نهاد دانشگاه در ایران: غولپیکر ولی بیقدرت
نگاهی به نمونهی کرونا
جویا آروین – کرونا و نهاد دانشگاه: کرونا برنمایاند که جامعهی علمی و نهاد دانشگاه در ایران استقلال و قدرتی از خود ندارد. در این نوشته نقش نهاد دانشگاه را در تصمیمگیری در دوران کرونا بررسی میکنم.
درآیند
ماجرای کرونا در ایران، در حدود یکسالی که از آن گذشته، آزمون خوبی بوده که ببینیم نهاد علم و دانشگاه چه جایگاهی در ایران دارد.
رنجی که کرونا با خود آورد در وهلهی نخست بر دوش کارکنان حوزهی درمان و بهویژه پرستاران بود. با این حال اما در مقام تصمیمگیری در زمینهی کرونا معلوم شد که جامعهی علمی و نهاد دانشگاه در ایران استقلال و قدرتی از خود ندارد. در این نوشته نقش نهاد دانشگاه را در تصمیمگیری در دوران کرونا بررسی میکنم.
علم در دنیای امروز
شعری پرآوازه، منتسب به ادیب پیشاوری، هست که میگوید
«هرآنکو ز دانش بَرَد توشهای
جهانیست بنشسته در گوشهای»
در این شعر میتوان نگاه ویژهای به دانش را دید که از یک سو فردگرایانه و از دیگر سو تعالیگرا ست. این نگاه مشخصهی برداشت سنتی دربارهی دانش است. دانش در نگرش سنتی امریست فردی که هرکس بهتنهایی میتواند توشهای از آن ببرد و با این کار شخصاً به گونهای تعالی دست یابد (در حد جهانی شود گرچه در گوشهای نشسته است).
در علم به معنای امروزین دیگر اثری از این نگاه فردگرایانه و تعالیگرا نمانده است.
• نخست اینکه امروزه علم کردوکاری جمعی است، پژوهشگران در تیمهای پژوهشی کار میکنند، و پژوهشها هم هرچه چندرشتهایتر و میانرشتهایتر میشوند یعنی بر کار پژوهشگران از شاخههای گوناگون استوار میشوند. همچنین بروندادهای پژوهشی فقط وقتی ارزش و اعتبار مییابند که دیگران پژوهشگران آنها را بررسی و تأیید کنند، که این فرایند همتاخوانی نامیده میشود. در این معنا، علم امروزه بسیار دمکراتیکتر و تکثرگراتر از گذشته است.
• دوم اینکه علم در معنای امروزین با تعالی فردی نسبتی ندارد. دانش علمی گرچه جایگاه و قدرتی به شخص دانشگر میبخشد او را متعالیتر از دیگران نمیگرداند. علم امری بشری است و دانشگری و پژوهشگری هم پیشهای است در کنار پیشههای دیگر. دانشمند یا دانشگر دیگر نمیتواند در گوشه بنشیند و ارج و احترام یابد بلکه باید پیوسته در کوشش و جویش باشد تا ارزش و اعتبار خود را نگاه دارد. پویایی و شتابی که در تولید دانش هست نمیگذارد کسی در گوشهای بنشیند و آینهی جهان به شمار آید. همچنین، گرچه پی بردن به حقایق جهان بیاهمیت نیست، ارزش و اعتبار علم درحقیقت به دلیل نسبتی است که به انسان و حل مسائل او دارد. علم هرچه عملگراتر شده است و معمولاً در ارزیابیِ پروژههای پژوهشی این نکته لحاظ میشود که چه نسبتی با مسائل انسانی دارند.
نهاد علم در ایران
ویژگیهایی که گفته شد نهادی متمایز را برمیسازد به نام نهاد علم. دانشگاهها و پژوهشگاهها نمودهای بیرونیِ این نهاد هستند و کنشگران این نهاد هم پژوهشگران و استادان دانشگاه. این نهاد در ایران نهادی غولپیکر است. برای اینکه تصوری از بزرگی و گستردگیِ این نهاد به دست آوریم، گفتاوردی از دکتر رضا منصوری، عضو فرهنگستان علوم، در این باره بسیار گویا است. او در یادداشتی با عنوان «حباب آموزش عالی» میگوید: «تعداد درجههای دکتری اعطا شده در ایالات متحده آمریکا در سال ۱۳۹۶/ ۲۰۱۷ نسبت به سال قبلش کمی کاهش پیدا کرده و به ۵۴ هزار و ۶۶۴ نفر رسیده است. به تقریب مورد بحث من این عدد را ۶۰ هزار بگیرید. در سالهای جاری در ایران سالانه ۳۰ هزار درجهٔ دکتری اعطا میشود. جمعیت آمریکا به تقریب چهار برابر ایران است. به این ترتیب، مراکز دانشگاهی ما در ایران به نسبت جمعیت، سالانه دو برابر امریکا درجهٔ دکتری اعطا میکنند.» (لینک)
این نهاد غولپیکر اما آیا جایگاهی متناسب با گستردگیِ خود در تصمیمگیریهای مهم دارد؟ برای پاسخ به این پرسش ماجرای کرونا بسیار گویا است. در حدود یک سالی که از همهگیریِ کرونا گذشته نهاد علم نقش چشمگیری در تصمیمگیری در این زمینه نداشته بلکه ناگزیر بوده گوشبهفرمان و دنبالهروِ نهاد سیاست و نهاد مذهب باشد. در ادامه به نمونههایی از انفعال و بیعملیِ نهاد علم در زمینهی کرونا اشاره میکنم.
