ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

ملاحظاتی بر روایت‌گری آزار و تجاوز در ایران

یاسر آفتابی – این گزارش یک بررسی تحلیلی از مجموعه‌ای از داده‌های توئیتر و گوگل در مورد موضوع روایت آزار و تجاوز جنسی در ایران (#من‌هم) است.

سخن گفتن از فاجعه ممکن شد. با همه گره‌ها، ابهام‌ها، تردیدها و اختلاف‌نظر‌ها، مفصل‌بندی تازه‌ای میان افراد شکل گرفته است. افراد در نقش‌های مختلف همچون توری در اطراف کلیدواژه‌های «روایت»، «تجاوز» و «آزار» در لحظاتی خاص تنیده شده‌اند. نتیجه این اتصال‌ها را می‌توان میدانی خاص و تازه تلقی کرد که ردپای آن در پلتفرم توییتر قابل مشاهده است.

حد فاصل ۱۵ مرداد ماه تا ۲۹ شهریور حدودا ۲۴۶۳۸۵ توییت در پلتفرم توییتر در رابطه با روایت‌گری آزار و تجاوز منتشر شده است. برخی از این نوشته‌ها به روایت‌گران تعلق دارد، برخی دیگر بازنشر روایت توسط کاربران دیگر، و باقی به واکنش‌ها.

روایت‌های آزار و تجاوز در ایران با انتشار چند جمله از سوی کاربر «ام.» در توییتر شروع شد. این کاربر به کنایه از تکنیک‌های مردانه برای هم‌بستر شدن با دختران نوشته بود، و این مساله باعث شد یکی از کاربران، «ی.»، از تجربه‌ آزار بگوید. این روایت با استقبال بسیاری از کاربران مواجه شد و در ادامه کاربران دیگر، با هویت‌های واقعی و مخفی از تجربیات‌شان از آزار و تجاوز گفتند.

حال که این روایت‌گری ماه سوم خود را پشت سر می‌گذارد می‌توان با نگاهی اجمالی مسیری که از ابتدا تاکنون رفته را ترسیم کرد. در این گزارش تکیه بر داده‌های پلتفرم توییتر است. هرچند که روایتگری و واکنش‌ها به آن در سایر پلتفرم‌ها و رسانه‌ها سرریز کرد، با این‌حال به نظر می‌رسد میدان اصلی این روایت‌گری تاکنون توییتر بوده است.

این گزارش چند پرسش و سرفصل را در بر می‌گیرد: روایت‌گری آزار و تجاوز در پلتفرم توییتر چه مسیری را پیمود؟ چه فضایی را اشغال کرد و شبهات و تردید‌های اصلی مطرح شده در حول آن چه بود؟ و در آخر روایت‌گری آزار و تجاوز به کدام‌یک از ابهام‌های حول این جریان تاکنون پاسخ نداده است؟

وقتی انزوا زخم‌ها را باز می‌کند

تنهایی رنج‌آور و عذاب‌آور است، اما گاهی کمک می‌‌کند جهانی را بهتر ببینیم که ما را بلعیده. تنهایی ما را سخت و نامهربان می‌کند، و شاید همین خصوصیت است که شهامت بی‌سابقه‌ای به انسان می‌دهد. وقتی رشته‌های ارتباطی انسان با دیگران قطع می‌شود، ملال و کسالت لحظات انسان را پر می‌کند. گویی آینه‌هایی که تصور فرد را برای خودش بازنمایی می‌کنند می‌شکنند. شک و تردید به سراغ انسان می‌آید و گذشته و حال و آینده با نگاهی دیگر بارها مرور می‌شود.

بیش از هشت ماه از فراگیری اپیدمی ویروس تنفسی در ایران می‌گذرد. تجمع‌هایی که زیست روزمره گروه‌های اجتماعی را به یکدیگر متصل می‌کرد، تا حد قابل توجهی معلق شده است. محفل‌ها و دورهمی‌های دوستانه و کاری، از حالت حضوری به غیرحضوری تقلیل یافته و روشن است که انزوا و تنهایی بر زیست بسیاری از گروه‌های اجتماعی مستولی شده است.

