گذشته و چشمانداز جنبش معلمان
مروری بر یک دهه کنشگری معلمان
آسیه احمدی − مروری بر کنشگری معلمان در دهه نود و بررسی گذشته، حال و چشمانداز مبارزات آنان در گفتوگو با یک فعال صنفی .
سال ۱۳۹۳ را میتوان آغاز فصل جدیدی در مبارزات معلمان دانست. همزمان با روی کار آمدن دولتی که به اعتبار هیئت وزیرانش معنایی جز تعمیق بیش از پیش سازوکارهای نئولیبرالی در حیات جمهوری اسلامی نمیداد، معلمان رادیکالی که متأثر از تجربیات پُرهزینهی نیمهی دوم دههی هشتاد، بحرانِ تمرکز فعالیت در هیئت کانونها را پُشت سر میگذاشتند در ۱۸ مهر بیانیهای ۱۰ بندی به مناسبت بازگشایی مدارس منتشر کردند که در آن ضمن اعتراض به خصوصیسازی آموزش عمومی، تعدیل نیرو در آموزش و پرورش، پروندهسازی برای معلمان، مطالباتی چون رفع تبعیضهای جنسیتی- دینی- قومیتی و حق تشکلیابی مستقل را مطرح میکرد.
شکلگیری ارتباطات مجازی به اعتبار رونق اَپهای اینترنتی از ابتدای دههی ۹۰، زمینهساز آن شد که در کنار بیانیهی گروهی غیرکانونی معلمان رادیکال، اولین تحصنِ بدون میدانداری کانونها شکل گیرد. در دی و بهمن ۱۳۹۳ معلمان در سراسر کشور (کمتر در تهران و بیشتر در شهرستانها) از رفتن به سر کلاسها خودداری کردند و این اقدام موجب تعطیلی برخی مدارس شد. برائت جستن کانونهای صنفی از این تحصن با انتشار بیانیهای، دوران جدید سازمانیابی معلمان در هیأت یک «جریان صنفی» را بیش از پیش آشکار کرد. این فاصله اما دیری نپاید و با هرچه بیشتر رادیکال شدن بدنه، سازمان مرکزی شورای هماهنگی کانونها خود را ناگزیر از همصدایی دید و در تاریخ ۱۰ اسفند ۱۳۹۳ در جریان درخواست فراخوان تجمع به وزارت کشور، کمابیش مطالبات نهفته در بیانیهی ۱۸ مهر را تکرار کرد. به این ترتیب تجمع ۱۰ اسفند معلمان مقابل ادارات شهرستانها و ادارات کل استانها و در تهران مقابل مجلس، به یکی از گستردهترین اقدامات اعتراضی پس از ۱۳۸۵ تبدیل شد.
تبعیت کامل کانونها به عنوان اُرگان سازمانی معلمان از فعالیت جریانی کلید خورده از مهر ماه به بارزترین شکلی خود را در بیانیهی کانون تهران در اسفند ۱۳۹۴ نشان داد:
«ده اسفند ۱۳۹۳ از این منظر برای ما اهمیت دارد و یک سرفصل تلقی میشود که طی روزهای قبل از آن، ما شاهد طرح مطالبات سراسری توسط همکاران در سراسر کشور بودیم. اعتراضات دی و بهمن ۱۳۹۳ که به طور خودجوش در شهرهای مختلف شکل گرفت، مجموعهی شورای هماهنگی و تشکلها را به این جمعبندی راسند که یک تشکل صنفی مستقل باید در کنار بدنه بایستد. پیش از هر اقدامی توسط تشکلها، معلمان آگاه ایران بر اثر فشار تبعیضها و نارساییها، به مدد شبکههای اجتماعی مجازی که پلی ارتباطی میان صدها هزار فرهنگی در سراسر کشور بود، مسیر و افق جدیدی برای تحقق مطالبات خود گشودند.» (نک به: بختیاری، «جنبش معلمان؛ فرآیند سازمانیابی ۱۳۹۹-۱۳۰۰»، نسخه PDF: ص ۱۸۳)
به این ترتیب اولین تجمعِ متأثر از هماهنگی اَدمینها در دنیای مجازی در ۲۷ فروردین ۱۳۹۴ شکل گرفت. در این تجمع، همچون موارد گذشته، معلمان با حمل پلاکاردهایی بر ضرورت تحول وضعیت نظام آموزشی، آزادی معلمان زندانی و نهادینه شدن تشکلهای صنفی تأکید کردند.
