هزارهها در افغانستان در معرض نسلکُشی؟
رهبر حزب وحدت اسلامی نوین افغانستان در گفتوگو با زمانه پنج سال گذشته را مرگبارترین سالها برای هزارههای این کشور دانسته. به گفته عباس ابراهیمزاده، این قوم در معرض شدیدترین حملهها قرار گرفته است.
کشتار در زایشگاه، حمله انتحاری بر ورزشگاه، انفجار در مراکز آموزشی و به رگبار بسته شدن مسافران در شاهراهها از تکاندهندهترین حملاتی بودهاند که در پنج سال اخیر هزارههای افغانستان را هدف قرار دادهاند. آمارهای مختلفی از تعداد این حملات و قربانیان آن وجود دارد که یکی از این آمارها شمار حملات را ۳۳ مورد و شمار تلفات را بیش از یکهزار تن کشته و حدود دو هزار تن مجروح نشان میدهد. این حملهها عمدتاً در مکانهای شلوغ از جمله زایشگاه، ورزشگاه، مراکز آموزشی، مساجد، جشن عروسی، جشن سال نو و تجمعات سیاسی و اعتراضات مردمی صورت گرفتهاند.
کشتار هدفمند هزارهها که در تاریخ افغانستان بارها اتفاق افتاده، در آخرین مرحله در سال ۲۰۱۵ با گروگانگیزی ۳۱ تن از افراد ملکی هزاره در ولایت زابل از سر گرفته شد. این کشتارها پس از سقوط حاکمیت طالبان در سال ۲۰۰۱، تا گروگانگیری در زابل متوقف شده بود.
کشتار هزارهها در تاریخ افغانستان بارها به گونههای فجیع صورت گرفته. بزرگترین کشتار هدفمند این گروه قومی، در دوره حاکمیت عبدالرحمان خان (۱۸۸۰ تا ۱۹۰۱ میلادی) اتفاق افتاد. به گواهی مورخان، در دوره حاکمیت عبدالرحمان خان بر افغانستان، حدود ۶۰ درصد از هزارهها توسط سپاهیان عبدالرحمان خان و به اتهام سرکشی از اوامر حکومت مرکزی قتل عام شدند.
نمونههای دیگری نیز از کشتار هدفمند هزارهها در حکومتهای مختلف قابل مشاهده هستند که دوره حاکمیت طالبان در افغانستان از دیگر سیاهترین دورهها برای هزارهها در این کشور بوده است. طالبان هزارهها را به دلیل پیروی از مذهب تشیع و همچنان به دلیل نژادشان مورد آزار و اذیت قرار داده و دست به قتل عام این گروه قومی زدهاند.
چگونه کشتار هدفمند هزارهها از سر گرفته شد؟
اواخر فوریه سال ۲۰۱۵ گروهی از افراد مسلح نقابپوش اتوبوسی را در شاهراه قندهار-زابل متوقف کردند و از میان مسافران، ۳۱ تن از هزارهها را که شامل زنان، کودکان و کهنسالان بودند، شناسایی کرده و به مناطق تحت کنترل طالبان انتقال دادند. این گروگانگیری جامعه هزاره و حکومت افغانستان را به شدت تکان داد. تلاشهای حکومت برای آزادسازی اسیران از طریق عملیات نظامی و مذاکره ناکام شد. در نهایت ۱۹ تن از اسیران با شماری از تروریستهای ازبکستانی که در زندانهای حکومت افغانستان بودند مبادله شدند. در آخرین تلاشها برای رهایی اسیران باقی مانده، هفت تن از آنان به شمول شکریه تبسم، دختر ۹ ساله، توسط گروگانگیرها سر بریده شدند.
این گروگانگیری را هیچ گروهی به صورت رسمی به عهده نگرفت اما در آن زمان منابع رسمی به شمول محمد محقق یکتن از رهبران جامعه هزاره، گروه داعش را مسوول آن دانست.
پس از آن گروگانگیری، هزارهها بارها آماج مرگبارترین حملات قرار گرفتهاند. این حملات به گونههای مختلف و در جاهای مختلف اتفاق اتفادهاند. حمله انتحاری در مراسم عروسی، انفجار در مسجد، حمله بر زایشگاه و تیرباران کردن مادران و نوزادان، تیرباران کردن مسافران، حمله گروهی بر تجمعات مذهبی، حمله مسلحانه و حمله انتحاری بر مراکز آموزشی و انفجارهای ناشی از جاسازی ماین در مناطق عمدتا هزارهنشین از جمله حملاتی هستند که بیوقفه هزارههای افغانستان را آماج قرار میدهند.
