فرهنگ حذف و ضرورت هشدار: آزادی یا عدالت اجتماعی و جنسیتی؟
تجدید میثاق با آزادی بیان در دورانی که بیش از هر وقت دیگری در جهان غرب مرزهای آزادی بیان با توجه به چالشهایی مانند عدالت جنسیتی و حقوق زنان، توجه به حقوق اقلیتهای مذهبی و مقابله موثر با نژادپرستی محدود میشود. چه باید کرد؟ گزارشی از یک میزگرد.
روز آزادی مطبوعات در سال جاری مصادف است با هفته آزادی بیان در آلمان که ۱۰ مه/۲۰ اردیبهشت به پایان میرسد. انجمن کتابفروشان آلمان به این مناسبت از همه شهروندان جهان خواسته است که منشور آزادی بیان را مجدداً امضاء کنند.
برای یافتن حدود آزادی بیان و برای نشان دادن چالشهایی که ناشران و ویراستاران در نشر آثار ادبی و بازنشر آثار ادبیات کلاسیک و مدرن کلاسیک با توجه ویژه به عدالت جنسیتی و حقوق اقلیتها دارند، نمایشگاه کتاب فرانکفورت ۵ مه/ ۱۵ اردیبهشت میزگردی برگزار کرد با عنوان «فرهنگ حذف و ضرورت هشدار: آیا متنهای ادبی میبایست با توجه به نیازهای روز تغییر کنند؟» در این میزگرد پنج تن از چهرههای شاخص ادبی آلمان در زمینه پژوهش ادبی، روزنامهنگاری فرهنگی، مدیریت نشر کتاب و ادبیات کودک و نوجوان حضور داشتند: ارنست اوسترکامف، رئیس آکادمی زبان و شعر آلمان، کریستینه ربه، مدیر کتابخانه بینالمللی جوانان در مونیخ، ایجوما مانگولد، گزارشگر ادبی دیتسایت، اولریکه فن استنگلین، مدیر انتشارات معتبر هانزر و همچنین یورگن بوس، رئیس نمایشگاه کتاب فرانکفورت.
جلسات توجیهی ناشران با نویسندگان جوان
مبنا و محور گفتوگو بر سر «فرهنگ حذف» و موضوعاتی است که ممکن است حساسیت خوانندگان را برانگیزد. دامنه این موضوعات چنان گسترده است که علاوه بر مسائل جنسیتی و حقوق اقلیتها، حتی چاقی و لاغری و ابتلا به برخی از بیماریهای روانی را هم در برمیگیرد. به گفته فن استنگلین، مدیر انتشارات هانزر این بحث مطرح شده که روی جلد کتابهایی که به چنین موضوعاتی میپردازند هشدارهایی درج شود. ناشران اما استدلال میکنند که با درج هشدار بسیاری از خوانندگان علاقه خود به خرید کتاب را از دست میدهند.
بر اساس گفتههای فن استنگلین ناشران در «جلساتی توجیهی» نویسندگان جوان را متقاعد میکنند که برخی از صحنههای چالشانگیز را که ممکن است به عنوان نقض حقوق اقلیتها و با به اعمال تبعیض جنسیتی و زنستیزی درک شوند، تغییر دهند. نویسندگان هم در اغلب موارد چارهای جز پیروی از رهنمودها و توصیههای ناشران ندارند. چالش اصلی بر سر حد و مرز این هشدارها و میزان حساسیت خوانندگان است. اگر حساسیت خوانندگان تا بدان حد برسد که آفرینش اثر ادبی را عملاً نامیسر کند چه باید کرد؟ نویسندگان صاحبسبک که تاکنون آثارشان را در کمال آزادی منتشر میکردند، اکنون با حد و مرزهایی برای آزادی بیان مواجه شدهاند. آنها چگونه با سلب بخشی از آزادی بیان برای در نظرداشت حساسیتهای خوانندگان کنار میآیند؟ پاسخ روشنی برای این پرسشها وجود ندارد. به یک معنا حق نویسنده در برابر حق خواننده قرار گرفته است.
دوستان یا دشمنان آزادی بیان؟
رانلد دوارکین، اندیشمند فقید آمریکایی که به سبب نظریاتش در زمینه حقوق مدنی شهرت دارد، پیش از این در سال ۱۹۹۴ هشدار داده بود که نظم کهنه در حال تغییر است و جای خود را به نظم جدیدی میدهد. در این میان آزادی خود را در وضعیتی آشفته مییابد. زیر ضرب دشمنان جدیدی در میان قهرمانان قدیمیاش.
