تداوم جنبش ضد استبدادی و عدالتخواه آبانماه ۱۳۹۸
س. اقبال − خیزش آبان ۱۳۹۸ چه ویژگیای داشت، انگیزه آن چه بود، چه گروههای اجتماعیای در آن شرکت کردند و چرا نیروی جنبشی خود را از دست نداده و ادامه خواهد یافت؟
خیزش آبان ۱۳۹۸ چه ویژگیای داشت، انگیزه آن چه بود، چه گروههای اجتماعیای در آن شرکت کردند و چرا نیروی جنبشی خود را از دست نداده و ادامه خواهد یافت؟
یک سال از جنبش سراسری آبان ماه میگذرد و هنوز هم از چند و چون آن گزارش جامع و مانعی در دست نیست.
مردم عادی کشورِ تکه تکه و بیحزب در مقابل حکومت تا بن دندان مسلح قد علم کردند. حکومت طبق نقشهای از پیش طراحی شده، همگی را از پا درآورد؛ از پا درآورد به ظاهر. و قاتلان شروع به آن کردند تا برای سرکوبهای بعدی تدارک ببینند.
جنبش آبان ماه در ابتدا بین لایههای زیرین جامعه بالید و رشد گرفت. در جریان آن طبقات میانی تا حد چشمگیری همبستگی خود را با طبقات محروم جامعه به نمایش گذاشتند.
ویژگیهای چندی است که جنبش اعتراضی آبان ماه سال گذشته را از تمام جنبشهای چهل سالهی اخیر برجستهتر میکند. پیش از آن، طبقات تکه تکه شدهی پایینی جامعه بدون یاری گرفتن از طبقات میانی آن، مطالبات خود را به پیش میبردند. طبقات میانی نیز رویکرد مشابهی در طرح مطالبات اقتصادی یا سیاسی خود داشتند. در تظاهرات اعتراضی آبان ماه بود که طبقات میانی تا حد چشمگیری همبستگی خود را با طبقات محروم جامعه به نمایش گذاشتند. سیاستهای ریاضت اقتصادی حکومت، طبقات میانی را تا عمق محرومیت از گذران خویش پس رانده بود. اینک آنان از نظر منافع اجتماعی هدفهای مشترکی را با طبقات محروم پی میگرفتند. ولی این هدفها بنا به خصلت ذاتی خود، از مطالبات اقتصادی خیلی هم فراتر میرفت و برنامهی غیر مدوّن مشترکی را پیش روی همه میگذاشت.
روشنترین شعار این جنبش در پیامِ همگانی "مرگ بر دیکتاتور" تبلور مییافت. مرگ بر دیکتاتور به این معنا بود که حکومت بنا به دیدگاه خودانگارانهاش هرگز نمیتواند به خواست و ارادهی تودههای وسیع مردم، پایبند باقی بماند. جمهوری اسلامی چرخهای از مدیران فاسد و گوش به فرمان رهبر فراهم دیده است که همگی فقط به نیاز انگلی و نامردمی او میاندیشند. در نتیجه مردم همراه با فریاد مرگ بر دیکتاتور، براندازی بدون قید و شرط نظام دینی را هدف میگرفتند. در عین حال شعار مرگ بر دیکتاتور، پیام دیگری را نیز با خود به همراه داشت و آن اینکه انقلاب بهمن سال ۱۳۵۷ نتوانست به اهداف مردمی و دموکراتیک خود دست بیابد. چنانکه اکنون نیز همان شعارهای گذشته با محتوایی نو و امروزی بین مردم راه مییابد و گوش ناشنوای مردان سیاسی حکومت را میآزرد.
خواست پایان استبداد آرزوی برقراری آزادیهای سیاسی و اجتماعی برای همگان است. نبودِ آزادی به همان میزان طبقات متوسط را آزار میدهد که طبقات محروم جامعه هم از نبودِ آن رنج میبرند. خفقان، به فساد عمومی جمهوری اسلامی یاری میرساند و گسترش روزافزون آن را تداوم میبخشد. معترضان آبان و کلا اکثریت جامعه به این درک رسیدهاند که نظام استبدادی متکی بر مذهب است. بیزاری از استبداد به دور شدن از مذهب راه برده است. با هر اعتراضی بخشهایی از شاخ و برگ سنتهای مذهبی مردم فرومیریزد و بادا این موضوع تا آنجا به پیش رود که تنه آن هم درهمشکند.
خیزش سال گذشته
جنبش آبان ماه در ابتدا بین لایههای زیرین جامعه بالید و رشد گرفت. حکومت چنین پدیدهای را از قبل پیشبینی میکرد تا تدابیر نامردمی خود را برای سرکوب آن به اجرا بگذارد. این نخستین بار نبود که دولت بدون اعتنا به گذران و خواست مردم، گرانی بنزین را به اجرا میگذاشت. در گذشته نیز همواره گرانی بنزین با اعتراضات گستردهی خیابانی مردم مواجه میشد. ولی در آبان ماه سال گذشته، بیش از هر زمانی این جنبش ارتقا یافت. جسارت حکومت در سال گذشته تا به آنجا پیش رفته بود که به گرانی سیصد در صدی بنزین روی میآورد. این بدان معنا بود که در آینده، ارزاق و خدمات عمومی نیز تا به همین میزان رشد خواهد کرد.
انقلاب بهمن سال ۱۳۵۷ نتوانست به اهداف مردمی و دموکراتیک خود دست بیابد. چنانکه اکنون نیز همان شعارهای گذشته با محتوایی نو و امروزی بین مردم راه مییابد و گوش ناشنوای مردان سیاسی حکومت را میآزرد.