از همین‌روست که جریان روایت‌گری آزار را می‌توان تا حد زیادی متاثر از ماه‌ها انزوای روایت‌گران دانست. این ارتباط از آن جهت حائز اهمیت است که از ابتدای آغاز شدن روایت‌ها، این پرسش به شکل‌های مختلفی مطرح شده که مگر زنان، آن هم زنان متعلق به گروه‌های اجتماعی متجدد و روشنفکر، پیش از این نمی‌دانستند که آزارگری وجود دارد؟ چرا یک‌باره لب به سخن گشوده‌اند؟

بسیاری از روایت‌های آزار و تجاوز در حلقه‌های دوستانه و کارهای گروهی اتفاق افتاده است. بسیاری از راویان مدت‌های زیادی پس از این تجربه در این جمع‌ها و گروه‌ها رفت‌وآمد می‌کردند. از این جهت، به نظر می‌رسد آزارگران و متجاوزان به عنوان افرادی که عمدتا جایگاه بالایی در این شبکه‌های ارتباطی داشتند، امنیت خود را مدیون پایداری حلقه‌ها و محفل‌ها بوده‌اند. بسیاری از راویان شهامت گفتن تجربیات‌شان را نداشتند، چرا که شاید احتمال می‌دادند بیان واقعیت از سویی باعث آسیب‌دیدن جمع‌ها، و یا حتی طرد شدن خودشان از حلقه‌های ارتباطی خواهد شد.

پس وقتی زندگی اجتماعی روی ریل دیگری افتاد، فاصله‌ها تثبیت شد و حلقه‌های ارتباطی ناخواسته از هم گسیخت، از سویی مخاطرات احتمال طرد شدگی کاهش یافت، و از سوی دیگر شاید فرصت اندیشیدن به آنچه گذشته است بیشتر شد. زخم‌ها باز شده و به‌سرعت به میدان وسیعی تسری پیدا کرد. امکانی به وجود آمد که پیش از این به چشم نمی‌خورد؛ امکان سخن گفتن از آزار، در حاشیه نسبتا امنی که در پلتفرم‌های اجتماعی به وجود آمده بود. به تبع روایت‌ها و واکنش‌ها باعث تعلیق شدن بسیاری از گروه‌ها و شبکه‌های ارتباطی شد که بر پاشنه شکلی از اتوریته جنسیتیِ پیش‌ازاین‌نامرئی برپا بودند. آیا می‌توان امید داشت که پس از گذار از اپیدمی کنونی و از سرگیری زندگی اجتماعی، اتوریته‌هایی که بر شکاف‌های جنسیتی استوار بودند رنگ ببازد؟

روایت‌گری آغاز شد و همزمان با این تجربه تازه در فضای عمومی-هرچند با محدوده مشخص- چالش‌ها و ابهام‌های تازه‌ای آغاز شده است.

میدان روایت‌گری آزار و تجاوز[1]

سخن گفتن از فاجعه ممکن شد. با همه گره‌ها، ابهام‌ها، تردیدها و اختلاف‌نظر‌ها، مفصل‌بندی تازه‌ای میان افراد شکل گرفته است. افراد در نقش‌های مختلف همچون توری در اطراف کلیدواژه‌های «روایت»، «تجاوز» و «آزار» در لحظاتی خاص تنیده شده‌اند. نتیجه این اتصال‌ها را می‌توان میدانی خاص و تازه تلقی کرد که ردپای آن در پلتفرم توییتر قابل مشاهده است.

حد فاصل ۱۵ مرداد ماه تا ۲۹ شهریور حدودا ۲۴۶۳۸۵ توییت در پلتفرم توییتر در رابطه با روایت‌گری آزار و تجاوز منتشر شده است. برخی از این نوشته‌ها به روایت‌گران تعلق دارد، برخی دیگر بازنشر روایت توسط کاربران دیگر، و باقی به واکنش‌ها.

در این ۴۵ روز، حدود ۱۶۷۷۵۱ توییت با استفاده از کلمه تجاوز منتشر شده است که کلیدی‌ترین کلمه این میدان است. سهم باقی کلمات بدین قرار است:

  • آزار جنسی: ۱۰۶۵۷
  • مجازات تجاوز: ۱۱۶
  • تهمت: ۲۱۹۷۱
  • اثبات: ۳۰۹۳۵
  • کیوان امام: ۱۳۹۸۶
  • محسن نامجو: ۹۳۱
  • بهمن ایران‌پور: ۳۸

مجموع: ۲۴۶۳۸۵

در زیر برخی منحنی‌های نشان‌دهنده میزان فراوانی استفاده از این کلیدواژه‌ها را می‌بینید:

[sliderpro id="1114"]

این داده‌ها به ما چه می‌گویند؟

کلیدی‌ترین کلمه «تجاوز» است، و باقی عبارت‌ها به‌طور نسبی به این کلمه زنجیر شده‌اند؛ آزار، روایت، مردانه، سلطه جنسی، نابرابری جنسی، اصل برائت، حقوق متهم، اثبات، نام‌های متهمین به تجاوز و آزار و غیره. بیش از هر چیز، می‌توان محدودیت روایت‌گری تجاوز در این بازه زمانی، و روندی که نسبت به اسامی و نام‌ها طی کرده است را در یک نگاه مشاهده کرد. روایت‌های تجاوزگری، ده‌ها نام را در بر می‌گیرد که در میان آن‌ها، شخصیت‌هایی مشهور در قلمروی هنر و ادبیات، علوم‌اجتماعی و سیاست به‌چشم می‌خورد.

