ارتباط ناشناخته. ارتباط بدون سانسور. ارتباط برقرار نمی‌شود. سایت اصلی احتمالاً زیر سانسور است. ارتباط با سایت (های) موازی برقرار شد. ارتباط برقرار نمی‌شود. ارتباط اینترنت خود را امتحان کنید. احتمال دارد اینترنت به طور سراسری قطع شده باشد. ادامه مطلب

آیا این هم «انقلاب فرهنگی» است؟

گزارشی از وضعیت دانشگاه‌ها در دوران کرونا

آسیه احمدی_ گزارشی از وضعیت دانشگاه در دوران کرونا: آیا تعطیلی دانشگاه‌ها به فرصتی برای حذف سیستماتیک فقرا از دانشگاه، سرکوب فعالان دانشجویی و «اسلامی‌سازی» دروس تبدیل شده است؟

از اسفندماه ۹۸ که دانشگاه را به بهانه‌ی بحران کرونا تعطیل کردند، تا کنون اتفاقات متعددی به ضرر دانشجویان رخ داده که همگی در غیاب و عدم امکان مداخله‌ی دانشجویان بوده‌اند. اصطلاح «بهانه» کرونا برای تعطیلی دانشگاه‌ها را به کار می‌گیرم چرا که در این گزارش خواهیم دید تعطیلی دانشگاه‌ها نه برای حفاظت از جان دانشجویان و تداوم آموزش، بلکه تسریع در سرکوب دانشجویان معترض و  افزایش سود برای دانشگاه‌ها به قیمت اختلال در آموزش دانشجویان است.

پایین و بالا بگیرید و بکشید

با تعطیلی دانشگاه‌ها کیفیت آموزش به دلیل نبود زیرساخت‌های آموزش مجازی به‌شدت کاهش یافت. آموزش بسیاری از دروس عملی و آزمایشگاهی رسما مختل شد و تاکنون هم این اختلال ادامه دارد.

یکی از دانشجویان رشته مجسمه سازی می‌گوید در ترم جاری تحصیلی مجبور شده‌اند واحد درسی «لعاب و سرامیک» را اخذ کنند؛ در این درس باید خشت درست کنند. سپس درون کوره بپزند. به آن لعاب بزنند و نهایتا دوباره خشت را در کوره قرار دهند. گذراندن این درس به حدی مشکل‌ساز بوده که برخی دانشجویان از خیرش گذشته‌اند؛ در حالی که در کلاس آنها استاد برای کمک به دانشجویان مواد اولیه را آماده کرده و به آدرس‌هایشان پست کرده است. آنها امکان ساخت مجسمه را در محیط کوچک اتاقشان برای گذران واحد‌های تخصصی‌تر رسما از دست داده‌اند.

تعطیلی خوابگاه‌ها دانشجویان غیربومی را از کتابخانه‌ی دانشگاه‌ها محروم کرده و همین امر، تهیه‌ی منابع و کتاب‌های تخصصی را برایشان دشوار ساخته است. دانشجویان همچنین از بسیاری ضرورت‌های درسی خود مطلقا محروم مانده‌اند؛ برای مثال در واحد درسی‌ای مانند موزه شناسی یا آشنایی با موزه (درس مشترک برخی رشته‌ها) عملا دانشجویان امکان بازدید از موزه‌ها، یعنی بخش مهم درس خود را از دست داده‌اند.

مریم دانشجوی رشته زبان فرانسه است که با تعطیلی خوابگاه‌ها مجبور به بازگشت به خانه شد. این بازگشت در گام نخست موجب از دست رفتن شغل پاره وقتی شد که همزمان با دانشگاه داشت تا بتواند هزینه‌ی معاشش را تامین کند. بازگشت او به خانه در شرایطی صورت گرفته که خانواده توان تامین معاش او را ندارند، بنابراین پس از دوماه، ناچار شده از خانه برود، در تهران شغلی دست و پا کند و حالا مجبور به زندگی در خوابگاه های خصوصی با تراکم بسیار بالای جمعیتی شده است.