با اجرای چنین سیاستهایی به طبع لایههای پایینی جامعه مرگشان را به چشم میدیدند. خیلی زود جنبشی همگانی از شهرکهای حاشیهنشین سر برآورد. آنوقت لایههایی از طبقات متوسط شهری را نیز با خود همراه کرد. بخشهایی آشکارا سرنوشت خود را با گسترش و بالندگی این جنبش سراسری پیوند زدند. دل گروهی از کارگزاران حکومت هم لرزید. رهبر جمهوری اسلامی برای جلوگیری از تردید و سستی مدیران خود، پا به میدان گذاشت و سرکوب بدون چون و چرای جنبش اعتراضی را برای همه واجب شمرد. او دوام و بقای خود را با سرکوب بیمارگونهی اعتراضات عمومی مردم گره میزند.
اراده به سرکوب
اکنون نیز رهبر نظام و مدیران بالادستی وابستهی به او، سرنوشت خود را به بسیج نیرو و نوآوری در سرکوب مردم وابسته میبینند. آنان که توان پاسخگویی به مطالبات عمومی مردم را در خود سراغ ندارند، طبیعی است که از زندان و باتوم و چماق در همین راه یاری بخواهند. سرنوشت آنان در نمایش بیمارگونهی ابزارهای ایذایی خلاصه میگردد.
چندی پیش علمالهدا موضوعی را رسانه کرد که گویا جمهوری اسلامی به دستگیری اوباش و اراذل روی آورده است تا از توان آنان برای سرکوب جنبشهای اعتراضی مخالفان حکومت سود ببرند. او گفته است که این افراد در ابتدا "آموزشهای فرهنگی لازم" را فرامیگیرند. طبیعی است که آموزشهای فرهنگی از نگاه علمالهدا چیزی نیست جز آنکه همگی با کاربرد نمونههایی از چماق و باتوم یا تپانچه و تفنگ آشنا گردند. ولی استفاده از توان تخریبی اراذل و اوباش چیزی نیست که تنها جمهوری اسلامی به چند و چون آن دست یافته باشد. "اعلیحضرت همایونی" نیز پیش از این، سلطنت خود را با توان نامردمی نیروهایی از این نوع، بیمه کرده بود. اما جمهوری اسلامی دانستهتر و آگاهانهتر از شاه، همواره راهکارهای مخربی از این دست را ارتقا میبخشد.
امنیتیهای حکومت هرگز در بسیج اوباش و اراذل وابسته به حکومت، کم نمیآورند. آنان نمونههای فراوانی از آنها را به نام لشکر فاطمیون، حزبالله لبنان، حوثیهای یمن، حشدالشعبی عراقو نانخورهای پر مزد و مواجب بشار اسد در اختیار دارند که همگی مزد میگیرند و فریاد "یا زهرا" سر میدهند و آدم میکشند. ولی اینبار چنین بساطی فرامنطقهای از آدمکشان، منسجمتر از پیش عمل خواهد کرد.
مانورهای فراوانی که همه روزه در خیابانهای تهران و شهرهای کوچک و بزرگ دیگر صورت میپذیرد، همگی روزی را انتظار میکشند که مبادا جنبشی از نوع همان جنبش آبان ماه بین مردم پا بگیرد. حتا رژیم، رویکردهای امنیتی در جریان تدفین محمدرضا شجریان را هم بر گسترهی همین اهداف پیشگیرانه به اجرا گذاشت. در این رزمایشها، انواع و اقسام تشکلهای پلیسی وابسته به نیروی انتظامی، بسیج و سپاه گرد میآیند تا بدون استثنا صفآرایی نامردمی خود را در مقابل شهروندان ایرانی به نمایش بگذارند.
صفبندیها
جنبش آبان ماه همچنین خط فاصل روشنتری از صفبندی مردم با جمهوری اسلامی فراهم دید. بسیاری از رهبران جنبش سبز و اصلاحطلبان درون حکومتی راهشان را از اعتراضات مردمی جدا کردند تا سفرهی عریض و طویل رهبری را مغتنم بشمارند. طرفداران انتخاب بد از بدتر هم ناسرگی خود را در این جنبش عمومی به نمایش گذاشتند. در تداوم جنبش، پایین دستیها رادیکالتر شدند و به اردوگاه مخالفت با حکومت روی آوردند. اما بالادستیها همچنان اقتدار خود را در سفرهی گستردهی حکومت سراغ میگیرند. این گروه از اصلاحطلبان که به حکومت پیوستهاند انتظار روزی را میکشند تا بتوانند ضمن نصیحت، رهبر را از خر شیطان پایین بیاورند. اما تصور دجالِ بدون خرِ شیطان، همچنان کاری ناممکن مینماید.
صفبندی مقابل حکومت، اینک پهنهای گستردهتر از لایههای زیرین جامعه را در بر میگیرد. اقشار و طبقات متوسط جامعه هم ترس و واهمه را کنار گذاشتهاند و پیوستن به جنبش عمومی را مغتنم میشمارند. نگاهی هرچند کوتاه به لیست آنانی که دستگیر میشوند و در زندان به سر میبرند و آنانی که اعدام میگردند و به چوبهی دار سپرده میشوند، این واقعیت انکارناپذیر را پیش روی ما میگذارد که مخالفان برانداز جمهوری اسلامی، اکنون با گروههای وسیعی از تودههای مردم همراه گشتهاند. تا آنجا که آیندهی بسیاری از کارگران، مزدبگیران و معلمان، با جنبش اعتراضی طیفهای وسیعی از وکیلان، خبرنگاران، استادان و دانشجویان کشور پیوند میخورد تا ضمن نفی استبداد، آزادی و آزادگی را برای شهروندان ایرانی به ارمغان بیاورند.