روایت‌ها و موضع‌گیری‌ها

حدود ۶۸ درصد بحث در توییتر به روایت آزار، بازنشر و یا واکنش همدلانه به روایان بوده است. اما روایت‌های تجاوز و آزار دو شکل واکنش را به دنبال داشت؛ حمایت (همراهی) با راویان و مخالفت (تردید) به روایت‌ها، و یا شکل مواجه سایر کاربران با متهمان.

از کلیدواژه‌های یاد شده نمی‌توان به‌طور دقیق نسبت این دو دسته را مشخص کرد، اما واضح است که سهم حمایت‌ها بسیار بیشتر از مخالفت‌هاست (۶۸ درصد). کمتر از سه درصد این گفت‌وگوها، به چگونگی داوری و اثبات روایت‌ها و با شک به روایت راویان پرداخته است. اما همان‌طور که در نمودارها دیده می‌شود، بحث اثبات روایت‌ها از ابتدا تا انتها در حرکتی یک‌دست حول این بحث وجود داشته است. بنابراین می‌توان گفت که هرچند سهم کوچکی از میدانِ بحث به راستی‌آزمایی روایت‌ها اختصاص داشته، با این‌حال این دغدغه همچون سایه‌ای در امتداد روایت‌های آزار و تجاوز حرکت کرده است.

همچنین نقشه پراکندگی «گوگل ترند» نشان می‌دهد که این گفتار در بسیاری از شهرهای بزرگ، همچون مشهد، اصفهان و شیراز به کنجکاوی بخش محدودی از گروه‌های اجتماعی نفوذ کرد، اما عمده این جریان در شهر تهران پیگیری شده و می‌شود. در عین‌حال روند بحث در نمودارها نشان می‌دهد که شهرت افراد، بیش از شدت عاملیت آن‌ها در آزار و تجاوز در توجه‌گرفتن تاثیر داشته است. به عبارت دیگر، دامنه بحث به میزان شهرت افراد توانسته است میدان بیشتری را تحت تاثیر قرار دهد. تنها استثنای مورد کیوان امام‌وردی است که بیشترین سهم میدان مورد بحث را اشغال کرده است.

اما شاید مهم‌ترین نکته میدان روایت‌گری آزار و تجاوز خاصیت خودجوش بودن آن باشد. آن‌طور که نمودارها نشان می‌دهند، اوج وسعت و شدت روایت‌ها به میانه‌های مردادماه و سپس اوایل شهریور ماه برمی‌گردد که بحث حول کیوان امام‌وردی و سپس محسن نامجو و آیدین آغداشلو شکل گرفت. زمانی که هنوز فعالان و روزنامه‌نگاران به این بحث ورود نکرده بودند.

از این حیث می‌توان گفت که عاملیت اصلی این جریان نه با فعالان و چهره‌ها، که با راویان و کاربران ناشناس بوده است. از همین‌روست که استفاده از کلمه جنبش برای توصیف روایت‌های جمعی آزار و تجاوز را با احتیاط مواجه می‌کند. استفاده از کلمه جنبش میدان بحث را به شعاع بسیار کوچک‌تری تقلیل می‌دهد که فعالان و اهالی رسانه به‌طور خاص پس از مهر ماه در شبکه‌های اجتماعی سعی در هدایت این جریان داشته‌اند. در عین‌حال، به جز معدود گروه‌های منسجم اجتماعی که تحت فعالیت‌های گروهی در ارتباط بوده‌اند، و عاملیتی نسبتی هرچند کوچک در پیش‌برد این بحث داشته‌اند، بقیه میدان مورد بحث در پراکندگی و نایکدستی روشنی به سر می‌برد. این پراکندگی تابه‌حال به نظم درآوردن صورت‌مسئله‌های اصلی بحث را با دردسر روبه‌رو کرده است.