نهاد علم در دوران کرونا
نخستین بار در دوران کرونا انفعال و ناتوانیِ نهاد علم وقتی عیان شد که نهاد سیاست با توطئهاندیشی کرونا را حملهی بیولوژیکی قلمداد کرد. با شروع کرونا در ایران آیت الله خامنهای بدون ارائهی هیچ مدرکی از احتمال حمله بیولوژیکی از سوی آمریکا سخن گفت و حتا این نظر را طرح کرد که نوعی ویروس مخصوص ایرانیان تولید کردهاند: «چون گفته میشود که با استفادهی از آشناییهای ژنتیک ایرانی که از وسایل مختلفی به دست آوردهاند، یک بخشی را بالخصوص برای ایران درست کردهاند؛ خب این ممکن است بخواهد بیاید ببیند که اثرش چگونه شد؛ اطّلاعات خودشان را تکمیل کنند و دشمنی خودشان را بیشتر کنند؛ بنابراین این حرفی نیست که کسی از ملّت ایران این را قبول کند.» (لینک) حرف آیتالله خامنهای هیچگاه اثبات نشد و او هم هیچ دلیل و مدرکی بر حرف خود ارائه نکرد. اما آنچه جای تأمل دارد این است که دانشگاهیان و متخصصان در داخل ایران در این زمینه خموشی گزیدند و بیاعتبار بودن چنین سخنانی را به چالش نکشیدند.
نمونهی دیگری که ناتوانیِ نهاد علم را نشان داد زمانی بود که سران سپاه پاسداران مدعی شدند دستگاه کرونا-یاب اختراع کردهاند. سپاه دستگاهی را با نام «مستعان ۱۱۰» رونمایی کرد و مدعی شد که این دستگاه «یک پدیده علمی و فناوری نوظهور و منحصر به فردی است که پس از شیوع ویروس کرونا در کشور توسط تعدادی از بسیجیان دانشمند و با اخلاص تولید شده است... این سامانه با استفاده از ایجاد میدان مغناطیسی و استفاده از ویروس دوقطبی درون دستگاه، هر نقطهای از محیط که تا شعاع ۱۰۰ متر آلوده باشد، آنتن این دستگاه در مقابل آن نقطه قرار میگیرد و در عرض ۵ ثانیه میتواند نقطه آلوده را کشف کند.» (لینک)
این ادعا البته واکنشهایی برانگیخت. انجمن فیزیک ایران به این ادعا چنین واکنش داد: «در روزهای اخیر خبرهایی از بعضی از رسانههای رسمی در مورد اختراع بدیع وسیلهای برای تشخیص آلودگی بهویروس کرونا از راه دور منتشر شده است. در بیان این خبر بهعبارتهای با ظاهر علمی مانند امواج الکترومغناطیس، دوقطبیهای مغناطیسی و الکتریکی و دیگر عبارتهایی از حوزه فیزیک اشاره شده است. با وجود اینکه روشهای تشخیص و شناسایی با استفاده از مشخصههای فیزیکی مواد در علم فیزیک بسیار پرکاربردند ولی دانش بشری در حال حاضر توان شناسایی و آشکارسازی ذراتی با ابعاد حدود 100 نانومتر را از راه دور ندارد و چنین ادعایی باورناپذیر و در حد داستانهای علمی و تخیلی است. این ادعا آنقدر از علم دور است که انجمن فیزیک ایران آن را در مجموعه ادعاهای شبه علم دسته بندی میکند.» (لینک)
اما در حالی که صدا و سیما ویروسیاب سپاه را بهعنوان موفقیتی بزرگ نشان داد، واکنش انجمن فیزیک در رسانهی ملی بازتاب نیافت. نهادهای علمی باید این قدرت را میداشتند که پیشاپیش راه را بر چنان ادعای غیرعلمی از سوی ارگانهای دولتی ببندند یا دستکم پس از طرح چنان ادعایی مدعیان را به پوزشخواهی مجبور کنند. اما چنین نشد و واکنش انجمن فیزیک هم کمجانتر از آن بود که قدرتمداران را به عذرخواهی وادارد. دکتر منصوری وضعیت را بهخوبی ترسیم میکند آنجا که از تقیه و ترس سخن میگوید: «دیگر میترسم حرفی بزنم. حرمت نیروهای نظامی ما کجا رفته؟... ویروس دو قطبی؟ از فاصلهء صد متری؟ در ۵ ثانیه؟ چه حکمتی در این ۵ ثانیه است؟ خارقالعاده است؟ بله تقیه میکنم، تقیهای خارقالعاده! میترسم. نگران ایرانم! بله! آموزش عالی میترسد. دانشگاهی میترسد. دانشگاهی مانند اهل علمِ حوزوی تقیه میکند. دانشگر هم که نداریم تا مانند دانشگران جهانی اجازه ندهد کسی شیادی علمی بکند.» (لینک)