نظرها
حقیقتگو
تظاهرات گسترده سراسری درقالب همبستگی و اعتصاب طویل المدت درهندوستان بدستور گاندی باعث بیرون امپریالیست انگلیس ازهدوستان شد...بله دشمن خارجی بود که هندوستان را تصاحب و مستعمره اش کرده بود ...ولی درایران دشمن خارجی بدرون ایران زخنه نکرده است و کشور را تصاحب نکرده است بلکه دشمن از زمره اقشاری ازمردم بوده و هستند لشکر سپاه و بسیج و مزدوران و جنایاتگران که برعلیه مابقی مردم چنین و چنان کرده و می کنند ازهیچ کشورخارجی وارد ایران نشده اند و امکان اخراج آنها هم ازایران وجود داشته وندارد واینکه روزی و روزگاری به آنچه که کرده و می کنند وجدانشان جریه دار شود و به منافعشان پشت کنند و برعلیه حکومت بپا خیزند تصور و خیالی بی پایه ای بیش نیست ...درحقیقت حکومت آخوندی و اقشارش سرطانی بوده و هستند که جامعه مردمی وآنهم دربطن جامعه ظهور و گسترش پیداکردند که مبارزه با آن با برپائی چند تظاهرات حداکثر چند صد هزارنفری نه تمامی چند ده میلیون مردم با همبستگی و تداوم چندین ماهه و قربانی دادن هزاران و شاید میلیونی امکان پذیر نبوده و نیست و نخواهد بود ...نتیجه نبود همبستگی تمام و کمال جمعیت ایران همچون هندوستان با برپائی تابهال چندین تظاهرات تاکنون چه بوده است ؟ اقشاری کشته و دستگیر و اعدام شدند و حکومت هم قدمی به عقب نگذاشته است که هیچ بلکه استبداد وخفقان وتحریم ها برعلیه مردم را افزایش داده است !!نوید افکاری چه گفت و چه کرد که می بایستی اعدام میشد ؟ اگر ترس از مردم نداشت چنین نمی کرد!!
تقی رفعت
قضیه اتفاقا کاملا بر عکس آنچیزی است که به اصطلاح حقیقت گو "فکر" می کند. کشتن نوید افکاری و دیگر معترضین آبان ماه از روی عجز و درماندگی رژیم است و با امید اینکه با چنین جنایتهایی جنبش های مردمی را به وحشت انداخته و متوقف کند. که در عمل نتیجه ای کاملا متفاوت دارد و پس از هر سرکوب جنبش های مردمی در ایران بزرگتر و سهگین تر به میدان باز می گردد. اما درک چنین واقعیت بدیهی برای به اصطلاح حقیقت گویی که هر روز در اینجا در همسویی با تبلیغات رژیم, و سرکوفت زدن به مبارزات مردم, به آخوندها سواری مجانی می دهد, چندان هم بدیهی و واضح نیست. پ.ن. دست آورد "عظیم" دیگر جنبش گاندی مبنی بر تقسیم و شقه شقه کردن کشور به پاکستان و بنگلادش و هندوستان از یادتان نرود!
آبان_ادامه_دارد
محمد داستانخواه ۱۵ ساله #کشته_شدگان_آبان_۹۸ #آبان_ادامه_دارد محمد ۱۵ ساله، در راه بازگشت از مدرسه و در جریان حمله مسلحانه ماموران سرکوبگری که رو به مردم آتش گشوده بودند، کشته شد. برقراری ارتباط با ادمین @isf_uni_admin @isfahanuni97
عزیز
جناب آقای رفعت با سلام و احترام، با بخش اول نظر شما در خصوص گسترده تر شدن اعتراضات کاملاً موافقم، اما تجزیه نشدن هندوستان شاید الزاماً یک راهکار موفق نبود! برای مثال کشور افغانستان سالهاست در یک جنگ داخلی اسلامگرایی که افسار آن در دستان قطر و آمریکا و روسیه و جمهوری اسلامی و عربستان و اخیراً ترکیه است، در حال پودر شدن است. آیا این کشور را امروز میتوان یک کشور یکپارچه نامید؟ چند نسل دیگر باید فدا شود تا این همبستگی (solidarity) حفظ شود؟ و به چه قیمت؟ چرا نباید آن بخش متفکر جامعه در بخشهایی از افغانستان شروع به ساختن وطنشان کنند، و آنهایی که آلت دست این و آن هستند به راه خود نروند تا هر زمان که میخواهند به جنگ و خونریزی ادامه دهند. پاکستان برای هندوستان یک غده سرطانی بود که کل یک میلیارد جمعیت را آلوده میکرد، همان بهتر که جدا شد و هندوستان راه خود را پیش گرفت. پاکستان امروز هم دچار توحش اسلامگرایی است، و آب خوش از گلوی مردم آن دیار پایین نمی رود. شاید یکی از تدابیر درست گاندی همان بود که علامت سوال یا تعجب جنابعالی روی آن قرار گرفته است!!! شایان ذکر است که نسخه گاندی برای کشور ما شاید مصداق نداشته باشد. اما جریانی بسیار قدرتمند با پول و امکانات فراوان سالهاست که از بهم پیوستن گروهها و جناحهای سیاسی اپوزیسیون علیه جمهوری اسلامی بشدت در فعالیت است! اگر خبرگان جناحهای سیاسی اپوزیسیون جمهوری اسلامی نتوانند این مشکل را حل کنند، و هر یک سکان را به سمتی بگیرند، جمهوری اسلامی تا تجزیه و خاکستر کردن ایران و ایرانی پیش خواهد رفت. در صورتی که اتحادی میان نحلههای فکری و سیاسی و حزبیِ اپوزیسیون شکل بگیرد، خودبخود مردم را در راه سرنگونی رژیم هدایت خواهند کرد. و سرنگونی توسط مردم، راهی بسیار کوتاه است (و هیچ قدرتی در دنیا یارای مقابله با آن را نخواهد داشت). این روش باعث خواهد شد تا مردم به آینده نظام کشور مطمئن باشند و در اسقاط رژیم دودلی و تأمل نکنند. و از سوی دیگر، دولت آینده، دولتی دمکرات، متشکل از تمامی جناحها و احزاب خواهد بود. متأسفانه نوشتار به درازا کشید! ما در ایران به نقطهای از مبارزه در مقابل استبداد رسیدهایم که می توانیم بگوییم نیاز به تداوم اعتراضات نداریم. ما فقط به یک اعتراض دیگر در خیابان نیاز داریم تا کار رژیم را یکسره کنیم. اما این اعتراض نیاز به اتحاد اپوزیسیون خارج از کشور دارد. این خبرگان باید بتوانند در این شرایط به اتحاد دست یابند. و با اعلام سراسری از سوی همگی آنها و تدوین یک راهکار درست، مردم پیروی خواهند کرد. مردم امروز دیگر مردم 41 سال قبل نیستند که دنبال یک نفر راه بروند و او را تا عرش بالا بکشند. باید نظام حکومتی بعد از جمهوری اسلامی تا حدودی تضمین کننده دمکراسی باشد تا مردم بتوانند اعتماد کنند و جان خود را به خطر بیاندازند. این تضمین فقط در صورتی برای مردم ایران معتبر خواهد بود که تمامی یا بخش اعظم اپوزیسیون یک کلام و یک رأی باشند.
حقیقت
به نظرمیاد نویسنده محترم جنبش آبان ۹۸ رو جنبش همگانی درنظرگرفته که به نظردورازواقعیت میاد. درسته که تاکید بر شعار مرگ بر دیکتاتور نشان از این دارد که جامعه اختناق و استبداد این رژیم رو دیگه برنمی تابه ولی متاسفانه بیانگر چشم انداز و افق روشنی برای بعدنیست. دقیقا به همین خاطراست که اکثریت مردم به جنبش نپیوستند و درخانه نشستند تماشاچی اوضاع بودند. نفی استبداد لازم هست ولی کافی نیست برای تغییر. جنبش آیان ۹۸ به پارادایم سیاسی حاکم نه بزرگی گفت و رژیم چه بخواهد بشنود چه نخواهد وجدان و امید به تغییر در ایران رو زنده کرد . به مدت ۷ روز به طول انجامید ولی ناخودآگاه رژیم رو کامل دگرگون کرد. رژیم خود رو دریک تونل قرارده که فضای بیرونی رو قابل دیدن نیست و رفتار بیمار گونه جنون آمیزش ناشی از وضعیت خودش هست. البته فراوانی دستجات میلیشیای رژیم به شدت وحشتناکه و پیامی که به جهان مخابره می کنه ایران رو کشوری درحالت شبیه جنک داخلی تبدیل می کند. بهتر هست قشرهای مترقی جامعه واقغیت ایران رو در چهناهای وسیعتری از ایران هم ببینند و اینکه ایران دموکرات و حافظ صلح چه نقش سازنده ای میتونه داشته یاشه. کامنت گذار اول کاربر حقیقتگو مدعی این هستند که باید با رژیم وارد جنگ شد. این دهنیت نیوکنزرواتیوی که منتظر هست امریکا یاغرب حمله نظامی کنه و بعد پایتخت رو باتانک هاش اشغال کنه ذهنیت به شدت نابالفی هست. آمریکا بعد از بحران مالی ۲۰۰۸ و شکست مفتضحانه اقتصاد امریکا بعد از اشغال عراق و افغانستان کشوری رو اشغال نکرد. کاربرد اسلحه در قیام مردمی هم کشور رو به سوریه دوم می کشونه که دیگه تا دهه ها کشور دیگه اون سرزمین سابق نخواهد بود.
