همه پاسدارانی که میخواهند رئیس جمهوری بشوند
س. اقبال − حکومت در حال تجدید آرایش است و انتخابات ۱۴۰۰ حلقهای مهم در سازماندهی جدید قدرت است. اساس تجدید آرایش، مقابله با مردم فقرزده، مصیبتزده و به جان آمده است.
انتخابات درون حکومتی جمهوری اسلامی امسال بیش از هر سالی رنگ و بوی انحصارطلبی گرفته است. این بار شمار بیشتری از سپاهیان حکومت پا به میدان گذاشتهاند تا عرصهی سیاست کشور را هر چهبیشتر به تصرف خویش درآورند. روحانیان کمی از میدان انتخاباتی پا پس کشیدهاند تا در این میدان پاسداران حکومت بخت خود را بهتر بیازمایند.
با این همه، همگی چشم به "مقام عظمای ولایت" دوختهاند تا از رمزگشایی پیامهای انتخاباتی او غافل نمانند. او تا کنون یکبار جوانگرایی را در چیدمان کاندیداها امری لازم شمرده است تا پاسداران حکومت را به گزینههای احتمالی دیگر برتری بدهد. اما پاسداران به ظاهر نتوانستهاند بین خود به راهکار واحدی دست بیابند. چون شمار پاسدارانی که اینک بر طبل تبلیغات انتخاباتی میکوبند، هر روز فزونی میگیرد.
چهرهای آشنا: محسن رضایی
محسن رضایی از کاندیداهای سنتی و همیشگی ریاست جمهوری همچنان خود را یک پای ماجرا میپندارد. او باوری را تبلیغ میکند که گویا میتواند ظرف یکی دو روز اسراییلیها را به دریا بریزد و اقتصاد به هم ریختهی کشور را هم ظرف همین چند روز سامان ببخشد. او این ادعا را به اعتبار "مدرک تحصیلی" خود در رشتهی اقتصاد و تجربهی نظامیاش در سپاه امری شدنی میبیند.
محسن رضایی آنگاه که لازم باشد لباس نظامی سپاه را بر تن میکند و در ردیفی از سپاهیان، همان ابتدای صف مینشیند. گاهی هم لباس شخصی میپوشد تا در جایگاهی از دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، نقش بیافریند. او موهایش را رنگ میکند و ریشی پرفسوری نیز برای خود فراهم میبیند تا همچنان جوانتر به نظر بیاید و خود را اهل دانش و خرد جا بزند.
از دیگر قدیمیها: قالیباف و ضرغامی
سردار محمدباقر قالیباف هم در همین رده از کاندیداهای سنتی جا میگیرد. او به پشتوانهی رهبر به سمت و سوی هر کرسی حکومتی حمله میبرد و همچنان آرزوی کرسی بالاتری را در دل میپروراند. قالیباف دل به این بسته که در صورت کاندیداتوری، حمایت رهبر را با خود به همراه داشته باشد.
از قدیمیها یکی دیگر را در برابر داریم که در سودای ریاست جمهوری است: عزتالله ضرغامی. او از فردای انتخابات درون حکومتی سال ۱۳۹۶ تبلیغات انتخاباتیاش برای ریاست جمهوری شروع کرد. موضوعی که اکنون شدت و حدت بیشتری به خود میگیرد.
از دیگر سپاهیان
در سمت و سویی دیگر از این ماجرا، دو چهرهی انتخاباتی جدید به صفآرایی اشتغال دارند. یکی از آن دو سردار حسین دهقان است که به عنوان مشاور نظامی رهبر روزگارش را در جمع دهها مشاور دیگر او به سر میآورد.
اما در این بین چهرهی جدیدتری به نام سردار سعید محمد نیز به چشم میآید. او حدود دوازده سالی از حسن دهقان جوانتر است و بیش از هرکسی با گزینهی جوانگرایی رهبر نظام همخوانی دارد. به خصوص سابقهی مدیریتاش در قرارگاه خاتمالانبیا میتواند به وجاهت او نزد رهبر بیفزاید. گفتنی است که این قرارگاه تمامی پروژهی بزرگ اقتصادی را در انحصار خویش درآورده تا هرگز از سرکیسه کردن بودجههای دولتی جا نماند. ولی اکنون شایعاتی پا گرفته است که ضمن آنها سعید محمد به تخلفات مالی در فضای مدیریتی خویش یعنی قرارگاه خاتمالانبیا متهم میگردد. اتهامی که خیلی زود تکذیب شد تا او بتواند همچنان به عنوان یکی از کاندیداهای احتمالی سپاه باقی بماند.
در عین حال، ظهور چنین شایعاتی به بروز خوشحالی در اردوگاه مخالفان سپاه انجامید. چون عدهای به این ادعا روی آوردند که گویا پاسداران بالادستی حکومت همه یک دست نیستند و نمیتوانند بین خود به گزینهای واحد رضایت بدهند. ولی در پاسخ به این ادعا، گروهی از اندرونیهای حکومت حضور کاندیداهای متعدد سپاهی را امری لازم میبینند. آنان بر موضوعی پای میفشارند که شاید نتوانند همهی پاسدارانی را که قصد کاندیدا شدن دارند از صافی شورای نگهبان حکومت بگذرانند. ایشان در واقع به تاکتیکهای انتخاباتی اسحاق جهانگیری و حسن روحانی در سال ۱۳۹۶ روی آوردهاند. در این انتخابات اسحاق جهانگیری در نقشی از یالانچی انتخاباتی حسن روحانی پا به میدان گذاشت و سرآخر هم به نفع او کنار کشید.
