ردپای تبعیض در رابطه فقر و دسترسی به منابع طبیعی
افزایش فقر در جهان، رابطه مستقیمی با تخریب محیطزیست و دسترسی مردم در نقاط مختلف به انرژیهای طبیعی دارد. از سوی دیگر، با افزایش تخریب محیطزیست نیز فقر افزایش پیدا خواهد کرد و دسترسی به منابع طبیعی به مراتب تبعیضآمیزتر از قبل خواهد شد.
دو الدر پسوآ کامارا، اسقف برزیلی میگوید: «زمانیکه به فقرا خوراک میدهم مرا قدیس میخوانند. اما هنگامی که میپرسم چرا فقرا و بینوایان خوراک ندارند، مرا کمونیست میخوانند.»
بنا به گزارش سازمان جهانی مدیریت توسعه پایدار، تنها یک درصد از ثروتمندترین افراد جهان مالک ۴۴% ثروت جهان هستند، در حالی که تقریبا نیمی از جمعیت جهان روزانه کمر از ۵,۵ دلار در روز درآمد دارند. این تبعیض و شکاف عمیق در حوزه مصرف انرژی خود را به روشنی نشان میدهد. متوسط مصرف نفت و دیگر منابع انرژی در کشورهای توسعه یافته حدود ۳۰ برابر بیشتر از کشورهای فقیر جهان است.
معمولا وقتی در مورد مشکلات محیط زیستی صحبت میکنیم, از تغییر شرایط دما، کاهش تنوع زیستی، آلودگی محیط زیست و جنبههای مختلف آن بحث میکنیم یا اگر گزارشی میخوانیم تاثیر و پیوند آن با حوزه اقتصادی و اجتماعی را کمتر در نظر میگیریم. از منظر مدیریت و سرمایهگذاری در حوزه محیط زیست، فقر و الگوهای ناپایدار در تمام موارد مرتبط با مصرف، از عوامل مهم تخریب منابع و محیط زیست است که خود این تخریب نیز باعث ایجاد فقر میشود. راه حل آسان و سریع وجود ندارد، فقر و محیط زیست دو موضوع مهم در هم تنیده هستند.
تعریف فقر
تا دهه هفتاد درآمد خانواده بر اساس ملزوماتی مانند محل اقامت، غذا و استفاده از انرژی و امکان تهیه پوشاک یک شاخص برای تعریف فقر بود. اما با مرور زمان و با فعالیت گروههای مختلف اجتماعی نشان داده شد که فاکتورهایی مثل آموزش و دسترسی به خدمات درمانی و سلامت و مسکن نیز در تعریف رفاه بسیار اهمیت دارد. رویکرد به فقر و تعریف زیست بهتر با گذر زمان کاملتر شد. اما همچنان مجموعه شاخصهای قابل اندازهگیری بیشتر جنبه مصرفگرایی داشت.
تحقیقات مهم انجام شده در کشورهای پر جمعیتی مانند هند این نتیجه را بهدست داد که فقر یک موضوع پیچیده و چند بعدی است و مفاهیمی مثل آزادیهای فردی و اجتماعی و امکان توانمندتر شدن هم به این موضوع اضافه شد. به این ترتیب در دهه ۹۰ شاخص توسعه انسانی (HDI) مطرح شد و سازمان جهانی توسعه هم این شاخص را تعریف و تایید کرد.
سال ۲۰۲۰ برای نخستین بار توسط سازمان جهانی توسعه پایدار گزارشی منتشر شد که به ابعاد تازهای از فقر پرداخته است، مانند امکان دسترسی به آب و منابع انرژی به شکل پایدار. این اطلاعات در دستهبندی و تهیه آمار نشان داد علیرغم اینکه فاکتورهای تسهیل زندگی و سادهسازی دسترسیها با تکنولوژی بهرهمند از منابع و پول در حال توسعه و گسترش است، اما افراد بیشتری با لحاظ کردن این متغیرها در دایره جمعیتی به فقیر و غیر برخوردار از منابع و سرمایههای طبیعی قرار میگیرند.