جست‌وجوی کلمه تجاوز جنسی در گوگل
جست‌وجوی کلمه تجاوز جنسی در گوگل

سرفصل‌های بحث‌برانگیز

در میان بی‌شمار سوال و ابهامی که در میدان روایت‌گری آزار و تجاوز شکل گرفت، این سوال‌ها سهم بیشتری در اشغال گفت‌وگو‌ها داشته‌اند؛

  • چگونه می‌توان روایت راویان را راستی‌آزمایی کرد؟
  • با متهمان به تجاوز و آزار چه برخوردی باید داشت؟
  • آیا متهمان را باید به دستگاه قضایی جمهوری اسلامی تحویل داد؟
  • آیا باید از اعدام متهم به تجاوز دفاع کرد؟
  • آیا باید به متهمان اجازه صحبت کردن داد؟
  • آیا باید متهمان را از محفل‌های دوستانه و کاری طرد کرد؟
  • آیا اصل برائت متهم در خصوص متهمان به آزار و تجاوز قبل استناد است؟

مسائل بحث‌برانگیز در بسیار از گفت‌وگوها و بحث‌های شبکه‌های اجتماعی به چشم می‌خورد. اما در این بین جای خالی برخی از سرفصل‌ها به‌چشم می‌خورد. چگونه‌ می‌توان جریان روایت‌گری آزار و تجاوز را به دیگر فضاهای عمومی تعمیم داد؟ پلتفرم تويیتر چه نقشی در هدایت جریان روایت‌گری و آزار داشته است؟ چگونه می‌توان این جریان را از قید و بندها و محدودیت‌های این پلتفرم آزاد کرد؟

شیوه گفت‌وگو اما چالش‌ها و مشکلات بسیاری را آشکار کرده است. مشکلاتی که بیش از هر چیز ناشی از نبود زبان و رویکردهای از پیش موجود حول فاجعه‌ای به نام آزار و تجاوز است.

فقدان زبان بررسی و استراتژی عملی

شاید مهم‌ترین چالش گفتاری که در این میدان جاری است، کاستی‌های زبانی و عدم استراتژی از پیش موجود در برخورد با راویان و عاملان روایت‌ها باشد. زبانی که گویی عادت به توصیف آزار و تجاوز، و بررسی چالش‌های حقوقی و اخلاقی پیرامون آن ندارد دست‌پای کنش‌گران این عرصه را تا حدی بسته است. چرا که تا پیش از این آزار و تجاوز، همیشه به حوزه خصوصی افراد و خانواده‌ها پس زده شده است. سخن گفتن از آن تابو بوده است.

نمونه یک توئیت
نمونه یک توئیت

موازی با این مساله، عدم وجود نهاد قضایی مورد اعتماد و عادلانه، سازمان‌های تسهیل‌گر و حامی، چالش‌ها و گرفتاری‌های موجود در میدان روایت‌گری آزار و تجاوز را دوچندان کرده است. شاید چنانچه نظام قضایی مورد اعتماد و مردمی‌ای در ایران وجود داشت، و همسو با آن سازمان‌ها و نهادهای تسهیل‌گر در راستای پوشش و حمایت از راویان و متهمان، بخش زیادی از ابهام‌ها از میدان مورد بحث زدوده می‌شد. اما حال، خلا موجود، میدان مورد بحث (به‌طور خاص در پلتفرم توییتر) را وادار کرده است تا تلاش کند هم‌زمان نقش روایت‌گر، قضاوت‌/مجازات‌کننده متهم و تسهیل‌گری و مددکاری را نیز برعهده بگیرد.

بازسازی نهادها و سازمان‌های ناموجود

وجود نداشتن نهادهایی که هر یک آن‌ها می‌توانند سرفصل‌های بحث برانگیز را به‌طور مجزا صورت‌بندی کنند، خواسته یا ناخواسته فضای حول روایت‌گری آزار و تجاوز را به سوی بازسازی نهادها و سازمان‌های ناموجود سوق داده است. به این معنی که گویی فضا میل دارد تمامی نهادها و سازمان‌های دولتی، خصوصی و مردمی ناموجود را در میدان شکل گرفته بنا کند. دفاع یا حمله به اصل برائت متهمان یکی از مهم‌ترین مصداق‌های این میل جمعی است. اصل برائت بر دادگاه صالحه تکیه دارد که در آن متهم همچون شاکی از حقوق مشخص و از پیش موجودی برخوردار است. کسانی که به شکل‌های مختلف تکیه بر اصل برائت را مساله ثانویه می‌دانند ادعا می‌کنند که این اصل در درون مجموعه‌ای از سازوکارهای حقوقی و قضایی که در آن بزه‌دیدگان از حقوق مشخصی برخوردار هستند معنا دارد. در مقابل، می‌توان استدلال مدافعان اصل برائت را اینگونه بازسازی کرد: تلاش برای ساخت نهادها و سازمان‌های ناموجود باید تمامی زنجیره‌های متصل به‌یکدیگر را در بر بگیرد. نمی‌توان نقش قاضی و هیات منصفه را بازی کرد، بدون آنکه وکیل مدافع و اصل برائت را به رسمیت شناخت. در همین راستا نمی‌توان به بزه‌دیدگان صدا داد و متهمان را به سکوت صرف دعوت کرد.

