بازتاب خبر توافق چین و ایران در رسانههای بینالمللی
از قرارداد ۲۵ ساله چین و ایران چه اطلاعاتی در دست است و چه برداشتهایی میشود؟ سه نمونه از مطالب پرشمار منتشرشده درباره این قرارداد در رسانههای انگلیسیزبان.
توافقنامه/تفاهمنامه ۲۵ ساله چین و جمهوری اسلامی پیش از نهاییشدن به یکی از مهمترین خبرهای داخلی و خارجی ایران بدل شده است. در ایران، مقامهای دولتی و حکومتی آن را فرصت اقتصادی بینظیر برای مقابله با تحریمها و شکست پروژه آمریکا برای انزوای کامل ایران توصیف میکنند و عدهای دیگر به ویژه نزدیکان به محمود احمدینژاد و شماری نماینده مجلس و بخش اعظم اپوزیسیون آن را فروختن کشور میدانند. در آمریکا، نظر غالب بر آن است که چین زمین دیگری برای تخاصم با ایالات متحده یافته و ضربه دیگری به دولت دونالد ترامپ زده است، هرچند برخی نیز این ائتلاف را مستقیماً ائتلافی علیه ترامپ نمیدانند.
جزئیات نخستین «افشاگری» درباره این قرارداد هنوز نهایینشده را که سپتامبر سال گذشته در «پترولیوم اکونومیست» منتشر شد، اینجا («چین ۲۸۰ میلیارد دلار در صنایع تحریمشده ایران سرمایهگذاری میکند») بخوانید. نخستین اظهارنظرها درباره این قرارداد و هدفهای ممکن چین را نیز در این لینک (بازی چین در زمین تنشهای ایران و آمریکا) بخوانید.
محمدجواد ظریف، وزیر خارجه جمهوری اسلامی سهشنبه ۱۴ ژوئیه اعلام کرد که تهران برای نهاییکردن قرارداد با پکن دست به کار شده است. در زیر خلاصه سه نمونه از گزارشها و ستونهای پرشمار منتشرشده درباره این قرارداد در رسانههای انگلیسیزبان کشورهای مختلف را مرور خواهیم کرد. رسانههای چینی درباره این قرارداد سکوت کردهاند.
▪️ چین و ایران با به چالش طلبیدن آمریکا، به یک شراکت تجاری و نظامی نزدیک میشوند ـــ فرناز فصیحی و استیون لی مایرز
مقاله نیویورکتایمز درباره قرارداد چین و ایران به مقاله مرجع دیگر تحلیلها و نوشتهها درباره این قرارداد بدل شده است. فرناز فصیحی و استیون لی مایرز، گزارشگران نیویورکتایمز با اتکا به پیشنویسی ۱۸ صفحهای که در اختیار آنها قرار گرفته، و با اتکا به سخنان مقامهای ایرانی که نامشان برده نشده است، قرارداد احتمالی را «شراکتی گسترده در زمینه اقتصادی و امنیتی» توصیف میکنند که «تلاشهای دولت ترامپ برای انزوای حکومت ایران را خنثی میکند.» این پیشنویس ۱۸ صفحهای، به ادعای تایمز، برچسب «نسخه نهایی» بر خود دارد.
نکتههای اصلی گزارش نیویورکتایمز از این قرار است:
🔹 قرارداد نخستین بار از سوی شی جینپینگ، رئیسجمهوری چین در سفر ۲۰۱۶ به ایران ارائه شد و کابینه حسن روحانی چندی پیش با آن موافقت کرد. نیویورکتایمز به نقل از دو مقام ایرانی ناشناس مدعی است که رهبر جمهوری اسلامی با این قرارداد موافقت کرده است. قرارداد هنوز به مجلس شورای اسلامی ارائه نشده، اما محمد جواد ظریف، وزیر خارجه جمهوری اسلامی در نشست تنشآلود هفته گذشته در مجلس گفت که این توافق برای نهاییشدن به مجلس داده خواهد شد.
