بهاییان ایران؛ شکست تلاشها برای احقاق حقوقشان
جامعه بهاییان ایران به رغم مشروعیت نیافتن از سوی جمهوری اسلامی دستآوردهایی داشته است که مهم و قابل توجه هستند.
رشد مهاجرت بهاییان ایران به خارج از کشور در سالهای اخیر با روندی رو به کاهش روبهرو بوده است اما این امر به دلیل کاهش حساسیت و سختگیریهای جمهوری اسلامی نسبت به آیین بهایی و بهاییان نیست. با یک بررسی اجمالی میتوان به این نکته دست یافت که اگرچه در برخی موارد تلاش شده است حقوق شهروندی بهاییان احیا شود، اما این تلاشها همواره با شکست روبهرو شدهاند.
یکی از بهاییان ساکن شیراز که خود سالها به صورت غیررسمی معتمد و رابط جامعه بهاییان برای حل مشکلاتشان بوده، معتقد است اساسیترین مشکلات جامعه بهاییان از دهه ۶۰ تاکنون لاینحل ماندهاند و نه تنها گرهی از کار بهاییان باز نشده، بلکه در پارهای موارد حساسیتهای امنیتی هم بر مشکلات افزوده شده است:
«به عنوان مثال بهاییانی که در گذشته مجوز کسب و کار دریافت کرده بودند و در جایی مثل یک مغازه ساده در حال کار بودند، اگر میخواستند برای اعیاد دینی آیین بهایی همانند "عید رضوان" محل کسب خود را برای چندین روز تعطیل کنند، با برخورد شدید دستگاههای امنیتی مواجه میشدند. در حال حاضر هم برخورد تند و خشن حکومت ایران به جایی رسیده که حتی مجوز کسب و کار برای بهاییان صادر نمیشود.»
این شهروند بهایی ساکن شیراز میگوید که تنها نتیجه تلاشهای فعالان مدنی در تهران و سایر شهرهای ایران این بوده است که حساسیت بیشتری برای عموم مردم به وجود بیاورند تا آنها نیز به شیوه خود بتوانند هموطنان بهایی خود را در این تبعیضها حمایت حداقلی کنند:
«اگر چه برخی از این فعالیتها نیز به در بسته خورد اما به نظر میرسد زیر پوست جامعه اکثریت یک احساس همدردی قوی که البته با ملیگرایی نیز گره خورده است باعث شده برخی از مسلمانان در تلاش باشند فارغ از دین و مذهب خود زمینهای برای کمتر ستم دیدن بهاییان در ایران فراهم کنند. بازداشت تعدادی از فعالان فرهنگی بهایی شیراز و در پی آن دستگیر شدن یکی از اعضای شورای شهر شیراز به دلیل حمایت از آنها مصداق بارز این ادعاست.»
تحصیل زیر سایه تبعیض و فشار
شاید یادآوری این نکته مهم باشد که جامعه بهاییان ایران به رغم مشروعیت نیافتن از سوی جمهوری اسلامی ایران دستآوردهایی داشته است که مهم و قابل توجه هستند.
از دوران انقلاب فرهنگی در ایران و تعطیلی دانشگاهها، بهاییان حق تحصیل آکادمیک را از دست دادند. این روند البته همچنان ادامه دارد و آنها هماکنون هم از حق آموزش و تعلیم در مراکز عالی آموزشی و دانشگاهها محروم هستند. با وجود این اما کم نیستند کسانی که با پشتکار، تلاش و توانمندیهای خود در بیرون از سیستم اداری و بروکراتیک جمهوری اسلامی نظر مردم را جلب کردهاند و با به دست آوردن پایگاه اجتماعی قوی در میان جامعه، محرومیتهایی را که حاکمیت ایران برایشان به وجود آورده، جبران کردهاند.