چالش دیگر در جریان روایت‌گری آزار و تجاوز منطق «طرد متهم از اجتماع» است. منتقدان فضای شکل گرفته استدلال می‌کنند که پلتفرم اجتماعی نمی‌تواند نقش یک دادگاه صالحه را بازی کند، چرا که محیط پلتفرم پیش از بررسی صورت‌مساله متهم را این فضا خارج می‌کند. این افراد ادعا می‌کنند که فضای کنونی شکل گرفته بر پایه منطق «تادیب» کار می‌کند و دستگاه تولید بزه‌کار را کمتر مورد توجه قرار می‌دهد. هرچند که حامیان منطق طرد نیز استدلال می‌کنند طرد شدگی متهمان می‌تواند فضا را برای مجرمان بالقوه ناامن کند و حاشیه امنی برای بزه‌دیدگان به‌وجود آورد. اما این سیاست کوتاه‌مدت چه چالش‌هایی را در نظر نمی‌گیرد؟

روشن است که صرف طرد متهم از محفل‌ها و محیط‌های دوستانه به نوعی پاک کردن صورت مساله است. چرا که منطق طرد به عنوان یک مجازات، مانند رها کردن یک بیمارها از بخشی از شهر به بخش دیگر آن است. آن هم در زمانی که بخش عمده‌ای از مجموعه نهادها و سازمان‌های ضروری که کار تسهیل‌گیری و مددکاری را برعهده دارند در فضای کنونی وجود ندارند. نهادهایی که سعی می‌کنند پیش و پس از روند دادگاه، با روش‌های آموزشی و درمانی متهمان را مجددا وارد فضای جامعه کرده یا آن‌ها را جذب فضای تسهیل‌گرانه در حمایت از آزاردیدگان کنند. چرا که روشن است صرف مجازات نمی‌تواند از وقوع مجدد جرم جلوگیری کند.

باید دانست که افشاگری همیشه بخشی از جریان روایت‌گری آزار و تجاوز است، نه همه آن. تمرکز منطق طرد اجتماعی و تادیب، نمی‌تواند جریان شکل‌گرفته را وارد میدان‌های بزرگ‌تر کند. چرا که اگر بنا باشد جریان روایت‌گری آزار و تجاوز پهنای وسیع‌تری از جامعه را درگیر خود کند، به استراتژی کامل‌تری نیاز دارد که بتواند تمامی نهادها و سازمان‌های ممکن را در دوگانه بزه‌دیده/بزه‌کار بازسازی کند.

پانویس‌ها

[1] این گزارش بر پایه اطلاعاتی حول هشت کلیدواژه، در بازه زمانی ۱۵ مرداد تا ۲۹ شهریور تهیه شده‌است:

تجاوز، مجازات تجاوز، آزار جنسی، تهمت، اثبات، کیوان امام، محسن نامجو و بهمن ایران‌پور. انتخاب نام کیوان امام به این دلیل است که اولین روایت‌ها با نام او آغاز شد. بهمن ایران‌پور به عنوان آخرین نام (تا آخرین روزهای شهریور) و محسن نامجو به دلیل شهرت. 

برای جمع‌آوری داده‌های این گزارش از یکی از پایگاه‌های جمع‌آوری داده‌های شبکه‌های اجتماعی کمک گرفته‌شده است. لازم به توضیح است، توییت‌هایی که با اکانت خصوصی منتشر‌شده‌اند، در این آمارها شمارش نشده‌اند. درعین حال بسیاری از توییت‌ها حاوی دو یا سه کلمه مورد نظر بوده‌ بنابراین چندبار مورد شمرده شده‌اند که تا حدی دقت عددی داده‌ها را پایین می‌آورند، با این‌حال فکر می‌کنم درصدهای گرفته شده همچنان تا حد زیادی قابل دفاع هستند.

از همین نویسنده

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

نظری وجود ندارد.