سیستان و بلوچستان، هزارتوی نابرابری و سرکوب
جواد عباسی توللی- تنگناهای اقتصادی، بیاعتمادی به آینده، بیکاری وسیع نیروی کار و محرومیت از کمترین امکانات رفاهی، آموزشی و بهداشتی برآیند تنها بخشی از رویکرد سرکوبمحور حکومت جمهوری اسلامی در سیستان و بلوچستان است.
■ نماینده چابهار، نیکشهر، کنارک و قصر قند در مجلس: آقای وزیر نیرو! یک وجب از حوزه انتخابیهام به شبکه آبرسانی متصل نیست.
■ نماینده سراوان، سیب و سوران در مجلس: در شرایط فعلی و وجود محدودیتهای کرونایی و لزوم استفاده دانشآموزان از تبلت و سیستم شاد، در مناطق شهری سراوان فقط ۱۰ درصد دانشآموزان از اینترنت و سیستم شاد برخوردارند.
■ نماینده زاهدان در مجلس: با توجه به ظرفیتهای سیستان و بلوچستان، سهم کمتر از یک درصدی تعداد مشترکان صنعتی از حوزه برق نشان از ضعیف بودن صنعت در این استان دارد.
گزارههای بالا نمونههایی از اذعان رسمی نمایندگان مجلس در روزهای گذشته درباره وجود فقر و محرومیت گسترده در استانی است که به عنوان دومین استان پهناور ایران شناخته میشود و بیش از ۱۱ درصد از کل مساحت ایران را در بر گرفته است.
تنگناهای اقتصادی، بیاعتمادی به آینده، بیکاری وسیع نیروی کار و محرومیت از کمترین امکانات رفاهی، آموزشی و بهداشتی برآیند تنها بخشی از رویکرد سرکوبمحور حکومت جمهوری اسلامی در سیستان و بلوچستان است.
در کنار این وضعیت، سیاست سرکوب خشونتآمیز در سیستان و بلوچستان با قدرت پیگیری میشود.
در هفتههای اخیر برخی منابع حقوق بشری از اعدام دهها تن از شهروندان زندانی بلوچ از جمله چند روحانی اهل سنت در زندانهای زاهدان، زابل و مشهد خبر دادهاند: ایران صدرنشین در اعدام؛ اعدامی دیگر در زابل
همچنین بنا بر اعلام سازمان حقوق بشر ایران مستقر در نروژ، در یک ماه گذشته دستکم ۱۴ زندانی بلوچ در زندان مرکزی زاهدان و زندان مشهد اعدام شدهاند که هفت نفر از آنها اتهامات امنیتی و سیاسی در پروندههای خود داشتهاند.
رحیم بندویی، از فعالان سیاسی بلوچ و عضو حزب «مردم بلوچستان»، شتاب گرفتن روند اعدامها در مناطق بلوچنشین ایران را در نتیجه «عیانتر شدن تبعیضهای مذهبی و اقتصادی» در این مناطق میداند و به زمانه میگوید:
«در حال حاضر دلیل توجه بیش از پیش نهادهای امنیتی به فعالان مذهبی این است که تبعیضهای مذهبی بیش از گذشته آشکار شده و سرکوبها هم به تناسب عکسالعملی که تودههای مردم به شکل عیانتری -نسبت به گذشته- به این تبعیضها نشان میدهند، شدت گرفته است.»
آمارهای منتشر شده از سوی منابع حقوق بشری در هفتههای اخیر اما نشان میدهند صدور و اجرای احکام اعدام علیه روحانیون اهل سنت بیش از گذشته در دستور کار مراجع قضایی مستقر در استان سیستان و بلوچستان قرار گرفته است.
مولوی امانالله بلوچی و حافظ عبدالرحیم کوهی، دو روحانی اهل سنت محکوم به اعدام که در زندان مرکزی زاهدان در حبس هستند، در روزهای گذشته به اداره اطلاعات زاهدان منتقل شدند.
