الياس خوری: این بیروت نیست
نفریننامهای از یکی از مهمترین نویسندگان معاصر لبنان با یک پیام روشن: برخیزید و بگذارید انتقام بیروت را بگیریم!
الیاس خوری ( ۱۹۴۸) جامعه شناس لبنانی و یکی از مهمترین نویسندگان لبنان و جهان عرب است. او در دوران جوانی به عضویت فتح درآمد و در جنگ داخلی لبنان جنگید. خوری مدتی سردبیری الملحق، ضمیمه ادبی النهار را به عهده داشت. از مهمترین آثار او «کوهستان کوچک»، «سفر گاندی کوچک» و «پادشاهی بیگانگان» و همچنین «دروازه خورشید» است. خوری در بیروت و در نیویورک زندگی میکند. رمانهای او به زبانهای مختلف ترجمه شدهاند. «این بیروت نیست» با مرکب خشم و نفرت در واکنش به انفجار ۴ اوت/ ۱۴ مرداد بندر بیروت نوشته شده است. در اثر این انفجار نیمی از شهر ویران شد و لبنان در آستانه قحطی و گرسنگی قرار گرفت.
محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران ۱۴ اوت/ ۲۴ مرداد به بیروت سفر کرد. تاریخ سفر ظریف به گونهای تنظیم شد که مصادف با چهاردهمین سالروز پیروزی لبنان در جنگ ۳۳ روزه باشد که زمینهساز قدرت گرفتن حزبالله در این کشور شد.
این بیروت نیست!
اما نه - این بیروت است! شهری شکسته و زخمی که خونش مثل شیشه روی چشمها شتک میزند، شهری که خیابانهایش پوشیده از خرده شیشه است. مثل این است که شیشه به چشم بدل شده، بیرون زده و خیابانها را انباشته است. در بیروت برای دیدن باید پا روی چشمان خود بگذارید. و وقتی میبینید، در همان لحظه کور میشوید. شهری با چشمان شیشهای کور، نیترات آمونیوم و انفجاری که شهر را سوزاند و دریا را شکافت.
این بیروت نیست.
چهل و پنج سال است که میگوییم بیروت دیگر بیروت نیست. ما بیروت را هنگامی که در جستوجوی آن در گذشتههای دور و دستنیافتنی بودیم از دست دادیم. «شهری که دیگر نیست» - نامی است که ما به آن دادیم، زیرا با شروع ویرانگریها در جنگ داخلی، همه چیز بیروت را به گذشته شهر نسبت دادیم. با اینحال بعد از آنکه در برابر هیولای انفجار به زانو درآمدیم، دریافتیم که خود «ویرانی» شهر ما بود، خانههایی که برهنه شدند خانههای ما بودند، نالهها نالههای ما بودند.
این بیروت است! چشمان خود را را از زمین بردارید و ببینید شهر شما در ویرانهها چگونه نمودی دارد. از جستوجو در گذشتههای دور دست بردارید! از جا برنخیزید و شگفتزده هم نشوید: انفجاری که شهر شما را به ویرانهای بدل کرد تصادفی نبود. این حقیقت شما بود که تلاش میکردید پنهانش کنید. شهری که برای دغلبازی به سارقان واگذار شده است، شهری که احمقها بر آن حکومت میکنند و جنگسالارانی که در خدمت قدرتهای خارجی درآمدهاند شالودهاش را از هم گسستهاند.
شهری که منفجر شد به دلیل اینکه مانند بیماری محتضر در بستر افتاده بود و در انتظار مرگ بود.
نپرسید که چه کسانی شهر شما را کشتند. کسانی که آن را کشتند، بر آن حکومت میکنند. بیروت این را میداند، و همه شما این را میدانید.
قاتلان شهر کسانی هستند که با تشکیل دولت دستنشانده تکنوکرات سعی در کشتن انقلاب ۱۷ اکتبر کردند و سگهای سرکوبگر را در خیابانها رها کردند.
قاتلان شهر احزاب مافیایی هستند که کشور را به دست گرفتهاند و اعلام کردهاند که جنگ داخلی با تبدیل ارواح تهدیدآمیزش به یک حکومت سیاسی پایان یافته است.
قاتلان شهر كسانی هستند كه میشل عون را بر مسند ریاست جمهوری نشاندند و از فاجعهای که الیگارشی حاکم رقم زد مضحکهای ساختند.
شهر شما، شهر ما، در حال اختضار است. ۲۷۰۰ تن نیترات آمونیوم که شش سال پیش مصادره و در بندر انبار شد، منفجر شد و گوشت فرزندانتان را در سراسر شهر پراکند. چه اهمالکاری و حماقت دهشتناکی!
در گذشته، جنگسالاران در جنگ داخلی زبالههای شیمیایی را در کوهستانهای ما دفن میکردند. امروز دریافتیم که اهمالکاری و غفلت این جنگسالاران که سرکردگان مافیایی این دورهاند و «صلح ملی» اعلام کردهاند سبب شد که بیروت در یک انفجار شبههستهای تکه تکه شود.