تقی رفعت
خطاب به آقای عزیز شانس آوردیم که ما این مطلب را به فارسی نوشتیم! دوست عزیز شما باید بدانید که هر گاه از علامت گیومه "..." در جایی استفاده میشود این یعنی به اصطلاح, و حکایت از کنایه ی راوی دارد. من مسلما تجزیهء هندوستان را دست آوردی عظیم نمی دانم. منظور من این بود که گاندی چندان هم که جناب "حقیقتگو" فکر می کند رهبر موفقی نبود و نتوانست جلوی تجزیهء کشورش را بگیرد. لفاظی های شما بابت "اپوزوسیون" (اینجا هم به کنایه اشاره می شود!) مقدار زیادی حرف مفت است. سردبیر این سایت تعبیر ها و تفسیرهای دقیق و علمی از مفهوم و مقوله ای اپوزوسیون دارد. لطفآ به خود زحمت بدهید و برای یک بار هم که شده, به جای تکرار کلیشه های ۴۰ ساله, آنها را بخوانید (سواد خود را بالا برده) و ببینید که چگونه این نیروهای خارج کشور تنها چیزی که نیستند یک اپوزوسیون معتارف است. پوپولیزمی هم که شما توصیه میکنید چیزی شبیه پوپولیزم خمینی است اما به جای عمامه با کت و کراوات. مردم ایران همیشه و همواره نیازمند به تداوم اعتراضات و مبارزات دارند. تنها کسانی که مخالف این امر می باشند به اصطلاح "اپوزوسیون" خارج کشور هستند که نه تنها به هیچ وجه منالوجوه نه تنها "نخبه" و "خبرگان" (از آن مفاهیم و عبارت های آخوندی) تشریف نداردند , بلکه هیچ ارتباطی نیز با مردم در ایران و مبارزاتشان ندارند. و فقط انبوهی از جوانان و میانسالان ۴۰, ۵۰ سال پیش هستند *. و تنها "فعالیت" شان کامنت نویسی در سایت های ایرانی است, با توهم اینکه مثلا به خیال خود فکر می کنند دارند "راهبردی" میکنند و دلقک بازی هایی از این قبیل. مبارزات مردم ایران در داخل ایران است و هیچ ربطی به کامنت نویسهای خارج ندارد. * خطاب به جناب "حقیقت" (*!) اگر شما خودتان فهمیدید که چه گفته اید, دیگران هم فهمیدند که چه گفته اید. *؟! شعار سرنگونی رژیم چرا افق روشنی برای جامعه ای ایران نیست؟ شاید برای شما روشن نباشد, اما برای ما مردم ایران بسیار هم روشن است. رژیم از ۸۸ و پس از سرکوب جنبش سبز در تونل قرار دارد. شما کجا تشریف داشته اید؟! "چهناهای وسیعتری" یعنی چه؟! "نیوکنزرواتیوی" دیگر چه صیغه ای است؟! اسلحه در قیام مردمی اتفاقا جایگاه دارد و خوب هم جایگاه دارد, اما مانند قیام مسلحانهء بهمن آخرین مرحلهء مبارزه علیه رژیم است و زمان و مرحله ای است که توده های میلیونی به خیابان ها آمده اند, تمام کشور با اعتصاب سراسری خوابیده و آنگاه است که مردم مسلح ضربه ای نهایی را به آخوندها میزنند. اما اینبار پس از قیام دیگر اسلحه ها به هیچ کس تحویل داده نمیشود, و خود مردم به صورت مستقیم امنیت کشور را از کوچکترین سطح محلی تا سطح شهر , استان و کل کشور تضمین خواهند کرد.
چهاردهم نوامبر، اولین سالگرد قیام آبان ۹۸ را به روزی اعتراض برعلیه حاکمیت سیاه اسلامی تبدیل می کنیم...
چهاردهم نوامبر، اولین سالگرد قیام آبان ۹۸ را به روزی اعتراض برعلیه حاکمیت سیاه اسلامی تبدیل می کنیم... #پویا_بختیاری، متولد ۱۹ شهریور ۱۳۷۱، جوان ۲۷ ساله ای بود که در روز ۲۵ آبان ۱۳۹۸، در فاز ۴ مهرشهر کرج با شلیک گلوله مزدوران سرکوبگر رژیم به جمجمه اش کشته شد. "ناهید شیرپیشه" مادر پویا پس از کشته شدن پسرش گفت: " در حال شعار دادن بودم که ناگهان دیدم سیل جمعیت مردم دارند به سمت پایین بلوار، جایی که من ایستاده بودم میآیند و فریاد می زنند: «میکشم، میکشم، آن که برادرم کشت.» جسد پویا را روی دست گرفته بودند. صورت خونی پویا در حالی که بدنش روی دست مردم حمل می شد، آخرین تصویری است که من از او در ذهن دارم. فوراً او را به بیمارستان قائم کرج رساندیم که دیدیم دیر شده و او در همان لحظه شلیکِ گلوله جان داده است. وقتی پزشکان گفتند پویا تمام کردهاست، با صدای بلند در بیمارستان شعار دادم." یکسال از آن روزهای سیاه می گذرد، به چشم های "ناهید شیرپیشه" و هزاران مادر داغدار دیگر نگاه کنیم و یادمان باشد که فقط در آبان خونین ۹۸ بیش از ۱۵۰۰ نفر از عزیزانمان را در مقابل چشمانمان کشتند. مردم مبارز ایران نمی گذارند، نام و یاد "پویا بختیاری، ابراهیم کتابدار، محسن محمدپور، فرزاد انصاری فر، علیرضا ناجی، مهرداد معین فر، آزاده ضربی، نیکتا اسفندانی، سوران منصورنیا" و همه ی کسانیکه جان عزیزشان را در راه آزادی و مبارزه برای رسیدن به یک زندگی بهتر فدا