سهمیهبندی جنسیتی دانشگاهها: داستان سرخوردگی و تبعیض
نعیمه دوستدار- انتشار نتایح کنکور سراسری دانشگاهها در ایران، بار دیگر صدای زنان را درآورد: سهمیهبندی جنسیتی امسال هم راه ورود بسیاری از داوطلبان زن به دانشگاه را به دلیل جنسیتشان بسته است.
انتشار نتایح کنکور سراسری دانشگاهها در ایران، بار دیگر صدای زنان را درآورد: سهمیهبندی جنسیتی امسال هم راه ورود بسیاری از داوطلبان زن به دانشگاه را به دلیل جنسیتشان بسته است. اتفاقی که از اواخر دهه ۸۰ شمسی آغاز شد.
۵۸ درصد شرکت کنندگان کنکور امسال دختر بودند. ۱۰۱هزار و ۹۱۲ یعنی ۵۳.۶ درصد قبولیهای کنکور ۹۹ را دختران تشکیل دادند، اما همزمان با اعلام نتایج روایتهای مختلفی از زنان در شبکههای اجتماعی منتشر شد که نشان میداد امسال هم سهمیهبندی جنسیتی دختران بسیاری را از قبولی در رشته مورد نظرشان بازداشته تنها به این دلیل که در آن رشته، قبولی برای تعداد مشخصی از داوطلبان زن و مرد درنظر گرفته شده بود.
یکهتازی مردانه در دانشگاههای ایران دو دهه پس از انقلاب اسلامی در ایران ادامه داشت، بر اساس گزارشها و آمارهای رسمی منتشر شده از سوی وزارت علوم و سازمان سنجش آموزش کشور، در طول چندین سال برگزاری مداوم کنکور، یعنی ۲۸سال، دانشجویان پسر از حیث پذیرش در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی و حتی از لحاظ فارغالتحصیلی از این مراکز پیشتاز بودند، اما از سال تحصیلی ۷۷- ۷۶ این روند تغییر کرد. این بار دانشجویان دختر در ورود به دانشگاه جلو افتادند. تعداد دختران دانشجوی کشور از ۲۳درصد کل دانشجویان در سال ۵۷، به ۶۳درصد در سال ۸۵ رسید؛ یعنی طی ۲۷سال، حدود سه برابر افزایش یافت.
پاسخ به حضور پررنگ زنان در فضای دانشگاهها پیدا کردن راهی برای عقب راندن آنها بود و سهمیهبندی جنسیتی به عنوان یکی از نمودهای تبعیض آموزشی به عنوان برنامه رسمی در دستور کار قرار گرفت. این طرح در مجلس هفتم ارائه شد که بر اساس آن سازمان سنجش آموزش کشور با سهمیهبندی جنسیتی در کنکور سراسری محدودیتهایی را برای ورود دختران به دانشگاه اعمال کرد. گفته شد که این طرح به منظور «حفظ قداست خانواده» و «ایجاد تناسب بین راهیابی دختران و پسران به دانشگاه» ارائه شده است: ادعایی که در عمل راه ورود زنان را به بسیاری از حوزههای علمی بست.
به دنبال اجرای این طرح از سال ۹۱ تا ۹۳، هشت هزار و ۶۰۰ ظرفیت برای تحصیل زنان در دانشگاههای ایران حذف شد. در سال ۱۳۹۱ در ٣۶ دانشگاه، سهم زنان را از رشتههای ورودی حذف کردند، بهطوری که در این رشتهها پنج هزار و ١٧٨ مرد پذیرفته شدند، درحالیکه در این رشتهها هیچ زنی پذیرفته نشد. درسال ٩١، دوهزار و ٣١٩ ظرفیت، در سال ٩٢ سههزار و ٩۶٢ و در سال ٩٣ دوهزار و ٣١٩ ظرفیت برای تحصیل زنان در دانشگاهها حذف شد.
در کنکور سراسری سال ۱۳۹۴-۹۵، هرچند ادعا شد که سهمیه بندی از میان رفته است، اما در همه دانشگاههای کشور و در تمام پنج گروه آزمایشی، به سه طریق سهمیههای ورودی به دانشگاهها اعمال شد؛ سهمیهبندی فقط بر اساس رتبه علمی (ترکیبی از آزمون کنکور و نمرات قبل یا مصاحبه حضوری)، سهمیهبندی بر اساس رتبه علمی و تعداد برابر برای هر جنس. یعنی ۵۰ درصد سهمیه برای زنان و ۵۰ درصد باقی برای مردان و سهمیهبندی بر اساس رتبه علمی و ظرفیت جنسیتی بین ۰ تا ۱۰۰ درصد برای یکی از زنان یا مردان و باقی سهمیه برای جنس مخالف.