یکی از جوانان بهایی شیراز که در چند شاخه هنری در حال فعالیت است و حتی از این طریق امرار معاش نیز میکند، در پاسخ به این پرسش که با وجود سختگیریهای دستگاههای نظارتی و امنیتی چگونه یک بهایی میتواند در یک کار تخصص ویژه پیدا کند و پیشرفت داشته باشد، میگوید:
«با وجود سختیهای فراوان مالی و معیشتی، بسیاری از بهاییان به صورت مستقل و حتی برخیها در منازلشان مشغول کسب و کار هستند. از آنجا که آنان اغلب هر کاری را با نهایت احترام به مشتری و بالا بردن کیفیت محصول انجام میدهند، در ذهن مردم خرید کردن از بهاییان اولویت یافته است.»
این جوان بهایی با رجوع به تجربههای شخصی خود میگوید:
«برای من نانآوری و حل کردن مشکلات مالی آنقدر سخت شده بود که سه شیفتِ صبح، ظهر و شب را در دورانی که باید مثل مسلمانان در حال تحصیل در دانشگاه میبودم، به کار کردن میپرداختم. ساخت سفالینههای تزئینی کار دشواری بود که با خلاقیت در کار و تلاش شبانهروزی توانستم آن را منبع اصلی درآمدم کنم. هماکنون روزانه بین سه الی چهار تماس تلفنی دارم که از اقصی نقاط ایران خواستار دیدن دوره آموزشی این رشته و یادگیری از من هستند. هزینههای حاصل از فروش این محصولات و دیگر عایدیهای به دست آمده از این طریق که چرخ زندگی من را میچرخاند، نتیجه اتکا به اراده و عدم انتظار از دولت جمهوری اسلامی برای ایجاد فرصت اشتغال برای من بوده است.»
البته همچنان که در ابتدای این متن آمد، این شرایط برای همه بهاییان مساعد و فراهم نبوده است و اغلب آنها از افزایش فشارهای امنیتی بر خود و خانوادههایشان نگران هستند.
یکی دیگر از شهروندان بهایی با اشاره به مناسبات سیاسی ایران میگوید سیاست خارجی جمهوری اسلامی در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی آنقدر قوی نبوده است که کمپینهای حقوق بشری موفق شوند در ازای برداشتن نام حاکمان ایران از لیست ناقضان حقوق بشر، فرصتی برای احیای حقوق مادی و معنوی بهاییان در داخل سرزمین مادریشان فراهم آورند.
او میگوید اغلب بهاییان به دلیل فلسفه دین بهایی و آموزههای «حضرت بهاءالله» از سیاستبازی به دور هستند اما با این حال سیاستهای جهانی بر زندگی آنها نقش دارد همچنان که بر زیست جمعی غیربهاییان تأثیرگذار است:
«تحولات سیاسی، انتخابات و بسیاری از موضوعات دیگر، پدیدههایی هستند که آینده و رفاه نسبی جامعه بهاییان در گرو آنهاست. از یک مسأله روز دیگر نیز نباید غافل بود چرا که تحلیل دقیق شرایط فعلی جامعه بهاییان ایران مستلزم در نظر گرفتن آن است و آن تأثیرات همهگیری بیماری کروناست.»
عضوی از جامعه بهاییان شهر همدان اما در رابطه با این موضوع میگوید:
«فراگیر شدن این بیماری همچنان که برای جامعه -به طور کلی- خطراتی را در پی داشته است، برای بهاییان نیز تهدید محسوب میشود. ولی این تهدیدها غالبا فرصتهایی را نیز در پی داشته است. کسب و کار بسیاری از همکیشان ما که در فضای عمومی شهر و به صورت آزاد است، بیرونق شده اما با این حال باید شکیبایی داشت چرا که ممکن است جامعه بهایی برای حل این مشکل نیز راه حلی موقت بیابد.»
در مجموع به نظر میرسد مصائب و مشکلاتی که جامعه امروز بهایی با آن مواجه است صرفا به برخوردهای سخت حاکمیت باز نمیگردد چون آنان هم ذیل شرایط کلی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ... ایران زندگی میکنند. با این حال مشروعیت دادن جمهوری اسلامی به آیین بهایی به عنوان یکی از ادیان رسمی ایران تنها راه برونرفت از فضای تبعیضآمیز و اعمال تبعیض علیه بهاییان است.
- در همین زمینه
نظرها
نظری وجود ندارد.