شیخ جراح یا چرا «یوم النکبة» پایان نپذیرفته است
تراژدی محله شیخ جراح در اورشلیم/بیتالمقدس شرقی به سال ۱۹۴۸ و روز نکبت برمیگردد، به تداوم یوم النکبه در یوم النکسه (روز شکست کشورهای عربی از اسرائیل در جنگهای شش روزه ۱۹۶۷). سیر اتفافات محله شیخ جراح نشان میدهد که نکبت و نکسه تا امروز پیوسته ادامه داشته است.
نقطه آغاز تراژدی و البته حماسه امروز فلسطین به یک محله کوچک برمیگردد : شیخ جراح در ۵۰۰ متری دروازه دمشق شهر قدیمی بیت المقدس/ اورشلیم، جایی که ساکنان فلسطینی آن در معرض اخراج از خانههایشان هستند.
اسم این محله از نام پزشک صلاحالدین ایوبی، فرمانده و فاتح مسلمان جنگهای صلیبی گرفته شده است.
بحران اخیر در محله شیخ جراج پس از آن آغاز شد که شش خانواده فلسطینی، مجموعاً ۲۷ نفر، با حکم دادگاه در معرض اخراج از خانههایشان قرار گرفتند.
یک دادگاه اسرائیلی با رد فرجامخواهی این خانوادههای فلسطینی، حکم اخراج آنها را صادر و تا ۲ مه به آنها فرصت داد که محل زندگیشان را ترک کنند. این آغاز مقاومت فلسطینیها و دخالت نیروهای سرکوب دولت آپارتاید اسرائیل بود.
به دنبال دادخواست جدید این خانوادههای فلسطینی، دادگاه عالی اسرائیل قرار بود نظر خود را ۱۰ مه اعلام کند اما برگزاری جلسه دادگاه به تعویق افتاد و به ۹ ژوئن موکول شد.
در ماه مارس گذشته نیز، درخواست تجدیدنظر هفت خانواده دیگر محله شیخ جراح (شامل سی و یک نفر، از جمله هشت کودک ) توسط دادگاه منطقهای اسرائیل رد شد و حالا این خانواده ها تا اول ماه اوت ۲۰۲۱ فرصت دارند خانههای خود را تخلیه کنند، خانههایی که نزدیک به شصت و پنج سال در آن زندگی کردهاند. درصورت مقاوت و عدم تخلیه، نیروهای مسلح اسرائیلی آنها را به زور از خانههایشان اخراج خواهند کرد؛ اتفاقی که پیشتر برای همسایگان آنها نیز افتاده است.
در این میان، یک قاضی اسرائیلی طرفین درگیر یهودی-فلسطینی را تشویق کرده تا به توافقی شبیه آنچه در دهه ۱۹۸۰ میلادی بین ساکنان فلسطینی و سازمانهای جناح راست بسته میشد، دست یابند، بدین ترتیب که ساکنین فلسطینی مالکیت یهودیان بر خانهها را به رسمیت بشناسد و در مقابل اسرائیلیها نیز حق خانوادههای فلسطینی را به عنوان مستاجر تا زمان مرگشان بپذیرند، راهحلی که برای هیچ یک از طرفین راضیکننده نیست.
نخستین برخورد میان پلیس اسرائیل و معترضان فلسطینی به حکم اخراج دادگاه در ۶ مه اتفاق افتاد. در جریان درگیری ۳۰۰ نفر زخمی شدند که اکثرا غیرنظامیان فلسطینی بودند. در ادامه، همزمانی این ماجرا با شب قدر و روز اورشلیم موجب افزایش تنشها شد. دولت اسرائیل دروازه دمشق را بست و در ۹ مه به مسجدالاقصی یورش بود. درگیری در سرتاسر فلسطین گسترش یافت و نهایتاً حملات راکتی و موشکی حماس و بمباران غزه از جانب اسرائیلیها را در پی داشت.
قوانین ۱۹۵۰ و ۱۹۷۰: این یک دعوای حقوقی نیست، آپارتاید است
ماجرای محله شیخ جراح و ساکنانش به سال ۱۹۴۸ برمیگردد، به یوم النکبه (روز فاجعه) و تاسیس اسرائیل. تخمین زده میشود در سال ۱۹۴۸ هفتصد و پنجاه هزار فلسطینی از خانههایشان رانده شدند. دهها هزار نفر از آنها آواره شدند و به سوریه و اردن گریختند.
در سال ۱۹۵۰، دولت اسرائیل قانون املاک «غایبان» را تصویب کرد که به موجب آن، املاک و خانههای آوارگان فلسطینی (حتی خانه آنهایی که تنها به چند کیلومتر از محل اصلی زندگی خود فرار کرده بودند) در تصرف دولت قرار میگرفت. این قانون علاوه برآنکه زمینه سلب مالکیت هزاران جریب از اراضی فلسطین، بازتعریف این اراضی به عنوان "زمین دولتی" و سپس تحویل آنها به سازمانهای یهودی را فراهم کرد، درعین حال به منزله نفی حق بازگشت به اصطلاح «غایبان» بود.
مسأله بیتالمقدس/اورشلیم شرقی پس از جنگ شش روزه ۱۹۶۷ برجسته شد. در جریان جنگ و ۱۹ سال پس از «نکبت» (نکبه)، اسرائیل توانست در روزهای موسوم به «نکسه»، اورشلیم/بیتالمقدس شرقی را اشغال و کلید اماکن مقدس و قیمومیت حرم الشریف را در اختیار بگیرد. بخش غربی پیشتر در سال ۱۹۴۸ به دست اسرائیلیها افتاده بود.