کردند، به بایگانی تاریخ سپرده شود. در سمت درستِ تاریخ بایستیم و از آبان خونین بگوئیم و صدای جنبش دادخواهی، صدای زندانیان سیاسی محکوم به اعدام و خانواده هایشان باشیم. در اولین سالگرد اعتراضات خونین آبان ۹۸، با حضور پرشور در تظاهرات روز شنبه، ۱۴ نوامبر ۲۰۲۰ در شهر اشتوتگارت آلمان، پیمان دوباره می بندیم با خانواده های جانباختگان راه آزادی که تا سرنگونی این رژیم ضدبشری به مبارزات خودمان ادامه بدهیم. زنده یاد نوید افکاری گفته بود: "مردم ایران، با هر عقیده و مرام و مسلکی که داریم بیائید در برابر ظلم، سر خم نکنیم." این تنها سخن ماست؛ نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم...! Stuttgart, Marstallstraße Ecke Königstraße, Samstag, 14.11.2020, 15:00 - 17:30 #stuttgart #Deutschland #Iran #IranProtestsNovember2019 #iranprotests #DoNotExecute #DeathPenalty #humanrights #freepoliticalprisoners #اشتوتگارت #آلمان #آبان_۹۸ #حقوق_بشر #زندانی_سیاسی #آبان_۹۸_ادامه_دارد #جنبش_دادخواهی #دادخواهی #آبان_۹۸ #از_آبان_بگو #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
عزیز
پاسخ به آقای رفعت! من بین سالهای 1330 تا 1340 ادبیات فارسی را در دبیرستانها تدریس میکردم! اما همواره در حال یادگیری هستم و از بیان آن خجل نیستم. احتمالاً شما آن زمان جوان یا نوجوان بودید! به عکسِ برداشت شما، اینجانب معتقدم که شاید تجزیه هندوستان درستترین کار ممکن بود! و بعد اضافه کردم که این نسخه برای ایران شاید مصداق نداشته باشد. متأسفانه شما یکی از آن کسانی هستید که خواسته یا ناخواسته سواره نظام دشمن ایران شدهاید. چون بر طبل تفرقه میکوبید و دیگران را نفی میکنید! این همان کاری است که دشمنان اتحاد ایرانیان برایش پول خرج می کنند تا رژیم جمهوری اسلامی را حفظ کنند. آن انبوهی که شما از آنها نام میبرید و قصد کنار گذاشتنشان را دارید، ایرانی هستند، و حق دارند آنگونه که صلاح میدانند برای کشورشان کار کنند (چه خوشتان بیاید یا نه!)، همانگونه که شما این حق را دارید. ********************************************** در سه جمله دوباره حرفم را تکرار میکنم به امید اینکه به گوش خردمندان اپوزیسیون خارج از کشور برسد: اگر نیروها و نحلههای فکری و سیاسی و جناحهای مختلف که ضد نظام جمهوری اسلامی هستند، بتوانند با هم متحد شوند. این اتحاد قادر خواهد بود تا حرکت مردمی را که امروز به نقطه انفجار رسیده بر روی نقطه سقوط رژیم متمرکز کند. و در اعتراض بعدی کار رژیم جمهوری اسلامی را یکسره کند. دلایلم را در بالا شرح دادهام.
حقیقتگو
بله جناب حقیقتگو تصور نکن که نتها آزادی افکار و بیان درکشورت نبوده و نیست بلکه دراینترنت هم وجود نداشته وندارد و ازایرانی جماعت نباید انتظاردیگری داشته باشی ...فقط وفقط ؤزیم آخوندی عجم زاده گان و عجم تباران جنایتگر و فاشیست و چپاپگر که آنهم دراین کشور درچهل ساله رشد و نمو کردن و درحقیقت خدائی می کنند را مورد حمله و نکوهش قرار بده که اقشاری هم خوشحال شوند ولی درمورد آنهائی را که چنین محیط مساعدی برای آنها برپا کرده اند خفقان بگیر وسکوت کن .....وگرنه قطاری ازتوهین ها و تهمت ها روانه ات خواهد شد واگرهم روزی وروزگاری با آنها روبرو شوی کتک مفصلی هم خواهی خورد...اصلا" توکی باشی وتورا چه به نظر دادن ؟ حتما" سلطنت طلب هستی ...یا ساواکی ...یا شاهی ؟ و یا برای درهم شکستن مبارزات مردمی همراه با حکومت اخوندی هستی؟ !دقیقا" برچسب های حکومت آخوندی !!!مگر کور هستی که نمی بینی هرروزه تظاهرات میلیونی برپاست وصدها آخوند و طلبه بقتل رسیده اند ؟ مگر کور هستی که مردم اقشارمیلیونی سپاهی وبسیجی دستگیرکرده اند وبرای محاکمه می برند؟ مگرکور هستی ده ها وصدها وطن پرست سیاسی توسط مردم با هجوم به زندان ها آزاد شده اند...مگر کورهستی که نمی بینی هجوم مردم به ارگان های چپاولگرؤزیم آخوندی ؟ بله بنده کور هستم ...لطفا" اقشاری بینا برایم تعریف کنن که آنچه بنده نابینا نمی نمی بینم !! تا زمانی که هشتاد میلیون م ر د م ها با همبستگی تمام به مردم تبدیل نشوند ازشر چنین حکومتی با اربابان روسی و چینی و اروپائی رهائی نخواهند یافت بلکه موردی کاسبان سیاسی و گرداندن بازارهای عقایدشان خواهند بود که وعده های بزگ نمیر بهارانقلاب میاید داده ومیدهند...
