ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

موج جدید بازداشت و تشدید فضای امنیتی در کردستان

ربین رحمانی به زمانه می‌گوید حکومت هر گاه دچار بحران داخلی و خارجی می‌شود، سرکوب‌ها در داخل را شدت می‌بخشد و شدت سرکوب در مناطقی چون کردستان، اهواز و بلوچستان بیشتر است.

در هفته‌های گذشته با وجود بحران کرونا، شهرهای کردستان بار دیگر شاهد موج جدیدی از بازداشت فعالان مدنی و ایجاد فضای امنیتی بود. بنا به گزارش منابع حقوق بشری کردستان، دست‌کم ۳۰ فعال مدنی و شهروند کُرد از سوی نهادهای امنیتی در این مدت بازداشت شدند. بسیاری از این دستگیری‌ها بدون اطلاع قبلی و حکم قضایی صورت گرفته است. اگر چه وجود فضایی چنین خفقان‌آور و امنیتی‌ تازگی ندارد، اما علاوه بر ریشه‌های تاریخی آن در کردستان، هر دور از بازداشت گسترده فعالان مدنی، با مقاصد و اهدافی مشخص صورت می گیرد.

تصاویر تعدادی از فعالان مدنی کُرد بازداشت شده در هفته‌های اخیر

تیرباران مخفیانه هدایت عبدالله‌پور، اعدام دیاکو رسول‌زاده و صابر شیخ‌عبدالله، صدور حکم ۱۰ سال زندان برای زهرا محمدی، معلم زبان کُردی، بازداشت تعداد زیادی از فعالان مدنی و محیط زیستی در شهرهای مختلفی چون سنندج، کامیاران، اشنویه، مریوان، مهاباد و پیرانشهر تنها بخشی از خبرهایی است که حکایت از تشدید فضای امنیتی در کردستان و مناطق کردنشین دارند.

ربین رحمانی، از اعضای مدیریت شبکه حقوق بشر کردستان، در گفت‌وگو با زمانه می گوید از ابتدای استقرار جمهوری اسلامی تا کنون، نگاه امنیتی به همه مسائل کردستان از سوی حاکمیت وجود داشته است.

به گفته رحمانی، کردستان به عنوان یک جغرافیای سیاسی با «پتانسیل اعتراض و مخالفت» همیشه به عنوان تهدید در نظر گرفته می‌شود:

«بر اساس همین دیدگاه امنیتی هم شاهد بوده‌ایم که حاکمیت در برخورد با همه مسائل از امور فرهنگی و اجتماعی گرفته تا سیاسی و اقتصادی از راهکارهای سخت‌افزاری و خشونت‌آمیز استفاده می‌کند. در مورد دلایل بازداشت‌های اخیر و امنیتی کردن فضای کردستان باید بگویم که با توجه به حجم وسیع بحران مشروعیت داخلی‌ای که حاکمیت از دی‌ ماه ۱۳۹۶ با آن روبه‌رو شده و بحران‌های دیگری همچون افزایش روزافزون فقر و بیکاری و همچنین ناکارآمدی دولت برای حل این بحران‌ها، و اگر به این موارد بحران‌های برون‌مرزی هچون سوریه، عراق، لبنان و … را نیز اضافه کنیم، متوجه می‌شویم حاکمیت یک بار دیگر به موج جدیدی از سرکوب و ایجاد رعب و وحشت نیاز پیدا کرده است.»

ربین رحمانی، از اعضای مدیریت سازمان حقوق بشر کردستان

ربین رحمانی ضمن اینکه حاکمیت را در بحبوحه بحران مشروعیت می‌بیند، به هزینه پایین نقض آشکار حقوق بشر در کردستان اشاره می‌کند. عاملی که دست حکومت را برای سرکوب با کم‌ترین مخالفت باز می‌گذارد:

«دیدگاه امنیتی حاکمیت به کردستان از یک سو و هزینه پایین نقض حقوق بشر در این مناطق برای جمهوری اسلامی، سبب شده است که همچون گذشته به سراغ کردستان بیاید و دور جدید سرکوب و اعدام را همان‌طور که در روزهای گذشته دیدیم، شروع کند. هدایت عبدالله‌پور، صابر شیخ‌عبدالله و دیاکو رسول‌زاده، سه زندانی سیاسی کُرد در چند هفته گذشته اعدام شدند. زینب جلالیان را از زندان خوی به زندان قرچک منتقل و از آنجا به زندان کرمان تبعید کردند. ده‌ها فعال و شهروند کُرد توسط نیروهای امنیتی بازداشت و زندانی شده‌اند. دادگاه انقلاب سنندج زهرا محمدی، مدرس زبان کُردی را به ۱۰ سال حبس محکوم کرده است و .…»

موج جدید بازداشت‌ها و ایجاد فضای خفقان‌ در کردستان، با اعتراض کاربران عمدتا کُرد در فضای مجازی نسبت به حکم ۱۰ سال زندان برای زهرا محمدی، معلم زبان کُردی و از اعضای موسس انجمن فرهنگی-اجتماعی نوژین همراه شد.

کاربران در شبکه‌های اجتماعی با استفاده از هشتگ‌های «#ExonerateZara» (تبرئه زهرا) و «حوکمی_زارا_دەبێ_هەڵبوەشێتەوە» (حکم زهرا باید لغو گردد) نسبت به صدور حکم سنگین ۱۰ سال زندان برای این معلم زبان کُردی اعتراض کردند.

برای دیدن محتوای نقل شده از سایت دیگر، کوکی‌های آن سایت را بپذیرید

کوکی‌های سایت‌ دیگر برای دیدن محتوای آن سایت‌ حذف شود

زهرا محمدی، دوم خرداد سال ۹۸ همراه دو تن دیگر از اعضای انجمن نوژین به نام ادریس و ریبوار منبری ابتدا توسط اطلاعات سپاه بازداشت شد. او با اتهام «همکاری با احزاب مخالف نظام» تحت فشار و بازجویی برای اعتراف اجباری قرار گرفت و وقتی مدرکی علیه او به دست نیامد، قرار بود بعد از یک ماه و نیم بازداشت آزاد شود که وزارت اطلاعات با ورود به پرونده مانع از آزادی زهرا محمدی شد و با تغییر اتهام به «تشکیل دسته و جمعیت به هدف بر هم زدن امنیت ملی»، دادگاه انقلاب سنندج او را به تحمل ۱۰ سال زندان تعزیری محکوم کرد.

بیشتر بخوانید: زهرا محمدی، قربانی جدید دعوای نهادهای امنیتی

تشدید فضای امنیتی و بازداشت گسترده فعالان مدنی در کردستان اما هر چند وقت یک بار تکرار می‌شود و هر بار شدیدتر از دفعه پیش است.

ربین رحمانی معتقد است علاوه بر وجود دیدگاه امنیتی حاکمیت از ۴۱ سال پیش نسبت به کردستان و مسائل آن، عملکرد آنها در هر برهه زمانی به اوضاع داخلی و خارجی کشور بستگی دارد:

«هر زمان که جمهوری اسلامی با بحران‌هایی در خارج از مرزهای خود روبه‌رو بوده، به راهکار سرکوب در داخل روی آورده است و بی‌شک شدت این سرکوب‌ها و فضای امنیتی در مناطقی همچون کردستان، اهواز و بلوچستان بیش از مناطق دیگر بوده است.»

بحران‌های داخلی و خارجی جمهوری اسلامی و نگرانی از بروز دوباره اعتراض‌های گسترده خیابانی را می‌توان در کلام مقام‌ها و مسئولان هم مشاهده کرد.

حسن کرمی، فرمانده یگان ویژه نیروی انتظامی، چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت احتمال داده بود در سال ۹۹ آشوب‌هایی برپا خواهد شد که باید «با حداقل هزینه آنها را جمع» کنند.

فرمانده یگان ویژه، اعتراض‌های سراسری دی ۹۶ و آبان‌ ۹۸ را «تهدید» خوانده و تأکید کرده بود با تجهیزات خوبی که در اختیار این نیروی انتظامی است، به آنها این توانایی را خواهد داد تا تهدیدهای احتمالی را سرکوب کنند.