نکبة، موج اول اشغال و اخراج فلسطینیان در سالها ی ۱۹۴۷ تا ۱۹۴۹، به معنای «فاجعه» است؛ نَکسَة به معنای شکست، اشاره دارد به وخیم تر و عمیقتر شدن فاجعه، همزمان یا موج دوم اشغال و اخراج فلسطینیان از سرزمینشان در جریان جنگ ۶ روزه. بسیاری از آوارگان جدید ساکنان اورشلیم/بیتالمقدس شرقی بودند.
سیر اتفافات محله شیخ جراح در پرتو سیاستهای حقوقی و جمعیتی اسرائیل نشان میدهد که نکبت و نکست تا امروز به شکلی دائمی و پیوسته ادامه داشته است.
از زمان تاسیس دولت اسرائیل تا امروز آنچه اتفاق افتاده چیزی جز قطعه-قطعه شدن فزاینده و مداوم سرزمینهای اشغالی و افزایش تعداد شهرکهای اسرائیلی و اندراج و الصاق اقتصاد فلسطین در اقتصاد اسرائیل نبوده است. و البته به اینها باید اضافه کرد وجود یک رابطه استعماری کلاسیک، مهندسی جمعیت، جنگهای خونبار علیه غیرنظامیان غزه، دستگیری جوانان، کشتار بیگناهان و تخریب مناطق مسکونی مردم و...
ماجرا جنگ تمام عیار اسرائیل علیه مردم فلسطین است. بنا به توافق اسلو، مقرر بود دولت فلسطین در ۲۲ درصد سرزمین فلسطین تاریخی تشکیل شود، امروز این قلمرو به کمتر از ۹ درصد کاهش یافته است. در چنین وضعیتی هیچ امکانی برای تشکیل دولت مستقل فلسطین وجود ندارد. دیوار و جادههای تحت انحصار شهرکها فلسطین را تکه پاره کردهاند؛ و حالا از این کشور کهن جز کانتون-گتوهایی جدا ازهم باقی نمانده است.
پس از جنگ شش روزه، در سال ۱۹۷۰، اسرائیل قانون امور حقوقی و اداری را تصویب کرد که منحصراً به یهودیان اسرائیلی اجازه میداد مدعی مالکیت زمین و املاک در بیتالمقدس/اورشلیم شرقی شوند، با این توجیه که این داراییها قبل از ۱۹۴۸ به یهودیان فروخته شده است. با تصویب این قانون، تصدی حل مسائل مربوط به زمین در این منطقه از اردنیها گرفته و به مقامات اسرائیلیها واگذار شد.
پس از تصویب این قانون، دو کمیته یهودی مدعی مالکیت زمینهای «کرم الجاعونی» در شیخ جراح شدند. آنها سندهایی مربوط دوران امپراطوری عثمانی ارائه کردند مبنی براینکه زمینهای مورد مجادله در دهه ۱۸۷۰ توسط گروههای تجاری یهودی از مالکان عرب خریداری شده است. در مقابل، فلسطینیها صحت این اسناد را زیر سوال بردهاند.
از اوایل دهه ۱۹۸۰، اسرائیل هر دو بخش بیتالمقدس شرقی و اورشلیم غربی را به عنوان یک واحد بخشی از خاک خود حساب میکند، اقدامی که البته شورای عالی امنیت آن را در قطعنامههای ۲۵۲ ، ۴۷۶ و ۴۷۸ خود «فاقد اعتبار» دانسته و محکوم کرده است.
در سال ۲۰۰۲ ، چهل و سه فلسطینی محله شیخ جراح پس از شکست در نبرد قانونی علیه شهرکنشینان اسرائیلی، به زور از خانه بیرون شدند. از آن زمان تا امروز، جدال حقوقی در خصوص زمینها و خانههای شیخ جراح ادامه دارد. و البته همزمان با دعوای حقوقی، مقاومت مدنی فلسطینیها و تن ندادن به تخلیه و در سوی دیگر توسل مستقیم به زور از جانب اسرائیلیها ترجیعبند داستان ادامه دار شیخ جراج بود است.
نبرد نابرابر ساکنان شیخ جراح و سازمان های حقوق بشری فلسطینی در چند دهه گذشته، مثالی آشکار در تایید وجود آپارتاید اسرائیل است.
از منظر ایدئولوژی صهیونیست، مردم فلسطین وجود ندارد، چرا که فلسطین سرزمینی تهی در نظر گرفته میشود، مکانی خالی از جمعیتهای بومیاش. الگوی سیاست اسرائیلیها از چپ تا راست برمبنای همین نامرئی بودن فلسطینیها شکل گرفته است.
میلیونها آواره فلسطینی و فرزندان آنها، از جمله کسانی که در کرم الجاعونی در شیخ جراح زندگی می کنند، بنا به قانون املاک غایب سال ۱۹۵۰ حق ندارند خانهها و املاک خود را (که در سال ۱۹۴۸ از آنها اخراج شده اند)، مطالبه کنند. از سوی دیگر، بنا به قانون امور حقوقی و اداری ۱۹۷۰، یهودیان اسرائیلی و سازمانهای شهرکسازی دارای حق انحصاری در بازپس گیری املاک و زمینهایی اند که گفته میشود متعلق به یهودیان است، آنهم به استناد به مدارکی که اعتبار آنها حقیقتاً زیر سوال رفته است.
نظرها
نظری وجود ندارد.