عضو کمپین آزادی مهران رئوف: نباید اجازه داد کنشگران اجتماعی در سکوت مجبور به تحمل زندان انفرادی شوند
گفتوگو با مهری جعفری حقوقدان و عضو کمپین برای آزادی مهران رئوف
سه ماه از بازداشت مهران رئوف گذشته اما او همچنان در زندان ویژه اطلاعات سپاه در سلول انفرادی تحت بازجویی است؛ شرایطی مشابه فعالان کارگری و اجتماعی دیگر که شکنجه شدند تا به جرمهای مرتکبنشده اعتراف کنند. گفتوگو با مهری جعفری.
مهران رئوف فعال کارگری ایرانی-بریتانیایی شبانگاه جمعه ۲۵ مهر ماه در یورش ماموران امنیتی به خانهاش در تهران دستگیر و به دادسرای اوین منتقل شد. سه ماه پس از بازداشت، مهران رئوف همچنان در زندان ویژه اطلاعات سپاه در سلول انفرادی تحت بازجویی است. جمعی از فعالان کارگری کمپینی برای آزادی او به راه انداختهاند.
ادامه بازداشت مهران رئوف در سلول انفرادی، تداعیکنندهی وضعیت فعالان کارگری و اجتماعی دیگری است که در شرایط مشابهی نگهداری و شکنجه شدند تا با اعتراف به جرمهای مرتکب نشده، مواد مورد نیاز برای پروندهسازی امنیتی را در اختیار بازجویان قرار دهند.
جمعی از فعالان کارگری کمپینی برای آزادی مهران رئوف راه انداختهاند. مهری جعفری حقوقدان و عضو این کمپین به زمانه میگوید:
«باید شرایط مهران را جدی درنظر گرفت. ما نمیتوانیم اجازه بدهیم یک کنشگر که زندگی خود را برای بهبود زندگی افراد جامعه خود به خطر انداخته در سکوت کامل مجبور به تحمل بند انفرادی بشود».
این گفتوگو رامی خوانید:
▪️ زمانه: خانم جعفری چه خبر تازهای از آقای مهران رئوف دارید، ایشان در چه وضعیتی قرار دارند؟
مهری جعفری: مهران در حال حاضر هنوز در سلول انفرای و در بند الف ۲ به سر میبرد. به ایشان اجازه ملاقات وکیل داده نشده و از ۲۵ مهرماه تاکنون اجازه تماس با خانواده خود در خارج از ایران را نداشته است. ایشان فقط توانسته به طور محدود با یکی از اقوام دور در ایران تماس بگیرد. و در این تماس چند دقیقهای توانسته اطلاع دهد که اتهام عضویت در گروههای کمونیستی به او وارد شده و هنوز در مراحل بازجویی قرار دارد. اسم بند «۲الف» اطلاعات سپاه به تنهایی کافی است تا تصویری کلی از وضعیت مهران ۶۵ ساله به دست بیاید.
من میخواهم در این زمینه به خاطرات تعدادی از زندانیان سیاسی در این زمینه اشاره کنم مثلا عبدالرضا احمدی در خاطرات خود تصویری از سلولهای این بند به دست میدهد؛ سلول هایی که یک نوع آن با عرض یک متر و نیم در ۲ متر است و فاقد دستشویی است و موسوم است به سلول قبری و ایشان از این سلولها به عنوان سلولهای دردناک یاد میکند. مساله نگهداری شخص بازداشت شده در بازداشت موقت به طور طولانی مدت و بدون انجام محاکمه خود به تنهایی تجربه شکنجه آوری است و از نظر قوانین و استانداردهای بین المللی اگر محاکمه به تعویق میافتد باید نوع تامین قرار تغییر کرده و شخص با قرار تامین آزاد شود.
مهران رئوف دو تابعیتی است. اوهیچ خانواده نزدیکی در ایران ندارد. به او اجازه تماس با خانواده در آمریکا و یا دوستانش در بریتانیا نیز داده نشده است.
