کارگران خدماتی بیمارستانها – گرفتار محرومیت و تبعیض
رها رستمی − «کادر درمان» تنها پزشکان و پرستاران نیستند و کارگران خدماتی هم جزئی ضروری از همین کادر هستند که کارشان زمینه را برای کار بالینی پزشکان و پرستاران آماده میکند. اما اغلب نقششان را نادیده میگیرند.
«کادر درمان» تنها پزشکان و پرستاران نیستند و کارگران خدماتی هم جزئی ضروری از همین کادر هستند که کارشان زمینه را برای کار بالینی پزشکان و پرستاران آماده میکند. اما اغلب نقششان را نادیده میگیرند.
در ایران، در یک ساله گذشته، درگیری عمومی با بیماری کووید۱۹ و پیامدهای آن، مسائل شغلی و اجتماعی مرتبط با کادر درمان را بیش از پیش مورد توجه همگان قرار داد. از خودِ پرستاران و پزشکان گرفته تا افکار عمومی و اخیراً مسئولان دولتی. طوری که در هفته گذشته علی خامنهای به طور مستقیم درباره ضرورت اجرای طرح تعرفهگذاری خدمات پرستاری صحبت کرد. حقوق آنها نیز در ماه گذشته مقداری افزایش یافته است.
ارج نهادن به خدمات پرستاران و تلاشی که همیشه و به طور اخص در سال گذشته انجام دادهاند، قابل درک و ستایش است. اما تمرکز روی مسائل آنها به ویژه در سال گذشته، باعث شد به نوعی مسئله کارگران خدماتی بیمارستانها که یکی از بازوهای اجرایی بسیار حیاتی در بیمارستانها هستند بیش از پیش به فراموشی سپرده شود و باعث شد واژه «کادر درمان» به پرستاران و پزشکان محدود شود. در حالی که کارگران خدماتی جزء ضروری و همیشگی «کادر درمان» بودهاند و هستند. ولی مسائل مرتبط با آنها همچون مسئله پرستاران و پزشکان، عمومی نشده و در رسانهها مطرح نشده است.
شرایط ویژه نیروی خدماتی و توان چانهزنی پایین
یکی از دلایل کمتر مطرح شدن مسائل شغلی و اجتماعی نیروهای خدماتی بیمارستانها در ایران ضعیف بودن همبستگی صنفی و عدم توان چانهزنی کافی در میان کارگران خدماتی بیمارستانها است. این امر زمینههایی دارد. خدمت پرستاری یک کار تخصصی است و لازمه آن به دست آوردن سطح مشخصی از سواد و مهارت است. این سطح از مهارت و سواد و تخصص، امری به نسبت کمیاب است. همین ویژگی، پرستاران را در چانهزنی بر سر حقوق و مزایایشان در سطح بالایی نگه میدارد.
آنهایی که برای بخش خصوصی و به صورت شرکتی و پیمانی و قراردادی (اعم از پزشک و خدمه و پرستار) کار میکنند، از لحاظ امنیت شغلی و برخورداری از مزایای شغلی وضعیت کاملا متفاوتی به نسبت همکارانشان در بخشهای رسمی استخدامی دارند.
اما به دلیل این که کارهایی از قبیل نگهبانی و کار خدماتی در بیمارستان تخصص چندانی لازم ندارد، توان چانهزنی بر سر حقوق و مزایا پیشاپیش از کارگران شاغل در این صنف تضعیف شده است. تعداد بسیار زیادی از افراد بیکار در قامت «ارتش ذخیره نیروی کار» برای این صنف وجود دارند که به راحتی این قابلیت را دارند که با همان حقوق و حتی کمتر از آن، جایگزین نیروی فعلی شاغل در این عرصه شوند. اخبار اعتصاب و اعتراض پرستاران در شهرهای مختلف ایران در چند سال گذشته، به درستی به یکی از تیترهای همیشگی اخبار صنفی و شغلی تبدیل شده است. در حالی که بسیار کمتر در مورد همین موضوع در رابطه با نیروهای خدماتی بیمارستانها میشنویم. در معدود مواردی هم که آنها در یک تجمع یا اعتراض حضور داشتهاند تنها به صورت همراهی کردن کارمندان و پرستاران بوده است و هیچ گاه به طور مستقل دست به کنش اعتراضی نزدهاند.
