اطلاعیه تحریریه زمانه درباره: ابراهیم رئیسی (عضو هیئت مرگ)
از این پس هر جا اسم رئیسی در رسانهی ما میآید، در جلوی آن در پرانتز نقش او در آدمکشی را یادآور خواهیم شد، به این صورت: ابراهیم رئیسی (عضو هیئت مرگ).
زمانه یک رسانهی انتقادی است، در برابر بیعدالتی، سرکوبگری و آدمکشی بیطرف نیست، اما در همه حال میکوشد به معیارهای روزنامهنگاریِ باکیفیت، همهجانبهبین و حرفهای وفادار بماند.
اکنون در ایران با سازوکاری رسوا کسی را به عنوان رئیس قوهی مجریه برگماردهاند که عضو هیئت مرگ برای انجام فرمان کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ بوده و پیش از انجام این مأموریت و پس از آن هم فرمان به سرکوب و قتل داده است.
ما نمیتوانیم نسبت به این توهین و گستاخی − نشستن یک عضو هیئت مرگ بر کرسی ریاست جمهوری − "بیطرف" بمانیم. بقیهی کارگزاران دایرهی مرکزی نظام هم جنایتکار هستند. اما رئیسی نماد کشتار بزرگ است.
روا نیست واقعیت مشارکت مستقیم ابراهیم رئیسی در قتل را چیزی ببینیم در ردیف دیگر مشخصاتی که یک نفر میتواند داشته باشد. ما از این نظر "بیطرف" نیستیم، پایمان را سفت میکنیم در خاک خاوران، و میگوییم: حقیقت این است، ما متعهدیم به بازگویی آن، بازگویی مکرّر آن!
از آنجایی که برای ما آنچه مربوط به آزادی و عدالت و حق زندگی و محیط زیست است اولویت دارد، و از دید ما وظیفهی رسانه رساندن واقعیتهای بنیادی به آگاهی همگان است، تصمیم گرفتیم تا اول مهر امسال مدام یک موضوع مهم را در رابطه با ابراهیم رئیسی یادآور شویم: هر جا اسم او در رسانهی ما میآید، در جلوی آن در پرانتز نقش او در آدمکشی را یادآور خواهیم شد، به این صورت: ابراهیم رئیسی (عضو هیئت مرگ).
پس از مهرماه هم مایلیم ادامه دهیم، اما گمان میکنیم تا آن هنگام پیام خود را رسانده باشیم.
تحریریه زمانه
نظرها
منظر
با درودهای بسیار به هیت تحریریهء زمانه. به این میگن روزنامه نگاری متعهد و مسولیت پذیر. سپاس
على نديمى
بسيار ممنون. كارى است كه بايد آنرا به رسانه هاى ديگر تسرى داد.
تقی روزبه
جنایتکار با پای خود به «میدان» آمده است! به استقبالش بشتابیم! نظام اسلامی با مهره سوخته شده ای گام دوم حیات خود را آغازکرده است. اما پرتاب خود از مداری به مداری تنگتر و خفه کننده تر خود نوعی فروپاشی بدست خویش است. این تقدیری است که تحولات جامعه و جنبش های اعتراضی با بسط دامنه کنشگری در خارج از بساط و چارچوب نظام در برابرش قرارداده و گریزی از آن نیست. آنچه را که خامنه ای اقتدار می داند، در حقیقت در ذات خود چیزی جز ضداقتدارنیست و این پارادوکس همان چیزی است که جام شیشه ای حیات ننگین رژیم را بر زمین خواهد کوبید! ******* رئیسی و نقض قواعدبدیهی حکمرانی! معمولا نظام های مستبد و جنایتکار اگر یک جو عقل داشته باشند، سعی می کنند جنایت و یویژه نمادهای رسواکننده آن را خود از جلوی صحنه دور کرده و مشمول مرورزمان نمایند تا لااقل از این طریق حافظه تاریخی جامعه بخصوص نسل های تازه و نهادهای ناظرحقوق بشر را فعال نکنند و این درحالی است که رئیسی