و نیز علی لاریجانی
اما در این بین نباید میدانداری گزینههای سپاهی دیگر را نادیده انگاشت. علی لاریجانی از گزینههایی است که به عنوان سیاستمداری معتدل از اقبال عمومی در بین گروههایی از بالادستیهای حاکمیت سود میجوید. او هم زمانی بر کرسی قائممقامی سپاه نقش میآفرید و از جمله سردارانی به حساب میآید که از سوی علیاکبر رفسنجانی راهی قوهی مجریه شد و بیش از دیگران نردبان ترقی را بالا رفت. اکنون نیز رهبر جمهوری اسلامی اجرای قرارداد بیست و پنج سالهی خود را با چین به مدیریت او گره میزند و وزیر خارجهی چین را برای مذاکره در تهران به سراغ او میفرستد. مذاکره با هیأت کرهی جنوبی را هم به او وامیگذارند. پیداست که همراه با اتخاذ چنین راهکاری بر جایگاه او در ساختار سیاسی حکومت افزودهاند. تا آنجا که هیأتهای خارجی برای مذاکرهی با او میتوانند وزارت امور خارجه و رییس جمهور را هم دور بزنند. این موضوع در حالی اتفاق میافتد که او اکنون عضوی عادی از اعضای مجمع تشخیص نظام شمرده میشود. آیا علی لاریجانی این اقبال را خواهد داشت که اصولگرایان یا اصلاحطلبان درون حکومت، در خصوص کاندیداتوری او به وحدتی همگانی دست بیابند؟
در شرایط حاضر که زمینههای کافی برای روی کارآمدن نظامیان در صحنه جلویی حکومت آماده نیست، ظهور شخصیت میانهرویی همچون علی لاریجانی چندان هم بعید نخواهد بود. نقشآفرینی سیاسی او درمذاکرات چین و کرهی جنوبی هم هر چه بیشتر به این باور قوت میبخشد.
وضع اصلاحطلبان
ولی موضوع اینجاست که هیچ کدام از این پاسداران در چهارچوبهای اصلاحطلبی جمهوری اسلامی نمیگنجند. چون آنان برای وجاهت بخشیدن به رفتارهای سیاسی خود رویکردهایی از آشوبزایی را هدف میگیرند. نسخههایی که دفتر رهبری بدون کم و کاست آنها را پیش روی طرفداران خود میگذارد. یعنی پاسداران همگی قصد دارند تا تنگهی هرمز را ببندند، اسراییلیها را به دریای مدیترانه بریزند و اسلام سیاسی "امام عزیز" را تا فراسوی بابالمندب بگسترانند − خرافههایی که به اعتبار آنها امثال حسین سلامی را بر کرسی فرماندهی سپاه مینشانند. پیداست که اصلاحطلبان نیز با احتساب چنین رویکردی هرگز به دنبال پاسدارانی که کاندیدا میشوند، راه نخواهند افتاد. ولی برای کسب حضور فعال و مستقل در انتخابات ریاست جمهوری، اجازهی "مقام عظمای ولایت" را امری لازم میبینند.
شهروندان ایرانی چند سالی است که از پدیدهی اصلاحطلبی عبور کردهاند، ولی اصلاحطلبان همچنان خواب روزهای خوش گذشته میبینند که در فضای آن فقط ناتوانی سیاسی خود را برای مردم به نمایش گذاشتند. آنان وقعی به مطالبات همگانی جامعه نگذاشتند. با این همه اصطلاحطلبان اکنون علیرغم پراکندگی داخلی خود، حول محور کاندیداتوری اسحاق جهانگیری، و محمدجواد ظریف مانور میدهند.
اصولگرایان لباسشخصی
اصولگرایان هم علیرغم تشتت درونی، نمونهای ناهمگون از جریانهای سیاسی را به نمایش میگذارند. آنان هم ظاهراً نخواهند توانست روی کاندیدایی از پاسداران به وحدت برسند. ولی گزینهی ابراهیم رئیسی در صورتی که تأیید رهبر نظام را برای کاندیداتوری کسب کند، بیش از دیگران ایشان را به وجد میآورد. جدای از این، حداد عادل و مصطفا میرسلیم هم تلاش میورزند تا کاندیداتوری خود را به سامانهههای کوچکتری از اصولگرایان بباورانند.
این موضوع در حالی اتفاق میافتد که طیف محمود احمدینژاد سفرهی سیاسی دیگری را برای خود دست و پا کردهاند. به عبارتی روشن محمود احمدینژاد هم قصد دارد تا برای کاندیداتوری پا به میدان بگذارد. ولی طالع اقبال او مدتهاست که در سپهر سیاه شورای نگهبان حکومت، رنگ باخته است.
پاسدارانی که کاندیدا میشوند به همراه اصلاحطلبان و اصولگرایان حکومت ضمن رقابت تنگاتنگ درون حکومتی اکنون انتخابات شوراهای اسلامی را هم گسترهای برای زورآزمایی خود قرار دادهاند تا در صورت شکست در انتخابات ریاست جمهوری، در میدان شوراهای اسلامی چیزی کم نیاورند.
حکومت در حال تجدید آرایش است و انتخابات ۱۴۰۰ حلقهای مهم در سازماندهی جدید قدرت است. اساس تجدید آرایش مقابله با مردم فقرزده، مصیبتزده و به جان آمده است.
نظرها
نظری وجود ندارد.