آگاهی صنفی
از آنجایی که تقریبا بیشتر خدمه بیمارستانها دیپلم یا دیپلم به پایین هستند، همچون سایر صنفهای مشغول در بیمارستان، راه و روش تبدیل شدن به «گروه فشار» را نیاموختهاند. البته به هیچ وجه نمیتوان میان سطح تحصیلات و آگاهی صنفی رابطهای مستقیم برقرار کرد. تجربه مبارزات موفق کارگران تولیدی در سالهای گذشته در نیشکر هفتتپه این امر را ثابت کرده است. اما اگر مورد خاص کارگران خدماتی بیمارستانی را با پرستاران مقایسه کنیم، این نسبت تا حدودی برقرار بوده است. بر اساس یک سنت مبارزاتی تاریخی، همجواری تعداد نسبتا زیادی از کارگران در محیط کار، زمینه نوعی آگاهی مشترک از وضعیت اجتماعی را به وجود میآورد که میتوان آن را «آگاهی طبقاتی» نامید. کارگران کارگاهها و کارخانهها معمولا در جوار هم کار میکنند، استراحت میکنند و حتی با هم غذا میخورند و در مورد مسائلشان با هم گفت و گو میکنند و میتوانند به درک مشترکی هم برسند. اما کارگران بیمارستانها بنا به فرم خاص کارشان، در یک مکان به شکلی پرشمار تجمع ندارند و معمولا هر کارگر تنها میتواند با کمتر از ۱۰ نفر از همکارانش همنشینی مداوم در محیط کار داشته باشد. هر چند گسترش اینترنت و فضای مجازی تا اندازهای موضوع نزدیکی فضایی را از اعتبار انداخته است و افراد میتوانند در شبکههای اجتماعی با هم گفتوگو کنند و مسائلشان را مطرح کنند. اما کماکان این ارتباط حضوری است که دستِ بالا را دارد و بیشتر تأثیرگذار است. به ویژه که در ایران دسترسی به اینترنت آزاد و شبکههای اجتماعی مجازی، محدود است. اما هم جدایی فضایی و هم اینترنت محدود برای پرستاران هم وجود دارد. در حالی که آنها در همین زمینه، توانستهاند توان چانهزنی بالایی به نسبت کارگان خدماتی بیمارستان به دست آورند. همین امر و همین تفاوت باعث میشود تا عنصر آگاهی و تحصیلات را در این موضوع دخیل بدانیم.
کارکنان نظام سلامت و تبعیض
بر اساس آخرین گزارش آماری سال ۹۶ که اطلاعات شناسنامهای بیمارستانهای کشور را منتشر کرده تا آن زمان، در کل کشور ۹۸۱ بیمارستان وجود داشته که از این تعداد، ۶۱۴ بیمارستان زیر نظر وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی، ۱۶۶ بیمارستان متعلق به بخش خصوصی، ۳۷ بیمارستان مربوط به بخش خیریه، ۸۹ بیمارستان متعلق به نهادهای عمومی غیردولتی و ۷۵ بیمارستان هم بیمارستانهای دولتیای بودهاند که زیر نظر سازمانی غیر از وزارت بهداشت بودهاند. همچنین مطابق همین گزارش، تا سال ۹۶، تعداد پرسنل کل بیمارستانهای ایران، ۴۰۱۳۹۵ نفر بوده است که از این تعداد هم ۲۵۹۶۰۸ نفر در استخدام وزارت بهداشت بودهاند، ۷۰۵۱۸ نفر برای بیمارستانهای بخش خصوصی کار کردهاند، ۱۵۸۷۸ نفر در بیمارستانهای خیریه، ۳۷۷۰۴ نفر در بیمارستانهای نهادهای عمومی غیردولتی مشغول بودهاند و ۱۷۶۸۷ نفر هم در بیمارستانهای دولتیای کار کردهاند که زیر نظر وزارت بهداشت نبودهاند.
دریک ساله گذشته که مراجعه به بیمارستانها به دلیل بیماری کرونا افزایش یافت، نظام سلامت به تعداد بیشتری کارگر خدماتی نیاز داشت و میبایست جمعیت بیشتری استخدام میکرد. اما طی یک ترفند، طرحی را به اجرا در آوردند و نیروهایی خدماتی جدیدی را برای دورههای ۸۹ روزه به کار گرفتند تا مجبور نباشند آنها را استخدام کنند.
