قتل مهرداد سپهری: یادآوری «لجن ته حوض» به خامنهای
پلیس بابت قتل مهرداد سپهری اظهار تاسف کرد. کاربران شبکههای اجتماعی قتل او را با جورج فلوید در آمریکا مقایسه و اظهارات خامنهای که آن واقعه را «بالا آمدن لجن ته حوض» توصیف کرده بود، بازنشر کردند.
قتل یک شهروند در مشهد به دلیل خشونت پلیس فرمانده نیروی انتظامی مشهد را به عذرخواهی وادار کرد. کاربران شبکههای اجتماعی کشته شدن او را با جورج فلوید، مرد سیاهپوستی که در آمریکا بر اثر خشونت پلیس جان داد، مقایسه و سخنان علی خامنهای در این رابطه را بازنشر کردند.
روابط عمومی فرمانده نیروی انتظامی استان خراسان رضوی یکشنبه چهارم آبان اعلام کرد: محمدکاظم تقوی، فرماندهی این نیرو از حادثهای که برای یک شهروند در حین دستگیری رخ داده «اظهار تاسف» کرده و گفته: «موضوع به صورت ویژه بررسی و نتایج آن متعاقبا اعلام خواهد شد».
این اظهارات پس از آن صورت گرفت که شامگاه شنبه سوم آبان یک ویدئو کوتاه از برخورد خشن پلیس با یک شهروند در شهرک حجت مشهد در شبکههای خبری فارسیزبان منتشر شد. در این ویدئو کوتاه مامور پلیس دستهای فرد بازداشت شده را به یک میله بسته و به او شوکر میزند.
خانواده فرد بازداشت شده که هویت او مهرداد سپهری اعلام شد، گفتهاند که او به دلیل خفگی ناشی از اسپری فلفل فوت کرده است.
انتشار این ویدئو در شبکههای خبری و اجتماعی واکنش خشمگینانه کاربران را به دنبال داشت. برخی از کاربران قتل او را با جرج فلوید، شهروند سیاه پوست آمریکایی که به دست پلیس به قتل رسید مقایسه و اظهارات علی خامنهای در آن زمان را بازنشر کردند.
خامنهای ۱۴ خرداد در واکنش به این مسئله، آن را «طبیعت آمریکاییها» و «بالا آمدن لجن ته حوض» که به گفته او «تا به حال پنهان نگه داشته شده بود» توصیف کرد.
پس از این واکنشها خبرگزاریهای وابسته به نهادهای حکومتی به نقل از دادستان نظامی از تشکیل پروندهای در این رابطه خبر دادند.
مهدی اخلاقی دادستان نظامی خراسان رضوی به خبرگزاریهای حکومتی گفت: خانواده فرد متوفی شکایت کردهاند و بازپرس دادسرای نظامی خراسان رضوی با حضور در پزشکی قانونی پس از کالبدشکافی، دستور نمونه برداری از ریه و بررسی تأثیر اسپری بر مرگ متوفی را صادر کرده است.
همزمان با اعتراض گروهی از کاربران شبکههای اجتماعی به خشونت پلیس، حامیان حکومت در شبکههای اجتماعی و برخی مسئولان دولتی تلاش کردند واقعه را به شکل دیگری روایت کنند.
معاون انتظامی فرمانداری مشهد یکی از افرادی بود که برای لاپوشانی خشونت پلیس فرد دستگیر شده را «معتاد» خواند و مدعی شد که او «حین انتقال از محل با پلیس درگیر میشود که در ادامه منجر به مرگ وی می شود».
براساس گزارش رسانههای دولتی مهرداد سپهری ۲۷ آبان در شهرک حجت مشهد دستگیر شده بود.