هم چون پرونده زنده جنایات رژیم صحنه گردان سیاست رژیم ایران شده است. با این همه وضعیت رژیم جمهوری اسلامی برخلاف عقلانیت و قواعدبدبهی اصحاب قدرت است. در حقیقت بحران و ناتوانی از بازتولیداقتدار خود حتی در زمینه تولیدکادرهای لازم و وفادار به خود، قابل اطمینان و امتحان پس داده بویژه با تجربه منفی که در موردبرکشیدن احمدی نژاد داشته اند چنان است که رژیم دستخوش بی اعتمادی و نگران از هر ریسمان سفید و سیاه، ناگزیرشده که اثن قواعدبدیهی باصطلاح حکمرانی را نقض کند و کسی را به عنوان رئیس جمهور برکشد که اگر هیچ خاصتی در گشودن گره های بحران های انباشته شده نداشته باشد، اما این خاصیت را دارد که به عنوان نمادی از جنایت علیه بشریت با استانداردهای بین المللی، با دوختن جنایت های گذشته و حال به یکدیگر بویژه فعال کردن حافظه تاریخی جامعه و نسل های جدید حساسیت نهادهای حقوق بشرجهانی را یکجا به روی صحنه آورد. در حقیقت او برخلاف تصورخام خیالانه رژیم نه نقطه قوت که چشم اسفندیاررژیم است و این رژیم است که با یکسان انگاری کارآمدی در کشتار و حکمرانی بخودشلیک کرده است. بحران عمومی بازتولیدقدرت مهمترین ویژگی بحرانی است که کل پارادایم اسلام سیاسی را به مرز گندیدگی کامل کنونی کشانده و در تمامی تلاش های رژیم ردپای این بحران اتوریته مشهوداست. در همین رابطه تلاش مذبوحانه سیستم برای تولیداقتدار از جمله برکشیدن رئیسی با عزم تصرف قوه مجریه و همه قوا یکجا بدست یک باند و زیرسلطه مستقیم هسته مرکزی قدرت، بدون خودزنی و تقیسم اندام خود بر ۲ ممکن نبود. خودخوارگی مصداقی از همان بحران عمومی بازتولید است که هم چون خوره ای به جان رژیم افتاده و به گونه ای گزینه فرار از مرگ را به گزینه استقبال از آن تبدیل کرده است.... پرتاب خود از مداری به مداری تنگتر و خفه کننده تر خود نوعی فروپاشی بدست خویش است. این تقدیری است که تحولات جامعه و جنبش های اعتراضی با بسط دامنه کنشگری در خارج از بساط و چارچوب نظام در برابرش قرارداده و گریزی از آن نیست. آنچه را که خامنه ای اقتدار می داند و می نامد، در حقیقت در ذات خود چیزی جز ضداقتدارنیست و این پارادوکس همان چیزی است که جام شیشه ای حیات ننگین رژیم را بر زمین خواهد کوبید! *- عفو بینالملل خواستار پیگرد کیفری ابراهیم رئیسی به اتهام ارتکاب جنایت علیه بشریت شد ***
سهیل
معمولا بعد از لغت “ هیئت “ ، که خود اسم جمع است؛ یک لغت جمع می آید و نه لغتی منفرد چون “مرگ”. بر این اساس چونکه ایشان جزو گروه و یا هیئت جنایتکاران، مرگ آوران، خلافکاران، قاتلان، و امثالهم تشریف داشته و همچنان دارند، شاید بهتر باشد تجدید نظری در استفاده از عبارت “ عضو هیئت مرگ “ بعد از نام کریه و ناهنجارشان بفرمایید. با تقدیم احترامات
سروش
کاری شایسته. در محتوای سایت زمانه هم اجازه بدهید صدا ی کسانی هم که قربانیان اصلی هییت مرگ و نیز با شجاعت بی نظیرشان بزیر کشانندگان آنان هم خواهند بود هم شنیده شود. اینان بیشک اکبر گنجی و سروش ها و کدیور ها که در سایت شما بلندگو پیدا میکنند نیستند !!