گذشته از این‌ها، برخی دانشجویان اساسا امکاناتی چون گوشی یا لپ‌تاپ برای شرکت در کلاس‌های آنلاین را ندارند. با تعطیلی خوابگاه‌های دانشگاه‌ها بسیاری از دانشجویان مجبور شدند به مناطق سکونت خود برگردند که تحت پوشش شبکه‌ی اینترنت نیست.

دانشجویانی که یا در دوره‌ی روزانه باید به صورت رایگان آموزش ببینند یا شهریه‌های هنگفتی برای آموزش خود پرداخته‌اند، اکنون باید هزینه‌ی بسته‌های گران‌قیمت اینترنتی برای شرکت در کلاس‌های آنلاین یا دانلود ویدیوهای حجیم اینترنتی را بپردازند که این امر کاملا غیرقانونی است، زیرا هزینه‌ای تعریف نشده در آموزش دانشجویان است و کل نظام آموزش را  وابسته به خرید اینترنت و نتیجتا پولی می‌سازد. حمید، دانشجوی روزانه‌ی رشته‌ی مکانیک دانشگاه تهران می‌گوید فقط طی ۵۰ روز، ۱۵۰ هزارتومان هزینه‌ی اینترنت داده است تا بتواند از ویدیوهای آموزشی استفاده کند.

مشکلات تعطیلی دانشگاه‌ها برای دانشجویان از این‌ها فراتر می‌رود؛ مریم دانشجوی رشته زبان فرانسه است که با تعطیلی خوابگاه‌ها مجبور به بازگشت به خانه شد. این بازگشت در گام نخست موجب از دست رفتن شغل پاره وقتی شد که همزمان با دانشگاه داشت تا بتواند هزینه‌ی معاشش را تامین کند. بازگشت او به خانه در شرایطی صورت گرفته که خانواده توان تامین معاش او را ندارند، بنابراین پس از دوماه، ناچار شد از خانه برود، در تهران شغلی دست و پا کند و حالا مجبور به زندگی در خوابگاه های خصوصی با تراکم بسیار بالای جمعیتی (هشت نفر در یک اتاق) شده است.

مجموع فشارها و عدم تطبیق با شرایط اضطراب آور حاصل از بازگشت یکباره و بدون آمادگی به خانواده،  کار برخی دانشجویان را به خودکشی کشانده که آمار دقیقی از آن در دست نیست.

آنها به دانشگاه باز می‌گردند؟

همه‌ی این‌ها در شرایطی در جریان است که دانشگاه‌ها با وجود کاهش چشمگیر هزینه‌هایشان، شهریه‌ها را بالاتر هم برده‌اند. فقط در ترم تحصیلی گذشته که خوابگاه‌ها از اسفندماه تعطیل شدند، بسیاری از دانشگاه‌ها اجاره‌بهای حداقل سه ماه را به دانشجویان بازنگرداندند؛ یعنی میلیاردها تومان پول غیرقانونی در حساب دانشگاه‌ها باقی مانده که اصلا مشخص نیست تکلیف آن چه می‌شود.

دانشجویان با بازگشت به شهرهای خود، همزمان با بالاتر رفتن شهریه‌ها، امکان اشتغال کمتری دارند و این یعنی احتمال انصراف از تحصیل به دلیل ناتوانی از تامین مخارج دانشگاه بالاتر می‌رود.

 تعطیلی دانشگاه‌ها و مجازی شدن آموزش شرایط را برای دانشجویان دشوار کرده و رسما فضای آموزش را به بازاری رقابتی بدل ساخته که هرکسی پول بیشتر و امکانات بیشتری داشته باشد امکان بیشتری برای بهره‌برداری از آموزش دارد.

در پی مجازی شدن آموزش، پول‌های بادآورده‌ی هنگفتی به دانشگاه‌ها و دیگر فروشندگان لوازم آموزش رسیده است و در عوض بسیاری از دانشجویان از طبقات پایین یا ساکنین مناطق محروم امکان تحصیل را از دست داده‌اند. بدین ترتیب به نظر می‌رسد حذفی سیستماتیک در جریان است و امکان تحصیلات عالی رایگان برای طبقات پایین و ساکنین مناطق محروم با مجازی شدن آموزش به کمترین میزان رسیده است.

