از جنگبرگشتهها: هفت رمان ضد جنگ از ادبیات غرب در ایران
دو جنگ جهانی خونبار و نمودهای آن در ادبیات غرب همواره مورد توجه مترجمان ایرانی بوده است. هفت رمان را از میان این آثار برگزیدهایم.
ادبیات جنگ و موضوع دو جنگ جهانی همواره مورد توجه مترجمهای ادبی در ایران بوده است. این نکته را نهتنها در کمیت رمانهایی که منتشر شده است میتوان دریافت، که از کیفیت قابلتوجه و انتخاب مترجمها نیز میتوان به این امر پی برد. در این یادداشت قصد داریم که چند رمان مشهور و مهم که دربارۀ جنگ جهانی دوم و به تأثیر از آن نوشته شده است و در ایران نیز ترجمه و چاپ شدهاند را معرفی کنیم. معرفیهای موجز و مختصر که افق کلیای از وضعیت ترجمۀ این ژانر در بازار ادبیات ایران به دست بدهد.
خاموشی دریا
داستان بلندی است که ژان بروله آن را در سال ۱۹۴۱، در اثنای جنگ جهانی دوم و سالهای اشغال فرانسه، با نام مستعار ورکور، به صورت مخفیانه نوشت و مدت کوتاهی بعد از انتشار آن، حسن شهید نورایی آن را به فارسی ترجمه و در آبان ۱۳۲۳ در تهران منتشر کرد. این کتاب که تحت مجموعهای با عنوان «دفترچههای خاموشی» منتشر شده است، شرح حال پیرمردی فرانسوی است که با دختر برادرش زندگی میکند و در خانه مجبور به میزبانی یک افسر آلمانی هستند که خانۀ آنان را اشغال کرده است؛ افسری که موسیقیدان است و فرانسه را دوست دارد و جنگ را نیز تعبیر و تفسیری فرهنگی میکند و سعی در جلب نظر میزبانانش دارد اما میزبانان او برای بیان اعتراض خود به اشغال خانه و کشورشان جز سکوت و خاموشی راهی نمیشناسند.
«خاموشی دریا» جزء کتابهایی بود که تحت سلسله انتشاراتی در لندن با عنوان «دفترچههای خاموشی» توسط نهضت مقاومت فرانسه در لندن چاپ میشد. ویژگی همۀ آنها مخالفتشان با فاشیسم و نازیسم و تلاش برای آزادسازی فرانسه بود.
«خاموشی دریا» تقابل معناداری ایجاد کرده بین انسان، فرهنگ و جنگ. در نهایت میتوان گفت که در «ادبیات مقاومت» و با توجه به جو احساسیای که معمولاً در این گونه ادبیاتها وجود دارد این کتاب تا حدی خودش را از شعارزدگی و پناهآوردن به ناواقعیت دور نگه میدارد.
پرنده رنگین
رمانی است از یرژی کوشینسکی داستاننویس لهستانی-آمریکاییِ یهودیتبار. داستان از دید پسری یهودی و تنها و سرگردان در دوران جنگ جهانی دوم روایت میشود و روایتی از زجر و شکنجۀ یک کودک به دست میدهد. داستان سرشار از حماسههای بردباری و مقاومت است که توسط این کودک بروز و بیان پیدا میکند که هم در برابر جهل و خرافات روستائیان، و هم در برابر تجاوزهای نازیسم مقاومت میکند.
«پرنده رنگین» در سال ۱۹۶۵ منتشر شد. در بین رمانهای مربوط به حوادث جنگ جهانی دوم، رمان پرندۀ رنگین از پرفروشترین آنهاست و بیش از هر رمان دیگری بعد از جنگ در آمریکا، به زبانهای دیگر ترجمه شده است، خواننده خواهد دید که قسمت عظیمی از ظلمی که بر شخصیت اصلی داستان میرود از نازیها نیست، بلکه از طرف مردمی جاهل و عقبمانده است که خود اسیر نازیها هستند، کودکی بیگناه، در عبور از دهی به دهی دیگر، به ندرت از کسی مهر و شفقت میبیند، بارها به سرش میزند که از دست به اصطلاح حامیانش به دشمنان خود پناه ببرد. بخشی از زندگی این کودک از کودکی خود کوشینسکی به عاریت گرفته شده است و به راستی که فقط زجر شخصی و تجربه شده است که یک نویسنده را به خالق آثار بزرگ تبدیل میکند.
منتقدان ادبی، کتابهای حضور، پرنده رنگین و گامها را جزو مهمترین آثار کوشینسکی ارزیابی کردهاند. این کتاب با عنوان «پرواز را به خاطر بسپار» توسط انتشارات هاشمی و به ترجمه ساناز صحتی در ایران وارد بازار شد. مترجم فارسی این اثر در مقدمه کتاب نوشته: عنوان کتاب را نمیشد به پرنده رنگ شده یا پرنده رنگین ترجمه کنم، چرا که به نظرم معنای مطلب اصلی را نمیرساند، پس عنوان را از شعری از فروغ فرخزاد وام گرفتم.
