گرداندن متهمان در تهران و رشت؛ مصداق بارز شکنجه در ملأعام
بازداشتشدگان زیر عنوان «اراذل و اوباش» بدون طیکردن مراحل قانونی دادرسی، در ملأعام شکنجه شدند و مورد اعمال خلاف قانون قرار گرفتند.
روز گذشته سهشنبه ۱۵ مهر ویدیوهایی از گرداندن متهمان همراه با ضرب و جرح و تحقیر توسط ماموران نیروی انتظامی در سطح شهر تهران منتشر شد که واکنش گسترده کاربران در شبکههای اجتماعی را به همراه داشت.
در این ویدیوها تعدادی از متهمان که از سوی مقامهای نیروی انتظامی و قوه قضائیه «اراذل و اوباش» خوانده میشوند، در سطح شهر و مقابل انظار عمومی توسط ماموران نیروی انتظامی نقابدار زیر مشت و لگد قرار گرفتند و به آنها ناسزا میگفتند.
ماموران علاوه بر اعمال آشکار خشونت و شکنجه، متهمان را تحقیر کرده و از آنها میخواستند با الفاظ رکیک ابراز ندامت و پشیمانی کنند.
در تازهترین مورد «دورگردانی» (اصطلاحی که رسانههای داخلی برای گرداندن متهمان استفاده میکنند) در شهر تهران، نه تنها اعمال شکنجه و خشونت به صورت آَشکار در سطح جامعه نمایش داده شد، بلکه با توجه به شیوع گسترده ویروس کرونا باعث ایجاد تجمع و به خطر انداختن جان شهروندان شد. امتناع از تجمع گسترده و حفظ فاصله فیزیکی (اجتماعی) مهمترین عاملی است که برای مقابله با گسترش ویروس کرونا بر آن تاکید میشود، مسئلهای که در ویدیوهای منتشر شده از گرداندن این متهمان به هیچ عنوان رعایت نشده است.
علاوه بر این مورد از «دورگردانی» در پایتخت، روز پنجشنبه ۱۰ مهر نیز در شهر رشت تعدادی از متهمانی که طی یک نزاع در بیمارستان پورسینای این شهر بازداشت شده بودند، در سطح شهر همراه با تحقیر و اعمال خشونت از جانب نیروهای انتظامی گردانده شدند.
طرح ارتقای امنیت اجتماعی که در دوره محمود احمدینژاد کلید خورد، ابتدا به کنترل پوشش زنان مربوط میشد و سپس به برخورد با بزهکاران تحت عنوان برخورد با «اراذل و اوباش» توسعه یافت.
در سالهای اخیر، برخوردهای خشن و تحقیرآمیز پلیس ایران با متهمانی که از آنها به عنوان «اراذل و اوباش» نام میبرند، اعتراضهای گسترده فعالان و سازمانهای حقوق بشری را به همراه داشته است. بر اساس گزارشها، نیروی انتظامی به خشونت زیادی در این طرح متوسل میشود و در جریان اجرای این برنامه، نیروهایی که اکثرا صورتهای خود را میپوشانند شبانه به منزل افراد یورش میبردند و با بیرونکشیدن آنها از خانه، به ضربوجرح و نیز گرداندن آنها در شهر بهشکلی تحقیرآمیز دست میزدند. درموادی حتی برای تحقیر هرچه بیشتر متهمان، به گردن آنها آفتابه انداختند.
بر طبق اصل ۳۸ قانون اساسی «هر گونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات میشود.»
آنچه در تصاویری منتشر شده از دورگردانی متهمان تهران و رشت دیده میشود، آنها توسط ماموران مورد ضرب و جرح قرار میگیرند و از ماموران از آنها میخواهند به جرم خود اعتراف و ابزار ندامت کنند. اعمالی که مشخصا با آنچه در اصل ۳۸ قانون اساسی آمده تماما مغایرت دارد.