روابط مسئولانهی کانونها با حرکاتِ خودجوشی از این دست هرچه بیشتر تعمیق شد و کانونها بار دیگر این حرکات خودجوش را تحسین و خود را تریبونی برای انعکاس این صدا دانستند. پیوند حداکثری بدنه و نهاد کانون خود را تجمع بزرگ روز معلم تهران (علیرغم تهدیدات امنیتی مُکرر دستگاه امنیتی) نشان داد. همچنان که قابل انتظار بود برخوردهای امنیتی شدت گرفت و چند تن از سازماندهندگان و اعضای کانون بازداشت شدند. بار دیگر ۳۱ تیر ۱۳۹۴ در اعتراض به بازداشت فعالان صنفی معلمان به تجمع فراخوانده شدند. این بار هجمهی امنیتی شدید مقابل مجلس امکان شکلگیری تجمع را نداد. پس از آن برخوردهای امنیتی باز هم شدت گرفت و فعالان صنفی معلمان احضار و دستگیر شدند.
«معلمان عدالتخواه»
روند خودپو و خودجوش جریانی معلمان که به شکل جدیدی از فعالیت کردن از طریق استقلال نسبی بدنه از کانونها رسیده بود، با لحاظ فاکتور ضرورت حفظ ارتباط با کانونها، کوشش کرد تا به روند سازمانیابی جریان تعین بیشتری ببخشد. شکلگیری کانال «معلمان عدالتخواه» در سال ۹۵، پیرامون بیانیهای با عنوان «تعیین حداقل دستمزد برای نیروی کار حوزه آموزشی و تمامی زحمتکشان» را باید از این منظر فهمید.
برقرار شدن ارتباط ارگانیک میان این جریان با جریان صنفی دانشجویی که آن هم از ۱۳۹۳ شروع به بالیدن کرده بود و دوران بلوغ خود را میگذراند، در کنار انرژی جدید پدیدار شده در جنبش کارگری به اعتبار فعالیتهای کارگران در نیشکر هفتتپه، هپکو و آذرآب اراک، یک شبکهی جریان صنفی معلمی-کارگری-دانشجویی ایجاد کرد که آمادهی حمایت از یکدیگر و رفتن پای عمل مشترک بودند.
لغو ممنوعیت فعالیت ۱۶ تشکل صنفی معلمی در استانهای مختلف در تابستان ۹۵، در شرایطی که بدنه بهخوبی فعال شده بود، باعث شد تا در نشست مجمع عمومی کانون تهران در ۲۷ مهر ۱۳۹۵، نیروهایی با یک پا در جریان و یک پا در نهادی سازمانی کار هماهنگی را بهعهده بگیرند. هرچند که تعداد تجمعات معلمان در این سال کم است، اما آنچه توجیه کنندهی این وضعیت است، سازمانیابی جدیدیست که به اعتبار فرصت فعالیت مجدد کانونها در بستر جدید فراهم شده بود. مهمترین جلوهی این وضعیت جدید پیوند بیش از پیش معلمان شاغل با بدنهی بازنشستهی فرهنگی است. ماحصل این فاز جدید سازمانیابی، تجمع مهر ۱۳۹۶، به مناسبت روز جهانی معلم است. صدور بیانیههای تبریک به دانشجویان به مناسبت ۱۶ آذر و یا ۱ می به مناسبت روز جهانی کارگر، آغازگر همدلی و هماهنگی جریانهای صنفی در سپهرهای دانشجویی و کارگری و معلمی با یکدیگر است.
