در فولاد اهواز چه میگذرد؟
یک فعال کارگری در فولاد: مافیا ظرفیت تولید فولاد را تعیین میکند
آسیه احمدی − گروه صنعتی ملی فولاد اهواز یکی از کانونهای مبارزات کارگران علیه خصوصیسازی و استثمار بوده است. یک کارگر این مجتمع در گفتوگو با زمانه از رزم کارگران با جبههای که هم زور دارد و هم سرمایه میگوید.
گروه صنعتی ملی فولاد ایران – فولاد اهواز- یک نمونه از کارخانههای خصوصیشده در دهه ۸۰ است. سال ۱۳۸۸ دولت وقت این مجتمع صنعتی را به گروه امیرمنصور آریا فروخت. دو سال بعد مهآفرید خسروی به اتهام اخلال در نظام اقتصادی اعدام شد و فولاد نیز به سان دیگر واحدهای تولیدی که او صاحب شده بود، ابتدا به قوه قضاییه سپرده شد. قوه قضاییه، آن طور که کارگران میگویند، نه حقوق معوقه را پرداخت کرد و نه اقدامی برای بهبود وضعیت تولید انجام داد. کارگران دست به اعتراض زدند تا قوه قضاییه عقب نشست و مجتمع به بانک ملی واگذار شد.
بانک ملی که در دهههای اخیر دهها واحد تولیدی را تملک و به مرور زمان تعطیل کرده است، در سال ۱۳۹۶ کارخانه را به عبدالرضا موسوی، مالک هتل داریوش جزیره کیش و هواپیمایی زاگرس و عضو هیئت مدیره شرکت توسعه گردشگری ایران فروخت. تغییر مالکیت با اعتراض کارگران همراه شد و کارگران معترض در سالهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ بارها به خیابان آمدند. آنطور که فولاد به یکی از کانونهای مبارزات کارگران تبدیل شد. نتیجه این اعتراضات خلع ید از موسوی و بازگرداندن مالکیت شرکت به بانک ملی بود.
همه این انتقال مالکیتها و جابجایی مدیران تا به حال گره از مشکل فولاد و کارگران آن باز نکرده است. زمانه با یکی از کارگران فولاد در باره وضعیت تولید و مبارزات کارگران گفتوکو کرده است. او که به دلایل امنیتی نخواست نامش فاش شود، میگوید: کارگران که برای حفظ امنیت شغلی خو و بقای شرکت با جبههای که هم زور دارد و هم سرمایه جنگیدهاند، به هیچ وجه از پیگیری مطالباتشان کوتاه نمیآیند.
در فولاد الان وضعیت چگونه است و کارگران با چه مشکل یا مشکلاتی روبرو هستند؟
برای پاسخ به این پرسش لازم است کمی به عقب برگردیم و مروری کوتاه به آنچه که تا کنون در این مجتمع عظیم صنعتی روی داده است داشته باشیم. گروه ملی صنعتی فولاد ایران در تیرماه ۱۳۸۹، توسط سازمان خصوصی سازی و با قیمتی بسیار نازلتر از ارزش واقعی شرکت به «گروه توسعه سرمایهگذاری امیرمنصور آریا» واگذار شد. یک سال و اندی بعد خسروی با اتهام «اختلاس سه هزار میلیارد تومانی» دستگیر و کلیه اموال و کارخانجات مرتبط به وی توسط قوه قضاییه توقیف و مصادره شدند. بیش از پنج سال این شرکت در تصرف قوه قضاییه بود و اموال و داراییهای آن توسط مقامات این قوه به تاراج رفت و علیرغم تولید فروش مستمر محصولات اما پرداخت حقوق کارگران با تعویق و تاخیرهای طولانی مدت مواجه بود. اواخر بهمن ماه سال ۱۳۹۵ کارگران گروه ملی در اعتصابی جانانه و قدرتمند که ۱۷ روز به طول انجامید موفق به خلع ید از قوه قضاییه و دریافت همه معوقات و مطالبات خود شدند. مالکیت شرکت به بانک ملی ایران رسید و بانک نیز اعلام کرد که معوقات و مطالبات کارکنان را پرداخت کرده و به فعالیتهای اقتصادی این شرکت رونق میبخشد؛ اما شرایط به گونهای دیگر رقم خورد و بانک هیچ اقدام موثری برای راه اندازی تولید و پرداخت مطالبات کارگران صورت نداد به همین دلیل دور تازهای از اعتصاب و اعتراضات شکل گرفت و این بار تجمعات اعتراضی به کف خیابانهای اهواز کشیده شد. آبان ماه ۱۳۹۶ بانک ملی اعلام داشت که سهام خود را