اعدام زم؛ انتقاد دو روحانی شیعه و سنی از حاکمیت
در زمانی که بسیاری از روحانیون و مراجع شیعه ترجیح دادند در قبال اعدام روحالله زم سکوت کنند، سخن گفتن دو روحانی شیعه و سنی از آن، مهم و قابل توجه به نظر میرسد.
دو روحانی اهل تشیع و تسنن در ایران، نسبت به اعدام (قتل) روحالله زم موضعگیری کردند. آیتالله محمود امجد، مدرس درس اخلاق در حوزه علمیه قم، اعدام روحالله زم را خلاف قانون، مبانی دینی و انسانی دانست. مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی، از رهبران دینی اهل سنت ایران نیز بدون نام بردن از روحالله زم، با انتقاد از رویه اعدام توسط جمهوریاسلامی، آن را دارای تبعاتی جدی برای کشور و جامعه خواند.
مولوی عبدالحمید، امام جمعه مسجد مکی زاهدان و از رهبران دینی اهل سنت ایران، در درس هفتگی تفسیر قرآن نسبت به تبعات سیاسی و اجتماعی اعدام در کشور هشدار داد.
این صحبت بعد از اعدام (قتل) روحالله زم بیان شد و همزمان بود با اعتراض صریحتر آیتالله محمود امجد به اقدام جمهوری اسلامی در قتل روحالله زم. آیتالله امجد روحالله زم را "مقتول" و "شهید" دانست و از علی خامنهای خواست تا از رفتار و کردار خود توبه کند.
در واکنش به این اظهارنظرها اما برخی کاربران از آنچه «لحن محتاطانه» مولوی عبدالحمید خواندهاند، انتقاد کردهاند. این در حالیست که بر خلاف اغلب روحانیون و جریان روحانیت شیعه در ایران که از یک حاشیه امن حکومتی برخوردار هستند، روحانیان اهل تسنن و مقامات دینی سایر ادیان و مذاهب، چنین حاشیه امنیتی ندارند.
برخورد نظام با روحانیت و مراجع منتقد و مخالف شیعه نیز نوعی خودزنی همراه با هزینههای غیرقابل انکار برای نظام بوده و هست. این برخوردها با مقامهای دینی و مذهبی سایر ادیان و مذاهب اما دقیقا در راستای سیاستها و خواست کلان نظام بوده و غالبا همراه با هزینههایی به مراتب کمتر است.
واکنشها به انتقادهای مولوی عبدالحمید
در تاریخ پنجم فروردین ۱۳۹۹، مشرق نیوز با مطرح کردن برخی مواضع مولوی عبدالحمید، او را وهابی، تجزیهطلب و مرتبط با داعش دانست و از مقامات امنیتی خواست با او برخورد کنند.
برخی از این مواضع، به نقل از مشرق نیوز، عبارت بودند از:
قانون اساسی وحی آسمانی نیست، بلکه توسط بندگان تهیه و تنظیم شده است. در این قانون مواردی وجود دارند که نیاز به تغییر و تجدیدنظر دارند. (اظهارنظر مولوی عبدالحمید)
شیوع کرونا در ایران توسط طلاب چینی جامعةالمصطفی (ص) العالمیة و تلاش جامعةالمصطفی برای شستوشوی مغزی دانشجویان خارجی اهل سنت
در سال ۱۳۸۸ در اوج اعتراضات در مورد انتخابات ریاست جمهوری، مولوی عبدالحمید گفت: «شکایت مردم ایران در رابطه با انتخابات هنوز موجود است. مردم شکایت دارند، در رابطه با صحت انتخابات سخن دارند، حرف دارند.»
در عید فطر سال ۱۳۸۹ مولوی عبدالحمید گفت: «امسال با برگزاری حدود ۱۰ مراسم نماز عید که در جاهای مختلف با ۱۰۰ نفر، ۲۰۰ نفر یا ۳۰۰ نفر در منازل یا سالنهای کوچک برگزار میشد، مخالفت شد و اجازه ندادند شهروندان سنی مذهب در تهران نماز عید برگزار کنند؛ در حالی که انتظار ما آن بود که برادران، مسجدی به ما در تهران بدهند.»
همین مواضع و گفتهها در طول سالهای گذشته باعث شده است تا مولوی عبدالحمید اجازه سفر به خارج از سیستان و بلوچستان را نداشته باشد.
او در تاریخ ۱۱ آذر ماه ۹۶ در گفتوگو با روزنامهی ابتکار گفت:
«در تهران و سیستان و بلوچستان و قم مشکلی ندارم اما برای استانهای دیگر محدودیتهایی وجود دارد. من امیدوارم با تدبیر مسئولان دلسوز، مشکلات اینچنینی رفع شود و من به عنوان یک ایرانی فارغ از شیعه یا سنی بودن مشکلی برای تردد نداشته باشم و برای من شیعه و سنتی تفاوتی ندارد.»
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) هم یک نوبت به نقل از مولوی عبدالحمید نوشت:
«متأسفانه اعمال سلیقه در کشور ما زیاد است و هنوز ذهنها بسته هستند و نگاهها تنگ است. تنگنظری در ایران زیاد است و بسیاری از مسائل از روی تعصب به وجود میآید و برخی، تعصب بیجا دارند.»
این همه در حالیست که کانون مدافعان حقوق بشر در سال ۱۳۹۳ مولوی عبدالحمید اسماعیلزهی، امام جمعه اهل سنت زاهدان را به عنوان "تلاشگر حقوق بشر" انتخاب کرد.