سلاخخانه شماره پنج
رمانی نوشته کرت وانهگت نویسنده معاصر آمریکایی است که در سال ۱۹۶۹ منتشر شدهاست. ونهگات کتاب را بر اساس تجارب شخصی خویش در جنگ جهانی دوم درباره واقعه بمباران شهر درسدن آلمان توسط متفقین نوشته است. شخصیت اصلی این کتاب بیلی پیل گریم، سرباز آمریکایی است که در زمان جنگ جهانی دوم در شهر درسدن حضور دارد و در زمان بمباران، در سلاخخانهای در زیرزمین پناه میگیرد.
واقعه تاریخی بمباران شهر درسدن آلمان در اواخر جنگ جهانی دوم، بین روزهای ۱۳ تا ۱۵ فوریه سال ۱۹۴۵ رخ داد و در طی بمبارانهایی سهمگین، ۱۳۰۰ بمبافکن نیروی هوایی انگلیس و آمریکا، حدود ۳۹۰۰ تن بمب روی این شهر ریختند. تخمین زده میشود که بین ۲۴ تا ۴۰ هزار نفر در طی این سه روز کشته شدهاند. ولی در منابعی هم به عدد ۱۳۴ هزار نفر اشاره شده است. کرت وانهگت در این دوران به عنوان اسیر جنگی در شهر حضور داشته و از نزدیک شاهد این واقعه بوده است. او این رمان را بعدها تحت تاثیر این واقعه نوشت.
بیلی پیلگریم، قهرمان داستان، در زمان خدمت خود در ارتش آمریکا در جنگ جهانی دوم، قابلیت حرکت در زمان را پیدا میکند و از آن لحظه بهطور همزمان در زمین و یک سیاره دور به نام ترالفامادور زندگیش را پی میگیرد. او به فلسفه سرنوشت ترالفامادوری ها باور پیدا میکند. آنها قادر به دیدن محیط خود در چهار بعد هستند؛ بنابراین از تمام اتفاقات گذشته و آینده باخبرند. پس واکنش او به تمام اتفاقات ناخوشایندی که واقع میشود، گفتن این جمله است:«بله! رسم روزگار چنین است.» این کتاب نخستین بار در سال ۱۳۸۳ توسط علی اصغر بهرامی به فارسی ترجمه و توسط انتشارات روشنگران و مطالعات زنان منتشر شد.
وقتی برای زندگی و وقتی برای مرگ
رمان جنگی «وقتی برای زندگی و وقتی برای مرگ» در قالب یکی از مجموعه داستانهای خارجی انتشارات امیرکبیر با ترجمه شریف لنکرانی چاپ شد. اولین چاپ این ترجمه در سال ۱۳۴۶ انجام شد و تجدید چاپ دوبارهاش نیز در سال ۹۰ انجام شد. نویسنده این رمان، در سال ۱۸۹۸ و متولد شد و در سال ۱۹۷۰ درگذشت.
این اثر روایتی است از یک سرباز که در میانه ناامیدیها و سرخوردگیهای ناشی از جنگ، تنها راه نجاتش را روی آوردن به عشق مییابد.
در توصیف این کتاب آمده: «این کتاب رمان گیرایی است که گوشهای از جنگ جهانی دوم را نشان میدهد. این رمان داستان انسانهایی که سرباز میشوند نیست، بلکه داستان سربازانی است که به تاثیر اکسیر جنگ و مرگ، غرور و جاهطلبی خود را از دست میدهند و دوباره انسان میشوند. توفیق قهرمانان این داستان که میتوانند در بحبوحه جنگ از لذت عشق و زندگی برخوردار شوند، نشانه قدرت روحی انسان در مقابله با افکار مربوط به شکست کامل خویش است.»