تجربه این چند سال در اجرای سیاستهای سهمیهبندی جنسیتی در انتخاب رشتههای دانشگاهی، در عمل به حذف زنان از رشتههای پولساز شده، آنها را به سمت انتخاب رشتههایی که متناسب با کلیشههای جنسیتی زنانه تلقی میشوند سوق داده و بازار کار را پس از پایان تحصیل برای آنها محدودتر کرده است.
اما تبعیض جنسیتی در آموزش برای زنان تنها محدود به سهمیه بندی نمیشود. در ادامه این جریان به مجموعهای از تبعیضهای دیگر وصل میشود: اجرای طرحهای دورکاری برای زنان، استحدام نیمهوقت، بازنشستگی زودهنگام و همزمان تشویق به باروری بیشتر و ترویج طرحهای فرزند آوری و تاکید بر نقشهای سنتی مادری و همسری برای کنار گذاشتن زنان از بازار کار.
حاصل به کارگیری این سیاست در مورد زنان، جدا از سرخوردگیهای فردی و روانی، به بار آمدن عواقب اجتماعی گسترده است. «مهاجرت دختران» یکی از این عواقب است، مهاجرتی چه به شهرهای داخل ایران برای دستیابی به فرصت آموزشی یا مهاجرت به خارج از کشور. این رویکرد همچنین به تحمیل هزینه اقتصادی بیشتر به آنها میانجامد. تعداد بیشتری از دختران مجبور به انتخاب دانشگاههای پولی مانند دانشگاههای آزاد یا غیردولتی میشوند که حاصل آن در شرایط کنونی اعمال فشار اقتصادی شدید به خانوادههاست. اما اگر خانوادهای نه بتواند امکان مهاجرت برای دخترش فراهم کند نه توان پرداخت هزینههای دانشگاههای پولی را داشته باشد (اتفاقی که این روزها به دلیل شرایط بحرانی اقتصادی در ایران محتملتر است، نتیجه بسیار سوء خواهد بود: دختران بیشتری ممکن است قید تحصیل را به طور کلی بزنند و راههای دیگری برای زندگی انتخاب کنند: ازدواج و دور ماندن از فضای تحصیل و اشتغال برای همیشه.
در همین زمینه:
نظرها
Sheyda
ممنون که در مقابل این خبر سکوت نکردید و اون رو پخش کردید من و دوستام سال ها قید استراحت تفریح رو زدیم من در رشته ورزشی تنیس روی میز در اوج پیشرفتم بودم و مقام های زیادی بدست اوردم ولی درست تو اوج پیشرفتم به خاطر کنکور اون رو گذاشتم کنار و دوسال هیچ جایی نرفتم و فقط درس خوندم که نتیجش افسردگی شدید , اختلال خواب و انواع بیماری های روانی شد با این همه بازم تسلیم نشدم و ادامه دادم من و دوستام مسیر خیلی سختی رو سپری کردیم مخصوصا با کنکور 99 که پر از حاشیه بود و جنگ روانی با دانش اموزان و امسال هیچکدوم از من و دوستام قبول نشدیم (: در حالی که پسرانی با رتبه های خیلی خیلی بدتر ما اون رشته ها رو قبول شده بودن این عدالت نیست چرا نباید معیار ورود به دانشگاه ها تلاش و استعداد فرد باشه؟ امیدوارم زودتر به این جنایت رسیدگی بشه چون نمیدونم چقدر دیگه بتونم فقط درس بخونم و زندگی نکنم
Sima
همچین اتفاقی هیچوقت نمیتونه بیفته. دختر ها زن ها ساکت نمیشن.
مهدی
عجبا چطور اون موقع که در اروپا برای زنان سهمیه دانشگاهی میذاشتند اون رو عین عدالت میدونستید و تبلیغ میکردید به زنان باید تبعیض مثبت بدند اما حالا که تو ایران تبعیض مثبت قراره به مردا باشه فریاد وای عدالتا سر میدید؟
کارن
سهمیه بندی جنسیتی فقط بای شغل های تعهدیه و لا غیر دلیل اینکه زنان کمتر از میزان میرن دانشگاه اینه که پشت کنکور میمونن و بینهایت کنکور میدن ولی پسر ها اگر هر رشته ای قبول شدن میرن چون نه براشون چندان مهمه نه فرصت چندبار موندن دارن