جنایات به زبان نیامده: تجاوز به زنان هنگام جنگ
به جز زنان رزمنده و امدادگر زنان دیگری نیز قربانی جنگ هستند که معمولا از آنها سخنی به میان نمیآید؛ زنانی که در دوران جنگ، در جبهه و یا پشت جبههها مورد تجاوز نظامیان قرار گرفتهاند.
با وجود گذشت ۴۰ سال از جنگ ایران و عراق، همچنان تصویر رسمی زنان در دوران جنگ، همان تصویری کلیشهای است. زنانی که سربند مردان را میبندند یا در پشت جبههها در حال آشپزی و تدارک غذا برای رزمندگاناند. در نهایت زنان نه در خط مقدم که در پشت جبههها فعالاند. اما بر اساس آمار ۶۴۲۸ زن در طول جنگ هشت ساله کشته شدند که ۵۰۰ نفر از آنان رزمنده بوده و باقی در بمباران شهرهای مختلف کشته شدند. همچنین بر اساس آمار سال ۱۳۸۱ بنیاد جانبازان و امور ایثارگران تعداد کل جانبازان زن ۵۷۳۵ نفر است. اما هنوز تعداد اسرای زن مشخص نیست. در برخی منابع از ۱۷۱ زن اسیر نام برده شده است اما گفته میشود آمار بیش از اینهاست.
در مجموع ۲۲۸۰۰ نفر امدادگر و ۲۲۷۶ پزشک زن به جبههها اعزام شدند. اینها ارقامیست که سالها پس از پایان جنگ فاش شده اند.
تعدی و تجاوز
از تجاوز به زنان ایرانی در هنگام جنگ عراق مستنداتی در دست نیست. اهالی بعضی شهرهای مرزی روایت میکنند که سربازان عراقی در هنگام ورود به سوسنگرد به تعدادی از زنان این شهر تعدی و تجاوز کرده بودند. شهلا لاهیجی در گفتگو با مدرسه فمینیستی چنین میگوید:
«برای نمونه میتوان به مورد حمله بیرحمانه سربازان ارتش عراق برای گرفتن "هویزه" در همان اوایل جنگ، اشاره کرد. در آن زمان نیز به نظر میرسد که زنان زیادی که در شهر مانده بودند و اتفاقاَ بیشترشان عرب هم بودند، مورد تجاوز از سوی سربازان عراقی قرار گرفته باشند. البته در آن زمان در مناطق مرزی میان عراق و ایران، بسیاری از خانوادهها، خانههای خود را ترک کرده بودند ولی در شهر "هویزه" که اتفاقاَ خیلیهایشان عرب بودند و شاید فکر نمیکردند عراقیها به آنها تجاوز کنند، در هویزه مانده بودند... نظر میآید صحبت در مورد تجاوز به زنان، حتا از صحبت درباره "شکست در جنگ" هم بدتر است. برای همین میبینیم که مثلا ایرانیان در مورد ابعاد مختلف "شکست" در جنگها صحبت میکنند ولی در مورد تجاوز به زنان در این جنگها مطلقاَ صحبتی نمیشود.»
یکی از معدود یادوارههای گرامیداشت زنانی که در زمان جنگ ایران و عراق مورد تجاوز قرار گرفته بودند و در عرصه عمومی هم به نمایش درآمده بود، پس از مدت کوتاهی برچیده شد. مریم کاظمزاده، عکاس و خبرنگار جنگ در نشست «زنان در جنگ هشت ساله ایران و عراق» میگوید:
«بسیاری از واقعیتهای جنگ درباره زنان را از تاریخ حذف کردند سال ۶۵ در منطقه بستان، عراقیها به زنان تجاوز کردند و آنها را کشتند. در بخشهایی از منطقه یادوارهای را برای زنان ساخته بودند و نوشتههایی را بالای تپهها زده بودند مبنی بر اینکه یادتان را گرامی میداریم. برای تهیه گزارش به آن منطقه رفتم. زمانی که عکسها در مجله زن روز منتشر شد، برخورد کردند که چرا آنها را منتشر کردم. برای بار دوم که به آن منطقه رفتم، تمامی نشانهها را از آن منطقه برداشته بودند و انگار لکه ننگینی بر آن سرزمین بود. اینها نشان میدهد که ما نمیخواهیم واقعیتها را بیان کنیم و حس مالکیت جامعه مردسالارانه منجر به کمرنگ کردن عامدانه این ستم جنسی شد.»
