنولوژیک است، ثانیاً از انبوه بدهیهای معوق به نظام بانکی و سایر اشخاص حقوقی آسیب میبیند، ثالثاً دارای پیوندهای پیشین و پسین گستردهای با سایر واحدهای کشاورزی ـ صنعتی ـ تجاری است، و همچنین فعالیتهای آن دارای اثرات جانبی متعدد بهویژه بر زیستبوم منطقه است، کنترل مستقیم کارگری چندان عملی به نظر نمیرسد. البته از سوی دیگر ترویج گفتمان کنترل کارگری را در شرایطی که صدها و احتمالاً هزاران واحد اقتصادی مسألهدار (بهویژه بنگاههای کوچک و متوسط) متعلق به بخشهای دولتی و غیردولتی هستند میتوانیکی از راههای انتقال واحدهای اقتصادی کوچک و متوسط به تعاونیهای نیروهای کار در نظر گرفت. در شرایط کنونی، شورای کارگری باید در مقام نهاد مداقع حقوق نیروهای کار و نیز ناظر بر عملکرد مدیران دولتی عمل کند تا مانع از تکرار سوءمدیریتهای چند دههی اخیر و تضییع مستمر حقوق نیروهای کار شود. بنابراین نقش مهم شورای کارگران هفتتپه قبل از هر چیز توسعهی دموکراسی صنعتی در این واحد اقتصادی، نظارت مستقیم بر عملکرد مدیران و دفاع از حقوق نیروهای کار خواهد بود. هفتتپه و اقتصاد سیاسی خوزستان فرازوفرودهای شرکت هفتتپه و مبارزات کارگران آن را باید بخشی از تراژدی خوزستان بعد از انقلاب محسوب کرد. بدون تردید در میان مناطق مختلف ایران زوال اقتصادی و اجتماعی و زیستمحیطی که استان خوزستان در سالهای بعد از انقلاب تجربه کرد بسیار مهیبتر بوده است. علاوه بر هشت سال جنگ، نابودی بسیاری از زیرساختها و آوارگی بسیاری از مردم این منطقه، خوزستان که در تاریخ معاصر ایران و بهویژه در دو دههی منتهی به انقلاب 1357 تصویری از مدرنیسم، صنایع فوردیستی و جوامع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مترقی ارائه میکرد، در پی بروز انقلاب، جنگ هشتساله، برنامههای توسعهی نولیبرالی طی سه دههی بعد، و بحران خشکسالی، ریزگردها و زیستمحیطی، در عمل از توهم آرمانشهر مدرنیستی سالهای پیش از انقلاب به ویرانشهری از تباهی و فروپاشی اقتصادی درغلتیده است. هفتتپه، فولاد اهواز، بحران ریزگردها، بحران خشکسالی و غیره همگی بخشی از بحران بزرگتری است که این منطقه را در چهار دههی گذشته درنوردیده است. بهرغم وجود منابع نفتی، نرخ بیکاری در خوزستان از میانگین کشوری بالاتر است و نرخ بیکاری جوانان خوزستانی حدود 49 درصد است که در مقایسه با میانگین کشوری (25 درصد) بسیار بالاتر است. تحولات یکسالهی گذشته در ایران از اعتراضات دیماه تا اعتراضات کارگری اخیر در واحدهای صنعتی خوزستان نشان میدهد که چهبسا از دل ویرانشهر کنونی امید به فردایی بهتر زاده شود، امیدی که با تزریق انرژی اتوپیایی به جامعه شاید تنها دریچه برای برونرفت از بحرانهای ساختاری کنونی باشد.
نیکی
من در این مقاله جیزی جز بزرگ نمایی دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی و ترساندن و توی دل مردم را خالی کردن نمیبینم.
حواس هارا جمع کنید
فقط میتونم بگم نمیشه بی گدار به آب زد! مطمئن باشید حاکمیت قبل وقوع هر اعتراضی خودش و آماده میکنه مخصوصا اعتراضات اقتصادی که قابل پیش بینی هستند. در جریان گرانی ناگهانی بنزین نیز نیروهای سرکوب از قبل آماده بودند.در واقع هدف تخلیه مصنوعی خشم مردم قبل از وقوع قیام های بنیان کن بود.
Mani
پارتیزانها در کشورهایی که گرفتار حمله نازیست های جنایتکار هیتلری شده بودند از کوکتل مولوتف علیه تانک ها و کامیونهای آنها استفاده میکردند . شاید آنزمان هنوز کپسول های بسیار کوچک (مینی) گازهای پیک نیکی نبود که بتوانند ضمیمه کوکتل مولوتف ها بکنند تا قدرت کوکتل مولوتف ها را چند برابر کنند و علیه جنایتکاران نازی بکار ببرند. آنچه تبهکاران حاکم بر ایران با مردم ایران انجام داده اند هیتلر با مردم خود انجام نداد.