پیوند با بیرون
خیزش دی ۹۶ لحظهی اوج پیوند خوردن سه جریان صنفی با یکدیگر است. معلمان و کارگران به تمامی از اعتراضات دفاع و به ویژه از نقش دانشجویان دانشگاه تهران در جریان آن تقدیر کردند. در حالی که بدنهی جریان صنفی مورد حمله قرار گرفته بود، جریان صنفی معلمان از بهمن ۹۶ کُنشگری میدانی خود را آغاز کرد و به حمایت از بازنشستگان فرهنگی فراخوان تجمع داد. در کنار تجمع فعالیتهای دیگری شکل گرفت: دیدار با خانوادهی زندانیان سیاسی، تقدیر از همکاران بازنشسته و ... که حضورهای جمعی ارتباطات ارگانیک درون جریانی را هرچه بیشتر تقویت میکرد.
۱۹ اردیبهشت ۹۷ فراخوان تحصن در دفتر مدارس داده شد و روز بیستم مطابق با برنامهی قبلی این اتفاق در مدارس مختلف از یک معلم تا چند معلم بهوقوع پیوست و بازتاب رسانهای گستردهای یافت. به دنبال آن بار دیگر حملات امنیتی اوج گرفت و فعالان بازداشت شدند. همبستگی هرچه بیشتر بدنهی معلمان و فعالان صنفی دانشجویی و کارگری با بازداشتیهای جریان صنفی معلمان (به ویژه محمد حبیبی)، پشتوانهی اجتماعی بیسابقهای را برای جنبش معلمان ایجاد کرد. قدرت و تأثیرگذاری فضای مجازی باعث شد تا نیروهای امنیتی کانالهای تلگرامی و انواع مسیرهای ارتباطی این جنبش را هک و کنترل کنند.
با تمامی ضربهها، تحصن (سر کلاس نرفتن) معلمان در مهر ماه ۱۳۹۷ بازتاب گستردهای داشت و بدنهی فعال از آن استقبال کردند. تحصن دوم در آبان ماه با مطالباتی همچون «آزادی معلمان زندانی، آموزش و پرورش رایگان، توقف طرح معلم تماموقت» مطرح شد. دانشجویان با صدور بیانیه از این مطالبات حمایت و در همبستگی با معلمان تحصن و تجمع کردند. به همین قیاس معلمان در دفاع از مبارزات کارگران هفتتپه و بازداشتیهای آن (به ویژه اسماعیل بخشی) بیانیه دادند. در واقع سال ۹۷ را باید اوج همبستگی سه جریان صنفی معلمان، کارگران و دانشجویان با یکدیگر دانست.
معلمان به فعالیت زنجیرهوار خود ادامه دادند و اسفند ۱۳۹۷ فراخوان تحصن دیگری داده شد. تحصن با استقبال گسترده مواجه گردید و در بیش از ۱۱۰ شهر معلمان از رفتن به کلاس درس خودداری کردند. با سرکوب تجمع بزرگ کارگران، دانشجویان و معلمان در روز کارگر ۱۳۹۸ (۱۱ اردیبهشت)، یک روز بعد، ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۸ معلمان تجمع گستردهای را با سه شعار «آموزش رایگان و باکیفیت برای همه، توقف پولیسازی و خصوصیسازی آموزش، و آزادی معلمان زندانی» شکل دادند؛ دو تجمعی که جلوهی بارزی از همبستگی صنفی جریانها (علیرغم ضربههای بسیار) را نمایان میکند.
با وقوع قیام آبان ۹۸، معلمان به حمایت از این اقدام سراسری برخاستند، آشکارا در کنار معترضان ایستادند و به دیدار خانوادههای جانباختگان رفتند. تجمعات خودجوشی توسط معلمان گروههای مختلف در دی و بهمن شکل گرفت و در ادامهی آنها ۲۶ آذر شورای هماهنگی تشکلهای صنفی معلمان در حمایت از بازنشستگان تامین اجتماعی که مقابل مجلس تجمع کردند، معلمان را به نرفتن به کلاس درس و تحصن در دفاتر مدارس فراخواند. پس از این بار دیگر موجی از فشارهای امنیتی متوجه جریان صنفی معلمان شد. احضارها شدت گرفت و برخی معلمان نیز تهدید شدند.