آنها بر تختی جلوس کردهاند که از استخوان مردگان ما، با فقر و گرسنگی ما ساخته شده است.
کفتارها! آیا شما هنوز سرگرم دریدن احساد ما هستید؟
گورتان را گم کنید! وقت آن رسیده است که بروید پی کارتان. ما را با کشوری که در ورطه پرتگاه قرار گرفته تنها بگذارید. بروید به جزایر کارائیب که با ثروت مردم خریدهاید و آنجا با تجملات زندگی کنید.
بیروت گذشته آن نیست. بیروت حضور دارد. این است که خون را خون میکند، نه افتخار. دست از حرف زدن بردار! خفه شو! هیچ حرفی که به ما ربط داشته باشد از دهان تو بیرون نمیآید. ما نفت اربابان شما را نمیخواهیم، ما به آخوندهای شما اعتقاد نداریم و به فرقهگراییهای شما کاری نداریم. از سر راه ما کنار بکشید.
آیا هنوز کارتان تمام نشده است؟
ضربه کاری شما کار ما را ساخت. مرگ ما و عذاب در قلب ما امروز سلاحی شده است که با آن در روزهای آینده به مقابله با ظلمت و تحقیر میرویم.
ما با اجساد خزندهمان و چهرههای خونآلودمان رودرروی تو قرار خواهیم گرفت و تو در مقابل دیدگان ما در پرتگاه این ویرانی غرق خواهی شد.
خوب گوش کن! بیروت منفجر شد که مرگ تو را اعلام کند و نه مرگ ما را.
بیروت گذشته آن نیست. بیروت حضور دارد. این است که خون را خون میکند، نه افتخار. دست از حرف زدن بردار! خفه شو! هیچ حرفی که به ما ربط داشته باشد از دهان تو بیرون نمیآید. ما فقط یک چیز را از شماها میخواهیم: از بین بروید.
بروید ، شما و بانکداران و همه کسانی که زندگی ما را به قمار گذاشتهاید، به جهنم بروید.
سپس زخمهای بیروت را مرهمی میگذاریم. ما به شهر خود میگوییم که هرچند فقیر است اما شادمان به ما بازمیگردد. روح تازهای در شهر میدمد و هرچند که زخمها ناتوانش کردهاند، اما به زخمهای ما تکیه میدهد و اشک را از گونههای ما میزداید.
دوران حرامزادههایی که این مدت طولانی بر زندگی ما حکومت میکردند به سر آمده است.
ما نفت اربابان شما را نمیخواهیم، ما به آخوندهای شما اعتقاد نداریم و به فرقهگراییهای شما کاری نداریم.
فرقههایتان را هم با خود ببرید و از سر راه ما کنار بکشید.
زنان و مردان جوان قیام ۱۷ اکتبر باید بدانند که زمان پیروزی کامل انقلاب فرارسیده است.
برخیزید و بگذارید انتقام بیروت را بگیریم!
برخیزید و وطن خود را بر ویرانههایش بسازید!
برخیزید و بیروت را با جوهر خون فرزندانتان از نو ترسیم کنید!
بیشتر بخوانید:
نظرها
حامد سَرو
ایران، مقصد بعدی اعتراضات این روزها شاهد اعتراضات گسترده در بیروت هستیم و خشم مردمی که از دست دولت و حکومت به ستوه آمده است. شاید بتوان وضع کنونی لبنان را به ج. ا نسبت داد چرا که یکی از بی ثبات کنندههای منطقه با جنگ افروزی و چاق کردن نیروهای ضد مردمی و همچنین سرمایهگذاری روی نیروهای سرکوبگر به ویژه حزبالله به سرکردگی حسن نصرالله انجام میشود. اکنون لبنان را باید بعنوان یکی از پایگاه های ج. ا و همچنین عمق استراتژیک رژیم تلقی کرد چرا که دستورات مستقیم و اوامر رژیم، به پشتوانه و حمایتهای سیاسی و مالی و همچنین آموزشهای نظامی و سرکوبگری اجرا میشود. "ماریا معلوف" تحلیلگر سیاسی و خبرنگار لبنانی با انتشار عکسی از ورود آیت الله خمینی به ایران در سال ۵٧ اینگونه نوشت: "لعنت به آن هواپیمایی که تو را به زمین نشاند، و لعنت به کسانی که بعد از تو آمدند." "قبل از اینکه پای او به زمین برسد؛ یمن کشوری شاد بود، بغداد میسرود، عدالت در دمش برقرار بود، و بیروت عروس زیبایی بود." براستی که خاور میانه مسیر دیگری را طی می کرد اگر رژیم ج. ا بر ایران و منطقه حاکم نمیشد. اکنون بغیر از مردم ایران، کشورهای دیگر هم از وجود ج. ا در رنج و عذاب هستند. در سایهی نحس و سنگین این رژیم چه آبادیهایی که ویران