آیا بایدن به برجام بازمیگردد؟
شاهین کریمی ــ دوران انتخابات، همواره زمان برجسته شدن دوقطبیهایی است که در عمل آن قدرها هم متضاد یکدیگر نیستند. تفاوت دونالد ترامپ و جو بایدن در شکل معاملهشان با ایران است و نه در محتوای آن.
دوران انتخابات، همواره زمان برجسته شدن دوقطبیهایی است که در عمل آن قدرها هم متضاد یکدیگر نیستند. ترامپ یک توافق بزرگ و همهجانبه میخواهد که توی چشم رقبایش فرو کند، بایدن اما درفکر مجموعهای توافقهای آشکار و پنهان است که به شکل جداگانه، موازی و مرحله به مرحله پی گرفته شوند. تفاوت ترامپ و بایدن در شکل معاملهشان با ایران است و نه در محتوای آن.
همین ده ماه پیش بود که آمریکا و ایران تا آستانه جنگ پیشرفتند. حالا اما تنش به حد اشباع خود رسیده، و مذاکره و معامله تنها افق پیشرو است. معاملهای که همین حالا در گوشه و کنار دنیا، میانجیها و کارچاقکنها در تدارک مقدمات آن هستند. اما مذاکره با چه کسی، ترامپ یا بایدن؟
دونالد ترامپ با فشار و تحریم حداکثری مدتهاست که منتظرتحقق یک توافق حداکثری است، توافقی که بتوان آن را با زرق و برق و همچون یک «معامله بزرگ» فروخت.
رئیس جمهور آمریکا که از همان اول مخالف برجام بود، پس از پیروزی در انتخابات و راهیابی به کاخ سفید، ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ رسماً از این توافقنامه خارج شد، تحریمهای لغوشده را بازگرداند و با کارزار به صفر رساندن صادرات نفت ایران، به مرگ گرفت تا ایرانیها شاید به تب راضی شوند و به یک توافق بزرگ تن بدهند: توافقی که نه تنها برنامه هستهای، بلکه موضوع برنامه موشکی بالیستیک و فعالیتهای منطقهای جمهوری اسلامی را نیز در بر بگیرد.
مسأله فقط اما زیادی بزرگ بودن چنین توافقی نیست، مشکل از چشم جمهوری اسلامی، این است که ترامپ میخواهد این توافق را توی چشم همه و بهویژه همتایان دموکرات خودش فرو بکند. این سناریو و وجوه نمایشی ذاتی آن دقیقاً همان چیزی است که پای مقامات ایران را سست کرده و باعث شده آنها چشم به انتخابات آمریکا بدوزند.
دونالد ترامپ به تازگی گفته که پس از پیروزی من، نخستین تماس از ایران خواهد بود. اما سخت بتوان حسن روحانی و خامنهای را در همان نقطهای تصور کرد که برای مثال رهبر کره شمالی ایستاد: روبروی دوربینها و در حال دست دادن با دونالد ترامپ.
چیزی که مانع توافق میشود شباهت میان ترامپ و رهبر ایران یعنی وسواس هر دو آنهای به نمایش جلال و شکوه است. عظمت کلمهای است که از دهان خامنهای نمیافتد.
«نه رابطه آشکار و نه جنگ مستقیم» پایدارترین اصل ایدئولوژیک دیپلماسی جمهوری اسلامی بوده است. و آن معامله پرزرق و برقی که ترامپ به دنبال آن است با این اصل نمیخواند. به خصوص که رهبر ایران صراحتاً گفته که «در موضوع مذاکرات بنده اشتباه کردم و به اصرار آقایان اجازه تجربه را دادم.» در این شرایط، یک معامله یا به قول خامنهای یک «تجربه» بزرگتر را چهطور میشود توجیه و در واقع به ملت ایران غالب کرد؟
در این جا، چیزی که مانع توافق میشود شباهت میان ترامپ و رهبر ایران یعنی وسواس هر دو آنهای به نمایش جلال و شکوه است. عظمت کلمهای است که از دهان خامنهای نمیافتد.
