ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

تقریبا هیچ‌کس به دروغ، متهم به تجاوز نمی‌شود

کیتی هینی - چقدر ادعاهای دروغین تجاوز جنسی، معمول است؟ «ادعای دروغ» چیست؟ و چه مدرکی در مورد «صدمات روحی، خانوادگی، اجتماعی و شغلی» که در آن سوی دیگر این اتهامات به آن افراد وارد شده، وجود دارد؟

اخیرا اتهامات دروغین در باب تجاوز جنسی، و میزان وقوع آن‌ها، بسیار مورد بحث واقع شده است.

در جریان شهادت برت کاواناو در هفته گذشته، چندین سناتور برای خساراتی که ظاهرا بر اثر این ادعاها به زندگی و جایگاه اجتماعی او وارد شده بود، عذرخواهی کردند. در سرمقاله‌ای برای نیویورک تایمز، نویسنده‌ی ستون اندیشه، برت استیونس، پس از تفسیر نادرست آمار در مورد ادعاهای دروغین تجاوز جنسی، نوشت: «اتهام دروغین به تجاوز جنسی، تقریبا به اندازه‌ خود تجاوز جنسی محکوم است. این امر گونه‌ای از آسیب‌های روحی، خانوادگی، اجتماعی و شغلی را وارد می‌کند، که می‌تواند مادام العمر باشد. این چیزی نیست که بخواهیم با آن شوخی کنیم.»

پایین و بالا بگیرید و بکشید

اما به راستی چقدر این ادعاهای دروغین تجاوز جنسی، معمول است؟ «ادعای دروغ» چیست؟ و چه مدرکی در مورد «صدمات روحی، خانوادگی، اجتماعی و شغلی» که در آن سوی دیگر این اتهامات به آن افراد وارد شده، وجود دارد؟ کیت با ژوآن بلکنپ، جامعه‌شناس، جرم‌شناس و استاد دانشگاه کلرادو بولدر و با ساندرا نیومن، رمان‌نویس که تحقیقات گسترده‌ای در مورد ادعاهای جعلی تجاوز کرده، صحبت می‌کند.

ادعاهای دروغین تجاوز جنسی یا حمله جنسی چقدر رایج است؟ (حمله‌ی جنسیsexual assault: ، عملی که در آن شخص عمدا و بدون رضایت طرف مقابل، او را وادار به انجام عملی جنسی می‌کند. نوعی از خشونت جنسی که تجاوز، کودک‌آزاری، دستمالی کردن، شکنجه‌‌ی اشخاص به روش جنسی را در بر می‌گیرد.)

بلکنپ می‌گوید، آمار ذکر شده حاکی از آن است که ۵‌درصد ادعاهای تجاوز جنسی نادرست است، اما این رقم تصویر و دیدِ ناقصی را نشان می‌دهد. به طور معمول، این رقم از روی مطالعات انجام شده بر دانشجویان دانشگاه، که تخمین زده می‌شود ۹۵درصد آن‌ها تجاوز‌های انجام شده را به پلیس گزارش نمی‌دهند، حاصل شده. به طور کلی، تخمین زده می‌شود که ۸ تا ۱۰درصد از زنان، تجاوزهای خود را به پلیس گزارش می‌دهند، این بدان معناست که -در خوش‌بینانه‌ترین حالت- می‌توان نتیجه گرفت که ۹۰درصد تجاوزها گزارش نشده‌اند.

بدیهی است که فقط مواردی از تجاوزهای جنسی که در وهله اول گزارش شده‌اند را می‌توان به دروغ گزارش کرد، (یعنی چیزی که گزارش نشده را نمی‌توان گزارش دروغ پنداشت) بنابراین رقم ۵درصد فقط در مورد ۱۰درصد (حداکثر) تجاوزهایی که اتفاق می‌افتد اعمال می‌شود. این رقم ادعای دروغینِ واقعی را به نیم‌درصد می‌رساند.(یعنی پنج درصد از ده‌درصدی که گزارش خودشان را ثبت می‌کنند=پنج دهم درصد.)