تداخل کووید و جنگ با فقر و محیطزیست
یکی از مدیران ارشد واحد پشتیبانی فنی پنل بینادولتی سازمان ملل برای تغییرات اقلیمی میگوید: «تغییرات آب و هوایی شکاف موجود بین کسانی که به منابع دسترسی دارند و کسانی که دسترسی ندارند را افزایش میدهد.»
با افزایش دمای کره زمین و سطح دریا، با اسیدی شدن اقیانوسها و تغییر شکل الگوی بارندگی، افرادی که در فقر زندگی میکنند به شدت تحت تأثیر قرار میگیرند. تغییر اقلیم بر همه چیز از جغرافیای زندگی افراد تا دسترسی آنها به خدمات بهداشتی تأثیر میگذارد، با بدتر شدن شرایط محیط زیستی, میلیونها نفر بیشتر در فقر فرو میروند. این موضوع به ویژه در مورد افراد فقیری که در کشورهای کم درآمد زندگی میکنند صادق است. تغییرات اقلیمی نابرابریها را در کشورها عمیقتر میکند، برخی از کشورها بیش از سایرین مورد تهدید قرار میگیرند و کشورهای فقیر منابع مالی کمتری برای مقابله با این مشکل دارند.
اگر اکنون انتشار گازهای گلخانهای را کاهش ندهیم، اثرات ترکیبی آن به بسیاری از سیستمهای اجتماعی و اقتصادی نیز به همان اندازه اکوسیستمهای طبیعی آسیب خواهد رساند. مناطق بسیاری غیرقابل سکونت خواهند شد. سایه شهرها و زندگی شهری بر زندگی بومیان و روستاییان گسترده خواهد شد و طبیعی است با به خطر افتادن امنیت غذایی و آب، شرایط برای کشورها و خانوادهها و افرادی که توان مالی کمتری دارند سختتر خواهد بود. کشورهایی با اقتصادهای نوظهور متکی بر مصرف سرمایههای طبیعی هم علیرغم افزایش ارقام تولید ناخالص ملیشان همچنان آمار بالایی از مردم فقیر و بیکار خواهند داشت، چنان که امروز این شیب در کشورهایی مانند برزیل و آفریقای جنوبی هم قابل مشاهده است.
بنا به آمار اکسفام (یک سازمان بینالمللی امدادرسان برای ریشهکن کردن فقر، گرسنگی و بیعدالتی) تا پایان سال ۲۰۲۰ حدود نیمی از جمعیت جهان گرفتار فقر و فقر مطلق شدند و امیدی به بازنشستگی، بیمه درمان و پسانداز برای آینده فرزندانشان را برای همیشه از دست دادهاند. همچنین استفاده از منابع انرژیهای فسیلی و معادن و زیر کشت رفتن اراضی برای کشاورزی به شدت در دو دهه اخیر افزایش یافته است. این تناقض آشکار چه چیز را نشان میدهد؟
بنا به آمار بانک جهانی نرخ فقر مطلق (یا شدید) در سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸ در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا حدود دوبرابر شده است. مهمتر از آن، این سازمان تخمین میزند که ۱۸ تا ۲۷ میلیون نفر در کشورهای درگیر جنگ مانند لیبی و سوریه گرفتار فقر شدند.
ادامه جنگ و فقر باعث نابودی مستقیم و غیر مستقیم منابع طبیعی این کشورها نیز شده است. در مورد اول میتوان به جنگلزدایی گسترده برای رفع نیاز گرمایش و تهیه غذا اشاره کرد. سازمان ملل گزارشهای متعددی منتشر کرده مبنی بر اینکه چگونه جنگ در کشورهایی مانند سودان جنوبی، میانمار و سوریه و... باعث تخریب محیط زیست شده است و چگونه حتی بعد از پایان جنگ اسکان پناهندگان و مهاجران در کشورهای متفاوت باعث جنگلتراشی، مشکلات جدی دفن فاضلاب، تهیه آب و موضوعاتی از این دست شده است. به موازات آن که زندگی بسیاری از این مردم که خود در پیوند با کشت و زراعت و دامداری و تولید بوده نیز برای همیشه از بین رفته است.