اما این جمعیت شاغل در نظام سلامت، به هیچ وجه از لحاظ شغلی و پایگاه اجتماعی، وضعیت یکسانی ندارند. در مرحله اول آنهایی که برای بخش خصوصی و به صورت شرکتی و پیمانی و قراردادی (اعم از پزشک و خدمه و پرستار) کار میکنند، از لحاظ امنیت شغلی و برخورداری از مزایای شغلی وضعیت کاملا متفاوتی به نسبت همکارانشان در بخشهای رسمی استخدامی دارند. از طرف دیگر، کارگران خدماتی هم وضعیتی از اساس متفاوت با بقیه کادر درمان دارند. در حالی که طبق رأی هیئت عمومی دیوان عدالت اداری در سال ۹۸ به شماره دادنامه ۵۱۲، باید ساعات کار کارکنان بالینی نظام سلامت در بخشهای دولتی و غیردولتی در نوبتهای شب و روزهای تعطیل ۱,۵ برابر محاسبه شود، این قانون شامل کار کارگران خدماتی و نگهبانان نظام سلامت نمیشود. ساعات کار موظفی هر پرستار در ماه بین ۱۵۰ تا ۱۶۰ ساعت است. مطابق این قانون یک پرستار اگر در ماه هشت نوبت در شیفت شب یا تعطیل کار کند، با احتساب ۱,۵ برابری آن، موظفی ماهانه او تمام میشود و میتواند بقیه ماه سر کار نیاید. در حالی که موظفی ماهانه کارگران خدماتی ۱۹۶ ساعت در ماه است و تا دقیقه آخر آن را هم باید پر کنند. چه شب چه روز، چه تعطیل چه غیرتعطیل.
این تبعیض محدود به این قانون هم نیست. مبلغی که بیمارستانها با نام «کارانه» به کارکنانشان پرداخت میکنند هم چنین است. در حالی که ممکن است این مبلغ برای پرستاران بین ۲۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان باشد، برای کارگران خدماتی همیشه چیزی در حدود ۱۰۰ هزار تومان است.
در سال گذشته که مراجعه به بیمارستانها به دلیل بیماری کرونا افزایش یافت، نظام سلامت به تعداد بیشتری کارگر خدماتی نیاز داشت و میبایست جمعیت بیشتری استخدام میکرد. اما طی یک ترفند، طرحی را به اجرا در آوردند و نیروهایی خدماتی جدیدی را برای دورههای ۸۹ روزه به کار گرفتند تا مجبور نباشند آنها را استخدام کنند و به محض این که حجم کار بیمارستانها کم شد، آنها را اخراج کنند. قراردادهای ۸۹ روزه هم به این دلیل بود که قراردادشان به ۹۰ روز یعنی ۳ ماه نرسد و مشمول قانون کار نشود. تا بیمارستان هیچ تعهدی در برابر این افراد نداشته باشد. این طرح بی سر و صدا اجرا شد و جمعیت به کار گرفت شده اکنون یکی پس از دیگری اخراج میشوند. حقوق آنها هم همچون بقیه خدماتیهای بیمارستانها، ۳ و نیم میلیون در ماه بود.
کار نیروهای خدماتی بیمارستانها اگرچه کاری غیرتخصصی است، اما به غایت کاری حیاتی و زیرساختی در پیشبرد کارکرد نظام سلامت یک جامعه است. کافی است تصور کنیم به بیمارستانی وارد شویم که زبالههای عفونی آن در سالن ریخته شده، بوی نامطبوع آزارمان دهد، تختها و پتوها کثیف باشند، کسی نباشد بیماران را جابجا کند و کف راهرو پر باشد از جای کفشهایی که تمیز نشده، تا ارزش کار نیروی خدماتی در بیمارستان و نظام سلامت را درک کنیم.
«کادر درمان» تنها پزشکان و پرستاران نیستند و کارگران خدماتی هم جزئی ضروری از همین کادر هستند که کارشان زمینه را برای کار بالینی پزشکان و پرستاران آماده میکند. بنابراین باید به آنها و وضعیتشان همچون پرستاران توجه کرد و برای حقشان تلاش کرد.
نظرها
نظری وجود ندارد.