ارنست، شخصیت اول داستان، بعد از دو سال خدمت در ارتش روسیه، زمانی که به زادگاهش بازمیگردد با صحنهای روبهرو میشود که باورش برای او سخت است: خانهای ویران شده و والدینی که در هیچ کجا نشانی از آنها نمییابد. حتی همسایهها هم از اینکه چه اتفاقی ممکن است برایشان افتاده باشد بیخبرند. در روزهای پایانی مرخصی، ارنست به یکی از دوستان دوران کودکی خود به نام الیزابت برمیخورد و شباهتهای زیادی بین خود و او مییابد. هر دو در دنیایی گرفتار شدهاند که البته مانند بسیاری از انسانهای اطراف خود، در ساخت آن نقشی نداشتهاند. با این حال، در دوران جنگ، یافتن نشانی از عشق خود میتواند دنیایی جدید را برای ارنست بسازد. در سراسر داستان، مخاطب با تصویرسازیهای نویسنده از ارنست روبهرو میشود: شخصیتی جوان که طبق توصیفهای داستان، بر اثر فشاری که جنگ بر او وارد کرده، کمی شکسته شده و میانسال به نظر میرسد. در زمانی که ارنست در حال جستوجوی والدین خویش است با انسانهای زیادی روبهرو میشود. تقریبا هر شخصی به دنبال دوست یا آشنای خود است و افراد بیگناه زیادی در این بین کشته شدهاند. یکی از نکات جالب در این داستان ورود شخصیت اصلی داستان به ذهن افرادی است که هر یک به نوعی سرگردان شدهاند. اینگونه است که او با چهره واقعی انسانها، بدون نقابی بر صورت، آشنا میشود و انسانهای اطرافش را صادق و یک رنگ میبیند؛ زیرا جنگ توان هرگونه فخر فروختن و خودنمایی را از آنها گرفته است. این نویسنده در داستانش حقیقت بشر را در بدترین حالتش نشان میدهد و مخاطب را بدین باور میرساند که ظلم و خشونت، به بخش خاصی از انسانها تعلق ندارد و دارای زبانی جهانی است.
بیهمان
رمانی از هانس فالادا، نویسنده آلمانی است که در سال ۱۹۴۷ میلادی منتشر شد و نویسندهاش نیز در همان سال درگذشت. این رمان بر اساس داستان واقعی زن و شوهری از طبقه کارگر جامعه است که بعد از مرگ تنها فرزندشان، به جبهه مقاومت آلمانها علیه هیتلر در زمان جنگ جهانی پیوستهاند.
«بیهمان» که بعد از انتشار ترجمهاش به زبان انگلیسی با عنوان «Every Man Dies Alone» و «Alone in Berlin»، مورد توجه قرار گرفت یکی از نخستین رمانهای ضد نازیها به قلم نویسندهای آلمانی بعد از جنگ جهانی دوم محسوب میشود و برخی منتقدان آن را برترین رمانی نامیدهاند که تاکنون درباره این موضوع نوشته شده است. آثار فالادا اغلب با نثر ادبی و واقعگرایانهاش شناخته میشوند که در آن میتوان جزییات دقیقی از حوادث را خواند. او حقایق را مانند آنچه در روزنامهها نگاشته میشوند ثبت میکند و به آنها رنگ و بوی داستانی میدهند. در سالهایی که جنگ جهانی دوم به تازگی تمام شده بود به ندرت میشد نویسندهای آلمانی را یافت که در این کشور باقی مانده باشد و موضوع سالهای جنگ را دستمایه نگارش رمانی قرار دهد که قهرمانان آن مردمان عادی بودند. «بیهمان» در زمان انتشارش در آلمان تاثیر زیادی بر مردم این کشور گذاشت، هرچند نسخه خلاصهشدهای از آن به دست مخاطبان آلمانی رسیده بود. نسخه اصلی و کامل این رمان در پی موفقیت خیرهکننده ترجمه کتاب در کشورهای آمریکا و انگلیس، در سالهای اخیر در کشور آلمان برای نخستین بار با متن کامل و اصلی آن منتشر شد. این رمان در ایران با ترجمۀ محمد همتی و توسط نشر نیکا روانۀ بازار شده است.
تبصره ۲۲
رمانی نوشتۀ جوزف هلر رماننویس مشهور آمریکاییاست. رمان با تکیه بسیار بر تجربیات هلر در نیروی هوایی، داستانی جنگی ارائه میدهد که از یک زاویه، خنده دار و عجیب و از زاویهای دیگر، بدبینانه و تکان دهنده است. بعد از انتشار اولیه کتاب در سال ۱۹۶۱، جنجالهای زیادی پیرامون آن در گرفت. منتقدان یا به شدت آن را ستایش میکردند و یا به شدت از آن متنفر بودند ولی هر دو گروه دلایل مشترکی برای این نظر خود داشتند. با گذشت زمان تبصره ۲۲ به یکی از رمانهای تعیین کننده قرن بیستم تبدیل شده است. رمان چشماندازی کاملاً غیر احساسی از جنگ ارائه میدهد که تمام ظاهرسازیهای عاشقانه را از جنگ دور میکند و افتخار و شکوه را با کمدیهای کابوس واری از خشونت، بوروکراسی و جنونی متناقض جایگزین میسازد. این گونه از کنایه در ادبیات بعد از جنگ ویتنام بسیار رایج بود؛ اما بعد از جنگ جهانی دوم که آمریکاییها تصور میکردند جنگی عادلانه و قهرمانانه بود، تبصره ۲۲ شوکهکننده بود.