کانون مدافعان حقوق بشر در بیانیهای که در این رابطه منتشر کرد، گفت که علیرغم فشارهای بسیار امنیتی از سوی حکومت، مولوی عبدالحمید از "پیگیری و تلاش مسالمتجویانه برای احقاق حقوق انسانی" باز ننشسته و برای آزادی سربازان گروگان گرفته شده ایرانی، با موفقیت تلاش کرده است.
با در نظر گرفتن مواردی از این قبیل اما سابقه مواضع مولوی عبدالحمید به روشنی نشان میدهد او همواره مبلغ یک نگاه ملی و خواستار یکپارچگی ایران بوده است.
در زمانی که بسیاری از روحانیون و مراجع شیعه ترجیح دادند در قبال قتل روحالله زم سکوت اختیار کنند، سخن گفتن از این واقعه از زبان دو روحانی شیعه و سنی مهم و قابل توجه به نظر میرسد.
- در همین زمینه
نظرها
برزویه
جمهوری اسلامی و داعش و القاعده و سایر جریانهای تندروی دینی و مذهبی، دقیقاً مطابق با نص صریح دین اسلام و شریعت دین اسلام عمل میکنند. روحانیون عالیرتبه حامی این ایدئولوژیهای تندرو، قادرند که مطابق با مطالب قرآن و احادیث و تفاسیر برای شما ثابت کنند که جنایات صورت گرفته توسط آنها، دستور و فرمان الهی است. این مسئله باعث میشود تا روحانیون نتوانند در مقابل جنایات رژیم سخنی بگویند. چون در مقابل روحانیون تندروی قم و حوزه علمیه قرار خواهند گرفت و به خارج شدن از دین و دیانت متهم خواهند شد. و این اتهام هم مطابق با فقه خواهد بود، فقهی که همگی آنها بدان اعتقاد دارند! حال اگر یکی دو نفر از این روحانیون به احکام الهی اعتراض دارند، آن را به پای ناآگاهی آنها به فقه و دیانت اسلام باید نوشت. در کل، این دیگ (نقد روحانی دینی از قوانین الهی!!!)، برای مردم آبگوشتی ندارد. راه حل آن است که مردم سیاست و امورات کشور را از دین بزدایند تا امکان نقد حکومت و قوانین جاری برای مردم مهیا شود، و کسی خود را ورای قوانین جاری کشور و مردم جامعه نداند.
جواد
متاسفانه بایستی گفت توضیحات دوستمون کاملا درست هست طوری که مخالفین حکومت هم که از قشر روحانی هستند از این امر مستثنی نیستند وگاها امر به خلع لباس، تخریب خانه و تهدید جانی هم میشوند حال برای مردم عادی این وضعیت با شلاق و زندان اعدام سختتر میشود. حکومتهای دینی که در طول تاریخ پایگذاری شده اند همیشه از عمر طولانی برخوردار بوده اند تا جایی که حداقل 100 سال عمر داشته اند که حکومت ایران نیز از این امر مستثنی نخواهد بود
مباشر
روش زندگی افراد داعش در قرن بیست و یکم را با روش زندگی داعشیان صدر اسلام مقایسه کنید تا نتیجه مهمی بگیرید. افراد داعش در قرن حاضر مخالفانشان را گردن میزنند و زنان را اسیر میکنند و به عنوان کنیز به آنها تجاوز جنسی میکنند. این دقیقا همان کارهایی است که پیغمبر اسلام، امامان شیعه و خلفای سنت میکردند. آنها هم مخالفانشان را گردن میزدند و با زنانی که در جنگ اسیر میکردند همخواب میشدند. نمونهاش علیابنابیطالب بود که تعداد بسیاری از مخالفانش را در جنگ گردن زد و با شمشیر سرهایشان را از بدنهایشان جدا کرد. هم او و هم پیغمبر اسلام و دیگر امامان شیعه و خلیفههای اهل سنت همگی زنانی که در جنگها اسیر میکردند را به عنوان کنیز میگرفتند و به آنها تجاوز جنسی میکردند. جای تعجب است که طرفدارانی هم به عنوان افراد معصوم و عاری از گناه پیدا کردند درحالی که بزرگترین و بدترین و زشتترین گناهان را مرتکب شدند. درست مثل افراد داعش در قرن ما که با وجود کشتن و تجاوز جنسی به انسانها طرفدارانی هم دارند. البته سایر ادیان وضعیت بهتری از اسلام ندارند زیرا در تاریخ غرب هم کشتار و تجاوز جنسی وجود داشته و هنوز هم هر از گاه خبرهای تجاوزهای جنسی از طرف واتیکان در مورد کشیشان کلیساها به گوش میرسد. پس توحش انسانی با وجود ادیان نه تنها به پایان نرسید بلکه بدتر هم شد و برای آن تبلیغ هم شد. این را فراموش نکنیم که اسلام با شمشیر و خونریزی به ایران آمد و اعراب آن را به زور به ایرانیان قبولاندند. پیروی از این روشهای شنیع زندگی از جمله پیروی از داعشیان صدر اسلام که انسانها را گردن میزدند و به زنان تجاوز جنسی میکردند درست مثل این است که از داعشیان امروز پیروی کنیم. انسانها باید با استفاده از قدرت عقل خود به بینش صحیح برای زندگی کردن برسند.