جهان
بهترین روش دادخواهی بی دادگری ها در ۴۳ سال گذشته ، دیر آغاز کرده اید ولی کارتان بس نیکو و بجاست ، آزادی خواهی رسانه همگانی همین است و بس فریاد مردم خاموش
داراب
درود بر شما ! و دورد بر شرفتان که آن را فدای مصلحت های سیاسی ننمودید ! و به انسانیت وفا دار ماندید
خسرو
باید تا هر زمانی که وی در مسند قدرت است عبارت (عضو هیئت مرگ) برای معرفی وی بکار گرفته شود و محدودیت زمانی را حذف کرد.
کاوه
من این کار شما را یک جور رد گم کردن می دانم. به ظاهر کار غیرتمندانه ای است, اماخوب که نگاه کنیم نشانه شکست مخالفانی است که صداقت, شهامت و شجاعت مبارزه ندارند و جز حرف و حرافی چیزی در چنته ندارند. یک فحشی است که پرانده شده تا شکست و ضعف و بی عملی را بپوشاند. رژیم اسلامی بیش از چهل سال است که با قلدوری حکومت و جنایت میکند؛ آنوقت ما ترس زدگان یواشکی در پرانتز به آنها فحش می دهیم که آی خلایق ببینید ما هم بلدیم یک تکانی به خودمان بدهیم.
کیان
1. این که این آدم دادستان و معاون رییس قوه قضایی بوده و سرانجام رییس قوه قضائی است که بدتر است. 2. او را در حدود بیست داشت که با شش کلاس درس (که معلوم نیست درست خوانده باشد) دادیار دادگاه انقلاب کرج کردند. سپس کارش بالا کشید و در جنایت یی شریک شد از جمله در کشتار دستجمعی آن همه زندانی. یعنی او خود قربانی باند جنایتکار حزب الله با سرکردگی خمینی است. ولی این جرم او را پاک نمیکند زیرا در همان سالها چه بسیار جوانان که در راه پیکار با باند حزب الله آسیب دیدند یا کشته شدند. منظورم توجه بیشتر و جامع است. خمینی و رفسنجانی در موقعیت هایی که بودند یا خامنه ای در مقام که هست فرمانده و او اجراکننده بود. اگر قرار بر این باشد که چنین روشی در پیش گیرید کسانی بر او مقدم هستند با فاصله بسیار. رئیسی و مانند رئیسی اجرا کننده دستور این جنایتکاران رده بالا بوده و هستند.
صبا یاشار
این بسیار عالیه
پرویز
نه نا اول مهر تا زمانیکه ایشان پر پاستور هستند باید به تین رویه ادامه داد تا دیگر در مصاحبه مطبوعاتی خود تقاظای مدال حقوق بشری از سازمانهای اصلاحطلب نکند که برتی حقوق مردم ایران بهترین فرزندان این مملکت را سلاخی کرده است.
جمیل نظرگاهی
لازم است آنطوری که جنایت کرده و عضوهیئت مرگ بوده و هست، باید به جامعه معرفی شود، اما کافی نیست. افشاء گری در مورد جنایاتی که مرتکب شده و شده اند، لازم است ، اما صحبت تنها این نیست، بلکه حرکت برای تغییر و دگرگونی وضعیت موجودی که این جانیان در رأسش هستند، شرط اساسی برای خاتمه به کلیت ( هیئت مرگ) و جایگزینی دنیائی بهتر است.