با توجه به این صحبت‌ها، تهدید تلویحی مردم، آشوب خواندن هر گونه اعتراض مدنی و تشدید فضای امنیتی، تا چه اندازه می‌توان بازداشت‌های اخیر فعالان مدنی را در راستای جلوگیری از اعتراض‌های احتمالی در نظر گرفت؟

ربین رحمانی بازداشت فعالان سیاسی و مدنی را نتیجه چند هدف مشخص می‌داند و در این باره به زمانه می‌گوید:

«ابتدا از بین بردن هر گونه سازماندهی مردمی که در همه حوزه‌ها حاکمیت جمهوری اسلامی را با چالشی جدید روبه‌رو کرده است، از این موارد می‌توان به اعتراضات مردمی دی ۱۳۹۶ و آبان سال گذشته اشاره کرد. با تداوم مشکلات و بحران‌هایی که اعتراضات مردمی چند سال گذشته را به همراه داشته است، جمهوری اسلامی از به کارگیری هیچ گونه راهکار سخت‌افزاری و خشونت‌آمیز علیه شکل گرفتن اعتراضات مردمی در آینده اجتناب نخواهد کرد.»

در هفته‌ها و ماه‌های گذشته و هم‌زمان با موج دستگیری‌ها در کردستان، درگیری‌های متعددی نیز میان احزاب اپوزیسیون کُرد و سپاه پاسداران در مناطق مرزی به وقوع پیوسته است. گرچه حاکمیت اغلب سعی می‌کند فعالیت‌های مدنی در کردستان را به احزاب اپوزیسیون کُردی خارج از کشور نسبت دهد و به این بهانه برخوردهای قهرآمیز و ایجاد جو امنیتی را توجیه کند، اما ربین رحمانی می‌گوید بروز چنین درگیرهایی در روند بازداشت و امنیتی کردن مناطقی همچون کردستان تأثیرات روزانه و محدودی داشته و دارد:

«چون وجود احزاب کُردی، خود در پس‌زمینه مسأله بزرگ‌تری به نام مسأله کُرد رشد یافته است. شاید بعضی از اقدامات نهادهای نظامی-امنیتی در کردستان در پی بروز اتفاقات روزانه در این مناطق صورت بگیرد، ولی سیاست کلی و عملکرد این نهادها بر اساس همان نگاه امنیتی است که از ابتدا وجود داشته است. به عنوان مثال در سوم اسفند ۱۳۷۷ در زمانی که اصلاح‌طلب‌ها در قدرت بودند، اعتراضات جامعه کردستان در خصوص بازداشت عبدالله اوجالان با سرکوب و کشتار گسترده‌ای مواجه شد و ده‌ها نفر در جریان این اعتراضات کشته شدند و این درست در زمانی بود که احزاب کُردی هیچ‌گونه حضور فیزیکی‌ای در کردستان ایران نداشتند.»

فعالان مدنی کُرد و سازمان‌های حقوق بشری نسبت به موج گسترده بازداشت‌ها و تشدید سرکوب در کردستان هشدار داده‌اند.

آنها علاوه بر بازداشت خودسرانه و بدون اطلاع شهروندان کُرد، در شرایطی که اکثر مناطق کُردنشین به دلیل شیوع ویروس کرونا در حالت قرمز قرار دارد، نسبت به سلامت و محل نگهداری افراد بازداشت شده، با توجه به اینکه اطلاعی از محل نگهداری و وضعیت تعدادی از آنها در دست نیست، ابراز نگرانی کرده‌اند.