البته این موضوع فقط مختص ایران نبوده و با اینکه تجاوز جنسی در هنگام جنگ جزو جنایات جنگی شمرده میشود، سخن گفتن از آن بسیار دشوار است. که به ماهیت هم جنگ و اشغال و هم تجاوز جنسی برمیگردد.
تجاوز به مثابه سلاح جنگی و بدن زن به مثابه سرزمین
تجاوز به عنف در زمان جنگ هرگز محدود به دوره و یا کشور خاصی نبوده و نیست. در طول تاریخ، تجاوز به زنان توسط افسران و یا سربازان در زمان جنگ امری معمول بوده است. اگرچه در زمان جنگ، مردان نیز مورد تجاوز قرار گرفتهاند اما درصد تجاوز به زنان بسیار بیشتر بوده و مردان بیشتر هدف شکنجه جسمی یا تحقیر روانی هستند.
از روایات، تصاویر و مجسمههای بهجا ماندهی تصویرگر جنگ نیز، به خوبی مشخص است که اغلب، زنان، پاداش جنگجویان فاتح بودهاند. تصویری که تا به امروز نیز ادامه دارد. برای قرنها، تجاوز جنسی به عنوان غنیمت جنگی و به عنوان وحشیانهترین سلاح جنگی به منظور اعمال قدرت و سلطه بر زنان و تضعیف ساختار اجتماعی جامعه مورد استفاده قرار گرفته است. و طرفهای مختلف درگیری، به خصوص در زمان جنگ داخلی، ازتجاوز به عنوان ابزار انتقام بهره جستهاند. و مرد متجاوز نه فقط از جبهه مقابل دوردست، که سربازی از کشور همسایه و یا هموطنی از قوم، نژاد و یا مذهب دیگری است.
در هنگام جنگهای داخلی این برتری به شکل برتری نژادی و جنسی نیز بروز مییابد. زن به عنوان سمبل سرزمین مادری و تجاوز سمبلی از تصاحب آن است. و سربازانی که «وظیفه»ی محافظت از سرزمین مادری را دارند به همین دلیل به زنانی از سرزمین دیگر یا زنان سرزمین خودشان با قومیت نژادی و مذهبی متفاوت تجاوز میکنند. نشانی از برتری قدرت مردان بر زنان.
از ارتباط استعاری بین زنان و سرزمین بسیار گفته شده است. در ادبیات و صورت ویژه در شعر به این ارتباط بسیار پرداخته شده. چرخش و تغییر فصلها را سمبلی از بارداری زنان میدانند. در بسیاری از روایات، سواستفاده جنسی و تجاوز به زنان با نفوذ و تسخیر سرزمین برابر است. و تجاوز به زنان به نیت باردار کردن آنان، انتقامی ست در جهت حمل کردن همیشگی تخم کینه و نفرت. کریستنا لمب در کتاب «بدن ما، زمین مبارزهی آنان» مینویسد: «در سراسر جهان بدن زن هنوز هم میدان جنگ است و صدها هزار زن زخمهای نامرئی جنگ را حمل میکنند...»
سربازان: خدمت، افتخار و تجاوز
در زمان جنگ داخلی رواندا، هوتوهای افراطی از تجاوز به زنان به عنوان ابزاری برای نسلکشی توتسیها استفاده کردند. برآورد میشود تنها در طول صد روز به بیش از ۲۵۰هزار زن تجاوز شده و ۲۰هزار کودک حاصل این تجاوزاتاند. این کودکان که به «کودکان قاتلین» معروفند اغلب در فقر زندگی کرده، تحقیر شده و نسبت به همسالان خود بیشتر در معرض خشونت و اچآیوی هستند.
افراط گرایان هوتو با تشکیل جوخه مرگ، متشکل از صدها بیمار مبتلا به ایدز به صورت سیستماتیک، با هدف مرگی «تدریجی و سخت» به زنان تجاوز کردند. بسیاری از این زنان اکنون مبتلا به بیماری ایدز هستند. اگرچه زنان توتسی هدف اصلی بودند، اما زنان میانهروی هوتو نیز در طول این نسل کشی مورد تجاوز قرار گرفتند.
در سال ۱۹۹۸ در پروندهای مهم، دادگاه روآندا در حکمی «تجاوز و خشونت جنسی را به منزله نسلکشی» تصریح کرد.