در این میان نگهداری فرد به طور طولانی آن هم در زندان انفرادی از مصادیق روشن شکنجه است و هیچ توجیه قابل قبول و قانونی ندارد. با به سر بردن در زندان انفرادی آن هم در چنین بندهای مخوفی، حتی اگر شکنجههای جسمی دیگری هم به زندانی وارد نشود، به تنهایی کافی است که شخص مجبور به اعترافهای اجباری علیه خود شده و امکان محکومیتهای جدی بر علیه شخص مهیا شود. با درنظر گرفتن چند تماس محدود و کوتاه مدت میتوان گفت که مهران رئوف روحیه خود را حفظ کرده ولی از روند پرونده ناامید است.
▪️ اشاره به نگهداری در سلول انفرادی کردید و این که آقای رئوف هنوز در مرحله بازجویی به سر میبرد، آیا برای اقای رئوف وکیلی تعیین شده، و اگر ایشان هنوز وکیلی ندارند،علت چیست؟
ــ: به مورد خوبی اشاره کردید. مساله اصلی این است که وکیلی که از طرف خانواده مهران انتخاب شده بود اصلا موفق با دیدار او نشده است در حالی که وکیل انتخاب شده در چهارچوب محدود خود سیستم قضایی حاکم میتوانسته حداقل موکل خود را ببیند.
از طرف دیگراین حق در قانون اساسی به طور مطلق و بدون هر گونه قید و محدودیتی مقرر شده و دادگاهها نه تنها مکلف به پذیرش وکیل منتخب متهم هستند بلکه موظف به فراهم آوردن ساز و کار انتخاب وکیل شدهاند. بعد میبینیم که آیین دادرسی کیفری پس از اصلاحات بسیار، هنوز امکان محرومیت برخی از متهمان را از برخورداری از این حق را ایجاد کرده است.
براین اساس باید توجه داشت که اصل بر برخورداری متهم از همراهی وکیل در مرحله بازجویی است و اگر براساس قانون آیین دادرسی کیفری، قرار عدم انتخاب وکیل صادر میشود، باید به متهم حق اعتراض به چنین قراری داده شود. حال میبینیم شرایط اجرای خود همین آیین دادرسی کیفری نیز برای متهم سیاسی مثل مهران رئوف مهیا نیست.
ایشان بدون دسترسی حتی محدود به وکیل خود در بازداشت طولانی مدت و آن هم در بند انفرادی به سر میبرد و بدون تردید فاقد امکان اعتراض نسبت به چنین شرایطی است. ما امیدوار هستیم که مساله انتخاب وکیل و دسترسی به مشاوره حقوقی برای ایشان هرچه زودتر مهیا شود و بتوان با کمکهای حقوقی شرایط بهتر و انسانی تری را برای مهران رئوف ایجاد کرد.
▪️ شما به عنوان فعالان کارگری، کمپینی را برای آزادی مهران رئوف ترتیب دادهاید، افراد علاقمند برای همراهی با این کمپین چه میتوانند بکنند؟
ــ: ما زمانی اقدام به تشکیل این کمپین کردیم که متوجه شدیم که مهران هیچ خانواده نزدیکی در ایران ندارد و به او اجازه تماس با خانواده در آمریکا و یا دوستان او در بریتانیا نیز داده نشده است. همانطور که میدانید، مهران دو تابعیتی است و دراصل به عنوان شهروند بریتانیایی نیاز به حمایتهای دولت بریتانیا نیز خواهد داشت.
دو ملیتی بودن شخص در شرایطی که از هرگونه حمایت خانواده و یا دسترسی به وکیل محروم باشد، میتواند شرایطی به مراتب مشکل تر را برای او رقم بزند. در نتیجه ما به این نتیجه رسیدیم که باید شرایط مهران را جدی درنظر گرفت.
ما نمیتوانیم اجازه بدهیم یک کنشگر که زندگی خود را برای بهبود زندگی افراد جامعه خود به خطر انداخته در سکوت کامل مجبور به تحمل بند انفرادی بشود؛ و این سکوت برای همه کسانی که او را به نوعی میشناختند و از شرایط حاضر او در زندان سپاه آگاه بودند، شایسته نبود.