🔹 قرارداد تهران ــ پکن حضور چین در حیطههای بانکداری، ارتباطات راه دور، بندرها، خط آهن، فرودگاه، مترو و دهها پروژه دیگر در ایران را گسترش میدهد. در پیشنویس رسیده به نیویورکتایمز، ۱۰۰ پروژه ذکر شده است. در عوض چین به عرضه منظم نفت ایران در ۲۵ سال اخیر دسترسی خواهد داشت. ارزش کلی سرمایهگذاریهای چین در ایران بر اساس قرارداد ۴۰۰ میلیارد دلار در طی این ربع قرن خواهد بود اما این موضوع را دو مقام آگاه به نیویورکتایمز گفته اند.
🔹 پیشنویس قرارداد همکاریها بین دو کشور شامل تعمیق همکاریهای نظامی میشود و از تمرینها و مانورهای نظامی مشترک، تحقیق و توسعه مشترک تسلیحات و مشارکت اطلاعاتی سخن میراند. و بدینترتیب، به طور بالقوه به چین جای پایی در منطقه خاورمیانه خواهد داد که برای سالها ایالات متحده در آنجا حضور نظامی استراتژیک داشته. چین از ۲۰۱۴ همکاریهای نظامی با ایران را افزایش داده و ارتش این کشور از آن زمان دستکم سه بار با نیروهای نظامی ایران مانور و تمرین مشترک برگزار کرده اند.
🔹 ایالات متحده درگیر رکود اقتصادی و بحران همهگیری ویروس جدید کرونا است و چین احساس میکند که واشنگتن تضعیف شده است. معاهده با ایران یعنی چین بر خلاف بسیاری از کشورها خود را در موضعی میبیند که بتواند کارزار فشار حداکثری ایالات متحده را خنثی کند. با این وجود، یک سخنگوی وزارت خارجه آمریکا دراینباره به درخواست نیویورکتایمز در بیانیهای مکتوب چنین واکنش نشان داده است: «ایالات متحده به وارد آوردن هزینه به شرکتهای چینی که به ایران، بزرگترین حامی دولتی تروریسم جهان کمک میکنند، ادامه خواهد داد.»
🔹 سپتامبر گذشته که نخستین بار خبر این قرارداد منتشر شد، وزیر خارجه چین مسأله را رد کرد. هفته گذشته اما ژائو لیجیان، سخنگوی وزارت خارجه چین احتمال امضای توافقنامه بین دو کشور را رد نکرد: «چین و ایران دوستی سنتی دارند و برای توسعه روابط دوجانبه با یکدیگر در ارتباط بوده اند».
🔹 یک بخش مهم قرارداد صادرات نفت ایران به چین است. چین ۷۵ درصد نیاز نفتی خود را از خارج وارد میکند و سال گذشته با واردات بیش از ۱۰ میلیون بشکه در روز بزرگترین واردکننده نفت جهان بود. اخیراً علی آقا محمدی، مشاور ارشد اقتصادی علی خامنهای در تلویزیون دولتی ایران گفته بود که کشور به یک خط نجات اقتصادی نیاز دارد و باید برای اینکه بازیگری موثر در بازار انرژی باقی بماند، صادرات نفت خود را به ۸,۵ میلیون بشکه در روز برساند و برای این کار به چین نیاز دارد. [این میزان صادرات از اوج صادرات نفت در دوران محمدرضا شاه نیز بیشتر خواهد بود.]
🔹 بخش دیگری از توافق، سرمایهگذاری چین در مناطق آزادی تجاری در ایران است: در ماکو، استان آذربایجان غربی؛ در آبادان، استان خوزستان؛ و در قشم در خلیج فارس.