مسوولیت بیشتر این رویدادها را گروه داعش به عهده میگیرند و در اعلامیههای این گروه، از هزارهها و شیعیان به عنوان «روافض» یاد میشود که قتل و کشتار آنان مجاز است.
محمدعارف رحمانی، نماینده ولایت غزنی در مجلس نمایندگان افغانستان و از چهرههای مطرح هزاره در صحبت با زمانه میگوید که از سال ۲۰۱۵ تا اکنون (می ۲۰۲۱)، حدود پنج هزار فرد هزاره در ۴۱ حمله هدفمند کشته شدهاند.
این آمار را هر چند هیچ یک از نهادهای رسمی حکومت افغانستان تأیید نکرده است، اما آقای رحمانی میگوید:
«این حملات به صورت هدفمند و سازماندهی شده اجرا شده و بیشترین قربانیان این حملات افراد باسواد و تحصیلکرده هزاره بودهاند.»
رحمانی میگوید که حکومت افغانستان همواره تلاش میکند آمار واقعی قربانیان حملات تروریستی را پنهان کند و به همین دلیل آماری که نزد حکومت از تلفات مردم هزاره در پنج سال اخیر موجود است، بسیار اندک و غیر واقعی است.
به گفته او در حمله اخیر بر مکتب سیدالشهدا در برچی که منطقه هزارهنشین است، ۱۲۰ دانشآموز جان باختند اما حکومت آمار جان باختهها را ۷۰ تن اعلام کرد.
رحمانی میگوید که از سال ۲۰۱۵ تا اکنون هر یک یا دو ماه یک حمله مرگبار به هدف کشتن هزارهها صورت گرفته است که تلفات هر یک از این حملات به دلیل استفاده از موتر (ماشین) بمب، انتحار کننده یا مهاجمان مسلح، بیشتر از آن بوده که حکومت به رسانهها گفته است.
عباس ابراهیمزاده، رهبر حزب وحدت اسلامی نوین افغانستان نیز در صحبت با زمانه میگوید که پنج سال گذشته مرگبارترین سالها برای هزارهها بودند و این قوم در معرض شدیدترین حملهها قرار گرفته است.
ابراهیمزاده یکی از زمینههای قرار گرفتن هزارهها در معرض کشتارهای هدفمند را باور مذهبی این قوم میداند و میگوید که هزارهها قربانی یک جنگ ناخواسته شدهاند.
او میگوید که گروههای افراطی وابسته به جریانهای وهابیت، شیعیان افغانستان را با این توجیه مورد حمله قرار میدهند که انگار هر کسی که از مذهب تشیع پیروی میکند وابسته به ایران و پیرو سیاستهای حکومتِ آن کشور است:
«حکومت ایران از مجبوریت و فقر افغانستانیهای مقیم آن کشور سوءاستفاده کرد و جبهه فاطمیون را در جنگ سوریه و عراق شکل داد. این مسأله باعث شد تا گروههای همسو با داعش، شیعیان افغانستان را متحد ایران پنداشته و ما را در افغانستان قتل عام کنند.»
آیا دشمن هزارهها مشخص است؟
هر چند مسوولیت بیشترین حملات بر هزارهها را گروه داعش به عهده گرفته است اما سران قوم هزاره و نمایندگان این قوم در مجلس نمایندگان افغانستان معتقدند که داعش یک نام خیالی است و حمله بر هزارهها ابعاد پیچیده و پنهان دارد.
عارف رحمانی میگوید که جنگ در افغانستان ابعاد پیچیدهای دارد و تاکنون مشخص نشده است که دقیقاً کدام جریان در پی کشتار هدفمند و قتل عام هزارههاست:
«ممکن است برخی جریانهای تروریستی که در پی راهاندازی جنگ مذهبی در افغانستان استند، در تبانی با حلقههایی که تعصب نژادی دارند و همزمان رشد و بالندگی جامعه هزاره را تحمل نمیتوانند، دست به قتل عام این مردم بزنند.»
با این حال او به نقل ضیاء سراج، رئیس اداره امنیت ملی افغانستان میگوید که در بیشترین حملاتی که برای کشتار هزارهها در پنج سال اخیر صورت گرفته، رد پای داعش و شبکه حقانی تثبیت شده است.
شبکه حقانی یک گروه متحد طالبان است که سراجالدین حقانی رهبر این شبکه، فعلاً به حیث معاون گروه طالبان فعالیت میکند.