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • بهزاد

    بخشی از مقاله‌ای که در وبسایت "کردستان میدیا" منتشر شده در زیر می‌آید. اینگونه بنظر می‌رسد که فکر جمعی مردم ایران نسبت به جنایات جمهوری اسلامی در استانهای مرزی کشور به گونه‌ای کرخت شده و عادت کرده‌ایم که به راحتی از کنار جنایات جمهوری اسلامی در حق مردم استانهای حاشیه‌ای بصورت حاشیه‌ای و کم اهمیت برخورد کنیم. در نوشتار مختصر زیر نوعی گله‌مندی و بی‌اهمیتی نسبت به اعدام مردم کُرد دیده می‌شود، که زنگ خطری است برای کسانی که واقعاً اعتقاد به ایران و ایرانی دارند. مقاله در زیر بدون هرگونه دخل و تصرفی آمده است: در چند روز گذشته جمهوری اسلامی در استان ارومیه جنایات فراوانی خلق نمود و بویژه سه جوان کورد را اعدام نمود که یکی از آن‌ها بر اثر تیرباران جان باخت: هدایت عبدالله پور، صابر شیخ عبدالله و دیاکو رسول زاده. تنها اتهام این سه جوان کورد این بود که جمهوری اسلامی برای لاپوشانی شکست‌های امنیتی خود به قربانی نیاز داشت و قرعه به نام این سه جوان که از دو رویداد مختلف و در طول چند سال مختلف بوقوع پیوسته بود، افتاد. همانند همیشه اتهام اقدام علیه امنیت ملی و وابستگی به کشورهای بیگانه و اتهام‌هایی از این قبیل به آنان زده‌ شده‌ و آنان را اعدام نمودند. اما جامعه مرکز! هرگز در برابر آنان لب به اعتراض نگشود و همچون یک واقعه عادی از کنار آن عبور کرد. حتی در تفاسیر جامعه‌شناسان در رسانه‌ها اعلام شده که این دو واقعه باید از هم تفکیک گردد چون اعدام کوردها همواره وجود داشته و در ادامه جریان قبلی می‌باشد! بله اعدام کوردها و کشتار عرب و بلوچ و تحقیر ترک آذری در ایران عادی شده است. همانگونه که هر روز خورشید غروب کرده و تاریکی سایه می‌افکند، به همین شکل نیز ظلم و ستم مرکز علیه حاشیه عادی گشته است!! جغرافیای سیاسی کشوری مصیبت زده‌ همچون ایران، جغرافیای همزیستی مسالمت‌آمیز و ترقی همسان نیست، بلکە جغرافیای استعمارگری‌ای ریشە دواندە است کە نە فقط نیروهای حاکم بلکە تفكر سیاسی آنانی کە خود را تحت نشان مرکز تعریف می‌کنند، احاطە کردە است. استعمارگری، روابط سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را در کشوری مانند ایران تعریف می‌کند و دیدگاه مرکزگرایان به‌ نسبت ملیت‌های ستمدیده، دیدگاهی استعماری بوده که خود را مرکز، دیگران را در حاشیه می‌دانند. این دیدگاه مرکزــ حاشیه، چنان نموده که به یغما بردن سامان و ثروت کوردستان و اهواز و بلوچستان و آذربایجان و ترکمنستان برای فارس‌ها نه‌تنها حلال تلقی شود، بلکه بصورت رسانه‌ای و پیرو شده در عمق جامعه چنان نمایان می‌سازد که دو خون جدا و متمایز وجود دارد: خون فارس و مرکزنشینان و خون ملیت‌های زیردست! در همین چند ماه اخیر برای فروکش کردن حس حقارت خود از اعتراضات آبان ماه سال قبل در ایران، حکم اعدام سه جوان فارس را صادر نمود. اتهام‌ همان اتهام بود: اقدام علیه امنیت ملی و وابستگی به کشورهای خارجی! اما آنچه متفاوت بود، موضع جامعه مرکز! بود. کمپینی علیه این حکم برپا نموده و بر همه جریانات فشار آورده که در این کمپین مشاركت كنند و حتی به احزاب و جریانات حاشیه از ملیت‌های زیردست فشار آورده که این حکم اعدام را محکوم نمایند، اما در اطلاعیه خود آماده نبودند که نام سه جوان کورد را اعلام کنند که تازه اعدام شده بودند! چونکه اعدام از دید استعمارگری لباسی است که بر تن کورد و دیگر ملیت‌های حاشیه دوخته شده و بر این باورند که تنها باید کورد و باقی ملت‌های زیردست اعدام گردند! از دیدگاه استعمارگری ریشه‌دار، ریختن خونی که در رگ انسان حاشیه در جریان است، امری عادی است و خون افراد وابسته به ملت مرکز و مرکزگرا بوده که پر رنگ‌تر می‌باشد و اگر قطره‌ای از آن بر زمین بریزد حرام است! جغرافیایی که دارای دو خون متمایز بوده و برای خون‌ها ارزش‌گذاری متفاوتی صورت پذیرد، نمی‌تواند استمرار داشته باشد و تنها راه برای پایداری آن نه تنها تغییر چهره‌های زمامداران، بلکه زیر و رو کردن اندیشه استعمارگری است.