روایتهای از خاک برخاستهی انقلاب - گفتوگو با لیلا فغفوریآذر و شاهین نصیری
«روایتهای از خاک برخاستهی انقلاب» سفری است به چهل سال قبل با تکیه بر گفتوگو با کنشگران و رهبران سیاسی ایران در نخستین سالهای پس از انقلاب. لیلا فغفوری آذر و شاهین نصیری گردآوری و ترجمه این مجموعه را انجام دادهاند.
سفر در زمان همیشه یکی از خواستههایی بوده که انسان آن را در ذهن خود تصویر کرده است. بسیاری از نویسندگان و هنرمندان سفر در زمان را سوژه آثار خود قرار دادهاند. برای نمونه از اچ. جی. ولز در رمان «ماشین زمان» و یا رابرت زمکیس در فیلم هالیوودی «بازگشت به آینده» میتوان نام برد. در دنیای حقیقی اما سادهترین روش برای سفر در زمان مطالعه منابع تاریخی است. مطالعه تاریخ به خواننده امکان سفر به زمان گذشته و اطلاع از آنچه را که در سالهای دور پیش آمده، میسر میسازد.
«روایتهای از خاک برخاستهی انقلاب» سفری است به چهل سال قبل، آن هم با تکیه بر گفتوگو با کنشگران و رهبران سیاسی ایران در نخستین سالهای پس از تشکیل حکومت اسلامی در ایران.
این کتاب حاوی زندگینامه و گفتگوهایی است با ۹ تن از چهرههای سرشناس سیاسی ایران که فرد هالیدی، روشنفکر و شرقشناس ایرلندی سه سال پس از وقوع انقلاب و استقرار جمهوری اسلامی، انجام داده و در مجلهی MERIP Reports منتشر کرده است.
لیلا فغفوری آذر و شاهین نصیری گردآوری و ترجمه این مجموعه را انجام دادهاند و اکنون برای نخستین بار این مجموعه به زبان فارسی و توسط نشر باران منتشر شده است.
لیلا فغفوریآذر، پژوهشگر فلسفه حقوق در دانشگاه آمستردام و مدرس در دانشگاه لاهه است. پژوهشهای آکادمیک او در حوزه فلسفه و نظریات انتقادی حقوق است و تالیفاتی در همین زمینه از او در نشریاتی به زبانهای مختلف منتشر گردیده است. او در رشته حقوق، فلسفه ونظریه اجتماعی-حقوقی در دانشگاه تهران، دانشگاه لیدن، دانشگاه آکسفورد و دانشگاه آمستردام تحصیل کرده است.
شاهین نصیری، پژوهشگر فلسفه سیاسی در دانشگاه آمستردام و مدرس در دانشگاه وَخِنینگن هلند است. پژوهشهای آکادمیک او در حوزههای پدیدارشناسی، فلسفه سیاسی و نظریات آزادی و دموکراسی است و تالیفاتی در همین زمینهها در مجلات گوناگونی در چند زبان به چاپ رسانده است. او در رشته فلسفه و نظریه سیاسی در دانشگاه لیدن، مدرسه اقتصاد لندن و دانشگاه آمستردام تحصیل کرده است.
این کتاب گفتوگوهایی با شاپور بختیار آخرین نخستوزیر نظام پهلوی، ابوالحسن بنیصدر نخستین رئیسجمهوری اسلامی ایران، مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق ایران، عبدالرحمان قاسملو دبیرکل حزب دموکرات کردستان، شیخ عزالدین حسینی رهبر مذهبی کرد، صادق خلخالی روحانی و حاکم شرع، شکرالله پاکنژاد زندانی سیاسی سرشناس و از بنیانگذاران جبههی دموکراتیک ملی، منوچهر هزارخانی از اعضای کانون نویسندگان ایران و هدایتالله متیندفتری رهبر جبههی دموکراتیک ملی را در برمیگیرد. در ابتدای این کتاب هم مقالهای به قلم فرد هالیدی با عنوان «سال سوم انقلاب» به عنوان مقدمه قرار گرفته است.