نوچی
یکی از جوانانی که این جانی رئیسی (عضو هیئت مرگ) اعدام کرد در حال گذراندن دوران محکومیت خویش بود. دردوران دانشجوئی بعنوان نماینده دانشجویان از دانشگاه پادوآ (ایتالیا) به کنفرانس سالانه کنفدراسیون دانشجوئی به فرانکفورت می آمد. جوانی خوش تیپ و با شخصیت بود و سرود پارتیزانهای ایتالیا ( بلا چا بلا چا...) را با هم دست جمعی می خواندیم. اوایل انقلاب او را یکبار جلوی دانشگاه تهران دیدم و خیلی خوشحال شدم و کلی صحبت کردیم. البته ایشان برای حزب توده فعالیت می کرد. سالها گذشت که تصادفی از یکی ازآشیانانش جویای حالش شدم و بمن گفت ایشان در زندان اعدام شدند. اسمش فرجاد بود. احکام اعدام هزاران زندانی مخالف که در حال گذراندن دوران محکومیت خویش بودند را بر اساس فتوای روحالله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، صادر و توسط" هیئت مرگ " اجرا شد.
حمید وصال
عضو هیات مرگ!! کافی به مقصود نیست. «عضو جمهوری مرگ» مناسب تر خواهد بود.
صدیق
در 5 سال گذشته همواره همراه زمانه بودهام و زمانه را چراغی کم سو و کم فروغ در تاریکی مطلق می دیدم. متاسفانه در چند ماه گذشته، با تغییر ظاهر وبسایت زمانه، به نوعی محتوای زمانه هم دچار کم محتوایی شد! با خود فکر کردم شاید فشارهای دیپلماتیک رژیم اشغالگر ایران باعث شده تا دستور پایین کشیدن فتیله صادر شده است! هر چه که بود، در چند ماه گذشته رژیم اشغالگر توانست نفس راحتی بکشد و از محتوا و کامنتهای کابران رادیو زمانه لختی بیاساید! قبلا بارها و بارها در این وبسایت کاربران مختلف از نقش و اهمیت آگاهی رسانی به مردم ایران مطالب متعددی نوشتنهاند و مدیر محترم رادیو زمانه هم به حق در انتخاب مطالب سنگ تمام گذاشته، که جای بسی تقدیر دارد! اما متاسفانه کیفیت کار هنوز به شرایط سابق (قبل از تغییر ظاهر وبسایت) برنگشته است!
داریوش
این جلاد عضو هیئت مرگ ،چه با وقاهت تمام از عمل خود دفاع میکنه و این عمل جنایت کارانه را پاداش هم میخواهد ،انشاالله وقتی در محضر خلق و ملت مظلوم ایران گرفتار آمد میبینیم که چگونه تقاس عمل خود را خواهد گرفت .به امید آن روز لحظه شماری میکنم و شمارش معکوس این جلادان شروع شده.
Minna
آفرین رادیو زمانه. شاید دیگران هم از شما یاد بگیرند. بهمین ترتیب ادامه دهید. !Bravo
محمد بابکی
موافقم
منيژه
درود برشما،وظيفه ملى هر ايرانى است كه اين قاتلان و ديكتاتور و جلادان را براى جهانيان معرفى كنند تا شايد اگاه شوند به چه كسانى مماشات ميكنند و حقوق ملت ايران را زير پا ميگذارند!نه ميبخشيم و نه فراموش ميكنيم!!!
ایرانی دادخواه
کاش زمانه این روش آگاهی بخشی را کماکان ادامه میداد، چرا که تا روزی که رئیسی محاکمه نشده و برای همکاری اش در یکی از بزرگترین جنایات تاریخ ایران پاسخگو نبوده، لازم است همواره بیاد مردم ایران آورده شود که او چه کسی بوده است
فرامرز
بنظر میرسد شروع بکار باارزشی نمودید که ذات اصلی رژیم دیکتاتوری را برای انانی که از موضوع اطلاع ندارن مادران قضیه کشتار دهه شصت را افشا نمایید اما در شگفتم که محافل حقوق بشری وحتا سازمان چگونه در باره ایشان کوتاه آمده یک قاتل را در راس حاکمیت قبول نمودن که سرنوشت مردم ایران را که بعنوان ریاست جمهوری در دست ایشان هست تایید نمودند