سرکوب به وقت کرونا

اما حذف صورت گرفته در دانشگاه‌ها تنها به صورت سیستماتیک و از قِبَل کم کردن امکان های تحصیل برای برخی گروه‌های اجتماعی نبوده است. در دوران کرونا و هم‌زمان با تعطیلی محیط فیزیکی دانشگاه‌ها، شاهد سرکوب بی‌سابقه‌ی دانشجویان معترض هم بوده‌ایم، بی‌آنکه دانشگاه توان این را داشته باشد به این سرکوب‌ها واکنشی نشان دهد.

طبق گزارش کانال شوراهای صنفی دانشجویان، تنها در  ۹ ماه تعطیلی دانشگاه به بهانه شیوع ویروس کرونا  ۱۰ دانشجو بازداشت شده‌اند و ۷ حکم قضایی علیه دانشجویان صادر شده است که از میان آنها ۵ حکم ، حبس‌های پنج‌سال و بالاتر را در بر داشته است. علاوه براین، حکم حبس ۷ دانشجو ابلاغ، دو پرونده قضایی علیه دانشجویان گشوده، ۱ دانشجو اعدام و منزل سه دانشجو تفتیش و وسایل آنها ضبط شده است. افزون بر این‌ها حکم حبس حداقل سه دانشجو در دوران کرونا اجرایی شد.

علاوه بر حجم و تعداد، نحوه‌ی سرکوب دانشجویان در این ایام نیز اَشکال بی‌سابقه‌ای به خود گرفته است؛ برای مثال محمد شباهتی، فعال صنفی و دانشجوی علوم اجتماعی دانشگاه تهران بی‌خبر از همه‌ی فرآیندهای صدور حکم، با مراجعه به دستگاه خودپرداز و ضبط کارت بانکی متوجه «مشکل قضایی» شد و سپس با مراجعه به دادسرای اوین فهمید به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده است.

مجموعه‌ی این معضلات و سرکوب‌ها فعالان دانشجویی را بر آن داشته است تا تعطیلی دانشگاه‌ها را نه روشی برای حفاظت از جان دانشجویان، بلکه راهی برای کسب درآمد بیشتر و سرکوب راحت‌تر دانشجویان بدانند. فعالان دانشجویی این نحوه‌ی تعطیل سازی دانشگاه را «انقلاب فرهنگی دوم» نامیده‌اند و خوب که نگاه می‌کنیم می‌بینیم این تعطیلی با حذف سیستماتیک یا کاهش امکان حضور برخی گروه‌های اجتماعی در دانشگاه و سرکوب گسترده‌ی فعالان دانشجویی، دامنه‌ای از حذف و سرکوب را شامل می‌شود که به انقلاب فرهنگی مانند است.

کارگروه «اسلامی‌سازی» دوباره فعال شد

علاوه بر همه‌ی شرایط فوق، شنیده‌ها حاکی از آن است که کارگروه اسلامی‌سازی دروس در بخش علوم اجتماعی دوباره فعال شده است و این یعنی احتمال دارد، دانشگاهی که دانشجویان به آن بازمی‌گردند، حتی سرفصل دروس آن شبیه به آن چیزی نباشد که قبل از تعطیلی کرونایی بود.

این پارامتر، تعطیلی جاری، دانشگاه‌ها را بیش از پیش به انقلاب فرهنگی شبیه می‌کند. مهم‌تر از همه آن است که دانشجویان با از دست دادن محیط کنشگری خود اساسا امکان مقاومت را تا حد زیادی از دست داده‌اند. اگر آنچه در قبال دانشگاه‌ها در جریان است را به تمثیل «انقلاب فرهنگی دوم» بدانیم، این بار دانشجویان به صورت پیشینی قدرت مقاومت خود را از دست داده‌اند و هیچ فضایی ندارند که سنگرشان را در  حمله‌ای که به دانشگاه شده است حفظ کنند.