البته، این ارقام فقط تخمین زده شده‌اند و ژوآن بلکنپ اطمینان نمی‌دهد که دقیق باشند؛ در واقع ما نمی‌توانیم آن‌چه را که شمارش نمی‌شود، حساب کنیم. اما تحقیقات او نشان می‌دهد، در صورت وجود، نباید تعداد تجاوزهایی که گزارش نشد‌ه‌اند را دست کم بگیریم.

چرا ممکن است ادعای تجاوز جنسی نادرست تلقی شود؟

اگرچه اتهام دروغ اغلب به طور مترادف با اتهام ساختگی به کار برده می‌شود، اما عوامل زیادی وجود دارند که ممکن است منجر به دروغ بودن یک ادعا شوند. برای مثال، این‌که زنی که در ابتدا این اتهام را مطرح کرده، ناگهان تصمیم به لغو آن بگیرد، لزوما به معنای دروغ گفتن او نیست. ساندرا نیومن می‌گوید: «اگر به هر دلیلی نمی‌خواهید تحقیقات پلیس انجام شود- دلایل زیادی وجود دارد که ممکن است شما نخواهید، زیرا گاهی واقعاً آسیب زاست -پس ساده‌ترین و سریع‌ترین راه برای خلاص شدن از آن، این است که متوقفش کنید و بگویید دروغ می‌گفتید.»

هم‌چنین ممکن است پلیس در صورت وجود جزئیاتی که از نظرش در طرح اتهام قربانی، جعلی‌است، اتهامی را نادرست تلقی کند. بلکنپ یکی ‌از داستان‌هایی را که از مشاور بحران تجاوز به عنف شنیده است را اینگونه شرح می‌دهد که یک قربانی‌ ادعای تجاوزش دروغین تلقی شد؛ تنها به این دلیل که در نهایت به تجاوزگر اجازه داده بود تا بعد از پایان اسکی چکمه‌هایش را برایش در بیاورد. بلکنپ می‌گوید: «فقط به این دلیل که پلیس می‌گوید تجاوزی بی‌اساس است، آن هم به این دلیل که روایت آن زن از نظرش منطقی نیست، بدان معنا نیست که این اتفاق نیفتاده باشد.»  تعداد زیادی افسر پلیس وجود دارند که در این مورد آموزش می‌بینند، و به همان اندازه هم سابقه‌ای کامل از پلیس‌هایی وجود دارد که مرتکب خشونت جنسی می‌شوند، حتی در هنگام کار.

چگونه آمار گزارش‌های جعلی تجاوز با گزارش‌های دروغین سایر جرایم مقایسه می‌شوند؟

استیونس در ستون خود، با ارائه گزارشی مبنی بر این‌که اتهامات واهیِ مربوط به تجاوز جنسی«حداقل ۵ برابر اتهامات دروغین به انواع دیگر جرایم رایج است»، آماری اشتباه ارائه شده را به اشتراک گذاشت. با این حال، حتی چکیده مقاله‌ای که او آورده است، رقم پیچیده‌تری را ارائه می‌دهد – نویسندگان می‌نویسند که ۵درصد گزارش‌های کاذب (که باز هم برای شروع رقمی گمراه کننده است) حداقل پنج برابر بیش‌تر از اغلب  انواع تخلفات دیگر است. اغلب و نه همه، همان‌طور که استیونس اشاره کرده است.

برای قرار دادن این اطلاعات در یک نقطه نظر‌، نیومن از اطلاعات مربوط به محکومیت‌های نادرست به قتل استفاده کرد. او می‌گوید: «به نظر می‌رسد بسیار نادر باشد که کسی در نتیجه‌ی یک اتهام دروغین به تجاوز جنسی محکوم شود.»

تخمین زده می‌شود که ۸ تا ۱۰درصد از زنان، تجاوزهای خود را به پلیس گزارش می‌دهند، این بدان معناست که -در خوش‌بینانه‌ترین حالت- می‌توان نتیجه گرفت که ۹۰درصد تجاوزها گزارش نشده‌اند.