مسوولیت آخرین حمله مرگبار که به تاریخ ۱۸ اردیبهشت بر مکتب دخترانه سیدالشهدا در منطقه هزاره نشین کابل صورت گرفت را هیچ گروهی به عهده نگرفت. عارف رحمانی که پس از وقوع این حمله با رئیس امنیت ملی افغانستان صحبت کرده، از او نقل قول میکند که نوعیت حمله و موادی که در آن استفاده شده، به حملات شبکه حقانی شباهت دارد. تاکنون کسی در پیوند با این حمله بازداشت نشده است.
رحمانی میگوید که رئیس امنیت ملی به او گفته است فعلاً صدها تروریست داعشی در زندانهای حکومت افغانستان حضور دارند که همه آنان از لحاظ فکری هزارهها و شیعیان را واجب القتل میدانند.
ضیا سراج، رئیس امنیت ملی افغانستان که پس از حمله بر مکتب سیدالشهدا برای پاسخگویی به پرسشهای نمایندگان مردم هزاره در جلسه این نمایندگان دعوت شده بود، به آنان گفته است همه افرادی که در پیوند با حمله بالای هزارهها بازداشت شدهاند، ضمن اعتراف، به اقدامشان افتخار میکنند.
رئیس امنیت ملی افغانستان از شخصی به نام آرش نام برده است که عامل حمله به مرکز آموزشی موعود در آگوست ۲۰۱۸ است. آرش عضو گروه داعش است و حمله به مرکز آموزشی موعود در منطقه هزاره نشین شهر کابل را در تبانی با شبکه حقانی انجام داده است. در این حمله ۵۰ کودک دانشآموز کشته شدند و ۷۰ تن دیگر مجروح شدند. همه کشته و مجروح شدگان از جامعه هزاره بودند.
ضیاء سراج گفته است که آرش در جریان تحقیقات گفته است که کشتن هزارهها ثواب دارد و او و همراهانش قصد دارند هزارهها را به حدی بکشند که از دفن کردن مردههایشان خسته شوند.
رحمانی میگوید که این تفکر در میان جریانهای تروریستی مانند داعش و شبکه حقانی تقویت شده است و فعلاً یکی از دشمنان آشکار هزارهها همین دو گروه هستند.
با این حال، عباس ابراهیمزاده یکی از دلایل حملات بی وقفه بر هزارهها را عدم حضور این مردم در ردههای تصمیمگیری نهادهای امنیتی افغانستان میداند.
ابراهیمزاده میگوید که افسران و نظامیان هزاره در ردههای تصمیمگیری نهادهای امنیتی حضور ندارند و به همین دلیل این گروه قومی همواره با حملات مرگبار غافلگیر میشود.
ابراهیمزاده در مورد کیستی دشمنان هزارهها هم میگوید:
«هزارهها با چهار دشمن مواجه استند که شامل داعش، شبکه حقانی، طالبان و حکومت افغانستان میشود.»
به باور ابراهیمزاده، گروههایی مانند داعش، شبکه حقانی و طالبان، هزارهها را به دلیل پیروی از مذهب تشیع قتل عام میکنند و استفاده ابزاری ایران از شیعیان افغانستان نیز در این مسأله نقش دارد.
ابراهیمزاده میگوید که حکومت افغانستان به دلیل بیکفایتی و عدم برخورد قاطع در حفاظت از هزارهها، شریک جنایاتی است که علیه هزارهها اعمال میشوند.
کشتار هزارهها یک نسلکشیست؟
این پرسش که آیا کشتار هدفمند هزارهها در افغانستان مصداق جرم نسلکشی است یا خیر بارها مطرح شده اما هیچ یک از نهادهای بینالمللی مدافع حقوق بشر تاکنون در این زمینه رأی و دیدگاه صادر نکرده است.
پس از حمله مرگبار بر مکتب سیدالشهدا در دشت برچی کابل، کمیسیون حقوق بشر افغانستان با صدر اعلامیهای برای نخستین بار از حکومت افغانستان تقاضا کرد که مطابق قانون بینالمللی حقوق بشر، حمایت ویژه از هزارهها و مشخصاً منطقه هزارهنشین دشت برچی صورت گیرد.