اکنون سوال این است، با فرض بازگشایی دانشگاه در آینده‌ای نه چندان دور، آیا ما با همان دانشگاه پیش از کرونا مواجهیم؟ یا حذف دانشجویان معترض، حذف طبقات پایین و ساکنین مناطق محروم از دانشگاه و همچنین بازصورت‌بندی ایدئولوژیک‌ دروس با موفقیت صورت خواهد گرفت؟

در همین زمینه:

این مطلب را پسندیدید؟ کمک مالی شما به ما این امکان را خواهد داد که از این نوع مطالب بیشتر منتشر کنیم.

آیا مایل هستید ما را در تحقیق و نوشتن تعداد بیشتری از این‌گونه مطالب یاری کنید؟

.در حال حاضر امکان دریافت کمک مخاطبان ساکن ایران وجود ندارد

توضیح بیشتر در مورد اینکه چطور از ما حمایت کنید

نظر بدهید

در پرکردن فرم خطایی صورت گرفته

نظرها

  • پورشاسب

    قبل از رفتن از نت تحت حاکمیت ج.ا تمام این سایتها را معرفی میکنم بعلاوه دستکاری سرچ گوگل الان بزنید اخبار ایران تمام رسانه های مرتبط با اصلاح طلبان متعفن ضامن بقای استبداد میان بالا این نکاتی هست که کاربران به صورت دستی یا حتی با مرورگرهای دیگر سرچ کنن اگر نه گرفتار تبلیغات گمراه کننده ج.ا میشوند این از این دو کامنت تا بعد

  • پورشاسب

    در این ۲۴ گیگ حدودن اینترنتی که اخرین اینترنت بدین صورت از جمهوری شیعه دارم خواهد بود انچنان سانسورش را خواهم شکست که تا امروز ندیده باشد