همهگیری کرونا، تعطیلی مدارس و مجازی شدن آموزش تا اندازهی زیادی امکانهای کُنشگری میدانی را از معلمان و همینطور دانشجویان سلب کرد. با این حال اعلام مواضع و همبستگی از طریق فضای مجازی ادامه یافته است.
نگاهی به روند طی شده و تعطیلی فعالیت پس از شیوع کرونا، گواهی میدهد که بحرانی در جریان فعالیت صنفی بروز کرده که نمیتوان به سادگی از کنار آن گذشت. اگر اوضاع وخیم معیشتی و فشارهای امنیتی عوامل بیرونی تحمیل کنندهی انجماد به فعالیت هستند، موانع درونزای جدیای نظیر داشتن رویکرد تحلیلی به شرایط کنونی، و فقدان جمعبندی راه طی شده و بار دیگر جداافتادگی کانونها از بدنه، عواملی هستند که شاید به مراتب بیشتر از سرکوب نقشآفرینی میکنند. مصاحبهی زیر با یکی از فعالین صنفی، هرچند که کوتاه اما یک ارزیابی سریع و درونی از اوضاع و احوال کنونی جریان صنفی بهدست میدهد که به اعتبار آن میتوان نسبت به شرایط امکان پُشت سر گذاشتن انجماد حاضر در فعالیت اندیشید.
زمانه برای ارائه تصویری دقیقتر از وضعیت کنونی و امکانهای پیشروی جنبش معلمان با یک معلم و فعال صنفی معلمان در ایران گفتوگو کرده است. این فعال صنفی که زمانه به دلایل امنیتی نام او را فاش نمیکند، معتقد است کرونا موجب رکود و رخوت مبارزات معلمان شده و حکومت با ایجاد «گروههای معلمان» تلاش میکند تضاد منافع در میان معلمان را دامن بزند.
«گروههای معلمان» و شکافی که باید پر شود
◙ پس از بحران کرونا و تعطیلی اجباری مدارس، فعالیت های جریان صنفی معلمان ظاهرا دچار افول و رکود شد. آیا شما با این نظر موافقید؟ درمورد وضعیت فعالیت معلمان در این دوران توضیح دهید.
بله موافقم. به نظرم نه تنها فعالیت های صنفی معلمان بلکه بسیاری دیگر از نهادهای مدنی از جمله کارگران و دانشجویان هم متاثر از شرایط کرونا دچار رخوت و رکود شده است .به هر حال لازمه اولیه یک فعالیت جمعی ارتباطات چهره به چهره و امکان جمع شدن افراد در فعالیت های عینی است. تجربه کرونا نشان داد اگر چه فضای مجازی ابزار موثری در ارتباط گیری و آگاهی سازی است اما هرگز نمیتواند جایگزین کاملی برای فعالیت در فضای عینی و واقعی باشد.
◙ در ماههای اخیر دوباره شاهد تجمعات اعتراضی برخی گروههای معلمان بودهایم. آیا این تجمعات میتوانند مقدمهای بر احیای کنشگری همبسته معلمان باشند؟
تجمعات معلمان در همه این سالها ریشه در مطالباتی دارد که برگرفته از وضعیت عینی زندگی آنهاست. تا وقتی که وضعیت معیشتی معلمان همچنان در مسیر سقوط باشد همواره شاهد این تجمعات خواهیم بود. اما لزوما این تجمعات به معنی کنشگری نیست. مشخصا منظورم تجمعاتی است که اخیرا برگزار شده است، چرا که به صورت جزیرهای و جدا از هم انجام میشود؛ خارج از چارچوبهای نهادمند و حتی در گریز از نهادهای صنفی معلمان.