ایندکس بر مبنای اعتقاد به اینکه آزادی بیان در کنار دو آزادی عقیده و مذهب از حقوق بنیادی بشر است و جامعه بینالمللی وظیفه دارد از آن حراست کند شکل گرفت. اکنون ارزشهای دیگری که مورد احترام ماست در مقابل آزادی بیان قرار گرفته است: حق تعیین سرنوشت، رهایی از نفرت و تعصب نژادی، برابری و عدالت جنسیتی. چنین است که ناگهان در نظم تازه تنزل حق آزادی بیان به درجات بسیار پایینتر اهمیت ویژهای یافته است.
در میزگرد «فرهنگ حذف و هشدار» به برخی از نمونههای ادبیات کودکان و نوجوان از جمله آثار دکتر سوس، نویسنده شهیر آمریکایی اشاره شد که به ظن تبلیغ نژادپرستی از بازار کتاب آمریکا جمعآوری شدهاند. کریستینه ربه، مدیر کتابخانه بینالمللی جوانان در مونیخ در اینباره گفت دکتر سوس از مخالفان تبعیض نژادی بود اما به عنوان یک سفیدپوست در محیطی آکنده از رویکردهای تحقیرآمیز به رنگینپوستان پرورش یافته بود. به همین سبب آثار او از برخی اشارههای تحقیرآمیز به رنگینپوستان برکنار نمانده. به دلیل پرفروش بودن این نویسنده در آمریکا حساسیت هم نسبت به او زیادتر از سایر نویسندگان متعارف آثار کودک و نوجوان است.
«پی پی جوراب بلند» نوشته استرید لیندگرن نمونه دیگری از آثار ادبیات کودک و نوجوان است که ممکن است با توجه به رشد آگاهی عمومی نسبت به حقوق اقلیتها و رنگینپوستان به شکل دیگری درک شود. کریستینه ربه، مدیر کتابخانه بینالمللی جوانان در مونیخ به نکته مهمی اشاره کرد:
«کتابهای ادبیات کودکان و نوجوانان را نمیتوان هر پنج سال یک بار با توجه به تصوری که در جامعه از حقوق مدنی شکل میگیرد بازنگری و بازنویسی کرد و آنها را با جهانبینیهای تازه تطبیق داد.»
در جستجوی نشانههای نژادپرستی و مصادیق خشونت جنسی در شاهکارهای ادبی
چالشهای تازه در زمینه حدود آزادی بیان دامن شاهکارهای ادبیات مدرن کلاسیک و حتی ادبیات کلاسیک جهان را هم گرفته است. هکلبریفین نوشته مارک تواین و همینطور رمان «ابشالوم، ابشالوم!» ویلیام فاکنر به سبب جنس زبان که بنا به درک خوانندگان امروزی خالی از تعابیر نژادپرستانه نیست، لولیتا نوشته ولادیمیر ناباکوف به دلیل مسأله کودکآزاری و کمدی الهی دانته به خاطر اشاراتی که به پیامبر اسلام دارد و ممکن است احساسات مذهبی مسلمانان را جریحهدار کند فقط چند نمونه از این آثار برجستهاند.
ایجوما مانگولد، گزارشگر ادبی دیتسایت که خود از رنگینپوستان با پیشزمینه مهاجرت است، در میزگرد «فرهنگ حذف و هشدار» گفت:
«ما با مجموعهای از تابوها درگیر شدهایم که ممکن است ده سال آینده بسیار محافظهکارانه یا حتی ارتجاعی به نظر برسد. مارتین لوتر کینگ هم در متن سخنرانیهایش از تعابیر و کلماتی استفاده کرده که ممکن است امرورهروز نژادپرستانه درک شوند اما در زمان خودش این کلمات تبعیضآمیز نبودهاند. در دانشگاههای آمریکا هنگام بررسی این متون، این کلمات را قلم میگیرند و به زبان نمیآورند. این مشکل فقط مربوط به هکلبری فین نیست. شخصیت ساراسترو در اپرای فلوت سحرآمیز هم که در برخی اجراها رنگینپوست است و به همین دلیل هم نمیتواند عشق را درک کند ممکن است تبعیضآمیز جلوه کند. غافل از آنکه اتفاقاً همین نکته مبنای درام است. یک شخصیت سیاهپوست که در جامعه سفیدپوستان نمیتواند عواطفش را بیان کند.»
آنگولد به نکته قابل تأملی اشاره کرد: گروهی از جوانان تحصیلکرده که در امنیت و رفاه بالیدهاند، برای بازتولید حس امنیت با کوچکترین اشاره نامطلوبی احساساتشان جریحهدار میشود. آنگولد تلویحاً این جوانان دانشگاهی را متهم به زمینهسازی تحدید آزادی بیان در آمریکا و اروپا کرد، آن هم در زمانهای که همه شاخصهای خشونت در جهان غرب رو به کاهش گذاشته است.