طبق اعلام سازمان حقوق بشر ایران، این دو زندانی عقیدتی که در روزهای گذشته برای اجرای حکم اعدام به سلولهای انفرادی زندان مرکزی زاهدان منتقل شده بودند، به بندهای خود بازگشتند اما ساعاتی پس از بازگشت به بند عمومی، دوباره به اداره اطلاعات زاهدان منتقل شدند.
- در همین زمینه: دو روحانی اهل سنت بلوچ در خطر اعدام قریبالوقوع
از سوی دیگر، در آخرین نمونه از احکام اعدام اجرا شده در ایران، روز چهارشنبه اول بهمن، یک روحانی بلوچ به نام حافظ «عبدالستار آنشینی» فرزند عبدالغنی، اهل خاش در زندان مرکزی زاهدان پس از تحمل هشت سال زندان، اعدام شد.
یک منبع مطلع درباره وضعیت پرونده این زندانی عقیدتی به «کمپین فعالین بلوچ» گفته است:
«مأموران امنیتی هشت سال پیش به اتهام قتل یک شهروند، حافظ عبدالستار را بازداشت کردند.»
به گفته این منبع، عبدالستار آنشینی بی گناه بوده و قتل را افراد دیگری که با او رابطه و رفت و آمد داشتهاند انجام دادهاند که با فرار آنها، مأموران امنیتی این روحانی را بازداشت کردهاند.
رحیم بندویی اما معتقد است یکی از دلایل اصلی تمرکز فشار نهادهای امنیتی و قضایی بر سرکوب روحانیان اهل سنت در ماههای اخیر این است که این روحانیون در سخنرانیهای خود به غیر از مسائل مذهبی، مشکلات و تبعیضهای سیاسی-اقتصادی حاکم بر مناطق بلوچنشین را هم مد نظر قرار میدهند.
به گفته این فعال سیاسی بلوچ، سرکوب فعالان مدنی و سیاسی در مناطق مختلف استان سیستان و بلوچستان «حد و مرزی ندارد»، به نحوی که در پارهای موارد برخی از افرادی که اعدام میشوند یا به زندان افتادهاند، در حقیقت از طرف نیروهای امنیتی و برای فشار بر فعالان دیگر، «گروگان» گرفته شدهاند.
او میگوید:
«اگر بخواهیم به صورت تاریخی به سرکوبها در مناطق بلوچنشین ایران نگاه کنیم، حکومت جمهوری اسلامی در سالهای آغازین حیات خود بیشتر تمرکزش بر سرکوب فعالان سیاسی و روشنفکران بلوچ بود و فشار کمتری بر فعالان مذهبی اعمال میکرد اما در حال حاضر تمرکز دستگاه سرکوب حکومتی در ایران متوجه فعالان مذهبی و عقیدتی است.»
حبیبالله سربازی، فعال سیاسی بلوچ هم به زمانه میگوید شدت گرفتن روند اعدامها در هفتههای اخیر با توجه به اینکه برخی از اعدام شدگان سالها در زندان بوده و حکم اعدامشان به یکباره اجرا شده، بیش از پیش این شائبه را تقویت میکند که «یک برنامه سیاسی» پشت این اعدامها وجود دارد:
«شتاب گرفتن اعدامها به نحوی با نزدیک شدن انتخابات در ایران و همچنین تغییر قدرت در آمریکا مربوط است. همچنین توافقات سیاسی میان ایران و پاکستان در ماههای اخیر هم بر این مسأله بیتأثیر نیست.»
به گفته این فعال سیاسی بلوچ، پس از سفر مقامات دولتی ایران به پاکستان، این کشور همسایه اقدامات متفاوتی را برای تشدید فشار بر شهروندان بلوچ در دو کشور همسایه آغاز کرده است؛ از جمله کشیدن فنس در مرز میان دو کشور.
اشاره سربازی به سفر اخیر وزیر امور خارجه ایران به پاکستان است. اواخر آبان ماه امسال، محمدجواد ظریف در یک سفر دو روزه به پاکستان، ضمن دیدار با همتای خود در این کشور، با فرمانده ارتش پاکستان و برخی دیگر از چهرههای امنیتی دیدار داشت. جزییات این دیدارها تاکنون از سوی رسانههای رسمی ایران یا پاکستان اعلام نشده است.