تقی رفعت
استعمار انگلیس و مامورانش همواره از تجزیه و شقه شقه شدن دیگر کشورها راضی و خوشحالند. هندوستان, ایرلند,...هر جایی که دستشان رسیده از "لطف" خودداری نکرده اند. در مورد ایران خودمان: به مصداق "کل اگر طبیب بودی, سر خود دوا نمودی", این جوانان ۴۰, ۵۰ سال پیش اگر کاری از دستشان برمی آمد اول خودشان در خارج کشور را جمع و جور می کردند, بعد شروع می کردند به نسخه پیچیدن برای مبارزات داخل کشور. *** شما اگر واقعا اینقدر ادعا دارید که "همواره در حال یادگیری هستم و از بیان آن خجل نیستم" بروید و مقاله ی سردبیر این سایت در توضیح و تعریف مقوله و مفهوم "اپوزیسیون" را بخوانید و برای ما هم در اینجا بنویسید که از آن چه درکی بدست آورده اید و چه نکتهء تازه ای فهمیده اید. اگر هم تمامی این حرافی های "همواره در حال یادگیری" فقط بهانه ای برای تکرار کلیشه های نخ نمایتان است که واسلام. همواره یادگیری نیز یکی از مشخصات زندگی مدرن و امروزی است. امری بسیار پیش پا افتاده و معمولی, نه چیزی که بدان چنان افتخار کرد و به خاطر آن انتظار مدال و جایزه داشت. *** ------- موفق باشید.
تنهای مطلق
از تجزیه ایران گفتند! ایران چیست؟ این کشور تا زمان حکومت ساسانی که کتبیه هایی نام ایرانشهر به تلفظ امروزی گفته، اشاره ای به نام کشور نگفته، داریوش برای اولین بار کتبه های رسمی حکومت موسوم به هخامنشیان نوشته اشاره به نوعی بستگی از اریه کرده، اما به صراحت خودش شاه پارس و ماد گفته! بعد از اسلام ایران تا زمان احتمالا صفوی، چندان کاربردی نداشته، ایرانگرایان تنها به ضرب داشعار داستانی و افسانه ای شاهنامه میخواهند تاریخ چند هزارساله برای کشور ایران و حق مشروعیت تملک و سلطه بر دهها ملیت و قومیت فعلی و ملیتهای نابود شده و تجزیه شده توسط حکومتهای مختلف فلات مرکزی از ماد و پارسی تا خراسانیان سامانی و طبریان و دیلیمان وترکان غزنوی و سلجوقی و صفویان که در اصلتشان هنوز شک و سوال است بالاخره ترک بودند یا کرد یا چی؟! قاجار که ترک و پهلویها چند رگی و جمهوری اسلامی هم شترگاوپلنگی و اصلتا انگاری قماشی همچو داعشند که به صرف عقیدتی، حق تملک وسلطه بر ایران دارند.کدام تجزیه طلبی؟ دهها قویمت و ملیت به ضرب زور و سلطه حکومت مرکزی نگه داشتن یک نظامی که مهمترین ایدئلوژی فتح جهان و حکومت جهانی به اسم مهدوی به کام مافیایی های ایرانخوار ولایی است و اصلا دنبال حتی ایدئولوژی ایرانشهری و ایرانبزرگ ایرانپرستان هم نیست! کدام ایران و کدام تجزیه! نظام جمهوری اسلامی، رسما مهمترین نهاد امنیتی اش سپاه پاسدارن وظیفه حفظ انقلاب اسلامی است و نه ایران، از همان اویل شعبه سپاه قدس برای عملیات برون مرزی ساخته و مقابله با اسرائیل نه بخاطر عربهای مسلمان موسوم به فلسطینی و بلکه بهانه اجرای ایدئلوژی جهانی اش، وگرنه حتی وضع مردم ایغور یا کشمیر یا دیگر مسلمانها در کشورهای بسیرای که اکثریت غیرمسلمان دارند بغرنجتر است. مگر کارهایی علیه مسلمانهای اراکان برمه چیست جمهروی اسلامی چکار کرد؟! اتهام تجزیه طلبی برای مخالفان و مبرزان یک دیکتاتوری مذهبی که ایران همچون میزبان انگلی خویش میداند و وگرنه اجازه این عقب ماندگی 40 ساله نمیداد با تحریم سازی و انزوای عامدانه و چنین فساد اقتصادی مافیایی/ کدام حکومت واقعی وطنپرست چنی با شهروندانش عمل میکند و چنی فقر و تبعیض و بیعدالتی و جنایت و سرکوب عقیدتی و سیاسی و فرهنگی و تعرض یه حریم شخصی و محرومیتهای عاطفی و میلیون مجرد تنهای مطلق در حالی حرامسراها ثروتمندان دارند؟!
تقی رفعت
اتهامات و انگ تجزیه طلبی از سوی سرمایه داران مسلمان حاکم و "اپوزوسیون" بورژوازی ج.ا. به جای خود, اما شقه شقه شدن ایران کنونی و تجزیهء کشور (با هر نقد و تعبیر درست, یا نادرست از فرایند شکل گیری ایدئولوژی ناسیونالیزم ایرانی) نه به نفع طبقهء کارگر و مردم ایران است و نه به سود ثبات و امنیت منطقه. اتفاقا برای حفظ منافع دراز مدت طبقهء کارگر در ایران باید به سوی ایجاد اتحادهای منطقه ای و فدراتیو با تمامی کشورهای همسایه و منطقه ای خصوصا عراق, لبنان و سوریه باشیم. ایجاد یک بازار مشترک (بازار بر اساس تعاونی های کارگری و هنجار کمک متقابل Mutual Aid) در منطقه و سازماندهی یک "اتحادیهء خاورمیانه" (مانند "اتحادیهء اروپا" اما بدون سیاستهای نژاد پرستانه) یکی از بهترین شیوه های برقراری ثبات در ایران و منطقه و رسیدن به عدالت و آزادی است.