تظاهر به بزرگی و حفظ ظاهر برای رهبر ایران حیاتی است و همینجاست که انتخابات آمریکا و پیروزی بایدن برای صاحبان قدرت در ایران مهم میشود. حال اینکه سعید خطیبزاده، سخنگوی وزارت امور خارجه و دیگران مقامات بگویند که «برای ایران اهمیتی ندارد که چه کسی ریاست کاخ سفید را بر عهده بگیرد»، همه میدانند ژست توخالی است.
اگر به فرض و آن طور که نظرسنجیها نشان میدهند، بایدن پیروز انتخابات شود، سناریو توافق چگونه خواهد بود؟
برخلاف ترامپ که بدون کوچکترین شناختی از ایران و خاورمیانه پا به دفتر بیضی گذاشت، جو بایدن حساب کار دستش است، با منطقه آشناست و از جمله ویراژهای انتخاباتی او حمله به کارنامه ترامپ در مورد پرونده ایران بوده.
بایدن منتقد سرسخت خروج آمریکا از برجام است، اما این به معنای این نیست که او بلافاصله در صورت پیروزی به متن توافق بازمیگردد. دوران انتخابات، همواره زمان برجسته شدن دوقطبیهایی است که در عمل آن قدرها هم متضاد یکدیگر نیستند.
پای آمریکا روی گردن ایران است، و نه فقط اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی، اکثریت جمهوریخواهان که بخشی از خود دموکراتها نیز اجازه نمیدهند که این پا به سادگی و بدون گرفتن هیچ امتیازی جا به جا شود.
برای بایدن، آن طور که یادداشتش در سی ان ان در ماه سپتامبر، اظهارات نزدیکان و مشاورانش مثل کاملا هریس، آنتونی بلینکن، جیک سالیوان و... نشان میدهد، بازگشت به برجام چیزی جز زمینهچینی برای توافقهای ضروری دیگر در مورد برنامه موشکی و نقش منطقهای ایران نیست. راهحل بایدن نه یک توافق بزرگ حداکثری که مجموعهای توافقهای آشکار و پنهان است که به شکل جداگانه، موازی و مرحله به مرحله پی گرفته شوند تا سرانجام همه موضوعات موردنظر توافق بزرگ ترامپ یعنی برنامه موشکی و نقش منطقهای ایران را در برگیرند.
احتمالاً اولین مرحله میتواند یک توافق کوتاه مدت باشد، چیزی شبیه یه معاملهای که مکرون در ۲۰۱۹ میخواست جوش بدهد یا بهتر از ان، توافق موقت ژنو در ۲۰۱۳ که در ان طرفین «به صورت داوطلبانه» متعهد شدند با هدف «تضمیننمودن صلحآمیزبودن برنامههای هستهای ایران»، اقدامات متقابلی را به عنوان گام اول انجام دهند. اولین پیش شرط معامله که در یادداشت سی ان ان بایدن هم به طور ضمنی به آن اشاره شده، این خواهد بود که ایران گامهای پنج گانه کاهش تعهدات هستهای را به عقب برگرداند. و این یعنی کاهش قابل توجه ذخایر اورانیوم غنی شده ۴ درصد، کاهش حجم آب سنگین تولید شده و کاهش درصد غنیسازی و توقف این فرایند در سایت غنیسازی فردو . در مقابل، بایدن امتیازاتی مثل لغو ممنوعیت به ایران خواهد داد و کمی طناب تحریم را شل خواهد کرد.
به عبارت دیگر، اگرچه شکل توافق مورد نظر ترامپ و بایدن فرق میکند، مفاد آنها نهایتاً تفاوت چندانی باهم نخواهد داشت. و البته شکل توافق برای رهبران ایران به اندازه محتوای آن مهم است. در معامله با بایدن چیزی ممکن است که در معامله با ترامپ بسیار بعید است: حفظ ظاهر.