گشت، چه مادرانی که داغدار شدند، چه جوانان معترضی که به خیابان رفتند و هرگز باز نگشتند و چه کودکان معصومی که بی آنکه بدانند جنگ چیست در جنگ کشته شدند. با توجه به عمیق شدن اعتراضات در بیروت و همچنین استعفای کابینهی دولت، گمان این میرود که به واسطهی همین اعتراضات تحولی در لبنان صورت بگیرد و ساز و کارها در این کشور تغییر پیدا کند. این اتفاق میتواند منجر به تحریک نیروهای معترض در ایران و الگو برداری از معترضان لبنانی برای تغییر سیاست ها در ایران بشود. جامعه ی ایران یکی از معترض ترین جوامع خاورمیانه است ولی در فضای شدید امنیتی و سرکوب هرگونه اعتراض، مجال پا گرفتن و تشدید و تداوم اعتراضات وجود نداشته. اما رفته رفته با تحولاتی که در ساختارهای سیاسی کشور های همسایه به خصوص لبنان صورت می پذیرد، امکان کوتاه شدن دست رژیم ج. ا در این کشور افزایش میابد. حکومت لبنان مجبور است که در مقابل خواسته های معترضان که یکی از اصلی ترین آنها قطع ید رژیم از کشورشان است، پاسخ مثبت بدهند و اگر این مهم حاصل نشود جامعه همچنان بر فاز اعتراضی خود خواهد ماند و با ادامه دار شدن روند اعتراضات، حکومت لبنان و نیروهای امنیتی و ضد اعتراضی به مرور عقب نشینی و در ابعاد وسیعتر باید شاهد ریزش نیروها و پیوستن آنها به مردم بود. هرچند که در این مدت رژیم همچنان موضع خود را حفظ و با کمکهای مالی در صدد کنترل و سرکوب بر میآید. اما در نهایت خشم و ارادهی مردم بر اعمال قدرت و سرکوب فائق خواهد آمد.
روحی شفیعی
در سالهای دور برای یک دوره دو ماهه آموزشی از ایران به بیروت فرستاده شدم. در دانشگاه امریکایی بیروت اقامت داشتم. بیروت آن زمان سرآمد شهرهای خاور میانه بود. زنده بود، سرشار از موسیقی و کافه و دریا و مردمانی شاد. در. آن زمان شاید هیچ لبنانی و بیروتی تصور امروز را در آیینه زمان نمی دید و گرنه شاید از زمینه سازی فجایع بعدی در سالهای که زاده نشده بودند جلوگیری میکردند. همانگونه که ما ایرانیان سیاه روزی امروزمان را در آیینه آن زمانهای دور نمی دیدیم. بیروت روزهای سیاهی را پس از سالها آبادانی تجربه کرد. صبرا و شتیلا را نظاره گر بود، ربوده شدن خارجیان، بمب گزاری در مراکز امریکاییان و کشتار های بی امان. جنگ داخلی، ظهور پدیده ای بنام حزب الله که پولهای باد آورده نصیبش شد از سیاه روزی ما ایرانیان که حکومت بر سر کار آمده بران بود که در لبنان سکوی پرش داشته باشد. بیروت آن زمانهای دور را با تهران آن زمانهای دور میتوان مقایسه کرد. شهری که با تهران امروز تفاوتهای بسیار داشت. اما لبنان و بیروت با ایران و تهران امروز هم تفاوت اساسی دارند. بیروت و بیروتی ها میتوانند به حکومت فاسد اعتراض کنند و آن را از قدرت برانند و به زندان و دخمه و شکنجه و اعدام محکوم نشوند. لبنانی ها از سران فاسد حکومت قدیس نساختند که اگر علیه شان حرفی زده شد مجازات آن اعدام باشد. لبنانی ها با غرب ارتباط تنگاتنگ دارند و اروپا به ویژه بیاری آنها شتافته است. ما در کجای جهان ایستاده ایم؟ دوستانمان روسیه و چین هستند و بدریوزگی کشورها و حکومت های فاسد امریکای لاتین میرویم. کشورمان را دزدی و نا کار آمدی دارد از هم می پاشاند و ما هنوز هم نمی توانیم اعتراضی بکنیم و بزندان نیافتیم و سالهای عمر پشت میله ها نباشیم. من اطمینان دارم که لبنانی ها آنقدر درایت دارند که فاسدان را به زباله اندازند و کشورشان را که زمانی یکی از ثروتمند ترین در خاورمیانه بود دوباره بسازند. متاسفم که این امید را برای ایران حداقل در آینده نزدیک ندارم زیرا که مافیای حاکم بر ایران همچون ماری هزار دست همه ابعاد زندگی ایران و ایرانیان را در حلقوم خود فرو برده است.