ناصر بلیدهای، فعال سیاسی بلوچ و عضو حزب «مردم بلوچستان» اما شتاب گرفتن اعدامها در مناطق بلوچنشین ایران را ناشی از تفاوت دیدگاه میان روحانیان اهل سنت و مسئولان حکومتی در ایران میداند و به زمانه میگوید:
«مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت شهر زاهدان به عنوان کسی که در بین اهل تسنن و حتی در بین بخشهای دیگری از جامعه ایران دارای نفوذ اخلاقی است، در ماههای گذشته اعلام کرده که اعدام و کشتار مخالفان سیاسی به هیچ وجه مورد تأیید او نیست.»
به گفته بلیدهای این روحانی بانفوذ اهل سنت در ماههای گذشته ترور و کشتار مخالفان سیاسی حکومت جمهوری اسلامی از جمله اعدام روحالله زم، زندانی سیاسی در تهران، ترور کریمه بلوچ، زن پاکستانی فعال حقوق بلوچها در تورنتو کانادا توسط دستگاه امنیتی پاکستان و ترور فعالان مدنی و زنان افغانستانی توسط طالبان در افغانستان را محکوم کرده و همین تفاوت در دیدگاه سیاسی و مذهبی باعث شده مقامات حکومتی در ایران از این روحانی عصبانی باشند.
طرح تفکیک استان سیستان و بلوچستان، رویکردها و اهداف
در کنار تبعیض و سرکوب جاری در سیستان و بلوچستان، طرح تفکیک این استان در مجلس شورای اسلامی مطرح است.
محسن دهنوی، عضو هیات رئیسه مجلس، روز ۲۸ آبان امسال از وصول این طرح خبر داد و اعلام کرد این استان قرار است به چهار استان جدید تقسیم شود.
دو هفته بعد از اعلام این خبر، خبرگزاری فارس، نزدیک به نهادهای امنیتی، جزییات تازهای از این طرح را که به امضای ۴۹ نماینده رسیده، منتشر کرد.
طبق اعلام این منبع، مقرر شده دومین استان پهناور ایران که بیش از ۱۱ درصد کل مساحت کشور را در بر گرفته، به استانهای «سیستان و بلوچستان شمالی با مرکزیت زابل»، «سیستان و بلوچستان مرکزی با مرکزیت زاهدان»، «سیستان و بلوچستان جنوبی با مرکزیت ایرانشهر» و «استان مکران با مرکزیت چابهار» تقسیم شود.
موافقان این طرح در مجلس، «تمرکززدایی جهت کاهش مسافت و تسلط بهتر مسئولان محلی از جمله استانداری در پیشرفت استان» و همچنین «اعمال کنترل دقیقتر بر گذرگاههای مرزی و تبادلات تجاری» را از اهداف اساسی آن برشمردهاند.
ناصر بلیدهای اما اعلام وصول این طرح در مجلس ایران را در جهت تأمین منافع نظامی-امنیتی جمهوری اسلامی ایران میداند و میگوید:
«یکی از اهداف اصلی تفکیک بلوچستان این است که بخشهای مختلف سپاه و فرماندهان سپاه بتوانند طرحهای مد نظر خود از جمله اشراف کامل بر قاچاق کالا و مواد مخدر را در مناطق تحت کنترل خود به دست آورند.»
او همچنین «سرمایهگذاری چین» در این مناطق را از جمله دلایل احتمال اجرای طرح تفکیک استان سیستان و بلوچستان میداند و میگوید:
«موضوع بعدی ورود چین به این مناطق است. مسئولان حکومتی ایران قصد دارند در مناطقی که بیشتر مورد علاقه چینیهاست، کنترل بیشتری داشته باشند. چینیها پس از سرمایهگذاری در بندر چابهار، قصد دارند با ایجاد راهآهن، این بندر مهم تجاری را به افغانستان و پاکستان وصل کنند و طرح ایجاد استان مکران در آن محدوده خاص به این دلیل است که آنجا جمعیت کمتری دارد و راحتتر به کنترل در میآید.»