من فقط توانستم ۵۲ مورد را در طی ۲۵سال پیدا کنم که حکمی پس از یک اتهام غلط بر اساس ادعاهای تجاوز دروغین لغو شده باشد. در صورتی‌‌که در همان دوره، ۷۹۰مورد وجود داشته که افراد به جرم قتل به ناحق محکوم شده بودند. ۷۹۰تقسیم بر ۵۲ برابر با ۱۵.۲ است، به این معنی که براساس داده‌های نیومن، شما در آن دوره‌ی ۲۵ ساله ۱۵برابر محتمل‌تر بودید که به‌اشتباه به جرم قتل محکوم شوید تا به تجاوز جنسی. و به‌خاطر داشته باشیم، اتهامات مربوط به تجاوز به عنف و محکومیت بسیار نادر است؛ نیومن به مطالعه‌ای استناد می‌کند که از ۲۱۶ شکایت از حمله‌ی جنسی که به عنوان ادعای دروغین طبقه‌بندی شده‌اند، فقط ۶مورد به بازداشت منجر شده و فقط ۲مورد اتهامات، واقعی تلقی شده است. (و حتی در آن‌ موارد هم، سرانجام نادرست تشخیص داده شدند.)

نیومن بیانیه‌هایی مانند استیونس را این‌گونه می‌خواند: «اظهاراتی شایع، درباره اتهامات دروغین تجاوز جنسی، که به طور شگفت‌انگیزی در بحث اتهاماتِ دروغین سایر جرائم وجود ندارد.»

او می‌گوید که هیچ مدرکی برای اثبات این عقیده نیست که اتهامات وارد شده به تجاوز جنسی به طور مرتب منجر به عواقب جدی شده باشند.

اگر کسی دکتر فورد را باور داشته باشد، اما همچنین برت کاوانو را نیز باور داشته باشد، آن‌گاه چه کسی مرتکب تجاوز شده؟

( کریستین فورد استاد روان‌شناسی در دانشگاه استنفورد آمریکا، در سپتامبر ۲۰۱۸ ادعا کرد که برت کاوانو در تابستان ۱۹۸۲ زمانی که نوجوان بودند، به او حمله‌ی جنسی کرده و برت کاوانو، قاضی دادگستری دادگاه عالی ایالات متحده آمریکا که در ۹ژوئیه ۲۰۱۸ توسط دونالد ترامپ معرفی شد.)

هنگام شنیدن دفاعیات آن‌ها و در خلال مشاجرات پس از آن، تعدادی از سناتورها اظهار داشتند که اگرچه آن‌ها معتقدند که واقعاً برای دکتر فورد اتفاق ناگواری افتاده است، اما آن‌ها قاضی کاوانو را نیز باور داشتند. این تناقض آشکار حاکی از آن است که در هم‌چنانی این مردان مایل بودند به مفهوم انتزاعی تجاوز جنسی اعتقاد داشته باشند، حاضر نبودند باور کنند که مردی که آنها می‌شناختند – مردی مثل خودشان- می‌تواند دست به تجاوز جنسی بزند.

مردم نمی‌خواهند باور کنند که مردان سفیدپوست ثروتمند، مر‌دان با استعداد، مردانی که مربی تیم‌های بسکتبال دخترانشان هستند، چنین کارهایی می‌کنند. اما آن‌ها این کار را می‌کنند.

نیومن می‌گوید: «ما می‌دانیم که بسیاری از مردان به خاطر تجاوز به عنف مقصر هستند.» و چه بسیار مردانی مرتکب کارهایی شده‌اند که بسیار بد به نظر می‌رسد: آن‌ها در مهمانی کسی را دستمالی کرده‌اند یا یکی از آن کارهایی را انجام داده‌اند که شما نمی‌خواهید تا آخر عمر هرگز بیانشان کنید.

نیومن پیشنهاد می‌کند، مردانی که از این‌که به دروغ متهم به تجاوز شوند، ترسی بیش از اندازه دارند، به خوبی می‌دانند که آن‌ها – یا مردانی که می‌شناسند، دوست دارند و بهشان احترام می‌گذارند – در چنین مواردی گناه‌کار هستند، و آن گناهان عمیق و شدید را مرتکب می‌شوند. با این استدلال، باور نکردن دکتر فورد کم‌تر از باور کردنش آثار مخرب خواهد داشت.

البته این فقط یکی از گزینه‌هاست. توضیح دیگری که می‌شود داد، این است که آن‌ها واقعا به دکتر فورد اعتقاد دارند، و کاوانو را مقصر می‌دانند ولی باز هم به او رأی اعتماد می‌دهند. (برای انتخاب شدن به عنوان قاضی در دادگاه عالی.)