نظرها
"تصور کنید در بازداشتگاهها چه میگذرد"
واکنش اسماعیل بخشی؛ کنشگر سرشناس کارگری، به جنایت تازهی نیروی انتظامی در شکنجه و کشتن «مهرداد سپهری» در مشهد: "ماموران امنیتی، وقتی در انظار عموم، بی پروا و گستاخ، با متهمین چنین رفتارهای خشن، ضد انسانی و تحقیرآمیز را به نمایش میگذارند، دیگر خودتان تصور کنید در بازداشتگاهها چه میگذرد..." اسماعیل بخشی #اثبات_شکنجه اتحاد بازنشستگان
با یادی از مهرداد سپهری
رشته توییتی پیرامون شکنجهی مطرودان در زندانها، بیچهرگانی که رسانه و صدایی جهت بازتاب جنایات و سرکوبهای وارد آمده علیه خود ندارند. ⚪️ با یادی از #مهرداد_سپهری که با شوکر و اسپری فلفل مامور نیروی انتظامی در شهرک حجت مشهد، کشته شد. از توییتر محمد غزنویان #توییت_خوان @Sarkhatism - - - - - - - ۱- اغلب وقتی صحبت از شکنجه میشود زندانیان سیاسی به خاطر میآیند. اما روزانه بسیاری از بیچهرههایِ مادون طبقهی کارگر به وحشیانهترین شکلی مورد آزار و تحقیر قرار میگیرند. در یک #رشته_توییت به برخی از مشاهداتم در سالهای گذشته در ارتباط با شکنجهی "مردم عادی" اشاره میکنم: ۲- افشین: به جرم سرقت کپسول گاز بازداشت شده و اتهامات را بپذیرفته بود. چهار انگشت دست راست او را شکسته بودند و او گفته بود به هرچه که دلتان بخواهد اعتراف خواهم کرد. توضیح: رایج است که مقامات بازداشتگاه برای خلاص کردن خود از تعداد زیاد پروندههای خرده دزدی، از طریق شکنجهْ یک نفر را به گردن گرفتن موارد متعدد مجبور میکنند. ۳- قاسم: سه مرتبه به دلیل سرقت ضبط ماشین بازداشت و محکوم شده بود. بار چهارم ۳ انگشت دست چپ وی را قطع و مجددا به زندان فرستاده بودند. ۴- محمد.ب: با بیست گرم هروئین بازداشت شده و در لحظهی وزن کردن مواد موفق به بلعیدن نیمی از آن شده بود تا از حکم سنگین رها شود. بعد از چند روز به که هوش آمده بود او را در یکی از اتاقهای "بند محکومین" با چهار زندانی خطرناک تنها گذاشته بودند. به دستور رئیس زندان چهل و هشت ساعت شکنجه شده بود به گونهای که روی تمام دستها، رانها و کمر او مقادیر زیادی گوشت اضافه به جا مانده بود. ۵- صالح: مهاجر افغانستانی که دچار اختلال شدید روانی بود، در یکی از خیابانهای قزوین دختری را بغل کرده بود.در بدو ورود به زندان، افسر اعلام کرد او متجاوز به زن ایرانی است. چند زندانی "بند انقلاب" اقدام به تجاوز جنسی به وی برای درس عبرت دادن به "افغانیها" کرده بودند. توضیح: قریب به اتفاق زندانیان جوان اهل افغانستان مورد تجاوز قرار میگرفتند و ریاست زندان در جریان بود. با این وجود جوانان افغان، به جای "بند سلامت جوانان" میان خطرناکترین زندانیان بند انقلاب رها میشدند. ۶- زندانیان مشکوک به داشتن جاساز مواد در روده (انباری) در بدو ورود به قرنطینه، تحویل برخی زندانیان خطرناک قدیمی میشدند. این افراد، زندانی تازه وارد را به توالت برده، شیلنگ را درون مقعد آنها کرده و آب را با فشار زیاد باز میکردند. روشی برای تخلیه سریع روده و کشف مواد. با اینحال مواد کشفشده بین همان زندانیان قدیمی قسمت شده و به مصرف و فروش (دهها برابر قیمتِ بیرون) آن به مصرفکنندگان مبادرت میکردند. ۷- محمد : وی شیرین عقل بود و بیرون زندان در ازای دریافت غذا برای دیگران خلاف میکرد. پس از بازداشت به گمان اینکه وی تظاهر به نادانی میکند، اشياء تیز و را درون مجرای ادرار وی کرده و چنانکه خود میگفت: پس از خونریزی آلت تناسلی وی را مجبور کرده بودند در حضور شکنجهگرانْ خودارضایی کند. ۸- افشین: پسری بسیار ضعیف و دچار کمبود خون شدید که برای پذیرفتن مسؤلیت سرقت از دخل مغازه، چندین روز خوابیدن روی سرامیک خیس خوابیده و شبها خفگی مصنوعی تجربه کرده بود. ۹- عباس: مجبور شده بود روی صندلی فلزی بنشیند