به گفته بلیدهای دو شهر جاسک و چابهار از اهمیت اقتصادی و سیاسی بالایی برخوردارند و مشخصا این دو شهر «هدیههایی هستند که ایران در مقابل حمایتهای چین، به دولت این کشور پیشکش خواهد کرد.»
رحیم بندویی اما با نگاهی تاریخی به وضعیت شهروندان مناطق بلوچنشین، معتقد است جمهوری اسلامی در واقع همان سیاستهایی را درباره شهروندان بلوچ پیش میبرد که حدود یک قرن پیش «توسط رضا شاه پهلوی و با همدستی دولت انگلستان» پیریزی شده است:
«رویکرد تفکیک مناطق بلوچنشین حتی در دوره پهلوی هم برقرار بوده است. حدود پنج شش سال بعد از اینکه امانالله جهانبانی به دستور رضا شاه پهلوی، بلوچستان را "تصرف" کرد، از همان زمان بخشی از مناطق بلوچنشین به استان خراسان (جنوبی) و بخش وسیعی به استان کرمان و بخشهایی هم به هرمزگان الحاق شد.»
به گفته این فعال سیاسی بلوچ، تلاش حکومت فعلی ایران هم در راستای دامن زدن به ایجاد تفرقه میان مردم بلوچ است و حاکمان تهران قصد دارند با تفکیک هر چه بیشتر مناطق بلوچنشین، اگر بتوانند اسم بلوچستان را هم حذف کنند.
حبیبالله سربازی هم بر این باور است که طرح تفکیک استان سیستان و بلوچستان «با اهداف امنیتی» صورت میگیرد و مردم بلوچ اساسا معتقدند این مناطق تحریم شدهاند:
«محرومیت حاکم بر این مناطق به دلیل قهر طبیعت نیست بلکه این برنامه عامدانه سیاسی از گذشته تاکنون وجود داشته تا این منطقه را از لحاظ آموزشی، بهداشتی و اقتصادی محروم نگه دارند. مسئولان حکومت ایران همواره اعلام کردهاند اینها سنی و بلوچ هستند و داعیه جدایی طلبی دارند و با این نگاه امنیتی، به شکل سیستماتیک مناطق بلوچنشین را تحریم کردهاند.»
سربازی در پاسخ به برخی موافقان طرح تفکیک استان سیستان و بلوچستان مبنی بر تخصیص بودجه بیشتر به مناطق محروم این استان پس از اجرای این طرح میگوید:
«تا زمانی که اساسا بلوچستان در دست خود مردم بلوچ نباشد توسعهای صورت نمیگیرد چرا که سیستم حاکم فعلی بر این مناطق یک سیستم استعماری است و مردم این منطقه بالای ۸۰ درصد زیر خط فقر هستند.»
به گفته این فعال سیاسی بلوچ، حکومت جمهوری اسلامی با اجرای طرح تفکیک این استان به دنبال اعمال کنترل و نظارت هر چه بیشتر بر مناطق بلوچنشین است:
«با توجه به اهمیتی که جاسک و چابهار برای جمهوری اسلامی دارد و قرار است این بنادر به عنوان جایگاه صادرات نفت و محصولات پتروشیمی در نظر گرفته شوند و همچنین با توجه به ساخت پایگاه نظامی توسط روسیه در این مناطق و ورود چین به این استان برای کلید زدن پروژهای کلان شهرسازی، طرح تفکیک استان را در مجلس مطرح کردهاند.»
به گفته سربازی، هدف نهایی از اجرای چنین طرحهایی از گذشته تاکنون این است که مطابق آنچه علی خامنهای مد نظر دارد، قرار است میلیونها نفر در راستای تغییر بافت جمعیتی به مناطق چابهار و سواحل مکران نقل مکان کنند:
«هدف این است که بلوچها در سرزمین خود اقلیت باشند.»
- در همین زمینه:
نظرها
نظری وجود ندارد.