حقیقت
متاسفانه لمپنیسم سیاسی در این یه اصطلاح مخالفان ح ا زیاد دیه می شه!! یحث تجزیه ایران یک بحث انحرافی هست. این بحث قومیت و ملیت رو درست کردن فقط فقط به کار استمرار فاشیسم لایت فقیه میاد. اتفاقا یکی از ویژگی های هویت ایرانی یک هویت به شدت متحد و فراگیر و جذبی هست تا یک هویت استالینیستی حدفی. این بحث رو بیشتر از ذهن الیگارشی طبفه حاکم ولایت فقیه میاد تا مردم رو از تغییر یترسونه. البته این بحث رو روشنفکرای آمریکایی هم که از وجود نظام رانتی سرمایه داری در تمام این دهه ها سود بردند هم می کنند. یعضی ها راضی هستند که آمریکایی ها یدون ایجاد یک جنگ داخلی دیگه تقسیم بشه یه چندین جمهوری مستقل. ولی این حرف توده مردم نیست. توده مردم اساسا این نوع ساده سازی مسایل رو معتبر نمی دونند و پشیزی هم قایل نیستند براش. تغییر از پایین راه حل نجات ایران از هیولای خمینی هست. ایجاد مرز زبانی فومی فرهنگی سیاسی اجتماعی فقط فقط عمر نظام فاشیسم ولایت فقیه رو زیاد میکنه!!
تقی رفعت
کشور ایران جامعه ای چندین ملیتی و چندین فرهنگی است. چنین تنوع, گوناگونی و نامتناجس بودن لزوما به خودی خود منفی نیست و اتفاقا برعکس نشان دهندهء ظرفیت ها و توانایی های است که می توان در یک جامعه ای چندین فرهنگی آفرید. حضور و وجود خلقهای غیر فارس در ایران: خلقهای بلوچ, آذری, کرد, ترکمن, عرب,....ناشی از "بحث قومیت و ملیت درست کردن" نیست و واقعیات و حقایقی تاریخی (که سابقه هایی بسیار طولانی تر از ج.ا. و پهلوی دارند) می باشند. برخورد جنبش های انقلابی در ایران به پرسشوارهء اقلیت های ملی و قومی, برخورد صحیح و منطقی, نه انکار تاریخی و وجودی آنها, بلکه تاکید و پافشاری بر تقویت همبستگی طبقاتی و مبارزاتی اقشار پیشرفته در فرایند مبارزه برای تحقق مردم سالاری و عدالت و آزادی در ایران است. در بسیاری از جوامع پیشرفتهء سرمایه داری چندین زبانی و چندین فرهنگی یکی از دلایل رونق اقتصادی و فرهنگی کشور است (کانادا, آمریکا,....). در جوامع پسین سرمایه داری (در ایران سوسیالیستیِ پسین ج.ا.) نیز می توان با بهره گیری از تنوع و چندین فرهنگی بودن و چندین زبانی بودن کشور اقتصاد و فرهنگ جامعه را گسترش و توسعه داد.
حقیقت
درجواب جناب تقی رفعت: این چندملیتی دانستن ایران یه جور تصویرسازی کاریکاتوری از فرهنگ و تمدن ایرانی هست چندین زبانی نیست ایران. شما زیرکانه ساده سازی مفرمایید. خب درزمانی که ترک ها حاکم برایران بودند چرا زیان دیوانی زیان فارسی بود؟ خب مگه چلاق بودند چرا زیان ترکی رو انتخاب نگردند؟ چون زبان فارسی زبان همه اقوام ایرانی هست از فارس کرد ترک بلوچ و دیگر اقوام. دست آورد همه اقوام ایرانی هست. زیان منطقه ای به نام فارس نیست. استعمار نتونست برایران حاکم یشه یه خاطره توانایی همین زیان.
تقی رفعت
جناب "حقیقت" شما کاملا صحیح می فرماید. باید در اسرع وقت به چهار میلیون بلوچ ایرانی, ۱۵ میلیون ایرانی آذری, بیش از یک میلیون و نیم عرب ساکن ایران, هشت میلیون کرد ایرانی, و دیگر اقلیت های ملی در ایران گفت تمامی آنها به زبان فارسی حرف میزده اند و خودشان خبر نداشته اند. استعمار هم هیچگاه در ایران حاکم نبود؛ فقط زمان قاجار شمال و جنوب کشور بین روس و انگلیس تقسیم شده بود. استعمار انگلیس توانست گام به گام یک دزد تریاکی را تبدیل به "رضا خان کبیر" بکند. امریکا و انگلیس هم یه کودتای ناقابل در کشور مهندسی کردند و جامعه ای مدنی ایران را نابود کردند. به این که نمیگن سلطهء استعمار, اینا فقط دست گرمی بوده! البته در بسیاری از جوامع که دولت های مرکزی ضعیفی داشته اند, تاریخا این زبان ملی بوده که جایگزین دولت مرکزی گشته و قرار است که ضعف دولت مرکزی را جبران و وحدت ملی را حفظ کند. ایران, آلمان, ایرلند,... رمان کوتاه "ملاقات در تلگت" از گونتر گراس, یک بیان هنرمندانهء این ضعف دولت مرکزی در آلمان و جایگزینی زبان, در جامعه ای آلمان است. The Meeting at Telgte Novel by Günter Grass