  • بیانیه روز دانشجو، ۱۶ آذر ۱۳۹۹ جمعی از فعالین و تشکل‌های پیشروی دانشجویی

    بیانیه روز دانشجو، ۱۶ آذر ۱۳۹۹ جمعی از فعالین و تشکل‌های پیشروی دانشجویی خون‌های ریخته شده در شانزدهم آذر سال سی و دو از آن جهت به پرچم و راهنمای جنبش‌های دانشجویی بدل گشت که بیانگر پیشروترین و ریشه‌ای‌ترین آرمان‌های آزادی‌خواهانه و برابری‌طلبانه‌ی جامعه‌ی خود بوده است. از این‌جهت همواره مستبدین و مرتجعین سعی در کمرنگ نشان دادن و تحریف آن داشته‌اند. اما به گواه تاریخ، شانزدهم آذر همچون سنگری در برابر استثمار و استبداد در سیاه‌ترین برهه‌های تاریخ پابرجا مانده است. روز دانشجوی امسال حائز اهمیت ویژه‌ای می‌باشد، چرا که حاکمیت توانسته است بواسطه‌ی‌شیوع بیماری کرونا، خود را به خواست ِ« دانشگاه، بدون زیست اجتماعی دانشجو»، نزدیک‌تر کند و با پیگیری بیشتری در جهت «سیاست‌زدایی» دانشگاه عمل کند. همه‌گیری کرونا فرصتی شد برای مسئولین دانشگاهی تا فضای اختناق را تشدید کرده و به سرکوب جنبشی بپردازند که شانه به شانه طبقات فرودست، از دی‌ماه نود و شش تا به اکنون در محیط دانشگاه‌ها امتداد یافته است. جنبشی مستقل که در روز دانشجوی سال نود و هشت، اعتراضش را نسبت به منطق استثمارگر سرمایه‌داری و سیاستِ استبدادی رسانده، در مقابل تبعیض جنسیتی ایستاده و خواهان تحقق دموکراسی رادیکال و آزادی است. در سالی که گذشت، هر اندازه که بر فلاکت طبقه‌ی فرودست افزوده شد، سرکوب دانشجویان مستقل نیز شدت گرفت. عدم حضور فیزیکی دانشجویان در محیط دانشگاه این امکان را برای حاکمیت فراهم ساخت تا به آرامی «پروژه‌ی انقلاب فرهنگی دوم» را آغاز کند. پروژه‌ای که اگر در سال ۱۳۵۹ در جهت اهداف سیاسی حاکمیت و تسویه‌ی نیروهای مخالف‌خوان متمرکز بود؛ امروز مضاف بر آن، در جهت منافع طبقاتی عمل می‌کند. به عبارتی، دانشگاه‌هایی که برای خود هیچ رسالتی بجز تولید مدرک نمی‌شناسند، به مدد ویروس کرونا، فرصتی یافتند تا همچون سوداگران بازار، از هزینه‌های خود کاسته و بر سودشان بیافزایند. تبدیل دانشگاه از یک فضای اجتماعی به کارخانه‌ی تولید کارگر، برنامه‌ایست که می توان گفت در این سه دهه‌ی اخیر به موازات و در تکامل سیاست‌های خصوصی‌سازی صنعت و قراردادی‌سازی کار کارگران، توسط حاکمیت پیگیری شده است. از همین‌رو دانشجویان خود را هم سرنوشت با طبقه کارگر می‌یابند. دانشجویان از آن جهت در مخالفت با پولی‌سازی دانشگاه می‌ایستند که در پیش روی خود وضعیت معیشتی کارگران هفت تپه، هپکو و معادن خصوصی شده و … را می‌بینند. دانشجویان از آن جهت به دنبال احقاق آزادی بیان در دانشگاه می‌باشند که پیش روی خود سرکوب کارگران معترض را می‌بینند. دانشجویان پس از ورود به دانشگاه خود را اسیر کارخانه‌ای می‌یابند که به تولید ارتش ذخیره‌ی بیکاران مشغول بوده و به این واسطه در گذشته، حال و آینده‌ی خود، سرنوشت طبقه کارگر را می‌بیند. بدین وسیله جمعی از فعالین و تشکل‌های دانشجویی اعتراض خود را نسبت به روند تبدیل دانشگاه به بنگاه صنعتی و پادگان نظامی بیان داشته و خواستار کاهش هزینه‌های آموزشی در دوران کرونا، رفع تبعیض جنسیتی، پایان دادن به بازداشت و احضارهای مکرر دانشجویان فعال توسط نهادهای امنیتی و تعلیق و لغو مجوز نشریات مستقل می‌باشد. از آنجا که امضاکنندگان این بیانیه، احقاق مطالبات دانشجویی خود را در گروی لغو سیاستهای طبقاتی حاکمیت در تمامی حوزه‌های اجتماعی دانسته، سعی در پیگیری حقوق خود در همبستگی با طبقات فرودست دارند. جنبش دانشجویی بدون ارتباط سازمان‌یافته با جامعه خود نمی تواند منشاء پیشرفتی گردد. ۱۶ آذر ۱۳۹۹ جمعی از فعالین و تشکل‌های پیشروی دانشجویی: -جمعی از دانشجویان دانشگاه مازندران -جمعی از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی تهران – جمعی از دانشجویان دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی تهران -جمعی از فعالین صنفی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل -جمعی از دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب -نشریه دانشجویی ضد دانشگاه مازندران @zed_umzmagazine @Daneshgah_ma