🔹 بندر جاسک در نزدیکی تنگه هرمز یکی دیگر از مناطقی است که چین برای توسعه آن سرمایهگذاری خواهد کرد. این بندر دسترسی استراتژیک به مهمترین تنگه نفتی جهان را برای پکن فراهم خواهد کرد. چین تا کنون مجموعهای از بندرها را در اقیانوس هند توسعه داده که خط سوختگیری مجدد و بارگیری مجدد برای کشتیهای چینی را از دریای چین جنوبی تا کانال سوئز فراهم میکند. هرچند این بندرها برای استفاده تجاری ساخته میشوند، میتوانند کارکردی نظامی بیابند و در رقابت بین پکن و واشنگتن از این منظر اهمیت یابند. چین نخستین پایگاه نظامی خارج از کشور خود را ۲۰۱۵ در جیبوتی ساخت که فاصلهای اندک تا پایگاه نظامی آمریکا در آن کشور دارد. به گزارش خبرگزاری دولتی چین (شینهوآ)، حسین خانزادی، فرمانده نیروی دریایی ارتش ایران پس از یک مانور دریایی مشترک با چین و روسیه در خلیج عمان دسامبر گذشته گفته بود که این مانور نشان داد «دوران حملههای آمریکایی در منطقه به سر آمده است».
🔹 بخش دیگری از توافق به توسعه شبکه اینترنت 5G در ایران بازمیگردند. در این صورت مقامهای ایرانی به فناوریهای کنترلی چین برای نظارت هر چه بیشتر بر شهروندان دسترسی خواهند یافت. ایالات متحده در فناوری 5G از حریفش چین عقب افتاده است.
🔹 اگرچه برخی گزارشهای تأییدنشده ارسال نیروی نظامی چین به ایران را ذکر کرده اند، نیویورکتایمز مینویسد که چین به بندرهای مهم تحت اجارهاش در پاکستان و سریلانکا نیروی امنیتی نفرستاده است.
▪️ یک ائتلاف ایرانیــچینی علیه دونالد ترامپ؟ نه دقیقاً ــ مایکل روبین
مایکل روبین، پژوهشگر محافظهکار «انستیتو امریکن اینترپرایز» در وبسایت «نشنال اینترست» استدلال میکند که چرخش ایران به سمت چین ادامه الگویی است که ایران حتی پیش از جمهوری اسلامی انجام میداده: وقتی ایران احساس ضعف یا استثمار به دست قدرتهای خارجی میکند، به کشورهایی روی میآورد که به نظرش برای ایجاد توازن قدرت کارا هستند. به باور او، تهران در بلندمدت از شراکت با چین پشیمان خواهد شد.
روبین با اشاره به گزارش نیویورکتایمز مقاله را آغاز میکند اما هشدار میدهد که باید نسبت به این گزارشها «محتاط» بود:
«بیسابقه نیست که گروههایی مثل مجاهدین خلق اسناد جعلی برای شرمگین کردن رژیم ایران منتشر کنند. اما به حد کافی در رسانههای ایرانی در ۱۸ ماه اخیر دود بوده که بفهمیم آتشی واقعی در کار است. ثانیاً، نیویورکتایمز این قرارداد را مقاومتی در برابر دولت ترامپ دانسته اما رسانههای ایرانی میگویند سابقه قرارداد با چین به دولت دوم محمود احمدینژاد باز میگردد که در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما بود.»
روبین سپس به سابقه تاریخی ایران در برقراری رابطه با قدرتهای خارجی در برابر دیگر قدرتهای خارجی «ستمکار» اشاره میکند:
«برای مثال، در اواسط قرن نوزدهم، وقتی امپراتوریهای بریتانیا و روسیه به شکل نظامی در مرزهای ایران پیشروی میکردند، ناصرالدینشاه به امپراتوری اتریش ــ مجارستان روی آورد تا یک آکادمی نظامی مدرن برای مدرنکردن ارتش بسازد.