که زیر آن شعلهی پیکنیک روشن بوده. هفتهها بعد از گذشت شکنجه، از خوردن غذا هراس داشت چون دفع برای وی دردناک و غیرقابل تحمل بود. ۱۰- حمید نصیری: در سال دهم زندان بود و تعریف میکرد که در زمان بازداشت وی را برهنه کرده و از عصر تا بامداد در هوای زمستانی به پایههای منبع آب زندان زنجیر کردهاند. (جرم حمل مواد با اسلحه) به گفتهی وی، در بدو ورود به زندان به توصیه افسر کشیک و برای گرفتن زهر چشم، توسط دو زندانی قدیمی مورد تجاوز قرار گرفته بوده. ۱۱. رایجترین شکنجه علیه پسران جوان و خوش سیما فرستاده شدن به زاغههای بند انقلاب بود. توضیح: بند انقلاب یک سوله بزرگ بود و زندانیان زاغه میساختند و درون این زاغهها، مصرف مواد و تنفروشی امری مطلقا عادی و روزمره بود. ۱۲: رر محوطهی میان درب دوم زندان (اتاقک افسر نگهبانی) تا ورودی زندان شماره۲ یک قفس وجود داشت که زندانیان خاطی را زنجیر کرده و در معرض نمایش تازه واردان قرار میدادند. ۱۳- آویزان شدن سر و ته از سقف، تجاوز با باتوم، اجبار به تعریف کردن جزئیات رابطه جنسی با همسر، مخفی کردن مواد توسط پرسنل زندان در وسایل شخصی زندانی و کشف آن توسط همان پرسنل!، زدن کابل به کف پا، شب بیداری اجباری در حالیکه زندانی قپانی بسته شده، تحقیر جنسی، اجبار به فرو بردن دستها درون سوراخ توالت و... بخشی از روایتهای کسانی بود که بدون استثناء افراد مادون طبقهی کارگر بودند و بعضا برای جای خواب و غذا داوطلبانه خود را مجرم معرفی کرده بودند. زندانیان بسیار فقیر از طریق دادن خدمات جنسی رایگان، شسستن ظروف و حتی حمام کدوم زندانیان قدیمی غذا بهدست میآوردند. جدای از این، کمبود غذا و فقر شدید اغلب زندانیان باعث میشد چاقوکشی و ضرب و جرح امری عادی در ساعت توزیع غذا باشد. (حتی ریختن آب جوش روی نفر جلویی و یک پله جلو افتادن در صف) پانوشت: این مشاهدات عمدتا حاصل چند ماه همزیستی با زندانیان زندان مرکزی قزوین است و معتقدم کل این روایت،مشتی از خروار اشک و خون و رنج بدنهای مازاد، ناشهروندان و تفاله شدگان جامعه است. تمام.
"نباید بی پاسخ گذاشت"
گزارشی از قتل فجیع و توام با شکنجه مهرداد سپهری توسط نیروی انتظامی رژیم ◼️مهرداد بر سر اختلاف خانوادگی با همسرش توسط نیروی انتظامی دستگیر میشود. -مامورین نیروی انتظامی به مدت ۴۵ دقیقه مهرداد را به میله دستبند زده بودند و مدام مورد ضرب شتم قرار میدادند؛ به صورتش اسپری فلفل میزند و با شوکر برقی به او شوک میزدند. -وقتی مهرداد را سوار بر ماشین پلیس میکنند سر او را زیر صندلی میکنند و با زانو بر روی گردنش مینشینند. -در مسیر کلانتری مدام او را مورد ضرب و شتم قرار میدهند. -مهرداد در مسیر از حال میرود و مامورین او را به اورژانس تحویل میدهند. -مامورین به اورژانس میگویند او مجهول الهویه است و او را کنار خیابان پیدا کردهاند. -اورژانس مهرداد را به بیمارستان طالقانی مشهد تحویل میدهد. -مهرداد قبل از تحویل به بیمارستان تمام کرده بود و با وجود اقدام بیمارستان به احیا کردن او تلاشآنها بی نتیجه بوده است. -دو دست مهرداد بر اثر فشار دستبند زخمی بود. -سینه و سر او زخمی بود و گردنش بر اثر فشار کبود شده بود. -جای ضربات شوکر برقی بر روی سر او مشخص بود و زخمی شده بود. -پزشکی قانونی در برآورد اولیه گفته بود او بر اثر اسپری فلفل زیاد خفه شده است و جانش را از دست داده است. -مهرداد یک پسر بچه ۴ ساله دارد. این قتل فجیع و رفتار غیر انسانی که هر روز در گوشه ائی از این کشور تکرار می شود را نباید بی پاسخ گذاشت. #کولبر_نیوز
Afsaneh Taghavi
پس مسعولیت آنهایی که نظاره گر هستند چیست؟ حکومت فاشیست ،ولی آنهایی که ایستادن و فقط نگاه میکنند هم مسعول هستند . حداقل به این عمل غیره انسانی اعتراض کنند.