قربانی و بازمانده: به چالش کشیدن سنت مصونیت از مجازات
تجاوز جنسی در هنگام جنگ نه امری خصوصیست و نه امری اتفاقی، بلکه استراتژی جنگی است. ابزاری برای ایجاد رعب و وحشت که بارداری حاصل از آن نیز به عنوان «آسیب اجتناب ناپذیر تجاوز به عنف» تلقی میشود. و سربازی که به زنان «دشمن» تجاوز میکند به خوبی میداند که عواقب تجاوز جنسی در زمان جنگ بسیار کمتر از زمان صلح است.
در هنگام جنگ در کشورهایی همچون برمه، سومالی و بوسنی زنان نه فقط بر اساس جنسیت که براساس نژاد، طبقه، مذهب، قومیت و ملیتشان قربانی تجاوز جنسی شدند.
آنچه تجاوز را برای زنان بسیار دشوارتر میسازد نه فقط تحمل آسیبهای جسمی و روانی آن، که طرد شدگی از سوی خانواده نیز هست. در بسیاری از موارد، خانوادههای پناهنده از مسئولان کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل (UNHCR) میخواهند تا فرزندان دخترشان را پس از تجاوز به مکان دیگری منتقل کنند. این شرمساری و «لکهدار» شدن آبرو و ناموس نه فقط از سمت خانوادهها در حق فرزندان شان که از سمت شوهران نیز به کرات اتفاق میافتد. حتی در مواردی زنی که مورد تجاوز قرار گرفته خودکشی را به دیدن دوباره خانوادهاش ترجیح میدهد. در مواردی اینچنین زن به سرعت از مقام قربانی به فردی گناهکار که باعث شرمساری خانواده و سرزمینش شده بدل میشود.
مطابق ماده ۲۷ کنوانسیون چهارم ژنو «هرگونه تعرض به شرافت زنان، و به صورت ویژه تجاوز جنسی، روسپیگری اجباری، یا هر نوع تعرض» را ممنوع کرده است. و تجاوز به عنف به عنوان سمبلی از آسیب به جامعه از طریق صدمه زدن به زنان در نظر گرفته شده و متجاوز در قبال این امر مسئول است.
بسیار مهم است که تجاوز جنسی نه به عنوان مسالهای ناموسی که جنایتی جنگ شناخته شود. در برزیل، تجاوز جنسی «جرم خلاف عرف» است. در پرو، تا همین اواخر، به عنوان «جنایت علیه ناموس» شناخته میشد.
در سال ۲۰۱۹ یک قاضی پرویی ۱۴ افسر بازنشسته متهم به تجاوز جنسی به ۹ زن را به جنایت علیه بشریت محکوم کرد. این افسران طی سالهای ۱۹۸۴-۱۹۹۵ و در خونینترین دورهی درگیری بین ارتش و چریکهای «راه درخشان»، بارها و بارها و به صورت «سیستماتیک» به این ۹ زن کشاورز، تجاوز کرده بودند.
در پروی دهههای ۸۰ و ۹۰ و در زمان جنگ مسلحانه دولت با «چریکهای راه درخشان»، تجاوز به زنان توسط نیروهای امنیتی ضد شورش دولت امری رایج بود. در سال ۱۹۹۲ دیده بان حقوق بشر بیش از ۴۰ مورد تجاوز جنسی سربازان به زنان، در زمان بازجوییشان در مناطق تحت کنترل ارتش را ثبت کرد. این موضوع آنچنان فراگیر بود که چریکهای راه درخشان به زنان خود آموزش میدادند تا از لحاظ روحی برای تجاوز در زمان بعد از دستگیری آمادگی داشته باشند.
در مناطق روستایی، بسیاری از سربازان ظاهرا تجاوز و غارت را جبران کمبود حقوق پایین خود میدانند. عفو بینالملل در گزارش اخیر خود در مورد پرو اعلام کرده است: «تجاوز به طور گستردهای انجام میشود، ملازم همیشگی حمله نظامیان به جوامع دهقانان.»
جنایتی جنگی که قربانیانش هنوز محکوم به سکوتاند.
نظرها
Dariush
سلام,این مقوله همیشه از ناگفته های تاریخی محسوب میشه و بنظرم باید بیشتر بهش پرداخته بشه مخصوصا پیامدهای بعد از فاجعه.. با تشکر از نویسنده محترم,ماجرای کشور پرو برام تازگی داشت..