حسین رئیسی، حقوقدان، در واکنش به این اقدام نیروی انتظامی در صفحه توییتر خود نوشت:
«رفتار پلیس مبنی بر گرداندن مجرمین در اطراف شهر مصداق روشن شکنجه و مجازات خودسرانه است. این اتفاق هیچ اثر بازدارندگی ندارد. هیچ داده علمی آن را تایید نمیکند. در این صحنه پلیس و همه کسانی که به تماشا هستند و شادی میکنند قابل تعقیبند.»
مقامهای جمهوری اسلامی تاکید دارند که روشهای به کار گرفته شده برای مقابله با متهمان به کاهش جرم و بزه و برقراری ثبات در سطح جامعه ختم میشود. اقداماتی از این دست، نه تنها کرامت و شئون انسانی متهمان را زیر پا میگذارد، بلکه تاکنون ثابت کرده تاثیری در کاهش جرم و بزه ندارد.
محسن شاهین، وکیل پایه یک دادگستری، ۱۳ مهر ۹۹ در گفتوگو با خبرگزاری کار ایران (ایلنا)، ضمن تاکید بر این موضوع که چرخاندن و کتک زدن مجرمان در شهرها موجب مشهور شدن آنها و گسترش اقدامات مجرمانه میشود، گفت:
«اجرای مجازات و برخورد قهرآمیز پلیس صرفاً شاید ارتکاب را در مدت محدودی کاهش دهد، ولی هرگز زمینه و علل را محو نخواهد کرد و حتی ممکن است، نحوه دستگیری و محاکمه این افراد باعث ایجاد حس انتقام نهفته در آنها در آینده از جامعه شود. مهمترین سوالی که ذهن هر پرسشگری را در خصوص این شیوه پلیس به خود جلب میکند، میزان اثرگذار بودن آن است، آیا این روش منجر به عبرتانگیزی و بازدارندگی و جلوگیری از اشاعه و تکرار این قبیل رفتارها شده یا خیر؟ با نگاه به آمار واقعی وقوع این نوع جرائم در جامعه مؤثر بودن آن با چالش بزرگی مواجه خواهد بود و نگاهی واقعبینانه قضاوتی جز بیاثر بودن آن نخواهد داشت.»
یکی دیگر از واکنشها نسبت به دورگردانی متهمان توسط پلیس که مصداق عینی عدم کاهش جرم توسط بزهکاران است، پست اینستاگرامی مرضیه موسوی، عکاس مطبوعاتی است که با انتشار عکسهایی از متهم بزهکاری در محله مشیریه تهران نوشته:
«امروز برای عکاسی از خیابانگردانی اراذل و اوباش به محله مشیریه تهران رفته بودم، تو کلانتری مشیریه وقتی متهم رو آوردن، دیدم چقدر قیافهاش آشناس. یادم افتاد که سال ۹۰، همین متهم رو، تو همین محله! تو خیابونها دور داده بودند و من عکاسی کرده بودم... به اصطلاح پلیس متهم به نام م. از طرح اراذل ۲، به سطح ۱ رسیده...»
آنچه مسلم است بازداشتشدگان موسوم به «اراذل و اوباش» بدون طیکردن مراحل قانونی دادرسی، در ملأعام شکنجه شدند و مورد اعمال خلاف قانون قرار گرفتهاند.
- در همین زمینه
نظرها
Behzad
درسته که ما ایرانی ها ظاهراً وارد دهه دوم قرن بیست و یکم شدیم ولی در واقعیت به خاطر رژیم جمهوری اسلامی و مسئولیت ناپذیری خودمون داریم تو قرون وسطی زندگی میکنیم.
نقی
زنده یاد هوشنگ گلشیری نقل قول های خیلی جالب و عالی ی داشت. در یکی از آنها گفته بود (نقل به معنی) که: در ایران ما یک اقلیتی داریم که یک قرن از دیگر مردم جلوتر زندگی می کنند. یک عده ای قابل توجهی هم هنوز در دوران دسر اسلام زندگی میکنند. در این میان اکثریت جمعیت کشور هست که در همین دوران خودمان زندگی میکند, اما هیچ کاری به هیچ چیز ندارند, غیر از تامین معاش. حالا که حتی تامین معاش ساده هم دیگر غیر ممکن شده است, مسلما این اکثریت جامعه نیز در رفتار خود تغییراتی خواهند داد.