اولریکه فن استنگلین، مدیر انتشارات معتبر هانزر یادآوری کرد که در هر حال نسل جوان حقوق مدنی خودش را طلب میکند. اگر حتی ده سال آینده حساسیتهای امروز به نظر محافظهکارانه یا ارتجاعی بیاید، ذرهای از این حق نمیکاهد.
آزادی بیان، حق بنیادی بشر؟
رانلد دوارکین در جستار «نقشه جدید سانسور» مینویسد در سالهای دهه ۱۹۹۰ استاپرد، از حامیان برجسته ایندکس در سخنانی که در سالگرد فتوای شنیع خمینی علیه سلمان رشدی ایراد کرد گفت:
«هرچند خشمآور است که روحانیان ایران فکر میکنند حق دارند حکم اجرای قتلی را در انگلستان صادر کنند اما اشتباه است اگر آزادی بیان را یکی از حقوق بنیادی بشر بدانیم. ممنوع کردن نوشتههایی که هدفشان تحریک نفرت نژادی است به همان راحتی در وجدان لیبرال غربی جای میگیرد که ممنوع کردن اینکه کسی در یک تالار نمایش مملو از جمعیت به دروغ فریاد بزند: آتش.»
دانته در سرود بیستوهشتم کمدی الهی پیامبر اسلام و امام اول شیعیان را در جهنم در میان آنان که در دین اختلاف به وجود میآورند و فرقهسازی میکنند قرار داده، و آنها را در حال دریده شدن مکرر توسط شیاطین به تصویر کشیده است. یک ناشر هلندی در چاپ نسخهای از کمدی الهی دانته برای نوجوانان و جوانان این فصل را برای «جلوگیری از جریحهدار شدن بیمورد احساسات» حذف و به یک معنا سانسور کرده است. کریستف دوفوگت، استاد دانشگاه معتبر ساینس پو در پاریس در مصاحبهای با روزنامه فیگارو این اقدام را محکوم کرده و هشدار داده که غرب با چنین اقداماتی به ورطه خودسانسوری و «فرهنگ حذف» میافتد. این استاد تاریخ هلند در بخشی از این مصاحبه میگوید:
«در مورد سانسور کمدی الهی دانته ما با تصمیمی که مقامات مذهبی یا نهادهای دولتی گرفتهاند روبرو نیستیم بلکه با تصمیمی که ناشر گرفته است، یعنی با یکی از بازیگران جامعه مدنی روبرو هستیم.»
آنگولد در ادامه میزگرد «فرهنگ حذف و هشدار» به این رویداد که در فرانسه و آلمان و هلند پربازتاب بود اشاره کرد. دوارکین که به تحقق عدالت در نظامهای لیبرال اعتقاد داشت، راهکاری را برای حل بحران آزادی بیان ارائه میدهد:
«باید زنان و همجنسگرایان و اعضای گروههای اقلیت را در برابر پیامدهای مشخص و زیانآور تبعیض جنسیتی، عدم تسامح و نژادپرستی حفظ کنیم. باید از آنها برای مثال در برابر بیعدالتی و نابرابری در عرصه اشتغال یا آموزش یا مسکن یا فرایندهای جزایی حمایت کنیم. اما نباید تلاش کنیم تا از بالا در جریان مداخله کنیم، یعنی نباید بیان نگرشها یا پیشداوریهایی را که به نظرمان به این نوع بیعدالتیها یا نابرابریها دامن میزنند قدغن کنیم.»
جان استوارت میل، مدافع آزادی بیان نیز معتقد بود باید حتی کلامی را که از آن بیزاریم تحمل کنیم، زیرا حقیقت بیشتر اوقات از نزاع فکری آزادانهای برمیآید که هیچ اندیشهای از آن حذف نشده باشد. دوارکین یادآوری میکند «اگر آزادی بیان حقی است اساسی باید به دلیل اصول اساسی باشد.»
ظاهراً بحث درباره حدود آزادی بیان تلاشی است برای دستیابی به اصول اساسیتری که حقوق زنان و اقلیتها را نیز در بربگیرد. هنوز اول راهیم. این چکیده پیام میزگرد «فرهنگ حذف و هشدار» بود در هفته آزادی بیان که اکنون آن را پشت سر گذاشتیم.
پانویس:
نقل قولها از دوارکین برگرفته از جستار «نقشه جدید سانسور» نوشته رانلد دوراکین به ترجمه رویا احمدی، فصلنامه ادبی سنگ، دفتر چهارم و پنجم، پاییز ۱۹۹۷
نظرها
kavian
آقا جان به آزادی بیان در ایران بچسب که در خطر است. این ادعاها که "آزادی بیان در غرب در خطر ست" ادعاهای واهی جمهوری اسلامی است. کسی نیست این نوشته ها را بازبینی کند. این آقای سردبیر کجاست ؟