به شخصی بنام موسوی واگذار کرده است. موسوی وعده داده بود که تمام تلاش خود را برای راه اندازی خطوط تولید و ساماندهی شرکت بکار خواهد بست اما بلافاصله پس از آن که زمام را بدست گرفت اعلام کرد در شرایط فعلی، تولید و فروش محصول صرفه اقتصادی ندارد. طی ماههای حضور موسوی در شرکت او تنها به دادن وعدههای توخالی پرداخت که در نهایت با اوج گرفتن اعتراضات کارگران و اعتصابی که از اواخر اسفند ماه آغاز شد در نهایت در خرداد ۱۳۹۷ موسوی به زور اعتراضات کارگران از گروه ملی فولاد بیرون رانده شد و مالکیت شرکت یک بار دیگر به بانک ملی ایران بازگشت. از سال ۹۷ تا کنون بانک ملی دستکم سه بار مدیریتهای جدیدی برای گروه ملی منصوب کرده اما با این تغییرات نه تنها میزان تولید افزایش نیافت و مشکلات کارگران مرتفع نشد بلکه هر کدام از مدیران قبلی بر میزان بدهیهای شرکت افزودند. مجموعه کارخانجات متنوع گروه ملی ظرفیت تولید انواع محصولات فولادی تا یک میلیون و چهارصد و پنجاه هزار تن در سال را داراست اما در طی سالهای ۹۶ تا به الان هرگز از چهل درصد این ظرفیت هم فراتر نرفته او در حال حاضر حتی تولید به کمتر از بیست درصد رسیده و مجموع بدهیها و زیان انباشته شرکت چند برابر شده است. مهمترین سوالی که اکنون برای کارگران گروه ملی فولاد مطرح است این است که چگونه با این میزان تولید حقوق کارگران پرداخت میشود و منبع و محل تامین پرداخت حقوقها کجا و چه کسی است؟ مدیریت مدعی است به رقم تولید چهارصد هزار تن تولید رسیده اما کارگران با توجه به توقفهای طولانی مدت اغلب خطوط تولیدی این آمار و ارقام را ساختگی میدانند و حتی بر فرض درستی این آمار باز هم این میزان تولید حتی کفاف تامین هزینههای جاری و هزینههای انرژی را نمیدهد چه برسد به این که حقوق بیش از ۲۵۰۰ پرسنل را تامین کند. اعتراض دیگر کارگران به موضوع فروش کارمزدی محصولات تولیدی است، شیوهای که سود سرشاری را نصیب مافیای فولاد و دلالان و واسطههای شناخته شده میکند. مورد دیگر حضور افرادی در سیستم مدیریتی شرکت است که هیچگونه تخصصی در زمینه تولید فولاد و فروش و بازاریابی نداشته و با توجه به سابقه گذشته این افراد، کارگران معتقدند این تیم تنها مجری سیاستهای دیکته شده توسط حلقههای متعدد مافیای فولاد است و برای تامین منافع مالی آنها در این سمتها گماشته شدهاند. عدم پرداخت حق بدی آب و هوا، ناکارآمدی بیمه تکمیلی، وجود تبعیضهای گسترده و همینطور احضارهای مکرر و پرونده سازی علیه فعالین کارگری در این شرکت از موضوعاتی است که مورد انتقاد و اعتراض شدید کارگران گروه ملی فولاد قرار دارد.
اگر چه کارگران گروه ملی فولاد تا الان تشکل مستقل خود را ایجاد نکردهاند اما موفق شدند دوبار توطئه تشکیل شورای اسلامی کار را خنثی و از برگزاری انتخابات آن جلوگیری کنند. این اتفاق در سال گذشته و نیز آذر ماه امسال رقم خورد.
آیا کارگران در حال حاضر هم با عدم پرداخت دستمزد یا حقوق معوقه مواجه هستند؟
خیر- تاخیر طولانی مدتی در پرداخت حقوق و دستمزدها وجود ندارد. علیرغم این که این پرداخت به موقع حقوقها ممکن است خوشایند و مطلوب به نظر برسد اما اکنون برای کارگران گروه ملی به یک دغدغه و چالش بزرگ تبدیل شده و همانطور که در پرسش قبلی به آن اشاره کردم کارگران نگران این هستند که شرکت برای پرداخت حقوق و دستمزد از منابع و تسهیلات بانکی استفاده میکند که این موضوع در آیندهای نه چندان دور با افزایش بدهیهای شرکت میتواند ادامه حیات گروه ملی را به خطر انداخته و امنیت شغلی کارگران را از بین ببرد.
