شرح جریان سیال ذهن اپراتوری که به حرف نیامد
ونوس ترابی در رمان خوشخوان «پینوشت: اپراتور» در ۱۹ فصل تخیل ذهن اپراتور سامانه پدافند موشکی سپاه در فاصله بین دو شلیک سامانه پدافند هوایی سپاه پاسداران به پرواز #ps752 را مقابل چشمان خوانندگانش قرار میدهد.
«پینوشت: اپراتور»، نوشته ونوس ترابی، قرار است در ۱۹ بخش ۱۹ ثانیه فاصله بین شلیک اول سامانه پدافند هوایی سپاه پاسداران به هواپیمای مسافربری خطوط هوایی اوکراین تا قطع ارتباط خلبان با برج مراقبت را بازآفرینی کند.
۸ ژانویه/۱۸ دی ۱۹۹۸ که در تاریخ ایران به عنوان یک روز فاجعهآفرین به ثبت رسید. در سحرگاه آن روز هواپیمای مسافربری بوئینگ ۷۳۷ متعلق به شرکت هواپیمایی اوکراین با ۱۷۶ مسافر و ۹ خدمه، تنها دقایقی پس از برخاستن از فرودگاه تهران هدف دو موشک سامانه پدافند هوایی سپاه پاسداران قرار گرفت و سرنگون شد. مسافران و خدمه پرواز در این فاجعه جان خود را از دست دادند. جمهوری اسلامی ایران خطای انسانی را عامل این فاجعه جلوه داد. در آن سحرگاه چه اتفاقی افتاد؟ حقیقت چه بود؟
ونوس ترابی، شاعر و نویسنده مقیم کانادا با کمک ادبیات داستانی روایت خودش را از این فاجعه به دست داده است. حاصل رمانی است خوشخوان که در ۱۹ فصل با سرعت روایت میشود و ذهن اپراتور سامانه پدافند موشکی سپاه را مقابل چشمان خوانندگانش قرار میدهد. اوپراتوری که تا قبل از این «به قصد تقرب»، آدمها را در سوریه مثله میکرده از وسوسههای روحی و عذاب وجدان برکنار نمانده و سرانجام خود او همه آن کشتهشدگان میشود و برای همین هم اکنون برای رهایی از این عذاب داستان را تعریف میکند.
رمان در ۱۰۷ صفحه (نماد ۱۰۷ درجه انحراف مورد ادعای سپاه) تنظیم و نوشته شده است.
نویسنده، کتاب را به «نفر صد و هفتاد و هفتم»، جنین هفت ماهه فریده غلامی یکی از مسافرین پرواز یعنی مادر ژیوان و همسر رازگر رحیمی تقدیم کرده است. ونوس ترابی دانشآموخته ادبیات انگلیسی و پژوهشگر حوزه علوم انسانی و اجتماعی در مقطع دکتراست. گفتوگوی زمانه با او را بشنوید:
كتاب اينگونه آغاز میشود:
«هفت بيپ شنيدهام. يا زهرا پنج بار. دو بار چراغ قرمز. رمز عمليات است. نميدانم کي و کجا و براي چه بايد بروم اما ميدانم که بايد چار دانگ حواسم را بيندازم گِل انگشت. دو دانگش هم بماند سهم گوشها که تا فرمان بيايد نخ انگشت را بکشد هرجا که ميخواهد. يک ماه است که دوره ميگذارند اما شيرفهممان نميکنند. فقط ميگويند آماده باش است. دست و پايم بايد آماده باشد. بترکاند، فشار دهد، بسوزاند، نشانه بگيرد، تيررس را در هوا بزند.»
بخشهایی ازاین رمان را با صدای نویسنده بشنوید:
برای تهیه این کتاب میتوانید به سایت نشر باران و یا صفحه فیسبوکی این کتاب مراجعه کنید. اگر در ایران ساکنید و علاقمند مطالعه این کتاب هستید یک ایمیل به آدرس info@baran.se ارسال کنید.
نظرها
نظری وجود ندارد.