در اعلامیه کمیسیون حقوق بشر افغانستان آمده است:
«حکومت افغانستان باید به تعهدات خود طبق میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی عمل کند و به کشتار هدفمندانه هزارهها اذعان کند. دولت افغانستان باید فوراً طرح حمایتیای را مبتنی بر حقوق بشر برای دشت برچی و مناطق غرب کابل تهیه و ابلاغ کند. این باید شامل برنامههایی برای جبران خسارت جمعی نیز باشد.»
احسان قانع، پژوهشگر در امور حقوق بشر در صحبت با زمانه میگوید که اعلامیه اخیر کمیسیون حقوق بشر افغانستان نخستین اعلامیهای است که در آن به کشتار هدفمند هزارهها اذعان شده و از حکومت افغانستان خواسته شده است که به این مسأله طبق میثاقهای بینالمللی رسیدگی کند.
قانع میگوید که هزارهها به دلیل باور مذهبی و نژادشان مورد حملههای هدفمند قرار گرفتهاند و احساس جمعیشان این است که در معرض یک نسلکشی هستند اما این مسأله باید توسط نهادهای مسلکی و بینالمللی حقوق بشری مستندسازی و تحقیق شود:
«از نظر حقوقی متأسفانه اسناد و مدارکی جمعآوری نشده که این حملات مصداق نسلکشی تلقی شود.»
با این حال قانع میگوید که جمعآوری نشدن اسناد و مدارک در زمینه تثبیت وقوع نسلکشی در افغانستان به این معنی نیست که در این کشور نسلکشی اتفاق نیفتاده است اما این مسأله را باید نهادهای بیناللملی مدافع حقوق بشر تحقیق کرده و در مورد آن رأی صادر کنند.
او میگوید که ابتدا باید نهادهای مدافع حقوق بشر هزارهها را به عنوان یک گروه تحت خطر به رسمیت بشناسند و سپس مطالعه برای تثبیت اینکه آیا کشتار هدفمند هزارهها نسلی است یا خیر صورت بگیرد.
با این حال شماری از نویسندگان و دانشگاهیان هزاره به شمول دکتر محمد امین احمدی، رئیس دانشگاه ابن سینا، در سخنرانیها و نوشتههایشان حملات بر هزارهها را بر اساس تعریفهای حقوقی، نسلکشی و تصفیه نژادی میدانند.
خانوادههای قربانیان حمله بر مکتب سیدالشهدا نیز روز شنبه ۱۶ می در یک تجمع در کابل از حکومت افغانستان خواستند که حمله متذکره را به عنوان مصداق عینی نسلکشی به رسمیت بشناسد.
روزهای سختی در پیش است
دوام کشتار هدفمند هزارهها و ناکامی حکومت افغانستان در جلوگیری از این کشتارها، بسیاریها را نسبت به آینده نگران و ناامید ساخته است.
عارف رحمانی میگوید با در نظرداشت برخورد تاکتیکی حکومت نسبت به رسیدگی به وضعیت هزارهها، رشد روزافزون گروههای تروریستی و پراکندگی در میان سران جامعه هزاره، روزهای دشواری را در پیش داریم.
او میگوید:
«اگر حکومت یک طرح امنیتی جامع را برای حفاظت از هزارهها اجرا نکند یا خود هزارهها برای دفاع از خود اقدام نکنند، این قوم در معرض یک قتل عام قرار دارد و در آینده اتفاقات فجیعتری را شاهد خواهیم بود.»
عباس ابراهیمزاده نیز با ناامیدی میگوید که به دلیل تقویت حضور داعش در افغانستان و بیکفایتی حکومت افغانستان در حفاظت از هزارهها، روزهای دشواری در پیش روست.
ابراهیمزاده با ابراز نگرانی میگوید:
«به دلیل فقر گستردهای که هزارهها با آن مواجه استند و همچنین پراکندگی در میان رهبران سیاسی، این قوم توان دفاع از خودشان را در مقابل تهدیدات ندارند و به همین دلیل روزهای خطرناکی در پیش است.»
تشدید جنگ در افغانستان و پیچیدگی اوضاع به دلیل دخیل بودن ۲۰ گروه تروریستی و کشورهای منطقه که هر کدام منافعشان در تقویت و سرکوب یکی از این گروهها نهفته است، وضعیت را برای حکومت افغانستان که به سختی شهرها را کنترل میکند دشوار ساخته است. احساس جمعی هزارهها نسبت به وضعیت نشان میدهد در صورتی که برای حفاظت از آنان چارهای سنجیده نشود، پنج سال آینده میتواند برایشان مرگبارتر از پنج سال گذشته باشد.
نظرها
نظری وجود ندارد.