نظرها
سجاد
حالم از دموکرانهای امریکا بهم میخوره در تمام موراد به جمهوری اسلامی باج میدن! این حرف نویسنده کلا دروغه !اوباما در اوج تظاهرات 98 به خامنه ای نامه فدایت شوم نوشت ! و کاری به داعش نبود واصولا باعث تقویت داعش و قاسم شد برای مثال نزدیک بود شهر سلیمانه عراق سقوط کنه و کسی که نقش ناجی کرد ها رو بازی کرد ایران و سلیمانی بود همین باعث نفوذ ایران در بین کردها شد امیدوارم دموکراتها شکست سختی بخورن
مهدی
به نظر من بالاتر از موضوع شکل مذاکرات و حفظ عظمت، چیزی که خیلی سایه انداخته روی روابط آماده سازی مذاکرات دو طرف مخصوصا با ترامپ، مسئله کشته شدن سلیمانی به دست آمریکاست. اینک توجیه اینکه مذاکره با آمریکا ی ترامپ چگونه اتفاق خواهد افتاد بزرگترین و سخت ترین کار جمهوری اسلامی خامنه ایست.و انتخاب بایدن گرچه مسئله کشته شدن سلیمانی را حل نخواهد کرد اما مذاکرات را موجه تر جلوه خواهد داد. گرچه بایدن در دل از اتفاقی که ترامپ باعث رخ دادن آن بوده یعنی خروج از برجام راضی است و این یعنی گرفتن امتیازات بیشتر از تهران.
آچمزشکنی
در ایران و بیشتر مناطق خاوریانه مردم در آچمزند بین قدرتهایی میدانند جمهوری اسلامی در نهایت هدفش نابودی آنهاست و از طرفی این ابرقدرتها تحت تاثیر منافع کوتاه مدت و کارتلهای تسلیخاتی اند و فکر میکنند چهل سال دیگر این لولوی جمهوری اسلامی ایران نگه دارند فروش اسلحه و نفوذشان حفظ میشود، اشتباهات راهبردی ابرقدرتهای رغبی و به همراه خایانت پسمانده های شرق کمونیستی، نتیجه شده به زیاده خواهی نظامی که ایرانخوارانه چشم به جهانخواری ولایت انحرافی از شیعه دارد! ضربات مهلکی نظام ولایی به اخلاقیات و عقاید اسلامی و تشیع زده تا نسلها و شاید هیچ قابل جبران نیست و از طرفی مشتی خرافاتی و متعصب بیمارگونه اخرالزمانی پرورش داده که در زبان نام خدا و اما با دستان عمل شیطانی انجاتم میدهند! میزان ریاکاری و دروغ و دزدی همه گیر شده استف دیگر بچه ها هم اول خدعه و دروغ یاد میگرند، انحطاط فرهنگی و اخلاقی به حد غیر قابل تحمل رسیده و چیزی در ایران جاری است، سادیسم و آزار و حرص و طمع و فروپاشی خانودگی... راه حل مسالمت آمیز دیگر با اعتصاب و کمپین مجازی بی حجابی و رقص و اینها کارهای کم اثر نیست! بایست عامل زور اقتصادی و قهریه وارد کار بیاید تحریم کالاهای حکومتی (بورس، خودرو، مجمتع ها گرانفروش بانکی و سرمایه دارهای وابسته)، بایست مردم دست به زور اقتصادی بزنند ابرقدرتهای غربی بایست نظام در دوگانه افشاگری اقتصادی قرارا دهند: طرح کنترل منابع ارزی ایران برای تامین کالاهای مردم توسط سازمان ملل، احتمال قطع به یقین نظام قبول نمیکند و این سازمان ملل و ابرقدرتها هستند مردم اگاه میکنند عامل این همه بلا و مصیب چهل سالاه، عامل وضع تحریمها تنش افرینی و زیاده خواهی خارجی نظام است اقتصاد حکومتی است|، هر گونه مشارکت مردم در این اقتصاد، یعنی بازی در زمین از پیش باخته نظام مانند بورس، خودرو، مجمتعهای حکومتیساز، البته وسوه حفظ ارزش پول، بایست آلترناتیوهای مثل بازرهای مردم و بخص خصوصی خرد فعال شود، البته مزدوران سایبری اینها رصد میکنند در حالی مردم عادی کمتر این کامنتها میخوانند، این کامنتها پیشنهاد به مراجع مخالف نظام است