زمانه به مناسبت انتشار این کتاب با لیلا فغفوری آذر و شاهین نصیری گفتوگویی انجام داده است.
مولفین کتاب تاریخ انقلاب ایران را به مانند کوزه شکستهای توصیف میکنند که هر تکه آن به سویی پرتاب شده و پارههای مهمی از آن نیز زیر خاک مدفون شدهاند. آنها هدف از جمعآوری، ترجمه و انتشار گفتوگوهای حاضر در این کتاب را نمایش و به اشتراک گذاشتن یکی از پارههای مدفونشده کوزه انقلاب ایران از مجرای مصاحبههایی با برخی بازیگران اصلی انقلاب ۵۷ عنوان میکنند.
در مقدمهای که لیلا فغفوری آذر و شاهین نصیری بر این کتاب نوشتهاند آمده:
«کلانروایت رسمی که از سوی نظام کنونی حاکم بر ایران ارائه و تبلیغ میشود، تاریخ انقلاب ۵۷ را به نگاه و اهداف سیاسی روحانیونی که خواستار تأسیس یک حکومت دینی در ایران بودند فرو میکاهد. واضح است که چنین روایتی جایی برای نگاه و رویکرد انقلابیون و مبازران سیاسی که خود به سرعت پس از وقوع انقلاب از سوی جمهوری اسلامی سرکوب شدند، باقی نمیگذارد. از اینرو، آنچنان که در مقدمهی این کتاب تأکید شده، هدف از گردآوری و تألیف این کتاب بازنمایی نگرشهایی است که در روایت غالب از انقلاب سرکوب شدهاند تا از این طریق خواننده خود بتواند بخشی از آنچه در شکلگیری و جهتگیری انقلاب مؤثر بوده را کشف کند و بیازماید. حضور صداهای تاکنون کمتر و یا حتی شنیده نشدهای در این مجموعه، از جمله نگاه رهبران کرد و نمایندگانی از جنبش چپ مستقل ایران، بهخوبی بیانگر این امر است.»
این کتاب از طریق سایت انتشارات باران در دسترس عموم قرار گرفته است. همچنین نشر باران این امکان را برای ساکنان ایران نیز فراهم آورده که با ارسال ایمیل به آدرس info@baran.se بهطور رایگان به نسخهی الکترونیک کتاب دسترسی داشته باشند.
نظرها
کاوه
بعد از چهل سال هم از خودمون و هم از دیگران سوال میکنیم ، چرا انقلاب شد؟ اگر جوابی پیدا شد و ما بتوانیم شجاعانه انرا بگوییم گفت به ایران کمک خواهد کرد. شاید نادانی به قولی دانایان(روشنفکران) و حماقت مردمان. اگر کسی انتظار دارد خمینی از گور برخیزد و بگویید اشتباه کردم ؟؟؟؟؟
آبتین
کاوه جان این پرسش شما سوالی بسیار به جا و ساده است. هر چند پاسخ بدان مقداری پیچیده و نه چندان ساده. یک جواب کوتاه می تواند این باشد که انقلاب ضد سلطنتی در حقیقت امر به مردم ایران تحمیل شد. به این معنا که اصلاح ناپذیری رژیم شاه (در دوره پس از تاسیس "حزب رستاخیز"), تبدیل کشور به پادگانی تک حزبی, حضور ساواک در تمامی سپهر های جامعه,....متاسفانه راه گذار مسالمت آمیز از استبداد سلطنتی به یک نظام مردمسالار (مشروطه, یا جمهوری,....) را ناممکن کرده بود. و شاید از آن مهمتر نابود کردن سیستماتیک جامعه ای مدنی ایران توسط سلطنت, همراه با قلع و قمع تمامی نیروهای مخالف شاه از ملی تا چپ, اما میدان دادن به نیروهای مافوق ارتجاعی مذهبی شیعه,...