به دلیل فشارهای امنیتی به تشکلهای صنفی معلمان و تلاشهای نیروهای امنیتی برای ایجاد هراس از این تشکلها، بسیاری از افراد حاضر در این تجمعات علاقمند به نزدیکی و پیگیری مطالبات در غالب تشکلها نیستند.اگر چه دراین میان از نقش نفوذیهای نیروهای امنیتی هم نمیتوان چشم پوشی کرد. نکته دیگر اینکه در تجمعات اخیر شاهد بودیم که تجمع کنندگان درخواست حمایت مقاماتی را مطرح میکنند که خود آنها عامل مشکلات و مسبب گرفتاری هستند. به نظرم از این نظر شکافی میان تشکلهای صنفی معلمان که تلاش میکنند مستقل از حاکمیت باقی بمانند و بخشهایی از بدنه معلمان وجود دارد. باید در مورد این شکاف اندیشید و چاره ای یافت. در کل من این تجمعات اخیر را احیای کنشگری نمی دانم .
◙ یکی از راههای حکومت برای ایجاد گسست در جنبشهای اجتماعی شکل دادن به تفاوت و تضاد منافع است. حکومت از چه راههایی برای گسستن پیوند معلمان استفاده کرده، آیا از این روش هم بهره جسته است؟
در طول دو دهه اخیر خصوصیسازی و کالاییسازی به حوزه آموزش عمومی هم رسیده و در حال رشد و پیشروی است. در نتیجه ما شاهد شکلگیری گروهای مختلف معلمان هستیم که لزوما منافع مشترکی ندارند؛ البته اگر خارج از چارچوب طبقاتی به منافع مختلف این گروها نگاه کنیم. معلمان غیرانتفاعی، معلمان خرید خدمتی، معلمان حقالتدریس و ...شکلهای مختلفی از تفاوت منافع میان این معلمان و منافع معلمان رسمی را نشان میدهد. به نظرم حاکمیت در این زمینه با جدیت در حال تلاش است و فرقی هم میان دولتهای مختلف در پیگیری این سیاست وجود ندارد. تهاجم به حوزه آموزش عمومی ادامه پیدا خواهد کرد و به تدریج شاهد گسست و حتی تعارض میان منافع گروهای مختلف معلمان خواهیم بود. به این گروها باید معلمان بازنشسته را نیز اضافه کرد.
یکی از مشکلات تشکلهای صنفی دقیقا همین است. از منظر نگاه طبقاتی میان همه این گروها منافع مشترکی وجود دارد ،اما از منظر نگاه صرف صنفی پیدا کردن منافع مشترک میان همه این گروها کار دشواری است. از آنجا که این آگاهی از منافع مشترک در میان بدنه معلمان وجود ندارد، حمایت تشکلهای صنفی از منافع همه این گروها بعضا با مشکل مواجه می شود.
◙ چشمانداز جریان صنفی معلمان را چگونه و چه راههایی برای احیای همبستگی پیش رو میبینید؟ آیا راهی وجود دارد؟
نگاهی به خط سیر فعالیت های جریان صنفی معلمان در طی ۲۰ سال گذشته نشان می دهد که فراز و فرودها با دوعامل پیوستگی مستقیم دارد؛ یکی افزایش یا کاهش مشکلات اقتصادی و دیگری فشار نهادهای امنیتی .
هر زمان گشایشی در وضعیت اقتصادی بوجود آمده و فشار نهادهای امنیتی و میزان سرکوب کاهش یافته، استقبال از فعالیتهای صنفی معلمان بیشتر بوده است و برعکس.
در نتیجه آینده فعالیتهای صنفی درغالب نهادهای مدنی بستگی تام به نوع واکنشها و تصمیم گیریهای حاکمیتی در حوزههای اقتصادی و امنیتی دارد. در حال حاضر ما با فقر تئوری و راهکار در این زمینه مواجهایم. اینکه مستقل از حاکمیت و تصمیمسازیها چگونه میتوان به پویایی فعالیتهایی که به جذب معلمان به این فعالیت ها و نهادهای صنفی منجر شود کمک کرد ،سوال اصلی پیش روی فعالان صنفی است .البته این مشکلی است که در دیگر تشکلهای صنفی همچون کارگران و دانشجویان هم مشاهده می شود.
نظرها
نظری وجود ندارد.