برخلاف دیگر رمانهای غیر عاشقانه جنگی، تبصره ۲۲ برای انتقال جنون جنگ به طنز وابسته است و معنایی وحشتناک از درگیریهای مسلحانه را بهوسیله ناامیدی و پوچی ارائه میدهد و نه به وسیله تصاویری نمایشی از درد و رنج و خشونت. این رمان همچنین خود را از دیگر رمانهای غیرعاشقانه بهوسیله ارزشهای اصلی خود جدا میکند: یعنی داستان یوساریان قهرمان رمان که در نهایت از افراد مایوس شده نیست و همچنان امیدوار است. او معتقد است که با انگیزهای مثبت به زندگی و آزادی، میتوان افراد را از گرو ماشین آلات غیرانسانی جنگ رها کرد. داستان به صورت چند سری داستانهای موازی که با هم ارتباط اندکی دارند و بدون ترتیب زمانی خاصی تعریف میشود. روایتی که از این ساختار درهم و برهم پدیدار میشود، از ارزشهای فردی در مقابل نظامیگری انبوه جمعی و غیر شخصی حمایت میکند و در هر مرحله آن را با صداقت و ریاکاری مسخره میکند حتی زمانی که به نظر میرسد چنین نظری پیروز میشود.
خشونت و بیرحمی برای انسان نگرانکننده است چون دشوار است که تصور کنید چگونه آسیب رساندن به یک دوست یا همنوع میتواند انتخاب خوبی برای هر فرد محسوب شود. در تبصره ۲۲، جوزف هلر خشونت جنگ را با نشان دادن وحشیگری سربازان توجیه نمیکند بلکه نشان میدهد خشونت مرگ به عنوان بخشی از زندگی روزمره رخ میدهد و شخصیتها را با خونخواهی بیش از حد بر نمیانگیزد. این، خشونت رمان را عجیبتر میکند چون نمیتوان به راحتی آن را نادیده گرفت و محکوم کرد. مردانی که این خشونتها را مرتکب میشوند قاتل یا نظامی نبودهاند بلکه افرادی معمولی بودند، انتخاب به خشونت و پرخاشگری در اصل از سوی دیگران گرفته شده است. رمان «تبصره ۲۲» را میتوان به همراه «برهنهها و مردهها» نورمن میلر و «سلاخخانه شماره ۵» کورت ونهگات، یکی از سه اثر مهم ادبیات ضد جنگ آمریکا خواند. این کتاب در ایران با ترجمۀ احسان نوروزی توسط انتشارات چشمه وارد بازار شده است.
موش و گربه
رمانی نوشتۀ گونترگراس، نویسندۀ آلمانی که در سال ۱۹۶۱ منتشر شده است. موش و گربه دومین کتاب از مجموعه سهگانۀ دانتسیگ (پس از طبل حلبی و پیش از سالهای سگی) است. این داستان، زندگی یک نوجوان یتیم را به نام یواخیم مالکه روایت میکند. راوی داستان فردی به نام پیلنتس است که خود را دوست مالکه میداند. بیشتر روایت پیلنتس، مالکه را به صورت دوم شخص مخاطب قرار میدهد. داستان در شهر دانتسیگ (گدانسک) و در زمان حکومت نازی و جنگ جهانی دوم میگذرد. شخصیت اصلی کتاب موش وگربه، پسری چهارده ساله به نام خواکیم مالکه است که به منظور دور کردن ذهنش از غده ی تیروئید بسیار بزرگ خود[که باعث رنج و اندوه اوست]به ورزش و غواصی رو می آورد. خواکیم خیلی زود از طرف هم سن و سالان و جامعه ی خود، به «مالکه ی بزرگ» ملقب شده اما در نظر دشمنانش، همچنان هدفی برای آزار و اذیت باقی می ماند. او در کشوری زخم خورده از جنگ، بسیار متفاوت با سایرین است و همین تفاوت، دردسرهایی برایش به وجود میآورد. گراس بار دیگر در این کتاب، توجه خود را معطوف شهر دانزیگ[گدانسک امروزی واقع در لهستان]کرده است. موش و گربه با ترکیب دقیق و زیرکانهی شوخ طبعی و قدرتطلبی، داستان از فرش به عرش رسیدن مالکهی جوان را روایت میکند. شوخیها و متلکهای عجیب و غریب خواکیم، تاریکی و یأس موجود در کشوری صدمه دیده از خشونت نازیها و جنگ را تلطیف و پنهان میسازد. این کتاب اولینبار در سال ۱۳۵۰ با ترجمۀ کامران فانی توسط انتشارات پیام منتشر گردید.
بیشتر بخوانید:
نظرها
نظری وجود ندارد.