در دهههای بعدی، روسیه و بریتانیا هر دو به گرفتن امتیازهای استثمارگرانه روی آوردند ــ معادل قرن نوزدهمی دیپلماسی بدهی فعلی با چین. رهبران ایرانی برای بازپسگیری استقلال مالیشان، ابتدا به بلژیک روی آوردند و سپس در ۱۹۱۲ سراغ ایالات متحده رفتند... در حالیکه بریتانیاییها و روسها برای اخراج جوزف شوستر، مستشار مالی آمریکایی دسیسه میچیدند، ایالات متحده شهرت مستقلبودن و عدم علاقه به مداخله را برای دههها پس از آن حفظ کرد و به تدریج مستشار جدیدی به نام آرتور میلزپاو را فرستاد تا به ایران برای کسب استقلال مالی کمک کند. رضا شاه نیز با روی آوردن به آلمان در پسزمینه جنگ جهانی دوم همین الگو را تکرار کرد ...»
روبین سپس به تغییر سیاست آمریکا و مداخلهگری روزافزون آن ــ به ویژه کودتای ۱۹۵۳ علیه دولت محمد مصدق ــ اشاره میکند و مینویسد که پس از انقلاب ۱۳۵۷، حضور منطقهای ایالات متحده به موضوع «تئوری توطئه، پارانویا و دغدغههای مشروع رهبران ایران» بدل شد. و هرچند برخی رهبران ایران به نزدیکی بیشتر با روسیه فکر میکردند، «مردم عادی ایران با خشم ناسیونالیستی علیه هر اتحادی با روسیه که فراتر از اتحاد دیپلماتیک برود، واکنش نشان دادند».
به باور نویسنده، هر نوع توافق طولانیمدت با چین که به اجاره بخشی از خاک ایران بینجامد، به خشم عمومی در داخل کشور دامن خواهد زد. روبین مینویسد که احتمالاً علی خامنهای و متحدانش چنین توافقی را پیش خواهند برد اما به قیمت «به خطر افتادن مشروعیتشان».
ستوننویس نشنال اینترست مقاله را چنین پایان میدهد:
«مشکل اصلی ایالات متحده این نیست که چین به حمایت از ایران در سازمان ملل بپردازد... مشکل اصلی این است که اکر خامنهای و حسن روحانی پیش از مرگ خامنهای (که میتواند به رقابت جانشینی، اعتراضهای مردمی گسترده و روی آوردن بیشتر ایرانیها به سمت غرب بینجامد) توافقی بلندمدت با چین امضا کنند، پکن با رفتاری تهاجمیتر و به شکل نظامی جای پایش را تحکیم خواهد کرد یا حتی روند بهبود ایران پس از خامنهای را از خلال دام بدهی مختل میکند.»
▪️ شراکت عمیقتر ایران با چین همه آن چیزی نیست که به نظر میرسد ــ رابین میلز
رابین میلز، مدیر اجرایی شرکت «قمر انرژی» و نویسنده کتاب «اسطوره بحران نفتی» در ستونی برای وبسایت اماراتی «نشنال» به توافق پکن ــ تهران میپردازد و استدلال میکند که توافق یادشده به آن اهمیت و وسعتی نیست که در پوششهای رسانهای به نظر میرسد.
رابین میلز با اشاره به جزئیات «فاششده» درباره توافق تهران و پکن مینویسد که با این توافق، ایران قرار است به بازیگر کلیدی پروژه «کمربند و جاده» چین در منطقه بدل شود، اما به زمانبندی آن توجه ویژهای میکند:
«این قرارداد زمانی مطرح شده که چین ظاهراً در جبهههای مختلفی حالت هجومی دارد: در دیپلماسی بینالملل، در پاسخ به ویروس کرونا، در هنگکنگ و نیز در هیمالیا.»
به نوشته میلز، به آسانی میتوان فهمید که چرا ایران این توافق را «در بوق و کرنا» کرده است:
«ایران در حالیکه زیر فشار تحریمها، نفت ارزان، ویروس کرونا و سلسلهای از انفجارهای اسرارآمیز در مکانهای هستهای و غیرنظامی قرار دارد، باید نشان بدهد که میتواند "اقتصاد مقاومتی"اش را پیش ببرد. هدف از طرح این ایده که ایران به اردوگاه چین خواهد رفت، بیاعتبار کردن فشار حداکثری ایالات متحده است».