بلکنپ، در توصیف مکالمه با یکی از همکارانش، به یکی از آخرین عواملی اشاره دارد که باعث می‌شود اتهامات دروغین تجاوز جنسی بسیار بعید و غیرمعمول به نظر برسند:

یکی از اعضای هیئت علمی دانشگاه که از تجاوز جنسی نجات پیدا کرده بود، سال‌ها پیش به من گفت: «من هرگز احساس نکردم که مدیران و رؤسای من، من را باور ندارند. من فقط احساس کردم که آن‌ها به این قضیه اهمیتی نمی‌دهند.»

منبع: میدان منبع اصلی: the cut

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • کارو

    سیاست قربانی سازی و تولید سوژۀ قربانی به نتایج عجیب غریب و خطرناکی رسیده است. به جای اینکه مبارزه با ستم و خشونت دامن شده شود، با ایجاد سوژۀ قربانی در حال مشروعیت بخشی به جایگاه فرودست زنان هستند. این رویکرد شما هیچ چیزی را حل نمی کند و در ضمن هرگز به نقد ساختار منجر نمی شود، بلکه فقط به قهرمان سازی از مورد تجاوزگرفتگان ختم می شود. در ضمن تیتر مطلب هم ادعای بزرگی است که در هیچ نظام حقوقی معنا ندارد. نه حقوق اسلامی و نه لیبرال چنین چیزی را معنادار نمی دانند که بتوان بدون داشتن دلیل و سند و مدرک و شواهدی دال بر صدق موشوع، یک ادعا را حقانیت بخشید. در هفته های اخیر دیدیم که چگونه برخی فعالان به اصطلاح چپ دانشگاه تهرانی چگونه از فرصت موج افشاگری تجاوزات استفاده کرده و پسری را که رقیب سیاسی شان بود و اختلاف سیاسی داشتند، با چسباندن انگ «تجاوز» تا پای مرگ بردند و کاری کردند که خودکشی کرد! کل قضیه بر سر دو مورد ابراز علاقه بود و از آنجا که دامنۀ تجاوز و آزار و خشونت حتی تا نگاه کردن هم کشیده شده، دوستان «چپ» ما هم فرصت را برای انتقامگیری مناسب دیدند و اختلافی سیاسی را به مسئله ای جنسی تبدیل کردند! البته یک عده هم برایشان دست زدند و کف و سوت! البته اگر به جای این پسر، یک دختر قرار می گرفت دوباره سیاست قربانی سازی از زنان فرصت را مغتنم شمرده و حق را به او می داد! کسی منکر وجود تجاوز در جامعه نیست، و اتفاقا کار از آن چیزی هم که برخی می گویند بدتر است. تجاوز به محارم، خشونت خانگی، خشونت و تجاوز در محل کار و تحصیل و ... همگی چیزهایی است که همۀ ما از آن خبر داریم و البته نه فقط به زنان بلکه به خود مردان هم اعمال میشود، چرا که مردسالاری به معنای نیت فاعلانۀ افرادی که دارای فیزیک بدنی مردانه هستند نیست، بلکه یک ساختار است که بر جنسیت مبتنی شده و اتفاقا به همن اندازۀ زنان مردان را هم هدف قرار می دهد. اما موج هایی که با هدف افشای این تجاوزات راه افتاده واقعاً در حدی نیستند که بتوانند ادعا کنند این نظام را «افشا» می کنند. مطمئنم که بخش عمده ای از این ادعاها واقعی هم هست، اما در این بین باید بپذیریم که همۀ ادعاها را اتفاقا نمی توان و نباید باور کرد و همیشه برخی دنبال سوءاستفاده هستند. ضمن اینکه واقعاً این جنبش غیرسیاسی تر از آن است که بتواند حتی نقد مشخصی بر مردسالاری به عنوان یک چارچوب نظام مند وارد کند. در نهایت فقط دستگاه قضایی و طناب دار و زندان و شلاقش است که از این شکل از فعالیت ها سود می برد و چنین کمپین هایی را اتفاقا بسیار می پسندد.