حقیقتگو
اگرمرغ وخروس فروشی که خودش را صاحب مرغ وخروس هایش میداند و هربار دستش را درقفس انها کرده و بال و گردن چندی ازآنها را بگیرد وبرای سربردیدن و فروش به مشترهایش کند نه جنبش اعتراض وارانه ازجانب قفس نشینان برپا میشود و اگر بفرض هم فرد و افرادی بابت حق وحقوق جانوران محبوس شده اعتراض کنند مرغ فروش با غضب و فهاشی به انها پرخاش خواهد کرد که بله صاحب این قفس بنده هستم و هرانچه لازم بدانم وبرای منافعم چنین خواهم کرد و قفس نشینان خوشحال که بله سرونوشت برای اون مرغ وخروس را برای سربردن چنین رقم زده بود و بما کاری ندارد...دراین چهل ساله هزاران بار خامنه ای وشرکاء دست هایشان را به درون قفس اسلام و امت اسلام شده دراین قفس محبوس شده کردند و اقشاری را بیرون کشیدند و بردند و سربردند ..نتیجه چه شد ؟ نتیجه این شده و این میشود که ازیک طرف برحکومت خمینی وخامنه ای بوضوح مشخص بود و مشخص شده است که صاحب چنین قفسی هستند ودرحقیقت صاحب این قفس نشینان ...وازطرف دیگر برامت اسلام ومطیعان مشخص شده است که تنها زنده ماندنشان درموجودیت چنین قفسی است و فقط ضرب وشتم مان نکنند و آشغال خوراکی های ته مانده اخوندها را برایمان بریزند ..امکان شکستن درودیوارهای چنین قفسی ندارند ...وتنها خارجی ها وترامپ جان محترم وبیکاره هستند که برحسب نازنین بودنشان درقفس نشینی اسلام راهی برای مخروب کردن قفس بیابند !! ...درحقیقت محض با شروع مجلس یازدهم مافیای خامنه ای دیگر دوران همانند گذشته نخواهد بود و این اعدام ها و کشتار ها وتجاوزات فراگیر درسطح کشور دال برشروع چنین مجلسی است ...دستور واصل خواسته خامنه ای وشرکاء برپایه منقرض کردن نسل مردمی چه با شیوع ویروس کرونا ...چه با قطع عمدی داروها و درمان ...چه با گران کردن و محو و کمبود کالاهای اساسی مردم وغیره است ...بنابه دستور تام الختیار هستید به هرشکل وفرمی ایجاد رعب و وحشت بین مردم برپا کنید و همچنین انها را دستگیر وضرب وشتم و بکشیدشان ...واقعا" تمام کمال چندش ا<ر است که این جنایت ها و کشتارها درحقیقت محض ازلجن بی تفاوتی و مطیع گری و بی خیالی ها و قوم و قبیله و مذهب گرائی ها جماعت مردم ساخت وساز و پرورش داده شده است برای رفع مجرمیت جامعه مردمی چهل ساله او آنهم حکومتی دراین چهل ساله بدرستی نشان داده است برضد ایرانی بوده و می باشد و رهبرش هم اخوند عجم زاده و عجم پرست و ضدایرانی است نسبت داده شود...هرآنچه این جماعت مردمی کاشتند که با کشتار فرزندان این کشور درو می کنند...
هندوانه کال ج ا
برآمدن منحوس ج ا دیگرستیز و احتمالا با نوفذیهای شرقی و غربی با اهداف مختلف از بین بردن مادیات و معنویات اندک ایرانی تا امیال سرمایه داری و توسعه طلبی چپولستانی(به دلیل تسلط عقاید وحشیانه چون حکم مرگ مرتد و قصاص و سنگسار و قطع دست و شلاق و.. حکومتگرایی انحرافی شیعی منسوخ و قرون وسطایی بر مردم بیچاره) 40 سال مخالفت و اپوزیسیونی+خصومت غرب و شرق: آچمز مردم تحمیقی و پرواری نظام ج ا ولایی+انگلهای منزدور ج ا+ اپوزیسیون شاغا دایمی براندازی خیالی!+خلاصه همه راضی از این ایرانسوزی بغیر اکثریت فرودستان ایران آچمزی (زور اندک در براندازی و طاقت به استیصال در تحمل وضع موجود= زامبی برخی و روانی برخی و خودکشی برخی و بیخاصیت شدن برخی) آخر کلام: اگر غیرت و همتی در جهان سکولار بود، بلافاصله حمله نظامی صدار میکردند به مراکز سرکوب، اما حمله نمیکنند، ترسو و بزدلها و منفعت طلبان سرمایه داری و لابی های نفوذی دلارهای دزدخانه ایران هست حمله براندازی صورت نمیگیرد، پس ادامه تحریم زجرکشی مردم و زامبی شدن بیشتر آحاد و پروار شدن مزدوران ج ا و سرمایه داران انگال داخل ایران