نویسنده معتقد است که چین نیز از خبرسازی جنجالی بر سر این توافق بهره میبرد زیرا حامی یکی از متحدانش که زیر فشار آمریکا است، به نظر خواهد رسید و به علاوه، به ایران این توان را خواهد بخشید که تا انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا امیدوار بماند و تنشها را افزایش ندهد. به این ترتیب، از افزایش تنشها که برای امنیت انرژی چین خطرناک است، جلوگیری خواهد شد.
با این حال، میلز بر این باور است که عدد و رقمهای فاششده نمیتواند چندان واقعی باشد:
«بنا به انستیتو امریکن اینترپرایز، سرمایهگذاری و قراردادهای چین در ایران از ۲۰۱۰ به این سو به ۱۸,۶ میلیارد دلار رسیده است. بر اساس آمار کنفرانس ملل متحدد درباره تجارت و توسعه، تمام سرمایهگذاری مستقیم خارجی در ایران از تمام کشورها کمتر از ۲۸ میلیارد دلار بوده. و این شامل دورهای میشود که قیمت نفت بالا بود و ایران تحت چنین تحریمهای سرسختانهای قرار نداشت. این ایده که رقم سرمایهگذاری تحت شرایطی بسیار نامساعدتر به ۸۰ میلیارد دلار در سال برسد، به نظر غیرممکن میآید.
در عین حال، سرتاسر سرمایهگذاری خارجی چین از ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۹ سالانه ۲۰۰ میلیارد دلار است و چین اکنون دشواریهای ناشی از اقتصادی با رشد کاهشی، پندمی کرونا و جنگ تجاری با ایالات متحده را تجربه میکند.
کوریدور اقتصادی چین ــ پاکستان که قطعه مرکزی راه ابریشم است و در توافق ایران و چین به آن اشاره شده، طی ۱۵ سال تنها ۶۲ میلیارد دلار به خود جذب کرده.»
به نوشته میلز، تفکری نوظهور در چین به وجود آمده که اوج رابطه با خاورمیانه را سپریشده میداند: هم به خاطر رشد کاهشی اقتصاد در منطقه و هم به خاطر کاهش اهمیت استراتژیک نفت و گاز. واردات نفت چین از ایران نیز تحت فشارهای ایالات متحده و کاهش تقاضا در دوران کرونا از ۶۳۰ هزار بشکه در روز در ۲۰۱۷ به ۱۰۰ هزار تا ۲۰۰ هزار بشکه در روز رسیده است.
نویسنده همچنین به سابقه برخورد نامناسب با شرکتهای چینی در ایران، کنار گذاشته شدن شرکت ملی نفت چین از پروژه میدان نفتی آزادگان و سد بختیاری و نیز شکایت ایرانیها از کالاهای بیکیفیت و در عین حال گرانقیمتتر از آنچه باید باشند، اشاره میکند.
میلز در نهایت مقاله را چنین پایان میدهد: «چین تا کنون یک شریک تجاری غیرقابلچشمپوشی برای تمام صادرکنندگان نفت و گاز منطقه بوده و توانسته از تضادهای سیاسی آشتیناپذیر خود را دور نگه دارد. پکن تلاش نکرده که در سیاست منطقهای یا امنیت منطقهای با ایالات متحده رقابت کند یا نیروی نظامی برای محافظت از داراییها و منافعاش آنجا مستقر کند. اما این موقعیت شاید همیشه دوام نیاورد. پکن که در تقابلی عمیقتر با واشنگتن گیر افتاده، شاید یک شطرنج ژئوپولتیک در منطقه را آنقدر مهم بداند که نتواند از آن چشمپوشی کند.»
نظرها
همکاری مابین دستگاههای سرکوبگر ایران و چین آغاز شد.
همکاری مابین دستگاههای سرکوبگر ایران و چین آغاز شد. ستاد فرماندهی ناجا : استارت همکاری های پلیس ایران و چین، تبادل تجربیات در قالب قرار داد منعقد ٢۵ ساله با کشور چین. #کولبر_نیوز #kolbarnews @kolbarnews