ترکیب هولناکی از توازن قوای نیرو های سیاسی در کشور ایجاد کرده بود. بدین ترتیب که زمانی که حکومت سلطنتی با بحران مشروعیت روبرو شد, این نیروهای مافوق ارتجاعی شیعه متشکل ترین جناحی بودند که از خلاء قدرت در کشور بهره بردند. اما باز هم سرنوشت ما لازم نبود که به ج.ا. بکشد. اگر شاه به موقع و به صورتی قطعی و رسمی استعفا میداد و سریعا و بدون هیچ تاخیر و تاملی قدرت را به بختیار (یا شخصیت لیبرالی مانند او) منتقل می کرد, این هم باز می توانست تاثیرات مثبت بسیاری داشته باشد. اما هم انتخاب بختیار خیلی دیر صورت گرفت و هم انتقال قدرت به او زمانی انجام شد که دیگر عملا کار از کار گذشته بود. یک سری وقایع نیز در عمل به نفع آخوندها انجام گرفت که عملا ملت را آچمز کرده و در مقابل عمل انجام شده قرار داد: آتشسوزی سینما رکس, ۱۷ شهریور. اعتصاب روزنامه ها و خبرنگاران (درست زمانی که باید ماهیت آخوندها افشا میشد). با تمامی این تفاصیل ما در اصل قضیه دو انقلاب داشتیم و نه فقط یک انقلاب (مشاهدات محمد قائد, و سردیبر این سایت). اگر فرصتی پیش آمد تک تک این نکته ها را باید به صورت مشروح توضیح داد و شکافت. اما نکته ای که از تمامی این مباحث مهمتر است این می باشد که ما امروز در ایران در آستانه ای یک تحول بزرگ و عظیم دیگری که ظرفیت این را دارد که می تواند منجر به انقلابی موفق و مثبت علیه ج.ا. شده و منجر به سرنگونی انقلابی رژیم آخوندی شود قرار داریم. ج.ا. در چهار دههء اخیر (در هر دهه) دست به سرکوبی عظیم علیه مردم زده است. دههء شصت: کشتار زندانیان سیاسی در اوائل و اواخر دهه. دهه هفتاد: سرکوب جنبشهای دانشجویی و قتل های زنجیره ای. دهه هشتاد: سرکوب جنبش سبز. دهه نود: سرکوب قیام های دیماه ۹۶ و آبانماه ۹۸. اما پس از تمامی این کشتار ها و سرکوب ها جامعه ای مدنی ایران کماکان فعال است, جنبش های اجتماعی معاصر در ایران حتی به ضرب سرکوب نیز عقب نشینی نمی کنند و خلاصه جامعه ای ایران به هیچ وجه نه تنها مرعوب نشده است بلکه روز به روز عاصی تر, شورشی تر و انقلابی تر می شود. نتیجهء اخلاقی داستان: کنکاش و تفکر در مورد انقلاب ضد سلطنتی ۱۳۵۵-۱۳۵۷ امری روشنگرانه و مثبت است. در عین حال نباید از یاد برد که الویت امروزهء ما باید کنکاش و تفکر با تمرکز بر سرنگونی انقلابی ج.ا. باشد. با سرنگونی انقلابی ج.ا ما می توانیم نشان دهیم به چه مقدار از اشتباهات و محدودیت های سابق درس گرفته ایم. با احترام
8888
کدام انقلاب همان انقلاب قلابی را میگید دیگه سر کردگان انقلاب قلابی هم که میدانید که بودند دجال بنی صدر و کلن مثلث بیق شما انگار قتل و غارت را با تحول اشتباه گرفتید فردای ۲۲ بهمن قتل بود و غارت اسنادش موجودی تاریخ نمی خواهد و اکنون هم یه رهبر چلاق بدست طناب دار به شان دارن که اصلن این خامنه ای شبیه دراکولا شده با این عبا و عمامه و شمایل خود دراکلا هست باید یک نقش در فیلمهای ترسناک به خامنه ای بدن و الباقی طایر به سران و... نظام الهی فکاهی ج.ا