چرا از تمام ظرفیت تولید استفاده نمیشود؟
از نظر فنی و تجهیزاتی محدودیت معناداری برای بکارگیری همه ظرفیت و توان پنج کارخانه موجود وجود ندارد. اما از آنجا که شرکت با کمبود منابع مالی و سرمایه در گردش برای تامین مواد اولیه روبروست بنابراین قادر نیست تا ظرفیت تولید را بالا ببرد.
فروش کارمزدی یعنی چه؟ و مافیای فولاد چه کار میکند؟
ناکافی بودن سرمایه در گردش شرکت موجب شده تا مافیای فولاد و دلالان و واسطههای وابسته به آن دست بازتری در گروه ملی فولاد داشته باشند. این افراد مواد اولیه مورد نیاز برای تولید محصولات فولادی را تامین میکنند و در ازای آن محصول تولیدی را خود در بازار با حاشیه سود بالا به فروش رسانده و تنها درصد اندکی از این سود را به گروه ملی پرداخت میکنند. کارگران شرکت بارها به این رویه اعتراض داشتهاند و مدیریت فعلی هم مدعی است از ابتدای حضورش تولید کارمزدی را لغو کرده اما در برابر دلایل و شواهد ارائه شده توسط کارگران پاسخ مستدل و قابل قبولی نداشته و حاضر به اثبات مستند و مستدل ادعای خود نیست. موضوع مافیای فولاد تنها به کسب سود از شیوه تولید و فروش کارمزدی محدود نیست. در سالهای گذشته چندین و چند کارخانه کوچک و بزرگ فولادی در کشور ایجاد شده که تعداد بسیاری از این کارخانجات در مناطق نیمه خشک و کویری احداث شدهاند که متعلق به افراد و مقامات نظامی، دولتی و حکومتی و یا وابستگان آنها هستند. از آن جا که فولاد صنعتی آب بر بوده یعنی مصرف آب بالایی دارد بنابراین قطعا احداث پروژههای فولادی در مناطقی که خود با کم آبی و یا بی آبی مواجه هستند منطقی و عقلانی نیست اما برای بقای این کارخانجات مافیای فولاد وارد عمل شده و موضوع انتقال آب از سرچشمههای کارون به فلات مرکزی به بهانه تامین آب شرب آن مناطق شدت و قوت بیشتری گرفته است. این مافیا که مالک کارخانجات فولادی بسیاری است عملا از وضعیت پیش آمده در گروه ملی فولاد استفاده میکنند تا محصولات کارخانجات خود را به فروش برساند و تنها زمانی اجازه تولید اندک به گروه ملی را میدهد که بخواهد سبد محصول خود را کامل کند.
آیا در سالهای اخیر با اخراج کارگران از کار و حراج یا تغییر کاربری مایملک گروه ملی نیز مواجه بودهاید؟
خیر موردی از اخراج کارگران وجود نداشته است. البته در مواردی مدیریت شرکت در برخورد با فعالین کارگری اقدام به تعلیق و یا جلوگیری از ورود آنها به شرکت کرده اما با پشتیبانی و حمایت کارگران از فعالین موضوع خاتمه یافته است. در خصوص مایملک گروه ملی باید بگویم این شرکت بیش از چهل درصد از سهام کارخانه فولاد اکسین را در اختیار دارد. تلاش بسیاری شد تا مالکیت این کارخانه به شرکتهای فولادی اصفهانی انتقال یابد اما در همان دوره هم کارگران گروه ملی فولاد به این موضوع واکنش نشان داده و هشدار دادند در صورت انجام این کار دست به اعتراض خواهند زد. اتفاقا یکی دیگر از مطالبات کنونی کارگران گروه ملی مربوط به سود سهام فولاد اکسین و ابهام در نحوه پرداخت آن است. کارگران گروه ملی سوال دارند که سود سهام اکسین چقدر بوده و چرا این سود به حساب گروه ملی فولاد واریز نشده است. مدیرعامل فولاد اکسین طی مصاحبهای در ماه گذشته اعلام کرده سود کامل همه سهامداران پرداخت شده است اما مدیریت گروه ملی فولاد میگوید هنوز سود سهام ما واریز نشده است.