تحقیقات گستردهای نشان داد که چطور از بین بردن زیستگاههای حیاتوحش و تداخل زندگی انسان با حیوانات میتواند باعث نابودی و بیماری انسان شود و زندگی بسیاری از موجودات زنده ساکن سیاره را نیز به نقطه انقراض نزدیک کند.
همهگیری جهانی ناشی از ویروس کرونا اما نشان داد این تجاوز به حریم زندگی حیات وحش تا چه اندازه میتواند زندگی ما را تحت تاثیر قرار دهد. این پاندمی منجر به فروپاشی اقتصادی و اجتماعی بیسابقهای در جهان شد. بنا به گزارش سازمان ملل در اوج قرنطینههای سراسری در نقاط مختلف جهان، تحصیل بیش از ۱,۵ میلیارد دانشآموز تعطیلی مدارس قرار گرفت و از هر سه دانشآموز، یک دانشآموز امکان برخورداری از آموزش مجازی (راه دور) را نداشت.
حدود ۷۱ میلیون نفر به درجه عمیقتری از فقر نسبت به زندگی خود قبل از پاندمی گرفتار شدند. اما درست در همین شرایط قاچاق حیات وحش بعد از اسلحه و مواد مخدر، سومین تجارت سیاه و پر سود جهان است. حتی در ایران تمام رسانههای مجازی پر شده از سایتها و گروههایی که بیپروا فروش انواع گونههای حیات وحش را تبلیغ میکنند. محیطبانان هنوز برای مقابله با شکارچیان غیرمجاز از کنگو تا ایران جان میدهند.
پاندمی کرونا همینطور شکاف جنسیتی در دسترسی به بازار کار و نوع قرارداد و اشتغال را نیز به شدت عمیقتر کرد. بخش زیادی از کشاورزان و تولیدکنندگان مواد غذایی و صاحبان مشاغل خانگی در پیوند با گردشگری مزرعه یا تولید غیرصنعتی مواد غذایی به شدت آسیب دیدند. حتی گزارشهای منتشر شده در بانک جهانی تخمین میزند این موضوع باعث مهاجرت بسیاری از ساکنان روستاها و شهرهای کوچک به کلانشهرها شود. برای مثال آمارها در هند و نیجریه این امر را تایید میکند. در واقع کرونا با تاثیراتی مشابه تغییر اقلیم ولی با اثر گذاری سریعتر و نقطهایتر زندگی مردم را در پیوند با طبیعت تغییر داد.
اما نکته خطرناک این مجموعه آنجاست که سرمایه انحصاری، این ریسک و خطر جدی را بهوجود میآورد که فقر و عدم دسترسی به نخستین امکانات مانند دسترسی به آب و انرژی و مسکن و منبع درآمد به شدت انحصاری شود و این گروه بهرهمند اندک با پروژههای پر قیمت و پر سروصدا در حوزه ماشینهای جدید و پوشاک سبز و... با وجود خانههای دوم و سوم و جتها و قایقهای شخصی و فرارهای مالیاتی، مشغول آلودن و در هم کوبیدن محیط زیست باشند. این موضوع نور امیدی برای بهبود شرایط با ادامه این سیاستهای کلان روشن نمیگذارند. منابع مصرف میشوند و بهره آن نسیب اقلیتی سطح بالا خواهد شد اما در عین حال زیان نابودی آن را همه ساکنان سیاره با هم تاب میآورند.
نظرها
نظری وجود ندارد.