مساله اصلی این است که هزینهای که هر زندانی برای بهبود وضعیت جامعه میپردازد یک هزینه جمعی است. بخش مهم این کمپین روی این مساله تاکید دارد که مهران رئوف تنها نیست. او برای بهبود شرایط در ایران، خانه امن خود در لندن را پشت سر گذاشته و اقدام به حرکتی کرده که بتواند تغییری ایجاد کند و حالا نوبت همه ماست که صدای او باشیم.
ما نباید اجازه بدهیم نظام با تهدید و سرکوب فعالان که برای تغییر تلاش میکنند، این شرایط را به همه تحمیل کند و به جای پاسخگو بودن نسبت به وضعیت اقتصادی کارگران و اجازه ایجاد اتحادیهها و تشکلهای مستقل کارگری، فعالین کارگری را به گوشه بندهای انفرادی بفرستد.
در این جا لازم میدانم یک مساله بنیادین را طرح کنم و آن تعریف کلمه کارگر است. اگر نگاهی به اعضای اتحادیههای کارگری در صنفهای مختلف بیاندازیم خواهیم دید که حتی افراد در مشاغل آزاد اگر در چرخه تولید و ارایه خدمات، کار میکنند کارگر محسوب میشوند، بنابراین حتی یک وکیل دادگستری با شغل آزاد هم کارگر محسوب میشود، مگر عکس آن ثابت شود، یعنی مثلا سرمایه گذار باشد.
متاسفانه در در اذهان عمومی در ایران و البته به طور سیستماتیک چنین القا شده است که کارگران فقط آن تعدادی از افراد جامعه را تشکیل میدهند که در بخشهای صنعتی مشغول به کار هستند. با چنین تعریف محدودی از کارگر، نه تنها نیاز به حمایتهای قوی اتحادیههای کارگری کمتر در اذهان عمومی جامعه شکل میگیرد، بلکه همراهی و همگامی با حرکتهای کارگری نیز کمرنگ تر میشود و میبینیم که حرکتهای جمعی جامعه نیز در بدنه خود دچار گسست میگردد. تا جایی که وقتی از یک فعال کارگری صحبت میکنیم شاید برخی کارگرها در ایران متوجه این مساله مهم نباشند که این فرد برای بهبود وضعیت خود او که البته یک "کارگر" است تلاش کرده است.
میخواهم این بحث را به این جا برسانم که ما نیاز به همراهی و همیاری با یکدیگر داریم تا بتوانیم این سیستم ناعادلانه را تغییر بدهیم و نباید اجازه بدهیم نظام با تهدید و سرکوب فعالان که برای این تغییر تلاش میکنند، این شرایط را به همه تحمیل کند و به جای پاسخگو بودن نسبت به وضعیت اقتصادی کارگران و اجازه ایجاد اتحادیهها و تشکلهای مستقل کارگری، فعالین کارگری را به گوشه بندهای انفرادی بفرستد.
این کمک و همیاری میتواند در حد توان هرکسی باشد از پخش و رسانهای کردن شرایط مهران ۶۵ ساله و نگهداری او در سلول انفرادی تا امضای دادخواست برای آزادی او و یا حتی نوشتن نامه به افراد و سازمان هایی که میتوانند برای آزادی او تلاش کنند. همانطور که گفتم مهران خانوادهای در ایران ندارد و خانواده او هم وطنهای او هستند.
نظرها
ستار رحمانى
با سلام و تشكر از شما خانم مهرى جعفرى بدرستى شرايط مهران را بازگو كردند اما متاسفانه سن مهران رئوف را ٦٥ سال نوشتند مهران رئوف ٦٤ ساله هستند و فعال كارگرى شناخته شده اى هستند. مهران همراه تشكلات كارگرى تنها به دليل دفاع از حقوق كارگران در ايران دستگير شده اند.