آیا کارگران فولاد با شیوهی مالکیت کنونی این کارخانه هم مشکل دارند؟ آیا اعتراضی در این راستا داشتهاند؟
اعتراض حال حاضر کارگران به نحوه مدیریت این شرکت است تا مالکیت. هر چند که پرسشهای بسیار جدی در این زمینه وجود دارد از قبیل این که نقش مدیران صندوق توسعه سرمایه گذاری بانک ملی؛ هلدینگهای سرمایه گذاری و شرکت توسعه سرمایه حسن پویا چیست؟ آیا بانک مالک اصلی گروه ملی فولاد است یا هلدینگهای وابسته به آن؟ این هلدینگها و صندوقهای سرمایه گذاری که مالک چندین کارخانه فولادی هستند چه نقشی در تعیین مدیریت ارشد سازمان و چیدمان مدیران میانی دارند.
در فولاد تلاشی برای تشکلیابی مستقل یا ایجاد تشکل صورت گرفته است؟
سال ۹۷ و در جریان اعتراضات آن مقدمات تشکل یابی مستقل در حال فراهم شدن بود که با سرکوب و بازداشت بیش از چهل نفر از کارگران معترض گروه ملی این موضوع متوقف شد. ذکر این نکته ضروری است که اگر چه کارگران گروه ملی فولاد تا الان تشکل مستقل خود را ایجاد نکردهاند اما موفق شدند دوبار توطئه تشکیل شورای اسلامی کار را خنثی و از برگزاری انتخابات آن جلوگیری کنند. این اتفاق در سال گذشته و نیز آذر ماه امسال رقم خورد. مدیران شرکت در همکاری با نهادهای امنیتی و اجرایی استان قصد داشتند تا تشکل ضدکارگری شورای اسلامی را به کارگران تحمیل کنند اما آگاهی و هوشیاری و همینطور جسارت در عمل کارگران گروه ملی مانع از تحقق این موضوع شد و اتفاقا همین توطئه و اصرار به ایجاد شورای اسلامی اکنون انگیزه کارگران شرکت برای ایجاد تشکل مستقل را دو چندان کرده است.
مطالبات کنونی کارگران فولاد به ترتیب اولویت در حال حاضر کدامند؟
راه اندازی کلیه خطوط تولیدی. لغو سیستم تولید و فروش کارمزدی. برچیده شدن فضای پلیسی و امنیتی موجود. عدم بکارگیری مدیران سابق و افرادی که در گذشته سیاستهای ضدکارگری داشتهاند. فراهم شدن امکان نظارت کارگران بر امور شرکت از طریق ایجاد تشکل مستقل کارگری. شفاف سازی مدیریت سازمان در خصوص میزان، منابع و چگونگی پرداخت بدهیهای شرکت.
اگر نکتهای باقی مانده در پایان بگویید.
سخن آخر اینکه ما به هیچ وجه از پیگیری مطالبات مان کوتاه نخواهیم آمد. سالهاست برای حفظ امنیت شغلی خود و بقای شرکت با جبههای جنگیدهایم که هم سرمایه دارد و هم زور. پرونده سازی، احضار، تهدید و سرکوب نه در گذشته سد راه ما بود و نه الان مانع حق طلبی ما خواهد شد. ما با اتکا به خردجمعی تصمیم گیری میکنیم و تشکل مستقل خودمان را خواهیم ساخت.
نظرها
بایندر
تمامی شرایطی که در این مقاله عنوان شده برای شرکت فولاد کاویان اهواز متعلق به رسول دانیال زاده اَبر بدهکار بانکی کشور نیز صدق میکند . متاسفانه بیش از پانزده سال است که مدیریت شرکت فولاد کاویان آقای بهبهانی تغییر نکرده است. این یک پدیده مدیریتی در کشور است و زمینه را برای فساد گسترده مدیریت شرکت فولاد کاویان و باند مدیریتی ایشان محیا ساخته است. شرکت فولاد کاویان کمترین میزان حقوق را در میان شرکتهای فولادی به پرسنل خود میدهد . کار به جایی رسیده که سهمیهی بیسکوییت شیفت شبکار کارگران را هم قطع کردند این در حالیست که هیچ یک از پاداشها و کارخانههای مدیران این شرکت قطع نشده است. لطفاً در زمینهی شرکت فولاد کاویان اهواز هم تحقیق کنید . میزان بالایی از فساد اداری مالی در این شرکت در جریان است ولی مدیران این شرکت تلاش مستمری دارند تا در بایکوت خبری و گمنامی نام این شرکت در رسانهها به رویهی غیرانسانی خود ادامه دهند. در طول این سالها کارگران بسیاری در بیخبری و سکوت به خاطر کوچکترین اعتراض صنفی اخراج شدهاند و هماکنون جو امنیتی و دلهرهآوری در این شرکت با بیش از هفتصد نیرو حکم فرماست.