  • دانشجو چه‌کاره‌ی جامعه است؟

    دانشجو چه‌کاره‌ی جامعه است؟ (تحلیلی بر فضای سیاسی و اجتماعی حاکم بین دانشجویان در 16 آذر) برای خیلی از دانشجویان و افرادی که جنبش کنشگر دانشجویی را دنبال می‌کنند، شاید این سوال مطرح شود: ❓حالا که دانشگاه تعطیل است و دانشجو بودن 10 ماه است تبدیل به پیگیری کلاس‌های آنلاین پر از هزار مشکل شده، پس تکلیف مبارزه دانشجویان برای احقاق حقوقشان چه می‌شود؟ ❓دانشجویانی که در آبان و آذر و دیماه همین سال گذشته یکی از فعال‌ترین بخش‌های اجتماع برای تغییر ریشه‌ای وضع موجود بودند، حالا چه وضعیتی دارند؟ اعتراضات آبان و دی 98 نمونه‌هایی بسیار کاربردی از اعتراضات جمعی هستند که میتوان برای توضیح پاسخ سوال فوق به آنها متکی شد. در جریان این دو اعتراض سراسری نسبت به وضع موجود، دانشجویان از نیروهای فعاله این اعتراضات بودند؛ بخصوص در دیماه 98 که عملا شروع اعتراضات و رادیکال شدنشان منشأ دانشجویی و دانشگاهی داشت. در جریان این اعتراضات، می‌توان گفت که عموم دانشجویان معترض به میدان آمدند و تجمع برگزار کردند، علیه حکومت شعار دادند و خواستار محاکمه قاتلان 176 مسافر هواپیمای اوکراینی شدند. آیا این دانشجویان همگی عضو نیروهای سیاسی موجود در دانشگاه‌ها بودند؟ آیا حتی در همین دانشگاه اصفهان تمام شرکت کنندگان حاضر در اعتراضات دیماه از اعضا و هواداران و مخاطبین تشکل دانشجویان پیشرو دانشگاه اصفهان بودند؟ قطعا نه. یک حقیقت فراتر از حتی فعالیت سیاسی همه ما دانشجویان با گرایش‌های سیاسی مختلف و حتی مقابل وجود دارد و آن چیزی نیست جز مبارزه بین حاکم و محکوم بر سر آزادی و معیشت، که دائما و در طول تمام تاریخ مبارزاتی جامعه بشری در جریان بوده است. مگر مشکلات دانشجویان حل شده که مبارزه پایان یافته باشد؟ مگر تمام دانشجویان کشته شده‌اند که مبارزه پایان یافته باشد؟ قطعا نه. بله دوستان، باید صادق باشیم و هستیم؛ سرکوب بیشتر شده. همانطور که سرکوب در آبان 98 بسیار شدیدتر از دیماه 96 بود، سرکوب دانشجویان در آذر 99 بسیار سنگین‌تر از سال‌های پیشین است. دستگیر می‌کنند و حکم می‌برند و زندان می‌کنند. ولی دلیل این سرکوب چیست؟ پاسخ ما به این سوال واضح است؛ حکومت می‌داند جامعه معترض‌تر و ناراضی‌تر را باید بیشتر زد و زندان کرد، وگرنه به خیابان می‌آید و بانک و بارگاه و پاسگاه را به آتش می‌کشد. سرکوب شدید مکانیسم دفاعی هر حکومتی برابر خشم بالقوه و بالفعل اعتراضی جامعه است. با این وجود، باز هم جامعه دارد فریاد می زند «زندان، شکنجه، اعدام، هرگز اثر ندارد» دانشجویان، دوستان و همراهان؛ حکومتی که فله‌ای اعدام می‌کرد و بخاطر داشتن "ویدئو" آدم‌ها زندانی می‌کرد را آنقدر عقب رانده‌ایم که از ترس مراسم سالگرد آبان 98 کل جامعه را به بهانه کرونا تعطیل می‌کند و البته خودش هم به خوبی می‌داند که این اقدامش تنها تلاشی است برای "زمان خریدن" و موقتا "فرار کردن" از شرایط کاملا قطبی جامعه. آیا کشته‌شدگان آبان 98 زنده شده‌اند؟ یا حتی مشکلات و بیچارگی‌هایی که جوانان آنها را تا پای جانشان در خیابان فریاد زدند، حل شده یا کمتر شده؟ قطعا نه. دانشجو به عنوان بخشی از جامعه، همانطور که در آبان و دی به خیابان آمد و حرف آخرش را همان روز اول زد؛ همانطور هم در جریان حمایت از اعتصابات کارگران فعال بود، همانطور هم در مدت شیوع و وجود کرونا، علیه حکم وحشیانه اعدام در کنار سایر بخش‌های جامعه اعتراض کرد. دانشجو عقب نکشیده. دانشجو به خاطر خواسته‌ها و مطالبات به حق خودش، نه تنها نمی‌تواند موجودیت سیاسی‌اش را در جامعه انکار کند؛ بلکه متناسب با سرکوب، وضعیت سیاسی، پیوند با سایر جنبش‌ها و ... دائما روش فعالیت خود را مورد بازنگری قرار می‌دهد و خودش را دائما جلوی صف جامعه قرار می‌دهد و آن را هدایت می‌کند. برقراری ارتباط با ادمین @isf_uni_admin @isfahanuni97