در جریان خرید واکسن کرونا نیز بیعملیِ نهاد علم را دیدیم. در این زمینه نهاد علم هیچ کاره بود و این نهاد قدرت بود که تصمیم گرفت از کدام کشورها ویروس خریداری شود. آیتالله خامنهای خرید واکسن از کشورهای آمریکا و انگلیس و فرانسه را ممنوع کرد (لینک) و در پی این اعلام ممنوعیت در رسانهها و نیز سخنان ائمه جمعه بارها عنوان شد که خرید واکسن از دشمن غیرعاقلانه است. در این مورد هم گرچه برخی از اهل علم واکنش نشان دادند (برای نمونه واکنش مینو محرز شایان توجه است)، اما در نهایت نهاد علم درتصمیمسازی نقشی نداشت.
برآیند
همهگیری کرونا در ایران نشان داد که نهاد علم، بهویژه در نسبت به دو نهاد سیاست و مذهب، چندان قدرت و استقلالی ندارد. کرونا بهعنوان مسئلهای انضمامی و فوریتدار البته مطالبهی مردمی را برانگیخت و نهاد قدرت را تا اندازهای به پاسخگویی و بهرهگیری از نهاد علم واداشت. اما در بسیاری از شاخههای دانش — برای مثال در علوم انسانی — چنان مطالبهای در کار نیست و در نتیجه نقش نهاد دانشگاه بسیار کمتر است.
وقتی گستردگی و عظمت نهاد دانشگاه در ایران را در نظر بگیریم (طوری که در هر شهر کوچکی دانشگاهی دایر است)، آنگاه این پرسش پیش میآید که اساساً این نهاد عظیم چه نقشی در ادارهی کشور دارد. بیشک نهاد علم و دانشگاه فقط بر بستری دمکراتیک میتواند اثرگذار باشد. در نبود چنان بستری نهاد دانشگاه نهتنها نقشی در تصمیمگیرهای مهم در کشور نخواهد داشت بلکه حتا ممکن است در حقیقت نقشی در تأیید نهاد قدرت ایفا کند؛ نهاد دانشگاه ممکن است با سکوت خود — اگر نه با تأیید علنی — به نهاد قدرت مشروعیت هم بدهد.
نظرها
.
دانشگاه در ایران بیشتر به یک تجارت و مافیای بزرگ شباهت دارد از هزینه های کلاسهای کنکوری تا شهریۀ دانشگاه ها و ...
ایران
با درآمدهای خوبی که استادان دانشگاه دارند البته که حرفی در نقد نظام حاکم نمیزنند. انتظار داشتید مقام عظما را به بیخردی و بیسوادی متهم کنند. اینها نانخور مقام عظما هستند.
مصطفی
پس از این بحران کرونا نقش بسیاری از نهادهای سنتی جامعه به زیر سوال رفته اند: منجمله دانشگاه. آیا شیوهء فعلی آموزش عالی واقعا آینده ای هم دارد؟ در ایران که این "غول" دانشگاه, بیشتر از هر چیز دیگر غول کالایی نمودن آموزش عالی و تولید غول آسای لشکری از مدرک داران دانشگاهی بیکار بوده است. هم در ایران و هم در جهان, کل اقتصاد جوامع دیگر چندان نه به دانشگاه ها (به آن شکل سنتی اش) و نه به تحصیل کردگان مدرک دار احتیاج دارد . قرن بیست و یکم قرن هوش مصنوعی و بیکاری های میلیون, میلیونی و حتی بیلیونی (به فارسی میگیم میلیاردی) "متخصصین", مدیران, کارگران و کارمندان سابق است.
چو ایران نباشد …
چهقدر شگفت است که همهٔ نهادها در نظام جمهوری اسلامی از محتوا تهی شده اند، یعنی فقط موجودیت فیزیکی دارند بدون هیچ اثرگذاری